Telegram Web Link



🔔 افکار مخربی که قاتل خاموش روابط عاشقانه هستند

تلۀ «همه یا هیچ»
به نظر شما، همسرتان همیشه اشتباه می کند یا هیچ کاری را درست انجام نمی دهد.
مثال: همیشه فکر می کنه حق با اونه!

نتیجه گیری مصیبت بار
یکی از زوجین درباره پیامد منفی کارهای طرف مقابل اغراق می کند.
مثال: نباید این پول رو خرج می کرد، حالا وضعیت مالی مون خراب می شه!

تلۀ «باید»
یکی از زوجین تصور می کند که طرف مقابل خواسته اش را برآورده خواهد کرد؛ چون به گمانش او باید از این خواسته باخبر باشد.
مثال: تو باید بدونی که من چقدر از فلانی بدم می آد، حتی اگه با خودش بگم و بخندم!

برچسب گذاری
شما به شکلی ناعادلانه و با نادیده گرفتن ویژگی های مثبت همسرتان، به او برچسب می زنید.
مثال: تو چقدر تنبلی!

سرزنش کردن
به شکلی ناعادلانه و غیرمنطقی، همسرتان را به خاطر مشکلات رابطه تان یا مشکلات بزرگ تر سرزنش می کنید.
مثال: تو من رو بدبخت کردی!

اتصالی احساسی
در این وضعیت، یکی از زوجین باور دارد که احساسات و افکار طرف مقابل را نمی توان مدیریت کرد.
مثال: اصلا نمی شه با تو حرف زد!

تخیل بیش از اندازه
در این وضعیت، شما درباره رفتار همسرتان نتیجه ای منفی می گیرید که پایه و اساس منطقی ندارد.
مثال: این روزها خیلی سرش شلوغه، حتما سروگوشش جایی می جنبه!

زرنگ بازی
شما سعی می کنید با شناسایی انگیزه پنهانی همسرتان، از او زرنگ تر باشید!
مثال: خیلی مهربون شده. حتما می خواد آخر هفته با دوستاش بره بیرون!

عذاب سرخوردگی
شما بر انتظارات ایدئالی تمرکز می کنید که ریشه در گذشته دارند.
مثال: همیشه به فکر پدر و مادرشه. اصلا من براش مهم نیستم!

☑️ ممکن است برخی از این افکار سمی تا اندازه ای ریشه در حقیقت داشته باشند؛ اما میزان تحریف، اغراق و تمرکز بیش از اندازه ما بر آنها، لذت های رابطه عاشقانه را از بین می برند. توانایی جست وجو و کشف رفتارها و ویژگی های مثبت در شریک عاطفی مان، به غلبه بر افکار مسموم کمک می کند.
من فکر می‌کنم هر آدمی در دنیا باید یک کتاب بنویسد و اسم کتابش را هم بگذارد «اشتباهات من.» 
...
کتابی که‌ با زبانی ساده به تو می‌فهماند، هیچ انسانی در دنیا نمی‌تواند از دست اشتباه‌کردن قسر در برود.
...

چه کسی می‌داند آدم‌ها در لحظات آخر زندگی داغ کدام اشتباه‌ را بر پیشانی‌شان حس می‌کنند ؟!

اصلا مگر غیر این است که اشتباه می‌کنیم تا یادبگیریم؟ یادگرفتن همین‌طور شروع می‌شود، با باخت، با از بین رفتن؛ با اشتباهات و تکرار نکردن آنها.
پویان اوحدی
ما وقتی با یک نفر درگیر می شویم و به مرور با او رفت و آمد می کنیم، در ارتباط با به دل نشستن سه حالت بین ما پدید می آید:

*حالت اشتیاق: یعنی طرف خیلی به دل آدم می نشیند. در این حالت توصیه به ازدواج می کنیم.

*حالت اکراه: به هیچ وجه طرف مقابل به دل آدم نمی نشیند. در حالت اکراه به هیچ وجه توصیه به ازدواج نمی کنیم چون اکراه آرام آرام به انزجار و تنفر تبدیل می شود.

*حالت تردید: یعنی از طرف مقابل بدمان نمی آید ولی خیلی هم به دلمان نمی نشیند. برای ازدواج تردید و دو دلی را نادیده نگیرید. لطفا تردیدها را دنبال بکنید تا به تصمیم برسید. در تردید تصمیم ممنوع. اگر مردد هستید بیشتر با او رفت و آمد کنید، بیشتر برسی کنید شاید بقیه‌ی ویژگی های خوب او باعث بشود آن دو تا موردی که به دل شما ننشسته را بی خیال بشوید. حالا اگر رفت و آمد هم کردید ولی باز هم به دل شما ننشست به هیچ وجه توصیه به ازدواج نمی کنیم.



ﺿﻤﯿﺮ ﻧﺎﺧﻮﺩﺁﮔﺎﻩ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻓﺮﯾﺐ ﺩﻫﯿﺪ...

ﺿﻤﯿﺮ ﻧﺎﺧﻮﺩﺁﮔﺎﻩ ﺷﻤﺎ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﺑﯿﻦ ﺭﺍست ﻭ ﺩﺭﻭغ ﺭﺍ ﻧﻤﯿﻔﻬﻤﺪ ﻭ ﻫﺮﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺫﻫﻦ ﺷﻤﺎ ﻋﺒﻮﺭ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺭﺍ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﻣﯽ ﭘﻨﺪﺍﺭﺩ...

ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﺪ ﺑﺎ ﻓﺮیب ﺩﺍﺩﻥ ﺿﻤﯿﺮ ﻧﺎﺧﻮﺩﺁﮔﺎﻩ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﺳﺖ ﯾﺎﺑﺪ...

ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﯿﺪ ﺑﻪ ﺁﻧﺠﺎ ﺳﻔﺮ ﮐﻨﯿﺪ ﺗﺼﻮﺭ ﮐﻨﯿﺪ، ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﺑﺒﯿﻨﯿﺪ، ﺟﺎﯾﯽ ﺩﺭ ﺍﺗﺎﻗﺘﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﻭﺳﯿﻠﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺩﻟﺘﺎﻥ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﯿﺪ...

ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﻫﺎ ﮐﺎﺋﻨﺎﺕ ﺑﻪ ﺗﺼﻮﺭﺍﺕ ﺷﻤﺎ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﺜﺒﺖ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺟﺎﻣﻪ ﯼ ﻋﻤﻞ ﻣﯿﭙﻮﺷﺎﻧﻨﺪ.
ما وقتی با یک نفر درگیر می شویم و به مرور با او رفت و آمد می کنیم، در ارتباط با به دل نشستن سه حالت بین ما پدید می آید:

*حالت اشتیاق: یعنی طرف خیلی به دل آدم می نشیند. در این حالت توصیه به ازدواج می کنیم.

*حالت اکراه: به هیچ وجه طرف مقابل به دل آدم نمی نشیند. در حالت اکراه به هیچ وجه توصیه به ازدواج نمی کنیم چون اکراه آرام آرام به انزجار و تنفر تبدیل می شود.

*حالت تردید: یعنی از طرف مقابل بدمان نمی آید ولی خیلی هم به دلمان نمی نشیند. برای ازدواج تردید و دو دلی را نادیده نگیرید. لطفا تردیدها را دنبال بکنید تا به تصمیم برسید. در تردید تصمیم ممنوع. اگر مردد هستید بیشتر با او رفت و آمد کنید، بیشتر برسی کنید شاید بقیه‌ی ویژگی های خوب او باعث بشود آن دو تا موردی که به دل شما ننشسته را بی خیال بشوید. حالا اگر رفت و آمد هم کردید ولی باز هم به دل شما ننشست به هیچ وجه توصیه به ازدواج نمی کنیم.
*چرا ما آدم ها ناخشنود هستیم؟*


دکتر ویلیام گلاسر، روان‌شناس برجسته آمریکا و جهان و بنیان‌گذار “تئوری انتخاب” (Choice Theory) است.
اولین رشته دانشگاهی او مهندسی شیمی بود ولی در ادامه دریافت که علاقه‌مند به روان‌شناسی است و به همین خاطر تغییر رشته داد و دکترای روان‌شناسی گرفت.
□گلاسر در تحقیقات مستمری که بیش از نیم قرن طول کشید، دریافت که روان‌شناسی سنتی که مبتنی بر “کنترل  بیرونی” است، مبدأ بسیاری از مشکلات انسان‌ها چه در سطح فردی و چه درسطح خانوادگی و اجتماعی است. وی محور تحقیقات علمی خود را یافتن پاسخ به این سؤال قرار داده است که “چرا انسان ها در روابط خود با دیگران ناخشنود هستند؟” بنابراین کوشید روش جدیدی را در روان‌شناسی و ارتباطات انسانی پیدا کند و در نهایت به “تئوری انتخاب” رسید.

●کنترل بیرونی که مبنای روان شناسی سنتی است، هنوز هم به طور گسترده در سراسر جهان مورد استفاده قرار می‌گیرد. کنترل بیرونی می‌گوید: شما می‌توانید دیگران را کنترل کنید.

○حتی فراتر از این، می‌گوید: شما حق دارید دیگران را کنترل کنید. باز پا فراتر می‌گذارد و می‌گوید: شما وظیفه دارید دیگران را کنترل کنید.

■بر این اساس، روان‌شناسان معتقد به کنترل بیرونی همواره کوشیده‌اند راه‌هایی برای کنترل رفتارهای دیگران بیابند و مثلاً مکانیزم‌های تنبیه و تهدید و تشویق را طراحی کرده‌اند تا افراد بتوانند با آنها، دیگران را کنترل کنند. این کنترلگری، الزاماً با اهداف منفی همراه نیست و بسیاری از اوقات، خیرخواهانه هم هست. مانند پدر و مادری که می‌خواهند بر فرزند خود اعمال سلطه کنند یا معلمی که می‌خواهد رفتارهای اخلاقی و درسی دانش آموزانش را اصلاح کند.
اما واقعیت این است که در نظر دکتر گلاسر و همکارانش، کنترل بیرونی فقط اثر کوتاه مدت دارد و تغییر ذاتی در رفتار آدم‌ها ایجاد نمی‌کند به طوری‌که به محض حذف عوامل کنترلگر، افراد به رفتارهای پیشین رجوع می‌کنند. بنابراین باید درصدد راهی بود که انسان‌ها بدون نیاز به عوامل کنترل بیرونی، رأساً به رفتارهای بهنجار مبادرت کنند.

□اینجاست که پای “تئوری انتخاب”، به میان می‌آید. تئوری انتخاب می‌گوید که همه انسان‌ها، رفتارهای خود را خودشان انتخاب می‌کنند و فشارهای بیرونی، در نهایت محکوم به شکست هستند. این تئوری قائل به این است که حتی رفتارها و احساساتی مانند خشم و افسردگی نیز، محصول انتخاب مستقیم یا غیر مستقیم خود ما هستند هر چند که بعد از وقایع ناگوار بیرونی حادث شوند.

●در تئوری انتخاب، افراد به جای آن‌که دیگران را تحت سیطره و کنترل خود در آورند تا بتوانند بر رفتار آنها اثرگذار باشند، همیشه این سؤال را از خود می‌پرسند که “رفتاری که من، اکنون انجام می‌دهم، آیا مرا به فرد مورد نظر نزدیک می‌کند یا از وی دور می سازد؟” اگر دور می‌سازد، نباید آن را انجام داد و اگر نزدیک می‌کند، می‌شود انجامش داد.

○اصل دیگر تئوری انتخاب این است: تنها کسی که می‌توانم کنترلش کنم، خودم هستم. من فقط روی رفتار خودم تسلط دارم نه بر روی دیگران. تنها کاری که من می‌توانم در قبال دیگران انجام دهم، “ارائه اطلاعات” به آنهاست نه به کنترل گرفتن زندگی، رفتار، افکار و احساسات‌شان.

●تئوری انتخاب معتقد است که کنترلگری، هم به شخص کنترلگر آسیب می‌زند و هم به شخص تحت کنترل. این رنجی دو سویه است که در سراسر تاریخ بشر استمرار داشته است و اکنون باید بدان پایان داده شود.

○ما هر گاه در روابط خود با دیگران، دست از کنترلگری آنها برداریم، مجبورسازی دیگران را کنار بگذاریم، نسبت به آنها احساس مالکیت نداشته باشیم، در روابط‌مان حمایتگر، مذاکره کننده، شنوا، اطلاعات‌دهنده، احترام‌گذار و گشاده رو باشیم، به تئوری انتخاب، نزدیک شده‌ایم.

