Telegram Web Link
ای تافته در جان من چون آفتاب اندر حمل
وی من ز تاب روی تو همچون عقیق اندر یمن


🍀 به مناسبت هشتم مهر روز بزرگداشت مولانا
برگی از کتاب #موسیقی_ایرانی_در_شعر_سایه (مهدی #فیروزیان)
دربارۀ اثرگذاری #مولانا در بیت‌های موسیقایی #سایه

@sayeoMusighi
Forwarded from سایه و موسیقی
ای عاشقان، روح‌الله یوسفی.mp4
3.6 MB
ای عاشقان
شعر سایه و مولانا
آهنگ و آواز روح‌الله یوسفی


#سایه:
ای عاشقان ای عاشقان پیمانه‌ها پرخون کنید
وز خون دل چون لاله‌ها رخساره‌ها گلگون کنید


#مولانا:
ای سرخوشان ای سرخوشان آمد طرب دامن‌کشان
بگرفته ما زنجیر او، بگرفته او دامان ما

بار دگر آغاز کن آن پرده‌ها را ساز کن
بر جمله خوبان ناز کن ای آفتاب خوش‌لقا

ای هفت گردون مست تو ما مهره‌ای در دست تو
ای هست ما از هست تو در صد هزاران مرحبا


💐 هشتم مهر روز بزرگداشت #مولانا

#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
پیوند جاودان
امروز، دهم مهر سالروز ازدواج سایه و بانو آلما مایکیال است.
سایه و آلما حدود ۷۰ سال در کنار هم بودند. این یکی از طولانی‌ترین پیوندهای زناشویی است که دیده‌ام. امروز آن دو انسان والای عاشق در خاک خفته‌اند؛ یکی در آلمان که با نامش تناسبی آوایی دارد و یکی در رشت، زادگاهش که آن را بسیار دوست می‌داشت؛ اما جان سایه و آلما با هم است.

در چشم من سایه و آلما در کنار هم به نور مطلق پیوسته‌اند. با مهر و دلتنگی فراوانم آن دو را می‌بینم که در کنار هم قدم می‌زنند و از عشق و شیدایی و همسفری دراز زیبایشان یاد می‌کنند.

با یاد سایه و آلما تصنیف «عشق سربلند» (آهنگ علی قمصری، آواز امیر صادقین) را بشنوید؛ بر غزلی که #سایه آن را در زندان (تیرماه سال شصت و دو) برای همسر نازنینش سروده است:
بود که بار دگر بشنوم صدای تو را؟
ببینم آن رخ زیبای دلگشای تو را؟

بگیرم آن سر زلف و به روی دیده نهم
ببوسم آن سر و چشمان دلربای تو را

ز بعد این‌همه تلخی که می‌کشد دل من
ببوسم آن لب شیرین جان‌فزای تو را

کی‌ام مجال کنار تو دست خواهد داد؟
که غرق بوسه کنم باز دست و پای تو را

مباد روزی چشم من ای چراغ امید
که خالی از تو ببینم شبی سرای تو را

دل گرفتۀ من کی چو غنچه باز شود
مگر صبا برساند به من هوای تو را

چنان تو در دل من جا گرفته‌ای ای جان
که هیچ‌کس نتواند گرفت جای تو را

ز روی خوب تو بر خورده‌ام، خوشا دل من
که هم عطای تو را دید و هم لقای تو را

سزای خوبی تو برنیامد از دستم
زمانه نیز چه بد می‌دهد سزای تو را

به ناز و نعمت باغ بهشت هم ندهم
کنار سفرۀ نان و پنیر و چای تو را

به پایداری آن عشق سربلند قسم
که سایۀ تو به سر می‌برد وفای تو را

@sayeoMusigh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📘 حسن کسائی؛ زندگی و موسیقی
به کوشش #محمدجواد_کسائی
✔️ مروری بر زندگی و هنر استاد #حسن_کسائی همراه با مطالب، تصاویر و گفت‌وگوهایی که برای نخستین‌بار منتشر می‌شوند
#چاپ_اول، قطع وزیری، جلد گالینکور، ۴۳۲ صفحه، ۸۵۰ هزار تومان

📚 فروش در مراکز پخش و نمایندگی‌های #هنر_موسیقی
🔸 #خرید_غیرحضوری با هزینۀ پست رایگان به سراسر ایران فقط با ارسال یک پیام به @honaremusighi در تلگرام یا ۰۹۱۹۸۰۸۶۴۱۰ در واتس‌اپ و ذکر نام کتاب

📚 #انتشارات_هنر_موسیقی دریچه‌ای برای آشنایی با آثار فاخر هنری و پژوهشی موسیقی

@honaremusighimag
🆔@honaremusighii
ای عاشقان
شعر #سایه
آهنگ محمدرضا #لطفی
آواز هاله سیفی‌زاده

