Telegram Web Link
شما در واقع  احساسات خود را حس نمی‌کنید بلکه به قدری در آن‌ها غرق می‌شوید که خود آن‌ها می‌شوید. این امر هم‌هویت شدن نامیده می‌شود. بنابراین هنگامی که آگاهی را وارد می‌کنید مکانی وجود دارد که شما می‌توانید احساسات خود را به درستی و به طور راستین حس کنید و همین که این کار را انجام دهید داستان از میان برداشته خواهد شد چون آگاهی جایگزین تفکر می‌شود. آنگاه یک جابه‌جایی و انتقال وجود دارد شما از هویت گرفتن با داستانی که در سرتان است یا همان روند افکار به حضور آگاه جابه‌جا می‌شوید. اکنون می‌توانید آن‌ها را به طور مستقیم نگاه کنید و احساس نمایید.

اکهارت_تول
@sedaye_daron
«ترس» به شـما خواهد گفت : حتى فكرش‌ را هم نكن ، همانجا كه هستى بمان ، الان اصلا وقت مناسبى براى اين كار نيست ... اما اينها دروغ‌هاى رنگارنگى هستند كه ترس را در مسند قدرت نگه داشته و شما را از حركت باز ميدارند ... اينها دروغهايى هستند كه شـما را در حد متوسط نگه مى‌دارند و زندگى در ناكامى را برای‌تان تنظيم می‌كنند ... اين‌ها دروغ‌هايى هستند كه اگر قصد داريد آينده‌اى قابل پيش‌بينى را كنار بگذاريد ، و به سـمت آينده‌اى غير قابل پيش‌بينى ، اما بی‌نهايت زيبا پرواز كنيد ، بايد با آنها مقابله كنيد ... دبى فورد


@sedaye_daron
بی تردید همه چیزها نیز می‌گذرد، چرخه‌ها می‌آیند و می‌روند،اما هنگامی که وابستگی شما قطع شده باشد دیگر ترسی از نداشتن ندارید.
در این حالت زندگی به راحتی جریان دارد.شاید شاد نباشید اما آرامش دارید.

نیروی_حال
#اکهارت_تله

@sedaye_daron
آیا این احساسات ، خشم و واکنش شما به زندگی است؟ ... آن چیزها را به خود بسپار ... هر روز هر روز بیشتر و بیشتر از همه چیزهایی که قرار است تو را تسکین دهد رها شو ... خودتان را کاملاً و به طور کامل خالی کنید ، درست مثل یک سطل زباله ... زباله ها را خالی کنید ... شروع به ایمان بیشتر به قدرتی که راه را می داند کنید ... وقتی صبح از خواب بیدار می شوید تلویزیون یا رادیو را روشن نکنید یا روزنامه نخوانید ، عمیق نگاه کنید ... بپرسید : "من کی هستم؟ این بدن چیست؟ از کجا آمده است. از کجاست؟ افکار من چیست؟ افکار من از کجا می آیند؟" پرس و جو کنید ... در اعماق درون شیرجه بزنید و همه چیز خودش را حل خواهد کرد ... رابرت آدامز



@sedaye_daron
"فقط اين" .‌‌..

عصاره مديتيشن ، همين عبارت است ، "فقط اين" ... به ياد داشتن بي وقفه اين عبارت ،‌ مديتيشن است ... نگاه كردن و مشاهده بدون هرگونه قضاوت و ارزيابي ، ‌ماندن در مقابل پديده ها همانند يك آيينه ... ذهن تنها از طريق گذشته و در گذشته يا در آينده و از طريق آينده زندگي مي كند ... زمان حال معادل مرگ ذهن است ... در حالت بي ذهني قرار گرفتن ، اين يكي از بزرگترين اسرار است ؛ كليدي كه راه  را به سوي معنويت باز مي كند ... هنگاميكه چيزي از ذهنتان مي گذرد ، به خاطر داشته باشيد ؛‌ "فقط اين" ... هرگز آنرا با چيزي ديگر مقايسه نكنيد ... آنچه وجود دارد ، ‌خوب است يا بد و هرگز چيز ديگري وجود ندارد ،‌ نيست ... مردم مي كوشند به چيزي برسند كه وجود ندارد و از آنچه دارند ، غافل باقي مي مانند و از همين مساله ، به سادگي براي خود يک بدبختي بزرگ مي سازند ... براي مثال ، وقتي گريه مي كنيد ، مي توانيد درون خود ، از همين گريه كردن ، نيز يک مديتيشن خلق كنيد ... در درون خود عميق شويد و به خود بگوييد :‌ "فقط اين" ... هرگز گريستن را ارزيابي و اصلا درباره اش فكر نكنيد ، اينكه ديگران درباره شما چه فكر مي كنند هم به هيچ وجه مهم نيست ؛ تنها از راه دور آنرا مشاهده كنيد ... خونسرد باشيد و اجازه دهيد گريستن ادامه يابد ، گريستن نه خوب است و نه بد ... اگر از قضاوت كردن دست برداريم ، ذهن آرام آرام ناپديد مي شود و ديدن واقعيت بدون ذهن، همانا ديدن حقيقت است ... اشو



@sedaye_daron
هوشیاری اقیانوسی گسترده است و اندیشیدن موج هایی بر سطح این اقیانوس هستند ... هر موجی عمر کوتاهی دارد و بسیار گذراست ... با اندیشه هایت یکی نشو ... وقتی پیوسته با جریان اندیشه هایت همراه و یکی شوی ، از درک هویت خودت باز می مانی ... اکهارت تله


@sedaye_daron
انسانی که در مسیر رشد و تعالی است ، انسانی است که جانانه و با شدت زندگی می‌کند ... زندگی را در هر لحظه‌اش به تمامی زندگی کنید ... کارهای جزئی را با چنان شدتی و عشق و تمامیتی انجام دهید که هیچ چیز پشت سر باقی نماند ... اگر می‌خندی ، بگذار آن خنده تمام پایه‌های وجودت را بلرزاند ... اگر گریه میکنی ، تبدیل به اشک بشو ، بگذار قلبت از طریق اشک‌ها بیرون بریزد ... اگر کسی را در آغوش می‌گیری ، آن‌وقت همان آغوش بشو ... اگر کسی را می‌بوسی ، فقط لب باش و بوسه باش و آنگاه تعجب خواهی کرد که تاکنون چه چیزهای زیبایی را از کف داده‌ای و چگونه تاکنون زندگی‌ات را به شیوه‌ای ولرم و نیمه مرده زندگی کرده‌ای ... اشو



@sedaye_daron
عشق ؛ مانند برگ گل لطیف است ...

تو تمام آنچه که نیاز داری را در درون‌ات داری. اما به دنبال بیرون هستی ... فقط آنچه تجربه‌ی خودت است را قبول کن ... وقتی ۱۰۰ نفر می‌گویند چیزی درست است تو هم نگو حتما این درست است ! ... آیا آن نتیجه کشف خودت بوده یا دیگری؟ ... وقتی چیزی را خودت چشیدی و شیرینی آن را حس کردی، تمامی دنیا هم بگویند این وجود ندارد و اشتباه است تو اهمیت نمی‌دهی زیرا این باور تو نیست ، این تجربه مستقیم توست ... این چیزی دست دوم نیست ، این از وجودت جاری گشته ... پس شما باید راه خودتان را آغاز کنید و با قدرت شهود خود که افرادی به آن "خویش حقیقی" یا "ندای درون" یا "استاد درون" می‌گویند پیش بروی ... این تلاش تو نیست که تو را رها می‌کند بلکه صداقت و عشق تو است که سبب خواهد شد آنچه که باید ، رخ دهد ... صبر و عشق با هم هستند ... آنکه عاشق است آهسته و پیوسته می‌رود ، عاشق حقیقی عجول نیست ، آرام آرام گام بر می‌دارد ، زیرا به هستی اعتماد دارد ؛ می‌داند قبل از حرکت کردنش همه امکانات فراهم شده است ، از پیش چیده شده است ... تو فقط راه بیفت ، تو فقط اراده کن ، تو فقط بخواه ، تو باز و پذیرا باش ... سخت و مقاوم نباش ، عشق مانند برگ گُل لطیف است ...



@sedaye_daron
هستي همان خداست ...

هستي همان خداست ؛ "خدا نه آفريننده هستي ، بلكه خود هستي است" ... خدا از هستي مستقل نيست ، اين پندار كه خدا آفريننده است پنداري غلط است ... خدا همچون يك نقاش نيست ، زيرا نقاش از نقاشي مستقل است ... خدا بيشتر همچون يك رقصنده است ، او و رقص يكي هستند ... تمام زمين ، تمام هستي سرشار از خداست ؛ لبريز از خداست ... او سبزي‌ ، قرمزي و زردي درختان است ، او در همه جا هست ... "تو نمي تواني از او دور باشي ... تو در هر لحظه با او در تماسي" ... فقط به اين سبب كه ما پندارهايي در مورد خدا داريم همچنان بدون خداييم ... ما بر اين پنداريم كه خدا جايي در دور دستها در بهشت است ، ازاينرو همچنان بدون خداييم ... اين پندارهاي احمقانه را دور بينداز تا خدا را در همه جا بيابي ... روزي از كريشنا پرسيدند : «خدا كجاست»‌؟ ... او در پاسخ گفت : «شما بگوييد كه خدا در كجا نيست» ... اﺷﻮ

@sedaye_daron
Forwarded from قدرت بیکران درون (Sedaye daroon)
خود را کاملا به "او" بسپار.
درست مانند قایقی که بر روی رودخانه شناور است.
نباید پارو بزنی، فقط طناب را شل کن نباید شنا کنی، فقط شناور باش
آنگاه رودخانه خودش تو را به دریا خواهد برد، دریا بسیار نزدیک است، دریای او در جان ماست اما فقط برای کسانی که شناورند، نه برای کسانی که شنا میکنند. از غرق شدن نترس زیرا ترس، تو را وادار به شنا میکند.
حقیقت آن است که کسانیکه خود را بدون واهمه در خدا غرق میکنند برای همیشه نجات میابند.
مقصدی را هم برای خودت تعیین مکن. زیرا کسیکه هدف تعیین میکند، شروع میکند به شنا کردن.
همواره به یاد داشته باش، زمانیکه قایق زندگی ات را به جریان اراده الهی بسپاری، به هر جا برسی...
مقصد همانجاست.

@ghodratebikaranedaroon
خِرد همواره سرشار از سُرور است ... هرگز افسرده و غمگین نیست ، غم آنچه گذشت و آید را ندارد ... لذا هرگز خشک و جدی نیست ، همیشه خوش و راضی است ؛ همان خوشی ناب کودکانه ... از این‌رو فرزانگان دارای حال و کیفیتی کودکانه‌اند : همان معصومیت ، همان اعتماد ، همان زلالی ، همان لبخند ، همان شادی و همان خوشحالی و  رهایی همیشگی و بی‌ هیچ دلیل ... اشو



@sedaye_daron
خداوند مانند آن دریا است.
درست در کنار شما نشسته است، دست در دست!
شما خدا را کسر دارید نه به ‌این سبب که او در ستاره‌ای در دوردست‌ها زندگی می‌کند. علتش این است که او همچون سایه، شما را تعقیب می‌کند، اینجا روی همین زمین!

شما خدا را از دست می‌دهید زیرا او در درون نشسته و شما بیرون را نگاه می‌کنید.
شما خدا را از دست می‌دهید زیرا او خودِ شما شده و شما در جای دیگر دنبال او می‌گردید.
او در جوینده قرار دارد؛
آنچه جسته می‌شود در جوینده قرار دارد.

شما فکر می‌کنید مقصد در جای دیگر است.
اما مقصد همینجاست؛ مقصد، درون شماست!

#اوشو

@sedaye_daron
تو دنیایی ! ... فقط تو واقعاً وجود داری ، نه چیز دیگر ! ... چیزهای دیگر فقط آینه‌اند ! ... اگر تو هرج و مرج باشی ، دنیا می‌تواند در نگاهت هرج و مرج باشد ... اگر در درون مرده باشی ، دنیا می‌تواند مرده باشد ... اگر در درون زنده باشی ، دنیا می‌تواند زنده باشد ، به وضوح زنده ... به تو بستگی دارد ، تو در خانه‌ای آینه‌ای زندگی می‌کنی ... تو واقعیت هیچ چیز را نمی‌بینی ، تصویر ذهنی خودت را بر هر واقعیت منعکس می‌کنی ... تو آینه‌ها و تصورات را همه جا با خود داری و بعد به حتم کسل می‌شوی و می‌گویی «به نظر می‌رسد هیچ مقصدی در زندگی وجود ندارد ، من به هیچ‌جا نمی‌روم ، در دایره‌ای سرگردان می‌چرخم ، روزها همه شبیه هم‌اند ؛ همان تکرار» ... اما این به خاطر هستی نیست ، به خاطر تو است ... آینه‌ها را بشکن از زندانت بیرون بیا با چشمان برهنه جهان را بنگر با گوش‌های برهنه جهان را گوش بده من این را مدیتیشن می‌نامم : نگاه کردن به جهان بدون ذهن ! آنگاه همه چیز نو و تازه است ، همه چیز تا ابد سرزنده است ، همه چیز خدایی است ؛ اما برای رسیدن به این نقطه باید ارتباط عمیقی بسازی ، باید نفوذ عمیقی به درون قلب‌ات داشته باشی ، زیرا عصاره‌ی زندگی آنجا در انتظار تو است ! ... اشو


@sedaye_daron
تماشای مداومِ یک رسانه یا شبکهٔ خبری خاص ، مطالعهٔ پیوستهٔ کتاب‌ها یا نشریات خاص ، گوش کردنِ مداومِ یک سخنرانیِ خاص ، شرکت کردنِ مداوم در یک گروه سیاسی یا فکری یا مذهبیِ خاص ، و به تعبیر بهتر ، مسدود کردن ورودی‌های مغز به روی تنوعات فکریِ عالَم ، و فقط یک مَجرا را برای طرز فکر خاصی باز گذاشتن ، به تدریج و چه‌بسا ناخواسته و نادانسته ، فرد را به یک رُباتِ برنامه‌ریزی شده توسط دیگران (به ویژه صاحبان زَر و زور) تبدیل می‌کند ... زندگیِ آزاد انسانی ، یعنی باز کردنِ مجراهای مختلف در ذهن ، و مواجهٔ  آگاهانه و فعالانه و نقادانه با طرز تفکرات مختلف ...

آبراهام مزلو

@sedaye_daron
رهایی از ایگو، واقعا کار بزرگی نیست بلکه کاری است  بسیار کوچک.

در واقع تنها کاری که باید بکنی این است که نسبت به افکار و احساساتت در حین رخ دادنشان آگاهی داشته باشی.

یعنی در واقع این یک عمل نیست بلکه فقط مشاهده است.

پس این حرف درست است که هیچ کاری نمی‌توانی برای رهایی از ایگو انجام بدهی،
چون هیچ عملی رخ نمی‌دهد بلکه فقط داری مشاهده می‌کنی ، داری آگاه می‌شوی.
وقتی آن تحول ، یعنی تبدیل فکر به آگاهی به خودآگاهی اتفاق می‌افتد،
هوشی بسیار عظیم تر از ایگو،
عملکرد خود را در زندگیت آغاز می‌کند.

#اکهارت_تول

@sedaye_daron
مسیر ناشناخته ...

دانه نمی‌داند چه اتفاقی خواهد افتاد ، دانه هرگز گل را نشناخته و حتی دانه نمی‌تواند باور کند که او توانایی تبدیل شدن به یک گل زیبا را دارد ... سفر طولانی است و همیشه ایمن‌تر است که به آن سفر نرود زیرا مسیر ناشناخته است ، هیچ چیز را نمی‌توان تضمین کرد ... هزار و یک خطر در راه سفر است ، بسیاری از دام‌ها هستند ، و دانه امن است ، در یک هسته سخت پنهان است ... اما بذر پیوسته تلاش می‌کند ، تلاش می‌کند تا پوسته سختی که امنیت اوست را رها کند تا شروع به حرکت ‌کند ... بلافاصله مبارزه شروع می شود : مبارزه با خاک و سنگ‌ها ... بذر بودن بسیار سخت و جوانه بسیار نرم و لطیف ، خطرات سر راه بذر بسیار خواهد بود ... هیچ خطری برای بذر تا زمانی که بذر بماند وجود نداشت ، بذر می‌توانست هزاران سال زنده بماند ، اما خطرات برای جوانه بسیار زیاد است ... اما جوانه به سمت ناشناخته شروع به حرکت می‌کند ، به سمت خورشید ، به سمت منبع نور ، ندانستن به کجا رفتن ، صلیب بزرگی است که باید حمل شود ، اما دانه رویای دانه دارد و دانه حرکت می‌کند ... راه انسان نیز همین است ؛ راه ناشناخته ، سخت است و شجاعت زیادی می‌طلبد تا راهی به سوی نور بگشایی ...

اشو



@sedaye_daron
گفته بودی که تمامم به وفا

برو ای شوخ که بس مختصری

@sedaye_daron
شما همه چیزهایی را که می‌تواند شما را شادمان کند ، در دست دارید ، "اما شاد نیستید" ... چونکه شادی نمی‌تواند از دارایی های شما اخذ شود ... شادی چیزی است که از درون می‌جوشد ، آن ، بیداری انرژی‌های خود شماست ، بیداری روح شماست ... اشو

@sedaye_daron
2024/11/19 18:13:55
Back to Top
HTML Embed Code: