Telegram Web Link
ما معمولا دوست داريم الگوی‌خانوادگى پدر و مادر خود را در زندگى بعد از ازدواج پياده كنيم

خانمى را تصور كنيد
كه پيش از ازدواج، زمانى كه پدرش به منزل مى‌آمده بچه‌ها دور او جمع مى‌شدند و به نوبت اتفاقات روزشان را براى پدر بازگو مى‌كردند، به تصور او *خانواده بايد اين چنين باشد.

ولی همسر او در خانواده‌اى بزرگ شده كه پدر اولين ساعات بعد از كار را به خودش اختصاص مى‌داده
تلويزيون مى‌ديده و يا روزنامه مى‌خوانده و
بچه هاحق حرف زدن نداشتند، برداشت او از *خانواده اين است.

حالا در زندگى مشترك، آقا مثل پدرش رفتار می‌کند و‌ خانم که به رفتار پدر خودش عادت داشته،
با دیدن این رفتار به این نتیجه می‌رسد كه همسرش او و بچه‌ها را دوست ندارد و اعتراض مى‌كند و
بعد از چند بار اعتراض آقا نیز به اين نتيجه مى‌رسد كه با يك زن غُرغُرو ازدواج كرده است

و مرد بيشتر اوقات خود را بيرون از منزل مى‌گذراند
و خانم هم به اين نتيجه مى‌رسد كه باید به این زندگی خاتمه دهد
اما در حقيقت آنچه كه دو طرف نياز دارند
آگاهی و گفتگو درباره اين مطلب است كه عملكرد خانواده طرفين در گذشته چگونه بوده؟
و این كه مى‌خواهيم عملكرد خانواده ما اكنون چگونه باشد؟
از کجا بفهمیم که طرف مقابل ما به خانواده بخصوص مادرش #وابسته هست یا نه؟

⭕️وابستگی در حد متعارف و جهت مشورت مشکلی ندارد.

اگر طرف مقابل #نشانه‌های زیر را داشت، وابستگی او شدید است:

1. اگر از او پرسیدید که تا چه حد به نظر دیگران بویژه پدر و مادر اهمیت میدهید، اینگونه پاسخ دهد:
«در هر کاری با آن‌ها مشورت می‌کنم و بدون نظر آن‌ها هیچ کاری نمی‌کنم»

2. در گفتگوی جمعی خواستگاری، هر سوالی که می‌شد اول به مادر نگاه می‌کرد و در صورت تأیید او پاسخ می‌داد.

3. در مواردی پدر و مادرش اجازه پاسخگویی به او نمی‌دادندو به جای فرزندشان پاسخ می‌دادند.

4. در سخنان و گفتگوهای خود، تکه‌کلام‌هایی مثل مامانم‌اینا می‌گن، مامانم‌اینا نظر دیگه‌ای دارن، باید با مامانم‌اینا حرف بزنم و... زیاد دارد.
اغلب در جمع افرادی حضور داریم که با جملات به ظاهر امیدوارانه خود به ما آرامش می‌دهند. در حقیقت ما خودمان در جستجوی آرامش نیستیم بلکه هنگامی که با مشکلی مواجه می‌شویم، به افرادی پناه می‌بریم که می گویند: «تقصیر تو نیست!»

آنها ما را به اِشکال کار خود واقف نمی‌سازند، بلکه با این گونه جملات ما را فریب می‌دهند. حالا ما چرا باید خود را با شنیدن این جملات فریب دهیم؟ چرا نباید گاهی خود را مقصر بداینم و بر اساس آن در جستجوی راهی باشیم که با مشکلاتمان «مقابله» کنیم؟!
اندرو متیوس
از کتاب دنبال دلت برو
#مهارتهای_زندگی

پایان دادن به نگرانی‌ها و به دست آوردن کنترل زندگی

✍️ شما می‌توانید همیشه از فرمول ویران‌کننده نگرانی برای پاک کردن ذهن خود استفاده کنید و این فرمول نیاز به انجام دادن ۴ کار دارد که نگرانی‌هایتان را به طور کلی برطرف کند.

1️⃣ مشکل خود را به طور واضح مشخص کنید. تشخیص دقیق، نیمی از درمان است. دقیقاً از چه چیزی نگران هستید؟

2️⃣ از خود بپرسید: «بدترین نتیجه ممکن این وضعیت چیست؟» آن اتفاقی را که ممکن است در بدترین حالت رخ دهد، مشخص کنید.

3️⃣ تصمیم بگیرید که بدترین نتیجه ممکن را در صورت رخ دادن بپذیرید، چرا که هر اتفاقی که می‌افتد، باعث می‌شود با آن زندگی کنید و این مشکل شما را نخواهد کُشت، بنابراین کمتر نگران باشید.

4️⃣ بلافاصله کار خود را شروع کنید تا مطمئن شوید که نتیجه گرفته شده، بدترین نتیجه ممکن نیست. به همه کار‌های خلاقانه‌ای که می‌توانید انجام دهید، فکر کنید تا بدترین اتفاق ممکن را به حداقل برسانید.

☑️ به این ترتیب، می‌توانید  خیلی زود دوباره به فکر مثبت و خلاقانه روی آورید و کنترل زندگی خود را بر عهده بگیرید.
*
ما معمولا دوست داريم الگوی‌خانوادگى پدر و مادر خود را در زندگى بعد از ازدواج پياده كنيم

خانمى را تصور كنيد
كه پيش از ازدواج، زمانى كه پدرش به منزل مى‌آمده بچه‌ها دور او جمع مى‌شدند و به نوبت اتفاقات روزشان را براى پدر بازگو مى‌كردند، به تصور او *خانواده بايد اين چنين باشد.

ولی همسر او در خانواده‌اى بزرگ شده كه پدر اولين ساعات بعد از كار را به خودش اختصاص مى‌داده
تلويزيون مى‌ديده و يا روزنامه مى‌خوانده و
بچه هاحق حرف زدن نداشتند، برداشت او از *خانواده اين است.

حالا در زندگى مشترك، آقا مثل پدرش رفتار می‌کند و‌ خانم که به رفتار پدر خودش عادت داشته،
با دیدن این رفتار به این نتیجه می‌رسد كه همسرش او و بچه‌ها را دوست ندارد و اعتراض مى‌كند و
بعد از چند بار اعتراض آقا نیز به اين نتيجه مى‌رسد كه با يك زن غُرغُرو ازدواج كرده است

و مرد بيشتر اوقات خود را بيرون از منزل مى‌گذراند
و خانم هم به اين نتيجه مى‌رسد كه باید به این زندگی خاتمه دهد
اما در حقيقت آنچه كه دو طرف نياز دارند
آگاهی و گفتگو درباره اين مطلب است كه عملكرد خانواده طرفين در گذشته چگونه بوده؟
و این كه مى‌خواهيم عملكرد خانواده ما اكنون چگونه باشد؟
مردها از وابستگی بیش از حد بیزارند

مردها دوست دارند مکمل زندگی شما باشند نه این که مرکز دنیای شما.
درست است که مردها دوست دارند همسرشان به آن ها تکیه کند و تا حدودی وابسته باشد تا آن ها احساس ارزش کنند اما از زنانی که وابستگی احساسی بیش از حد دارند و هر لحظه به آن ها می چسبند بیزارند.
*
سبک های مقابله ای افراد

افراد وقتی با مشکلی روبرو میشن چند سبک مقابله ای دارن

*بعضیا خیلی خوب فکر میکنن و اقدام متناسب با موقعیت رو از خودشون نشون میدن.
*بعضیا خیلی درگیر مشکل میشن و به مشکلشون میچسبن یا به اصطلاح آمیخته با مشکلشون میشن.
*یه عده دیگه هم هستن که کلاً از مشکلات فرار میکنن، مشکل رو انکار یا سرکوب میکنن. انکارِ مشکل شاید به طور موقتی اضطراب فرد رو کم کنه اما مشکل رو حل نمیکنه حتی تشدید هم میکنه ...

👈پس یاد بگیریم مشکلمون رو همونجوری که هست ببینیم، ازش فرار نکنیم و در صورت لزوم از فرد متخصص کمک بگیریم.
هنر رها کردن به موقع را بیاموزیم تا به خود و دیگران لطمه نزنیم.
رها نکردن به موقع از وابستگی ناایمن خبر
می دهد.

پسرتان را رها کنید اولویت او باید همسرش باشد.
دخترتان را رها کنید اولویت او همسر و زندگی اش هست، با شام و ناهار هر روزه او را پیش خود نگه ندارید.
نوه ها شیرین هستند اما آنها را رها کنید قرار نیست نقش فرزندان شما را بازی کنند بگذارید در کنار پدر و مادرشان بزرگ شوند.
عشق تان را رها کنید، اگر دوست اش دارید و او به کس دیگری علاقه دارد.

کارتان را رها کنید اگر دوست اش ندارید و مدام در کارتان تحقیر می شوید و شما را در محل کار نمی خواهند.

لباس هایی که مدتی ست نمی پوشید را رها کنید و به کسی هدیه بدهید.
کینه خواهر و برادر را رها کنید در شرایط ناگوار آنها به داد شما خواهند رسید.
باورهای غلط را رها کنید تا جایی برای افکار و ایده های خوب باز شود.
کسی را که دوست دارید رها کنید تا آزادانه در کنار شما بماند.

"پرنده زیبا در قفس خواهد مرد"
چسبیدن مدام شما به کسی یا چیزی که دوست اش دارید شما و رابطه تان را از بین خواهد برد.
#تفاوت_های_زنان_و_مردان

زن‌ها وقتی احساسی درون‌شان فوران کند باید حرف بزنند
حالا فرقی ندارد فوران غم باشد یا شادی؛ خوشی یا ناخوشی...

آنها باید آنقدر از تمام جزییات ریز تا کلیات را بگویند تا حس کنند آرام گرفته اند!
مردها اما...

چه در اوج شادی باشند چه اوج غم ترجیح‌شان این است که در گوشه‌ای خلوت به اتفاقاتی که افتاد فکر کنند و نهایتا لبخندی بزنند
لبخندی گاه تلخ و گاه شیرین...

تفاوت‌های همدیگر را بفهمیم تا رنجش و تنش بی‌جا پیش نیاید.
پدر و مادر باشید نه بادیگارد...
اجازه استقلال و تجربه به فرزندتان دهید.
ما نمی‌گوییم که فرزندتان را بدون نظارت رها کنید و اجازه دهید هر کاری دوست دارد انجام دهد؛ نه، شما باید با نظارت غیرمستقیم به فرزند خود اجازه دهید گاهی خود در کارهایش تصمیم بگیرد، تجربه کند و شکست بخورد، نباید همیشه نقش فرشته نجات را برای او بازی کنید. تحقیقات بلند مدت روی مادران ۱۸ تا ۴۹ ساله نشان می‌دهد، درصد زیادی از این زنان به افسردگی دچار می‌شوند. تقریبا یک چهارم مادران به شدت از وظیفه نگهداری از فرزندان خسته می‌شوند و این طور تصور می‌كنند كه آنها نمی‌توانند مادر خوبی باشند.
استرس و نگرانی از خصوصیات اصلی مادران محافظ است، زیرا آنها همیشه باید خود را جای فرزندشان بگذارند و همه مسئولیت‌های او را انجام دهند.
مرزهای شخصی یعنی:

*نیازهای دیگران به نیازهای من اولویت ندارند اما هرگز هم درخواست دیگران را با گستاخی پاسخ نمیدهم.

*وظیفه ندارم دیگران را اصلاح کنم یا تغییر دهم اما باهمراهی نکردن پیشنهادهای بد مخالفتم را اعلام میکنم.

*فقط مسئولیت کارهای امکان پذیر به عهده من است.
*مجبور به ادامه هیچ رابطه ای نیستم هرچند از ابتدا سعی میکنم درست انتخاب کنم.

*حق دارم گاهی خلوت کنم و اجازه ندهم کسی تمام مرا از من بگیرد.
2024/10/02 22:25:07
Back to Top
HTML Embed Code: