تفاوتها عادی و هنجاراند و رابطهتان را غنی میکنند. البته اگر بتوانید آنها را درک کنید و بپذیرید.
حین گفتوگو با یکدیگر به یاد داشته باشید که اکثر زوجها بیشتر با هم تفاوت دارند تا تشابه. ایرادی هم ندارد. قرار نیست یک جفت ایدهآل، نیمۀ گمشده یا همزاد خود را پیدا کنید.
همسر ما لزوماً نباید همواره مانند ما فکر کند. همین تفاوتها زندگی را جذاب میکند. ازدواج با خودتان خستهکننده خواهد بود و در واقع مثل همان مجرد بودن است.
📘 "هشت قرار عاشقانه"
📝 "جان گاتمن”
حین گفتوگو با یکدیگر به یاد داشته باشید که اکثر زوجها بیشتر با هم تفاوت دارند تا تشابه. ایرادی هم ندارد. قرار نیست یک جفت ایدهآل، نیمۀ گمشده یا همزاد خود را پیدا کنید.
همسر ما لزوماً نباید همواره مانند ما فکر کند. همین تفاوتها زندگی را جذاب میکند. ازدواج با خودتان خستهکننده خواهد بود و در واقع مثل همان مجرد بودن است.
📘 "هشت قرار عاشقانه"
📝 "جان گاتمن”
واژه ی «تروما» به یونانی یعنی «زخم». متوجه باشیم یا نباشیم ، این زخم خوردگی ما یا شکل تعامل با آن است که نشان میدهد رفتارمان باید چـه باشد. باعث شکل یافتن عادتهای اجتماعی است و طرز فکر ما را درباره ی جهان معین می.کند این تروما تعیین کننده دو چیز است آیا میتوانیم یا
نمی توانیم به مهمترین چیزهای زندگیمان عقلانی فکر کنیم یا نه؟ آیا توانایی اش را داریم یا نه؟ برای بسیاری از ما چنین وضعیتی در نزدیکترین شراكتها دخالت میکند و باعث انواع و اقسام موذی گریهای رابطه ای می شود.
پس تروما آسیب روانی است ، در سیستم عصبی ذهن و تن ما جا خوش میکند و تا مدتها بعد از حوادث اصلی به زندگی خود ادامه می دهد و هر لحظه ممکن است دوباره سر باز کند . تروما منظومه ای از ناملایمات است که باعث شکل دادن به خود آن زخم میشود و مازاد بارش میشود زخم
خوردگی ما که بر تن و جان ما تحمیل میکند: نتیجه اش میشود احساسات حل نشده ای که به سراغ ما می آیند آنها با خود دینامیکهای مقابله شان را دیکته میکنند؛ مجموعه ای از متون تراژیک ملودرام یا عصبی که بدون این که بهشان فکر کنیم به شکلی اجتناب ناپذیر زندگیشان میکنیم . تازه یکی از چندین تأثیر آنها فقط عوارضی است که در تن ما می گذارد.
نمی توانیم به مهمترین چیزهای زندگیمان عقلانی فکر کنیم یا نه؟ آیا توانایی اش را داریم یا نه؟ برای بسیاری از ما چنین وضعیتی در نزدیکترین شراكتها دخالت میکند و باعث انواع و اقسام موذی گریهای رابطه ای می شود.
پس تروما آسیب روانی است ، در سیستم عصبی ذهن و تن ما جا خوش میکند و تا مدتها بعد از حوادث اصلی به زندگی خود ادامه می دهد و هر لحظه ممکن است دوباره سر باز کند . تروما منظومه ای از ناملایمات است که باعث شکل دادن به خود آن زخم میشود و مازاد بارش میشود زخم
خوردگی ما که بر تن و جان ما تحمیل میکند: نتیجه اش میشود احساسات حل نشده ای که به سراغ ما می آیند آنها با خود دینامیکهای مقابله شان را دیکته میکنند؛ مجموعه ای از متون تراژیک ملودرام یا عصبی که بدون این که بهشان فکر کنیم به شکلی اجتناب ناپذیر زندگیشان میکنیم . تازه یکی از چندین تأثیر آنها فقط عوارضی است که در تن ما می گذارد.
| چگونه عادتی را ماندگار کنیم |
اکثر افراد با نیت خوب و ارادهای مثلا قوی برای ایجاد عادتهای سالم شروع میکنند، اما به روش قدیمی و بد خود پیش میروند. تحقیقات برای ایجاد و نگهداری سبک زندگی بر اساس عادتهای سالم چندین عامل را مشخص کردهاند. یکی از عوامل بسیار ساده است، آگاهی از مقدماتِ چگونگی شکلگیری عادتها و چگونگی کارکرد آنها به طرز چشمگیری احتمال ایجاد و نگهداری عادتهای سالم را افزایش میدهد یا حتی خلاص شدن از شر چند عادت بد. بنابراین با آموزش خودتان و با خواندن مقالات این چنینی برای ایجاد عادتهای سالم در زندگیتان راهی باز میکنید، پس در مسیر درستی قرار گرفتهاید.
عامل بزرگِ دیگر چگونگی درک شما از عادتی است که میخواهید ایجاد کنید. اگر عادتی برایتان غیرممکن به نظر برسد، پس همینطور هم خواهد بود. اگر آسان به نظر برسد، بنابراین ساده خواهد بود. راز موفقیت از کم شروع کردن است. آغازی سبک داشته باشید. جدی میگویم اگر از خودباوری و اعتماد به نفس پایین رنج میبرید، از جایی که هستید شروع کنید. انتظار جهش کوانتومی نداشته باشید حداقل نه در ابتدای کار.
اکثر افراد با نیت خوب و ارادهای مثلا قوی برای ایجاد عادتهای سالم شروع میکنند، اما به روش قدیمی و بد خود پیش میروند. تحقیقات برای ایجاد و نگهداری سبک زندگی بر اساس عادتهای سالم چندین عامل را مشخص کردهاند. یکی از عوامل بسیار ساده است، آگاهی از مقدماتِ چگونگی شکلگیری عادتها و چگونگی کارکرد آنها به طرز چشمگیری احتمال ایجاد و نگهداری عادتهای سالم را افزایش میدهد یا حتی خلاص شدن از شر چند عادت بد. بنابراین با آموزش خودتان و با خواندن مقالات این چنینی برای ایجاد عادتهای سالم در زندگیتان راهی باز میکنید، پس در مسیر درستی قرار گرفتهاید.
عامل بزرگِ دیگر چگونگی درک شما از عادتی است که میخواهید ایجاد کنید. اگر عادتی برایتان غیرممکن به نظر برسد، پس همینطور هم خواهد بود. اگر آسان به نظر برسد، بنابراین ساده خواهد بود. راز موفقیت از کم شروع کردن است. آغازی سبک داشته باشید. جدی میگویم اگر از خودباوری و اعتماد به نفس پایین رنج میبرید، از جایی که هستید شروع کنید. انتظار جهش کوانتومی نداشته باشید حداقل نه در ابتدای کار.
ما آدمها به جـای آنکه زنـدگی کنیم و باشیم فقط در حال جـمع کردن و «داشـتن» هستیم. ما به پـدیدهها به چشم مایملک نگاه میکنیم و به آنها چنـگ میزنیم تا پیش خودمان نـگه داریمشان. . .
ما به جای آنکه دنبـال دانستن باشیم، دنبال جـمع کردن اطلاعات هستیم، به جـای آنکه از پول لذت ببریم، دنبال ذخـیره کردن برای آینده هستیم، به جای آنکه به بچههایمان فرصت حضور و زندگی کردن بدهیم، سـعی میکنیم مثل یک دارایی آنها را داشـته باشیم، تا آنطور که ما میخواهیم زندگی کنند و به آنچه ما باور داریم، ایمان بیاورند. به جای آنکه از لحظهای که در آن هستیم لذت ببریم، سعی میکنیم با عکـس گرفتن، آن لحظه و خاطره را تصاحب کنیم. . . .
شاید یک نتـیجهی این تمایل ما به داشتن و نگه داشتن، این باشد که مرتـب دنبال ثـبات میگردیم. میخـواهیم همهچیز را در بهـترین حالت آن حـفظ کنیم، دوسـت داریم همیشه جوان بمانیم و سـالم، دوست داریم وسایلی که به ما مـربوط است، نـو و سالم باقی بمانند. . . در همهی اینها ما دنبـال «ثـبات» و «قـرار» هستیم، و از این بابـت متحمل اضـطراب و رنج میشویم؛ نگرانیـم از اینکه ثبات در مسایلی که به ما مربوط است، از بـین برود. و اینها همه در حالیست که در دنیا هـیچچیز ثبات و قراری ندارد، هیچچیزی همانطوری که هست باقی نمیماند. و این قانونیست که ما مدام آن را از یاد میبریم. . .
اگر جرات داشتـه باشیم این قانون را بپذیریم که دنیا بیثـبات است و هیچچیز پایدار نیست، به آرامـش بزرگی میرسیم. . . همهچیز گذرا و فانیست، فقط اوسـت که میماند . . و چون "مـولوی " این قـانون را از" شـمس" آموخته بود، به یک شـادی و آرامش عمیق رسیده بود. تمام تلاش ما بـرای آنکه «قـرار» و «ثبـات» را در این دنیا حفـظ کنیم، محکوم به شکست است. . .
ما برای آنکه «قــرار» را حفظ کنیم، «بیقـرار» میشویم. . .هرگاه سـعی میکنیم پدیدهای را همانطوری که هست حفظ کنیم، دچار اضـطراب و رنـج فراوان برای «حـفـظ قـرار» آن پدیده میشویم.
بیقراری آدمها عمـدتا نتیجهی این است که به دنبال «قــرار » میگردند. یکی از نتـایج ملاقات شمس با مـولانا آن بود که فهمید تـنها اصل ثابت جهان، بیثبـاتیست. فقط بیثـباتی است که ثبات دارد. و ما مـدام در حال نقض این مهمترین قـانون جهان هستیم. . . مـدام میخواهیم قـرار و ثبـات را حفظ کنیم در حالی که اصل جـهان بر بیثبـاتیست. . .
اریک فروم
ما به جای آنکه دنبـال دانستن باشیم، دنبال جـمع کردن اطلاعات هستیم، به جـای آنکه از پول لذت ببریم، دنبال ذخـیره کردن برای آینده هستیم، به جای آنکه به بچههایمان فرصت حضور و زندگی کردن بدهیم، سـعی میکنیم مثل یک دارایی آنها را داشـته باشیم، تا آنطور که ما میخواهیم زندگی کنند و به آنچه ما باور داریم، ایمان بیاورند. به جای آنکه از لحظهای که در آن هستیم لذت ببریم، سعی میکنیم با عکـس گرفتن، آن لحظه و خاطره را تصاحب کنیم. . . .
شاید یک نتـیجهی این تمایل ما به داشتن و نگه داشتن، این باشد که مرتـب دنبال ثـبات میگردیم. میخـواهیم همهچیز را در بهـترین حالت آن حـفظ کنیم، دوسـت داریم همیشه جوان بمانیم و سـالم، دوست داریم وسایلی که به ما مـربوط است، نـو و سالم باقی بمانند. . . در همهی اینها ما دنبـال «ثـبات» و «قـرار» هستیم، و از این بابـت متحمل اضـطراب و رنج میشویم؛ نگرانیـم از اینکه ثبات در مسایلی که به ما مربوط است، از بـین برود. و اینها همه در حالیست که در دنیا هـیچچیز ثبات و قراری ندارد، هیچچیزی همانطوری که هست باقی نمیماند. و این قانونیست که ما مدام آن را از یاد میبریم. . .
اگر جرات داشتـه باشیم این قانون را بپذیریم که دنیا بیثـبات است و هیچچیز پایدار نیست، به آرامـش بزرگی میرسیم. . . همهچیز گذرا و فانیست، فقط اوسـت که میماند . . و چون "مـولوی " این قـانون را از" شـمس" آموخته بود، به یک شـادی و آرامش عمیق رسیده بود. تمام تلاش ما بـرای آنکه «قـرار» و «ثبـات» را در این دنیا حفـظ کنیم، محکوم به شکست است. . .
ما برای آنکه «قــرار» را حفظ کنیم، «بیقـرار» میشویم. . .هرگاه سـعی میکنیم پدیدهای را همانطوری که هست حفظ کنیم، دچار اضـطراب و رنـج فراوان برای «حـفـظ قـرار» آن پدیده میشویم.
بیقراری آدمها عمـدتا نتیجهی این است که به دنبال «قــرار » میگردند. یکی از نتـایج ملاقات شمس با مـولانا آن بود که فهمید تـنها اصل ثابت جهان، بیثبـاتیست. فقط بیثـباتی است که ثبات دارد. و ما مـدام در حال نقض این مهمترین قـانون جهان هستیم. . . مـدام میخواهیم قـرار و ثبـات را حفظ کنیم در حالی که اصل جـهان بر بیثبـاتیست. . .
اریک فروم
رنج آدمها را انکار نکنید این انکار خود آدمها است.
زمانی که ظرفیت تحمل رنج کسی را نداریم
بی اختیار آنرا کوچک میکنیم و میگوییم
حالا که چیزی نشده خدا رو شکر کن که بدتر نشد من خودم دوسال پیش بدترش برام اتفاق افتاد انقدر ناله ،نکن امیدوار باش.....
ما به اندازه ای میتوانیم درک کنیم که طرف مقابلمان چه عمقی از رنج را تجربه کرده که بتوانیم اصیل و عمیق در خودمان با آن رنج روبرو شویم اگر نتوانیم در همان موقعیت تمامی احساسات خودمان را اعم از ترس و خشم و غم و ناامیدی و ... را تجربه کنیم و خودمان را بزنیم به کوچه علی چپ ناگزیر شنوندهای غیر همدل خواهیم بود.
گاه خوب بر رنج دیگری تمرکز کردن و دیدن اینکه ما این حجم از رنج را نمیتوانیم تاب بیاوریم و بیان همین با صداقت اصیل ترین رفتار ممکن و انسانی ترین همدلی خواهد بود.
اگر هنوز باور نکرده ایم که یک انسان دیگر هر چقدر هم نزدیک و خوب تنها
بخشی از دنیای ما و رنج ما را درک میکند هنوز در حال انکار تنهایی خودمان در این جهان ،هستیم پس تنهایی دیگران را نه درک میکنیم نه اعتبار میبخشیم
ما بسیاری از روابطمان را ناآگاهانه از دست میدهیم زیرا ندیده ایم که در آن زمان بخصوص چطور رنج دیگری را نادیده گرفته ایم و با کوچک شمردن و صرفا راهکار دادن او را با بینهایت تنهایی اش تنها گذاشته ایم.
پویان مقدم
زمانی که ظرفیت تحمل رنج کسی را نداریم
بی اختیار آنرا کوچک میکنیم و میگوییم
حالا که چیزی نشده خدا رو شکر کن که بدتر نشد من خودم دوسال پیش بدترش برام اتفاق افتاد انقدر ناله ،نکن امیدوار باش.....
ما به اندازه ای میتوانیم درک کنیم که طرف مقابلمان چه عمقی از رنج را تجربه کرده که بتوانیم اصیل و عمیق در خودمان با آن رنج روبرو شویم اگر نتوانیم در همان موقعیت تمامی احساسات خودمان را اعم از ترس و خشم و غم و ناامیدی و ... را تجربه کنیم و خودمان را بزنیم به کوچه علی چپ ناگزیر شنوندهای غیر همدل خواهیم بود.
گاه خوب بر رنج دیگری تمرکز کردن و دیدن اینکه ما این حجم از رنج را نمیتوانیم تاب بیاوریم و بیان همین با صداقت اصیل ترین رفتار ممکن و انسانی ترین همدلی خواهد بود.
اگر هنوز باور نکرده ایم که یک انسان دیگر هر چقدر هم نزدیک و خوب تنها
بخشی از دنیای ما و رنج ما را درک میکند هنوز در حال انکار تنهایی خودمان در این جهان ،هستیم پس تنهایی دیگران را نه درک میکنیم نه اعتبار میبخشیم
ما بسیاری از روابطمان را ناآگاهانه از دست میدهیم زیرا ندیده ایم که در آن زمان بخصوص چطور رنج دیگری را نادیده گرفته ایم و با کوچک شمردن و صرفا راهکار دادن او را با بینهایت تنهایی اش تنها گذاشته ایم.
پویان مقدم
در برابر کسی که مدام قهر میکند چه کنیم ؟
*جدی نگیرید
کسی که قهر میکند سعی دارد مسئولیت عدم بلوغ احساسی خود را گردن شما بیندازد و اگر شما نگران و بی حوصله شوید و واکنشی که آنها میخواهند نشان دهید، باعث میشوید به هدفشان رسیده و برنده شوند.
در این مواقع با نادیده گرفتن رفتارشان به آنها اجازه دهید احساس شان را مدتی این گونه بروز دهند و هرگز تسلیم خواسته هایشان نشوید. خودشان به مرور خسته شده و دست از قهر برمی دارند.
*تحمل نکنید
اگر با فردی که قهر میکند طوری رفتار کنید که گویی او به لوس شدن نیاز دارد و باید ناراحتی هایش را این گونه تسکین دهید، در انتها شما متضرر میشوید و تحت کنترل او قرار میگیرید.
هرگز اجازه قهرکردن به کسی که در زندگی تان هست ندهید و به او نشان دهید نمیتواند با رفتارهای کودکانه به اهدافش برسد.
معمولا وقتی رفتارشان را نادیده بگیرید، انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است و با آرامش به کارهای روزمره تان برسید و او را جدی نگیرید . در نهایت او دست از این اعمال برداشته و برای رسیدن به خواسته هایش، رفتار مناسب تری اتخاذ میکند.
*یاد بدهید
به جای عذرخواهی از کسی که مدام قهر میکند به او بفهمانید که باید مسئولیت احساسات خود را به عهده بگیرد و همچنین باید به حضورتان احترام بگذارد.
وقتی او متوجه شود روش های کنترل کننده اش روی شما موثر نیست، احتمالا دست از این نوع برخوردها و رفتارهای تحقیرکننده اش برمیدارد و با شما به گونهای دیگر رفتار میکند.
*رهایش کنید
گاهی اوقات رها کردن کسی که مدام قهر میکند بهترین راه حل برای آرامش است. در دوستي با چنین فردی تجدید نظر کنید.
*جدی نگیرید
کسی که قهر میکند سعی دارد مسئولیت عدم بلوغ احساسی خود را گردن شما بیندازد و اگر شما نگران و بی حوصله شوید و واکنشی که آنها میخواهند نشان دهید، باعث میشوید به هدفشان رسیده و برنده شوند.
در این مواقع با نادیده گرفتن رفتارشان به آنها اجازه دهید احساس شان را مدتی این گونه بروز دهند و هرگز تسلیم خواسته هایشان نشوید. خودشان به مرور خسته شده و دست از قهر برمی دارند.
*تحمل نکنید
اگر با فردی که قهر میکند طوری رفتار کنید که گویی او به لوس شدن نیاز دارد و باید ناراحتی هایش را این گونه تسکین دهید، در انتها شما متضرر میشوید و تحت کنترل او قرار میگیرید.
هرگز اجازه قهرکردن به کسی که در زندگی تان هست ندهید و به او نشان دهید نمیتواند با رفتارهای کودکانه به اهدافش برسد.
معمولا وقتی رفتارشان را نادیده بگیرید، انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است و با آرامش به کارهای روزمره تان برسید و او را جدی نگیرید . در نهایت او دست از این اعمال برداشته و برای رسیدن به خواسته هایش، رفتار مناسب تری اتخاذ میکند.
*یاد بدهید
به جای عذرخواهی از کسی که مدام قهر میکند به او بفهمانید که باید مسئولیت احساسات خود را به عهده بگیرد و همچنین باید به حضورتان احترام بگذارد.
وقتی او متوجه شود روش های کنترل کننده اش روی شما موثر نیست، احتمالا دست از این نوع برخوردها و رفتارهای تحقیرکننده اش برمیدارد و با شما به گونهای دیگر رفتار میکند.
*رهایش کنید
گاهی اوقات رها کردن کسی که مدام قهر میکند بهترین راه حل برای آرامش است. در دوستي با چنین فردی تجدید نظر کنید.
گفتن، شنیدن، ماندن
هر فردی در رابطه سالم به راحتی میتواند از درونش حرف بزند و به آسانی شنیده شود.
باید به اصالت رابطهتان شک کنید اگر وقتی از استانداردها و مرزهایتان حرف زدید و بعد شکل رابطه و نوع رفتار محبوبتان تغییر کرد. این که رفتار و لحن کلاممان چگونه است، دارای اهمیت است. مهم است که چگونه از انتظاراتمان صحبت میکنیم. مهم است که چگونه خواستههایمان را عنوان میکنیم و از مرزهایمان سخن میگوییم.
اما آنچه که سعی دارم بگویم این است که اگر در ارتباطتان از انتظارات و خواستههایتان گفتید، از ترسها و دغدغههایتان حرف زدید، احساسات و افکارتان را بیان کردید و رابطهتان از دست رفت، بدانید که از ابتدا هم آن رابطه، امن و باثبات نبوده است. رابطه امن جایی ست که نیازهایمان به صمیمیت، آسیبپذیری و وفاداری پاسخ داده شود. رابطهای اصیل است که شما بیهیچ دغدغهای بتوانید به راحتی و به وضوح با محبوبتان به تعامل بنشینید.
رابطه نیاز به «تعامل» دارد؛ نیاز دارد که ما از احساسات و تمایلات مان بگوییم و به همدیگر بازخورد بدهیم. اگر به آسانی توانستیم در ارتباط سخن بگوئیم آن وقت است که رابطهمان تغییر میکند، رشد میکند و عمیقتر میشود.
هر فردی در رابطه سالم به راحتی میتواند از درونش حرف بزند و به آسانی شنیده شود.
باید به اصالت رابطهتان شک کنید اگر وقتی از استانداردها و مرزهایتان حرف زدید و بعد شکل رابطه و نوع رفتار محبوبتان تغییر کرد. این که رفتار و لحن کلاممان چگونه است، دارای اهمیت است. مهم است که چگونه از انتظاراتمان صحبت میکنیم. مهم است که چگونه خواستههایمان را عنوان میکنیم و از مرزهایمان سخن میگوییم.
اما آنچه که سعی دارم بگویم این است که اگر در ارتباطتان از انتظارات و خواستههایتان گفتید، از ترسها و دغدغههایتان حرف زدید، احساسات و افکارتان را بیان کردید و رابطهتان از دست رفت، بدانید که از ابتدا هم آن رابطه، امن و باثبات نبوده است. رابطه امن جایی ست که نیازهایمان به صمیمیت، آسیبپذیری و وفاداری پاسخ داده شود. رابطهای اصیل است که شما بیهیچ دغدغهای بتوانید به راحتی و به وضوح با محبوبتان به تعامل بنشینید.
رابطه نیاز به «تعامل» دارد؛ نیاز دارد که ما از احساسات و تمایلات مان بگوییم و به همدیگر بازخورد بدهیم. اگر به آسانی توانستیم در ارتباط سخن بگوئیم آن وقت است که رابطهمان تغییر میکند، رشد میکند و عمیقتر میشود.
همسرانه
وقتی همیشه زن در رابطه جاهای خالی را پر کند،طرف مقابل از اینکه عشق ورزیدن را بیاموزد محروم می شود.
زن خود را گول می زند که رابطه خوبی دارد در صورتی که این یک "توهم" است.
در یک رابطه سالم مشارکت و سرمایه گذاری احساسی هردو طرف باید وجود داشته باشد.
همسرانه
وقتی همیشه زن در رابطه جاهای خالی را پر کند،طرف مقابل از اینکه عشق ورزیدن را بیاموزد محروم می شود.
زن خود را گول می زند که رابطه خوبی دارد در صورتی که این یک "توهم" است.
در یک رابطه سالم مشارکت و سرمایه گذاری احساسی هردو طرف باید وجود داشته باشد.