Telegram Web Link
‍ ‍ ‍#گزیده_کتاب

شما فقط افکارتان نیستید.

همین الان یک کلمه منفی درباره خودتان به ذهن تان بیاورید که به آن اعتقاد دارید. به عنوان مثال "دوست نداشتنی" یا "کسل کننده". آیا این افکار کلمه هستند یا واقعیت؟

بیایید این تمرین را انجام بدهیم، هرچند ممکن است احمقانه به نظر برسد. یک برچسب پیدا کنید که بتوانید آن را جلوی لباس تان بچسبانید. این برچسب درست مثل اتیکت روی کالاها است که قیمت آنها را نشان می دهد. حالا به یک کلمه منفی درباره خودتان فکر کنید، کلمه ای که توصیف کننده ویژگی ای است که آن را دوست ندارید.

حتما تا به حال برایتان پیش آمده که احساس کنید آدم "دهن لق"، "حقه باز"، "احمق"، "ترسناک" یا "مضطرب" هستید. کلمه ای را که به ذهن تان آمده، روی برچسب بنویسید و به لباس تان بچسبانید. امروز لقب شما همین کلمه است.

توجه داشته باشید که این لقب، فقط یک کلمه است. احساسات وحشتناکی که درباره خودتان دارید، فقط یک کلمه، یک اسم و یک برچسب هستند که به خودتان نسبت داده اید. آن کلمه، واقعیت محض یا تنها واقعیت موجود درباره شما نیست.

اگر کسی از افراد خانواده شما آن برچسب را ببیند و بپرسد:" این چه مسخره بازی است؟" شما حتی می توانید با امیدواری تمام به این کلمه بخندید.

📕 رهایی از زندان ذهن
👤ماتیو مک کی و کاترین سوتکر
ترجمه :زهرا اندوز و دکتر حسن حمیدپور
#تلنگر

اعتياد به روابط عاطفي يا عشق!

«اعتياد به روابط عاطفي، برخلاف نام لطيفش، مي‌تواند از ويران‌ڪننده‌ترين شڪل‌هاي اعتياد باشد ڪه اين روزها به فراواني در فيلم‌ها و داستان‌هاي به‌ظاهر عشقي به تصوير ڪشيده مي‌شود.

با توجه به نياز طبيعي و فطري انسان به روابط اجتماعي و عاطفي و انتظار بروز پديده عشق، بويژه در دوره جواني، گاهي تشخيص موارد اعتياد به روابط احساسي و عاشقانه بسيار دشوار مي‌شود.

درحالي ڪه افراد معتاد به روابط عاشقانه، درگير روابطي مي‌شوند ڪه نه‌تنها از نگاه روان‌شناختي سالم نيست و براي فرد، شادي و تڪامل عشق سالم را به همراه ندارد، بلڪه در نهايت موجب آزار و زيانِ وي شده و بر ڪوله‌بار تجربه‌هاي طرد شدن، تنهايي و به عبارتي شڪست‌هاي عشقي‌اش اضافه مي‌شود.

در حالت ڪلي، تقريباً در همه انواع اعتياد، فرد معتاد، عادت به فرارڪردن از احساسات غم و غصه، خشم و تنهايي دارد. معتادان به روابط عاطفي نيز از اين قاعده مستثنا نبوده و در واقع، آنها بر روابط عاطفي تمرڪز مي‌ڪنند تا از پرداختن به مشڪلات و هيجانات منفي زندگي خودشان بگريزند.

معمولاً افرادي ڪه در ڪودڪي، از مهرباني و مهر ڪافي بهره‌مند نبوده‌اند، در دام اعتياد به روابط عاطفي گرفتار مي‌شوند.

متخصصان بر اين باورند ڪه «خودڪم‌بيني و ڪمبود عزت‌نفس» در افرادي ڪه در ڪودڪي مهر و محبت ڪافي دريافت نڪرده‌اند، در بزرگ‌سالي آنها را به وابستگي شديد و اعتياد عاطفي سوق خواهد داد.

بسياري از اين افراد، در ڪودڪي تنها گذاشته شده يا رها شده‌اند و به همين دليل، با تمام وجود مي‌ڪوشند تا به روابط عاطفي خود «بچسبند» و از ترڪ‌شدن دوباره به هر قيمتي جلوگيري ڪنند.

اين افراد گاهي، در گرداب روابط عاطفي ويران‌ڪنندهاي مي‌افتند، ولي به جهت ترس از ترڪ‌شدن و تنها ماندن، از تمام ڪردن اين رابطه دوري مي‌گزينند.
#تلنگر

✴️وابستگی عاطفی در روابط دوستی دختر و پسر


در روابط دوستی، به‌خصوص در آغاز به دلیل آنکه بحث تعهد و مسئولیت و چالش‌های یک زندگی جدی وجود ندارد، افراد بی‌محابا تمام عواطف خود را چنان نثار هم می‌کنند که بعد از مدتی این تصور در آنها ایجاد می‌شود که مبادا در آینده با فردی جز این فرد ازدواج کنند که به این اندازه آنها را دوست نداشته باشد. حال آنکه گاهی این ارتباط عاطفی تنها یک سوء تفاهم است یا یک نوع وابستگی که به طور طبیعی شکل می‌گیرد. به‌همین دلیل است که در بسیاری آموزش‌های پیش از ازدواج ضمن تأکید بر لزوم وجود دوره آشنایی، تأکید می‌شود که نباید زمان بیش از 4 یا 5 ماه طول بکشد چون طولانی شدن زمان به‌خودی خود سبب ایجاد وابستگی عاطفی می‌گردد و تصمیم‌گیری را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

دختر و پسری که از نظر مذهبی و فرهنگی با هم تفاوت زیادی داشتند و هرچند وقت یک بار این مسئله به مشاجرات زیادی بین آنها تبدیل می‌شد و ضمناً‌ خانواده‌های آنها با ازدواجشان مخالف بودند، قادر به جدایی از هم نبودند چون از این واهمه داشتند که هرگز فرد دیگری آنها را به این اندازه دوست نخواهد داشت.


اجبار به ازدواج


روابط دختران و پسران در همه فرهنگ‌ها چالش‌های خاص خود را دارد. در فرهنگ ما نیز با وجود آنکه دیگر شکل سنتی گذشته را ندارد، چنین روابطی اغلب همراه با پنهان‌کاری است. در حقیقت هنوز در اکثر خانواده‌ها، نگاه مثبتی به چنین روابطی به‌ویژه اگر نیت ازدواج در آن نباشد، وجود ندارد. بسیاری اوقات آشکار شدن رابطه یا ایجاد شرایطی در آن که مغایر با ارزش‌های شخصی یا خانوادگی افراد باشد،‌ سبب می‌شود تا هر دو طرف به‌ویژه دختران ماجرا را به سمت وصلت‌هایی سوق دهند که ممکن است هیچ تناسبی در آن نباشد و چون معمولاً ‌در سنین پایین اتفاق می‌افتد، مشکلات بسیار زیادی به دنبال دارد.

روابط عجولانه


پسر دانشجویی می‌گفت: «برای من که تا قبل از دانشگاه با هیچ دختری ارتباط نداشتم، خیلی نگران‌کننده بود که چطور با دخترها برخورد کنم؟! همه چیز در این مورد برایم مبهم بود. برای همین، همه تلاشم را صرف این کردم تا با آنها صحبت کنم و گروه‌هایی تشکیل بدهیم که دخترها و پسرها هر دو در آن باشند. ولی اگر می‌دانستم که این کار به سرعت باعث دوستی‌های زیادی صمیمانه و جدی می‌شود هرگز این کار را نمی‌کردم. من هدفم روابط اجتماعی گسترده بود ولی خیلی زود به یک سری وابستگی عاطفی تبدیل شد که نمی‌دانم با آن چه کنم؟ اول فکر می‌کردم که رابطه با جنس مخالف یک چیز عجیب و غریب است اما بعد فهمیدم که کاملاً عادی است و فقط خودم را به دردسر انداختم.»

این یکی از نگرانی‌های عمده دانشجویان در هنگام ورود به دانشگاه است که چگونه با فضایی که دختران و پسران احتمالاً برای نخستین بار در یک مکان مشترک به تحصیل مشغولند کنار بیایند؟ آیا توان ایجاد رابطه با آنها و کسب پذیرش اجتماعی را خواهند داشت؟!

البته این نگرانی طبیعی است ولی شاید راه‌حل مناسب آن نباشد که خود را با عجله درگیر چنین تجربه‌ای کرد. به ویژه آنکه معمولاً در آغاز هر فعالیت جدید وموقعیت جدید از جمله ورود به دانشگاه نگرانی‌ها و بحران‌های مختلفی در مقابل فرد قرار می‌گیرد که فرد باید با تک‌تک آنها کنار بیاید. کمی تأمل و صبر باعث می‌شود که فرد با درایت بیشتری با مسائل مواجه شود. بسیاری از این افراد از ترس اینکه مبادا تنها بمانند، با عجله دوستانی برای خود انتخاب می‌کنند که چون با دقت و حوصله نبوده است برای آنها مشکل‌زا می‌شود.

سعی در تغییر دیگری

آنچه معمولاً به عنوان پیامد وابستگی عاطفی و اجبار به ازدواج اتفاق می‌افتد آن است که یا افراد سعی در توجیه تفاوت‌ها می‌کنند یا سعی در تغییر دیگری.

مریم می‌گفت، رضا حتماً بعد از ازدواج، اعتیادش را ترک می‌کند الان به خاطر سختی‌های زندگی‌اش به این کار ادامه می‌دهد.

آیدین می‌گفت، «بدخلقی‌های نگار به خاطر خانواده‌اش است. اگر او از این خانواده بیرون بیاید، درست می‌شود.»

اینها چیزی جز توجیه ادامه مبهم رابطه نیست. گاهی نیز همان‌طور که گفتیم دو طرف سعی در تغییر دیگری می‌کنند.

فردی که سال‌های سال با شیوه خاصی از پوشش و رفتار و نگرش زیسته است به‌راحتی قادر به تغییر آن نیست و تازه این تغییر نگرش و رفتار باید به خواست او صورت گیرد. افراد ترجیح می‌دهند همان‌‌گونه که هستند مورد پذیرش قرار گیرند و نه پذیرش مشروط. به همین دلیل است که تلاش در تغییر دیگری در جهت دلخواه خود در بسیاری موارد با ناکامی مواجه می‌شود و اگر هم طرف مقابل به اجبار به آن تن در دهد، با دلخوری،‌ انتظار متقابل و کاهش اعتماد به ‌نفس همراه خواهد بود.
یه اصطلاح روانشناسی هست به اسم"نگاه از بالکن" یعنی به مسائل از بالا نگاه کنیم، از بیرون.
مثل اینکه از بالکن توی حیاط رو نگاه میکنیم و اونطوری دیدمون دقیق تره.
تا وقتی از بیرون به خودمون نگاه نکنیم، نمی‌فهمیم چه بلایی داره سرمون میاد...
Forwarded from Zahra🌅
🌺با سلام و احترام🌺
این پرسشنامه جهت انجام یک پژوهش در حوزه معنویت، تحت نظر دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی اجرا می شود.
تکمیل این پرسشنامه ۱۵ دقیقه از وقت گرانبهای شما را به خود اختصاص میدهد.
شما با تکمیل این پرسشنامه کمک شایانی به افزایش دانش روانشناختی می کنید.
لازم به ذکر است که اطلاعات شما کاملا محرمانه میماند.
شرایط تکمیل پرسشنامه:
دانشجو بودن و یا فارغ التحصیل در سال های اخیر
بازه ی سنی: ۱۸ تا ۴۰

پیشاپیش، از همراهی شما صمیمانه سپاسگزاریم.🙏

لینک پرسشنامه:
https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSeOmXxtqBns43_RqLHBVdj5u5w6vh0QWnNuwdirUljDDuuvJg/viewform?usp=sf_link
در کودکی نظام باورهای کودک شکل میگیرد و والدین تاثیر فوق‌العاده ای در رشد افکار منفی و مثبت فرزندشان دارند...

موقع صحبت کردن با آنها
مدام از بی پولی سخن نگوییم
تو چه قدر تنبل هستی
آخرش هیچی نمیشوی
و امثال اینها

ذهن آنها را با با برکت و فراوانی دنیا
با اینکه چقدر فوق‌العاده و دوست داشتنی هستند و اینکه آینده درخشانی در انتظار شان هست آشنا کنید تا واقعا قدرتمند شوند و با دید مثبتی زندگی کنند.
#مهارتهای_زندگی
چرا برخی مردم بی‌وقفه در زندگی #شانس می‌آورند درحالی که سايرين همیشه بدشانس هستند؟

آگهی‌هايی در روزنامه‌های سراسری چاپ کردم و از افرادی که احساس می‌کردند خوش‌شانس يا بدشانس هستند خواستم با من تماس بگيرند. صدها نفر برای شرکت در مطالعه من داوطلب شدند و در طول سال‌های گذشته با آنها مصاحبه کردم، زندگی‌شان را زير نظر گرفتم و از آنها خواستم در آزمايش‌های من شرکت کنند.

نتايج نشان داد که هرچند اين افراد به کلی از اين موضوع غافلند، کليد خوش‌شانسی يا بدشانسی آنها در افکار و کردارشان نهفته است. برای مثال، فرصت‌های ظاهرا خوب در زندگی را در نظر بگيريد. افراد خوش‌شانس مرتبا با چنين فرصت‌هايی برخورد می‌کنند، درحالی که افراد بدشانس نه.

با ترتيب دادن يک آزمايش ساده سعی کردم بفهم آيا اين مساله ناشی از توانايی آنها در شناسايی چنين فرصت‌هايی است يا نه. به هر دو گروه افراد خوش شانس و بدشانس روزنامه‌ای دادم و از آنها خواستم آن را ورق بزنند و بگويند چند عکس در آن هست.

به طور مخفيانه يک آگهی بزرگ را وسط روزنامه قرار دادم که می‌گفت: اگر به سرپرست اين مطالعه بگوييد که اين آگهی را ديده‌ايد، 250 پوند پاداش خواهيد گرفت. اين آگهی نيمی از صفحه را پر کرده بود و به حروف بسيار درشت چاپ شده بود. با اين که اين آگهی کاملا خيره کننده بود، افرادی که احساس بدشانسی می‌کردند عمدتا آن را نديدند، درحالی که اغلب افراد خوش‌شانس متوجه آن شدند.

مطالعه من نشان داد که افراد بدشانس عموما عصبی‌تر از افراد خوش‌شانس هستند و اين فشار عصبی توانايی آنها در توجه به فرصت‌های غيرمنتظره را مختل می‌کند. در نتيجه، آنها فرصت‌های غيرمنتظره را به خاطر تمرکز بيش از حد بر ساير امور از دست می‌دهند.
برای مثال وقتی به مهمانی می‌روند چنان غرق يافتن جفت بی‌نقصی هستند که فرصت‌های عالی برای يافتن دوستان خوب را از دست می‌دهند. آنها به قصد يافتن مشاغل خاصی روزنامه را ورق می‌زنند و از ديدن ساير فرصت‌های شغلی باز می‌مانند. افراد خوش‌شانس آدم‌های راحت‌تر و بازتری هستند، در نتيجه آنچه را در اطرافشان وجود دارد و نه فقط آنچه را در جستجوی آنها هستند می‌بينند.

تحقيقات من در مجموع نشان داد که آدم‌های خوش‌اقبال براساس چهار اصل، برای خود فرصت ايجاد می‌کنند.
اول آنها در ايجاد و يافتن فرصت‌های مناسب مهارت دارند،
دوم به قوه شهود گوش می‌سپارند و براساس آن تصميم‌های مثبت می‌گيرند.
سوم به خاطر توقعات مثبت، هر اتفاقی نيکی برای آنها رضايت بخش است.
چهارم نگرش انعطاف‌پذير آنها، بدبياری را به خوش‌اقبالی بدل می‌کند.
در مراحل نهايی مطالعه، از خود پرسيدم آيا می‌توان از اين اصول برای خوش‌شانس کردن مردم استفاده کرد. از گروهی از داوطلبان خواستم يک ماه وقت خود را صرف انجام تمرين‌هايی کنند که برای ايجاد روحيه و رفتار يک آدم خوش‌شانس در آنها طراحی شده بود. اين تمرين‌ها به آنها کمک کرد فرصت‌های مناسب را دريابند، به قوه شهود تکيه کنند، انتظار داشته باشند بخت به آنها رو کند و در مقابل بدبياری انعطاف نشان دهند.

يک ماه بعد، داوطلبان بازگشته و تجارب خود را تشريح کردند. نتايج حيرت انگيز بود: 80 درصد آنها گفتند آدم‌های شادتری شده‌اند، از زندگی رضايت بيشتری دارند و شايد مهم‌تر از هر چيز خوش‌شانس‌تر هستند. و بالاخره اين که من عامل شانس را کشف کردم.
ریچارد وایزمن - روانشناس دانشگاه
*
افرادی که تحت تاثیر جملات بی‌معنی ولی به ظاهر خردمندانه قرار می گيرندضریب هوشی پایین‌تری دارند.
*لبخند بزن، امروز روز جدیدی است.
*آنچه تو را نمی کشد، نیرومندتر می سازد.
*همیشه آخرش خوب میشه، اگه هنوز خوب نشده یعنی به آخرش نرسیده.

این جملات به ظاهر فلسفی یا انگیزه بخش برای تحت تاثیر قراردادن شما ساخته شدند نه آگاه کردن شما از اطلاعاتی جدید.

*گوردن پنیکوک،سرپرست تیم تحقیقاتی، بیان میکند:
افرادی که خریدار چرندیات هستند کمتر اهل تفکر هستند و توانایی‌های شناختی و کلامی و تفکر انتزاعی و حسابی (کار با اعداد) کمتری دارند. این افراد سردرگمی هستی شناسی بیشتری دارند، بیشتر تحت تاثیر تئوری توطئه هستند و احتمال بیشتری دارد که تحت تاثیر باورهای مذهبی یا ماوراء طبیعی باشند و بیشتر احتمال دارد که طب مکمل یا جایگزین رو قبول داشته باشند.
#مهارتهای_زندگی

فهرست افکار مقابله ای

اینها نمونه ای از افکار مقابله ای هستند که در موقعیتهای آشفته ساز، حین تجربه هیجانات ناخوشایند میتوانیم با خود مرور کنیم تا عمل تکانشی و مخرب انجام ندهیم:

1⃣ اشتباه گریزناپذیر است.
هیچ انسانی بی عیب و نقص نیست.

2⃣ من قبلا تجارب ناخوشایند زیادی داشتم و آنها را پشت سر گذاشتم.

3⃣ این نیز بگذرد.

4⃣ احساسهای من مثل امواج دریا هستند که دائم میآیند و میروند.

5⃣ احساسهایم در حال حاضر ناخوشایند هستند، اما میتوانم آنها را بپذیرم.

6⃣ میتوانم مضطرب بشوم و در عین حال، با این موقعیت کنار بیایم.

7⃣ این فرصتی است برای من تا یاد بگیرم چگونه با ترسهایم مقابله کنم.

8⃣ میتوانم این مشکل را به گونه ای پشت سر بگذارم که مرا تحت تأثیر قرار ندهد.

9⃣ میتوانم در حال حاضر دست به کاری بزنم که احساس راحتی بیشتر کنم.

0⃣1⃣ قبلا توانسته ام از چنین موقعیتهایی سربلند بیرون بیایم و الان نیز میتوانم با آن مقابله کنم.

1⃣1⃣ ترس، اضطراب، و غمگینی مرا نمیکشند!
فقط در حال حاضر احساس خوبی ندارم.

2⃣1⃣ اینها احساسهای من هستند و در نهایت مرا رها میکنند.

3⃣1⃣ درسته! من گاهی اوقات دچار احساس ناراحتی، اضطراب و ترس میشوم.

4⃣1⃣ افکارم نمیتوانند زندگی مرا کنترل کنند، خودم باید دست به کار شوم.

5⃣1⃣ اگر بخواهم میتوانم جور دیگری به موضوع فکر کنم.

6⃣1⃣ در حال حاضر، خطری مرا تهدید نمیکند.

7⃣1⃣ خب که چی؟!

8⃣1⃣ در حال حاضر، در این موقعیت گیر کرده ام، ولی این وضعیت موقتی است.

9⃣1⃣ این قدر قوی هستم که بتوانم با این موقعیت کنار بیایم.


📙تکنیکهای رفتاردرمانی دیالکتیک
👤 متیو مک کی و همکاران
#تلنگر

🔴افرادی که بیشتر از همه قربانی باج گیری عاطفی می‌شوند.


✴️افرادی که همیشه به دنبال راضی کردن و خشنود کردن دیگران هستند و هر کاری می‌کنند تا مورد تأیید دیگران قرار بگیرند، بیشتر از همه مورد باج گیری عاطفی قرار می‌گیرند.

💢آن‌ها معتاد به تأیید و تصدیق دیگران هستند به همین دلیل اغلب هدف باج گیران عاطفی قرار می‌گیرند و خواسته‌های آنان را برآورده می‌سازندشخصیت های مهرطلب اغلب افرادی هستند که قربانی می‌شوند.

✴️فرد سلطه جو ابتدا نیاز آن‌ها به تأیید شدن را ارضا می‌کند و سپس با طرد کردن فرد او را مجبور می‌کند خواسته‌اش را عملی کند.

گروهی دیگر از قربانیان افرادی هستند که از تعارض و رویایی با دیگران و خشم آن‌ها ترس شدید دارند.
کافی است فرد سلطه‌جو کمی صدایش را بالا ببرد،فرد قربانی خیلی زود اطاعت می‌کند.
 

♨️باید بدانید که هیچ نوع باج­گیری، بدون کمک و همکاری شما صورت نمی‌گیرد؛ این یک فرایند دو طرفه است.
شما باید بدانید که وقتی هدف یک باج­گیر قرار گرفته‌اید، نقشتان چیست؟

✴️نباید با نقاط حساس خود وارد روابط شوید.نقاطی که از تجربه‌ها یا ضعف‌های شما ناشی می­ شود.
احساساتی مثل ترس، عدم امنیت، ترک شدن، پشیمان و غم‌های انباشته شده،نقاط حساس و دردناک زندگی شما هستند،باید تا زمانی که لازم است برای خودتان باقی بماند.

♨️باج­گیری زمانی اتفاق می‌­افتد که شما این نقاط را به دیگران نشان می‌­دهید و در واقع خودتان اجازه ورود می‌دهید.
دیگران نیز بنابر تیپ شخصیتی خود،روی آن نقاط فشار می­ آورند.
بنابراین باید متوجه شده باشید که خودتان، متهم ردیف اولید.

✴️برای مقابله با باج گیری عاطفی لازم است شجاعت نه گفتن و به جان خریدن فشارهای فرد باج­گیر را به دست بیاورید و مقاومت کنید.

♨️واقعیت این است که سازش و تسلیم شدن شما،راه باج­گیری را به فرد مقابل یاد می­‌دهد. شخص باج­گیر،معمولا به دلیل ضعف‌های شخصیتی و روانی خود و نیاز به تأیید و توجه،آزار می­‌بیند ولی شما نیز عزت نفس و غرور خود را با سازش کردن زیر سوال می­‌برید.
آیا معنی کلمه "سپاس" را میدانید؟

سپاس کلمه ی ایرانیست و یادگار زرتشت،
که همواره میگفت؛
سه چیز را پاس بدارید؛
پندار نیک "پاس یک"
گفتار نیک "پاس دو "
کردار نیک "پاس سه"
"سه پاس" یعنی ؛
پاسداشت و پاسداری از سه "نیک"
و ایرانیان با گفتن "سپاس"
به همدیگر یاد آور این سه مورد
مهم می شدند...
2024/11/16 10:46:58
Back to Top
HTML Embed Code: