Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دو غزل #سایه با سهتارنوازی و خوانندگی سپیده رئیسالسادات
🔶 آواز بلند
وقت است که بنشینی و گیسو بگشایی
تا با تو بگویم غم شبهای جدایی
بزم تو مرا میطلبد، آمدم ای جان
من عودم و از سوختنم نیست رهایی
افسوس برآن چشم که با پرتو صد شمع
در آینهات دید و ندانست کجایی
در آینهبندان پریخانۀ چشمم
بنشین که به مهمانی دیدار خود آیی
بینی که دری از تو به روی تو گشایند
هر در که بر این خانۀ آیینه گشایی
🔶 نی شکسته
با این دل ماتمزده، آواز چه سازم؟
بشکسته نیام، بیلبِ دمساز چه سازم؟
در کنج قفس میکشدم حسرت پرواز
با بال و پر سوخته پرواز چه سازم؟
گفتم که دل از مهر تو برگیرم و هیهات
با اینهمه افسونگری و ناز چه سازم؟
گیرم که نهان برکشم این آه جگرسوز
با اشک تو ای دیدۀ غماز چه سازم؟
ساز غزل سایه به دامان تو خوش بود
دور از تو من دلشده آواز چه سازم؟
💐 ۱۹ آذر زادروز بانو سپیده رئیسالسادات (۱۳۵۹)
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
🔶 آواز بلند
وقت است که بنشینی و گیسو بگشایی
تا با تو بگویم غم شبهای جدایی
بزم تو مرا میطلبد، آمدم ای جان
من عودم و از سوختنم نیست رهایی
افسوس برآن چشم که با پرتو صد شمع
در آینهات دید و ندانست کجایی
در آینهبندان پریخانۀ چشمم
بنشین که به مهمانی دیدار خود آیی
بینی که دری از تو به روی تو گشایند
هر در که بر این خانۀ آیینه گشایی
🔶 نی شکسته
با این دل ماتمزده، آواز چه سازم؟
بشکسته نیام، بیلبِ دمساز چه سازم؟
در کنج قفس میکشدم حسرت پرواز
با بال و پر سوخته پرواز چه سازم؟
گفتم که دل از مهر تو برگیرم و هیهات
با اینهمه افسونگری و ناز چه سازم؟
گیرم که نهان برکشم این آه جگرسوز
با اشک تو ای دیدۀ غماز چه سازم؟
ساز غزل سایه به دامان تو خوش بود
دور از تو من دلشده آواز چه سازم؟
💐 ۱۹ آذر زادروز بانو سپیده رئیسالسادات (۱۳۵۹)
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سپیده
آهنگ محمدرضا #لطفی
ترانه #سایه
آواز محمدرضا #شجریان
ایران ای سرای امید
بر بامت سپیده دمید
بنگر کزین ره پُرخون
خورشیدی خجسته رسید
اگرچه دلها پُرخون است
شکوه شادی افزون است
سپیدۀ ما گلگون است، وای گلگون است
که دست دشمن در خون است
ای ایران غمت مرساد
جاویدان شکوه تو باد
راه ما راه حق، راه بهروزیست
اتحاد اتحاد، رمز پیروزیست
صلح و آزادی جاودانه بر همه جهان خوش باد
یادگار خون عاشقان، ای بهار!
ای بهار تازه جاودان درین چمن شکفته باش!
#ترانهسرایی_سایه
@sayeoMusighi
آهنگ محمدرضا #لطفی
ترانه #سایه
آواز محمدرضا #شجریان
ایران ای سرای امید
بر بامت سپیده دمید
بنگر کزین ره پُرخون
خورشیدی خجسته رسید
اگرچه دلها پُرخون است
شکوه شادی افزون است
سپیدۀ ما گلگون است، وای گلگون است
که دست دشمن در خون است
ای ایران غمت مرساد
جاویدان شکوه تو باد
راه ما راه حق، راه بهروزیست
اتحاد اتحاد، رمز پیروزیست
صلح و آزادی جاودانه بر همه جهان خوش باد
یادگار خون عاشقان، ای بهار!
ای بهار تازه جاودان درین چمن شکفته باش!
#ترانهسرایی_سایه
@sayeoMusighi
اختلاف دو استاد بر سر یک تصنیف و اشارهای به منشأ الهام تصنیف سپیده
هنرمند دانشور، جناب آریا طبیبزاده، با نقل قولی از استاد علیاکبر شکارچی مقدمهٔ تصنیف «سپیده» یا «ایران ای سرای امید» (آهنگ: محمدرضا #لطفی، ترانه: #سایه، آواز: محمدرضا #شجریان) را ملهم از نغمات آلبوم موسیقی خلق لرِ گروه عارف بهویژه مقدمهٔ تصنیف «دُره» دانسته که بیگمان درست است. نگارنده این نکته را از استاد ابتهاج نیز شنیده است.
گفتنی است زندهیاد استاد لطفی به موسیقی نواحی ایران علاقهٔ بسیار داشتند و در آثار گوناگون خود از آن گنجینهٔ ناب بهره بردهاند. نمونهای دیگر از این دست تصنیف «بیا تا گل برافشانیم» است که آن هم بر اساس نغمهای لری ساخته شده است. جالب اینکه استاد پرویز #مشکاتیان نیز همان نغمه را با همان شعر «بیا تا گل برافشانیم» #حافظ در آلبوم «مقام صبر» با صدای جناب علیرضا افتخاری (و یک بار دیگر با همخوانی علی رستمیان و سپیده رئیسالسادات در «کنج صبوری» و همچنین پس از درگذشت ایرج بسطامی با صدای ایشان در آلبوم کنسرت راست پنجگاه) انتشار دادند. یک بار نیز در مجلهٔ وزین هنر موسیقی در پاسخ به نقد استاد مهدی #ستایشگر داستانی دربارهٔ چگونگی ساخته شدن آن تصنیف نقل کردند. این تکرار و اصرار بر انتشار تصنیف به نام خود خالی از لجاجی نبود و میان دو استاد فقید بر سر این تصنیف اختلافی هم به وجود آمد. اما راست آن است که هر دو متأثر از نغمات لری بودهاند. به هر روی این بزرگان کار خود را کردند و گذشتند و آثار ارزشمندشان برای ما مانده است. بر ماست که موسیقی نواحی ایرانزمین و نام و یاد بزرگان موسیقی دستگاهی این مرز پرگهر را گرامی بداریم.
✍️ مهدی فیروزیان
#ترانهسرایی_سایه
@sayeoMusighi
هنرمند دانشور، جناب آریا طبیبزاده، با نقل قولی از استاد علیاکبر شکارچی مقدمهٔ تصنیف «سپیده» یا «ایران ای سرای امید» (آهنگ: محمدرضا #لطفی، ترانه: #سایه، آواز: محمدرضا #شجریان) را ملهم از نغمات آلبوم موسیقی خلق لرِ گروه عارف بهویژه مقدمهٔ تصنیف «دُره» دانسته که بیگمان درست است. نگارنده این نکته را از استاد ابتهاج نیز شنیده است.
گفتنی است زندهیاد استاد لطفی به موسیقی نواحی ایران علاقهٔ بسیار داشتند و در آثار گوناگون خود از آن گنجینهٔ ناب بهره بردهاند. نمونهای دیگر از این دست تصنیف «بیا تا گل برافشانیم» است که آن هم بر اساس نغمهای لری ساخته شده است. جالب اینکه استاد پرویز #مشکاتیان نیز همان نغمه را با همان شعر «بیا تا گل برافشانیم» #حافظ در آلبوم «مقام صبر» با صدای جناب علیرضا افتخاری (و یک بار دیگر با همخوانی علی رستمیان و سپیده رئیسالسادات در «کنج صبوری» و همچنین پس از درگذشت ایرج بسطامی با صدای ایشان در آلبوم کنسرت راست پنجگاه) انتشار دادند. یک بار نیز در مجلهٔ وزین هنر موسیقی در پاسخ به نقد استاد مهدی #ستایشگر داستانی دربارهٔ چگونگی ساخته شدن آن تصنیف نقل کردند. این تکرار و اصرار بر انتشار تصنیف به نام خود خالی از لجاجی نبود و میان دو استاد فقید بر سر این تصنیف اختلافی هم به وجود آمد. اما راست آن است که هر دو متأثر از نغمات لری بودهاند. به هر روی این بزرگان کار خود را کردند و گذشتند و آثار ارزشمندشان برای ما مانده است. بر ماست که موسیقی نواحی ایرانزمین و نام و یاد بزرگان موسیقی دستگاهی این مرز پرگهر را گرامی بداریم.
✍️ مهدی فیروزیان
#ترانهسرایی_سایه
@sayeoMusighi
Telegram
آریا طبیبزاده Arya Tabibzadeh
ایران ای سرای امید و خلق لر
چند روز پیش تلفنی با استاد عزیزم جناب استاد علیاکبر شکارچی صحبت میکردم، صحبت آلبوم خلق لر پیش آمد و بنده به استاد عرض کردم که این مدت مدام این شاهکار را گوش میکنم. استاد مطلب جالبی را دربارهٔ قطعات آن فرمودند و خاصه مطلب جالبی…
چند روز پیش تلفنی با استاد عزیزم جناب استاد علیاکبر شکارچی صحبت میکردم، صحبت آلبوم خلق لر پیش آمد و بنده به استاد عرض کردم که این مدت مدام این شاهکار را گوش میکنم. استاد مطلب جالبی را دربارهٔ قطعات آن فرمودند و خاصه مطلب جالبی…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حصار (ای عاشقان)
شعر #سایه
آهنگ حسین #علیزاده
اجرای گروه کر
تکخوان بیژن #کامکار
ای عاشقان ای عاشقان پیمانهها پرخون کنید
وز خون دل چون لالهها رخسارهها گلگون کنید
آمد یکی آتشسوار بیرون جهید از این حصار
تا بردمد خورشید نو شب را ز خود بیرون کنید
آن یوسف چون ماه را از چاه غم بیرون کشید
در کلبۀ احزان چرا این نالۀ محزون کنید
💐 ۲۸ آذر زادروز بیژن کامکار (۱۳۲۸، ارومیه)
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
شعر #سایه
آهنگ حسین #علیزاده
اجرای گروه کر
تکخوان بیژن #کامکار
ای عاشقان ای عاشقان پیمانهها پرخون کنید
وز خون دل چون لالهها رخسارهها گلگون کنید
آمد یکی آتشسوار بیرون جهید از این حصار
تا بردمد خورشید نو شب را ز خود بیرون کنید
آن یوسف چون ماه را از چاه غم بیرون کشید
در کلبۀ احزان چرا این نالۀ محزون کنید
💐 ۲۸ آذر زادروز بیژن کامکار (۱۳۲۸، ارومیه)
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
🍀 به مناسبت ۲۹ آذرماه سالروز درگذشت استاد ابوالحسن صبا
برگی از کتاب #موسیقی_ایرانی_در_شعر_سایه (مهدی #فیروزیان)
فرهنگ واژههای موسیقایی شعر سایه، مدخل صبا
یکی از ویژگیهای این فرهنگ لغت موسیقایی این است که هرجا واژه با ایهام در شعر سایه بهکار رفته باشد، نویسنده آن را مشخص کرده است. برای نمونه در این بیت سایه، که در هیچیک از دفترهای شعر وی چاپ نشده، صبا هم نام موسیقیدان بزرگ عصر ماست و هم باد صبا که در ادبیات پارسی همواره از آن یاد شده و نقش پیک کوی معشوق و پیامآور عاشقان را برعهده داشته است.
این دو معنی هر یک با واژههایی از بیت تقویت میشود. معنی نخست با ساز نغمه و معنی دوم با نسیم و چمن و باغ خلد. اما این دو معنی از دیدی به یکدیگر نزدیکاند؛ زیرا بهراستی جاودانیاد ابوالحسن صبا نیز پیامبر عشق بود. یادش گرامی باد.
@sayeoMusighi
برگی از کتاب #موسیقی_ایرانی_در_شعر_سایه (مهدی #فیروزیان)
فرهنگ واژههای موسیقایی شعر سایه، مدخل صبا
یکی از ویژگیهای این فرهنگ لغت موسیقایی این است که هرجا واژه با ایهام در شعر سایه بهکار رفته باشد، نویسنده آن را مشخص کرده است. برای نمونه در این بیت سایه، که در هیچیک از دفترهای شعر وی چاپ نشده، صبا هم نام موسیقیدان بزرگ عصر ماست و هم باد صبا که در ادبیات پارسی همواره از آن یاد شده و نقش پیک کوی معشوق و پیامآور عاشقان را برعهده داشته است.
این دو معنی هر یک با واژههایی از بیت تقویت میشود. معنی نخست با ساز نغمه و معنی دوم با نسیم و چمن و باغ خلد. اما این دو معنی از دیدی به یکدیگر نزدیکاند؛ زیرا بهراستی جاودانیاد ابوالحسن صبا نیز پیامبر عشق بود. یادش گرامی باد.
@sayeoMusighi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زندان شب یلدا
شعر #سایه
آهنگ، سهتار و آواز حامد نیکپی
رقص شاهرخ مشکینقلم
(اجرای زنده)
چند این شب و خاموشی؟
وقت است که برخیزم
وین آتش خندان را
با صبح برانگیزم
گر سوختنم باید
افروختنم باید
ای عشق بزن در من
کز شعله نپرهیزم
صد دشت شقایق چشم
در خون دلم دارد
تا خود به کجا آخر
با خاک درآمیزم
چون کوه نشستم من
با تاب و تب پنهان
صد زلزله برخیزد
آنگاه که برخیزم
چون گریه گلو گیرد
از ابر فروبارم
چون خشم رخ افروزد
در صاعقه آویزم
ای سایه! سحرخیزان
دلواپس خورشیدند
زندان شب یلدا
بگشایم و بگریزم
@sayeoMusighi
شعر #سایه
آهنگ، سهتار و آواز حامد نیکپی
رقص شاهرخ مشکینقلم
(اجرای زنده)
چند این شب و خاموشی؟
وقت است که برخیزم
وین آتش خندان را
با صبح برانگیزم
گر سوختنم باید
افروختنم باید
ای عشق بزن در من
کز شعله نپرهیزم
صد دشت شقایق چشم
در خون دلم دارد
تا خود به کجا آخر
با خاک درآمیزم
چون کوه نشستم من
با تاب و تب پنهان
صد زلزله برخیزد
آنگاه که برخیزم
چون گریه گلو گیرد
از ابر فروبارم
چون خشم رخ افروزد
در صاعقه آویزم
ای سایه! سحرخیزان
دلواپس خورشیدند
زندان شب یلدا
بگشایم و بگریزم
@sayeoMusighi
Tarane
Bijan Kamkar & Najme Tajaddod
ترانه
شعر #سایه
آهنگ ارسلان #کامکار
همخوانی بیژن کامکار و نجمه تجدد
(اجرای زندهٔ گروه کامکارها)
تا تو با منی زمانه با من است
بخت و کام جاودانه با من است
تو بهار دلکشی و من چو باغ
شور و شوق صد جوانه با من است
یاد دلنشینت ای امید جان
هر کجا روم روانه با من است
ناز نوشخند صبح اگر تو راست
شور گریۀ شبانه با من است
برگ عیش و جام و چنگ اگرچه نیست
رقص و مستی و ترانه با من است
گفتمش: مراد من! به خنده گفت:
لابه از تو و بهانه با من است
گفتمش من آن سمند سرکشم
خنده زد که تازیانه با من است
هر کسش گرفته دامن نیاز
ناز چشمش این میانه با من است
❌ در بیت چهارم تصنیف «شور گریۀ» تبدیل به «شور و گریۀ» شده است. بدینسان سازگاری ترکیب سهبخشی آغازین در دو مصرع، یعنی «شورِ گریۀ شبانه» و «نازِ نوشخندِ صبح» از میان رفته است.
💐 دوم دی زادروز استاد ارسلان کامکار (۱۳۳۹، سنندج)، خنیاگر توانمند موسیقی کلاسیک، دستگاهی و نواحی ایران
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
شعر #سایه
آهنگ ارسلان #کامکار
همخوانی بیژن کامکار و نجمه تجدد
(اجرای زندهٔ گروه کامکارها)
تا تو با منی زمانه با من است
بخت و کام جاودانه با من است
تو بهار دلکشی و من چو باغ
شور و شوق صد جوانه با من است
یاد دلنشینت ای امید جان
هر کجا روم روانه با من است
ناز نوشخند صبح اگر تو راست
شور گریۀ شبانه با من است
برگ عیش و جام و چنگ اگرچه نیست
رقص و مستی و ترانه با من است
گفتمش: مراد من! به خنده گفت:
لابه از تو و بهانه با من است
گفتمش من آن سمند سرکشم
خنده زد که تازیانه با من است
هر کسش گرفته دامن نیاز
ناز چشمش این میانه با من است
❌ در بیت چهارم تصنیف «شور گریۀ» تبدیل به «شور و گریۀ» شده است. بدینسان سازگاری ترکیب سهبخشی آغازین در دو مصرع، یعنی «شورِ گریۀ شبانه» و «نازِ نوشخندِ صبح» از میان رفته است.
💐 دوم دی زادروز استاد ارسلان کامکار (۱۳۳۹، سنندج)، خنیاگر توانمند موسیقی کلاسیک، دستگاهی و نواحی ایران
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
همنوا با بم
درست ۲۰ سال پیش در چنین روزی (ساعت ۵:۲۶ دقیقۀ روز ۵ دی ۱۳۸۲) در شهر بم و مناطق اطراف آن در شرق استان کرمان زلزلهای مرگبار رخ داد که متأسفانه بسیاری از هموطنانمان را زیر آوار مدفون کرد و سومین زمینلرزۀ پرتلفات ده قرن اخیر در ایران شد. در میان آن عزیزان و آن جانهای گرامی که از دست رفتند هنرمند کمنظیر موسیقی دستگاهی ایران، ایرج بسطامی، نیز بود و از آن روز شوم، آن بلبل خوشالحان برای همیشه خاموشی گزید.
استادِ آوازِ بسطامی، یعنی زندهیاد محمدرضا #شجریان که همیشه زبان گویای دردهای ملت ایران بود، در آن زمان برای همدردی با مردم و نیز به قصد جمعآوری کمک مالی برای زلزلهزدگان همراه با دو استاد نامدار موسیقی، حسین #علیزاده و کیهان #کلهر و فرزند برومندش همایون شجریان کنسرتی با نام «همنوا با بم» برگزار کرد.
شجریان شعر زیبای «شبیخون» سایه را برای بیان دردمندی خویش برگزید و الحق انتخابی بجا و شایسته کرد.
اکنون که هم شاعر و هم خوانندۀ اثر روی در نقاب خاک کشیدهاند یاد تمامی ازدسترفتگان آن زلزله و نیز هنرمندان بزرگ شعر و موسیقی ایران، استادان هوشنگ ابتهاج و محمدرضا شجریان را با انتشار مجدد این آواز گرامی میداریم و آرزو میکنیم رویدادهای تلخ مرگبار و ویرانی از ایرانزمین و البته هر جای دیگر جهان دور باشد.
شبیخون
شعر #سایه
آواز محمدرضا #شجریان
کمانچه کیهان #کلهر
تار حسین #علیزاده
برسان باده که غم روی نمود ای ساقی
این شبیخون بلا باز چه بود ای ساقی
حالیا نقش دل ماست در آیینۀ جام
تا چه رنگ آورد این چرخ کبود ای ساقی
تشنۀ خون زمین است فلک، وین مه نو
کهنه داسیست که بس کِشته درود ای ساقی
بس که شستیم به خوناب جگر جامۀ جان
نه ازو تار به جا ماند و نه پود ای ساقی
حق به دست دل من بود که در معبد عشق
سر به غیر تو نیاورد فرود ای ساقی
در فروبند که چون سایه درین خلوت غم
با کسم نیست سر گفت و شنود ای ساقی
❌ شجریان، در خواندن بیت سوم دچار لغزش شده و «کِشته»، بهمعنی محصول کشاورزی، را «کُشته» خوانده است.
در کتاب #شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی در این باره چنین آمده است:
در بیت سایه سخنی از کُشته نیست و او کِشته را بهاستعاره دربارۀ آدمیانی به کار برده که در پندار شاعرانۀ او داس ماه به فرمان فلک آنها را درو میکند و از میان میبرد تا تشنگی روزگار به خون زمین و زمینیان (کنایه از دشمنی و کینه) را فروبنشاند. سایه به بیتی از حافظ چشم داشته و مانند او ماه نو را به داس مانند کرده و از واژههای کشاورزی برای پروردن مضمون سود جسته است:
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کِشتۀ خویش آمد و هنگام درو
@sayeoMusighi
درست ۲۰ سال پیش در چنین روزی (ساعت ۵:۲۶ دقیقۀ روز ۵ دی ۱۳۸۲) در شهر بم و مناطق اطراف آن در شرق استان کرمان زلزلهای مرگبار رخ داد که متأسفانه بسیاری از هموطنانمان را زیر آوار مدفون کرد و سومین زمینلرزۀ پرتلفات ده قرن اخیر در ایران شد. در میان آن عزیزان و آن جانهای گرامی که از دست رفتند هنرمند کمنظیر موسیقی دستگاهی ایران، ایرج بسطامی، نیز بود و از آن روز شوم، آن بلبل خوشالحان برای همیشه خاموشی گزید.
استادِ آوازِ بسطامی، یعنی زندهیاد محمدرضا #شجریان که همیشه زبان گویای دردهای ملت ایران بود، در آن زمان برای همدردی با مردم و نیز به قصد جمعآوری کمک مالی برای زلزلهزدگان همراه با دو استاد نامدار موسیقی، حسین #علیزاده و کیهان #کلهر و فرزند برومندش همایون شجریان کنسرتی با نام «همنوا با بم» برگزار کرد.
شجریان شعر زیبای «شبیخون» سایه را برای بیان دردمندی خویش برگزید و الحق انتخابی بجا و شایسته کرد.
اکنون که هم شاعر و هم خوانندۀ اثر روی در نقاب خاک کشیدهاند یاد تمامی ازدسترفتگان آن زلزله و نیز هنرمندان بزرگ شعر و موسیقی ایران، استادان هوشنگ ابتهاج و محمدرضا شجریان را با انتشار مجدد این آواز گرامی میداریم و آرزو میکنیم رویدادهای تلخ مرگبار و ویرانی از ایرانزمین و البته هر جای دیگر جهان دور باشد.
شبیخون
شعر #سایه
آواز محمدرضا #شجریان
کمانچه کیهان #کلهر
تار حسین #علیزاده
برسان باده که غم روی نمود ای ساقی
این شبیخون بلا باز چه بود ای ساقی
حالیا نقش دل ماست در آیینۀ جام
تا چه رنگ آورد این چرخ کبود ای ساقی
تشنۀ خون زمین است فلک، وین مه نو
کهنه داسیست که بس کِشته درود ای ساقی
بس که شستیم به خوناب جگر جامۀ جان
نه ازو تار به جا ماند و نه پود ای ساقی
حق به دست دل من بود که در معبد عشق
سر به غیر تو نیاورد فرود ای ساقی
در فروبند که چون سایه درین خلوت غم
با کسم نیست سر گفت و شنود ای ساقی
❌ شجریان، در خواندن بیت سوم دچار لغزش شده و «کِشته»، بهمعنی محصول کشاورزی، را «کُشته» خوانده است.
در کتاب #شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی در این باره چنین آمده است:
در بیت سایه سخنی از کُشته نیست و او کِشته را بهاستعاره دربارۀ آدمیانی به کار برده که در پندار شاعرانۀ او داس ماه به فرمان فلک آنها را درو میکند و از میان میبرد تا تشنگی روزگار به خون زمین و زمینیان (کنایه از دشمنی و کینه) را فروبنشاند. سایه به بیتی از حافظ چشم داشته و مانند او ماه نو را به داس مانند کرده و از واژههای کشاورزی برای پروردن مضمون سود جسته است:
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کِشتۀ خویش آمد و هنگام درو
@sayeoMusighi
Telegram
سایه و موسیقی
شبیخون
شعر #سایه
آواز محمدرضا #شجریان
کمانچه کیهان #کلهر
تار حسین #علیزاده
برسان باده که غم روی نمود ای ساقی
این شبیخون بلا باز چه بود ای ساقی
حالیا نقش دل ماست در آیینۀ جام
تا چه رنگ آورد این چرخ کبود ای ساقی
تشنۀ خون زمین است فلک، وین مه نو
کهنه…
شعر #سایه
آواز محمدرضا #شجریان
کمانچه کیهان #کلهر
تار حسین #علیزاده
برسان باده که غم روی نمود ای ساقی
این شبیخون بلا باز چه بود ای ساقی
حالیا نقش دل ماست در آیینۀ جام
تا چه رنگ آورد این چرخ کبود ای ساقی
تشنۀ خون زمین است فلک، وین مه نو
کهنه…
کیفر بیداد
بیتی از #سایه
آواز ایرج بسطامی
بربت محمد دلنوازی
نی حسن ناهید
زمانه کیفر بیداد سخت خواهد داد
سزای رستم بدروز، مرگ سهراب است
🥀 پنجم دیماه سالروز درگذشت ایرج #بسطامی در زمینلرزۀ بم است. یاد ایشان و جانباختگان آن رخداد بسیار تلخ گرامی باد.
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
بیتی از #سایه
آواز ایرج بسطامی
بربت محمد دلنوازی
نی حسن ناهید
زمانه کیفر بیداد سخت خواهد داد
سزای رستم بدروز، مرگ سهراب است
🥀 پنجم دیماه سالروز درگذشت ایرج #بسطامی در زمینلرزۀ بم است. یاد ایشان و جانباختگان آن رخداد بسیار تلخ گرامی باد.
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
Audio
Mohsen Keramati Www.TopSeda.Ir
ای عشق
شعر #سایه
آهنگ پیمان خازنی
همخوانی محسن کرامتی و نوشین طافی
ای عشق همه بهانه از توست
من خامشم این ترانه از توست
آن بانگ بلند صبحگاهی
وین زمزمۀ شبانه از توست
من انده خویش را ندانم
این گریۀ بیبهانه از توست
افسونشدۀ تو را زبان نیست
ور هست همه فسانه از توست
کشتیّ مرا چه بیم دریا؟
طوفان ز تو و کرانه از توست
گر باده دهی وگرنه، غم نیست
مست از تو، شرابخانه از توست
💐 ۱۰ دی زادروز محسن کرامتی (۱۳۲۶، تهران)
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
شعر #سایه
آهنگ پیمان خازنی
همخوانی محسن کرامتی و نوشین طافی
ای عشق همه بهانه از توست
من خامشم این ترانه از توست
آن بانگ بلند صبحگاهی
وین زمزمۀ شبانه از توست
من انده خویش را ندانم
این گریۀ بیبهانه از توست
افسونشدۀ تو را زبان نیست
ور هست همه فسانه از توست
کشتیّ مرا چه بیم دریا؟
طوفان ز تو و کرانه از توست
گر باده دهی وگرنه، غم نیست
مست از تو، شرابخانه از توست
💐 ۱۰ دی زادروز محسن کرامتی (۱۳۲۶، تهران)
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
To Beman
@sayeoMusighi
بعد از نیما
شعر #سایه
آواز حسین پیرحیاتی
پیانو ماهان فرزاد
تار کوشا وحدتی
توضیحی دربارۀ این غزل برگرفته از کتاب #شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی (ص ۷۵):
غزل «بعد از نیما» در بهمن ۱۳۳۸ نزدیک یک ماه پس از درگذشت #نیما یوشیج (درگذشتۀ ۱۳ دی ۱۳۳۸) سروده شده؛ ولی سایه در آن بهجای پرداختن به نیما، همانگونه که از ردیف «تو بمانِ» غزل برمیآید، درازی عمر #شهریار را آرزو کرده است:
با منِ بیکسِ تنهاشده، یارا تو بمان
همه رفتند ازین خانه، خدا را تو بمان...
شهریارا تو بمان بر سر این خیل یتیم
پدرا، یارا، اندوهگسارا تو بمان
💐 سیزدهم دی، سالروز درگذشت نیما یوشیج
@sayeoMusighi
شعر #سایه
آواز حسین پیرحیاتی
پیانو ماهان فرزاد
تار کوشا وحدتی
توضیحی دربارۀ این غزل برگرفته از کتاب #شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی (ص ۷۵):
غزل «بعد از نیما» در بهمن ۱۳۳۸ نزدیک یک ماه پس از درگذشت #نیما یوشیج (درگذشتۀ ۱۳ دی ۱۳۳۸) سروده شده؛ ولی سایه در آن بهجای پرداختن به نیما، همانگونه که از ردیف «تو بمانِ» غزل برمیآید، درازی عمر #شهریار را آرزو کرده است:
با منِ بیکسِ تنهاشده، یارا تو بمان
همه رفتند ازین خانه، خدا را تو بمان...
شهریارا تو بمان بر سر این خیل یتیم
پدرا، یارا، اندوهگسارا تو بمان
💐 سیزدهم دی، سالروز درگذشت نیما یوشیج
@sayeoMusighi
گلهمندی امیربانو از سایه
دکتر امیربانو کریمی (۹ دی ۱۳۱۰ - ۱۰ دی ۱۴۰۲)، استاد بازنشستۀ دانشگاه تهران، روی در نقاب خاک کشید. نگارنده ارادت بسیار به این بانوی والاگهر دارد. از اظهار نظرهای صریح و بیپروای ایشان هم (فارغ از موضوع) همواره لذت برده است. ایشان در گفتگویی با خبرگزاری ایبنا در سال ۱۳۹۸ از بزرگانی چون #سایه و شفیعی کدکنی گله کردهاند. امروز که میخواهم نام و یادی از آن بانوی فرزانه را نیز در اینجا ثبت کنم جا دارد توضیحی در باب سخن ایشان بدهم. عشقی که امیربانو به پدر سخندان و دانشورش، زندهیاد سید کریم امیری فیروزکوهی، داشته باعث شده از سایه برنجد و از او بدینسان یاد کند:
«سایه خیلی آدم بیانصافی است، ایشان مثل اینکه خیلی عاشق شهریار بوده و با هم ارتباط داشتند، دل شهریار هم از پدر من پر بود، سایه داوری که در مورد پدر من کرده است، اولاً این بود که در کتابش نوشته است که داشتیم از مازندران برمیگشتیم، با یکی دو تا از آدمهای سرشناس با هم بودیم، در سیمیندشت -که ده ماست- امیری سوار شد و شروع کرد فحشهای خیلی بد و زشت و چارواداری به شهریار داد. داوری دیگری ایشان هم این بود که امیری مرد عالمی بوده اما شعرش اصلاً قابل خواندن نیست و دو بیت از شعرش را هم نمیشود خواند! اولاً پدر من آدم مؤدبی بود و در زندگی اشرافی بزرگ شده بود فحش چارواداری نمیداد. بعد هم شما باید خیلی بیانصاف باشید که در مورد کسی -شاعری- که حالا هر چقدر هم بد شعر گفته باشد اینجوری داوری کنید که دو تا بیت از شعرش را هم نمیشود خواند!! این ماجرای سایه بود».
بدیهی است که مرد جاافتاده و دانایی چون استاد امیری فیروزکوهی در پیش دختر نازنینش زبان به دشنامهای زشت نمیگشوده است و اینکه امیربانو پدر گرامیاش را «مؤدب» میشناخته و حتماً درست هم میگفته منافاتی با آنچه سایه در جمعی مردانه از او شنیده و حتماً راست میگفته ندارد. سایه مردی راستگو بود و دلیلی وجود ندارد که از ناسزاگویی امیری به #شهریار قصهای دروغین بسازد. چون نه اختلاف و مخالفت و حتی خشم امیری نسبت به شهریار بر کسی (ازجمله شخص امیربانو کریمی که در همان گفتگو از رنجش شدید پدرشان از شهریار خاطراتی نقل کردهاند) پوشیده مانده و نه ناسزا گفتن در جمعی دوستانه چنان گناه عظیمی است که با گذشت سالهای بسیار از درگذشت هر دو طرف ماجرا (امیری فیروزکوهی و شهریار) ارزش دروغپردازی داشته باشد.
از این گذشته حتی در دیوان امیری که به اهتمام شخص امیربانو منتشر شده نیز سخنانی از این دست (که در بدگویی از «عصر ماشین» و مردمانش سروده شده) هست:
هر زنی شد مردی اما نرّهمردِ سختکوشی...
نرّهمردی، قحبه از بیشرمیِ وی پردهپوشی
(دیوان امیری فیروزکوهی، تهران: سخن، ۱۳۶۹، ج ۱، ص ۷۳۴)
دربارۀ بخش دوم گلایه و داوری ادبی سایه باید به سند مکتوب مراجعه کنیم. در کتاب مستطاب پیر پرنیاناندیش که مورد اشارۀ امیربانو بوده سایه در پاسخ به سؤال دکتر میلاد عظیمی که پرسیده: «استاد! از شعر امیری خوشتون میآد؟» گفته است: «نه اصلاً. یه شعر خشک بیروح. امیری بیشتر عربیدانِ فاضل بود تا شاعر» (پیر پرنیاناندیش، تهران: سخن، ۱۳۹۱، ج ۲، ص ۸۷۵).
چنانکه میبینید سایه نگفته است شعر امیری را «نمیشود خواند». سایه از «پسند» خود دربارۀ کلیت شعر امیری و سبک سخنوری او سخن گفته و اینکه از شعر خشک و بیروح امیری هیچ خوشش نمیآید؛ ولی همین شاعر ممکن است ابیات پر شور و حالی هم گفته باشد (که گفته است) و بنده خود چند بار واکنش تحسینآمیز سایه را در شنیدنِ بیتهایی از امیری فیروزکوهی (که برای او میخواندهام) دیدهام. با اینهمه هرکس با شعر فارسی آشنایی درخور داشته باشد درستیِ داوری سایه را دربارۀ سبک شاعری امیری فیروزکوهی تأیید میکند.
بههرروی مطلب در ذهن امیربانو که شیفتۀ پدرش بوده دیگرگون شده و بدین شکل درآمده که سایه گفته است: «دو تا بیت از شعرش را هم نمیشود خواند».
✍️ مهدی فیروزیان
https://www.tg-me.com/sayeoMusighi
دکتر امیربانو کریمی (۹ دی ۱۳۱۰ - ۱۰ دی ۱۴۰۲)، استاد بازنشستۀ دانشگاه تهران، روی در نقاب خاک کشید. نگارنده ارادت بسیار به این بانوی والاگهر دارد. از اظهار نظرهای صریح و بیپروای ایشان هم (فارغ از موضوع) همواره لذت برده است. ایشان در گفتگویی با خبرگزاری ایبنا در سال ۱۳۹۸ از بزرگانی چون #سایه و شفیعی کدکنی گله کردهاند. امروز که میخواهم نام و یادی از آن بانوی فرزانه را نیز در اینجا ثبت کنم جا دارد توضیحی در باب سخن ایشان بدهم. عشقی که امیربانو به پدر سخندان و دانشورش، زندهیاد سید کریم امیری فیروزکوهی، داشته باعث شده از سایه برنجد و از او بدینسان یاد کند:
«سایه خیلی آدم بیانصافی است، ایشان مثل اینکه خیلی عاشق شهریار بوده و با هم ارتباط داشتند، دل شهریار هم از پدر من پر بود، سایه داوری که در مورد پدر من کرده است، اولاً این بود که در کتابش نوشته است که داشتیم از مازندران برمیگشتیم، با یکی دو تا از آدمهای سرشناس با هم بودیم، در سیمیندشت -که ده ماست- امیری سوار شد و شروع کرد فحشهای خیلی بد و زشت و چارواداری به شهریار داد. داوری دیگری ایشان هم این بود که امیری مرد عالمی بوده اما شعرش اصلاً قابل خواندن نیست و دو بیت از شعرش را هم نمیشود خواند! اولاً پدر من آدم مؤدبی بود و در زندگی اشرافی بزرگ شده بود فحش چارواداری نمیداد. بعد هم شما باید خیلی بیانصاف باشید که در مورد کسی -شاعری- که حالا هر چقدر هم بد شعر گفته باشد اینجوری داوری کنید که دو تا بیت از شعرش را هم نمیشود خواند!! این ماجرای سایه بود».
بدیهی است که مرد جاافتاده و دانایی چون استاد امیری فیروزکوهی در پیش دختر نازنینش زبان به دشنامهای زشت نمیگشوده است و اینکه امیربانو پدر گرامیاش را «مؤدب» میشناخته و حتماً درست هم میگفته منافاتی با آنچه سایه در جمعی مردانه از او شنیده و حتماً راست میگفته ندارد. سایه مردی راستگو بود و دلیلی وجود ندارد که از ناسزاگویی امیری به #شهریار قصهای دروغین بسازد. چون نه اختلاف و مخالفت و حتی خشم امیری نسبت به شهریار بر کسی (ازجمله شخص امیربانو کریمی که در همان گفتگو از رنجش شدید پدرشان از شهریار خاطراتی نقل کردهاند) پوشیده مانده و نه ناسزا گفتن در جمعی دوستانه چنان گناه عظیمی است که با گذشت سالهای بسیار از درگذشت هر دو طرف ماجرا (امیری فیروزکوهی و شهریار) ارزش دروغپردازی داشته باشد.
از این گذشته حتی در دیوان امیری که به اهتمام شخص امیربانو منتشر شده نیز سخنانی از این دست (که در بدگویی از «عصر ماشین» و مردمانش سروده شده) هست:
هر زنی شد مردی اما نرّهمردِ سختکوشی...
نرّهمردی، قحبه از بیشرمیِ وی پردهپوشی
(دیوان امیری فیروزکوهی، تهران: سخن، ۱۳۶۹، ج ۱، ص ۷۳۴)
دربارۀ بخش دوم گلایه و داوری ادبی سایه باید به سند مکتوب مراجعه کنیم. در کتاب مستطاب پیر پرنیاناندیش که مورد اشارۀ امیربانو بوده سایه در پاسخ به سؤال دکتر میلاد عظیمی که پرسیده: «استاد! از شعر امیری خوشتون میآد؟» گفته است: «نه اصلاً. یه شعر خشک بیروح. امیری بیشتر عربیدانِ فاضل بود تا شاعر» (پیر پرنیاناندیش، تهران: سخن، ۱۳۹۱، ج ۲، ص ۸۷۵).
چنانکه میبینید سایه نگفته است شعر امیری را «نمیشود خواند». سایه از «پسند» خود دربارۀ کلیت شعر امیری و سبک سخنوری او سخن گفته و اینکه از شعر خشک و بیروح امیری هیچ خوشش نمیآید؛ ولی همین شاعر ممکن است ابیات پر شور و حالی هم گفته باشد (که گفته است) و بنده خود چند بار واکنش تحسینآمیز سایه را در شنیدنِ بیتهایی از امیری فیروزکوهی (که برای او میخواندهام) دیدهام. با اینهمه هرکس با شعر فارسی آشنایی درخور داشته باشد درستیِ داوری سایه را دربارۀ سبک شاعری امیری فیروزکوهی تأیید میکند.
بههرروی مطلب در ذهن امیربانو که شیفتۀ پدرش بوده دیگرگون شده و بدین شکل درآمده که سایه گفته است: «دو تا بیت از شعرش را هم نمیشود خواند».
✍️ مهدی فیروزیان
https://www.tg-me.com/sayeoMusighi
Telegram
سایه و موسیقی
طرحِ پژوهشی ۵ جلدی از مهدی فیروزیان
(انتشارات هنر موسیقی)
۱. موسیقی ایرانی در شعر سایه (۱۳۹۶- چاپ دوم: ۱۳۹۷)
۲. شعر سایه در موسیقی ایرانی (۱۳۹۸- چاپ دوم: ۱۴۰۰)
۳. گلهای تازه (آمادۀ انتشار)
۴. گلچین هفته (در دست تألیف)
۵. ترانهسرایی سایه (در دست تألیف)
(انتشارات هنر موسیقی)
۱. موسیقی ایرانی در شعر سایه (۱۳۹۶- چاپ دوم: ۱۳۹۷)
۲. شعر سایه در موسیقی ایرانی (۱۳۹۸- چاپ دوم: ۱۴۰۰)
۳. گلهای تازه (آمادۀ انتشار)
۴. گلچین هفته (در دست تألیف)
۵. ترانهسرایی سایه (در دست تألیف)
در کوچهسار شب
شعر #سایه
آهنگ محمدرضا #لطفی
آواز سیما بینا
درین سرای بیکسی کسی به در نمیزند
به دشت پرملال ما پرنده پر نمیزند
🔸بانو بینا این تصنیف را، که با صدای محمدرضا #شجریان در یادها ماندگار شده، در سال ۱۳۶۹ برای هنرجویان آواز بازخوانی کرده است.
پیش از اینکه این اجرا را بشنوم، از زبان #سایه جان، که آن را بهطور خصوصی شنیده بود، شنیدم که:
سیما کار جالبی کرده و یک بار بهجای «عزیز، عزیز، عزیزانم» (که لطفی آن را در میان کلام سایه گنجانده) خوانده است: «دریغ دریغ رفیقانم» (رفیق جز اینکه با دریغ سجع میسازد، برای چپگرایان به معنی هممسلک نیز هست).
✍️مهدی #فیروزیان
💐 ۱۴ دی زادروز بانو سیما بینا (۱۳۲۳)
@sayeoMusighi
شعر #سایه
آهنگ محمدرضا #لطفی
آواز سیما بینا
درین سرای بیکسی کسی به در نمیزند
به دشت پرملال ما پرنده پر نمیزند
🔸بانو بینا این تصنیف را، که با صدای محمدرضا #شجریان در یادها ماندگار شده، در سال ۱۳۶۹ برای هنرجویان آواز بازخوانی کرده است.
پیش از اینکه این اجرا را بشنوم، از زبان #سایه جان، که آن را بهطور خصوصی شنیده بود، شنیدم که:
سیما کار جالبی کرده و یک بار بهجای «عزیز، عزیز، عزیزانم» (که لطفی آن را در میان کلام سایه گنجانده) خوانده است: «دریغ دریغ رفیقانم» (رفیق جز اینکه با دریغ سجع میسازد، برای چپگرایان به معنی هممسلک نیز هست).
✍️مهدی #فیروزیان
💐 ۱۴ دی زادروز بانو سیما بینا (۱۳۲۳)
@sayeoMusighi
Telegram
سایه و موسیقی
در کوچهسار شب
شعر #سایه
آهنگ محمدرضا #لطفی
آواز سیما بینا
درین سرای بیکسی کسی به در نمیزند
به دشت پرملال ما پرنده پر نمیزند
🔸بانو بینا این تصنیف را، که با صدای محمدرضا #شجریان در یادها ماندگار شده، در سال ۱۳۶۹ برای هنرجویان آواز بازخوانی کرده است.…
شعر #سایه
آهنگ محمدرضا #لطفی
آواز سیما بینا
درین سرای بیکسی کسی به در نمیزند
به دشت پرملال ما پرنده پر نمیزند
🔸بانو بینا این تصنیف را، که با صدای محمدرضا #شجریان در یادها ماندگار شده، در سال ۱۳۶۹ برای هنرجویان آواز بازخوانی کرده است.…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
هنر گام زمان
شعر #سایه
آهنگ محمدرضا #لطفی
تنظیم حمیدرضا مرتضوی
آواز علیرضا فریدونپور
(اجرای زندۀ گروه همنوازان شیدا)
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است
ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است
گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری
دانی که رسیدن هنر گام زمان است
تو رهرو دیرینۀ سرمنزل عشقی
بنگر که ز خون تو به هر گام نشان است
از روی تو دل کندنم آموخت زمانه
این دیده ازانروست که خونابهفشان است
دردا و دریغا که درین بازی خونین
بازیچۀ ایام، دلِ آدمیان است
ای کوه تو فریاد من امروز شنیدی
دردیست درین سینه که همزاد جهان است
از داد و وداد آنهمه گفتند و نکردند
یارب چهقدر فاصلۀ دست و زبان است!؟
خون میچکد از دیده درین کنج صبوری
این صبر که من میکنم افشردن جان است
از راه مرو سایه که آن گوهر مقصود
گنجیست که اندر قدم راهروان است
❌ در بیت پنجم تصنیف خطایی رخ داده و «ایام» به «دل» اضافه گردیده و به صورت غلط «ایامِ دل» خوانده شده است.
💐 ۱۷ دی زادروز استاد محمدرضا لطفی (۱۳۲۵-۱۳۹۳)
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
شعر #سایه
آهنگ محمدرضا #لطفی
تنظیم حمیدرضا مرتضوی
آواز علیرضا فریدونپور
(اجرای زندۀ گروه همنوازان شیدا)
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است
ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است
گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری
دانی که رسیدن هنر گام زمان است
تو رهرو دیرینۀ سرمنزل عشقی
بنگر که ز خون تو به هر گام نشان است
از روی تو دل کندنم آموخت زمانه
این دیده ازانروست که خونابهفشان است
دردا و دریغا که درین بازی خونین
بازیچۀ ایام، دلِ آدمیان است
ای کوه تو فریاد من امروز شنیدی
دردیست درین سینه که همزاد جهان است
از داد و وداد آنهمه گفتند و نکردند
یارب چهقدر فاصلۀ دست و زبان است!؟
خون میچکد از دیده درین کنج صبوری
این صبر که من میکنم افشردن جان است
از راه مرو سایه که آن گوهر مقصود
گنجیست که اندر قدم راهروان است
❌ در بیت پنجم تصنیف خطایی رخ داده و «ایام» به «دل» اضافه گردیده و به صورت غلط «ایامِ دل» خوانده شده است.
💐 ۱۷ دی زادروز استاد محمدرضا لطفی (۱۳۲۵-۱۳۹۳)
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
Forwarded from سایه و موسیقی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دلِ تنگم
شعر #سایه
آواز احمد شکوری
سهتار هدایت کلاری
من آن ابرم که میخواهد ببارد
دل تنگم هوای گریه دارد
دل تنگم غریب این در و دشت
نمیداند کجا سر میگذارد
🖤 در سوگ فراموشناشدنی قربانیان پرواز تهران-کییف
@sayeoMusighi
شعر #سایه
آواز احمد شکوری
سهتار هدایت کلاری
من آن ابرم که میخواهد ببارد
دل تنگم هوای گریه دارد
دل تنگم غریب این در و دشت
نمیداند کجا سر میگذارد
🖤 در سوگ فراموشناشدنی قربانیان پرواز تهران-کییف
@sayeoMusighi
Forwarded from سایه و موسیقی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گل پرپر
شعر #سایه
آواز احمد شکوری
سهتار هدایت کلاری
گل پرپر کجا گیرم سراغت؟
صدای گریه میآید ز باغت
صدای گریه میآید شب و روز
که میسوزد دل بلبل ز داغت
🥀 در سوگ فراموشناشدنی قربانیان پرواز تهران-کییف
@sayeoMusighi
شعر #سایه
آواز احمد شکوری
سهتار هدایت کلاری
گل پرپر کجا گیرم سراغت؟
صدای گریه میآید ز باغت
صدای گریه میآید شب و روز
که میسوزد دل بلبل ز داغت
🥀 در سوگ فراموشناشدنی قربانیان پرواز تهران-کییف
@sayeoMusighi
سوگ در سوگ
در ۱۸ دی سالروز سرنگونسازی هواپیمای ایران به اوکراین، در تلاطم امواج سوگهای پیاپی و داغهای مکرر که از آن روز تا امروز همواره بر دل و جان مردم سرزمین ما باریده است یاد آن قربانیان مظلوم را گرامی میداریم:
بنشین و با من گریه سر کن
گریه سر کن...
@sayeoMusighi
در ۱۸ دی سالروز سرنگونسازی هواپیمای ایران به اوکراین، در تلاطم امواج سوگهای پیاپی و داغهای مکرر که از آن روز تا امروز همواره بر دل و جان مردم سرزمین ما باریده است یاد آن قربانیان مظلوم را گرامی میداریم:
بنشین و با من گریه سر کن
گریه سر کن...
@sayeoMusighi
Telegram
سایه و موسیقی
ای میهن (مرثیۀ جنگل)
شعر #سایه
آهنگ پرویز #مشکاتیان
سهتار و آواز سپیده رئیسالسادات
ای میهن، ای داد
از آشیانت بوی خون میآورد باد
بر بال سرخ کشکرک پیغام شومیست
آنجا چه آمد بر سر آن سرو آزاد؟
ای میهن، ای غم
چنگ هزارآوای بارانهای ماتم
در سایهافکند کدامین…
شعر #سایه
آهنگ پرویز #مشکاتیان
سهتار و آواز سپیده رئیسالسادات
ای میهن، ای داد
از آشیانت بوی خون میآورد باد
بر بال سرخ کشکرک پیغام شومیست
آنجا چه آمد بر سر آن سرو آزاد؟
ای میهن، ای غم
چنگ هزارآوای بارانهای ماتم
در سایهافکند کدامین…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روایت سایه از شلاق خوردن پرویز مشکاتیان
این رباعی منتشرنشده از سایه نیز اردیبهشت ۱۳۶۲، در زندان کمیتۀ مشترک و در اندوه شلاق خوردن یکی از زندانیان سروده شده است:
پیچیده به خود پیکرِ دردآگینش
بیدار نشستم به سرِ بالینش
بیزارم ازآن خدای رحمانِ رحیم
کاین کیفرِ تازیانه دارد دینش
@sayeoMusighi
این رباعی منتشرنشده از سایه نیز اردیبهشت ۱۳۶۲، در زندان کمیتۀ مشترک و در اندوه شلاق خوردن یکی از زندانیان سروده شده است:
پیچیده به خود پیکرِ دردآگینش
بیدار نشستم به سرِ بالینش
بیزارم ازآن خدای رحمانِ رحیم
کاین کیفرِ تازیانه دارد دینش
@sayeoMusighi
Audio
شب دشوار
شعر #سایه
آواز حمیدرضا دلیری
سهتار مسعود #شعاری
(ضبط از اجرای زنده)
بگذار تا ازین شب دشوار بگذریم
آنگه چه مژدهها که به بام سحر بریم
رود رونده سینه و سر میزند به سنگ
یعنی بیا که ره بگشاییم و بگذریم
لعلی چکیده از دل ما بود و یاوه گشت
خون میخوریم باز که بازش بپروریم
ماییم سایه کز تک این درۀ کبود
خورشید را به قلۀ زرفام میبریم
❌ خواننده در بیت دوم «به» را «بر» خوانده و وزن را برهم زده است.
💐 ۲۲ دی زادروز مسعود شعاری (۱۳۴۰، تهران)
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
شعر #سایه
آواز حمیدرضا دلیری
سهتار مسعود #شعاری
(ضبط از اجرای زنده)
بگذار تا ازین شب دشوار بگذریم
آنگه چه مژدهها که به بام سحر بریم
رود رونده سینه و سر میزند به سنگ
یعنی بیا که ره بگشاییم و بگذریم
لعلی چکیده از دل ما بود و یاوه گشت
خون میخوریم باز که بازش بپروریم
ماییم سایه کز تک این درۀ کبود
خورشید را به قلۀ زرفام میبریم
❌ خواننده در بیت دوم «به» را «بر» خوانده و وزن را برهم زده است.
💐 ۲۲ دی زادروز مسعود شعاری (۱۳۴۰، تهران)
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دلِ تنگم
شعر #سایه
آواز صدیق #تعریف
سهتار حمید متبسم
من آن ابرم که میخواهد ببارد
دلِ تنگم هوای گریه دارد
دلِ تنگم غریبِ این در و دشت
نمیداند کجا سر میگذارد
💐 ۲۵ دی زادروز محمدصدیق تعریف (۱۳۳۵، سنندج)
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
شعر #سایه
آواز صدیق #تعریف
سهتار حمید متبسم
من آن ابرم که میخواهد ببارد
دلِ تنگم هوای گریه دارد
دلِ تنگم غریبِ این در و دشت
نمیداند کجا سر میگذارد
💐 ۲۵ دی زادروز محمدصدیق تعریف (۱۳۳۵، سنندج)
#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi