Telegram Web Link
نظام حاکم در آموزش و پرورش را، میتوان از چیدمان و معماری کلاس درک کرد.

#دکتر_محمد_رضا_نیستانی

@rraavvaann
نگارِ عزیزم ...
چونان زاهدی تحسین برانگیز، بی آشیان و سر پناه باشی، بهتر از آن است که در آشیانه ی کسی زندگی کنی که تو را فقط برای قفس خواسته هایش بخواهد.
بخش هایی از کتاب ناتمام
"رازهای ابدی برای دخترم نگار"
#دکتر_محمد_رضا_نیستانی
@rraavvaann
✳️ گذشت یا بخشش


☑️ از قدیم گفته‌اند بخشش از بزرگان است ولی گذشت، کار مردان خداست؛

▪️گذشت با بخشش، تومنی، صنار، توفیر دارد؛ گذشت، نسیم است و بخشش، توفان؛

▪️گذشت، سبکی می‌خواهد، مثل نسیم: وقتی در زلف یار می‌پیچد، فقط عاشق است که امان‌ش بریده می‌شود؛

▪️ اما تنها توفان می‌داند که درخت‌ها، چه عاشقانه می‌دوند؛

▪️بخشش اما، حساب و کتاب دارد و چرتکه و چوب‌خط؛ دعا کن اگر کوزه‌ی کسی را ناغافل شکستی، کوزه‌دار، اهلِ گذشت باشد و الا اهل بخشش، حکم «تحت قبایی» دارد و «لا یعرفهم غیری».

▪️امروزه روز، هر جا می‌روی، بازارِ کوزه‌گران است و کوزه‌داران، سبیل تا سبیل، چشم‌انتظار، نشسته‌اند تا مگر کوزه‌ای بشکنی و حقِ خون اجدادشان را از حلقوم‌ت بیرون بکشند.

▪️خلاصه، اگر کوزه‌داری، سبک باش وگرنه نوبت‌ت که شد (که می‌شود) چنان سنگین بارت می‌کنند که کج کج به منزل نرسیده، دراز شوی!

▪️سبک باش که سنگینی، فقط از دور دلبرباست، نزدیکش که شدی، اژدهای هفت‌سر است و همه‌اش درد و بلاست؛

▪️البته هر کس به قدر تاب و توانش؛ یکی، دکتر می‌شود از سوربن، اصلأ وزنش را نمی‌فهمد، دیگری تصدیق رانندگی‌اش را که می‌گیرد، از سنگینی، راه نمی‌تواند برود؛

▪️یکی، صبح تا شب، صد نفر قربانش می‌روند، از صبا افتاده‌تر است، دیگری، دو کلمه تعریف می‌شنود، توفان کاترینا می‌شود و از کشته، پشته می‌سازد. 

▪️خلاصه، بیشتر این داشته‌ها و عناوین و مقامات، برای رد گم کردنست تا حواست پرت شود و ندانی آمده‌ای در این خراب‌شده، به چه کار؟

▪️تا ندانی، از ته دل که چکاره‌ای، هر چه هم انبار کنی و دکتر و پروفسور و استاد به خودت بیاویزی و خانه بزرگ کنی و دماغ و غبغب کوچک کنی، ژل و چربی، سمبه کنی زیر پوستت و فراری ۴۸۵ و بنتلی کانتیننتال، زیر پایت بندازی، پیاده‌ای! البت، همه با رشک و حسرت، نگاهت می‌کنند و همه جا راهت می‌دهند و بر صدر می‌نشاندند و قٓدرت (Qadrat) می‌نمایند ولی روح‌ت آنقدر چربی می‌گیرد که دیگر، هیچ از خودت، نمی‌ماند. غریب و بی‌کس و تنها، چنان گور به گورت می‌کنند که انگار اصلأ نبوده‌ای!

▪️بودن یا نبودن، مسئله این است.

▪️بگذریم!

🔵 در بخشش شما ضربه دریافت می‌کنید، آسیب هم می‌بینید و بعد از آسیب، شروع می‌کنید به پردازشِ ضربه و زننده و موقعیت و... تا شاید ببخشید یا نبخشید؛

🟣 در گذشت، شما ضربه دریافت می‌کنید، آسیب هم می‌بینید، اما دیگر جلوتر نمی‌روید، به ضربه و زننده و موقعیت کاری ندارید؛ می‌گذرید، انگار اصلأ ضربه‌ای نخورده‌اید.

🔹البته، گذشت، کار بسیار سخت‌تری است.

🟡 بسیاری از مواقع، ما از سرِ ترس یا خجالت، ضربه را می‌خوریم و ظاهراً می‌گذریم؛ این، گذشت نیست، این، سرکوب خشم تا رسیدن به اولین بینوایی است که بر سرش خالی کنیم یا تلنبار کردن خشم و کینه است تا کی، سر باز کند و منفجر شود.

🟣 در گذشت، ما

1⃣ تعادلمان حفظ می‌شود؛ یعنی حالمان خوب است و مختصر تغییر را، اگر حساب نکنیم، خوب می‌ماند؛

2⃣ ترس و خجالت و ... در کار نیست؛ می‌توانیم پاسخ ضربه را بدهیم اما به دلایلی، صلاح نمی‌دانیم و در نهایت، «نمی‌خواهیم»؛

3⃣ از زننده توقع فهم و معذرت‌خواهی نداریم؛ در واقع هیچ توقعی نداریم.

4⃣ اندکی پس از دریافت ضربه، عملاً ضربه و زننده را فراموش می‌کنیم و حالمان خوب و تعادل‌مان برقرار است.

5⃣ شاید احساس خوبی از زننده نداشته باشیم ولی

۱✔️ این احساس قابل کنترل است و

۲✔️ منجر به واکنش عملی یا کلامی یا فکری نمی‌شود و

۳✔️و باقی نمیماند.

🟢 اگر ۵ شرط بالا، احراز بشود، یعنی گذشت کردید و باید به شما تبریک گفت؛

🔸ولی اگر هریک از موارد فوق نباشد، کلِ ساختمان گذشت فرو می‌ریزد و اصلا گذشتی اتفاق نیفتاده است.

🔧🪜برای تمرین گذشت:

🌀اگر افراد اتفاقی، مانند فروشنده، راننده‌ی تاکسی و... چیزی به شما گفت، یا کاری کرد که شما در آن موقع، ساکت ماندید اما بعداً شروع به خودخوری کردید⬅️ سعی کنید بگذرید!

🔧🪜 حتماً لحظاتی در زندگی‌تان بوده است که چون جوابِ درخور، به کسی نداده‌اید، یادتان که می‌افتد، از خشم و ناکامی، به خود می‌پیچید:

🌀الان، آن صحنه‌ها را در ذهن‌تان بازسازی کنید و ⬅️ بگذرید!

◀️ یعنی تلاش کنید دنیا را، با آدمهای خوش‌رنگ و بدرنگ‌ش بپذیرید و به زندگی ادامه دهید.

🔴 سعی نکنید با ابراز خشم در درون‌تان به آن فرد، از عزت نفس‌تان دفاع کنید؛ نتیجه‌ی معکوس دارد.

🟢 عزت نفس‌تان را، با گذشت، تقویت کنید. چون بدون تردید، هر گذشت (با شرایط بالا)، اقلا چند سانتی‌متر به قدِ روح شما اضافه می‌کند.

🟣 بدون گذشت (حتی به معنای ناقص و معیوب آن)، امکان زندگی در جامعه و با انسان‌ها، وجود ندارد.

🔴 حتی اگر دوست‌داشتنی‌ترین فرد، در میان اطرافیان‌تان باشید، بدون گذشت، شما را رها خواهند کرد. دیر و زود دارد، ولی سوخت و سوز ندارد.
#دکتر_حسن_بلند
عضو هیئت علمی دانشگاه گیلان

@rraavvaann
گاهی برای اینکه روشنایی گزنده واقعیت ما را نیازارد، خود را به خواب می زنیم.

دکتر فرهاد اصغری
مشاور و روان درمانگر
با مشاهده و  شروع مشکلات روانشناختی اقدام به پیشگیری کنیم و به مشاور مراجعه کنیم. مشکلات وقتی بزرگ می شوند تبدیل به زخمهایی میشوند که گاهی درمان ناپذیرند یا باید هزینه های مالی و روانی زیادی را برای درمان آنها پرداخت کنیم. مهمترین مساله عمر و گذر زندگی است که متوقف نمی شود و کوتاه است و فرصت یکباره.
به قول شاملو:
در راه خویش ایثار باید کرد نه انجام وظیفه.

دکتر فرهاد اصغری
مشاور و روان درمانگر
#

اگر می‌توانستم یک بار دیگر به دنیا می‌آمدم، کمتر حرف می‌زدم و بیشتر گوش می‌کردم.
دوستانم را برای صرف غذا به خانه‌ام دعوت می‌کردم حتی اگر فرش خانه‌ام کثیف و لکه‌دار و یا کاناپه‌ام ساییده و فرسوده شده بود.

در سالن پذیرایی‌ام، ذرت بوداده می‌خوردم و اگر کسی می‌خواست که آتش شومینه را روشن کند، نگران کثیفی خانه‌ام نمی‌شدم.
پای صحبت‌های پدربزرگم می‌نشستم تا خاطرات جوانی‌اش را برایم تعریف کند و در یک شب زیبای تابستانی، پنجره‌های اتاق را نمی‌بستم تا آرایش موهایم به هم نخورد.

شمع‌هایی که به شکل گل رز هستند و مدت‌ها روی میز جا خوش کرده‌اند را روشن می‌کردم و به نور زیبای آنها خیره می‌شدم. با فرزندانم بر روی چمن می‌نشستم بدون آنکه نگران لکه‌های سبزی شوم که بر روی لباسم نقش می‌بندند. با تماشای تلویزیون کمتر اشک می‌ریختم و قهقهه خنده سر می‌دادم و با دیدن زندگی، بیشتر می‌خندیدم.
هر وقت که احساس کسالت می‌کردم، در رختخواب می‌ماندم و از اینکه آن روز را کار نکردم، فکر نمی‌کردم که دنیا به آخر رسیده است.

اگر شانس یک بار زندگی دوباره به من داده می‌شد، هر دقیقه‌ی آن را متوقف می‌کردم، آن را به دقت می‌دیدم، به آن حیات می‌دادم و هرگز آنرا پس نمی‌دادم.
اگر یک بار دیگر به دنیا می‌آمدم...


📕 تو توبی
ارما بومبک.
@rraavvaann
*باید ها و نباید ها در بحث و مشاجره :*

نباید ها:اجازه صحبت ندادن به دیگری
باید ها: شنیدن صحبت های طرف مقابل
‌نباید ها: پیش کشیدن مشکلات قبلی
باید ها: تمرکز بر حل مشکل فعلی
‌نباید ها: توهین٬تحقیر٬ مقصر دانستن
باید ها: حفظ احترام و حریم های خصوصی
نباید ها:عدم کنترل هیجانات(خشم)
باید ها:حفظ آرامش و تسلط بر هیجانات
‌نباید ها: نداشتن انعطاف پذیری
باید ها: تلاش برای رسیدن به نقطه نظر مشترک
‌نباید ها : برچسب زدن(تخریب شخصیت)
باید ها: توانایی تفکیک مشکل از فرد

@rraavvaann
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رفیق
ما با شکست ها و تجربیات مونه که رشد میکنیم

@rraavvaann
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رفیق
تو قهرمانی
فردا از آن توست

@rraavvaann
💒 در خانه من ، ببخشيد در خانه ما ! شستن ظرف كثيف نه 
وظيفه توست و نه وظيفه من ، بلكه وظيفه ماست .
غذا درست كردن هم همينطور .
مگر تو ظرف شور رستورانى؟
مگر تو آشپز كافه اى ؟ به چه حق و با چه ديدى ميتوانم از تو انتظار ظرف شستن و آشپزى داشته باشم ؟!
مگر من در آن خانه زندگى نميكنم ؟ مگر من فلج و ناتوان هستم ؟ چاى ريختن ؟! كدام خراب عقلى گفته است كه چاى ريختن فقط وظيفه زن است ؟ كدام تباه عقلى گفته است كه جارو كردن خانه فقط وظيفه زن است ؟
در خانه ما ، نه تو برترى و نه من .
در خانه ما ، نه تو وظيفه اى ابدى دارى و نه من .
هر دو به يك اندازه تلاش ميكنيم تا اين زندگى زيبا بماند .
زيرا ما خوب ميدانيم كه زندگى مشترك يعنى يك شركت . اين شركت جز با همدلى و همراهى به سود دهى نميرسد...
در خانه ما، گاهى تو نان می‌خرى و گاهى من.
گاهى تو از من پرستارى ميكنى و گاهى ... البته كه خدا نكند كه آن روز را ببينم و پرستار تو باشم ! ميبينى عزيزم ؟
در خانه ما ، خبرى هست كه در اكثر خانه‌هاى ايرانى آن خبر نيست .
حالا چطور خانه ما به ايده آل ترين خانه تبديل شد ؟ با يك فرمول ساده : آنچه را كه براى خود ميپسندى ، براى ديگران هم بپسند و آنچه را كه براى خود نميپسندى، براى ديگران هم نپسند.
آيا من دوست داشتم كه در خانه خودم همانند يک خدمتكار حضور داشته باشم؟ قطعا خير!
پس براى تو هم چنين حضور تلخى را نمی‌خواهم.
عزيزم! خانه ما، فقط يک خانه براى رفع خستگى نيست.
خانه ما، جاييست كه در آن بهشت را قبل از مرگ تجربه ميكنيم .
زيرا ما خوب ميدانيم كه هدف از زندگى مشترک ، هم خانه بودن نيست ، بلكه همدل بودن است.
بيا تا اين همدلى را براى تمام خانه هاى دنيا آرزو كنيم ، آمين ...
.
نویسنده متن سهيل شهابى


@rraavvaann
مرگ به اختیار 🧚‍♀️

سنی ازم گذشته و بچه‌ها بزرگ شدند ، ولی نه تنها کارم کم نشده ، بلکه با بزرگتر شدن بچه ها و بدنبال آن ، توقعات و مخارج و مسئولیت هایشان نیز ! که کار و درآمدزاییِ بیشتری را مطالبه میکند.

نیروی بدنی ام نیز دیگه اون نیروی ۵۰سال پیش نیست.😟

بدنم دیگر مثل سابق به حرفم گوش نمیدهد، احساس می کنم به یک ماشینِ فرسوده و مدل پایین تبدیل شده ام که به زور می خواهم آنرا سرپا نگه دارم بلکه بتوانم مثل سابق ازش کار بکشم......

تا میایم یک طرف را درست کنم ، صدای جایی دیگه در میاد !

پاتوقم شده مطب این دکتر و آن آزمایشگاه و تهیه دارو و..😷


تا اینکه یکروز یکی از دوستان قدیمی زنگ زد و خواست بروم به دیدنشان ،☺️ آنقدر نرفته بودم ، و بخاطر پرداختن به کار و مشغله به منظور دادنِ رفاه بیشتر به اعضای خانواده ام، سرویس دهیِ همیشگی به خواسته های تمامی ناپذیرشان ، و بودنِ تمام مدت در اختیارشان، دوستانم را تقریبا از زندگیم حذف کرده بودم،.... که دوباره شروع به بهانه آوردن و طفره رفتن کردم .
دوستم موقع خداحافظی گفت : فلانی! تو هنوز نمردی؟ ما مدتیست که مُردیم و بُردیم......!!!!😳
@rraavvaann
مکالمه که قطع شد از خودم پرسیدم این چی گفت؟🤔

دوباره شماره اش را گرفتم و پرسیدم منظورت چی بود؟
خندید و گفت باید بیایی که بگویم.‼️

فردا که شد ، جزو اولین نفراتی بودم به رستورانی که آدرس داده بودند وارد شدم...🤨😏

همه که جمع شدند ، دوست قدیمی که مرا به آنجا کشانده بود گفت : بچه ها! دوستمان آمده که اگر عرضه اش را داشت، بمیرد و فردایش زنده بشود تا چند صباحی را هم به میل خودش زندگی کند.

و آنجا بود که فهمیدم معنیِ «مردن به اختیار» چیست و چقدر لذتبخش است..

حالا مدتیست که مرده ام 🤫🤭

مشکلات اعضای خانواده تمام شدنی نیست
واقعا اگر من بمیرم چکار خواهند کرد همان‌ کار را از الآن به بعد بکنند.

من قرار نیست تمام زندگیم را وقف آنها کنم و به جای آنها و برای آنها زندگی کنم.😟

کاش چند سال پیش مرده بودم و فریادِ بدنم و روحم را تا این‌حد بلند نمی کردم ، که به آسمانها برسد.😞

مدتیست که به جای رفتن به مطب دکترها و تهیه دارو و درمان! آبمیوه ای برای خودم درست می کنم ،
یک فنجان دمنوش یا چای برمیدارم و در بالکن یک متری ام خودم را به قطعه ای کیک و موسیقی مهمان می کنم.

به کلاسهای ورزش و جلساتِ بگو بخندِ رفقا و دوستان قدیمی میروم.

تجاربِ فراوانی دارم که در اختیارِکسانیکه طالبشان هستند قرار میدهم.
معلومات عمومی و زبان خارجی ام را ارتقاء میدهم.
@rraavvaann
هر روز ساعتی را به مدیتیشن و حرکات ورزشی آرامبخش برای بدنی که بیش از ۶۰ سال برایم بی چشمداشت خدمت کرده است، می پردازم..

کتاب می خوانم و به فلسفه زندگی و چراهایی که سالهای طولانی در دلم انباشته شده ، فکر می کنم و به دنبال جوابشان هستم.

بعد از «مرگم»، افرادِ خانواده ام کم کم یاد گرفتند که روی پای خودشان بایستند ، هر چند که در مرگم خیلی غمگین و بهت زده شده بودند و می خواستند از آن جلوگیری کنند، ولی من "مرگِ به اختیار" را انتخاب کرده بودم و تازه معنی رهایی؛ آزادی و خوشبختی را درک می کردم.

پیشنهاد می کنم شما نیز " مرگِ به اختیار" را برای افرادی که تا بحال ، زندگیتان را به پایشان ریخته اید،برگزینید.....
و مدتی نیز به زندگیِ نکرده تان،بپردازید....💓


مرگ به اختیار ،
و...‌‌..
چشیدنِ لذتِ زندگی بعد از آن،

نوش جانتان

@rraavvaann
علم پزشکی ثابت کرده است که شکستن
دل واقعیت است.
یعنی وقتی دل کسی میشکند در قلب
اتفاقی می افتد؛ مثل یک خون ریزی
کوچک یا یک جراحت...
که حتی می تواند منجر به سکته قلبی شود....

تو دوست خوب من
هم مراقب دل خودت باش
هم دل دیگران
دل شکستن هنر نیست
مواظب عواقبش باش
از عواطف انسانی که ارگانهای بدن
را ضعیف میکند:

۱_ عصبانیت: کبد را ضعیف میکند.
۲_ غم و غصه: ششها را ضعیف میکند.
۳_ نگرانی: معده را ضعیف میکند.
۴_ استرس:قلب ومغز را ضعیف میکند.
۵_ ترس: باعث از کار افتادن کلیه ها میشود.
جلوگیری از این عواطف منفی میتواندباعث سلامتی شما گردد،پس خونسرد باشید،خوب نگاه کنید،خوب احساس کنید وخوب عمل کنید.
شاد باشید و درهمه حال لبخند بزنید.

هر صبح پلکهایت فصل جدیدی از زندگی
را ورق می زند سطر اول همیشه این است:

خدا همیشه با ماست
پس بخوانش با لبخند...

@rraavvaann💜
.
من با هیچ کس تعارف ندارم ،
آن کس که مرا ندارد ، باخته !من
هر کجای زمین که باشم ، حاملِ شادی
و خوشبختی ام ! من چیزی کم ندارم که
برایِ رفتنِ کسی بغضم بگیرد ! کسی که از
دنیایِ من برود ، به خودش بد کرده ، نه من !
اصلا خودم درها را برایش باز می کنم ، خدا مرا
آنقدر خواستنی آفریده که پایِ هیچ نخواستنی نمی نشینم !منی که هرلحظه می توانم آرزوی هر آدمی باشم ،منی که برایِ دوست داشته نشدن ، نیامده ام ...اگر کسی پیدا شد که مرا نخواست ،این مشکلِ شخصیِ خودش است و من هرگز دخالتی نمی کنم !
من برایِ نخواستنِ آدم ها پایِ بدرقه ی خوبی دارم ...با من بودن لیاقت می خواهد ،
و گذشتن از من ، حماقت !
همین

@rraavvaann
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
زخم ها خوب میشن
اما...

@rraavvaann
پریود فثط یک موضوع زنانه نیست

@rraavvaann
🅾 حکایتی قدیمی وجود دارد که البته نمی‌دانم آن را کجا خواندم و از کیست ولی خلاصه‌اش این است که روزی به تاجری خبر دادند که بازار شهر آتش گرفته است. تاجر نگران شد ولی تا فهمید که آتش در جای دیگری از بازار است و ربطی به دکان او ندارد، خیالش راحت شد. حکایت در مذمت این آسودگی بود. می‌گفت اگر دکان کسی دیگر هم آتش گرفت، آسوده نشو که مال او سوخت و مال من نه.

@rraavvaann

ماجرای پریود برای ما مردها، حکایت آن آتش در بازار است. آن را موضوعی کاملا زنانه می‌دانیم و بی‌ربط به خودمان. در صورتی که واقعا این‌گونه نیست. همان طور که آن آتش می‌تواند در صورت خاموش نشدن، دکان آن تاجر را هم بسوزاند یا اصلا آتش سوزی در مغازه‌ای باشد که به او بدهکار است و این سوختن اسناد، به او هم ضرر برساند، قاعدگی هم به ما مردها مرتبط است.‌
.
چرا؟ ساده‌اش این است که زنانی که پریود می‌شوند، مادر، همسر، خواهر یا دختر ما هستند. رنج آن‌ها باید رنج ما باشد و دردشان درد ما.
.
ولی حتی می‌تواند این قدر انسانی هم نه و قدری منفعت طلبانه به ماجرا نگاه کرد. کارفرمایی که در سرویس بهداشتی محل کار خود، برای زنان امکانات ساده برای تعویض نوار بهداشتی خود را فراهم می‌کند، می‌تواند امیدوار باشد که بازدهی کارمند یا کارگر زنش افزایش پیدا کند چون لازم نیست که دیگر مرتب استرس بهداشت خود را داشته باشد.
.
شوهری که با پریود دردناک همسرش مواجه است، حداقل می‌تواند با او همراه شود و خرید نوار بهداشتی باکیفیت را هم جزیی از هزینه ضروری زندگی بداند.
.
بیست و هشتمین روز از پنجمین ماه تقویم میلادی به نام روز بهداشت قاعدگی نامیده شده است. بیست و هشت نماد چرخه بیست و هشت روزه قاعدگی است و پنج، نماد متوسط روزهای دوره پریود.
.
این روز ابتکار یک سازمان غیردولتی آلمانی است به نام واش یونایتد که رئیس یک مرد است: آقای تورستن کیفر. مردی که حقوق بشر خوانده ولی دسترسی به آب سالم و سرویس بهداشتی تمیز و البته بهداشت قاعدگی را هم جزو حقوق انسان‌ها می‌داند. مردی که نگفت، آن سوی بازار آتش گرفته و به دکان من مربوط نیست. مردی که مبدع یکی از انسانی‌ترین مناسبت‌های تقویم ماست چون فهمید که پریود، فقط یک موضوع زنانه نیست.


#مصطفی_آرانی
#پریود #بهداشت_قاعدگی #روز_بهداشت_قاعدگی #روز_جهانی_بهداشت_قاعدگی #ایمپو #تابوشکنی_پریود #تابوی_پریود

@rraavvaann
‏اتفاقاً باید باهات رودربایستی داشته باشن، باید حد خودشونو بدونن. اجازه نده هرکسی باهات شوخی کنه.
‏یه روز میفهمی هربار که بی‌احترامی میبینی، تهش وصله به همون روزایی که اجازه دادی “همه” باهات راحت باشن =))

@rraavvaann
2024/10/01 11:37:29
Back to Top
HTML Embed Code: