از خونِ جوانان
شعر #سایه
آواز محمدرضا #شجریان
سنتور فرامرز پایور
بهارا بنگر این کوه و در و دشت
که از خونِ جوانان لالهگون گشت
بهارا دامن افشان کن ز گلبن
مزارِ کشتگان را غرقِ گل کن
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
شعر #سایه
آواز محمدرضا #شجریان
سنتور فرامرز پایور
بهارا بنگر این کوه و در و دشت
که از خونِ جوانان لالهگون گشت
بهارا دامن افشان کن ز گلبن
مزارِ کشتگان را غرقِ گل کن
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
بهار تلخ
شعر #سایه
آهنگ معین شریفپور
آواز علی افسرینژاد
بهار آمد گل و نسرین نیاورد
نسیمی بوی فروردین نیاورد
پرستو آمد و از گل خبر نیست
چرا گل با پرستو همسفر نیست؟
چه افتاد این گلستان را چه افتاد؟
که آیین بهاران رفتش از یاد
چرا پروانگان را پر شکستهست؟
چرا هر گوشه گرد غم نشستهست؟
بهارا، تلخ منشین، خیز و پیش آی
گره وا کن ز ابرو، چهره بگشای
بهارا شاد بنشین، شاد بخرام
بده کام گل و بستان ز گل کام
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
شعر #سایه
آهنگ معین شریفپور
آواز علی افسرینژاد
بهار آمد گل و نسرین نیاورد
نسیمی بوی فروردین نیاورد
پرستو آمد و از گل خبر نیست
چرا گل با پرستو همسفر نیست؟
چه افتاد این گلستان را چه افتاد؟
که آیین بهاران رفتش از یاد
چرا پروانگان را پر شکستهست؟
چرا هر گوشه گرد غم نشستهست؟
بهارا، تلخ منشین، خیز و پیش آی
گره وا کن ز ابرو، چهره بگشای
بهارا شاد بنشین، شاد بخرام
بده کام گل و بستان ز گل کام
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
Telegram
سایه و موسیقی
بهار تلخ
شعر #سایه
آهنگ معین شریفپور
آواز علی افسرینژاد
بهار آمد گل و نسرین نیاورد
نسیمی بوی فروردین نیاورد
پرستو آمد و از گل خبر نیست
چرا گل با پرستو همسفر نیست؟
چه افتاد این گلستان را چه افتاد؟
که آیین بهاران رفتش از یاد
چرا پروانگان را پر شکستهست؟…
شعر #سایه
آهنگ معین شریفپور
آواز علی افسرینژاد
بهار آمد گل و نسرین نیاورد
نسیمی بوی فروردین نیاورد
پرستو آمد و از گل خبر نیست
چرا گل با پرستو همسفر نیست؟
چه افتاد این گلستان را چه افتاد؟
که آیین بهاران رفتش از یاد
چرا پروانگان را پر شکستهست؟…
بهار
شعر #سایه
آهنگ ارشک رفیعی (باربد)
آواز آزاده حجت
بیا که بار دگر گل بهبار میآید
بیار باده که بوی بهار میآید
نه من ز داغ تو ای گل به خون نشستم و بس
که لاله هم به چمن داغدار میآید
بدین امید شد اشکم روان ز چشمۀ چشم
که سرو من به لب جویبار میآید
دلم به باده و گل وا نمیشود، چه کنم
که بیتو باده و گل ناگوار میآید
دل چو غنچۀ من نشکفد به بوی بهار
بهار من بود آنگه که یار میآید
بهار سایه تویی ای بنفشهمو بازآی
که گل به دیدۀ من بی تو خار میآید
#حمایت_از_آوای_بانوان
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
شعر #سایه
آهنگ ارشک رفیعی (باربد)
آواز آزاده حجت
بیا که بار دگر گل بهبار میآید
بیار باده که بوی بهار میآید
نه من ز داغ تو ای گل به خون نشستم و بس
که لاله هم به چمن داغدار میآید
بدین امید شد اشکم روان ز چشمۀ چشم
که سرو من به لب جویبار میآید
دلم به باده و گل وا نمیشود، چه کنم
که بیتو باده و گل ناگوار میآید
دل چو غنچۀ من نشکفد به بوی بهار
بهار من بود آنگه که یار میآید
بهار سایه تویی ای بنفشهمو بازآی
که گل به دیدۀ من بی تو خار میآید
#حمایت_از_آوای_بانوان
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
Telegram
سایه و موسیقی
بهار
شعر #سایه
آهنگ ارشک رفیعی (باربد)
آواز آزاده حجت
بیا که بار دگر گل بهبار میآید
بیار باده که بوی بهار میآید
نه من ز داغ تو ای گل به خون نشستم و بس
که لاله هم به چمن داغدار میآید
بدین امید شد اشکم روان ز چشمۀ چشم
که سرو من به لب جویبار میآید…
شعر #سایه
آهنگ ارشک رفیعی (باربد)
آواز آزاده حجت
بیا که بار دگر گل بهبار میآید
بیار باده که بوی بهار میآید
نه من ز داغ تو ای گل به خون نشستم و بس
که لاله هم به چمن داغدار میآید
بدین امید شد اشکم روان ز چشمۀ چشم
که سرو من به لب جویبار میآید…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بخشی از برنامهای تلویزیونی دربارۀ عارف قزوینی
با حضور استادان هوشنگ ابتهاج (سایه)، دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی و بیژن ترقی با اجرای منوچهر انور
🔸 پیشتر بخشی از سخنان سایه در این برنامه را (بدون تصویر برنامه) در همین کانال منتشر کرده بودیم.
🔸 این تصاویر در مستند «با شاعر تاریخ ایران» (اثر جناب سید جواد میرهاشمی) آمده است.
@sayeoMusighi
با حضور استادان هوشنگ ابتهاج (سایه)، دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی و بیژن ترقی با اجرای منوچهر انور
🔸 پیشتر بخشی از سخنان سایه در این برنامه را (بدون تصویر برنامه) در همین کانال منتشر کرده بودیم.
🔸 این تصاویر در مستند «با شاعر تاریخ ایران» (اثر جناب سید جواد میرهاشمی) آمده است.
@sayeoMusighi
هوای خانه
شعر #سایه
آواز نادر گلچین
ویلن حبیبالله بدیعی
سنتور منصور صارمی
شب آمد و دل تنگم هوای خانه گرفت
دوباره گریۀ بیطاقتم بهانه گرفت
💐 ۴ فروردین زادروز حبیبالله بدیعی (۱۳۱۲-۱۳۷۱)
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
شعر #سایه
آواز نادر گلچین
ویلن حبیبالله بدیعی
سنتور منصور صارمی
شب آمد و دل تنگم هوای خانه گرفت
دوباره گریۀ بیطاقتم بهانه گرفت
💐 ۴ فروردین زادروز حبیبالله بدیعی (۱۳۱۲-۱۳۷۱)
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
بهار غمانگیز
شعر #سایه
آهنگ پویا سرایی
آواز مهدی جلیلزاد
بهار آمد گل و نسرین نیاورد
نسیمی بوی فروردین نیاورد
پرستو آمد و از گل خبر نیست
چرا گل با پرستو همسفر نیست؟
چه افتاد این گلستان را چه افتاد؟
که آیین بهاران رفتش از یاد
چرا مطرب نمیخواند سرودی؟
چرا ساقی نمیگوید درودی؟
چرا خورشید فروردین فروخفت؟
بهار آمد گل نوروز نشکفت
بهارا، تلخ منشین، خیز و پیش آی
گره وا کن ز ابرو، چهره بگشای
بهارا از گل و می آتشی ساز
پلاس درد و غم در آتش انداز
بهارا شور شیرینم برانگیز
شرار عشق دیرینم برانگیز
برآید سرخگل خواهینخواهی
وگر خود صد خزان آرد تباهی
بهارا شاد بنشین، شاد بخرام
بده کام گل و بستان ز گل کام
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
شعر #سایه
آهنگ پویا سرایی
آواز مهدی جلیلزاد
بهار آمد گل و نسرین نیاورد
نسیمی بوی فروردین نیاورد
پرستو آمد و از گل خبر نیست
چرا گل با پرستو همسفر نیست؟
چه افتاد این گلستان را چه افتاد؟
که آیین بهاران رفتش از یاد
چرا مطرب نمیخواند سرودی؟
چرا ساقی نمیگوید درودی؟
چرا خورشید فروردین فروخفت؟
بهار آمد گل نوروز نشکفت
بهارا، تلخ منشین، خیز و پیش آی
گره وا کن ز ابرو، چهره بگشای
بهارا از گل و می آتشی ساز
پلاس درد و غم در آتش انداز
بهارا شور شیرینم برانگیز
شرار عشق دیرینم برانگیز
برآید سرخگل خواهینخواهی
وگر خود صد خزان آرد تباهی
بهارا شاد بنشین، شاد بخرام
بده کام گل و بستان ز گل کام
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
Telegram
سایه و موسیقی
بهار غمانگیز
شعر #سایه
آهنگ پویا سرایی
آواز مهدی جلیلزاد
بهار آمد گل و نسرین نیاورد
نسیمی بوی فروردین نیاورد
پرستو آمد و از گل خبر نیست
چرا گل با پرستو همسفر نیست؟
چه افتاد این گلستان را چه افتاد؟
که آیین بهاران رفتش از یاد
چرا مطرب نمیخواند سرودی؟…
شعر #سایه
آهنگ پویا سرایی
آواز مهدی جلیلزاد
بهار آمد گل و نسرین نیاورد
نسیمی بوی فروردین نیاورد
پرستو آمد و از گل خبر نیست
چرا گل با پرستو همسفر نیست؟
چه افتاد این گلستان را چه افتاد؟
که آیین بهاران رفتش از یاد
چرا مطرب نمیخواند سرودی؟…
بهار کو؟
بیتی از #سایه
آواز ناصر مسعودی
تار فرهنگ شریف
برگی از کتاب #شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی (ص ۱۳۹) دربارۀ این شعر:
در سخن از شعرهای عرفانی سایه، از پذیرش گزارش دوگانه در دو سویۀ عرفان دینی و غیردینی و مرز باریک میان آن دو سخن گفتیم... شاید بهترین نمونه غزل «چشمی کنار پنجرۀ انتظار» باشد که وزن و ردیف و قافیۀ آن در شعر عرفانی کهن پیشینه دارد: «در کنج اعتکاف دلی بردبار کو...» (دیوان عطار نیشابوری الف، ص ۵۵۶). دو بیت نخست غزل نامبرده چنین است:
ای دل به کوی او ز که پرسم که یار کو؟
در باغ پرشکوفه، که پرسد بهار کو؟
نقش و نگار کعبه نه مقصود شوق ماست
نقشی بلندتر زدهایم، آن نگار کو؟ (سیاهمشق، ص ۱۲۱)
گزارش نخست آن است که «او» و «یار» را «خدا»، و «کوی» و «باغ» را جهان مادی و عالم شهادت بدانیم. همانگونه که بهار را جز در شکوفهها نمیتوان دید، خدا را باید در آفریدهها و نشانههایش یافت. در سیر آفاقی همۀ پدیدهها نهتنها گواه که خود نمودی از خدا شمرده میشوند و دیدن صد هزار جلوه، برای دیدۀ شناسا برابر است با دیدار آن یگانه . بیت دوم در سازگاری با همین مفهوم، گذار از خانه به خانهخدا ، به فراروی و بازنایستادن عارف در مراحل سلوک اشاره دارد و پیام آن بررفتن از سطح ظاهر و مظاهر و رسیدن به باطن و عالم غیب و در یک سخن رسیدن از کثرت به وحدت است.
در گزارش دیگر بیت نخست، میتوان از وجود شخص واحد و هویت شخصی مستقل، که باورمندان آن را «خدا» میخوانند، به نفس کلّی یا نفس نامتناهی کیهانی رسید و با گذر از ساحت دین، به گزارهای سازگار با عرفان فرادینی دست یافت. در این گزارش میگوییم: بهار هویت شخصی مستقل ندارد و آنچه بهار خوانده میشود بهراستی چیزی جز برداشت ذهنی ما دربارۀ مجموعۀ شکوفه و گل و باغ و باد و شکوفایی در و دشت نیست. بیت دوم را نیز بهآسانی میتوان در دنبالۀ گزارش دیگرگونۀ مطلع، از بافت آیینی بیرون آورد. همین که «نگار» را در معنی آشنا و همیشگی آن، یعنی انسانی زیبا یا والا، دریابیم و استعاره از «خدا» ندانیم، به مفهومی ازآندست که دربارۀ مطلع گفتیم خواهیم رسید. در این خوانش جایگاه انسان بلندتر و بالاتر از کعبه است.
مهدی #فیروزیان
💐 ۶ فروردین زادروز ناصر مسعودی (۱۳۱۴)، خوانندۀ نامدار موسیقی گیلکی و سنتی
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
بیتی از #سایه
آواز ناصر مسعودی
تار فرهنگ شریف
برگی از کتاب #شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی (ص ۱۳۹) دربارۀ این شعر:
در سخن از شعرهای عرفانی سایه، از پذیرش گزارش دوگانه در دو سویۀ عرفان دینی و غیردینی و مرز باریک میان آن دو سخن گفتیم... شاید بهترین نمونه غزل «چشمی کنار پنجرۀ انتظار» باشد که وزن و ردیف و قافیۀ آن در شعر عرفانی کهن پیشینه دارد: «در کنج اعتکاف دلی بردبار کو...» (دیوان عطار نیشابوری الف، ص ۵۵۶). دو بیت نخست غزل نامبرده چنین است:
ای دل به کوی او ز که پرسم که یار کو؟
در باغ پرشکوفه، که پرسد بهار کو؟
نقش و نگار کعبه نه مقصود شوق ماست
نقشی بلندتر زدهایم، آن نگار کو؟ (سیاهمشق، ص ۱۲۱)
گزارش نخست آن است که «او» و «یار» را «خدا»، و «کوی» و «باغ» را جهان مادی و عالم شهادت بدانیم. همانگونه که بهار را جز در شکوفهها نمیتوان دید، خدا را باید در آفریدهها و نشانههایش یافت. در سیر آفاقی همۀ پدیدهها نهتنها گواه که خود نمودی از خدا شمرده میشوند و دیدن صد هزار جلوه، برای دیدۀ شناسا برابر است با دیدار آن یگانه . بیت دوم در سازگاری با همین مفهوم، گذار از خانه به خانهخدا ، به فراروی و بازنایستادن عارف در مراحل سلوک اشاره دارد و پیام آن بررفتن از سطح ظاهر و مظاهر و رسیدن به باطن و عالم غیب و در یک سخن رسیدن از کثرت به وحدت است.
در گزارش دیگر بیت نخست، میتوان از وجود شخص واحد و هویت شخصی مستقل، که باورمندان آن را «خدا» میخوانند، به نفس کلّی یا نفس نامتناهی کیهانی رسید و با گذر از ساحت دین، به گزارهای سازگار با عرفان فرادینی دست یافت. در این گزارش میگوییم: بهار هویت شخصی مستقل ندارد و آنچه بهار خوانده میشود بهراستی چیزی جز برداشت ذهنی ما دربارۀ مجموعۀ شکوفه و گل و باغ و باد و شکوفایی در و دشت نیست. بیت دوم را نیز بهآسانی میتوان در دنبالۀ گزارش دیگرگونۀ مطلع، از بافت آیینی بیرون آورد. همین که «نگار» را در معنی آشنا و همیشگی آن، یعنی انسانی زیبا یا والا، دریابیم و استعاره از «خدا» ندانیم، به مفهومی ازآندست که دربارۀ مطلع گفتیم خواهیم رسید. در این خوانش جایگاه انسان بلندتر و بالاتر از کعبه است.
مهدی #فیروزیان
💐 ۶ فروردین زادروز ناصر مسعودی (۱۳۱۴)، خوانندۀ نامدار موسیقی گیلکی و سنتی
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
Telegram
سایه و موسیقی
بیتی از #سایه
آواز ناصر مسعودی
تار فرهنگ شریف
ای دل به کوی او ز که پرسم که یار کو
در باغ پرشکوفه که پرسد بهار کو
💐 گرامیداشت ۶ فروردین زادروز ناصر مسعودی (۱۳۱۴)، خوانندۀ نامدار موسیقی گیلکی و سنتی
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
آواز ناصر مسعودی
تار فرهنگ شریف
ای دل به کوی او ز که پرسم که یار کو
در باغ پرشکوفه که پرسد بهار کو
💐 گرامیداشت ۶ فروردین زادروز ناصر مسعودی (۱۳۱۴)، خوانندۀ نامدار موسیقی گیلکی و سنتی
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
بهار دل و جان
یک بیت سایه با دو اجرا (۱. تصنیف)
آهنگ اسماعیل واثقی
آواز بیژن بیژنی
گو بهار دل و جان باش و خزان باش ارنه
ای بسا باغ و بهاران که خزان من و توست
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
یک بیت سایه با دو اجرا (۱. تصنیف)
آهنگ اسماعیل واثقی
آواز بیژن بیژنی
گو بهار دل و جان باش و خزان باش ارنه
ای بسا باغ و بهاران که خزان من و توست
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
Telegram
سایه و موسیقی
بهار دل و جان
شعر سایه
آهنگ اسماعیل واثقی
آواز بیژن بیژنی
دیروز آخرین روز بهاری قرن چهاردهم خورشیدی بود. صد بهار بر مردم ایران در این سده گذشت، بهارانی که هربار با عزای دل ما آمدند. آرزومندیم نسلهای بعدی از فرزندان ایرانزمین که شاهد آخرین بهار قرن پانزدهم…
شعر سایه
آهنگ اسماعیل واثقی
آواز بیژن بیژنی
دیروز آخرین روز بهاری قرن چهاردهم خورشیدی بود. صد بهار بر مردم ایران در این سده گذشت، بهارانی که هربار با عزای دل ما آمدند. آرزومندیم نسلهای بعدی از فرزندان ایرانزمین که شاهد آخرین بهار قرن پانزدهم…
بهار دل و جان
یک بیت سایه با دو اجرا (۲. آواز)
آواز محمدرضا #شجریان
تار محمدرضا #لطفی
گو بهار دل و جان باش و خزان باش ارنه
ای بسا باغ و بهاران که خزان من و توست
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
یک بیت سایه با دو اجرا (۲. آواز)
آواز محمدرضا #شجریان
تار محمدرضا #لطفی
گو بهار دل و جان باش و خزان باش ارنه
ای بسا باغ و بهاران که خزان من و توست
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
Telegram
سایه و موسیقی
بهار دل و جان
بیتی از #سایه
آواز محمدرضا #شجریان
تار محمدرضا #لطفی
گو بهار دل و جان باش و خزان باش ارنه
ای بسا باغ و بهاران که خزان من و توست
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
بیتی از #سایه
آواز محمدرضا #شجریان
تار محمدرضا #لطفی
گو بهار دل و جان باش و خزان باش ارنه
ای بسا باغ و بهاران که خزان من و توست
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
بهار کو؟
شعر #سایه
آهنگ مهرداد پازوکی
آواز علی رستمیان
همخوانی آوا رستمیان
ای دل به کوی او ز که پرسم که یار کو
در باغ پرشکوفه، که پرسد بهار کو؟
جانا، نوای عشق خموشانه خوشتر است
آن آشنای ره که بود پردهدار کو
ماندم درین نشیب و شب آمد، خدای را
آن راهبر کجا شد و آن راهوار کو
چنگی به دل نمیزند امشب سرود ما
آن خوشترانه چنگیِ شبزندهدار کو
یک شب چراغ روی تو روشن شود، ولی
چشمی کنار پنجرۀ انتظار کو
💐 ۸ فروردین زادروز علی رستمیان (۱۳۲۸، اصفهان)
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
شعر #سایه
آهنگ مهرداد پازوکی
آواز علی رستمیان
همخوانی آوا رستمیان
ای دل به کوی او ز که پرسم که یار کو
در باغ پرشکوفه، که پرسد بهار کو؟
جانا، نوای عشق خموشانه خوشتر است
آن آشنای ره که بود پردهدار کو
ماندم درین نشیب و شب آمد، خدای را
آن راهبر کجا شد و آن راهوار کو
چنگی به دل نمیزند امشب سرود ما
آن خوشترانه چنگیِ شبزندهدار کو
یک شب چراغ روی تو روشن شود، ولی
چشمی کنار پنجرۀ انتظار کو
💐 ۸ فروردین زادروز علی رستمیان (۱۳۲۸، اصفهان)
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
Telegram
سایه و موسیقی
چشمی کنار پنجرۀ انتظار
شعر سایه
آهنگ مهرداد پازوکی
آواز علی رستمیان
همخوانی آوا رستمیان
ای دل به کوی او ز که پرسم که یار کو
در باغ پرشکوفه، که پرسد بهار کو؟
جانا، نوای عشق خموشانه خوشتر است
آن آشنای ره که بود پردهدار کو
ماندم درین نشیب و شب آمد،…
شعر سایه
آهنگ مهرداد پازوکی
آواز علی رستمیان
همخوانی آوا رستمیان
ای دل به کوی او ز که پرسم که یار کو
در باغ پرشکوفه، که پرسد بهار کو؟
جانا، نوای عشق خموشانه خوشتر است
آن آشنای ره که بود پردهدار کو
ماندم درین نشیب و شب آمد،…
Forwarded from سایه و موسیقی
آیین بهاران
شعر #سایه
آهنگ بهادر صحت
آواز الهام کریمی
بهار آمد گل و نسرین نیاورد
نسیمی بوی فروردین نیاورد
چه افتاد این گلستان را چه افتاد؟
که آیین بهاران رفتش از یاد
چرا پروانگان را پر شکستهست؟
چرا هر گوشه گرد غم نشستهست؟
بهارا خیز و زان ابر سبکرو
بزن آبی به روی سبزۀ نو
هنوز اینجا جوانی دلنشین است
هنوز اینجا نفسها آتشین است
مگو کاین سرزمینی شورهزارست
چو فردا دررسد، رشک بهارست
به نوروز دگر هنگام دیدار
به آیین دگر آیی پدیدار
دگربارت چو بینم شاد بینم
سرت سبز و دلت آباد بینم
❌ در بیت سوم تصنیف، ردیف شعر، یعنی «است»، حذف شده است.
✔️ دریافت اثر با کیفیت بالاتر در: کانال گروه موسيقى آواى صحرا
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
#حمایت_از_آوای_بانوان
@sayeoMusighi
شعر #سایه
آهنگ بهادر صحت
آواز الهام کریمی
بهار آمد گل و نسرین نیاورد
نسیمی بوی فروردین نیاورد
چه افتاد این گلستان را چه افتاد؟
که آیین بهاران رفتش از یاد
چرا پروانگان را پر شکستهست؟
چرا هر گوشه گرد غم نشستهست؟
بهارا خیز و زان ابر سبکرو
بزن آبی به روی سبزۀ نو
هنوز اینجا جوانی دلنشین است
هنوز اینجا نفسها آتشین است
مگو کاین سرزمینی شورهزارست
چو فردا دررسد، رشک بهارست
به نوروز دگر هنگام دیدار
به آیین دگر آیی پدیدار
دگربارت چو بینم شاد بینم
سرت سبز و دلت آباد بینم
❌ در بیت سوم تصنیف، ردیف شعر، یعنی «است»، حذف شده است.
✔️ دریافت اثر با کیفیت بالاتر در: کانال گروه موسيقى آواى صحرا
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
#حمایت_از_آوای_بانوان
@sayeoMusighi
Telegram
سایه و موسیقی
آیین بهاران
شعر #سایه
آهنگ بهادر صحت
آواز الهام کریمی
بهار آمد گل و نسرین نیاورد
نسیمی بوی فروردین نیاورد
چه افتاد این گلستان را چه افتاد؟
که آیین بهاران رفتش از یاد
چرا پروانگان را پر شکستهست؟
چرا هر گوشه گرد غم نشستهست؟
بهارا خیز و زان ابر سبکرو…
شعر #سایه
آهنگ بهادر صحت
آواز الهام کریمی
بهار آمد گل و نسرین نیاورد
نسیمی بوی فروردین نیاورد
چه افتاد این گلستان را چه افتاد؟
که آیین بهاران رفتش از یاد
چرا پروانگان را پر شکستهست؟
چرا هر گوشه گرد غم نشستهست؟
بهارا خیز و زان ابر سبکرو…
بهار آمد
شعر #سایه
آواز هدی جابری
سهتار فرهود اشتیاق
بهار آمد، گل و نسرین نیاورد
نسیمی بوی فروردین نیاورد
چه افتاد این گلستان را چه افتاد؟
که آیین بهاران رفتش از یاد
چرا خون میچکد از شاخۀ گل
چه پیش آمد؟ کجا شد بانگ بلبل؟
مگر خورشید و گل را کس چه گفتهست؟
که این لب بسته و آن رخ نهفتهست؟
بهارا، تلخ منشین، خیز و پیش آی
گره وا کن ز ابرو، چهره بگشای
سر و رویی به سرو و یاسمن بخش
نوایی نو به مرغان چمن بخش
بهارا دامن افشان کن ز گلبن
مزار کشتگان را غرق گل کن
بهارا شور شیرینم برانگیز
شرار عشق دیرینم برانگیز
گهی چون جویبارم نغمه آموز
گهی چون آذرخشم رخ برافروز
بهارا زنده مانی، زندگی بخش
به فروردین ما فرخندگی بخش
#حمایت_از_آوای_بانوان
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
شعر #سایه
آواز هدی جابری
سهتار فرهود اشتیاق
بهار آمد، گل و نسرین نیاورد
نسیمی بوی فروردین نیاورد
چه افتاد این گلستان را چه افتاد؟
که آیین بهاران رفتش از یاد
چرا خون میچکد از شاخۀ گل
چه پیش آمد؟ کجا شد بانگ بلبل؟
مگر خورشید و گل را کس چه گفتهست؟
که این لب بسته و آن رخ نهفتهست؟
بهارا، تلخ منشین، خیز و پیش آی
گره وا کن ز ابرو، چهره بگشای
سر و رویی به سرو و یاسمن بخش
نوایی نو به مرغان چمن بخش
بهارا دامن افشان کن ز گلبن
مزار کشتگان را غرق گل کن
بهارا شور شیرینم برانگیز
شرار عشق دیرینم برانگیز
گهی چون جویبارم نغمه آموز
گهی چون آذرخشم رخ برافروز
بهارا زنده مانی، زندگی بخش
به فروردین ما فرخندگی بخش
#حمایت_از_آوای_بانوان
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
Telegram
سایه و موسیقی
بهار آمد
شعر #سایه
آواز هدی جابری
سهتار فرهود اشتیاق
بهار آمد، گل و نسرین نیاورد
نسیمی بوی فروردین نیاورد
چه افتاد این گلستان را چه افتاد؟
که آیین بهاران رفتش از یاد
چرا خون میچکد از شاخۀ گل
چه پیش آمد؟ کجا شد بانگ بلبل؟
مگر خورشید و گل را کس چه…
شعر #سایه
آواز هدی جابری
سهتار فرهود اشتیاق
بهار آمد، گل و نسرین نیاورد
نسیمی بوی فروردین نیاورد
چه افتاد این گلستان را چه افتاد؟
که آیین بهاران رفتش از یاد
چرا خون میچکد از شاخۀ گل
چه پیش آمد؟ کجا شد بانگ بلبل؟
مگر خورشید و گل را کس چه…
Forwarded from سایه و موسیقی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💐 بهمناسبت ۱۰ فروردین زادروز علیرضا افتخاری
باران بهاری
شعر #سایه
آواز علیرضا #افتخاری
تار شهرام میرجلالی
دکلمه سهیلا حبیبی
شبی بود و بهاری، در من آویخت
چه آتشها چه آتشها برانگیخت
فروخواندم به گوشش قصۀ خویش
چو باران بهاری اشک میریخت
❌ افتخاری در شعر سایه دست برده و در بیت دوم «عشق» را بهجای «خویش» نهاده است (دراینباره در کتاب #شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی توضیح داده شده است).
@sayeoMusighi
باران بهاری
شعر #سایه
آواز علیرضا #افتخاری
تار شهرام میرجلالی
دکلمه سهیلا حبیبی
شبی بود و بهاری، در من آویخت
چه آتشها چه آتشها برانگیخت
فروخواندم به گوشش قصۀ خویش
چو باران بهاری اشک میریخت
❌ افتخاری در شعر سایه دست برده و در بیت دوم «عشق» را بهجای «خویش» نهاده است (دراینباره در کتاب #شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی توضیح داده شده است).
@sayeoMusighi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
درین سرای بیکسی
شعر #سایه
آهنگ و پیانو و آواز خشایار اعتمادی
درین سرای بیکسی کسی به در نمیزند
به دشت پرملال ما پرنده پر نمیزند
یکی ز شبگرفتگان چراغ برنمیکند
کسی به کوچهسار شب در سحر نمیزند
💐 ۱۱ فروردین زادروز خشایار اعتمادی (۱۳۵۰)
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
شعر #سایه
آهنگ و پیانو و آواز خشایار اعتمادی
درین سرای بیکسی کسی به در نمیزند
به دشت پرملال ما پرنده پر نمیزند
یکی ز شبگرفتگان چراغ برنمیکند
کسی به کوچهسار شب در سحر نمیزند
💐 ۱۱ فروردین زادروز خشایار اعتمادی (۱۳۵۰)
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
بوی بهار
شعر #سایه
آواز صبا پاشایی
بیا که بار دگر گل به بار میآید
بیار باده که بوی بهار میآید
هزار غم ز تو دارم به دل، بیا ای گل
که گل شکفته و بانگ هزار میآید
#حمایت_از_آوای_بانوان
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
شعر #سایه
آواز صبا پاشایی
بیا که بار دگر گل به بار میآید
بیار باده که بوی بهار میآید
هزار غم ز تو دارم به دل، بیا ای گل
که گل شکفته و بانگ هزار میآید
#حمایت_از_آوای_بانوان
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
Telegram
سایه و موسیقی
🌸بوی بهار میآید🌸
شعر #سایه
آواز صبا پاشایی
بیا که بار دگر گل بهبار میآید
بیار باده که بوی بهار میآید
هزار غم ز تو دارم به دل، بیا ای گل
که گل شکفته و بانگ هزار میآید
✅ بانو صبا پاشایی (۱۳۶۳- آمل)، خوانندۀ خوشالحان موسیقی اصیل ایرانی، دارای مدرک…
شعر #سایه
آواز صبا پاشایی
بیا که بار دگر گل بهبار میآید
بیار باده که بوی بهار میآید
هزار غم ز تو دارم به دل، بیا ای گل
که گل شکفته و بانگ هزار میآید
✅ بانو صبا پاشایی (۱۳۶۳- آمل)، خوانندۀ خوشالحان موسیقی اصیل ایرانی، دارای مدرک…
🌸🍃 روز طبیعت بر شما خوش باد!
با بهار آمدی
شعر #سایه
آهنگ گروه همنوازان خاموش
به سرپرستی آرش سعیدیان
آواز پارسا حسندخت
بشنو از سبزه که در گوشِ گلِ تازه چه گفت:
با بهار آمدی ای بهْ ز بهار آمدنت
باغبان مژدۀ گل میشنوم از چمنت
قاصدی کو که سلامی برساند ز منت؟
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
با بهار آمدی
شعر #سایه
آهنگ گروه همنوازان خاموش
به سرپرستی آرش سعیدیان
آواز پارسا حسندخت
بشنو از سبزه که در گوشِ گلِ تازه چه گفت:
با بهار آمدی ای بهْ ز بهار آمدنت
باغبان مژدۀ گل میشنوم از چمنت
قاصدی کو که سلامی برساند ز منت؟
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
Telegram
سایه و موسیقی
🌸 با بهار آمدی
شعر #سایه
آهنگ گروه همنوازان خاموش
به سرپرستی آرش سعیدیان
آواز پارسا حسندخت
باغبان مژدۀ گل میشنوم از چمنت
قاصدی کو که سلامی برساند ز منت؟
بشنو از سبزه که در گوشِ گلِ تازه چه گفت:
با بهار آمدی ای به ز بهار آمدنت
@sayeoMusighi
شعر #سایه
آهنگ گروه همنوازان خاموش
به سرپرستی آرش سعیدیان
آواز پارسا حسندخت
باغبان مژدۀ گل میشنوم از چمنت
قاصدی کو که سلامی برساند ز منت؟
بشنو از سبزه که در گوشِ گلِ تازه چه گفت:
با بهار آمدی ای به ز بهار آمدنت
@sayeoMusighi
بهار بی رخ...
شعر #سایه
آهنگ امیرحسین تفرشیپور
آواز فایضه کامیاب
نه لب گشایدم از گل، نه دل کشد به نبید
چه بینشاط بهاری که بی رخ تو رسید
به یاد زلف نگونسار شاهدان چمن
ببین در آینۀ جویبار گریۀ بید
بیا که خاک رهت لالهزار خواهد شد
ز بس که خون دل از چشم انتظار چکید
نشان داغ دل ماست لالهای که شکفت
به سوگواری زلف تو این بنفشه دمید
به دور ما که همه خون دل به ساغرهاست
ز چشم ساقی غمگین که بوسه خواهد چید؟
چه جای من؟ که درین روزگار بیفریاد
ز دست جور تو ناهید بر فلک نالید
#حمایت_از_آوای_بانوان
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
شعر #سایه
آهنگ امیرحسین تفرشیپور
آواز فایضه کامیاب
نه لب گشایدم از گل، نه دل کشد به نبید
چه بینشاط بهاری که بی رخ تو رسید
به یاد زلف نگونسار شاهدان چمن
ببین در آینۀ جویبار گریۀ بید
بیا که خاک رهت لالهزار خواهد شد
ز بس که خون دل از چشم انتظار چکید
نشان داغ دل ماست لالهای که شکفت
به سوگواری زلف تو این بنفشه دمید
به دور ما که همه خون دل به ساغرهاست
ز چشم ساقی غمگین که بوسه خواهد چید؟
چه جای من؟ که درین روزگار بیفریاد
ز دست جور تو ناهید بر فلک نالید
#حمایت_از_آوای_بانوان
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
Telegram
سایه و موسیقی
بهار بی رخ...
شعر #سایه
آهنگ امیرحسین تفرشیپور
آواز فایضه کامیاب
نه لب گشایدم از گل، نه دل کشد به نبید
چه بینشاط بهاری که بی رخ تو رسید
به یاد زلف نگونسار شاهدان چمن
ببین در آینۀ جویبار گریۀ بید
بیا که خاک رهت لالهزار خواهد شد
ز بس که خون دل از…
شعر #سایه
آهنگ امیرحسین تفرشیپور
آواز فایضه کامیاب
نه لب گشایدم از گل، نه دل کشد به نبید
چه بینشاط بهاری که بی رخ تو رسید
به یاد زلف نگونسار شاهدان چمن
ببین در آینۀ جویبار گریۀ بید
بیا که خاک رهت لالهزار خواهد شد
ز بس که خون دل از…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هزار تا قصه (خونۀ مادربزرگه)
آهنگ گروه پالت
آواز امید نعمتی
دلا دیدی که خورشید از شبِ سرد
چو آتش سر ز خاکستر برآورد...
صدای خون در آواز تذرو است
دلا این یادگار خون سرو است
#سایه
💐 به مناسبت چهلسالگی امید نعمتی (۱۷ فروردین ۱۳۶۳)
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
آهنگ گروه پالت
آواز امید نعمتی
دلا دیدی که خورشید از شبِ سرد
چو آتش سر ز خاکستر برآورد...
صدای خون در آواز تذرو است
دلا این یادگار خون سرو است
#سایه
💐 به مناسبت چهلسالگی امید نعمتی (۱۷ فروردین ۱۳۶۳)
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
تضمین موسیقایی
چند سطری از کتاب #شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی در بررسی آهنگ «هزار تا قصه» از گروه پالت:
از دید ما کار گروه پالت با بهرهگیری از شعر «یادگار خون سرو» با نمونۀ ادبی پیشین (سرودن مسمط تضمین) سنجیدنی است. اثر با دو بیت آغازین مثنوی سایه آغاز میشود:
دلا دیدی که خورشید از شبِ سرد
چو آتش سر ز خاکستر برآورد
ز هر خونِ دلی سروی قد افراشت
ز هر سروی تذروی نغمه برداشت
سپس با کاستن یک «مفاعیلن» از وزن شعر، با بهرهگیری از واژههای همین دو بیت، چهار لخت زیر ساخته شده است. آهنگ این بخش، برگرفته از آهنگ کودکانۀ مجموعۀ «خونۀ مادربزرگه» (آهنگ: بهرام دهقانیار، ترانه: مرضیه برومند) است که پس از این خوانده میشود و ازهمینرو این بخش مفصلی است که در کلام، هنوز به بخش شعر سایه نزدیک است و در آهنگ با بخش پایانی پیوند پدید آورده است:
که خورشید از شب سرد
چو آتش سر برون کرد
که از خون دل ما
تذروی نغمه سر کرد
سپس بار دیگر فضای آغازین پی گرفته میشود و بیت دیگری از مثنوی سایه با همان آهنگِ آغازین میآید:
صدای خون در آواز تذرو است
دلا این یادگار خون سرو است
چنانکه میدانید، و در بخش «یادگار خون سرو» گفتهایم، مثنوی سایه نخست با آواز محمدرضا #شجریان در روزهای پرتبوتاب آغاز انقلاب شنیده شده و در یکی از آثار چاووش (شمارۀ شش) آمده است. ازهمینرو سازندگان تصنیف بهیاد اثر دیگری از #لطفی و شجریان در چاووش (شمارۀ دو) افتادهاند و بخشی از ترانۀ «شبنورد» (آهنگ: محمدرضا لطفی، ترانه: اصلان اصلانیان) را با ملودی «خونۀ مادربزرگه» و افزودن دو لخت دیگر، که در اشاره به دمیدن «خورشید» یادآور بیت نخست مثنوی سایه است، به کار افزودهاند:
برادر نوجوونه
برادر غرق خونه
برادر مثل خورشید
سر میکشه تو خونه
در اینجا حرکت گامبهگام سازندگان برای رسیدن از شعر سایه به ترانۀ کودکانه به نقطۀ اوج میرسد. پس از ترکیب کلامی برگرفته از شعر سایه با ملودی «خونۀ مادربزرگه»، که تنها در ملودی با بخش پایانی پیوند داشت، ترانۀ «شبنورد» با زبان شکسته هم در کلام و هم در ملودی با ترانۀ کودکانۀ پایانی پیوند مییابد. «خونه»، که در معنایی دیگر (برابر با «خون است») قافیۀ ترانۀ «شبنورد» بود (میان دو «خونه» جناس تام هست)، در بخشِ افزودهشده، این بخش از ترانه را در لفظ نیز به «خونۀ مادربزرگه» میرساند:
خونۀ مادربزرگه هزار تا قصه داره
خونۀ مادربزرگه شادی و غصه داره
میتوان بدین آمیزش ناهمگون به دیدۀ انکار و ریشخند نگریست یا آن را ریشخندِ موسیقی چاووش شمرد (چنانکه برخی شمردهاند) و میتوان آن را آزمونی در راه ترکیب چند آهنگ خاطرهانگیز و بیرون کشیدن یا آفریدن مفهومی مشترک از دل آنها شمرد. نگارنده رویکرد دوم را میپسندد؛ اما در اینجا سخن از پسند ما و دیگران نیست و از گزارش مفهومی اثر درمیگذریم. نکتۀ اصلی این است که در کار یادشده درآمیختن سرودهها همراه با گونهای آفرینشگری و آمیختن آهنگهاست. چنین نیست که کسی دو شعر را برگزیند و آن دو را در یک آهنگ به کار گیرد، بلکه این اثر در بن آمیزۀ دو آهنگ است و آمیختگی سرودهها با مفصلهایی که در گزارش کار به آنها اشاره کردیم، بهگونهای سنجیده بهانجام رسیده است و از آغاز تا انجام، در عین دوگانگی زبان و آهنگ، پیوستگی آشکاری دیده میشود. چنانکه گفته شد کار گروه پالت را میتوان با سرودن مسمط تضمین در هنر شاعری سنجید.
✍️ مهدی فیروزیان
@sayeoMusighi
چند سطری از کتاب #شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی در بررسی آهنگ «هزار تا قصه» از گروه پالت:
از دید ما کار گروه پالت با بهرهگیری از شعر «یادگار خون سرو» با نمونۀ ادبی پیشین (سرودن مسمط تضمین) سنجیدنی است. اثر با دو بیت آغازین مثنوی سایه آغاز میشود:
دلا دیدی که خورشید از شبِ سرد
چو آتش سر ز خاکستر برآورد
ز هر خونِ دلی سروی قد افراشت
ز هر سروی تذروی نغمه برداشت
سپس با کاستن یک «مفاعیلن» از وزن شعر، با بهرهگیری از واژههای همین دو بیت، چهار لخت زیر ساخته شده است. آهنگ این بخش، برگرفته از آهنگ کودکانۀ مجموعۀ «خونۀ مادربزرگه» (آهنگ: بهرام دهقانیار، ترانه: مرضیه برومند) است که پس از این خوانده میشود و ازهمینرو این بخش مفصلی است که در کلام، هنوز به بخش شعر سایه نزدیک است و در آهنگ با بخش پایانی پیوند پدید آورده است:
که خورشید از شب سرد
چو آتش سر برون کرد
که از خون دل ما
تذروی نغمه سر کرد
سپس بار دیگر فضای آغازین پی گرفته میشود و بیت دیگری از مثنوی سایه با همان آهنگِ آغازین میآید:
صدای خون در آواز تذرو است
دلا این یادگار خون سرو است
چنانکه میدانید، و در بخش «یادگار خون سرو» گفتهایم، مثنوی سایه نخست با آواز محمدرضا #شجریان در روزهای پرتبوتاب آغاز انقلاب شنیده شده و در یکی از آثار چاووش (شمارۀ شش) آمده است. ازهمینرو سازندگان تصنیف بهیاد اثر دیگری از #لطفی و شجریان در چاووش (شمارۀ دو) افتادهاند و بخشی از ترانۀ «شبنورد» (آهنگ: محمدرضا لطفی، ترانه: اصلان اصلانیان) را با ملودی «خونۀ مادربزرگه» و افزودن دو لخت دیگر، که در اشاره به دمیدن «خورشید» یادآور بیت نخست مثنوی سایه است، به کار افزودهاند:
برادر نوجوونه
برادر غرق خونه
برادر مثل خورشید
سر میکشه تو خونه
در اینجا حرکت گامبهگام سازندگان برای رسیدن از شعر سایه به ترانۀ کودکانه به نقطۀ اوج میرسد. پس از ترکیب کلامی برگرفته از شعر سایه با ملودی «خونۀ مادربزرگه»، که تنها در ملودی با بخش پایانی پیوند داشت، ترانۀ «شبنورد» با زبان شکسته هم در کلام و هم در ملودی با ترانۀ کودکانۀ پایانی پیوند مییابد. «خونه»، که در معنایی دیگر (برابر با «خون است») قافیۀ ترانۀ «شبنورد» بود (میان دو «خونه» جناس تام هست)، در بخشِ افزودهشده، این بخش از ترانه را در لفظ نیز به «خونۀ مادربزرگه» میرساند:
خونۀ مادربزرگه هزار تا قصه داره
خونۀ مادربزرگه شادی و غصه داره
میتوان بدین آمیزش ناهمگون به دیدۀ انکار و ریشخند نگریست یا آن را ریشخندِ موسیقی چاووش شمرد (چنانکه برخی شمردهاند) و میتوان آن را آزمونی در راه ترکیب چند آهنگ خاطرهانگیز و بیرون کشیدن یا آفریدن مفهومی مشترک از دل آنها شمرد. نگارنده رویکرد دوم را میپسندد؛ اما در اینجا سخن از پسند ما و دیگران نیست و از گزارش مفهومی اثر درمیگذریم. نکتۀ اصلی این است که در کار یادشده درآمیختن سرودهها همراه با گونهای آفرینشگری و آمیختن آهنگهاست. چنین نیست که کسی دو شعر را برگزیند و آن دو را در یک آهنگ به کار گیرد، بلکه این اثر در بن آمیزۀ دو آهنگ است و آمیختگی سرودهها با مفصلهایی که در گزارش کار به آنها اشاره کردیم، بهگونهای سنجیده بهانجام رسیده است و از آغاز تا انجام، در عین دوگانگی زبان و آهنگ، پیوستگی آشکاری دیده میشود. چنانکه گفته شد کار گروه پالت را میتوان با سرودن مسمط تضمین در هنر شاعری سنجید.
✍️ مهدی فیروزیان
@sayeoMusighi
Telegram
سایه و موسیقی
هزار تا قصه (خونۀ مادربزرگه)
آهنگ گروه پالت
آواز امید نعمتی
دلا دیدی که خورشید از شبِ سرد
چو آتش سر ز خاکستر برآورد...
صدای خون در آواز تذرو است
دلا این یادگار خون سرو است
#سایه
💐 به مناسبت چهلسالگی امید نعمتی (۱۷ فروردین ۱۳۶۳)
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی…
آهنگ گروه پالت
آواز امید نعمتی
دلا دیدی که خورشید از شبِ سرد
چو آتش سر ز خاکستر برآورد...
صدای خون در آواز تذرو است
دلا این یادگار خون سرو است
#سایه
💐 به مناسبت چهلسالگی امید نعمتی (۱۷ فروردین ۱۳۶۳)
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی…
هنر گام زمان
شعر #سایه
آهنگ بهزاد عبدی
آواز غلامرضا رضایی
دکلمه سهیلا حبیبی
چند سطر از کتاب #شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی در وصف بیتی از تصنیف «هنر گام زمان»:
شاعران گاه بهشیوهای نهفتهتر در موسیقی کناری به هنرنمایی میپردازند. یکی از نمونههای برجستۀ آن بیت زیر است:
آبی که برآسود زمینش بخورد زود
دریا شود آن رود که پیوسته روان است
وزن شعر «مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستف/ فعلن» است. چنین وزنی بخشپذیر به دو پارۀ همسان نیست و ازهمینرو بهکارگیری قافیۀ میانی در آن روایی ندارد؛ اما سایه در بخشهایی ناهمسان قافیۀ میانی را بهکار گرفته است. «آبی که برآسود» و «دریا شود آن رود» ششهجایی (برابر با «مستفعلُ مستف») و «زمینش بخورد زود» هفتهجایی (برابر با «لُ مستفعلُ مستف» در رکنبندی اصلی شعر) است و ساختار وزن بهگونهای است که خوانندۀ شعر پس از پارههای یادشده (جز «زود» در پایان مصرع) درنگی را شایسته نمیبیند. سخندوستانی که غزل «هنر گام زمان» را در سیاهمشق میخوانند و میگذرند کمتر به هماهنگی سه قافیۀ میانی پی میبرند. سایه در «بال در بال»، هنگام دکلمۀ «هنر گام زمان»، بیت یادشده را با درنگی کوتاه پس از واژههای قافیه («آسود»، «زود» و «رود») خوانده و بدینسان هماهنگیهای موسیقی کناری شعر را تا اندازهای نشان داده است. خنیاگران میتوانند با برخورداری از امکانات کششهای دراز و سکوتهای بلند در موسیقی، هماهنگی یادشده را بهتر نمود ببخشند.
بهزاد عبدی در آهنگی که بر «هنر گام زمان» ساخته بهخوبی این کار را به انجام رسانده است. او هجای «اود» را در هر سه واژۀ قافیهساز کشیده و پس از هر قافیه سکوتی یکثانیهای قرار داده است.
✍️ مهدی #فیروزیان
💐 ۲۰ فروردین زادروز بهزاد عبدی (۱۳۵۲، تهران)
@sayeoMusighi
شعر #سایه
آهنگ بهزاد عبدی
آواز غلامرضا رضایی
دکلمه سهیلا حبیبی
چند سطر از کتاب #شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی در وصف بیتی از تصنیف «هنر گام زمان»:
شاعران گاه بهشیوهای نهفتهتر در موسیقی کناری به هنرنمایی میپردازند. یکی از نمونههای برجستۀ آن بیت زیر است:
آبی که برآسود زمینش بخورد زود
دریا شود آن رود که پیوسته روان است
وزن شعر «مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستف/ فعلن» است. چنین وزنی بخشپذیر به دو پارۀ همسان نیست و ازهمینرو بهکارگیری قافیۀ میانی در آن روایی ندارد؛ اما سایه در بخشهایی ناهمسان قافیۀ میانی را بهکار گرفته است. «آبی که برآسود» و «دریا شود آن رود» ششهجایی (برابر با «مستفعلُ مستف») و «زمینش بخورد زود» هفتهجایی (برابر با «لُ مستفعلُ مستف» در رکنبندی اصلی شعر) است و ساختار وزن بهگونهای است که خوانندۀ شعر پس از پارههای یادشده (جز «زود» در پایان مصرع) درنگی را شایسته نمیبیند. سخندوستانی که غزل «هنر گام زمان» را در سیاهمشق میخوانند و میگذرند کمتر به هماهنگی سه قافیۀ میانی پی میبرند. سایه در «بال در بال»، هنگام دکلمۀ «هنر گام زمان»، بیت یادشده را با درنگی کوتاه پس از واژههای قافیه («آسود»، «زود» و «رود») خوانده و بدینسان هماهنگیهای موسیقی کناری شعر را تا اندازهای نشان داده است. خنیاگران میتوانند با برخورداری از امکانات کششهای دراز و سکوتهای بلند در موسیقی، هماهنگی یادشده را بهتر نمود ببخشند.
بهزاد عبدی در آهنگی که بر «هنر گام زمان» ساخته بهخوبی این کار را به انجام رسانده است. او هجای «اود» را در هر سه واژۀ قافیهساز کشیده و پس از هر قافیه سکوتی یکثانیهای قرار داده است.
✍️ مهدی #فیروزیان
💐 ۲۰ فروردین زادروز بهزاد عبدی (۱۳۵۲، تهران)
@sayeoMusighi
Telegram
سایه و موسیقی
هنر گام زمان
آهنگ بهزاد عبدی
آواز غلامرضا رضایی
دکلمه سهیلا حبیبی
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است
ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است
گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری
دانی که رسیدن هنر گام زمان است
تو رهرو دیرینۀ سرمنزل عشقی
بنگر که ز خون تو به…