Telegram Web Link
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نشستن تا چند؟
شعر #سایه
آواز ملیحه مرادی
بربت حسین بهروزی‌نیا
کمانچه فرج علی‌پور
(اجرای زنده در شیکاگو، آبان ۱۴۰۱)

خونِ دل خوردن و دلتنگ نشستن تا چند؟
دیگر ای غنچه برون آر سر از پیرهنت

💐
۸ مارس روز جهانی زنان

#حمایت_از_آوای_بانوان
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
از خوشترین روزهای زندگی‌ام آن روزگار بود که تنها یا با یاران یکدل همدم و همنشین سایه جان بودم. با سایه شب و روز سخن از شعر و موسیقی و فرهنگ و ادبیات بود. در این دو فیلم کوتاه که دوست نازنینم مهرو ملالی آنها را گرفته، سایه با بنده از تلفیق شعر و موسیقی سخن می‌گوید و به این بیت حافظ در آواز #شجریان (همراه سنتور #مشکاتیان در آلبوم «بیداد») اشاره می‌کند و بر او خرده می‌گیرد که چرا تأکید را به جای «پی» بر «کجاست» نهاده و در ادامه هم آن را تکرار کرده است:
آب حیوان تیره‌گون شد خضر فرخ‌پِی کجاست؟
خون چکید از شاخِ گل بادِ بهار‌ان را چه شد؟

در این میان آرش، فرزند دوست عزیزم دکتر محمد افشین‌وفایی، می‌رود و می‌آید و شیرین‌زبانی می‌کند. عمر چون برق و باد می‌گذرد. امروز آرش‌جان ده‌ساله شد. به امید فردای روشن برای آرش‌جان و تمام فرزندان برومند ایران‌زمین و گرامی‌داشت یاد سایه جان این تصاویر را در اینجا منتشر می‌کنم.
حافظ! اسرارِ الهی کس نمی‌داند، خموش
از که می‌پرسی که دورِ روزگار‌ان را چه شد؟
✍️ مهدی فیروزیان
@sayeoMusighi
درد گنگ
شعر #سایه
آهنگ فرهاد فخرالدینی
آواز سیما بینا

نمی‌دانم چه می‌خواهم بگویم
زبانم در دهان باز بسته‌ست
درِ تنگ قفس باز است و افسوس
که بال مرغ آوازم شکسته‌ست

نمی‌دانم چه می‌خواهم بگویم
غمی در استخوانم می‌گدازد
خیال ناشناسی آشنارنگ
گهی می‌سوزدم گه می‌نوازد

فغانی گرم و خون‌آلود و پردرد
فرومی‌پیچیدم در سینۀ تنگ
چو فریاد یکی دیوانۀ گنگ
که می‌کوبد سر شوریده بر سنگ

سرشکی تلخ و شور از چشمۀ دل
نهان در سینه می‌جوشد شب و روز
چنان مار گرفتاری که ریزد
شرنگ خشمش از نیش جگرسوز

پریشان‌سایه‌ای آشفته‌آهنگ
ز مغزم می‌تراود گیج و گمراه
چو روح خوابگردی مات و مدهوش
که بی‌سامان به ره افتد شبانگاه

درون سینه‌ام دردی‌ست خونبار
که همچون گریه می‌گیرد گلویم
غمی ‌آشفته، دردی گریه‌آلود
نمی‌دانم چه می‌خواهم بگویم

🔺شرح آشنایی و همکاری فخرالدینی و سایه، ماجرای ساخته شدن این تصنیف و بررسی آن در کتاب #شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی (ص ۱۵۷-۱۶۲) آمده است.
🔺نقاشی‌های این نماهنگ اثر بانو سیما بیناست.

#گلچین_هفته
💐 ۲۱ اسفند زادروز فرهاد فخرالدینی (۱۳۱۶)
@sayeoMusighi
قدسیان
شعری از هوشنگ ابتهاج (سایه)
در ستایش محمدرضا #شجریان و دعای ربّنای او
دکلمه: مهدی فیروزیان و سهیلا حبیبی
اجرای ربّنا با ویلن: بابک شهرکی

سال‌هاست صدا و سیمای جمهوری اسلامی، با اغراض سیاسی و غیرهنری، خود را از تنها اثری که استاد شجریان مجوز پخش آن را (به‌احترام مردم روزه‌دار) بدین رسانه داده، محروم کرده است. این نوای ملکوتی که گویی از آسمان فرود آمده، ما را به بهشتِ برین فرامی‌برد و آرامش و معنویت را میهمانِ سراچۀ دل‌ها می‌کند. این نوا، نه اگر دوا، دست‌کم تسکینی است بر آلام بشر سرگشتۀ امروزی؛ اما چه می‌توان گفت با کسی که از درد خویش نیز آگاه نیست. چه خوش گفته است سایه:
مدّعی درد خود نمی‌داند
چه کند بی‌نوا، نوای تو را
از #سایه جان پرسیدم: «چرا نگفتید: دوای تو را، تا با درد تناسب ایجاد شود؟» با اشاره‌ای استادانه به ایجاز و بیان غیرمستقیم هنری فرمود: «این نوا، دوا را هم در خود دارد.»
✍️ مهدی #فیروزیان

@sayeoMusighi
Forwarded from سایه و موسیقی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🌱 🌹 بهار آمد بیا تا داد عمر رفته بستانیم
شعر #سایه
آهنگ نوید دهقان
آواز سالار عقیلی
@sayeoMusighi
بیا که بارِ دگر گل به‌ بار می‌‌آید
بیار باده که بوی بهار می‌‌آید

دلِ چو غنچۀ من نشکفد به بوی بهار
بهارِ من بود آن‌گه که یار می‌‌آید
#سایه

نوروز ۱۴۰۳ خجسته باد! خوشا آن روز نو، که بخت و کام نیز با مردم نیک‌نهاد ایران «یار» شود و بهار راستین را در کنار هم به شادی و آزادی جشن بگیریم.
@sayeoMusighi
Forwarded from سایه و موسیقی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
غم شب‌های جدایی
شعر #سایه
آهنگ‌ مهرداد پازوکی
آواز عبدالحسین مختاباد
دکلمه مهدی #فیروزیان

وقت است که بنشینی و گیسو بگشایی
تا با تو بگویم غم شب‌های جدایی

این تصنیف از نمونه‌های خوب کوشش برای «گریز از یکنواختی» در ریتم است. آهنگ‌سازان در پیروی از الگوی عروضی اشعار معمولاً به دام تکرار ریتم درمی‌افتند؛ اما پازوکی توانسته بر بنیاد مفاهیم شعری به استخراج پاره‌های موزون متفاوت از دل ابیات بپردازد. او، هرچند کمتر قدر دیده است، از تواناترین تصنیف‌سازان حال حاضر ایران است که در برخی کارهایش ظرافت‌های هنری درخشانی دیده می‌شود. نقد و بررسی این تصنیف در کتاب #شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی آمده است.

💐 اول فروردین زادروز عبدالحسین مختاباد (۱۳۴۵)

@sayeoMusighi
Forwarded from سایه و موسیقی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بهار غم‌انگیز
شعر #سایه
آواز مهسا وحدت
موسیقی زمینه اتابک الیاسی

بهار آمد گل و نسرین نیاورد
نسیمی بوی فروردین نیاورد

پرستو آمد و از گل خبر نیست
چرا گل با پرستو همسفر نیست

چه افتاد این گلستان را، چه افتاد
كه آیین بهاران رفتش از یاد؟

#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
بهارا بنگر این کوه و در و دشت
که از خونِ جوانان لاله‌گون گشت

بهارا دامن افشان کن ز گلبن
مزارِ کشتگان را غرقِ گل کن
#سایه
@sayeoMusighi
از خونِ جوانان
شعر #سایه
آواز محمدرضا #شجریان
سنتور فرامرز پایور

بهارا بنگر این کوه و در و دشت
که از خونِ جوانان لاله‌گون گشت

بهارا دامن افشان کن ز گلبن
مزارِ کشتگان را غرقِ گل کن

#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
بهار تلخ
شعر #سایه
آهنگ معین شریف‌پور
آواز علی افسری‌نژاد

بهار آمد گل و نسرین نیاورد
نسیمی بوی فروردین نیاورد

پرستو آمد و از گل خبر نیست
چرا گل با پرستو همسفر نیست؟

چه افتاد این گلستان را چه افتاد؟
که آیین بهاران رفتش از یاد

چرا پروانگان را پر شکسته‌ست؟
چرا هر گوشه گرد غم نشسته‌ست؟

بهارا، تلخ منشین، خیز و پیش آی
گره وا کن ز ابرو، چهره بگشای

بهارا شاد بنشین، شاد بخرام
بده کام گل و بستان ز گل کام

#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
بهار
شعر #سایه
آهنگ‌ ارشک رفیعی (باربد)
آواز آزاده حجت

بیا که بار دگر گل به‌بار می‌‌آید
بیار باده که بوی بهار می‌‌آید

نه من ز داغ تو ای گل به خون نشستم و بس
که لاله هم به چمن داغدار می‌‌آید

بدین امید شد اشکم روان ز چشمۀ چشم
که سرو من به لب جویبار می‌‌آید

دلم به باده و گل وا نمی‌شود، چه کنم
که بی‌تو باده و گل ناگوار می‌‌آید

دل چو غنچۀ من نشکفد به بوی بهار
بهار من بود آن‌گه که یار می‌‌آید

بهار سایه تویی ای بنفشه‌مو بازآی
که گل به دیدۀ من بی تو خار می‌‌آید


#حمایت_از_آوای_بانوان
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بخشی از برنامه‌ای تلویزیونی دربارۀ عارف قزوینی
با حضور استادان هوشنگ ابتهاج (سایه)، دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی و بیژن ترقی با اجرای منوچهر انور

🔸 پیشتر بخشی از سخنان سایه در این برنامه را (بدون تصویر برنامه) در همین کانال منتشر کرده بودیم.
🔸 این تصاویر در مستند «با شاعر تاریخ ایران» (اثر جناب سید جواد میرهاشمی) آمده است.

@sayeoMusighi
هوای خانه
شعر #سایه
آواز نادر گلچین
ویلن حبیب‌الله بدیعی
سنتور منصور صارمی

شب آمد و دل تنگم هوای خانه گرفت
دوباره گریۀ بی‌طاقتم بهانه گرفت


💐 ۴ فروردین زادروز حبیب‌الله بدیعی (۱۳۱۲-۱۳۷۱)

#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
بهار غم‌انگیز
شعر #سایه
آهنگ پویا سرایی
آواز مهدی جلیل‌زاد

بهار آمد گل و نسرین نیاورد
نسیمی بوی فروردین نیاورد

پرستو آمد و از گل خبر نیست
چرا گل با پرستو همسفر نیست؟

چه افتاد این گلستان را چه افتاد؟
که آیین بهاران رفتش از یاد

چرا مطرب نمی‌خواند سرودی؟
چرا ساقی نمی‌گوید درودی؟

چرا خورشید فروردین فروخفت؟
بهار آمد گل نوروز نشکفت

بهارا، تلخ منشین، خیز و پیش آی
گره وا کن ز ابرو، چهره بگشای

بهارا از گل و می آتشی ساز
پلاس درد و غم در آتش انداز

بهارا شور شیرینم برانگیز
شرار عشق دیرینم برانگیز

برآید سرخ‌گل خواهی‌نخواهی
وگر خود صد خزان آرد تباهی

بهارا شاد بنشین، شاد بخرام
بده کام گل و بستان ز گل کام

#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
بهار کو؟
بیتی از #سایه
آواز ناصر مسعودی
تار فرهنگ شریف

برگی از کتاب #شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی (ص ۱۳۹) دربارۀ این شعر:

در سخن از شعرهای عرفانی سایه، از پذیرش گزارش دوگانه در دو سویۀ عرفان دینی و غیردینی و مرز باریک میان آن دو سخن گفتیم... شاید بهترین نمونه غزل «چشمی کنار پنجرۀ انتظار» باشد که وزن و ردیف و قافیۀ آن در شعر عرفانی کهن پیشینه دارد: «در کنج اعتکاف دلی بردبار کو...» (دیوان عطار نیشابوری الف، ص ۵۵۶). دو بیت نخست غزل نام‌برده چنین است:
ای دل به کوی او ز که پرسم که یار کو؟
در باغ پرشکوفه، که پرسد بهار کو؟

نقش و نگار کعبه نه مقصود شوق ماست
نقشی بلندتر زده‌ایم، آن نگار کو؟ (سیاه‌مشق، ص ۱۲۱)
گزارش نخست آن است که «او» و «یار» را «خدا»، و «کوی» و «باغ» را جهان مادی و عالم شهادت بدانیم. همان‌گونه که بهار را جز در شکوفه‌ها نمی‌توان دید، خدا را باید در آفریده‌ها و نشانه‌هایش یافت. در سیر آفاقی همۀ پدیده‌ها نه‌تنها گواه که خود نمودی از خدا شمرده می‌شوند و دیدن صد هزار جلوه، برای دیدۀ شناسا برابر است با دیدار آن یگانه . بیت دوم در سازگاری با همین مفهوم، گذار از خانه به خانه‌خدا ، به فراروی و بازنایستادن عارف در مراحل سلوک اشاره دارد و پیام آن بررفتن از سطح ظاهر و مظاهر و رسیدن به باطن و عالم غیب و در یک سخن رسیدن از کثرت به وحدت است.
در گزارش دیگر بیت نخست، می‌توان از وجود شخص واحد و هویت شخصی مستقل، که باورمندان آن را «خدا» می‌خوانند، به نفس کلّی یا نفس نامتناهی کیهانی رسید و با گذر از ساحت دین، به ‌گزاره‌ای سازگار با عرفان فرادینی دست یافت. در این گزارش می‌گوییم: بهار هویت شخصی مستقل ندارد و آنچه بهار خوانده می‌شود به‌راستی چیزی جز برداشت ذهنی ما دربارۀ‌ مجموعۀ شکوفه و گل و باغ و باد و شکوفایی در و دشت نیست. بیت دوم را نیز به‌آسانی می‌توان در دنبالۀ گزارش دیگرگونۀ مطلع، از بافت آیینی بیرون آورد. همین که «نگار» را در معنی آشنا و همیشگی آن، یعنی انسانی زیبا یا والا، دریابیم و استعاره از «خدا» ندانیم، به مفهومی ازآن‌دست که دربارۀ مطلع گفتیم خواهیم رسید. در این خوانش جایگاه انسان بلندتر و بالاتر از کعبه است.
مهدی #فیروزیان

💐 ۶ فروردین زادروز ناصر مسعودی (۱۳۱۴)، خوانندۀ نامدار موسیقی گیلکی و سنتی

#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
2024/11/16 12:28:06
Back to Top
HTML Embed Code: