«مگه خارج هم دزد داره؟»
صدرا محقق
دیروز یکی از خبرنگاران اصولگرا و مدیران سابق روزنامه جامجم در کانال تلگرامی خود مطلبی با تیتر " چرا رسانههای خارجی دروغ نمیگویند؟" منتشر کرد که مبنای استدلالش این بود؛ این رسانهها به دلیل خصوصی بودن و نیاز بازگشت سرمایه به حفظ اعتماد مخاطب نیازمند هستند و به همین دلیل ناچار از راستگویی و دروغ نگفتن و انتشار خبر درست هستند، این منطق روی کاغذ درست برای من کاملا قابل درک است اما به هیچوجه نمیشود و نباید صرفا با اتکا بر همین یک مبنا حکمی تا این اندازه کلی صادر کرد که رسانه خارجی دروغ نمیگوید، بله همه ما میدانیم استانداردهای خبر و خبرنویسی در جایی مثل رویترز خیلی سختگیرانهتر و حساب شدهتر از مثلا فارس و ایرنا و بقیه خبرگزاریهای وابسته به نهادهای حاکمیتی/دولتی داخلی ایران است اما مطلقا نباید تصور کرد این مانع خبررسانی دروغ - با تاکید روی دروغ با هدف پروپاگاندا - در این خبرگزاریها میشود. میتوانم همین رویترز را مثال بزنم که در زمینه خبررسانی - و نه انتشار تحلیل - درباره ایران در سالهای اخیر کم خبر دروغ و جهتدار منتشر نکرده است.
مثلا خیلی از اخبار و افشاگریهای جنجالی سالهای اخیر رویترز درباره ایران یا نقش ایران در خاورمیانه را گوگل کنید، اغلبشان را " منابعی که نامشان فاش نشده یا نخواستند نامشان فاش شود" گفتهاند و اغلب هم به شکل صریحی جهت و رویکرد مشخصا تحریک کننده علیه ایران یا ضد ایران دارند.
در یک نمونه رویترز مرداد ماه امسال خبر داد منابعی به رویترز گفتهاند که "ایران از طریق آبهای کویت به یمن سلاح میفرستد"، خبری که برای راستیآزماییاش نه فقط دانش خبرنگاری که حتی آشنایی به جغرافیا در حد کتاب جغرافیای مدرسه هم کافی بود، اینکه از آبهای کویت در همسایگی عراق و خوزستان خودمان چطور میشود به یمن کاملا محاصره شده در آنسوی شبه جزیره عربستان سلاح فرستاد، سوالی بود که رویترز به آن جوابی نداده. این خبر را طبیعتا کویت هم از اساس تکذیب کرد. مثالها از این دست بسیارند.
یا در موردی دیگر همین دیروز یکی از دوستان در توییتر مشتی از خروار گزارشها و خبرها - در حقیقت خبرآگهیهای ستایشآمیز - روزنامه نیویورکتایمز در چهل سال اخیر درباره پادشاهی واپسگرای سعودیها در عربستان را در سلسله توییتی منتشر کرده بود که به شکلی رقتبار در آنها تلاش شده بود از دیکتاتوری خانوادگی در این کشور تصویری مدرن و اصلاحطلب و امیدوارکننده برای مخاطبانش بسازد. آیا اینها دروغ نیست؟ آیا نیویورکتایمز دغدغه فروش و مخاطب و سود ندارد؟
خلاصه اینکه تاکید مطلق یا باور قطعی به این تصور که رسانههای خارجی دروغ نمیگوید - به هر دلیلی - اشتباه و خوشخیالی محض است و ناشی از یک تصور متاسفانه فراگیر در ایران درباره جهان غرب یا به تعبیری «خارج». تصوری که خیال میکند کشورهای غربی و ساکنانشان به شکلی تمام و کمال مظهر "قانونگذاری درست"، "رعایت قانون" ، "اخلاق" و در یک کلام همه درستیها و درستکاریها هستند. نمونه این دیدگاه به شکلی خیلی اغراقآمیزتر در میان مردم عادی ما فراگیر است. همین چند روز پیش یکی از خبرنگاران بیبیسی فارسی در اینستاگرام عکسی از ماشینش در لندن منتشر کرد که دزد به آن زده بود و شیشهاش را شکسته و کیفش را دزدیده بود. کامنتهای زیر آن عکس قابل تامل بود، بیشترین کامنتگذاران با بهت پرسیده بودند «مگه اونجا هم دزد داره؟» به نظر من این خیال که رسانههای خارجی دروغ نمیگویند شکل دیگری از همین قضیه "مگه خارج هم دزد داره" است.
در پایان اینکه، بله باور کنیم که رسانه غربی - حتی بهترینهایشان- هم حسب منافع و سیاستگذاریهای صاحبان و سرمایهگذارانشان به وقت لزوم دروغ میگویند، فرقشان این است که حرفهای و حسابشده و به اندازه دروغ میگویند، نه مثل برخی رسانههای ما بیحسابوکتاب و شبانهروز.
صدرا محقق
دیروز یکی از خبرنگاران اصولگرا و مدیران سابق روزنامه جامجم در کانال تلگرامی خود مطلبی با تیتر " چرا رسانههای خارجی دروغ نمیگویند؟" منتشر کرد که مبنای استدلالش این بود؛ این رسانهها به دلیل خصوصی بودن و نیاز بازگشت سرمایه به حفظ اعتماد مخاطب نیازمند هستند و به همین دلیل ناچار از راستگویی و دروغ نگفتن و انتشار خبر درست هستند، این منطق روی کاغذ درست برای من کاملا قابل درک است اما به هیچوجه نمیشود و نباید صرفا با اتکا بر همین یک مبنا حکمی تا این اندازه کلی صادر کرد که رسانه خارجی دروغ نمیگوید، بله همه ما میدانیم استانداردهای خبر و خبرنویسی در جایی مثل رویترز خیلی سختگیرانهتر و حساب شدهتر از مثلا فارس و ایرنا و بقیه خبرگزاریهای وابسته به نهادهای حاکمیتی/دولتی داخلی ایران است اما مطلقا نباید تصور کرد این مانع خبررسانی دروغ - با تاکید روی دروغ با هدف پروپاگاندا - در این خبرگزاریها میشود. میتوانم همین رویترز را مثال بزنم که در زمینه خبررسانی - و نه انتشار تحلیل - درباره ایران در سالهای اخیر کم خبر دروغ و جهتدار منتشر نکرده است.
مثلا خیلی از اخبار و افشاگریهای جنجالی سالهای اخیر رویترز درباره ایران یا نقش ایران در خاورمیانه را گوگل کنید، اغلبشان را " منابعی که نامشان فاش نشده یا نخواستند نامشان فاش شود" گفتهاند و اغلب هم به شکل صریحی جهت و رویکرد مشخصا تحریک کننده علیه ایران یا ضد ایران دارند.
در یک نمونه رویترز مرداد ماه امسال خبر داد منابعی به رویترز گفتهاند که "ایران از طریق آبهای کویت به یمن سلاح میفرستد"، خبری که برای راستیآزماییاش نه فقط دانش خبرنگاری که حتی آشنایی به جغرافیا در حد کتاب جغرافیای مدرسه هم کافی بود، اینکه از آبهای کویت در همسایگی عراق و خوزستان خودمان چطور میشود به یمن کاملا محاصره شده در آنسوی شبه جزیره عربستان سلاح فرستاد، سوالی بود که رویترز به آن جوابی نداده. این خبر را طبیعتا کویت هم از اساس تکذیب کرد. مثالها از این دست بسیارند.
یا در موردی دیگر همین دیروز یکی از دوستان در توییتر مشتی از خروار گزارشها و خبرها - در حقیقت خبرآگهیهای ستایشآمیز - روزنامه نیویورکتایمز در چهل سال اخیر درباره پادشاهی واپسگرای سعودیها در عربستان را در سلسله توییتی منتشر کرده بود که به شکلی رقتبار در آنها تلاش شده بود از دیکتاتوری خانوادگی در این کشور تصویری مدرن و اصلاحطلب و امیدوارکننده برای مخاطبانش بسازد. آیا اینها دروغ نیست؟ آیا نیویورکتایمز دغدغه فروش و مخاطب و سود ندارد؟
خلاصه اینکه تاکید مطلق یا باور قطعی به این تصور که رسانههای خارجی دروغ نمیگوید - به هر دلیلی - اشتباه و خوشخیالی محض است و ناشی از یک تصور متاسفانه فراگیر در ایران درباره جهان غرب یا به تعبیری «خارج». تصوری که خیال میکند کشورهای غربی و ساکنانشان به شکلی تمام و کمال مظهر "قانونگذاری درست"، "رعایت قانون" ، "اخلاق" و در یک کلام همه درستیها و درستکاریها هستند. نمونه این دیدگاه به شکلی خیلی اغراقآمیزتر در میان مردم عادی ما فراگیر است. همین چند روز پیش یکی از خبرنگاران بیبیسی فارسی در اینستاگرام عکسی از ماشینش در لندن منتشر کرد که دزد به آن زده بود و شیشهاش را شکسته و کیفش را دزدیده بود. کامنتهای زیر آن عکس قابل تامل بود، بیشترین کامنتگذاران با بهت پرسیده بودند «مگه اونجا هم دزد داره؟» به نظر من این خیال که رسانههای خارجی دروغ نمیگویند شکل دیگری از همین قضیه "مگه خارج هم دزد داره" است.
در پایان اینکه، بله باور کنیم که رسانه غربی - حتی بهترینهایشان- هم حسب منافع و سیاستگذاریهای صاحبان و سرمایهگذارانشان به وقت لزوم دروغ میگویند، فرقشان این است که حرفهای و حسابشده و به اندازه دروغ میگویند، نه مثل برخی رسانههای ما بیحسابوکتاب و شبانهروز.
Forwarded from نوشتههای تحلیلی علی نصری (Ali Nasri)
نمادهای یواشکی و سیاست «باید ببازی»
اینطور نیست که ورزش همیشه از سیاست جدا باشد. ورزشکاران زیادی در تاریخ از میدان مسابقات - یا شهرت قهرمانی خود - برای پیشبرد یک حرکت اعتراض یا رساندن یک پیام سیاسی استفاده کردهاند.
«محمد علی» قهرمان بوکس جهان٬ از شهرت ورزشی خود استفاده کرد تا به جنگ آمریکا علیه ویتنام اعتراض کند. او به عنوان سرباز از شرکت در جنگ ویتنام امتناع ورزید و این حرکت باعث سلب عنوان قهرمانیاش شد.
تامی اسمیت (Tommie Smith) و جان کارلوس (John Carlos) در مسابقات المپیک مکزیکوسیتی در سال ۱۹۶۸ در اعتراض به وضعیت سیاهپوستان آمریکا بر روی سکوی قهرمانی «دستکش سیاه» بدست کردند و در هنگام پخش سرود ملی٬ سرشان را پایین انداختند و مُشت گره کردهشان را بالا بردند. هر دوی آنها توسط کمیتهء بینالمللی المپیک از مسابقات اخراج شدند.
در مسابقات المپیک ۱۹۷۶ در شهر مونترال٬ تعدادی از کشور آفریقایی از «کمیته بین المللی المپیک» تقاضا کردند تا کشور نیوزلند را به دلیل شرکت در مسابقات راگبی در آفریقای جنوبی تحت آپارتاید٬ از بازیها محروم کند. کمیتهء المپیک به تقاضای آنها پاسخ منفی داد و ۲۹ کشور آفریقایی المپیک آن سال را بایکوت کردند.
در سال ۱۹۸۰ آمریکا و ۶۵ کشور دیگر مسابقات المپیک شهر موسکو را در اعتراض به حملهء نظامی شوروی به افغانستان بایکوت کردند.
در سال ۲۰۱۶ کالین کپرنیک (Colin Kaepernick) قهرمان لیگ ملی فوتبال آمریکایی (NFL) و ستارهء تیم (San Francisco 49ers) در اعتراض به خشونت پلیس آمریکا علیه سیاهپوستان در هنگام پخش سرود ملی بر روی نیمکت نشست. از آن پس بسیاری از ورزشکاران آمریکایی به این جنبش اعتراضی پیوستهاند و در هنگام پخش سرود ملی بر روی یک زانو بر زمین مینشینند و امروز این حرکت نمادین را به یک جریان اعتراضی علیه سیاستهای دونالد ترامپ تبدیل کردهاند. رئیسجمهور آمریکا خواستار اخراج همهء این ورزشکاران از لیگ ملی فوتبال آمریکا شده است.
.........
البته این حرکتهای نمادین و اعتراضی چند ویژگی دارند که آنها را با آنچه در رویارویی ورزشکاران ایرانی با حریفان اسرائیلی رخ میدهند٬ متمایز میسازد:
۱ - یک حرکت اعتراضی با میل و به تصمیم خود ورزشکار صورت میگیرد و از سوی هیچ نهاد دولتی به او ابلاغ یا تحمیل نمیشود. حرکت نمادینی که از سوی مسئولین یا نهادهای دولتی بر یک ورزشکار ابلاغ شود٬ ارزش یک «بخشنامه» را دارد و فاقد هرگونه ارزش «نهادین» و «اعتراضی» است.
۲- یک حرکت نمادین باید «نمایشی» باشد و با صدای بلند صورت بگیرد. ورزشکار معترض در پُر بینندهترین لحظات مسابقه و در اوج توجه تماشاگران و رسانهها - مثلاً در هنگام ورود به میدان مسابقه یا در زمان دریافت مدال بر روی سکو یا در حین پخش سرود ملی - حرکت نمادیناش را انجام میدهد تا بیشترین تاثیر را بگذارد. سپس در یک بیانیه یا مصاحبه یا کنفرانس مطبوعاتی دلایل اعتراضش را بیان میکند و از آرمانهایش دفاع مینماید. «باید ببازی» به حریف یا دروغ گفتن در مورد آسبدیدگی برای پرهیز از رویارو با او٬ نه یک حرکت نمادین است و نه اعتراضی و نه عزتمدانه.
۳- «اعتراض» سیاسی یک کُنش آرمانگرایانه است و «هزینه» دارد. آن فرد یا گروهی که اعتراض میکند «خودش» هزنیههای آن را میپذیرد و میپردازد. اگر مسئولین دولتی یا فدراسیونهای ورزشی یا مربیان تیمهای ملی میخواهند به حضور اسرائیل در مسابقات بینالمللی اعتراض کنند یا این کشور را بایکوت کنند٬ خودشان باید پیامدها و هزینهها و جریمههای مربوط به آن را تقبل کنند.
اینکه مسئولین از ترس تعلیق و جریمههای لیگهای جهانی خودشان عقب بنشینند و با زمزمهء «باید ببازی» در گوش ورزشکار٬ تمام هزنیههای اعتراض را بر دوش او بیاندازند و از سالهای عمر و زحمتهای فرساینده و آیندهء ورزشی و اعتبار و غروز او مایه بگذارند٬ نه عملی «آرمانگرایانه» است و نه «اعتراضی» و نه «اخلاقی» و نه «جوانمردانه».
۴- اعتراض نمادین قاعدتاً یک «هدف» مشخص دارد که به هزینههایش میارزد. اگر نتیجهء یک اعتراض «یواشکی» نه تنها هیچ هدف دلخواستهای را تامین نکند که موجب شکست یک قهرمان ایرانی در یک ورزش ملی٬ به اهتزاز درآمدن پرچم اسرائیل٬ گزک دادن به دست رسانهها و جریانها ضدایرانی خارجی٬ ایجاد احساس ناامنی در سایر ورزشکاران٬ امکان تعلیق فدراسیون کُشتی کشور٬ و ایجاد ابهام و سرخوردگی در جامعه باشد٬ آن حرکت نه «اعتراضی» است٬ نه «عزتمدنانه»٬ و نه «عقلانی».
.........
وقت آن است که مسئولین کشور یک بار برای همیشه در مورد مسئلهء رویارویی ورزشکاران ایرانی با حریفان اسرائیلی سیاست مشخصی را تبیین کنند. این سیاست را میتوانند بر یکی از این سه محور استوار کنند:
اینطور نیست که ورزش همیشه از سیاست جدا باشد. ورزشکاران زیادی در تاریخ از میدان مسابقات - یا شهرت قهرمانی خود - برای پیشبرد یک حرکت اعتراض یا رساندن یک پیام سیاسی استفاده کردهاند.
«محمد علی» قهرمان بوکس جهان٬ از شهرت ورزشی خود استفاده کرد تا به جنگ آمریکا علیه ویتنام اعتراض کند. او به عنوان سرباز از شرکت در جنگ ویتنام امتناع ورزید و این حرکت باعث سلب عنوان قهرمانیاش شد.
تامی اسمیت (Tommie Smith) و جان کارلوس (John Carlos) در مسابقات المپیک مکزیکوسیتی در سال ۱۹۶۸ در اعتراض به وضعیت سیاهپوستان آمریکا بر روی سکوی قهرمانی «دستکش سیاه» بدست کردند و در هنگام پخش سرود ملی٬ سرشان را پایین انداختند و مُشت گره کردهشان را بالا بردند. هر دوی آنها توسط کمیتهء بینالمللی المپیک از مسابقات اخراج شدند.
در مسابقات المپیک ۱۹۷۶ در شهر مونترال٬ تعدادی از کشور آفریقایی از «کمیته بین المللی المپیک» تقاضا کردند تا کشور نیوزلند را به دلیل شرکت در مسابقات راگبی در آفریقای جنوبی تحت آپارتاید٬ از بازیها محروم کند. کمیتهء المپیک به تقاضای آنها پاسخ منفی داد و ۲۹ کشور آفریقایی المپیک آن سال را بایکوت کردند.
در سال ۱۹۸۰ آمریکا و ۶۵ کشور دیگر مسابقات المپیک شهر موسکو را در اعتراض به حملهء نظامی شوروی به افغانستان بایکوت کردند.
در سال ۲۰۱۶ کالین کپرنیک (Colin Kaepernick) قهرمان لیگ ملی فوتبال آمریکایی (NFL) و ستارهء تیم (San Francisco 49ers) در اعتراض به خشونت پلیس آمریکا علیه سیاهپوستان در هنگام پخش سرود ملی بر روی نیمکت نشست. از آن پس بسیاری از ورزشکاران آمریکایی به این جنبش اعتراضی پیوستهاند و در هنگام پخش سرود ملی بر روی یک زانو بر زمین مینشینند و امروز این حرکت نمادین را به یک جریان اعتراضی علیه سیاستهای دونالد ترامپ تبدیل کردهاند. رئیسجمهور آمریکا خواستار اخراج همهء این ورزشکاران از لیگ ملی فوتبال آمریکا شده است.
.........
البته این حرکتهای نمادین و اعتراضی چند ویژگی دارند که آنها را با آنچه در رویارویی ورزشکاران ایرانی با حریفان اسرائیلی رخ میدهند٬ متمایز میسازد:
۱ - یک حرکت اعتراضی با میل و به تصمیم خود ورزشکار صورت میگیرد و از سوی هیچ نهاد دولتی به او ابلاغ یا تحمیل نمیشود. حرکت نمادینی که از سوی مسئولین یا نهادهای دولتی بر یک ورزشکار ابلاغ شود٬ ارزش یک «بخشنامه» را دارد و فاقد هرگونه ارزش «نهادین» و «اعتراضی» است.
۲- یک حرکت نمادین باید «نمایشی» باشد و با صدای بلند صورت بگیرد. ورزشکار معترض در پُر بینندهترین لحظات مسابقه و در اوج توجه تماشاگران و رسانهها - مثلاً در هنگام ورود به میدان مسابقه یا در زمان دریافت مدال بر روی سکو یا در حین پخش سرود ملی - حرکت نمادیناش را انجام میدهد تا بیشترین تاثیر را بگذارد. سپس در یک بیانیه یا مصاحبه یا کنفرانس مطبوعاتی دلایل اعتراضش را بیان میکند و از آرمانهایش دفاع مینماید. «باید ببازی» به حریف یا دروغ گفتن در مورد آسبدیدگی برای پرهیز از رویارو با او٬ نه یک حرکت نمادین است و نه اعتراضی و نه عزتمدانه.
۳- «اعتراض» سیاسی یک کُنش آرمانگرایانه است و «هزینه» دارد. آن فرد یا گروهی که اعتراض میکند «خودش» هزنیههای آن را میپذیرد و میپردازد. اگر مسئولین دولتی یا فدراسیونهای ورزشی یا مربیان تیمهای ملی میخواهند به حضور اسرائیل در مسابقات بینالمللی اعتراض کنند یا این کشور را بایکوت کنند٬ خودشان باید پیامدها و هزینهها و جریمههای مربوط به آن را تقبل کنند.
اینکه مسئولین از ترس تعلیق و جریمههای لیگهای جهانی خودشان عقب بنشینند و با زمزمهء «باید ببازی» در گوش ورزشکار٬ تمام هزنیههای اعتراض را بر دوش او بیاندازند و از سالهای عمر و زحمتهای فرساینده و آیندهء ورزشی و اعتبار و غروز او مایه بگذارند٬ نه عملی «آرمانگرایانه» است و نه «اعتراضی» و نه «اخلاقی» و نه «جوانمردانه».
۴- اعتراض نمادین قاعدتاً یک «هدف» مشخص دارد که به هزینههایش میارزد. اگر نتیجهء یک اعتراض «یواشکی» نه تنها هیچ هدف دلخواستهای را تامین نکند که موجب شکست یک قهرمان ایرانی در یک ورزش ملی٬ به اهتزاز درآمدن پرچم اسرائیل٬ گزک دادن به دست رسانهها و جریانها ضدایرانی خارجی٬ ایجاد احساس ناامنی در سایر ورزشکاران٬ امکان تعلیق فدراسیون کُشتی کشور٬ و ایجاد ابهام و سرخوردگی در جامعه باشد٬ آن حرکت نه «اعتراضی» است٬ نه «عزتمدنانه»٬ و نه «عقلانی».
.........
وقت آن است که مسئولین کشور یک بار برای همیشه در مورد مسئلهء رویارویی ورزشکاران ایرانی با حریفان اسرائیلی سیاست مشخصی را تبیین کنند. این سیاست را میتوانند بر یکی از این سه محور استوار کنند:
Forwarded from نوشتههای تحلیلی علی نصری (Ali Nasri)
۱- مانند سایر کشورها حساب «ورزش» و «سیاست» را کاملاً از هم جدا کنند و تصمیم انجام حرکتهای اعتراضی سیاسی و انتخاب شکل و نماد آن اعتراض را به طور کامل و «واقعی» - بدن هیچ گونه فشار روانی و تهدید شغلی - بر عهدهء خود ورزشکاران بگذارند.
۲- فدراسیونهای دولتی خودشان تمام مسئولیت و هزینههای بایکوت اسرائیل را تقبل کنند. یا در مسابقاتی که اسرائیل در آن حضور دارد کلاً ورزشکار اعزام نکنند٬ یا اگر شرکت کردند٬ در صورت رویارویی با حریف اسرائیلی٬ رسماً از مسابقات انصراف بدهند و هر گونه تعلیق یا جریمه یا پیامدی را بپذیرند.
۳- راههای نمادین دیگر و کم هزینهتری برای نشان دادن موضع رسمی ایران نسبت به اسرائیل در مسابقلات بینالمللی پیدا کنند. اعتراض نمایدن لزوماً پرهیز از رویارویی مستیم نیست. اعتراض نمادین میتواند به انوع اشکال خلاقانه و هوشمندانه صورت پذیرد.
در هر حال سیاستِ «باید ببازی» نه شایستهء ملت ایران است٬ نه زیبندهء ورزشکاران جوان کشور و نه با روح ورزش سازگاری دارد.
نویسنده: علی نصری
@AliNasriTelegram
۲- فدراسیونهای دولتی خودشان تمام مسئولیت و هزینههای بایکوت اسرائیل را تقبل کنند. یا در مسابقاتی که اسرائیل در آن حضور دارد کلاً ورزشکار اعزام نکنند٬ یا اگر شرکت کردند٬ در صورت رویارویی با حریف اسرائیلی٬ رسماً از مسابقات انصراف بدهند و هر گونه تعلیق یا جریمه یا پیامدی را بپذیرند.
۳- راههای نمادین دیگر و کم هزینهتری برای نشان دادن موضع رسمی ایران نسبت به اسرائیل در مسابقلات بینالمللی پیدا کنند. اعتراض نمایدن لزوماً پرهیز از رویارویی مستیم نیست. اعتراض نمادین میتواند به انوع اشکال خلاقانه و هوشمندانه صورت پذیرد.
در هر حال سیاستِ «باید ببازی» نه شایستهء ملت ایران است٬ نه زیبندهء ورزشکاران جوان کشور و نه با روح ورزش سازگاری دارد.
نویسنده: علی نصری
@AliNasriTelegram
Forwarded from RitorighA™
تبریک به احسان گنجی عزیز بابت موفقیت دوگانه در کسب جایزه ویژه از جشنواره بین المللی آیدین دوغان ترکیه.🌹✌️👏👏
عکس :لحظاتی قبل
عکس :لحظاتی قبل
Forwarded from روزمرّگیهای یک محیط بان
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
برای جلوگیری از کشتار و انقراض پرندگان مهاجر از خرید و مصرف آنها خودداری کنیم.
اگر بخریم ماهم شریکیم...
@mohitbani
اگر بخریم ماهم شریکیم...
@mohitbani
Forwarded from جدال- علی عليزاده
ذهنیت اپوزیسیونی و بیماری زیباکلامی شدن عرصه عمومی
میگویند فیگو برای حضور در برنامه نود پانصد میلیون تومان گرفتهاست و بعد بدون اینکه از چند و چون این پول سوالی کنند، انگار مثل فشنگی که سالها اماده شلیک بوده باشد، بلافاصله میپرسند میدانی با این پول چند کانکس میشد برای کرمانشاه خرید؟
🔸 میگویم: پول بازسازی سوریه از «بودجه» دیپلماسی عمومی وزارت خارجه؛ پول حزبالله از «بودجه» دفاعی و پول فیگو از «بودجه» صداسیما میآید. با هیچیک از این بودجهها نمیشود برای زلزله زدگان مظلوم کرمانشاه عزیز کانکس خرید. نگذارید پوپولیستها ذهنتان را زیباکلامی و عوامانه کنند. کارکرد «نقد مخلوط» پیشامدرن و قجری، تحریک احساسات است نه اصلاح امور.
🔹 چهل سال بعد از انقلاب بیش از همیشه نیازمند نقد وضعیت و ارکان نظام و دولت و نهادها و تک تک خودمان هستیم. اما نقد واقعی و انضمامی و مشخص و نه نقدی که آسمان را به ریسمان وصل میکند و بهداشت و دفاع و رسانه و خودروسازی را در نیم جمله با هم مخلوط میکند تا احساس مخاطب را به بازی بگیرد.
@jedaal
🔸 چهل سال است هرجا فقر و ناکارامدی داشتهایم مخالفان نظام و حتی منتقدان درون نظام، گفتهاند پولی که باید این جا را درست میکرد در لبنان و فلسطین خرج شدهاست و چراغی که به منزل رواست به مسجد حرام است. البته که میشود از میزان کمکهای ایران به متحدان منطقهای اش سوال کرد. ولی باید میزان کمکهای ایران به این متحدان را در چارچوب هزینههای دفاعی بررسی کرد. و وقتی به یاد میاوریم که عربستان با سی میلیون جمعیت سالانه نود میلیارد خرج امور نظامی میکند و ایران با هشتاد میلیون جمعیت سالی دوازده میلیارد دلار میفهمیم کمکهای سالانه ما به این متحدان منطقهای اندازه خرید تسلیحاتی یک هفته عربستان هم نیست.
🔹 این همان ذهنیت اپوزیسیونی است که این روزها اشکال مختلفش در افراد همه جناح ها دارد رسوخ میکند. نوعی نقد بیمسئولیت و کلی گو که همه چیز را به همه چیز ربط میدهد تا در پایان شنیدنش مخاطب احساس عجز و فلج بودن و ناامیدی کند. یکی به هدف حمله به دولت حسن روحانی، آن یکی برای هدف حمله به قوه قضاییه صادق لاریجانی و آن یکی برای حمله به سپاه و شهرداری و غیره وغیره به خودشان اجازه میدهند که تصویری یکسره سیاه و تباه از وضعیت نشان دهند. هیچ کدام نمیپرسند در پایان این فرایند نقد، مخاطب نه فقط اعتمادش را به این یا ان بخش نظام که به کلیت نظام و فراتر از آن، به کلیت زندگی در این کشور از دست میدهد.
@jedaal
🔸 دیروز تلویزیون ایران روز موفقی را پشت سر گذاشت. میتوان پرسید هزینه دعوت فیگو چقدر بوده و با این هزینه چند ساعت برنامه جذاب تلویزیونی میشد ساخت؟ میشد پرسید ایا دعوت چهرههای محبوب داخلی نمیتوانست جای فیگو را بگیرد؟ میتوان پرسید ایا درامد تبلیغات حاصل از داشتن چنین چهرهای جبران هزینه دعوتش را کرده؟ و هزار سال دیگر. اما وصل کردن هزینه دعوت فیگو که مخاطب داخلی را با تلویزیون ملی اشتی داد و تستی بود از چگونه شمست دادن تلویزیونهای اجنبی به زلزلهزدگان و هزینههای عمرانی و غیره، بیشتر نوعی عقدهگشایی تخریبی است.
🔹چهل سال بعد از انقلاب، آیا زمان آن نرسیده است که آداب نقد کردن را بیاموزیم؟
https://www.instagram.com/p/BcNfZ0qB3fE/
میگویند فیگو برای حضور در برنامه نود پانصد میلیون تومان گرفتهاست و بعد بدون اینکه از چند و چون این پول سوالی کنند، انگار مثل فشنگی که سالها اماده شلیک بوده باشد، بلافاصله میپرسند میدانی با این پول چند کانکس میشد برای کرمانشاه خرید؟
🔸 میگویم: پول بازسازی سوریه از «بودجه» دیپلماسی عمومی وزارت خارجه؛ پول حزبالله از «بودجه» دفاعی و پول فیگو از «بودجه» صداسیما میآید. با هیچیک از این بودجهها نمیشود برای زلزله زدگان مظلوم کرمانشاه عزیز کانکس خرید. نگذارید پوپولیستها ذهنتان را زیباکلامی و عوامانه کنند. کارکرد «نقد مخلوط» پیشامدرن و قجری، تحریک احساسات است نه اصلاح امور.
🔹 چهل سال بعد از انقلاب بیش از همیشه نیازمند نقد وضعیت و ارکان نظام و دولت و نهادها و تک تک خودمان هستیم. اما نقد واقعی و انضمامی و مشخص و نه نقدی که آسمان را به ریسمان وصل میکند و بهداشت و دفاع و رسانه و خودروسازی را در نیم جمله با هم مخلوط میکند تا احساس مخاطب را به بازی بگیرد.
@jedaal
🔸 چهل سال است هرجا فقر و ناکارامدی داشتهایم مخالفان نظام و حتی منتقدان درون نظام، گفتهاند پولی که باید این جا را درست میکرد در لبنان و فلسطین خرج شدهاست و چراغی که به منزل رواست به مسجد حرام است. البته که میشود از میزان کمکهای ایران به متحدان منطقهای اش سوال کرد. ولی باید میزان کمکهای ایران به این متحدان را در چارچوب هزینههای دفاعی بررسی کرد. و وقتی به یاد میاوریم که عربستان با سی میلیون جمعیت سالانه نود میلیارد خرج امور نظامی میکند و ایران با هشتاد میلیون جمعیت سالی دوازده میلیارد دلار میفهمیم کمکهای سالانه ما به این متحدان منطقهای اندازه خرید تسلیحاتی یک هفته عربستان هم نیست.
🔹 این همان ذهنیت اپوزیسیونی است که این روزها اشکال مختلفش در افراد همه جناح ها دارد رسوخ میکند. نوعی نقد بیمسئولیت و کلی گو که همه چیز را به همه چیز ربط میدهد تا در پایان شنیدنش مخاطب احساس عجز و فلج بودن و ناامیدی کند. یکی به هدف حمله به دولت حسن روحانی، آن یکی برای هدف حمله به قوه قضاییه صادق لاریجانی و آن یکی برای حمله به سپاه و شهرداری و غیره وغیره به خودشان اجازه میدهند که تصویری یکسره سیاه و تباه از وضعیت نشان دهند. هیچ کدام نمیپرسند در پایان این فرایند نقد، مخاطب نه فقط اعتمادش را به این یا ان بخش نظام که به کلیت نظام و فراتر از آن، به کلیت زندگی در این کشور از دست میدهد.
@jedaal
🔸 دیروز تلویزیون ایران روز موفقی را پشت سر گذاشت. میتوان پرسید هزینه دعوت فیگو چقدر بوده و با این هزینه چند ساعت برنامه جذاب تلویزیونی میشد ساخت؟ میشد پرسید ایا دعوت چهرههای محبوب داخلی نمیتوانست جای فیگو را بگیرد؟ میتوان پرسید ایا درامد تبلیغات حاصل از داشتن چنین چهرهای جبران هزینه دعوتش را کرده؟ و هزار سال دیگر. اما وصل کردن هزینه دعوت فیگو که مخاطب داخلی را با تلویزیون ملی اشتی داد و تستی بود از چگونه شمست دادن تلویزیونهای اجنبی به زلزلهزدگان و هزینههای عمرانی و غیره، بیشتر نوعی عقدهگشایی تخریبی است.
🔹چهل سال بعد از انقلاب، آیا زمان آن نرسیده است که آداب نقد کردن را بیاموزیم؟
https://www.instagram.com/p/BcNfZ0qB3fE/
Instagram
علی عليزاده
. چهل سال بعد از انقلاب بیش از همیشه نیازمند نقد وضعیت و ارکان نظام و دولت و نهادها و تک تک خودمان هستیم. اما نقد واقعی و انضمامی و مشخص و نه نقدی که آسمان را به ریسمان وصل میکند و بهداشت و دفاع و رسانه و خودروسازی را در نیم جمله با هم مخلوط میکند تا احساس…
Forwarded from پنشتا Panshtaa
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from کانال خبری فراتاب
💫فلسطینیهای نگون بخت
✍️د.غلامرضا کاشی
استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی
@Faratab
▫️رئیس جمهور آمریکا، بیت المقدس را به عنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت شناخت. این تصمیم معنایی جز آن ندارد که فلسطینیان بپذیرند خواب و خیال تشکیل یک کشور مستقل را برای همیشه فراموش کنند. آنها باید فراموش کنند ملتی هستند و حق تشکیل کشور دارند. آنها شهروندان کشور اسرائیل نیز محسوب نمیشوند. فلسطینیها، باید بپذیرند که قلمرو اسرائیل، جای زندگی آنها نیست. باید بپذیرند آوارگی تقدیر گریزناپذیر آنهاست. فلسطینیها باید بپذیرند بقاء اسرائیل، نفی تام و تمام موجودیت و هستی آنهاست. باید واقعیت قدرت جهانی را بپذیرند. بپذیرند که جهان جدید و ساختار مسلط قدرت در آن، تحقیر، انحلال و مرگ آنها را رقم زده است. آنها مذاکره کردهاند، برای کسب اقل حقوق خود تسلیم شدهاند، اما نتوانستهاند شتاب رشد و گسترش اسرائیل را کنترل کنند.
با این همه رئیس جمهور آمریکا اعلام کرده همچنان پیگیر صلح مرضیالطرفین است. شخصیتها و نهادهای بینالمللی نیز خواهان حفظ آرامش شدهاند.
▫️آنچه روز گذشته اتفاق افتاد، سکانسی از یک فیلم شصت هفتاد ساله است. اسرائیل با هدف نابودی تام و تمام یک ملت هر روز یک گام به پیش میگذارد، به تدریج از سوی قدرتهای جهانی تایید میشود، بعد طرفین به آرامش دعوت میشوند، اگر بخشی از فلسطینیها دست به خشونت بزنند به عنوان تروریست، بی تربیت، آشوب افکن و خرابکار از طرف نهادها و حتی روشنفکران غربی محکوم میشوند. رهبران اسرائیل تظلم خواهی میکنند و جهانیان را به همدردی فرا میخوانند.
در این بازی پر از فریب و ستم، برای فلسطینیهای نگون بخت، چه راه حلی جز اعمال خشونت باقی میماند؟
▫️مهم نیست اعمال خشونت چقدر به نتیجه خواهد رسید، مهم این است که خشونت طبیعیترین واکنش یک ملت در مقابل وضعیتی است که نابودی تام و تمام خود را تجربه میکند. هنگامی که از یک ملت خواسته میشود، همراه با نابودی خود، از واکنش طبیعی هر جانداری در مقابل مرگ هم خودداری کند، از آن حرفهای شگفت است که اوج ریا و فریب سیاست امروز را بر ملا میکند.
آنها که همه جا از سیاست انساندوستانه و عاری از خشونت دفاع میکنند، لطفاً توضیح دهند، چه امکان عقلانی برای حیات سیاسی ملت فلسطین وجود دارد؟
▫️برای گروهی که نادیده گرفته شده، تحقیر شده، و چشم اندازها همه حاکی از مرگ و انحلال است، خشونت تنها انتخاب وسوسه انگیز است. وقتی سیاست عقلانی و متکی بر منطق و محاسبه، دلالتی جز پذیرش محتوم مرگ ندارد، خشونت تنها مصداق عقلانیت سیاسی است. خشونت برای چنین گروهی راهگشا هم نباشد، دست کم امکانی برای مرگ شرافتمندانه است. این داستان تلخ مردم فلسطین طی هفتاد هشتاد سال گذشته است.
▫️با چه زبانی باید برای نسل جدید سخن گفت تا باور کنند مردم ایران نیز پس از اشغال ایران توسط متفقین و پس از کودتای بیست و هشت مرداد همین احساس را داشتند. چگونه باید سخن گفت تا باور کنند هیچ گاه این شانس برای مردم این سوی جهان وجود نداشته که مثل مردم انگلیس و آمریکا دنیای مدرن را تجربه کنند؟
▫️متاسفانه در تقابل با کلیشههای تبلیغاتی جمهوری اسلامی، در یک تله فانتزیک افتادهایم. آمریکاییها اگر ریاکارانهترین و جنایتبارترین چهره خود را در این منطقه به منصه ظهور رسانده باشند، باز هم میگوییم آمریکا یک گاو وحشی است بهتر است به جای آنکه به شاخش بچسبیم و به خودمان آسیب برسانیم، به پستانهایش بچسبیم و کسب منفعت کنیم. حاضر نیستیم به تجربه گذشته خود و تجربه دیگران در این منطقه از عالم رجوع کنیم و ببینیم ما مستمراً تحقیر شدهایم. نادیده گرفته شدهایم. اگر مردم و مبارزان ایرانی سرکوب شدند، هر دو پادشاه پهلوی نیز به نحوی تحقیر شدند. هر دو در سالهای آخر حاکمیتشان تلاش کردند خود را از زیر بار تحقیر نجات دهند و هر دو شکست خوردند: رضاشاه تلاش کرد از زیر بار تحقیر انگلیسیها خود را نجات دهد و و محمد رضا، از زیر بار تحقیر آمریکاییها.
▫️سیاستهای آمریکا در این منطقه با تعارضات لاینحلی مواجه است. مهمترین مصداق آن مساله اسرائیل بوده است. چهره ریاکارانه و به ظاهر بی طرفانهای اتخاذ کرده تا همیشه منافع اسرائیل را تعقیب کند و مردم این منطقه را تحقیر.
@Faratab
✍️د.غلامرضا کاشی
استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی
@Faratab
▫️رئیس جمهور آمریکا، بیت المقدس را به عنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت شناخت. این تصمیم معنایی جز آن ندارد که فلسطینیان بپذیرند خواب و خیال تشکیل یک کشور مستقل را برای همیشه فراموش کنند. آنها باید فراموش کنند ملتی هستند و حق تشکیل کشور دارند. آنها شهروندان کشور اسرائیل نیز محسوب نمیشوند. فلسطینیها، باید بپذیرند که قلمرو اسرائیل، جای زندگی آنها نیست. باید بپذیرند آوارگی تقدیر گریزناپذیر آنهاست. فلسطینیها باید بپذیرند بقاء اسرائیل، نفی تام و تمام موجودیت و هستی آنهاست. باید واقعیت قدرت جهانی را بپذیرند. بپذیرند که جهان جدید و ساختار مسلط قدرت در آن، تحقیر، انحلال و مرگ آنها را رقم زده است. آنها مذاکره کردهاند، برای کسب اقل حقوق خود تسلیم شدهاند، اما نتوانستهاند شتاب رشد و گسترش اسرائیل را کنترل کنند.
با این همه رئیس جمهور آمریکا اعلام کرده همچنان پیگیر صلح مرضیالطرفین است. شخصیتها و نهادهای بینالمللی نیز خواهان حفظ آرامش شدهاند.
▫️آنچه روز گذشته اتفاق افتاد، سکانسی از یک فیلم شصت هفتاد ساله است. اسرائیل با هدف نابودی تام و تمام یک ملت هر روز یک گام به پیش میگذارد، به تدریج از سوی قدرتهای جهانی تایید میشود، بعد طرفین به آرامش دعوت میشوند، اگر بخشی از فلسطینیها دست به خشونت بزنند به عنوان تروریست، بی تربیت، آشوب افکن و خرابکار از طرف نهادها و حتی روشنفکران غربی محکوم میشوند. رهبران اسرائیل تظلم خواهی میکنند و جهانیان را به همدردی فرا میخوانند.
در این بازی پر از فریب و ستم، برای فلسطینیهای نگون بخت، چه راه حلی جز اعمال خشونت باقی میماند؟
▫️مهم نیست اعمال خشونت چقدر به نتیجه خواهد رسید، مهم این است که خشونت طبیعیترین واکنش یک ملت در مقابل وضعیتی است که نابودی تام و تمام خود را تجربه میکند. هنگامی که از یک ملت خواسته میشود، همراه با نابودی خود، از واکنش طبیعی هر جانداری در مقابل مرگ هم خودداری کند، از آن حرفهای شگفت است که اوج ریا و فریب سیاست امروز را بر ملا میکند.
آنها که همه جا از سیاست انساندوستانه و عاری از خشونت دفاع میکنند، لطفاً توضیح دهند، چه امکان عقلانی برای حیات سیاسی ملت فلسطین وجود دارد؟
▫️برای گروهی که نادیده گرفته شده، تحقیر شده، و چشم اندازها همه حاکی از مرگ و انحلال است، خشونت تنها انتخاب وسوسه انگیز است. وقتی سیاست عقلانی و متکی بر منطق و محاسبه، دلالتی جز پذیرش محتوم مرگ ندارد، خشونت تنها مصداق عقلانیت سیاسی است. خشونت برای چنین گروهی راهگشا هم نباشد، دست کم امکانی برای مرگ شرافتمندانه است. این داستان تلخ مردم فلسطین طی هفتاد هشتاد سال گذشته است.
▫️با چه زبانی باید برای نسل جدید سخن گفت تا باور کنند مردم ایران نیز پس از اشغال ایران توسط متفقین و پس از کودتای بیست و هشت مرداد همین احساس را داشتند. چگونه باید سخن گفت تا باور کنند هیچ گاه این شانس برای مردم این سوی جهان وجود نداشته که مثل مردم انگلیس و آمریکا دنیای مدرن را تجربه کنند؟
▫️متاسفانه در تقابل با کلیشههای تبلیغاتی جمهوری اسلامی، در یک تله فانتزیک افتادهایم. آمریکاییها اگر ریاکارانهترین و جنایتبارترین چهره خود را در این منطقه به منصه ظهور رسانده باشند، باز هم میگوییم آمریکا یک گاو وحشی است بهتر است به جای آنکه به شاخش بچسبیم و به خودمان آسیب برسانیم، به پستانهایش بچسبیم و کسب منفعت کنیم. حاضر نیستیم به تجربه گذشته خود و تجربه دیگران در این منطقه از عالم رجوع کنیم و ببینیم ما مستمراً تحقیر شدهایم. نادیده گرفته شدهایم. اگر مردم و مبارزان ایرانی سرکوب شدند، هر دو پادشاه پهلوی نیز به نحوی تحقیر شدند. هر دو در سالهای آخر حاکمیتشان تلاش کردند خود را از زیر بار تحقیر نجات دهند و هر دو شکست خوردند: رضاشاه تلاش کرد از زیر بار تحقیر انگلیسیها خود را نجات دهد و و محمد رضا، از زیر بار تحقیر آمریکاییها.
▫️سیاستهای آمریکا در این منطقه با تعارضات لاینحلی مواجه است. مهمترین مصداق آن مساله اسرائیل بوده است. چهره ریاکارانه و به ظاهر بی طرفانهای اتخاذ کرده تا همیشه منافع اسرائیل را تعقیب کند و مردم این منطقه را تحقیر.
@Faratab
Forwarded from پنشتا Panshtaa
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 سفر به سرزمین کلوتهای کرمان
سازههای کلوخی بزرگ و حیرت انگیز که دست هنرمند باد و باران با فرسودن خاک در دل کویر لوت به وجود آورده است.
🔴 «صد راه» کانال گزارشهای ویدیویی @sadraaah
سازههای کلوخی بزرگ و حیرت انگیز که دست هنرمند باد و باران با فرسودن خاک در دل کویر لوت به وجود آورده است.
🔴 «صد راه» کانال گزارشهای ویدیویی @sadraaah
با عیسی کلانتری درباره دعوا با نمایندگان خوزستان مصاحبه کردم. از او درباره حرفی که درباره ابتکار زد، آن نامه محرمانه، نوع واکنشش به نماینده معترض، پروژههای انتقال آب و نظرش درباره وضعیت محیطزیست خوزستان سوال پرسیدم.
بخشهایی از پرسش و پاسخها و گفتههای آقای کلانتری:
- در دعوا گفتید من خانم ابتکار نیستم، نقدها را به این حرفتان شنیدهاید؟ بسیاری برداشتشان این بود که این حرف توهین به خانم ابتکار هم بود؛ یعنی من مثل خانم ابتکار ضعیف نیستم...
+ نه؛ خانم ابتکار زنی توانمند و اجرائی است؛ منتها خب یک خانم است و شاید مأخوذ به حیاتر از من باشد. نمایندهها در آن سفر از این مأخوذ به حیا بودنش سوءاستفاده کردند. من اجازه نمیدهم نماینده به من توهین بکند. چهکاره است که بخواهد بیاید توهین بکند و فحش بدهد.
- در مجموع آیا تلاشی میکنید که این اختلاف پیشآمده از طرف شما حل شود؟
+من نه، چرا باید تلاشی بکنم. من تلاش میکنم محیط زیست استان خوزستان را اصلاح کنم. من که با کسی دعوایی نداشتم، آنها دعوا داشتند. آنها باید بیایند عذرخواهی کنند.
-به نماینده گفتید «به تو هیچ ربطی نداره»، منظورتان چه بود؟ او نماینده مردم است، طبیعتا مصالح استانش به او مربوط است.
+چه چیزی به او ربطی ندارد؟
-او گفت «با اقدامات پشت پرده میخواهید ۵ میلیون انسان را در خوزستان خفه کنید؟» و شما اینطور پاسخ دادید.
+پشت پرده تصمیمی گرفته نشده
کلانتری: من گفتم در خوزستان آب هست، آب زیاد هم هست؛ ولی مدیریت آب نیست. آنها میگویند چرا میگویی در خوزستان آب هست. در خوزستان همین الان هم آب زیادی وجود دارد، اما مدیریت آب وجود ندارد، مدیریت مصرف وجود ندارد. بهجای اینکه ٢٣ هزار مترمکعب برای نیشکر استفاده کنند، ٣٤ هزارمترمکعب آب مصرف میکنند؛ بهجای اینکه پنج هزار متر برای گندم استفاده کنند، ١٢هزار متر استفاده میکنند. وزارت جهاد کشاورزی رسما در سیاستهایش اعلام کرده است خوزستان جای کشت برنج نیست، اما یکمیلیاردو ٢٠٠میلیون مترمکعب صرف کشت برنج میشود.
http://www.sharghdaily.ir/News/148192
بخشهایی از پرسش و پاسخها و گفتههای آقای کلانتری:
- در دعوا گفتید من خانم ابتکار نیستم، نقدها را به این حرفتان شنیدهاید؟ بسیاری برداشتشان این بود که این حرف توهین به خانم ابتکار هم بود؛ یعنی من مثل خانم ابتکار ضعیف نیستم...
+ نه؛ خانم ابتکار زنی توانمند و اجرائی است؛ منتها خب یک خانم است و شاید مأخوذ به حیاتر از من باشد. نمایندهها در آن سفر از این مأخوذ به حیا بودنش سوءاستفاده کردند. من اجازه نمیدهم نماینده به من توهین بکند. چهکاره است که بخواهد بیاید توهین بکند و فحش بدهد.
- در مجموع آیا تلاشی میکنید که این اختلاف پیشآمده از طرف شما حل شود؟
+من نه، چرا باید تلاشی بکنم. من تلاش میکنم محیط زیست استان خوزستان را اصلاح کنم. من که با کسی دعوایی نداشتم، آنها دعوا داشتند. آنها باید بیایند عذرخواهی کنند.
-به نماینده گفتید «به تو هیچ ربطی نداره»، منظورتان چه بود؟ او نماینده مردم است، طبیعتا مصالح استانش به او مربوط است.
+چه چیزی به او ربطی ندارد؟
-او گفت «با اقدامات پشت پرده میخواهید ۵ میلیون انسان را در خوزستان خفه کنید؟» و شما اینطور پاسخ دادید.
+پشت پرده تصمیمی گرفته نشده
کلانتری: من گفتم در خوزستان آب هست، آب زیاد هم هست؛ ولی مدیریت آب نیست. آنها میگویند چرا میگویی در خوزستان آب هست. در خوزستان همین الان هم آب زیادی وجود دارد، اما مدیریت آب وجود ندارد، مدیریت مصرف وجود ندارد. بهجای اینکه ٢٣ هزار مترمکعب برای نیشکر استفاده کنند، ٣٤ هزارمترمکعب آب مصرف میکنند؛ بهجای اینکه پنج هزار متر برای گندم استفاده کنند، ١٢هزار متر استفاده میکنند. وزارت جهاد کشاورزی رسما در سیاستهایش اعلام کرده است خوزستان جای کشت برنج نیست، اما یکمیلیاردو ٢٠٠میلیون مترمکعب صرف کشت برنج میشود.
http://www.sharghdaily.ir/News/148192
روزنامه شرق
من دعوا نداشتم
آنها دعوا داشتند
آنها دعوا داشتند
صدرا محقق
پس از بوشهر اهالی کهگیلویهوبویراحمد هم به ساخت صنایع آلاینده اعتراض کردند
جنبشی علیه پتروشیمیها
شرق:روز گذشته جمعی از اهالی استان کهگیلویهوبویراحمد با تجمع جلوی استانداری در شهر یاسوج نسبت به ساخت یک واحد پتروشیمی در منطقه دشت سقاوه این استان اعتراض کردند. آنگونه که از دستنوشتهها و بنرهای معترضان معلوم است آنها ساخت این صنایع را در منطقه سبز و جنگلی دشت سقاوه موجب تخریب جنگلها و آسیب جبرانناپذیر به منابع آبی رودخانه بشار –پرآبترین رودخانه شهرستان بویراحمد– میدانند. اعتراضها به ساخت اینگونه صنایع فقط محدود به همین یک واحد نیست، معترضان محیطزیستی این استان علاوه بر این به ساخت پتروشیمی دهدشت و کارخانه سیمان سپو نیز معترض هستند.
پیش از این ساخت کارخانهها و صنایعی مانند پتروشیمی و سیمان و... در صدر خواستهها و انتظارات اهالی استانهای کمترتوسعهیافته کشور بود. حالا اما به نظر جنبشهای آگاهیرسان محیطزیستی به همه جای کشور رسیده است بهگونهای که اهالی حاضر نیستند محیط زیست و طبیعت خود را پای صنایع آلاینده قربانی کنند.
این البته اولینبار نیست که مردم بومی به ساخت و کلنگزنی پتروشیمی در جایی اعتراض میکنند. تابستان امسال هم اهالی منطقه آبپخش شهرستان دشتستان بوشهر هنگام حضور وزیر صنعت و معدن دولت یازدهم مانع ساخت و راهاندازی پتروشیمی در محل زندگیشان شدند. بااینحال در پی اعتراض برخی از اهالی آبپخش دشتستان و فعالان محیط زیست، آغاز عملیات اجرائی پتروشیمی دشتستان (استان بوشهر) با حضور وزیر صنعت لغو شد. واکنش اعتراضی آنها حتی تعجب محمدرضا نعمتزاده وزیر وقت صنعت، معدن و تجارت را به دنبال داشت؛ به شکلی که در گفتوگویی اعلام کرد: «بوشهر نخستین استان بعد از پیروزی انقلاب در کشور است که معترض به راهاندازی پتروشیمی است». او همچنین افزود: «بالغ بر ۵۰ سال در زمینه صنعت فعالیت دارم و شاهد آن بودهام که در هر کجا پروژه پتروشیمی در حال راهاندازی است، مردم استقبال کردهاند». به نظر میرسد این دوران به پایان خود رسیده است. مسئلهای که فعالان و کارشناسان حوزه محیط زیست آن را نشانهای مثبت از آگاهی مردم نسبت به توسعه پایدار میدانند
http://www.sharghdaily.ir/News/148485
جنبشی علیه پتروشیمیها
شرق:روز گذشته جمعی از اهالی استان کهگیلویهوبویراحمد با تجمع جلوی استانداری در شهر یاسوج نسبت به ساخت یک واحد پتروشیمی در منطقه دشت سقاوه این استان اعتراض کردند. آنگونه که از دستنوشتهها و بنرهای معترضان معلوم است آنها ساخت این صنایع را در منطقه سبز و جنگلی دشت سقاوه موجب تخریب جنگلها و آسیب جبرانناپذیر به منابع آبی رودخانه بشار –پرآبترین رودخانه شهرستان بویراحمد– میدانند. اعتراضها به ساخت اینگونه صنایع فقط محدود به همین یک واحد نیست، معترضان محیطزیستی این استان علاوه بر این به ساخت پتروشیمی دهدشت و کارخانه سیمان سپو نیز معترض هستند.
پیش از این ساخت کارخانهها و صنایعی مانند پتروشیمی و سیمان و... در صدر خواستهها و انتظارات اهالی استانهای کمترتوسعهیافته کشور بود. حالا اما به نظر جنبشهای آگاهیرسان محیطزیستی به همه جای کشور رسیده است بهگونهای که اهالی حاضر نیستند محیط زیست و طبیعت خود را پای صنایع آلاینده قربانی کنند.
این البته اولینبار نیست که مردم بومی به ساخت و کلنگزنی پتروشیمی در جایی اعتراض میکنند. تابستان امسال هم اهالی منطقه آبپخش شهرستان دشتستان بوشهر هنگام حضور وزیر صنعت و معدن دولت یازدهم مانع ساخت و راهاندازی پتروشیمی در محل زندگیشان شدند. بااینحال در پی اعتراض برخی از اهالی آبپخش دشتستان و فعالان محیط زیست، آغاز عملیات اجرائی پتروشیمی دشتستان (استان بوشهر) با حضور وزیر صنعت لغو شد. واکنش اعتراضی آنها حتی تعجب محمدرضا نعمتزاده وزیر وقت صنعت، معدن و تجارت را به دنبال داشت؛ به شکلی که در گفتوگویی اعلام کرد: «بوشهر نخستین استان بعد از پیروزی انقلاب در کشور است که معترض به راهاندازی پتروشیمی است». او همچنین افزود: «بالغ بر ۵۰ سال در زمینه صنعت فعالیت دارم و شاهد آن بودهام که در هر کجا پروژه پتروشیمی در حال راهاندازی است، مردم استقبال کردهاند». به نظر میرسد این دوران به پایان خود رسیده است. مسئلهای که فعالان و کارشناسان حوزه محیط زیست آن را نشانهای مثبت از آگاهی مردم نسبت به توسعه پایدار میدانند
http://www.sharghdaily.ir/News/148485
روزنامه شرق
جنبشی علیه پتروشیمیها
Forwarded from كاوه مدنى | Kaveh Madani
مرد چاق پولدار و مدیریت آب در ایران
مردی پولدار که در دوران جوانی به پرخوری و خوشگذرانی معروف بود و به دو پاکت سیگار کشیدن در روز افتخار می کرد، در میانسالی دچار مشکلات جسمی شد. یکسره عرق می ریخت، پس از چند قدم راه رفتن به نفس نفس می افتاد و تپش قلب و درد قفسه سینه اش دائمی شده بود.
مرد پولدار برای حل مشکلاتش سراغ بهترین پزشک متخصص شهر را گرفت. به سراغ او رفت و از او خواست که دارویی برایش تجویز کند یا با عمل جراحی به مشکلاتش برای همیشه پایان دهد. مرد پولدار تاکید کرد که هزینه دارو و عمل برایش مهم نیست اما بی صبرانه منتظر حل مشکلاتش است چون هم جسمش دیگر کشش سابق را ندارد و هم از غرغرهای همسر و اطرافیانش در مورد چاقی و وضعیت جسمی اش به تنگ آمده است.
پاسخ پزشک ساده بود:
"دوست عزیز؛ مشکل شما با قرص و عمل جراحی حل نمی شود. شما باید رژیم غذاییتان را عوض کنید، گوشت و برنج نخورید، سیگار را از همین حالا کنار بگذارید و پیاده روی و ورزش کنید. این کارها پول زیاد و پزشک متخصص نمی خواهد، اما به اراده قوی و صبر جدی نیاز است."
مرد به شدت برافروخته و عصبانی شد. دکتر متخصص را "مردک بی سواد" خطاب کرد و ناسزاگویان از مطبش خارج شد.
پس از آن، مرد پولدار سراغ دیگر متخصصین شهر را گرفت، اما در کمال تعجب هر بار پاسخی مشابه شنید. مرد پولدار از جامعه متخصصین شهر نا امید شد و ایمان پیدا کرد که همه آنها بیسواد و بی عرضه اند.
مرد که از این وضعیت دلگیر بود، سرگذشتش را برای هر کس که می دید تعریف می کرد. دیگر همه دوستان و بستگان و آشنایان و همسایگان و کاسبان محل می دانستند که "پزشکان بیسواد" به او چه گفته اند. اما دیری نپایید که مرد پولدار دوای دردش را پیدا کرد.
مرد پولدار این روزها هفته ای دو بار پیش رمال محل می رود. رمتل محلولی اعجاز انگیز و اختصاصی برایش درست کرده و او روزی سه بار از آن محلول می نوشد. دستبندی نیز به او داده که قرار است فشار خونش را کم کند و وردی جادویی برایش نوشته است که آن را در جیب چپش می گذارد تا از سکته قلبی جلوگیری کند. رمال هر بار فال مرد پولدار را می گیرد و به او اطمینان می دهد که طالعش بلند است و سلامتش پایدار.
مرد چاق پولدار دیگر می داند که اطرافیانی که از وضعیت سلامتی او انتقاد می کنند، حسودانی بیش نیستند که به خاطر پول هنگفتش چشم دیدنش را ندارند. او از شرایط جدیدش راضی است و از اینکه بختش یار بوده است و راه حل را پیدا کرده، بی نهایت خرسند است. او اطمینان دارد که هر کس غیر از او دچار این وضعیت شده بود تا به حال مرده بود، چون نمی توانست از پس مخارج سنگین درمانهای رمال برآید.
داستان مدیریت منابع اب کشورمان هم مثل سرگذشت مرد چاق پولدار است. راه کم هزینه و پایدار درمان، کاهش مصرف آب و اصلاح الگوی استفاده از آن در همه بخش ها (کشاورزی، صنعت و شرب) و در همه جای کشور است.
اما به جای انتخاب راه حل مورد نظر متخصصین، به دنبال رمالیم تا مشکلاتمان را هر چه سریعتر با چاه عمیق و سد و انتقال اب و باروری ابر و آب ژرف و آب شیرین کن حل کند چرا که فرصت تنگ است و ترک عادت موجب مرض.
#آب #محیط_زیست #کشاورزی #مدیریت_منابع_آب #ایران
▶️ @KavehMadani
مردی پولدار که در دوران جوانی به پرخوری و خوشگذرانی معروف بود و به دو پاکت سیگار کشیدن در روز افتخار می کرد، در میانسالی دچار مشکلات جسمی شد. یکسره عرق می ریخت، پس از چند قدم راه رفتن به نفس نفس می افتاد و تپش قلب و درد قفسه سینه اش دائمی شده بود.
مرد پولدار برای حل مشکلاتش سراغ بهترین پزشک متخصص شهر را گرفت. به سراغ او رفت و از او خواست که دارویی برایش تجویز کند یا با عمل جراحی به مشکلاتش برای همیشه پایان دهد. مرد پولدار تاکید کرد که هزینه دارو و عمل برایش مهم نیست اما بی صبرانه منتظر حل مشکلاتش است چون هم جسمش دیگر کشش سابق را ندارد و هم از غرغرهای همسر و اطرافیانش در مورد چاقی و وضعیت جسمی اش به تنگ آمده است.
پاسخ پزشک ساده بود:
"دوست عزیز؛ مشکل شما با قرص و عمل جراحی حل نمی شود. شما باید رژیم غذاییتان را عوض کنید، گوشت و برنج نخورید، سیگار را از همین حالا کنار بگذارید و پیاده روی و ورزش کنید. این کارها پول زیاد و پزشک متخصص نمی خواهد، اما به اراده قوی و صبر جدی نیاز است."
مرد به شدت برافروخته و عصبانی شد. دکتر متخصص را "مردک بی سواد" خطاب کرد و ناسزاگویان از مطبش خارج شد.
پس از آن، مرد پولدار سراغ دیگر متخصصین شهر را گرفت، اما در کمال تعجب هر بار پاسخی مشابه شنید. مرد پولدار از جامعه متخصصین شهر نا امید شد و ایمان پیدا کرد که همه آنها بیسواد و بی عرضه اند.
مرد که از این وضعیت دلگیر بود، سرگذشتش را برای هر کس که می دید تعریف می کرد. دیگر همه دوستان و بستگان و آشنایان و همسایگان و کاسبان محل می دانستند که "پزشکان بیسواد" به او چه گفته اند. اما دیری نپایید که مرد پولدار دوای دردش را پیدا کرد.
مرد پولدار این روزها هفته ای دو بار پیش رمال محل می رود. رمتل محلولی اعجاز انگیز و اختصاصی برایش درست کرده و او روزی سه بار از آن محلول می نوشد. دستبندی نیز به او داده که قرار است فشار خونش را کم کند و وردی جادویی برایش نوشته است که آن را در جیب چپش می گذارد تا از سکته قلبی جلوگیری کند. رمال هر بار فال مرد پولدار را می گیرد و به او اطمینان می دهد که طالعش بلند است و سلامتش پایدار.
مرد چاق پولدار دیگر می داند که اطرافیانی که از وضعیت سلامتی او انتقاد می کنند، حسودانی بیش نیستند که به خاطر پول هنگفتش چشم دیدنش را ندارند. او از شرایط جدیدش راضی است و از اینکه بختش یار بوده است و راه حل را پیدا کرده، بی نهایت خرسند است. او اطمینان دارد که هر کس غیر از او دچار این وضعیت شده بود تا به حال مرده بود، چون نمی توانست از پس مخارج سنگین درمانهای رمال برآید.
داستان مدیریت منابع اب کشورمان هم مثل سرگذشت مرد چاق پولدار است. راه کم هزینه و پایدار درمان، کاهش مصرف آب و اصلاح الگوی استفاده از آن در همه بخش ها (کشاورزی، صنعت و شرب) و در همه جای کشور است.
اما به جای انتخاب راه حل مورد نظر متخصصین، به دنبال رمالیم تا مشکلاتمان را هر چه سریعتر با چاه عمیق و سد و انتقال اب و باروری ابر و آب ژرف و آب شیرین کن حل کند چرا که فرصت تنگ است و ترک عادت موجب مرض.
#آب #محیط_زیست #کشاورزی #مدیریت_منابع_آب #ایران
▶️ @KavehMadani
اگر حمل و نقل عمومی تهران رو به اندازه کافی توسعه میدادن که جوابگو باشه و توی مترو و اتوبوس به صورت فشرده و کنسروی مردم جابهجا نمیشدن، تهران هم میتونست مثل رُم و میلان وقتی شدت آلودگی بالا رفت هرگونه رفت و آمد خودرو رو ممنوع کنن تا مشکل حل بشه.
http://www.bbc.co.uk/news/world-europe-35188685
http://www.bbc.co.uk/news/world-europe-35188685
BBC News
Italy smog: Milan and Rome ban cars as pollution rises
The Italian cities of Milan and Rome restrict car use after high levels of pollution made worse by a lack of rainfall in recent weeks.
Forwarded from پنشتا Panshtaa
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 گزارشی از زلزله امشب تهران و واکنش مردم به آن، در روزی که آلودهترین روز سال ۹۶ هم بود. تصاویری از ازدحام در خیابانها و پارکها و صفهای شلوغ پمپبنزینها...
🔴 «صد راه» @sadraaah
🔴 «صد راه» @sadraaah
آسمون سرمهای و تکههای پنبهای ابر و ستارههایی که سو سو میزنن. این تصویر بالای سر تهران است و روی زمین، خیابانهای باران خورده و برگهای زردی که در آخرین روز پاییز بالاخره ریختند. یادگار شب یلدای خنک سال ۹۶ بعد از ۸ روز پیاپی آلودگی شدید و زمینلرزه دلهرهآور.
Forwarded from ایران ما
🔴 عصر ملیگرایی - ۱
📝 محمدرضا طایفه
🔷 تا همین دو سال و نیم پیش، ژوئن ۲۰۱۵ میلادی، جهان هنوز در خوابی عمیق بود. با روی کار آمدن تاچر و ریگان و پس از فروپاشی شوروی در ابتدای دهه نود، وضعیتی تک قطبی در جهان شکل گرفت که اغلب ما اینک به آن کاملا خو گرفتهایم، تا جایی که ممکن است احساس کنیم این وضعیت ازلی بوده و تا ابد هم ادامه خواهد داشت. احساسی که به فرانسیس فوکویاما دست داد، و پایان تاریخ را اعلام کرد.
🔶 ما که بیشتر عمر خود را در نظام نئولیبرال طی کردهایم و ارزشهایش برایمان تردید ناپذیرست، نمیخواهیم قبول کنیم که نظام سرمایهداری جهانی کنونی فقط شامل خیرهای عظیم و اصول مقدس و پاکیزه نیست.
🔷 تا همین دهه نود بسیاری از سرخپوستان کانادا به محض تولد از والدین و خانواده شان جدا و در کودکستانها و مدارس شبانه روزی مخصوص تحت تعلیم سفیدپوستان کانادایی/انگلیسی قرار میگرفتند تا ناپاکی هایشان پاک شود و بتوانند عضو خوب جامعه کانادا به حساب بیایند. حقوق جوامع سرخپوست در کانادا، که تازه بالاترین حقوق را به بومیان داده و کمترین آسیب را به آنها زده است، چنان در دویست سال گذشته زیر پا گذاشته شده است که بومیان امروز، امکان زندگی مشترک درست و راحت با دیگران را ندارند. گتو هنوز هم باقیست.
برای مطالعه ادامه یادداشت
👉 INSTANT VIEW
https://goo.gl/eEcKya
به ایران ما بپیوندید 👇
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAEIMVbqFw_oTEuTqUg
📝 محمدرضا طایفه
🔷 تا همین دو سال و نیم پیش، ژوئن ۲۰۱۵ میلادی، جهان هنوز در خوابی عمیق بود. با روی کار آمدن تاچر و ریگان و پس از فروپاشی شوروی در ابتدای دهه نود، وضعیتی تک قطبی در جهان شکل گرفت که اغلب ما اینک به آن کاملا خو گرفتهایم، تا جایی که ممکن است احساس کنیم این وضعیت ازلی بوده و تا ابد هم ادامه خواهد داشت. احساسی که به فرانسیس فوکویاما دست داد، و پایان تاریخ را اعلام کرد.
🔶 ما که بیشتر عمر خود را در نظام نئولیبرال طی کردهایم و ارزشهایش برایمان تردید ناپذیرست، نمیخواهیم قبول کنیم که نظام سرمایهداری جهانی کنونی فقط شامل خیرهای عظیم و اصول مقدس و پاکیزه نیست.
🔷 تا همین دهه نود بسیاری از سرخپوستان کانادا به محض تولد از والدین و خانواده شان جدا و در کودکستانها و مدارس شبانه روزی مخصوص تحت تعلیم سفیدپوستان کانادایی/انگلیسی قرار میگرفتند تا ناپاکی هایشان پاک شود و بتوانند عضو خوب جامعه کانادا به حساب بیایند. حقوق جوامع سرخپوست در کانادا، که تازه بالاترین حقوق را به بومیان داده و کمترین آسیب را به آنها زده است، چنان در دویست سال گذشته زیر پا گذاشته شده است که بومیان امروز، امکان زندگی مشترک درست و راحت با دیگران را ندارند. گتو هنوز هم باقیست.
برای مطالعه ادامه یادداشت
👉 INSTANT VIEW
https://goo.gl/eEcKya
به ایران ما بپیوندید 👇
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAEIMVbqFw_oTEuTqUg
Telegraph
عصر ملیگرایی - ۱
تا همین دو سال و نیم پیش، ژوئن ۲۰۱۵ میلادی، جهان هنوز در خوابی عمیق بود. با روی کار آمدن تاچر و ریگان و پس از فروپاشی شوروی در ابتدای دهه نود، وضعیتی تک قطبی در جهان شکل گرفت که اغلب ما اینک به آن کاملا خو گرفتهایم، تا جایی که ممکن است احساس کنیم این وضعیت…