■تئوری انتخاب معتقد است که همه رفتارهای ما، حتی احساساتی مانند خشم و افسردگی، مستقیم یا غیرمستقیم توسط خود ما انتخاب می‌شود. “تئوری انتخاب” سعی کرده به سؤال مهمی پاسخ دهد:
“چرا بسیاری از ما آدم‌ها، ناخشنود هستیم؟” پاسخی که بعد از دهها سال تحقیق و بررسی و آزمایش‌های مختلف به دست آمده، به طور خلاصه این است:
 “ریشه همه ناخشنودی‌های انسان‌ها، در روابط آسیب دیده است یا از دست‌دادن یک رابطه مطلوب یا نرسیدن به رابطه مورد نظر.”

□حال سؤال اینجاست که چرا این اتفاقات ناگوار در روابط انسان‌ها رخ می‌دهد. مثلاً چرا ازدواجی که با عشق آغاز شده، در ادامه به سردی و در نهایت به طلاق می‌انجامد؟
یا چرا روابط پدری و فرزندی، در گذر زمان سست می‌شود؟ یا چرا دو دوست بعد از مدتی از هم دور می‌شوند؟ یا چرا روابط بین کارفرما و کارمند، خشک و بی روح است؟
و … ؟

●تئوری انتخاب به این سؤالات و صدها سؤال نظیر آن که چرا روابط انسان‌ها آسیب می‌بیند این گونه پاسخ می‌دهد:
 “چون آدم‌ها می‌خواهند همدیگر را تحت کنترل و اجبار خود در بیاورند.”
‏تعهد داشتن در یه رابطه چجوریه؟
متعهد بودن در رابطه فقط خیانت نکردن نیست!
جان گاتمن روانشناسی که ۴۰ سال به مطالعه بر روی روابط عاطفی کار کرد و آزمایشگاه عشق رو تاسیس کرد برای مطالعاتش، رابطه رو اینجوری تشبیه میکنه
گاتمن میگه رابطه سالم مثل یه خونه میمونه که از دوتا ستون تشکیل شده
یکی از این ستون ها تعهده
جان گاتمن تعهد رو اینجوری تعریف میکنه " تعهد یعنی در هرلحظه و در هرانتخاب و کاری که انجام میدم، شریک عاطفی خودم رو در نظر میگیرم!"
یعنی تعهد فقط با یه بله گفتن و قبول کردن رابطه اتفاق نمیفته، باید هر لحظه بهش متعهد باشی و خودت رو ثابت کنی!
پس تعهد یعنی چی؟
یعنی همیشه برای رابطمون وقت میذارم
یعنی تو اولویت زندگی منی
یعنی مثل همون روز اول بهت توجه می کنم و عشق میدم.
یعنی به خط قرمزهایی که داری احترام میذارم.
وقتی شرایطم تغییر کنه رفتار و حسم به تو تغییر نمیکنه.
وقتی جایی برم که آدم های جدیدی آشنا بشم، بازم اولویت من تویی.
پس تعهد فقط خیانت نکردن نیست، همین که مثل قبل بهش توجه نکنی، براش وقت نذاری، یا به آدمای دیگه ای اولویت بدی، یعنی داری غیر متعهدانه عمل میکنی!
راهکارهایی برای افزایش آرامش کسانی که ذهنیت والد پرتوقع و سرزنشگر دارند

یاد بگیرید که استراحت کنید یه تایمی رو فقط برای خودتون باشید و اصلاً به این فکر نکنید که کارها بدون وجود شما انجام نمیشه یا سخت انجام میشه.
نجات دنیا فقط به شما بستگی نداره، حتی اگه خودتون حس کنید که حتماً همینطوره!

شما چیزهای زیادی توی ذهن دارید که بخواهید به بقیه یاد بدید ولی انتظار نداشته باشید که مردم فوراً تغییر کنند و به حرف شما گوش کنند. چیزی که برای شما بدیهی به حساب میاد، ممکنه برای اونها کاملاً واضح و آشکار نباشه مخصوصاً اگه عادت نداشته باشند به اندازه شما به مسائل اهمیت بدند بسیاری از افراد شاید دوست داشته باشند کاری رو انجام بدند که به نظر خودشون درسته نه به نظر شما درسته! و شاید اصلاً با نظرات کلی شما هم موافق باشند ولی دلایل مختلفی دارند و نمیتونند خیلی سریع مطابق میل شما تغییر کنند.

برای شما آسونه که بتونید در مورد اعمال اشتباه دیگران نظر بدید و تلاش کنید که خودتون همه کارهای غلط بقیه رو تصحیح کنید. حالا شاید بعضی اوقات هم اونها واقعاً اشتباه کرده باشند اما ربطش به شما چیه؟!
به این فکر کنید که شما هیچ ارتباطی با اونها ندارید و بذارید راه خودشون رو برن!

در مورد خودتون هم موضوع همینه، بهتره از انتقاد شدید خودتون دست بردارید این کار فقط شما رو بیشتر آزرده میکنه، منطقی فکر کنید آیا این انتقادات شدید باعث پیشرفت شما میشه؟ یا بیشتر باعث استرس و تردید شما میشه؟

یاد بگیرین که احساس ابرقهرمان بودن خودتون رو کنترل کنید و به جا و به موقع و در شرایطی که بقیه ازتون طلب کمک میکنند، ازش استفاده کنید.

صادقانه بخوایم بگیم،
پاشنه آشیل شما عصبانیت شماست! شما خیلی راحت عصبانی میشیدو در نظر بقیه به عنوان یه آدم انعطاف ناپذیر و ناخوشایند نشون داده میشید که به زور میخواد اونها رو به کار درست وادار کنه. به عقب برگردید و ببینید که تا حالا با عصبانیت خودتون چند نفر ازتون دور شدند در حالی که می تونستید با رفتاری ملایم اونها رو نصیحت کنید! یادتون باشه منظور ما سرکوب خشم نیست چون این کار هم باعث ایجاد آسیب‌های دیگه میشه!
‌•وقتی از کسی عصبانی هستید، به این سوالا جواب بدید:
1. آیا من واقعا از دست اون فرد ناراحت هستم یا یک موضوع دیگه‌ای داره اذیتم می‌کنه و دارم فرافکنی می‌کنم؟
2. آیا نیاز جسمی نیست که من و عصبی کرده؟ مثل گرسنگی، خستگی یا تشنگی؟
3. آیا توقعات من از اون طرف منطقی هست؟
4. آیا من از آدم درستی عصبانی هستم؟
5. آیا من درک کاملی از طرف مقابلم دارم؟
ولی هیچکدوم از اینا دلیل بر این نیست که خشم شما نامعتبر هست یا شما حق خشمگین شدن ندارید، پرسیدن این سوالا فقط باعث میشه بتونید تصمیم منطقی تری بگیرید‌.
بر اساس تئوری انتخاب، تنها کسی که می توانیم کنترلش کنیم؛ خود ما هستیم. اگر رابطه ناموفقی داریم، باید بیندیشیم و ببینیم خود من چه می‌توانم انجام دهم که باعث بهبودی رابطه‌ام شود و نه این که سعی کنم دیگری را تغییر دهم. تقریبا در تمامی موارد هنگامی که دست از کنترل بیرونی برمی‌داریم، همسرمان نیز تغییر می‌کند. اما تئوری انتخاب چیزی ورای رهایی از کنترل بیرونی است. طبق تئوری انتخاب، ما باید تا جایی که امکان دارد به همسرمان کمک کنیم تا نیازهایش را ارضا کند.
برای دست‌یابی به این هدف لازم است، هفت عادت مهرورزی و پیونددهنده را جایگزین رفتارهایی که رابطه را تخریب می‌کنند، کنیم. این رفتارهای پیونددهنده عبارت اند از:
۱) گوش کردن،
۲) حمایت کردن،
۳) تشویق نمودن،
۴) احترام گذاردن،
۵) اعتماد کردن،
۶) پذیرفتن فرد همان گونه که هست،
۷) گفتگوی همیشگی بر سر اختلافات.
ویلیام گلاسر
از کتاب ازدواج بدون شکست
2024/10/03 00:19:58
Back to Top
HTML Embed Code: