قــدرت تــغــیــیــرر... 19180

1.3K views‏𝐹𝐴𝑅𝑁𝐴𝑍 𝐾𝐻𝐴𝑇𝐴𝐸𝐼𝐿𝐴𝑅༆, 18:28

شنیده‌ام سخنی خوش که پیرِ کنعان گفت/
فِراق یار نه آن می‌کند که بتوان گفت (حافظ)

1.2K viewsGreat decision, 04:59

‍ سال ۷۴ بود که سریال "در پناه تو" پخش شد. داستان چند دانشجوی رشته هنر که ما را به دل حکایت های عاشقانه دانشگاه برد. سریالی که در زمان خودش ساختارشکن و پیشرو بود.

محمد (حسن جوهرچی) خیلی زود به مرد رویایی و آرمانی دخترها تبدیل شد. پسری جنتلمن، خوش صحبت و قشنگ، که عاشق همکلاسی اش مریم (لعیا زنگه) شده بود. حالت چشم ها و زبان بدنش آنقدر دل انگیز بود که در خیال او را شاهزاده سوار بر اسب سپید تصور می کردند؛ در حالی که رامین (رامین پرچمی) موجی از خشم و تنفر را در ما راه می انداخت و چقدر از بی دست و پایی و قد دراز و تپق هایش کفرمان در می آمد. روزی که بله را از مریم گرفت و بازی را از محمد برد، آه از نهاد همه برآمد. چقدر از مریم حرص خوردیم که مثل دختربچه های دبیرستانی زمان خودمان هول شده بود و به اولین خواستگارش، آن هم آنقدر بی دست و پا بله گفت و چقدر برای محمد دل سوزاندیم که سرافرازانه عقب نشست و حرمت خودش را نشکست.

مریم با آن چشمهای رنگی و صلابت کلام و نگاه نافذش هم به سرعت به عشق پسرها و هم به الگوی دخترها تبدیل شد.با چادر کش دارش که باله های چادرش را رها می کرد تا در اطرافش به پرواز در آید و با آن تشکر گفتن های خاص خودش تحسین همگان را بر می انگیخت.

از دعواهای زن و شوهری و دشمنی های مادرشوهر با عروس زیاد گفته بودند و زیاد دیده بودیم، اما در پناه تو یک عشق زمینی محور بود که به تمام مضامین دیگر سریال می چربید. یک داستان عاشقانه در دانشگاه که باعث شد بسیاری از جوانان در تب رفتن به دانشگاه بسوزند و کعبه آمالشان دانشگاه بشود و حسودی کنند به همه کسانی که رفته اند آن سوی دیوار. اولین سریالی بود که یک دختر محکم و با جنم در آن ظاهر شد. برای اولین بار بود که برخی واقعیتهای جامعه را به شکلی تاثیرگذار به تصویر کشید، از تضییع حقوق زنان و خشونت زنان علیه زنان گرفته تا مردانی که انگار از آسمان آمده اند و سر قول و قرار خودشان با خودشان می مانند و می توانند ثابت کنند که شاهزاده های سوار اسب سپید فقط مال قصه ها نیستند. و البته نشان داد که آدمها عاشق هم می شوند و هیچ هم گناه و جنایت و شیطانی نیست "رسیدن به نگاهی که از حادثه عشق، تَر است."

سریال برایم از این جهت جالب بود که نشان می داد دخترها انتخاب و امکان های دیگری هم در زندگی دارند سریالهایی که تا پیش از این پدر نقش خدا و سایه خدا را بازی می کرد و دختر شرمزده و ترسان پدر را مالک هستی و نیستی اش اعلام می کرد، عقب رفت و در "در پناه تو" یک پدر تصمیم نهایی را در اختیار دخترش قرار می داد که آن زمان مثل این بود که بتوانی طول اقیانوس آرام را شنا کنی، بس که غیرممکن به نظر می رسید که به این وضوح بگویند دخترها خودشان اختیار خودشان را دارند. حتی اگر اشتباه انتخاب کنند، حق اشتباه کردن و شکست خوردن را دارند. سریالی که پدر و مادری دخترشان را سرکوفت نزدند و تحقیر نکردند که چرا چشم و گوشت را باز نکردی و به جای آن مثل کوه پشتش ایستادند و به جای حس شرم و گناه از طلاق آن تجربه تلخ را شجاعانه پذیرفتند.

سریال در پناه تو عشق را به جعبه جادو آورده بود. زیبایی و وقار و صلابت و ظرافت و رنج را در وجود یک نفر جمع کرده بود. مریم یک نقطه عطف در زندگی دخترها بود و محمد الگوی دیگری از مرد ایرانی را به دست داد.

امروز ۷ مرداد روز تولد زنده یاد حسن جوهرچی است. همان مرد تحسین برانگیزی که عشق دخترها در اواسط ده هفتاد شد. همانی که با جسارت عشق می ورزید و خواست که از چرخه معیوب جامعه خارج شود. رفت و زنی را به همسری گرفت که به خاطر نازایی طلاقش داده بودند و دختری را به فرزندی گرفت که پدر و مادری نداشت. مردی که نشان داد، می شود از تنگنای عادتها و باورها و از حصار تنگ چشمی ها گذشت و شیوه دیگر و البته والاتری از زیستن را تجربه کرد.

روحش شاد.
@qodrattaqeer

⁭

1.5K views‏𝐹𝐴𝑅𝑁𝐴𝑍 𝐾𝐻𝐴𝑇𝐴𝐸𝐼𝐿𝐴𝑅༆, edited 11:41