ای عاشقان ای عاشقان پیمانه‌ها پرخون کنید
وز خون دل چون لاله‌ها رخساره‌ها گلگون کنید

آمد یکی آتش‌سوار بیرون جهید از این حصار
تا بردمد خورشید نو شب را ز خود بیرون کنید

دیوانه چون طغیان کند زنجیر و زندان بشکند
از زلف لیلی حلقه‌ای در گردن مجنون کنید


💐 ۱۴ مهر زادروز هاله سیفی‌زاده (۱۳۶۳، کرمانشاه)

#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
#حمایت_از_آوای_بانوان
@sayeoMusighi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هوای روی تو
شعر #سایه
آهنگ غلام‌رضا صادقی
سه‌تار و آواز همایون شجریان


هوای روی تو دارم نمی‌گذارندم
مگر به کوی تو این ابرها ببارندم
چه باک اگر به دل بی‌غمان نبردم راه
غم شکسته‌دلانم که می‌گسارندم

🥀 چهار سال از درگذشت استاد محمدرضا شجریان گذشت. یادشان را گرامی می‌داریم.

#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🥀 چهار سال از درگذشت استاد محمدرضا شجریان (۱ مهر ۱۳۱۹ – ۱۷ مهر ۱۳۹۹) گذشت و ما همچنان به‌قول سایه‌جان زیر سرپنجۀ گرگیم...

آینۀ عیب‌نما
غزلی از #سایه برای محمدرضا #شجریان
تار محمدرضا #لطفی
دکلمه مهدی #فیروزیان و سهیلا حبیبی

رفتی ای جان و ندانیم که جای تو کجاست
مرغ شب‌خوان کجایی و نوای تو کجاست

آن چه بیگانگی و این چه غریبی‌ست که نیست
آشنایی که بپرسیم سرای تو کجاست

چه شد آن مهر و وفایی که من آموختمت
عهد ما با تو نه این بود، وفای تو کجاست؟

مردم دیدۀ صاحب‌نظران جای تو بود
اینک ای جان نگران باش که جای تو کجاست

چه پریشانم ازین فکر پریشان شب و روز
که شب و روز کجایی و کجای تو کجاست

هنر خویش به دنیا نفروشی زنهار
گوهری در همه عالم به بهای تو کجاست

چه کنی بندگی دولت دنیا؟ ای کاش
به خود آیی و ببینی که خدای تو کجاست

گرچه مشاطۀ حسنت به صد آیین آراست
صنما آینۀ عیب‌نمای تو کجاست

زیر سرپنجۀ گرگیم و جگرها خون است
ای شبانِ دل ما نالۀ نای تو کجاست

کوه ازین قصۀ پرغصه به فریاد آمد
آه و آه از دل سنگ تو، صدای تو کجاست

دل ز غم‌های گلوگیر گره در گره است
سایه آن زمزمۀ گریه‌گشای تو کجاست

@sayeoMusighi
Forwarded from سایه و موسیقی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نوزدهم مهرماه زادروز استاد بزرگ شعر و ادب فارسی، دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی (۱۳۱۸)، خجسته باد‌!

ای عشق! تو ما را به کجا می‌کشی ای عشق؟
جز محنت و غم نیستی اما خوشی ای عشق



لحظاتی از تکنوازی سه‌تار در بیات ترک
مهدی #فیروزیان در محضر استادان #سایه و #محمدرضا_شفیعی_کدکنی (دکتر میلاد عظیمی و دکتر الوند بهاری نیز در تصویر دیده می‌شوند)

🔸 استاد شفیعی کدکنی در میان دستگاه‌ها و آوازهای ردیف موسیقی ایرانی به بیات ترک و اندوه طربناک آن علاقه‌ای ویژه دارند.

@sayeoMusighi
به‌مناسبت روز بزرگداشت حافظ، برگی از کتاب #موسیقی_ایرانی_در_شعر_سایه (مهدی #فیروزیان)
دربارۀ اثرگذاری #حافظ در بیت‌های موسیقایی #سایه


من همان جامم که گفت آن غمگسار
با دل خونین، لب خندان بیار

من خمش کردم خروش چنگ را
گرچه صد زخم است این دلتنگ را (بانگ نی، ص ۵۲-۵۳)

دو بیت را با هم آوردیم تا بهره‌گیری سایه از بیت زیر را آشکار کنیم:
با دلِ خونین لبِ خندان بیاور همچو جام
نی گرت زخمی رسد آیی چو چنگ اندر خروش  (حافظ، ص ۳۵۷)

«زخم» در بیت یادشده،‌ گاه...
(ادامۀ مطلب در عکس آمده است)

@sayeoMusighi
یادی از سایه و آلما

سایه در بیتی از غزلی که در زندان برای همسرش آلما سروده گفته است:
به ناز و نعمت باغ بهشت هم ندهم
کنار سفرۀ نان و پنیر و چای تو را

روزی که سایه و بنده در دولت‌سرای ایشان تنها بودیم بعد از گفتگویی تلفنی با خانم آلما که در آلمان بود، این بیت را خواند و به بنده گفت این که گفته‌ام «نان و پنیر و چای» مثال و کنایه نیست. واقعاً من و آلما سال‌ها برای شام نان و پنیر می‌خوردیم و این را خیلی هم دوست داشتم و برایم شامی مجلل حساب می‌شد.
به خاطر ندارم که این نکته در کتاب پیر پرنیان‌اندیش آمده یا نه (به ظنّ قوی نیامده است)؛ ولی چون امروز با دیدن این تصویر ناگهان این نکته به یادم آمد خواستم آن را برای ثبت در اینجا بنویسم.
✍️ مهدی فیروزیان
@sayeoMusighi
Sazo Avaz (Esfahan)
Hamdireza Nourbakhsh
همنشین درد
شعر #سایه
آواز حمیدرضا نوربخش
تار داریوش پیرنیاکان


بگذر شبی به خلوت این همنشین درد
تا شرح آن دهم که غمت با دلم چه کرد

خون می‌رود نهفته ازین زخم اندرون
ماندم خموش و آه که فریاد داشت درد

ساقی بیار جام صبوحی که شب نماند
وان لعل‌فام خنده زد از جام لاجورد

من برنخیزم از سرِ راهِ وفای تو
از هستی‌ام اگرچه برانگیختند گرد


نوربخش در مصرع دوم بیت دوم «و» را نادیده گرفته و نخوانده است.

💐 اول آبان زادروز حمیدرضا نوربخش ( ۱۳۴۴، قم)

#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
بگردید
شعر #سایه
سه‌تار: محمدرضا #لطفی
ضربی‌خوانی و تنبک: ناصر #فرهنگفر


بگردید، بگردید، درین خانه بگردید
درین خانه غریبید، غریبانه بگردید
یکی مرغ چمن بود که جفت دل من بود
جهان لانه‌ی او نیست پی لانه بگردید
یکی ساقی مست است پس پرده نشسته‌ست
قدح پیش فرستاد که مستانه بگردید
یکی لذت مستی‌ست، نهان زیر لب کیست؟
ازین دست بدان دست چو پیمانه بگردید
🍀🍀🍀
درین سرای بی‌کسی اگر سری درآمدی
هزار کاروان دل ز هر دری درآمدی
ز بس‌که بال زد دلم به سینه در هوای تو
اگر دهان گشودمی کبوتری درآمدی
سماع سرد بی‌غمان خمار ما نمی‌برد
به‌سان شعله کاشکی قلندری درآمدی

❗️ فرهنگفر در بیت دوم غزل دوم، «بال زد دلم» را به‌خطا «بال و پر زدم» خوانده است.

#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi
دامنی برای گریستن

نه عشق، نه آرزو، نه امّید
دیگر چه بهانه زیستن را؟

کو دامنِ مهربانت ای مرگ؟
تا سر بنهم گریستن را
سایه

🔺سایه این شعر را تلخ‌ترین شعر خود می‌دانست و راضی به چاپ آن نبود. با اینکه اشعار چاپ‌نشده‌اش (ازجمله هجویات و هزلیاتی که کسی باور نمی‌کند از سایه باشد) را بارها برای بنده خوانده بود این شعر را هرگز از زبانش نشنیدم. دوست عزیزم دکتر میلاد عظیمی این شعر را در کتاب مستطاب پیر پرنیان‌اندیش (ص ۱۲۴۱) چاپ کرده است. در آن کتاب سایه دربارۀ دلیل راضی نبودنش به انتشار این شعر گفته است: «حق ندارم انقدر تلخ حرف بزنم». نمی‌دانم کار عظیمی خوب بوده یا نه؛ ولی از او بابت انتشار این شعر تشکر می‌کنم؛ زیرا بارها خواندن همین دو بیت تلخ به جای آنکه مرا ناامید کند، آرام کرده است. فکر می‌کنم اگر سایه واقعاً راضی به چاپ این شعر نبود آن را برای عظیمی نمی‌خواند. او فقط دوست نداشت در دفتر اشعار رسمی‌اش شعری به این تلخی وجود داشته باشد. سایه می‌خواست همواره پیام‌آور امید باشد و از یأس دم نزند. با این حال شعرهای نومیدانه هم در اشعار منتشرشده و رسمی‌اش پیدا می‌شود. این هم روی آنها!

@sayeoMusighi
2024/11/16 06:28:11
Back to Top
HTML Embed Code: