#تلنگر
مراقب احساسات منفی ای که دیگران در شما القا می کنند باشید.
زمانی که شما نسبت به خود دچار عواطف و تفکرات منفی می شوید، آسیب پذیر و مستعد سواستفاده خواهید بود.
جملاتی مانند:
از تو توقع نداشتم!
تو هم مثل بقیه ای!
تو هم مرا تنها گذاشتی!
تو زندگی مرا خراب کردی!
به خاطر تو خودم را میکشم!
مگه تو بچه ای؟!
بچه ننه!
تو مرا دوست نداری، اگر داشتی ....
و .....
شنیدن این جملات باعث می شود شما احساس گناه و یا حماقت کنید و به راحتی به خواسته های دیگران تن بدهید.
به دلیل احساس گناه ممکن است تن به یک رابطه ی آسیب زا بدهید.
نتوانید به راحتی نه بگویید و از حق خود دفاع کنید و به کارهایی تن بدهید که هیچ علاقه ای به انجامش ندارید و یا حتی برای شما مضر است.
ممکن است به دلیل احساس گناه، حقارت، خشم و عدم اعتماد به نفس به رفتارهای پرخطرتن بدهید.
بنابراین هر زمان با چنین جملاتی با بار منفی مواجه شدید، هوشیار باشید و به آنها به عنوان یک زنگ خطر توجه کنید
و به عواقب تن دادن به این برچسب ها فکر کنید.
اجازه ندهید دیگران با القا احساس منفی به شما، شما را به بازی بگیرند.
نه گفتن را یاد بگیرید و با حرف های طرف مقابل سست نشوید و حس گناهکار بودن در جایی که تصمیم درستی را گرفتید، نداشته باشید.
چه بسیاری رابطه هایی که در آخر منجر به طلاق شده و اعتیادهای خانمان سوز که با همان نه گفتن اول شما می توانست اتفاق نیفتد و شما حالا خوشبخت بودید.
مراقب احساسات منفی ای که دیگران در شما القا می کنند باشید.
زمانی که شما نسبت به خود دچار عواطف و تفکرات منفی می شوید، آسیب پذیر و مستعد سواستفاده خواهید بود.
جملاتی مانند:
از تو توقع نداشتم!
تو هم مثل بقیه ای!
تو هم مرا تنها گذاشتی!
تو زندگی مرا خراب کردی!
به خاطر تو خودم را میکشم!
مگه تو بچه ای؟!
بچه ننه!
تو مرا دوست نداری، اگر داشتی ....
و .....
شنیدن این جملات باعث می شود شما احساس گناه و یا حماقت کنید و به راحتی به خواسته های دیگران تن بدهید.
به دلیل احساس گناه ممکن است تن به یک رابطه ی آسیب زا بدهید.
نتوانید به راحتی نه بگویید و از حق خود دفاع کنید و به کارهایی تن بدهید که هیچ علاقه ای به انجامش ندارید و یا حتی برای شما مضر است.
ممکن است به دلیل احساس گناه، حقارت، خشم و عدم اعتماد به نفس به رفتارهای پرخطرتن بدهید.
بنابراین هر زمان با چنین جملاتی با بار منفی مواجه شدید، هوشیار باشید و به آنها به عنوان یک زنگ خطر توجه کنید
و به عواقب تن دادن به این برچسب ها فکر کنید.
اجازه ندهید دیگران با القا احساس منفی به شما، شما را به بازی بگیرند.
نه گفتن را یاد بگیرید و با حرف های طرف مقابل سست نشوید و حس گناهکار بودن در جایی که تصمیم درستی را گرفتید، نداشته باشید.
چه بسیاری رابطه هایی که در آخر منجر به طلاق شده و اعتیادهای خانمان سوز که با همان نه گفتن اول شما می توانست اتفاق نیفتد و شما حالا خوشبخت بودید.
اگر فرزند شما کلاس اول یا دوم ابتدایی هست و احساس می کنید, او کند نویس است.
ضمن اینکه از مقایسه کردن او با دیگران خوداری می فرمایید باید دانست که کند نویسی ممکن است علت های مختلفی چون :
عدم هماهنگي چشم و دست.
فشار زياد قلم روي کاغذ.
عدم صحيح در دست گرفتن قلم.
ضعيف بودن عضلات انگشتان و دست. ملالآور بودن نوشتن به دليل ضعف يا عدم داشتن انگيزه و.... داشته باشد .
برخی از روشهاي درمان کند نويسي:
🎈هرگونه ترس و اضطراب را از دانشآموز خود دور کنيم.
🎈 از مداد خيلي بلند و خيلي کوتاه به هيچ وجه استفاده نگردد.
🎈از ميز تحريرِ مناسب استفاده شود.
🔻 از کاغذ و برگهاي سفيد و مرغوب استفاده شود.
🔻 بهمنظور تقويت عمل انبساط و انقباض ماهيچههاي انگشتان، دانههاي کوچک (مثلاً دانههاي تسبيح) را روي زمين ريخته و از او بخواهيم آنها را با سر انگشتهاي شصت و اشاره و ميانه، جمع کند.
🔻 هوا نويسي (نوشتن با قلم روي هوا و فضاي اطراف): اين روش در تند نويسي، کمک قابل توجّهي به دانشآموزان ميکند؛ چرا که اين عمل در تسريع حرکات عضلات دست، بازو و ساعد و هماهنگي مغز با چشم و دست، تأثير بسياري دارد.
🔻سينهخيز رفتن: روزي چند دقيقه (کمتر از ده دقيقه) دانشآموز سينهخيز برود. اين عمل در هماهنگي اعضاي بدن بسيار مؤثّر است..
🔻 هر روز قبل از نوشتن تکاليف، چند دقيقه انگشتان را باز و بسته کند.
ضمن اینکه از مقایسه کردن او با دیگران خوداری می فرمایید باید دانست که کند نویسی ممکن است علت های مختلفی چون :
عدم هماهنگي چشم و دست.
فشار زياد قلم روي کاغذ.
عدم صحيح در دست گرفتن قلم.
ضعيف بودن عضلات انگشتان و دست. ملالآور بودن نوشتن به دليل ضعف يا عدم داشتن انگيزه و.... داشته باشد .
برخی از روشهاي درمان کند نويسي:
🎈هرگونه ترس و اضطراب را از دانشآموز خود دور کنيم.
🎈 از مداد خيلي بلند و خيلي کوتاه به هيچ وجه استفاده نگردد.
🎈از ميز تحريرِ مناسب استفاده شود.
🔻 از کاغذ و برگهاي سفيد و مرغوب استفاده شود.
🔻 بهمنظور تقويت عمل انبساط و انقباض ماهيچههاي انگشتان، دانههاي کوچک (مثلاً دانههاي تسبيح) را روي زمين ريخته و از او بخواهيم آنها را با سر انگشتهاي شصت و اشاره و ميانه، جمع کند.
🔻 هوا نويسي (نوشتن با قلم روي هوا و فضاي اطراف): اين روش در تند نويسي، کمک قابل توجّهي به دانشآموزان ميکند؛ چرا که اين عمل در تسريع حرکات عضلات دست، بازو و ساعد و هماهنگي مغز با چشم و دست، تأثير بسياري دارد.
🔻سينهخيز رفتن: روزي چند دقيقه (کمتر از ده دقيقه) دانشآموز سينهخيز برود. اين عمل در هماهنگي اعضاي بدن بسيار مؤثّر است..
🔻 هر روز قبل از نوشتن تکاليف، چند دقيقه انگشتان را باز و بسته کند.
#تلنگر
" نیاز مهمی که ما باید بدان توجه کنیم این است که باید #استعداد_لذت_بردن را در خود شکوفا کنیم. لذت بردن امری است که نیاز به آموزش و تمرین دارد و نباید گمان کرد که در زندگی هر چه تعداد اشیاء لذتبخش بیشتر شود زندگی ما نیز عموماً خوشتر خواهد شد.
🔹تعدادی از نیازهای معنوی ما در ارتباط با دیگران شکل میگیرد؛ مانند نیاز به #مصون_بودن_از_فریبکاری وخشونت دیگران نسبت به ما. هر فرد در ارتباط با دیگران نیاز دارد که از فریبکاری آنها در ساحت نظر و خشونت آنها در ساحت عمل در امان باشد و گمان به فریبکاری و خشونت از جانب دیگران کیفیت زندگی ما را پایین میآورد و زندگی را برای ما تلخ میکند؛ بنابراین ما نیاز داریم تا در این زمینه از دیگران مصونیت داشته باشیم.
🔹نیاز معنوی دیگری که در ارتباط با دیگران مطرح میشود #نیاز_به_آزادی_اجتماعی است. ما نیاز داریم تا هنگامی که به آزادی دیگران خدشهای وارد نمیکنیم، از جانب آنها لطمهای را متوجه خود نبینیم و اضطراب لطمه خوردن از دیگران و تعدی به حریم آزادی اجتماعی از جانب دیگران، زندگی را تلخ میکند.
🔹دستهای دیگر از نیازها مربوط به #ارتباط_ما_با_طبیعت میشود، یکی از نیازهایی که ما داریم این است که با درد و رنج کمتر و لذت و نزدیکی بیشتر با طبیعت ارتباط برقرار کنیم؛ درواقع ما نیاز داریم که زندگی خود را تا حدی که امکان دارد با رنج کمتر در محیط طبیعت بگذرانیم و از این ارتباط لذت بیشتری ببریم. نیاز مهمی که ما باید بدان توجه کنیم این است که باید استعداد لذت بردن را در خود شکوفا کنیم. لذت بردن امری است که نیاز به آموزش و تمرین دارد و نباید گمان کرد که در زندگی هر چه تعداد اشیاء لذتبخش بیشتر شود زندگی ما نیز عموماً خوشتر خواهد شد. باید توجه کنیم بجای اینکه بر تعداد چیزهای لذتبخش در زندگی بیافزاییم باید راه لذت بردن از چیزها را بیاموزیم.
🔹 مثلاً ممکن است ما در مقابل زیباترین تابلوی نقاشی عالم بایستیم، اما به دلیل این که چشمان ما آموزش هنری و زیباییشناختی ندیده است از تماشای تابلو لذت نبریم، این امر در باب سایر مصادیق لذت بردن نیز صادق است. ما نیاز داریم که استعداد لذت بردن از چیزها را در خود به فعلیت برسانیم و باید یاد بگیریم چگونه میشود همه هستی را زیبا دید و چگونه میشود از همه هستی لذت برد و درنتیجه ما نیاز داریم که زندگی را بیمعنا نبینیم.
🔹برای اینکه زندگی را پوچ و بیمعنا نبینیم باید یاد بگیریم چگونه به زندگی نگاه کنیم تا بیمعنا به نظر نرسد. هر چه استعداد لذت بردن در ما بیشتر شکوفا شود، لذتهای ما افزون میشود. نیاز به یادگیری لذت بردن، نیاز معنویای است که برآورده نشدن آن دو عارضه دارد. یک عارضه این است که زندگی کمکم به پوچی و بیمعنایی میرسد و دوم اینکه ملال در زندگی حاصل میشود. ملال یعنی استعداد لذت بردن از داراییهای زندگی به صفر برسد.
🔹وقتی انسان دچار ملال میشود دارایی هایی دارد که میتواند از آنها لذت برد اما دیگر از آنها لذت نمیبرد و فرد توانایی لذت بردن از داراییهای خود را از دست داده است. باید توجه کرد که نیازهای معنوی اگر برآورد نشوند کیفیت زندگی را پایین میآورند و سبب میشوند که یک متفکر و یا روان شناس بزرگی به این تلقی برسد که زندگی، یک بیماری لاعلاج است که از طریق ارتباط زن و مرد انتقال مییابد و همه کسانی که به این بیماری مبتلا شوند، میمیرند. درواقع این متفکر، استعداد لذت بردن از زندگی را از دست داده است و نه تنها زندگی را زیبا نمیبیند؛ بلکه آن را یک بیماری تلقی میکند
🔅سخنرانی استاد مصطفی ملکیان در دانشگاه کردستان تحت عنوان "عقلانیت و معنویت"
" نیاز مهمی که ما باید بدان توجه کنیم این است که باید #استعداد_لذت_بردن را در خود شکوفا کنیم. لذت بردن امری است که نیاز به آموزش و تمرین دارد و نباید گمان کرد که در زندگی هر چه تعداد اشیاء لذتبخش بیشتر شود زندگی ما نیز عموماً خوشتر خواهد شد.
🔹تعدادی از نیازهای معنوی ما در ارتباط با دیگران شکل میگیرد؛ مانند نیاز به #مصون_بودن_از_فریبکاری وخشونت دیگران نسبت به ما. هر فرد در ارتباط با دیگران نیاز دارد که از فریبکاری آنها در ساحت نظر و خشونت آنها در ساحت عمل در امان باشد و گمان به فریبکاری و خشونت از جانب دیگران کیفیت زندگی ما را پایین میآورد و زندگی را برای ما تلخ میکند؛ بنابراین ما نیاز داریم تا در این زمینه از دیگران مصونیت داشته باشیم.
🔹نیاز معنوی دیگری که در ارتباط با دیگران مطرح میشود #نیاز_به_آزادی_اجتماعی است. ما نیاز داریم تا هنگامی که به آزادی دیگران خدشهای وارد نمیکنیم، از جانب آنها لطمهای را متوجه خود نبینیم و اضطراب لطمه خوردن از دیگران و تعدی به حریم آزادی اجتماعی از جانب دیگران، زندگی را تلخ میکند.
🔹دستهای دیگر از نیازها مربوط به #ارتباط_ما_با_طبیعت میشود، یکی از نیازهایی که ما داریم این است که با درد و رنج کمتر و لذت و نزدیکی بیشتر با طبیعت ارتباط برقرار کنیم؛ درواقع ما نیاز داریم که زندگی خود را تا حدی که امکان دارد با رنج کمتر در محیط طبیعت بگذرانیم و از این ارتباط لذت بیشتری ببریم. نیاز مهمی که ما باید بدان توجه کنیم این است که باید استعداد لذت بردن را در خود شکوفا کنیم. لذت بردن امری است که نیاز به آموزش و تمرین دارد و نباید گمان کرد که در زندگی هر چه تعداد اشیاء لذتبخش بیشتر شود زندگی ما نیز عموماً خوشتر خواهد شد. باید توجه کنیم بجای اینکه بر تعداد چیزهای لذتبخش در زندگی بیافزاییم باید راه لذت بردن از چیزها را بیاموزیم.
🔹 مثلاً ممکن است ما در مقابل زیباترین تابلوی نقاشی عالم بایستیم، اما به دلیل این که چشمان ما آموزش هنری و زیباییشناختی ندیده است از تماشای تابلو لذت نبریم، این امر در باب سایر مصادیق لذت بردن نیز صادق است. ما نیاز داریم که استعداد لذت بردن از چیزها را در خود به فعلیت برسانیم و باید یاد بگیریم چگونه میشود همه هستی را زیبا دید و چگونه میشود از همه هستی لذت برد و درنتیجه ما نیاز داریم که زندگی را بیمعنا نبینیم.
🔹برای اینکه زندگی را پوچ و بیمعنا نبینیم باید یاد بگیریم چگونه به زندگی نگاه کنیم تا بیمعنا به نظر نرسد. هر چه استعداد لذت بردن در ما بیشتر شکوفا شود، لذتهای ما افزون میشود. نیاز به یادگیری لذت بردن، نیاز معنویای است که برآورده نشدن آن دو عارضه دارد. یک عارضه این است که زندگی کمکم به پوچی و بیمعنایی میرسد و دوم اینکه ملال در زندگی حاصل میشود. ملال یعنی استعداد لذت بردن از داراییهای زندگی به صفر برسد.
🔹وقتی انسان دچار ملال میشود دارایی هایی دارد که میتواند از آنها لذت برد اما دیگر از آنها لذت نمیبرد و فرد توانایی لذت بردن از داراییهای خود را از دست داده است. باید توجه کرد که نیازهای معنوی اگر برآورد نشوند کیفیت زندگی را پایین میآورند و سبب میشوند که یک متفکر و یا روان شناس بزرگی به این تلقی برسد که زندگی، یک بیماری لاعلاج است که از طریق ارتباط زن و مرد انتقال مییابد و همه کسانی که به این بیماری مبتلا شوند، میمیرند. درواقع این متفکر، استعداد لذت بردن از زندگی را از دست داده است و نه تنها زندگی را زیبا نمیبیند؛ بلکه آن را یک بیماری تلقی میکند
🔅سخنرانی استاد مصطفی ملکیان در دانشگاه کردستان تحت عنوان "عقلانیت و معنویت"
تفاوت زنان و مردان در شکست عاطفی
مردان دیرتر از زنان به پذیرش میرسند!
تحقیقات نشان میدهد میزان اندوهی كه پس از شكست عاطفی تجربه میشود در زنان بیشتر از مردان است. اما زنان چون در مورد جزئیات رابطه خود با دیگران بیشتر از مردان صحبت میكنند زودتر میتوانند مشكل خود را حلو فصل كرده، به پذیرش برسند.
مردان از آنجا كه اغلب عادت به گفتوگو درباره روابط عاطفی خود ندارند مدت زمان بیشتری برای رسیدن به پذیرش نیاز دارند و در بعضی افراد شكست عشقی بهطور كامل حل نخواهد شد.
مردان دیرتر از زنان به پذیرش میرسند!
تحقیقات نشان میدهد میزان اندوهی كه پس از شكست عاطفی تجربه میشود در زنان بیشتر از مردان است. اما زنان چون در مورد جزئیات رابطه خود با دیگران بیشتر از مردان صحبت میكنند زودتر میتوانند مشكل خود را حلو فصل كرده، به پذیرش برسند.
مردان از آنجا كه اغلب عادت به گفتوگو درباره روابط عاطفی خود ندارند مدت زمان بیشتری برای رسیدن به پذیرش نیاز دارند و در بعضی افراد شكست عشقی بهطور كامل حل نخواهد شد.
#گزیده_کتاب
بدرفتاری با کودک ، طرد او و غفلت نسبت به نیازهایش اگر چه بسیار فراگیر است ولی دلیل اصلی ناخرسندی خانواده ها نیست. بخش اعظمی از ناخشنودی خانواده ها ناشی از کوشش والدین به وادار ساختن کودکان به کاری است که مایل به انجامش نیستند. نیت والدین غالباً خیر است، ولی کودکان ، به ویژه آنهایی که کمی بزرگ تر هستند ، برای دستیابی به آزادی شخصی در برابر تلاش های والدین خود مقاومت می کنند. سال ها بعد این اختلاف و تعارض دوباره به گونه ای دیگر پدیدار می شود و آن زمانی است که کودکان دیروز ، پدر و مادر سالخوردۀ خود را به کارهایی وادار می کنند که والدین دوست ندارند انجام بدهند.
📕تئوري انتخاب درآمدي
بر روان شناسي اميد"
👤دکتر ويليام گلاسر
بدرفتاری با کودک ، طرد او و غفلت نسبت به نیازهایش اگر چه بسیار فراگیر است ولی دلیل اصلی ناخرسندی خانواده ها نیست. بخش اعظمی از ناخشنودی خانواده ها ناشی از کوشش والدین به وادار ساختن کودکان به کاری است که مایل به انجامش نیستند. نیت والدین غالباً خیر است، ولی کودکان ، به ویژه آنهایی که کمی بزرگ تر هستند ، برای دستیابی به آزادی شخصی در برابر تلاش های والدین خود مقاومت می کنند. سال ها بعد این اختلاف و تعارض دوباره به گونه ای دیگر پدیدار می شود و آن زمانی است که کودکان دیروز ، پدر و مادر سالخوردۀ خود را به کارهایی وادار می کنند که والدین دوست ندارند انجام بدهند.
📕تئوري انتخاب درآمدي
بر روان شناسي اميد"
👤دکتر ويليام گلاسر
#گزیده_کتاب
تفاوت میان خودپسندی و غرور در این است که غرور، اعتقاد راسخ به ارزش فوقالعادهی خویش در زمینهای خاص است،
اما خودپسندی، خواستِ ایجاد چنین اعتقادی در دیگران است و معمولاً با این آرزوی نهان همراه است که در نهایت، خود نیز بتوانیم به همان اعتقاد برسیم.
بنابراین، غرور از درون انسان نشأت میگیرد و در نتیجه، قدردانی مستقیم از خویشتن است. اما خودپسندی کوششی است برای جلب قدردانی از بیرون، یعنی دستیابی غیرمستقیم به قدردانی است. از این رو خودپسندی، آدمی را پرگو و غرور کمگو میکند .
👤#آرتور_شوپنهاور
📕در باب حکمت زندگی
تفاوت میان خودپسندی و غرور در این است که غرور، اعتقاد راسخ به ارزش فوقالعادهی خویش در زمینهای خاص است،
اما خودپسندی، خواستِ ایجاد چنین اعتقادی در دیگران است و معمولاً با این آرزوی نهان همراه است که در نهایت، خود نیز بتوانیم به همان اعتقاد برسیم.
بنابراین، غرور از درون انسان نشأت میگیرد و در نتیجه، قدردانی مستقیم از خویشتن است. اما خودپسندی کوششی است برای جلب قدردانی از بیرون، یعنی دستیابی غیرمستقیم به قدردانی است. از این رو خودپسندی، آدمی را پرگو و غرور کمگو میکند .
👤#آرتور_شوپنهاور
📕در باب حکمت زندگی
#گزیده_کتاب
قانونى داريم كه هميشه ثابت است:
"ما به محيطمان عادت ميكنيم"
اگر با آدم های بدبخت نشست و برخواست کنید، کم کم به بدبختی عادت می کنید و فکر می کنید که این طبیعی است.
اگر با آدم های غرغرو همنشین باشید عیب جو و غرغرو می شوید و آن را طبیعی می دانید
اگر دوست شما دروغ بگوید، در ابتدا از دستش ناراحت می شوید ولی در نهایت شما هم عادت می کنید به دیگران دروغ بگوییدو اگر مدت طولانی با چنین دوستانی باشید، به خودتان هم دروغ خواهید گفت.
اگر با آدم های خوشحال و پر انگیزه دمخور شوید شما هم خوشحال و پرانگیزه می شوید و این امر برایتان کاملا طبیعی است.
"تصمیم بگیرید به مجموعه افراد مثبت ملحق شوید وگرنه افراد منفی شما را پایین می کشند و اصلا متوجه چنین اتفاقی هم نمی شوی"
👤#اندرو_متیوس
📗یکروز را 365 بار تکرار نکن
قانونى داريم كه هميشه ثابت است:
"ما به محيطمان عادت ميكنيم"
اگر با آدم های بدبخت نشست و برخواست کنید، کم کم به بدبختی عادت می کنید و فکر می کنید که این طبیعی است.
اگر با آدم های غرغرو همنشین باشید عیب جو و غرغرو می شوید و آن را طبیعی می دانید
اگر دوست شما دروغ بگوید، در ابتدا از دستش ناراحت می شوید ولی در نهایت شما هم عادت می کنید به دیگران دروغ بگوییدو اگر مدت طولانی با چنین دوستانی باشید، به خودتان هم دروغ خواهید گفت.
اگر با آدم های خوشحال و پر انگیزه دمخور شوید شما هم خوشحال و پرانگیزه می شوید و این امر برایتان کاملا طبیعی است.
"تصمیم بگیرید به مجموعه افراد مثبت ملحق شوید وگرنه افراد منفی شما را پایین می کشند و اصلا متوجه چنین اتفاقی هم نمی شوی"
👤#اندرو_متیوس
📗یکروز را 365 بار تکرار نکن
#تلنگر
یکی از دوستانِ کاناداییم، یه قانونِ جالب واسه خودش داشت!
قانونش این بود که:
با وجودِ داشتن همسر، دو بچه و زندگی مستقل و کارِ پر مسئولیت ماهی «یک شب» باید خونه پدر و مادرش باشه!
میگفت که کارهای بچههارو انجام میدم و میرم خودم تنهایی، مثل دورانِ بچگی و نوجوانی ... چندین ساله این قانون رو دارم، هم خودم و هم همسرم!
میگفت: خیلی وقتها هم کار خاصی
نمیکنیم! پدرم تلویزیون نگاه میکنه
و من کتاب میخونم، مادرم تعریف میکنه، من گوش میدم، من حرف میزنم و مـادرم یا پدرم چرت میزنند و شب میخوابیم... صبح صبحانهای میخوریم، بعد برمیگـردم به زندگی!
دیروز روی فیسبوکش دیدم یه "عکس" گذاشته بود و یه نوشته که متوجه شدم مادرش چند ماه پیش فوت شده. براش پیام دادم که بابتِ درگذشت مادرت متاسفم و همیشـه ماهی یک شبی رو که گفتـه بودی به یاد دارم...
جوابی داده، تشکری کرده و نوشته که: «مادرم توی خاطراتِ محدودش از اون شبها به عنوانِ بهترین ساعتهای سالها و ماههای گذشته اش یاد کرده»
و اضافه کرد که:
اگه راستش رو بخوای "بیشتر" از مادرم برای خودم خوشحالم که از این «فرصت و شانس»
نهایتِ استفاده رو بردهام...!!
قوانینِ خوب رو دوست دارم... برای خودتون؛ دلتون؛ حالتون و خانوادتون قانون های قشنگ بذارید؛ بعدا حسرت قانون های گذاشته نشده رو نداشته باشید!
یکی از دوستانِ کاناداییم، یه قانونِ جالب واسه خودش داشت!
قانونش این بود که:
با وجودِ داشتن همسر، دو بچه و زندگی مستقل و کارِ پر مسئولیت ماهی «یک شب» باید خونه پدر و مادرش باشه!
میگفت که کارهای بچههارو انجام میدم و میرم خودم تنهایی، مثل دورانِ بچگی و نوجوانی ... چندین ساله این قانون رو دارم، هم خودم و هم همسرم!
میگفت: خیلی وقتها هم کار خاصی
نمیکنیم! پدرم تلویزیون نگاه میکنه
و من کتاب میخونم، مادرم تعریف میکنه، من گوش میدم، من حرف میزنم و مـادرم یا پدرم چرت میزنند و شب میخوابیم... صبح صبحانهای میخوریم، بعد برمیگـردم به زندگی!
دیروز روی فیسبوکش دیدم یه "عکس" گذاشته بود و یه نوشته که متوجه شدم مادرش چند ماه پیش فوت شده. براش پیام دادم که بابتِ درگذشت مادرت متاسفم و همیشـه ماهی یک شبی رو که گفتـه بودی به یاد دارم...
جوابی داده، تشکری کرده و نوشته که: «مادرم توی خاطراتِ محدودش از اون شبها به عنوانِ بهترین ساعتهای سالها و ماههای گذشته اش یاد کرده»
و اضافه کرد که:
اگه راستش رو بخوای "بیشتر" از مادرم برای خودم خوشحالم که از این «فرصت و شانس»
نهایتِ استفاده رو بردهام...!!
قوانینِ خوب رو دوست دارم... برای خودتون؛ دلتون؛ حالتون و خانوادتون قانون های قشنگ بذارید؛ بعدا حسرت قانون های گذاشته نشده رو نداشته باشید!
#تلنگر
زمانی که نوبت به نزدیکترین روابط میرسد،
شما یک سگ خانگی یا یک کوسه هستید؟
این پرسش را تونی والاس یک مشاور گروهی در کانبرای استرالیا مطرح میکند.
او از این پرسش برای مشخص کردن نگرش مراجعانش کمک میگیرد.
برای چند لحظه تصور کنند
رابطه با یک سگ خانگی چطور است؟
آن سگ کوچک فقط به شما اهمیت میدهد.
فقط میخواهد با شما باشد و شما را راضی نگه دارد.
زمانی که از در وارد میشوید از دیدن شما سرمست میشود، میپرد و دمبش را تکان میدهد، سعی میکند شما را لیس بزند، او هیچوقت از شما خسته نمیشود، همیشه از اینکه شما بیرون میروید ناراحت میشود، شما میتوانید او را نادیده بگیرید، بزنید، گرسنگی بدهید اما او هنوز میخواهد با شما باشد.
حالا، رابطه با یک کوسه چطور است؟ خیلی سخت! کوسه به شما اهمیت نمیدهد، تمام توجهاش به علایق خودش است- اگر به او خوب غذا بدهید ممکن است شما را تنها بگذارد، اما اگر به او غذا ندهید شما را میخورد-
تلاش برای رابطه با کوسه اتلاف وقت است.
در یک رابطه انسانی سالم، باید بین این دو نقطه، تعادلی ایجاد کنیم.
اگر رابطه فقط در مورد شماست
(نیازها، تمایلات، آرزوهای شما) همسرتان به شما به چشم یک کوسه نگاه میکند.
او همیشه برای شما غذا تهیه میکند تا او را نخورید، اما در عوض چیزی دریافت نمیکند.
اگر رابطه فقط درمورد این است که او را راضی نگه دارید، معمولاً نیازهای خودتان را نادیده میگیرید،
شما مانند یک سگ خانگی درمانده و او مانند یک کوسه بزرگ سفید است.
به ندرت پیش میآید که یک همسر تماماً کوسه و دیگری تماًما سگ خانگی باشد. ما جنبههایی از هر دو را در وجودمان داریم اما بیشتر ما از ایجاد تعادل سود میبریم،
وقتی به یک انسان دلسوز و مهربان تبدیل میشویم که به نیازهای هر دو (کوسه و سگ) احترام بگذاریم.
👤راس هریس
مترجم: پیمان دوستی
زمانی که نوبت به نزدیکترین روابط میرسد،
شما یک سگ خانگی یا یک کوسه هستید؟
این پرسش را تونی والاس یک مشاور گروهی در کانبرای استرالیا مطرح میکند.
او از این پرسش برای مشخص کردن نگرش مراجعانش کمک میگیرد.
برای چند لحظه تصور کنند
رابطه با یک سگ خانگی چطور است؟
آن سگ کوچک فقط به شما اهمیت میدهد.
فقط میخواهد با شما باشد و شما را راضی نگه دارد.
زمانی که از در وارد میشوید از دیدن شما سرمست میشود، میپرد و دمبش را تکان میدهد، سعی میکند شما را لیس بزند، او هیچوقت از شما خسته نمیشود، همیشه از اینکه شما بیرون میروید ناراحت میشود، شما میتوانید او را نادیده بگیرید، بزنید، گرسنگی بدهید اما او هنوز میخواهد با شما باشد.
حالا، رابطه با یک کوسه چطور است؟ خیلی سخت! کوسه به شما اهمیت نمیدهد، تمام توجهاش به علایق خودش است- اگر به او خوب غذا بدهید ممکن است شما را تنها بگذارد، اما اگر به او غذا ندهید شما را میخورد-
تلاش برای رابطه با کوسه اتلاف وقت است.
در یک رابطه انسانی سالم، باید بین این دو نقطه، تعادلی ایجاد کنیم.
اگر رابطه فقط در مورد شماست
(نیازها، تمایلات، آرزوهای شما) همسرتان به شما به چشم یک کوسه نگاه میکند.
او همیشه برای شما غذا تهیه میکند تا او را نخورید، اما در عوض چیزی دریافت نمیکند.
اگر رابطه فقط درمورد این است که او را راضی نگه دارید، معمولاً نیازهای خودتان را نادیده میگیرید،
شما مانند یک سگ خانگی درمانده و او مانند یک کوسه بزرگ سفید است.
به ندرت پیش میآید که یک همسر تماماً کوسه و دیگری تماًما سگ خانگی باشد. ما جنبههایی از هر دو را در وجودمان داریم اما بیشتر ما از ایجاد تعادل سود میبریم،
وقتی به یک انسان دلسوز و مهربان تبدیل میشویم که به نیازهای هر دو (کوسه و سگ) احترام بگذاریم.
👤راس هریس
مترجم: پیمان دوستی