Telegram Web Link
فرار کردن از مشکلات ظاهرا ساده‌ترین راه حل به نظر می‌رسد،
ولی شما زمانی قدرت بدست می‌آورید که با یک حریف قوی دست و پنجه نرم کنید.
کسی که مشکلاتی ندارد،کسی است که هیچوقت رشد نمی‌کند.

#پارام_هانس_یوگاناندا

@sedaye_daron
«تو نه بدنت را خلق کردی و نه قادر به کنترلِ عملکرد بدنت هستی.
یک آگاهیِ بزرگ‌تر از ذهنِ انسان کارها را پیش می‌برد.
این همان آگاهی و شعوری است که تمام طبیعت را پایدار نگه داشته.»
اکهارت تله

@sedaye_daron
يک شخص مراقبه گر ، ‌ناگزير از حساس تر بودن ، ‌تيزهوش تر بودن‌ ، خلاق تربودن ، عاشق تربودن و دلسوزتر بودن است ... اين ويژگيها خود بخود در او رشد مي يابند ... راز فقط در يك چيز است : ‌بياموز كه ذهن را متوقف كني ، همين كه دريابي چگونه ذهن را متوقف كني ، صاحب اختيار آن مي شوي و آنگاه ذهن به ابزاري مفيد تبديل مي شود ... آنگاه تنها زماني ذهنت را بكار مي گيري كه به آن نياز داري. و هرگاه به آن نياز نداشته باشي ، مي تواني كنارش بگذاري ...

اشو


@sedaye_daron
بهترین لحظه همین لحظه است

از بودا پرسیدند: راز آرامش در زندگی چیست؟

بودا پاسخ داد:
زندگی بسیار ساده است، به شرط اینکه شما زمانی که دراز‌ کشیده‌اید فقط دراز کشیده باشید، و زمانی که راه می‌روید فقط راه بروید، زمانی که غذا می‌خورید فقط غذا بخورید، و به همین ترتیب نیز همه‌ی کارهایتان را انجام دهید.

زیرا آن زمان که شما دراز می‌کشید به این فکر می‌کنید که کی بلند شوید، زمانی که بلند شدید فکر می‌کنید که بعد آن باید کجا بروید، زمانی که دارید می‌روید به این فکر می‌کنید که چه بخورید و به همین ترتیب...

فکر و ذهن شما همیشه یک قدم جلوتر از آن لحظه‌‌‌ای است که خود شما هستید. همین باعث می‌شود که نتوانید از اکنون لذت ببرید. غافل از اینکه معجزه‌ی زندگی تنها وقتی اتفاق می‌افتد که درک کنید بهترین لحظه همین لحظه است.


@sedaye_daron
به یاد داشته باشید:
وقتی عاشق کسی هستی،
تنها چنین نیست که تو به دیگری عشق می دهی، در این دهش، این تویی که رشد می‌کنی.
وقتی عشق میان دونفر شروع به جاری شدن می کند، هر دو نفع می برند، 
و در این تبادل عشق نیروهای بالقوه ی دو طرف به فعلیت در می‌آید.
#رشد_فردیت چنین رخ می دهد.
بیشتر عشق بورز و بیشتر خواهی بود؛
کمتر عشق بورز و کمتر خواهی بود
شما همیشه نسبت به عشقی که می دهید وجود دارید.
اندازه ی عشق شما به مقدار و به نسبت اندازه ی وجود شماست.

#اشو
@sedaye_daron
شنیدن - و- گوش -فرا -دادن

هنر گوش دادن ، همان مدیتیشن است .
اگر بتوانید بیاموزید که چگونه درست گوش فرا دهید ، عمیق ترین راز مدیتیشن را آموخته اید .
شنیدن یک چیز است و گوش فرا دادن چیزی کاملاً متفاوت .
آنها یک دنیا با هم فرق دارند .
شنیدن یک پدیدهٔ فیزیکی است . شما می شنوید چون گوش دارید .

گوش فرادادن پدیده ای معنوی است و هنکامی رخ می دهد که توجه می کنید ؛ هنکامی که وجود درونی تان با گوشتان در ارتباط است .
به صدای پرندگان ، نسیمی  که شاخ و برگ درختان را می نوازد ، جریان رودخانه ، غرّش اقیانوس ها ، ابرها، مردم ، قطاری که از دور دستها می گذرد و ماشینهایی که در خیابان می گذرند ، گوش فرا دهید ؛ بدون اینکه دربارهٔ آنچه می شنوید ، قضاوت کنید ، به محض آنکه دربارهٔ چیزی قضاوت کنید ، پدیدهٔ گوش فرا دادن متوقف می شود .

فردِ آگاه ، همیشه بدون قضاوت و نتیجه گیری باقی می ماند .
او هرگز دربارهٔ چیزی نتیجه نمی کیرد .
به نظر او زندگی روالی است که پایان نمی پذیرد .

*خردمندان همیشه دربارهٔ نتیجهٔ قطعی تردید می کنند .

بدون نتیجه گیری گوش فرا دهید . ..
خاموش ، آگاه ، باز و پذیرا  گوش فرا دهید .
کاملاً همراه با صدایی باشید که پیرامونتان را فرا گرفته است .
شگفت زده خواهید شد !

*روزی فرا می رسد که صدا آنجاست .
شما در حال گوش دادنید و در عین حال سکوت نیز هست .
این سکوتی راستین است که از طریق صدا رخ می دهد .


@sedaye_daron
تنهايي ...

نمي توانيم از خود فرار كنيم ، هيچ راهي وجود ندارد ؛ راهي براي فرار از تنهايي وجود ندارد ... هرچه بيشتر بكوشيد از تنهايي فرار كنيد ، احساس تنهايي بيشتري خواهيد داشت ... اگر تنهايي را بپذيريد ،‌ آنرا دوست بداريد و از آن لذت ببريد ، ‌خواهيد ديد كه از ميان مي رود و اگر هم باقي بماند ، زيبايي خاص خودش را خواهد يافت ... ما تنها خلق شده ايم و تنهايي ، ‌آزادي ماست ؛ تنهايي مقابل عشق نيست ... در واقع ، ‌فقط كسي كه تنهايي را پذيرفته است ، مي داند چگونه عشق بورزد ... اين تناقض عشق است ؛ تنها كسي كه تنهاست ، ‌مي تواند عشق بورزد و تنها كسي كه عشق مي ورزد ، تنها مي شود ... تنهايي و عشق با هم اند ، پس اگر نمي توانيد تنها باشيد ، نمي توانيد عاشق باشيد ... در اينصورت ، اين به اصطلاح عشق شما ، فرار از خودتان است ... اگر نمي توانيد در تنهايي با خودتان ارتباط برقرار كنيد ، چگونه مي توانيد با ديگري رابطه داشته باشيد؟ ... عشق مصنوعي در جهان وجود دارد كه در آن انسانها مي كوشند از خودشان فرار كنند ... در اين عشق ؛ هر دو طرف مي خواهند ماواي خود را در وجود ديگري بيابند ... اين يك فريب دو طرفه است ، تنهايي ما جزيي از وجود و فرديت ماست ؛ از تنهايي شروع كنيد ، حتي عشقتان بايد از تنهايي آغاز شود ... در اينصورت ، قادر خواهيد بود واقعا عشق بورزيد ...

#osho
@sedaye_daron
💢هر قدر آگاهی بیشتری وارد بدن‌تان کنید،سیستم دفاعی شما نیز قوی‌تر می‌شود.

درست مانند این که تک تک سلول‌های شما بیدار می‌شوند و به این جشن می‌پیوندند.

جسم شما عاشق توجه شماست.
همچنین بدن دارای قدرت خوددرمانی است.

اغلب بیماری‌ها زمانی وارد بدن‌تان می‌شوند که شما در آن حاضر نیستید.

اگر ارباب در خانه نباشد، هر نوع ماهیت سایه‌واری در آنجا ساکن می‌شود،

اما وقتی شما در بدن‌تان ساکن باشید، ورود مهمانان ناخوانده کاری دشوار می‌گردد.

؛نیروی حال ؛
؛اکهارت تله ؛


@sedaye_daron
آدمهای اطرافت با تو همان رفتاری را می‌کنند که تو (اغلب ناخودآگاه) با خودت رفتار میکنی

اگر برای خود ارزش و احترام قائل نباشی در اطرافت افرادی هستند یا خواهند آمد که با رفتارهای خود همین حس و حال رو به تو منتقل می‌کنند

اگر به خودت بی توجهی کنی اطرافت پر می‌شود از آدم‌هایی که بهت بی توجه هستند و....

راه چیست؟

مسئولیت درونت و احساساتت را بر عهده بگیر
نه تو مسئول احساسات دیگران هستی و نه دیگران مسئول احساسات تو

از درد حس کردن احساسات دردناکت نترس و از آنها فرار نکن
درد آنجاست تا به تو چیزی را نشان بدهد

نیتت آموختن باشد و نه کنترل
یعنی از روابطت برای یادگیری در مورد خودت استفاده کن و نه برای کنترل دیگران و چیزها...


#مارگارت_پاول

@sedaye_daron
حکمت و خرد ...

همه ما باید کم و بیش متحمل رنج بشویم ... اما اگر با عصیان رنج ببریم ، درسی را که باید از آن نمی آموزیم ... اگر به رنج به عنوان آزمونی برای آشکار کردن قدرت الهی پنهان در درون خود نگاه کنیم ، آنگاه آن چیزی را که باید  از آن یاد می‌گیریم ... هر درد و رنجی را که من تجربه کردم  به این تشخیص تبدیل شد که به خداوند روی آورم ... اگر ما رنج نکشیم ، هرگز نیز در پی او درنمی آیبم و همچنان به این بعد زمینی راضی خواهیم ماند ... برای همین  است که حتی لذت نیز اندوه می‌آورد ؛ لذایذ کوتاه مدت هستند و وقتی از بین بروند ما رنج می‌بریم ... اما خندیدن به غیر واقعی بودن غم و لذت ، هر دو ، یعنی با خداوند بودن ... در توانایی مقاومت در برابر غم و اندوه با آرامش ، و لذت از شادی واقعی روح ، ما همچون خداوند می‌شویم و دیگر هرگز نمی‌توانیم رنج ببریم ...

پاراماهانسا یوگاناندا



@sedaye_daron
درد ، چنین معلم فوق العاده‌ای است زیرا به شما نشان می‌دهد که نهایتاً ، "در این لحظه شما هیچ انتخابی ندارید ، شما کنترل‌کننده نیستید" ... اگر درد را به‌صورت «همان چیزی که هست» ببینیم ، توجهِ ما را به این واقعیت بازمی‌گردند که «هیچ‌کسی در درد نیست»، فقط درد هست و در این فضایی که منم ، پدیدار می‌شود ... بنابراین درد ، شما را از این ایده و تصور که شما قربانی درد هستید ، شفا می‌دهد و می‌گوید : من مُجازم اینجا باشم ، مهم نیست تو چه فکری می‌کنی ... ببین ، من پیشاپیش در آنچه که تویی ، مُجاز بوده‌ام ، من پیشاپیش حاضرم ، «تو قادر نبوده‌ای در برابر من مقاومت کنی» ... به طریقی که ما هرگز درک نخواهیم کرد ، درد ، ما را از درد شفا می‌دهد ... شفا یافتن ، در ذاتِ هر چیزی که ما سعی می‌کنیم از آن فرار کنیم ، قرار دارد ... اندوه ، شما را از اندوه شفا می‌دهد ... ترس ، شما را از ترس شفا می‌دهد ... «در هستۀ شدیدترین ترس ، هیچ‌کسی وجود ندارد که در ترس باشد» ... "هیچ‌کسی جدا از ترس وجود ندارد" ... هیچ‌کسی وجود ندارد که ترسیده باشد ... در مرکز تصلیب ، در مرکز وحشتناک‌ترین دردهای فیزیکی ، شفادهندگی وجود دارد ...

جف فوستر



@sedaye_daron
عشق ؛ بدان معناست که تو باید بیاموزی  که : به دیگران بخاطر فردیت خودشان احترام بگذاری ، دیگران وسیله ای برای دست یافتن تو به اهدافت نیستند ... "اگر دیگران را به عنوان یک وسیله بکارگیری عمل تو غیراخلاقی‌ست" ... نفس (منیت) دوست دارد ، دیگران را در بند کند ، البته با زنجیرهای زیبا ، زنجیرهای طلایی جواهرنشان ... اما  برای این کار باید از افراد مطمئن باشی ، در غیر اینصورت چه کسی میداند؟ ... معشوق ممکن است ما را ترک گوید ، ما نمیدانیم که لحظه آینده چه اتفاقی خواهد افتاد ، بنابراین میخواهیم از لحظه آینده مطمئن شویم ، ضمانت میخواهیم و بدنبال قرارداد هستیم "و این ضمانت عشق را میکشد" ... اشو


@sedaye_daron
‌معجزه تنفس

در هر لحظه از زندگی می توانیم از نفس خویش آگاه شویم. این شگفت انگیز ترین لنگر ما به لحظه حال است. هرکجا که هستیم، هر زمان که باشد، هرچه در دنیای بیرون رخ دهد، می توانیم درباره راز عمیق تنفس تفحص کنیم، می توانیم طلوع حیات بخش و غروب آن، صعود و هبوط آن را لمس کنیم. می توانیم از ذهنمان بیرون بیاییم، از داستان فکری گذشته و آینده برهیم و طراوت و خلاقیت یکدم تنفس را لمس کنیم.
تنها برای لحظه ای، با نفس همانگونه که با سرعت خودش بالا و پایین می رود، حضور داشته باش. هنگام خواندن این کلمات، به احساسات موجود در شکم و سینه خود توجه کن، بدون تلاش برای کنترل یا تغییر آنها و بدون تلاش برای نفس کشیدن به گونه ای خاص. به احساسات بالا و پایین رفتن توجه کن، آن صعود و فرود بسیار آشنای موج مانند سینه و شکم که از کودکی همراهت بوده است. احساس صعود و فرود را در کجا بیشتر احساس می کنی؟ آیا می توانی چند لحظه ارزشمندت را همراه با توجه صرف دنبال کردن آنها کنی، بالا و پایین، بالا و پایین؟
بگذار تنفس همانگونه که هست باشد. بالا و پایین، بالا و پایین، مانند موجی در اقیانوس. سعی نکن تنفس را تغییر دهی. اگر تنفس کم عمق است بگذار کم عمق باشد، اگر عمیق است، بگذار اکنون عمیق باشد، اگر احساس میکنی تنگ و محدود یا روان و پرحجم است، تنها با آن همراه باش. سعی نکن تنفس را به چیزی تبدیل کنی که نیست. نفس های امروز را با فردا مقایسه نکن. در این لحظه، در این ساعت، در این روز، با نفس همان گونه که هست باش.
بگذار تنفس طبیعی باشد. بگذار بدن خودش نفس بکشد. هر حس حبس کردن نفس را رها کن، بگذار به شیوه خودش و با سرعت خودش بالا و پایین برود.
شاهد باش! برای لحظه ای، وقتی به آنچه اینجاست توجه می کنی (و به آنچه اینجا نیست توجه نمی کنی) درگیر داستان ساخته شده فکر از زندگی ات نمی شوی! برای لحظه ای، از ذهن، از داستان پیچیده و دراماتیکی که «من و زندگی من» نامیده می شود، رها شده و وارد بدن زنده می شوی. دنیای شناخته شده عادت و شرطی شدگی را رها کرده و به ناشناخته، به رازی عظیم وارد می شوی.
چنانچه بار دگر خودت را در جنون دنیا گم کنی، همواره می توانی از نفس یاری بخواهی.
اکنون می توانی متوسل به این درگاه حیاتی و بیکران شوی، هم اکنون به نفس کشیدنت دقت کن، چگونه نفس میکشی؟
می توانی در درون با بیشترین ظرافت و شگفتی اسرار تنفس را لمس کنی. و بدان، در نهایت این تو نیستی که نفس میکشی، تو نفس کشیده می شویم.


جف فوستر
لذت مراقبه واقعی

@sedaye_daron
همین که پذیرفتی
اهمیتی ندارد که تاکنون چه اتفاقی افتاده،
اهمیتی ندارد تاکنون کجا بوده‌ای،
اهمیتی ندارد تاکنون چه چیزی گفته شده،
بلکه تنها چیزی که مهم است حسی است که تو همینجا و همین‌حالا داری؛
آنجاست که تمام قدرت تو برای آفرینش قرار دارد، در این لحظه پرشور.



@sedaye_daron
وقتی ذهن از دغدغه های خود دور می شود ، ساکت می شود ... اگر شما این سکوت را مختل نکنید و در آن بمانید ، می فهمید که با نور و عشقی که تاکنون نشناخته اید یکی می شوید و زمانی که شما آن را بشناسید آن تبدیل به طبیعتِ وجودی شما می شود ... هنگامی که این تجربه را پشت سر بگذارید ، دیگر هرگز آدم قبلی نخواهید شد ، در آن زمان پندار بیهوده و دلبستگی ها پایان می یابد و زندگی به طور عالی در زمانِ حال متمرکز می شود ...

نیسارگاداتا ماهاراج

@sedaye_daron
نپذیرفتن‌ها (رد کردن‌ها ؛ پس زدن‌ها) به من نشان می‌دهند که چه کسی قرار نیست با من کار کند ، با من بماند ... به هر حال تو که نمی‌خواهی شخص اشتباه نمایشنامه تو را بخرد ، فیلم تو را بسازد ، تو را استخدام کند ، با تو بخوابد ، با تو ازدواج کند ... وقتی افراد تو را نمی‌پذیرند و رد می‌کنند خودشان را به طور کامل حذف می‌کنند ... آنها خودشان را حذف می‌کنند تا شخص ، فرصت درست فضا برای ورود به زندگی تو در زمان درست را داشته باشد ... این کشف این احتمال است که با هر نپذیرفتنی گزینه‌های جدیدی متولد می‌شوند ... اگر شخصی بگوید "نه" آن "نه" در را برای چیزی که نمی‌شد از قبل دید باز می‌کند ... در دیدن خرد "نه" حالا من می‌دانم که زندگی در را برای چیزی بهتر باز می‌گذارد ...

بایرون کیتی

@sedaye_daron
مراقبه دو چيز را براي تو دارد : نخست تو را از زيبايي كه در همه جا هست آگاه مي سازد ، تو را به آن حساس مي سازد ، سپس تو را زيبا مي سازد ، به تو جذابيتي ويژه مي بخشد ... چشمان تو از زيبايي آكنده مي شود ، زيرا هستي همه زيبايي است ... ما فقط بايد از اين زيبايي جرعه اي بنوشيم و بگذاريم وارد ما شود ... انسان معمولا از زيبايي كه هستي را فرا گرفته آگاه نيست ، او بيشتر از زشتي ها آگاه است ؛ زيرا ذهنش هميشه بدنبال يافتن چيزهاي منفي است ... چشمش به خار مي افتد ، گل را نمي بيند ... رنج و درد را مي بيند و از شادماني غافل است ... راه و روش ذهن اينگونه است ؛ همين كه اندكي ساكت تر ،‌ آرام تر و رها تر شوي ، همين كه در درون وجودت بيارامي ، ‌ناگهان از زيبايي درختان ، از زيبايي ابرها ، از زيبايي انسانها و هر چيزي كه هست آگاه مي شوي ... همه چيز زيباست ، زيرا همه چيز سرشار از خداست ، حتي تخته سنگها نيز سرشار از خدا هستند ، هيچ چيزي از خدا خالي نيست ... و آنگاه كه تو از تمام اين زيبايي ها آگاه شوي ، نتيجه نهايي اين مي شود كه خود زيبا مي شوي ... پيامد طبيعي آن اين است كه در وجود تو جذابيتي به پا مي خيزد و شروع به پرتو افشاني مي كند ... هركس مي تواند آنرا ببيند مگر اينكه خودش نخواهد ، اين موضوع ديگري است ... اگر كسي بخواهد آنرا ببيند ، مي تواند ... اما كساني كه تصميم گرفته اند چشمشان را بسته نگاه دارند ، البته كه نمي توانند آنرا ببينند ...

#osho
@sedaye_daron
2024/09/28 23:31:34
Back to Top
HTML Embed Code: