در این مورد هم در کتب خود سنی ها امده است که نسب معاویه صحیح نیست و در مورد پدرش ، معاویه به ۴ نفر منسوب است لذا اصلا این شبهه محل بحث نیست و عرض شد این راهم در نظر نگیریم امیه فرزند حقیقی عبدالشمس نبوده است و امیه و نسلش از قریش نبودند لذا این شبهه بی اساس و باطل است👇
@porsemane_2
@porsemane_2
کان معاویة یعزی إلى أربعة: إلى مسافر بن أبی عمرو وإلى عمارة بن الولید وإلى العباس بن عبد المطلب، وإلى الصباح مغن أسود کان لعمارة. قالوا: کان أبو سفیان دمیما قصیرا، وکان للصباح عسیفا لأبی سفیان شابا وسیما، فدعته هند إلى نفسها
معاویه به چهار نفر نسبت داده شد (چهار نفر ادعا کردند پدر معاویه هستند)، مسافر بن ابی عمرو، عمارة بن الولید، العباس بن عبد المطلب و صباح خواننده و نوازنده عمارة بن الولید. ابو سفیان مردى زشت صورت و کوتاه قد بود و صباح اجیر ابو سفیان جوانی زیبا بود، هند مادر معاویه او را (برای نزدیکی) با خویش فرا خواند
ربیع الابرار و نصوص الاخبار.ج4 ص275.ط موسسة الاعلمی للمطبوعات
99- وكان معاوية يعزي إلى أربعة: إلى مسافر بن أبي عمرو «7» ،وإلى عمارة بن الوليد وإلى العباس بن عبد المطلب، وإلى الصباح «1» مغن أسود كان لعمارة. قالوا: كان أبو سفيان دميما «2» قصيرا، وكان للصباح عسيفا «3» لأبي سفيان شابا وسيما، فدعته هند «4» إلى نفسها.
@porsemane_2
معاویه به چهار نفر نسبت داده شد (چهار نفر ادعا کردند پدر معاویه هستند)، مسافر بن ابی عمرو، عمارة بن الولید، العباس بن عبد المطلب و صباح خواننده و نوازنده عمارة بن الولید. ابو سفیان مردى زشت صورت و کوتاه قد بود و صباح اجیر ابو سفیان جوانی زیبا بود، هند مادر معاویه او را (برای نزدیکی) با خویش فرا خواند
ربیع الابرار و نصوص الاخبار.ج4 ص275.ط موسسة الاعلمی للمطبوعات
99- وكان معاوية يعزي إلى أربعة: إلى مسافر بن أبي عمرو «7» ،وإلى عمارة بن الوليد وإلى العباس بن عبد المطلب، وإلى الصباح «1» مغن أسود كان لعمارة. قالوا: كان أبو سفيان دميما «2» قصيرا، وكان للصباح عسيفا «3» لأبي سفيان شابا وسيما، فدعته هند «4» إلى نفسها.
@porsemane_2
^کانال مجموعه پرسـمـان حـضـرت مـهـدی عج^
کان معاویة یعزی إلى أربعة: إلى مسافر بن أبی عمرو وإلى عمارة بن الولید وإلى العباس بن عبد المطلب، وإلى الصباح مغن أسود کان لعمارة. قالوا: کان أبو سفیان دمیما قصیرا، وکان للصباح عسیفا لأبی سفیان شابا وسیما، فدعته هند إلى نفسها معاویه به چهار نفر نسبت داده…
که مطالب فوق از کتب خود سنی هاست در مورد نسب معاویه
لذا
1⃣مطابق آنچه که در نسب یزید و معاویه و امام حسین و امام علی علیهما السلام نوشته اند ، هیچ گونه رابطه نسبی بین آنها نیست و نسب خود معاویه و یزید محل بحث است و مشخص نیست لذا نمی توانند چنین ادعایی کنند
ولی اگر معاویه پسر ابوسفیان باشد هم این گونه می شود
یزید بن معاویه بن ابی سفیان بن حرب بن امیه بن عبد شمس بن عبد مناف
📚الاستیعاب ج 4 ص 1575
که امیه فرزند حقیقی عبد الشمس نبوده بلکه غلام رومی اش بوده است لذا فرزند حقیقی عبدالشمس و عبدالمناف نیست لذا این شبهه باطل است
نسب امام حسین علیه السلام چنین است ؛
❕حسین بن ، علی بن ابی طالب بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف
📚 الاستیعاب ج 1 ص 393 _ اسد الغابه ج 1 ص 495
با وجود توضیحات فوق اسلام ستیزان مدعی می شوند که جد بزرگ یزید و امام حسین علیه السلام عبد المطلب است در حالی که جد بزرگ یزید ، حرب و جد بزرگ امام حسین علیه السلام عبد المطلب است و هیچ گونه رابطه نسبی بین یزید و امام حسین و بین امام علی علیه السلام و معاویه وجود ندارد .
تنها وجه اشتراک این است که هر دو ، از قبیله بزرگ قریش هستند و قریشیان منتهی به عبد مناف ، بزرگ قریش میشدند که عرض شد امیه هم از قریش نبود و فرزند حقیقی عبدالشمس هم نبود بلکه غلامی رومی بود
❕بنابراین امام حسین و یزید ، پسر پسر عمو نیستند و امیرالمومنین امام علی علیه السلام و معاویه نیز پسر عمو نیستند و پیامبر و معاویه نیز پسر عمو نیستند و ابوسفیان و حضرت ابوطالب هم برادر نیستند و ابوسفیان نیز عموی امیرالمومنین امام علی علیه السلام نیست ، اینها همه دروغگویی های اسلام ستیزان است که بدون انکه مدرک و مستندات معتبر برای ادعایشان ارائه کنند به دروغ گویی می پردازند .
❕ اگر دقیق نگاه کنیم ، اساسا خاندان اموی از قریش نیستند ، و هیچ گونه اشتراک قبیلگی با بنی هاشم و خاندان امام حسین علیه السلام ندارند ، چرا که امیه که بنی امیه منسوب به او هستند غلام رومی عبد شمس بوده است ، نه فرزند او و عبد شمس او را به عنوان فرزند خوانده خود پذیرفت .
❕ شاهد این سخن ، کلام امیرالمومنین امام علی علیه السلام است که خطاب به معاویه فرمود ؛
« اما اينكه گفته اى ما همه فرزندان عبد مناف هستيم (بنابراين همه در شرافت و استحقاق حكومت و پيشوايى مردم يكسانيم) من هم قبول دارم (كه همه از نسل عبد مناف هستيم ) ولى اميّه هرگز همانند هاشم و حرب همچون عبدالمطلب و ابوسفيان چون ابوطالب نبودند و نيز هرگز مهاجران چون اسيران آزاد شده نيستند و نه فرزندان صحيح النسب همانند منسوبان مشكوك » « وَ لَا الصَّرِيحُ كَاللَّصِيق »
📚نهج البلاغه نامه 17
❕«صريح» به كسى گفته مى شود كه نسب او خالص و روشن باشد. «لصيق» نقطه مقابل صريح است و به معناى كسى است كه نسب او روشن نيست و او را به شخص يا قبيله اى نسبت مى دهند.
📚لسان العرب ج 10 ص 329
❕علّامه مجلسى مى نويسد ؛
« كلمه «لصيق» به حسب ظاهر اشاره به نسب بنى اميّه دارد و ابن ابى الحديد براى حفظ آبروى معاويه خود را به نادانى زده است، حتّى برخى از علما تصريح كرده اند كه «اميّه» از نسل عبد شمس نبوده، بلكه وى غلام رومى بوده است كه عبد شمس او را فرزند خوانده خود قرار داد، و در زمان جاهليّت هرگاه كسى مى خواست غلامى را به خود نسبت دهد وى را آزاد كرده و دخترى از عرب را به همسرى وى درآورده و بدين ترتيب آن غلام به وى ملحق مى گشت ولی آن غلام فرزند حقیقی شخص و از نسب آن شخص نبود مشخصا. »
❕آنگاه علّامه مجلسى نتيجه مى گيرد و مى فرمايد ؛
« بنابراين، بنى اميّه اساساً از قريش نيستند، بلكه منسوب به قريش مى باشند »
📚بحارالانوار، ج 33، ص 107
❕این نکته مورد بیان دیگران از علماء هم قرار گرفته است ؛
📚منهاج البراعه ج 18 ص 276 _ الزام النواصب ص 179
@porsemane_2
#ادامه 👇
لذا
1⃣مطابق آنچه که در نسب یزید و معاویه و امام حسین و امام علی علیهما السلام نوشته اند ، هیچ گونه رابطه نسبی بین آنها نیست و نسب خود معاویه و یزید محل بحث است و مشخص نیست لذا نمی توانند چنین ادعایی کنند
ولی اگر معاویه پسر ابوسفیان باشد هم این گونه می شود
یزید بن معاویه بن ابی سفیان بن حرب بن امیه بن عبد شمس بن عبد مناف
📚الاستیعاب ج 4 ص 1575
که امیه فرزند حقیقی عبد الشمس نبوده بلکه غلام رومی اش بوده است لذا فرزند حقیقی عبدالشمس و عبدالمناف نیست لذا این شبهه باطل است
نسب امام حسین علیه السلام چنین است ؛
❕حسین بن ، علی بن ابی طالب بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف
📚 الاستیعاب ج 1 ص 393 _ اسد الغابه ج 1 ص 495
با وجود توضیحات فوق اسلام ستیزان مدعی می شوند که جد بزرگ یزید و امام حسین علیه السلام عبد المطلب است در حالی که جد بزرگ یزید ، حرب و جد بزرگ امام حسین علیه السلام عبد المطلب است و هیچ گونه رابطه نسبی بین یزید و امام حسین و بین امام علی علیه السلام و معاویه وجود ندارد .
تنها وجه اشتراک این است که هر دو ، از قبیله بزرگ قریش هستند و قریشیان منتهی به عبد مناف ، بزرگ قریش میشدند که عرض شد امیه هم از قریش نبود و فرزند حقیقی عبدالشمس هم نبود بلکه غلامی رومی بود
❕بنابراین امام حسین و یزید ، پسر پسر عمو نیستند و امیرالمومنین امام علی علیه السلام و معاویه نیز پسر عمو نیستند و پیامبر و معاویه نیز پسر عمو نیستند و ابوسفیان و حضرت ابوطالب هم برادر نیستند و ابوسفیان نیز عموی امیرالمومنین امام علی علیه السلام نیست ، اینها همه دروغگویی های اسلام ستیزان است که بدون انکه مدرک و مستندات معتبر برای ادعایشان ارائه کنند به دروغ گویی می پردازند .
❕ اگر دقیق نگاه کنیم ، اساسا خاندان اموی از قریش نیستند ، و هیچ گونه اشتراک قبیلگی با بنی هاشم و خاندان امام حسین علیه السلام ندارند ، چرا که امیه که بنی امیه منسوب به او هستند غلام رومی عبد شمس بوده است ، نه فرزند او و عبد شمس او را به عنوان فرزند خوانده خود پذیرفت .
❕ شاهد این سخن ، کلام امیرالمومنین امام علی علیه السلام است که خطاب به معاویه فرمود ؛
« اما اينكه گفته اى ما همه فرزندان عبد مناف هستيم (بنابراين همه در شرافت و استحقاق حكومت و پيشوايى مردم يكسانيم) من هم قبول دارم (كه همه از نسل عبد مناف هستيم ) ولى اميّه هرگز همانند هاشم و حرب همچون عبدالمطلب و ابوسفيان چون ابوطالب نبودند و نيز هرگز مهاجران چون اسيران آزاد شده نيستند و نه فرزندان صحيح النسب همانند منسوبان مشكوك » « وَ لَا الصَّرِيحُ كَاللَّصِيق »
📚نهج البلاغه نامه 17
❕«صريح» به كسى گفته مى شود كه نسب او خالص و روشن باشد. «لصيق» نقطه مقابل صريح است و به معناى كسى است كه نسب او روشن نيست و او را به شخص يا قبيله اى نسبت مى دهند.
📚لسان العرب ج 10 ص 329
❕علّامه مجلسى مى نويسد ؛
« كلمه «لصيق» به حسب ظاهر اشاره به نسب بنى اميّه دارد و ابن ابى الحديد براى حفظ آبروى معاويه خود را به نادانى زده است، حتّى برخى از علما تصريح كرده اند كه «اميّه» از نسل عبد شمس نبوده، بلكه وى غلام رومى بوده است كه عبد شمس او را فرزند خوانده خود قرار داد، و در زمان جاهليّت هرگاه كسى مى خواست غلامى را به خود نسبت دهد وى را آزاد كرده و دخترى از عرب را به همسرى وى درآورده و بدين ترتيب آن غلام به وى ملحق مى گشت ولی آن غلام فرزند حقیقی شخص و از نسب آن شخص نبود مشخصا. »
❕آنگاه علّامه مجلسى نتيجه مى گيرد و مى فرمايد ؛
« بنابراين، بنى اميّه اساساً از قريش نيستند، بلكه منسوب به قريش مى باشند »
📚بحارالانوار، ج 33، ص 107
❕این نکته مورد بیان دیگران از علماء هم قرار گرفته است ؛
📚منهاج البراعه ج 18 ص 276 _ الزام النواصب ص 179
@porsemane_2
#ادامه 👇
^کانال مجموعه پرسـمـان حـضـرت مـهـدی عج^
که مطالب فوق از کتب خود سنی هاست در مورد نسب معاویه لذا 1⃣مطابق آنچه که در نسب یزید و معاویه و امام حسین و امام علی علیهما السلام نوشته اند ، هیچ گونه رابطه نسبی بین آنها نیست و نسب خود معاویه و یزید محل بحث است و مشخص نیست لذا نمی توانند چنین ادعایی…
2⃣به فرض هم که امیه و حرب و ابوسفیان از قریش محسوب شوند ، در نسب معاویه تردید است که از ابوسفیان و فرزندان امیه باشد و گفتیم تعبیر مولا علی علیه السلام که به معاویه « لصیق » گفتند ، به مشکوک النسب هم گفته می شود .
❕یعنی مولا علی علیه السلام می گوید نسب ما روشن است ولى درباره نسب تو بسيار گفتگوست؛ گروهى تو را فرزند ابوسفيان نمى دانند، بلكه فرزند نامشروع مسافر بن ابى عمرو كه از بردگان ابوسفيان بود مى شناسند البته اين سخن منافات با آنچه امام عليه السلام درباره پدر معاويه يعنى ابوسفيان فرموده است ندارد، زيرا آن جمله بر حسب ظاهر بيان شده و اين جمله اشاره به اين است كه اگر در نسب تو دقت شود جاى گفتگو وجود دارد. »
📚پیام امام امیر المومنین ج 9 ص 218
همچنین همان طور که اشاره شد در کتب خود سنی ها آمده است که:
❕امام حسن علیه السلام خطاب به معاویه فرمود ؛
« مى دانى كه در كدام بستر به دنيا آمده اى؟ »
📚تذکره الخواص ص 200 _ شرح ابن ابی الحدید ج 6 ص 288 _ جمهره خطب العرب ج 2 ص 22
❕سبط بن جوزی می نویسد ؛
« اصمعى و كلبى در كتاب «مثالب» مى گويند: معنى سخن(امام) حسن (علیه السلام) به معاويه كه مى دانى در كدام بستر به دنيا آمده اى، اين است كه در باره معاويه گفته مى شد او از يكى از اين چهار تن است ؛
« عمارة بن وليد بن مغيره مخزومى، مسافر بن ابى عمرو، ابو سفيان، عباس بن عبد المطلب. »و اينها همنشينان ابو سفيان بودند و بعضى از آنها متهم به داشتن رابطه با «هند» بود. عمارة بن وليد از زيباترين مردان قبيله قريش بود. در باره مسافر بن ابى عمرو، كلبى مى گويد: عقيده عمومى مردم اين است كه معاويه از او است، زيرا بيش از همه مردم به «هند» عشق مى ورزيده است و وقتى «هند» آبستن گشته و معاويه را در شكم داشته مسافر ترسيده كه بگويد از او است و به همين جهت گريخته و پيش پادشاه حيره رفته و مقيم گشته است »
📚تذکره الخواص ص 202
❕زمخشرى نیز در «ربيع الابرار» مى نويسد ؛
«معاويه منسوب به چهار مرد بود: ابو عمرو بن مسافر، عمارة بن وليد، عباس بن عبد المطلب، صباح- آوازه خوان سياه پوستى كه برده عمار بود »
📚ربیع الابرار ج 3 ص 551
❕زياد بن ابيه در نامه اى در جواب معاويه كه به او طعنه زده و از مادرش سميه ياد كرده بود مى نويسد ؛
«اين كه با اشاره به مادرم سميه به من طعنه زده اى، اگر من فرزند سميه ام تو فرزند عده اى هستى»
📚شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 16 ص 183
که ابی الحدید هم از علمای معتزله و شافعی سنی مذهب است
3⃣در نسب یزید نیز شک و تردید است که فرزند واقعی معاویه باشد ، چرا که در مورد مادرش گفته شده است که با غلام پدرش همبستر شده و یزید را حامله شده است ، بنابراین یزید فرزند غلام پدر ، مادرش است نه فرزند معاویه .
❕ابن رشد می نویسد ؛
« روایت شده است که مادر یزید ، دختر بجدل کلبیه ، با غلام پدرش همبستر شد و به یزید حامله شد »
📚الزام الناصب ص 169
❕علامه مجلسی نیز می آورد ؛
« میسون دختر بجدل کلبیه با غلام پدرش زنا کرد و به یزید که لعنت خدا بر او باد حامله شد »
📚بحار الانوار ج 44 ص 309
❕لذا می بینیم که امام صادق علیه السلام فرمود ؛
« انبیاء و فرزندان انبیاء را جز افراد زنازاده نمی کشند »
📚علل الشرایع ج 1 ص 58
❕نتیجه گیری ؛
1⃣اگر یزید و معاویه را از فرزندان امیه بدانیم و امیه را نیز فرزند عبد شمس و از قریش بدانیم ، باز هم هیچ گونه رابطه نسبی بین پیامبر گرامی و علی و حسین علیهم السلام با ابوسفیان و معاویه و یزید نمی باشد .
2⃣اصلا انتساب بنی امیه به قبیله قریش مشکل است و گفته اند که امیه غلام رومی و فرزند خوانده عبد شمس بوده است نه فرزند حقیقی او .
3⃣اگر هم بگوییم بنی امیه از قریش هستند ، باز هم ثابت نیست که معاویه و یزید از بنی امیه هستند چرا که هر دو را به فرزند زنا بودن نسبت داده اند و در نسبشان تردید است و جای بحث است ولی حتی بنابر قول مشهور از ابوسفیان و امیه هم باشند طبق قول مشهور امیه نیز فرزند حقیقی شمس نبود و غلامی رومی و یهودی بود که عرض شد و حتی اگر بود نیز باز این ادعا و اشکال اسلام ستیزان وارد نیست.
لذا این شبهه کاملا دروغ و بی اساس است و هیچ اعتباری ندارد ، درمورد علل قیام حضرت سیدالشهدا امام حسین علیه السلام مطالبی عرض شد مختصرا و ان شاءالله بحث کامل تر و مفصل تری خواهد شد.
@porsemane_2
#پایان
❕یعنی مولا علی علیه السلام می گوید نسب ما روشن است ولى درباره نسب تو بسيار گفتگوست؛ گروهى تو را فرزند ابوسفيان نمى دانند، بلكه فرزند نامشروع مسافر بن ابى عمرو كه از بردگان ابوسفيان بود مى شناسند البته اين سخن منافات با آنچه امام عليه السلام درباره پدر معاويه يعنى ابوسفيان فرموده است ندارد، زيرا آن جمله بر حسب ظاهر بيان شده و اين جمله اشاره به اين است كه اگر در نسب تو دقت شود جاى گفتگو وجود دارد. »
📚پیام امام امیر المومنین ج 9 ص 218
همچنین همان طور که اشاره شد در کتب خود سنی ها آمده است که:
❕امام حسن علیه السلام خطاب به معاویه فرمود ؛
« مى دانى كه در كدام بستر به دنيا آمده اى؟ »
📚تذکره الخواص ص 200 _ شرح ابن ابی الحدید ج 6 ص 288 _ جمهره خطب العرب ج 2 ص 22
❕سبط بن جوزی می نویسد ؛
« اصمعى و كلبى در كتاب «مثالب» مى گويند: معنى سخن(امام) حسن (علیه السلام) به معاويه كه مى دانى در كدام بستر به دنيا آمده اى، اين است كه در باره معاويه گفته مى شد او از يكى از اين چهار تن است ؛
« عمارة بن وليد بن مغيره مخزومى، مسافر بن ابى عمرو، ابو سفيان، عباس بن عبد المطلب. »و اينها همنشينان ابو سفيان بودند و بعضى از آنها متهم به داشتن رابطه با «هند» بود. عمارة بن وليد از زيباترين مردان قبيله قريش بود. در باره مسافر بن ابى عمرو، كلبى مى گويد: عقيده عمومى مردم اين است كه معاويه از او است، زيرا بيش از همه مردم به «هند» عشق مى ورزيده است و وقتى «هند» آبستن گشته و معاويه را در شكم داشته مسافر ترسيده كه بگويد از او است و به همين جهت گريخته و پيش پادشاه حيره رفته و مقيم گشته است »
📚تذکره الخواص ص 202
❕زمخشرى نیز در «ربيع الابرار» مى نويسد ؛
«معاويه منسوب به چهار مرد بود: ابو عمرو بن مسافر، عمارة بن وليد، عباس بن عبد المطلب، صباح- آوازه خوان سياه پوستى كه برده عمار بود »
📚ربیع الابرار ج 3 ص 551
❕زياد بن ابيه در نامه اى در جواب معاويه كه به او طعنه زده و از مادرش سميه ياد كرده بود مى نويسد ؛
«اين كه با اشاره به مادرم سميه به من طعنه زده اى، اگر من فرزند سميه ام تو فرزند عده اى هستى»
📚شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 16 ص 183
که ابی الحدید هم از علمای معتزله و شافعی سنی مذهب است
3⃣در نسب یزید نیز شک و تردید است که فرزند واقعی معاویه باشد ، چرا که در مورد مادرش گفته شده است که با غلام پدرش همبستر شده و یزید را حامله شده است ، بنابراین یزید فرزند غلام پدر ، مادرش است نه فرزند معاویه .
❕ابن رشد می نویسد ؛
« روایت شده است که مادر یزید ، دختر بجدل کلبیه ، با غلام پدرش همبستر شد و به یزید حامله شد »
📚الزام الناصب ص 169
❕علامه مجلسی نیز می آورد ؛
« میسون دختر بجدل کلبیه با غلام پدرش زنا کرد و به یزید که لعنت خدا بر او باد حامله شد »
📚بحار الانوار ج 44 ص 309
❕لذا می بینیم که امام صادق علیه السلام فرمود ؛
« انبیاء و فرزندان انبیاء را جز افراد زنازاده نمی کشند »
📚علل الشرایع ج 1 ص 58
❕نتیجه گیری ؛
1⃣اگر یزید و معاویه را از فرزندان امیه بدانیم و امیه را نیز فرزند عبد شمس و از قریش بدانیم ، باز هم هیچ گونه رابطه نسبی بین پیامبر گرامی و علی و حسین علیهم السلام با ابوسفیان و معاویه و یزید نمی باشد .
2⃣اصلا انتساب بنی امیه به قبیله قریش مشکل است و گفته اند که امیه غلام رومی و فرزند خوانده عبد شمس بوده است نه فرزند حقیقی او .
3⃣اگر هم بگوییم بنی امیه از قریش هستند ، باز هم ثابت نیست که معاویه و یزید از بنی امیه هستند چرا که هر دو را به فرزند زنا بودن نسبت داده اند و در نسبشان تردید است و جای بحث است ولی حتی بنابر قول مشهور از ابوسفیان و امیه هم باشند طبق قول مشهور امیه نیز فرزند حقیقی شمس نبود و غلامی رومی و یهودی بود که عرض شد و حتی اگر بود نیز باز این ادعا و اشکال اسلام ستیزان وارد نیست.
لذا این شبهه کاملا دروغ و بی اساس است و هیچ اعتباری ندارد ، درمورد علل قیام حضرت سیدالشهدا امام حسین علیه السلام مطالبی عرض شد مختصرا و ان شاءالله بحث کامل تر و مفصل تری خواهد شد.
@porsemane_2
#پایان
^کانال مجموعه پرسـمـان حـضـرت مـهـدی عج^
#محرم #شبهات_محرم #شبهه_دوم ⁉️ آیا واقعه کربلا دعوا و اختلاف خانوادگی بر سر قدرت بود؟؟ آیا امام حسین علیه السلام با یزید ملعون پسرعمو بودند؟؟! ⚠️متن شبهه وهابیت و اسلام ستیزان : نام: یزید شهرت: بنی امیه نام پدر: معاویه نام پدربزرگ: ابوسفیان نام جد…
#محرم
#شبهات_محرم
#شبهه_سوم
در ابتدا مقدمه ای عرض می کنیم👇
#مقدمه: در ادامه ی ادعای باطل اسلام ستیزان و وهابیت برای ادعاهای پوچ خود که مدعی می شوند که وقوع واقعه کربلا بر سر اختلافات خانوادگی بود (نعوذبالله) که مختصرا این مطلب را باز کردیم که این ادعایشان کاملا کذب است زیرا اگر علت چنین بود امام لشکری کامل را تجهیز می کردند و بجای حرکت بسوس کوفه مستقیم به مرکز حکومت یزید ملعون حمله می کردند نه اینکه همراه با خانواده بزرگوارشان راهی شوند و پیش از روز عاشورا بیعت خود را از همگان بردارند تا هرکس که خواست برود و هرکس خواست بماند و یا پیش از روز عاشورا در برخورد ابتدایی امام با طلایه داران سپاه عمر سعد که فرمانده انها جناب حضرت حر بن یزید ریاحی بود تعداد سربازان طرف مقابل امام حسین علیه السلام بسیار کم بود نسبت به روز عاشورا و امام توانایی حمله به آنها را داشتند ولی نه تنها حمله نفرمودند که آنها را هم سیراب فرمودند پس هر کس که اهل انصاف و تعقل باشد مشخصا برایش اثبات می شود علت قیام امام نه اختلافات خانوادگی بود نه افسانه های باطل ارینب نه حکومت با هدف دنیا پرستی( نعوذبالله) و .... مشخصا امام هدفشان هدایت و رستگاری مردمان و احیای اسلام و سیره ی رسول الله و امیرالمومنین مولا علی و امام حسن و امر به معروف و نهی از منکر و مقابله با ظلم ظالم و بدعت هایشان بود که ان شاءالله این مطلب را بیشتر باز خواهیم کرد اما از جنبه ی دیگر در شبهه ی دوم پاسخ دادیم که این ادعا ادعای باطلی است هیچ پیوند و رابطه خانوادگی بین امام حسین علیه السلام با یزید ملعون وجود ندارد.
اما #شبهه_سوم در ادامه اسلام ستیزان و وهابیون مدعی می شوند که شمر ملعون و سیدنا حضرت عباس علیه السلام نیز پسر دایی تنی و خالص بودند!! که در ادامه پاسخ این شبهه راهم عرض می کنیم👇
#پاسخ_شبهه_سوم:
به این ادعا در سه محور پاسخ داده می شود :
1⃣ با مراجعه به کتب انساب خواهیم دید که هم نسب «حضرت ام البنین سلام الله علیها» مشخص است و هم نسب «شمر بن ذی الجوشن» لعنه الله !
نسب «حضرت ام البنین» سلام الله علیها از این قرار است :
👈أم البنین فاطمة بنت حزام بن خالد بن ربیعة ابن الوحید بن کعب بن عامر بن کلاب بن ربیعة بن عامر بن صعصعة بن معاویة بن بکر بن هوازن.👉
بن عتبة، احمد بن علی بن الحسین (المتوفى 828 هـ)، عمدة الطالب فی أنساب آل أبی طالب، ص 351، الناشر : المطبع الجعفری، الطبعة : الأولى.
مشاهده ی اسکن کتاب :
http://s9.picofile.com/file/8307764150/1.png
http://s8.picofile.com/file/8307764176/2.png
نسب «شمر» لعنه الله از این قرار است :
«شمر» فرزند «ذی الجوشن» است و در مورد «ذی الجوشن» داریم :
👈ذُو الْجَوْشَنِ الضِّبَابِیُّ قَالَ: قَالَ هِشَامُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ السَّائِبِ الْکَلْبِیُّ: اسْمُهُ شُرَحْبِیلُ بْنُ الْأَعْوَرِ بْنِ عَمْرِو بْنِ مُعَاوِیَةَ وَهُوَ الضِّبَابُ بْنُ کِلَابِ بْنِ رَبِیعَةَ بْنِ عَامِرِ بْنِ صَعْصَعَةَ.👉
البصری الزهری، محمد بن سعد بن منیع أبو عبدالله (المتوفى230 هـ)، الطبقات الکبرى ،ج6، ص 46، المحقق: إحسان عباس، دار النشر : دار صادر - بیروت ، الطبعة: الأولى، 1968 م.
مشاهده ی اسکن کتاب :
http://s8.picofile.com/file/8307764418/1.png
http://s8.picofile.com/file/8307764434/2.png
اکنون داریم :👇
أم البنین فاطمة => حزام => خالد => ربیعة => الوحید => کعب => عامر => کلاب
شمر => ذی الجوشن الضبابی شُرَحْبِیلُ الْأَعْوَرِ => عَمْرِو => الضِّبَابُ => کلاب
👈 مشاهده می فرمایید که بر خلاف ادعای دروغ پردازان ، نه تنها شمر لعنه الله برادر حضرت ام البنین سلام الله علیها نمی باشد، بلکه حتی #هیچ نسبت فامیلی نزدیکی هم ندارند و #تنها از یک قبیله هستند و نسب آنان در «کلاب» به یکدیگر میرسد.
@porsemane_2
#ادامه 👇
#شبهات_محرم
#شبهه_سوم
در ابتدا مقدمه ای عرض می کنیم👇
#مقدمه: در ادامه ی ادعای باطل اسلام ستیزان و وهابیت برای ادعاهای پوچ خود که مدعی می شوند که وقوع واقعه کربلا بر سر اختلافات خانوادگی بود (نعوذبالله) که مختصرا این مطلب را باز کردیم که این ادعایشان کاملا کذب است زیرا اگر علت چنین بود امام لشکری کامل را تجهیز می کردند و بجای حرکت بسوس کوفه مستقیم به مرکز حکومت یزید ملعون حمله می کردند نه اینکه همراه با خانواده بزرگوارشان راهی شوند و پیش از روز عاشورا بیعت خود را از همگان بردارند تا هرکس که خواست برود و هرکس خواست بماند و یا پیش از روز عاشورا در برخورد ابتدایی امام با طلایه داران سپاه عمر سعد که فرمانده انها جناب حضرت حر بن یزید ریاحی بود تعداد سربازان طرف مقابل امام حسین علیه السلام بسیار کم بود نسبت به روز عاشورا و امام توانایی حمله به آنها را داشتند ولی نه تنها حمله نفرمودند که آنها را هم سیراب فرمودند پس هر کس که اهل انصاف و تعقل باشد مشخصا برایش اثبات می شود علت قیام امام نه اختلافات خانوادگی بود نه افسانه های باطل ارینب نه حکومت با هدف دنیا پرستی( نعوذبالله) و .... مشخصا امام هدفشان هدایت و رستگاری مردمان و احیای اسلام و سیره ی رسول الله و امیرالمومنین مولا علی و امام حسن و امر به معروف و نهی از منکر و مقابله با ظلم ظالم و بدعت هایشان بود که ان شاءالله این مطلب را بیشتر باز خواهیم کرد اما از جنبه ی دیگر در شبهه ی دوم پاسخ دادیم که این ادعا ادعای باطلی است هیچ پیوند و رابطه خانوادگی بین امام حسین علیه السلام با یزید ملعون وجود ندارد.
اما #شبهه_سوم در ادامه اسلام ستیزان و وهابیون مدعی می شوند که شمر ملعون و سیدنا حضرت عباس علیه السلام نیز پسر دایی تنی و خالص بودند!! که در ادامه پاسخ این شبهه راهم عرض می کنیم👇
#پاسخ_شبهه_سوم:
به این ادعا در سه محور پاسخ داده می شود :
1⃣ با مراجعه به کتب انساب خواهیم دید که هم نسب «حضرت ام البنین سلام الله علیها» مشخص است و هم نسب «شمر بن ذی الجوشن» لعنه الله !
نسب «حضرت ام البنین» سلام الله علیها از این قرار است :
👈أم البنین فاطمة بنت حزام بن خالد بن ربیعة ابن الوحید بن کعب بن عامر بن کلاب بن ربیعة بن عامر بن صعصعة بن معاویة بن بکر بن هوازن.👉
بن عتبة، احمد بن علی بن الحسین (المتوفى 828 هـ)، عمدة الطالب فی أنساب آل أبی طالب، ص 351، الناشر : المطبع الجعفری، الطبعة : الأولى.
مشاهده ی اسکن کتاب :
http://s9.picofile.com/file/8307764150/1.png
http://s8.picofile.com/file/8307764176/2.png
نسب «شمر» لعنه الله از این قرار است :
«شمر» فرزند «ذی الجوشن» است و در مورد «ذی الجوشن» داریم :
👈ذُو الْجَوْشَنِ الضِّبَابِیُّ قَالَ: قَالَ هِشَامُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ السَّائِبِ الْکَلْبِیُّ: اسْمُهُ شُرَحْبِیلُ بْنُ الْأَعْوَرِ بْنِ عَمْرِو بْنِ مُعَاوِیَةَ وَهُوَ الضِّبَابُ بْنُ کِلَابِ بْنِ رَبِیعَةَ بْنِ عَامِرِ بْنِ صَعْصَعَةَ.👉
البصری الزهری، محمد بن سعد بن منیع أبو عبدالله (المتوفى230 هـ)، الطبقات الکبرى ،ج6، ص 46، المحقق: إحسان عباس، دار النشر : دار صادر - بیروت ، الطبعة: الأولى، 1968 م.
مشاهده ی اسکن کتاب :
http://s8.picofile.com/file/8307764418/1.png
http://s8.picofile.com/file/8307764434/2.png
اکنون داریم :👇
أم البنین فاطمة => حزام => خالد => ربیعة => الوحید => کعب => عامر => کلاب
شمر => ذی الجوشن الضبابی شُرَحْبِیلُ الْأَعْوَرِ => عَمْرِو => الضِّبَابُ => کلاب
👈 مشاهده می فرمایید که بر خلاف ادعای دروغ پردازان ، نه تنها شمر لعنه الله برادر حضرت ام البنین سلام الله علیها نمی باشد، بلکه حتی #هیچ نسبت فامیلی نزدیکی هم ندارند و #تنها از یک قبیله هستند و نسب آنان در «کلاب» به یکدیگر میرسد.
@porsemane_2
#ادامه 👇
^کانال مجموعه پرسـمـان حـضـرت مـهـدی عج^
#محرم #شبهات_محرم #شبهه_سوم در ابتدا مقدمه ای عرض می کنیم👇 #مقدمه: در ادامه ی ادعای باطل اسلام ستیزان و وهابیت برای ادعاهای پوچ خود که مدعی می شوند که وقوع واقعه کربلا بر سر اختلافات خانوادگی بود (نعوذبالله) که مختصرا این مطلب را باز کردیم که این ادعایشان…
2⃣ مساله ی دیگر آن است که ممکن است برخی از سر نا آگاهی به داستان #امان_نامه استناد کنند.
در برخی از منابع تاریخی آمده است که شمر ملعون اینگونه فرزندان حضرت ام البنین (سلام الله علیها) را خطاب کرده است :
وَ جَاءَ شِمْرٌ حَتَّى وَقَفَ عَلَى أَصْحَابِ الْحُسَیْنِ ع فَقَالَ أَیْنَ بَنُو أُخْتِنَا فَخَرَجَ إِلَیْهِ الْعَبَّاسُ وَ جَعْفَرٌ وَ عُثْمَانُ بَنُو عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع فَقَالُوا مَا تُرِیدُ فَقَالَ أَنْتُمْ یَا بَنِی أُخْتِی آمِنُونَ فَقَالَتْ لَهُ الْفِتْیَةُ لَعَنَکَ اللَّهُ وَ لَعَنَ أَمَانَکَ أَ تُؤْمِنُنَا وَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ لَا أَمَانَ لَهُ.
الشیخ المفید، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم أبی عبد الله العکبری البغدادی (متوفاى413 هـ)، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد،ج2، ص 89، تحقیق: مؤسسة آل البیت علیهم السلام لتحقیق التراث، ناشر: کنگره شیخ مفید، الطبعة: الأولى، 1413هـ .
و شمر آمد تا برابر همراهان حسین علیه السّلام ایستاد و گفت: فرزندان خواهر ما کجایند؟ أبا الفضل العباس، و جعفر، و عبد اللَّه، و عثمان فرزندان على بن ابى طالب علیه السّلام بیرون آمده گفتند: چه می خواهى؟ گفت: شما اى خواهرزادگان در امانید، آن جوان مردان به او گفتند: خدا تو را و امانى که براى ما آوردهاى لعنت کند، آیا به ما امان میدهى و فرزند رسول خدا امان ندارد؟
برخی از افراد کم علم و کم اطلاع با استناد به این متن در پی اثبات دروغ خود هستند؛
اما نکته ی اساسی آن است که اساسا حتی تا به امروز در بین عرب (از جمله عزیزان عرب در کشور ایران) رسم است که افرادی که از یک قبیله باشند ، در بسیاری از موارد همدیگر را برادر و خواهر و یا فرزند برادر و خواهر خطاب می کنند و علت اصلی نیز آن است که از یک قبیله می باشند.
این دقیقا مانند حالتی است که حتی ما نیز در بین خودمان گاهی فردی را که عموی حقیقی یک کودک نیست عموی او خطاب می کنیم و خود آن شخص و خود آن کودک نین چنین می کنند در حالی که حقیقتا خواهر و برادر و یا عموی حقیقی هم نیستند.
به همین دلیل در ترجمه ی محلاتی از کتاب الارشاد آمده است :
(مقصودش چهار پسر ام البنین برادران حضرت سید الشهداء بود که چون مادرشان حضرت ام البنین سلام الله علیها👈 از قبیله بنى کلاب بود و شمر نیز از آن قبیله بود 👈از این رو👉 آنان را خواهر زاده خطاب کرد.👉)
الشیخ المفید، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم أبی عبد الله العکبری البغدادی (متوفاى413 هـ)، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد،ج2، ص 89، تحقیق: مؤسسة آل البیت علیهم السلام لتحقیق التراث، ناشر: کنگره شیخ مفید، الطبعة: الأولى، 1413هـ .
بنا بر این ماجرای امان نامه نیز هیچ ارتباطی با نسبت فامیلی ندارد بلکه مرتبط با هم قبیله بودن حضرت ام البنین (صلوات الله علیها) و شمر لعنه الله می باشد و ما در بخش قبل ثابت کردیم که نه تنها بر خلاف ادعای دروغ پردازان نسبت خواهری و برادری بین حضرت ام البنین (سلام الله علیها) و شمر لعنه الله برقرار نبوده است بلکه هیچ نسبت فامیلی نزدیک دیگری هم برقرار نبوده است و در نتیجه ادعای باطل این افراد مبنی بر این که شمر لعنه الله دایی تنی حضرت عباس (علیهالسلام) و دایی ناتنی امام حسین (علیهالسلام) بوده از اساس دروغ و باطل است.
@porsemane_2
#ادامه 👇
در برخی از منابع تاریخی آمده است که شمر ملعون اینگونه فرزندان حضرت ام البنین (سلام الله علیها) را خطاب کرده است :
وَ جَاءَ شِمْرٌ حَتَّى وَقَفَ عَلَى أَصْحَابِ الْحُسَیْنِ ع فَقَالَ أَیْنَ بَنُو أُخْتِنَا فَخَرَجَ إِلَیْهِ الْعَبَّاسُ وَ جَعْفَرٌ وَ عُثْمَانُ بَنُو عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع فَقَالُوا مَا تُرِیدُ فَقَالَ أَنْتُمْ یَا بَنِی أُخْتِی آمِنُونَ فَقَالَتْ لَهُ الْفِتْیَةُ لَعَنَکَ اللَّهُ وَ لَعَنَ أَمَانَکَ أَ تُؤْمِنُنَا وَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ لَا أَمَانَ لَهُ.
الشیخ المفید، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم أبی عبد الله العکبری البغدادی (متوفاى413 هـ)، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد،ج2، ص 89، تحقیق: مؤسسة آل البیت علیهم السلام لتحقیق التراث، ناشر: کنگره شیخ مفید، الطبعة: الأولى، 1413هـ .
و شمر آمد تا برابر همراهان حسین علیه السّلام ایستاد و گفت: فرزندان خواهر ما کجایند؟ أبا الفضل العباس، و جعفر، و عبد اللَّه، و عثمان فرزندان على بن ابى طالب علیه السّلام بیرون آمده گفتند: چه می خواهى؟ گفت: شما اى خواهرزادگان در امانید، آن جوان مردان به او گفتند: خدا تو را و امانى که براى ما آوردهاى لعنت کند، آیا به ما امان میدهى و فرزند رسول خدا امان ندارد؟
برخی از افراد کم علم و کم اطلاع با استناد به این متن در پی اثبات دروغ خود هستند؛
اما نکته ی اساسی آن است که اساسا حتی تا به امروز در بین عرب (از جمله عزیزان عرب در کشور ایران) رسم است که افرادی که از یک قبیله باشند ، در بسیاری از موارد همدیگر را برادر و خواهر و یا فرزند برادر و خواهر خطاب می کنند و علت اصلی نیز آن است که از یک قبیله می باشند.
این دقیقا مانند حالتی است که حتی ما نیز در بین خودمان گاهی فردی را که عموی حقیقی یک کودک نیست عموی او خطاب می کنیم و خود آن شخص و خود آن کودک نین چنین می کنند در حالی که حقیقتا خواهر و برادر و یا عموی حقیقی هم نیستند.
به همین دلیل در ترجمه ی محلاتی از کتاب الارشاد آمده است :
(مقصودش چهار پسر ام البنین برادران حضرت سید الشهداء بود که چون مادرشان حضرت ام البنین سلام الله علیها👈 از قبیله بنى کلاب بود و شمر نیز از آن قبیله بود 👈از این رو👉 آنان را خواهر زاده خطاب کرد.👉)
الشیخ المفید، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم أبی عبد الله العکبری البغدادی (متوفاى413 هـ)، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد،ج2، ص 89، تحقیق: مؤسسة آل البیت علیهم السلام لتحقیق التراث، ناشر: کنگره شیخ مفید، الطبعة: الأولى، 1413هـ .
بنا بر این ماجرای امان نامه نیز هیچ ارتباطی با نسبت فامیلی ندارد بلکه مرتبط با هم قبیله بودن حضرت ام البنین (صلوات الله علیها) و شمر لعنه الله می باشد و ما در بخش قبل ثابت کردیم که نه تنها بر خلاف ادعای دروغ پردازان نسبت خواهری و برادری بین حضرت ام البنین (سلام الله علیها) و شمر لعنه الله برقرار نبوده است بلکه هیچ نسبت فامیلی نزدیک دیگری هم برقرار نبوده است و در نتیجه ادعای باطل این افراد مبنی بر این که شمر لعنه الله دایی تنی حضرت عباس (علیهالسلام) و دایی ناتنی امام حسین (علیهالسلام) بوده از اساس دروغ و باطل است.
@porsemane_2
#ادامه 👇
^کانال مجموعه پرسـمـان حـضـرت مـهـدی عج^
2⃣ مساله ی دیگر آن است که ممکن است برخی از سر نا آگاهی به داستان #امان_نامه استناد کنند. در برخی از منابع تاریخی آمده است که شمر ملعون اینگونه فرزندان حضرت ام البنین (سلام الله علیها) را خطاب کرده است : وَ جَاءَ شِمْرٌ حَتَّى وَقَفَ عَلَى أَصْحَابِ الْحُسَیْنِ…
فلذا همان طور که عرض شد
نسب حضرت ام #البنین یا همان حضرت فاطمه کلابیه سلام الله علیها به این نحو است ؛
👈ام البنین بنت حزام بن خالد بن ربیعه بن الوحید من بنی کلاب👉
جمهره انساب العرب ج1 ص4
در حالی که نسب #شمر ملعون چنین است ؛
👈شمر بن ذی الجوشن الضبابی بن شرحبیل بن الاعور بن عمر بن معاویه و هو الضباب بن کلاب 👉
الطبقات الکبری ج6 ص46
هر دو نفر بیش از پنج پشت یعنی در شخصی به نام کلاب به یکدیگر می رسند و هر دو کلابی هستند که به معنای👈 هم #قبیله بودن👉 است و👈 نه برادر و خواهر بودن حضرت ام البنین با شمر ملعون👉 .
این که شمر ملعون ، حضرت عباس علیه السلام را خواهر زاده خود خطاب می کند منظورش آن است که مادر ایشان از قبیله ما است نه آنکه واقعا #خواهر ما باشد .
رسم عرب بر این بود و هست همان طور که عرض شد که اگر دختری از طایفه آنها با طایفه دیگری ازدواج می کرد حتی اگر چند نسل می گذشت ، فرزندان او را با انتساباتی این گونه خطاب قرار می دادند نه انکه حقیقتا رابطه خانوادگی برقرار باشد میان ایشان و این امر فقط رسم عرب هم نیست در سایر قومیت ها نیز این چنین الفاظ و تعابیر استفاده می شود که عرض شد .
که ثابت کردیم شمر ملعون برادر حضرت ام البنین سلام الله علیها نبود.
3⃣ در پایان و به عنوان جنبه سوم لازم است به یک نکته ی مهم اشاره کنیم که اساسا وجود یا عدم وجود رابطه ی فامیلی ضرورتا چیزی را ثابت یا رد نمی کند ،
و آن چه که مهم است « #حق » میباشد.
(به عنوان نمونه به داستان مشهور هابیل و قابیل دقت شود یا ابولهب)
حتی اگر بر👈 فرض محال 👉این ادعای دروغ صحیح می بود مساله ی خاصی رخ نمیداد و چیزی را ثابت نمی کند یعنی اسلام ستیزان به هدف و نیات شان نمی رسند زیرا این امر مطلبی را ثابت نمی کند .
که در حضرت عباس علیه السلام هم در جواب شمر جواب کوبنده ای به آن ملعون می دهند👇
... حضرت عباس علیه السلام او را ( شمر ملعون) ندا دادند و فرمودند که :👈 دستانت بریده باد ، و لعنت بر امانی که آورده ای ، ای دشمن خدا آیا به ما فرمان می دهی که برادر و سرورمان حسین را واگذاریم و در اطاعت ملعونان و فرزندان ملعون ها در آییم ؟ شمر پس از این سخن خشمگینانه به سوی لشکرش بازگشت 👉
لهوف ص148
تاریخ طبری ج5 ص415
الارشاد ج2 ص89
و این جواب کوبنده و تند بیانگر باطل بودن شمر ملعون و سرور ملعونش یزید است و ایضا به طریق دیگر رد کننده ادعای باطل دروغ گویان نیز می باشد.
@porsemane_2
#پایان
نسب حضرت ام #البنین یا همان حضرت فاطمه کلابیه سلام الله علیها به این نحو است ؛
👈ام البنین بنت حزام بن خالد بن ربیعه بن الوحید من بنی کلاب👉
جمهره انساب العرب ج1 ص4
در حالی که نسب #شمر ملعون چنین است ؛
👈شمر بن ذی الجوشن الضبابی بن شرحبیل بن الاعور بن عمر بن معاویه و هو الضباب بن کلاب 👉
الطبقات الکبری ج6 ص46
هر دو نفر بیش از پنج پشت یعنی در شخصی به نام کلاب به یکدیگر می رسند و هر دو کلابی هستند که به معنای👈 هم #قبیله بودن👉 است و👈 نه برادر و خواهر بودن حضرت ام البنین با شمر ملعون👉 .
این که شمر ملعون ، حضرت عباس علیه السلام را خواهر زاده خود خطاب می کند منظورش آن است که مادر ایشان از قبیله ما است نه آنکه واقعا #خواهر ما باشد .
رسم عرب بر این بود و هست همان طور که عرض شد که اگر دختری از طایفه آنها با طایفه دیگری ازدواج می کرد حتی اگر چند نسل می گذشت ، فرزندان او را با انتساباتی این گونه خطاب قرار می دادند نه انکه حقیقتا رابطه خانوادگی برقرار باشد میان ایشان و این امر فقط رسم عرب هم نیست در سایر قومیت ها نیز این چنین الفاظ و تعابیر استفاده می شود که عرض شد .
که ثابت کردیم شمر ملعون برادر حضرت ام البنین سلام الله علیها نبود.
3⃣ در پایان و به عنوان جنبه سوم لازم است به یک نکته ی مهم اشاره کنیم که اساسا وجود یا عدم وجود رابطه ی فامیلی ضرورتا چیزی را ثابت یا رد نمی کند ،
و آن چه که مهم است « #حق » میباشد.
(به عنوان نمونه به داستان مشهور هابیل و قابیل دقت شود یا ابولهب)
حتی اگر بر👈 فرض محال 👉این ادعای دروغ صحیح می بود مساله ی خاصی رخ نمیداد و چیزی را ثابت نمی کند یعنی اسلام ستیزان به هدف و نیات شان نمی رسند زیرا این امر مطلبی را ثابت نمی کند .
که در حضرت عباس علیه السلام هم در جواب شمر جواب کوبنده ای به آن ملعون می دهند👇
... حضرت عباس علیه السلام او را ( شمر ملعون) ندا دادند و فرمودند که :👈 دستانت بریده باد ، و لعنت بر امانی که آورده ای ، ای دشمن خدا آیا به ما فرمان می دهی که برادر و سرورمان حسین را واگذاریم و در اطاعت ملعونان و فرزندان ملعون ها در آییم ؟ شمر پس از این سخن خشمگینانه به سوی لشکرش بازگشت 👉
لهوف ص148
تاریخ طبری ج5 ص415
الارشاد ج2 ص89
و این جواب کوبنده و تند بیانگر باطل بودن شمر ملعون و سرور ملعونش یزید است و ایضا به طریق دیگر رد کننده ادعای باطل دروغ گویان نیز می باشد.
@porsemane_2
#پایان
^کانال مجموعه پرسـمـان حـضـرت مـهـدی عج^
#محرم #شبهات_محرم #شبهه_سوم در ابتدا مقدمه ای عرض می کنیم👇 #مقدمه: در ادامه ی ادعای باطل اسلام ستیزان و وهابیت برای ادعاهای پوچ خود که مدعی می شوند که وقوع واقعه کربلا بر سر اختلافات خانوادگی بود (نعوذبالله) که مختصرا این مطلب را باز کردیم که این ادعایشان…
ضمیمه پاسخ به شبهه سوم و باطل کردن ادعای کذب رابطه نسبی و خویشاوندی بین شمر ملعون و حضرت عباس علیه السلام
@porsemane_2
@porsemane_2
#پاسخ_به_شبهات
#ولدنی_مرتین
#امام_صادق علیه السلام
شبهه و ادعای کذب طراح این شبهه در تصویر مشخص است در ادامه به پاسخ این شبهه می پردازیم
@porsemane_2
#ولدنی_مرتین
#امام_صادق علیه السلام
شبهه و ادعای کذب طراح این شبهه در تصویر مشخص است در ادامه به پاسخ این شبهه می پردازیم
@porsemane_2
^کانال مجموعه پرسـمـان حـضـرت مـهـدی عج^
#پاسخ_به_شبهات #ولدنی_مرتین #امام_صادق علیه السلام شبهه و ادعای کذب طراح این شبهه در تصویر مشخص است در ادامه به پاسخ این شبهه می پردازیم @porsemane_2
بررسي سند روايت در كتاب هاي شيعه :
👈اين روايت را هيچ يک از علماي شيعه نقل نكرده اند❌ ، تنها مرحوم ابو الفتح اربلي در كتاب كشف الغمه آن را از عبد العزيز بن اخضر جنابذي كه سني حنفي است نقل كرده .
وقال الحافظ عبد العزيز بن الأخضر الجنابذي رحمه الله أبو عبد الله جعفر بن محمد بن علي بن الحسين بن علي بن أبي طالب عليهم السلام الصادق وأمه أم فروة واسمها قريبة بنت القاسم بن محمد بن أبي بكر الصديق رضي الله عنه وأمها أسماء بنت عبد الرحمن بن أبي بكر الصديق ولذلك قال جعفر عليه السلام ولقد ولدني أبو بكر مرتين .
📚كشف الغمة ، ج2 ، ص 374 .
👈حافظ عبد العزيز جنابذي گفته است: ابو عبد الله جعفر بن محمد ، مادرش ام فروه از طرفي دختر قاسم بن محمد بن ابو بكر است و از طرف ديگر مادرش اسماء، دختر عبد الرحمان بن ابوبكر است و از اين روي امام صادق فرموده: ابوبكر دو بار مرا به دنيا آورده يعني از دو طرف نسب من به ابو بكر مي رسد.
اولاً : حافظ عبد العزيز جنابذي متوفاي 611 است و امام صادق عليه السلام در سال 148 هجري به شهادت رسيده است بين اين دو فاصله زيادي وجود دارد . پس روايت مرسله است و روايت مرسل ارزشي براي استدلال ندارد .
ثانياً : اين شخص سني مذهب است ؛ چنانچه ذهبي در سير اعلام النبلاء در باره وي مي نويسد :
ابن الأخضر * الامام العالم المحدث الحافظ ... قال ابن النجار : ... وما رأيت في شيوخنا مثله في كثيرة مسموعاته ، وحسن أصوله ... .
📚سير أعلام النبلاء - الذهبي - ج 22 - ص 31 .
و سخنان علمای سنی برای شیعه حجتی ندارد و در بحث ها اشخاص ملزم به رعایت قاعده الزام هستند چنانچه علمای خودشان گفتند👇
لاَ مَعْنَى لاِحتِجَاجِنَا عَلَيهِمْ بِرِوَايَاتِنَا، فَهُمْ لاَ يُصَدِّقُونَهَا، وَلاَ مَعنَى لاِحتِجَاجِهِمْ عَلَينَا بِرِوَايَاتِهِمْ فَنَحنُ لاَ نُصَدِّقُهَا، وَإِنَّمَا يَجِبُ أَنْ يَحْتَجَّ الخُصُومُ بَعضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ بِمَا يُصَدِّقُهُ الَّذِي تُقَامُ عَلَيهِ الحُجَّةُ بِهِ
معنی ندارد که ما بر انها به روایات خودمان احتجاج کنیم چون آنها را تصدیق نمیکنند و معنی ندارد که انها بر ما به روایات خودشان احتجاج کنند پس ما انها را تصدیق نمی کنیم.پس واجب است که به چیزی احتجاج شود که طرف مقابل تصدیق میکند تا حجت بر او قائم شود.
📚 الفصل في الملل والأهواء والنحل جلد 4 صفحه 78.
☝🏻 تصریح بن حزم الأندلسي به لزوم رعایت قاعده الزام در مباحثه علمی.👉
که این قاعده مورد پذیرش عقلاست
@porsemane_2
#ادامه👇
👈اين روايت را هيچ يک از علماي شيعه نقل نكرده اند❌ ، تنها مرحوم ابو الفتح اربلي در كتاب كشف الغمه آن را از عبد العزيز بن اخضر جنابذي كه سني حنفي است نقل كرده .
وقال الحافظ عبد العزيز بن الأخضر الجنابذي رحمه الله أبو عبد الله جعفر بن محمد بن علي بن الحسين بن علي بن أبي طالب عليهم السلام الصادق وأمه أم فروة واسمها قريبة بنت القاسم بن محمد بن أبي بكر الصديق رضي الله عنه وأمها أسماء بنت عبد الرحمن بن أبي بكر الصديق ولذلك قال جعفر عليه السلام ولقد ولدني أبو بكر مرتين .
📚كشف الغمة ، ج2 ، ص 374 .
👈حافظ عبد العزيز جنابذي گفته است: ابو عبد الله جعفر بن محمد ، مادرش ام فروه از طرفي دختر قاسم بن محمد بن ابو بكر است و از طرف ديگر مادرش اسماء، دختر عبد الرحمان بن ابوبكر است و از اين روي امام صادق فرموده: ابوبكر دو بار مرا به دنيا آورده يعني از دو طرف نسب من به ابو بكر مي رسد.
اولاً : حافظ عبد العزيز جنابذي متوفاي 611 است و امام صادق عليه السلام در سال 148 هجري به شهادت رسيده است بين اين دو فاصله زيادي وجود دارد . پس روايت مرسله است و روايت مرسل ارزشي براي استدلال ندارد .
ثانياً : اين شخص سني مذهب است ؛ چنانچه ذهبي در سير اعلام النبلاء در باره وي مي نويسد :
ابن الأخضر * الامام العالم المحدث الحافظ ... قال ابن النجار : ... وما رأيت في شيوخنا مثله في كثيرة مسموعاته ، وحسن أصوله ... .
📚سير أعلام النبلاء - الذهبي - ج 22 - ص 31 .
و سخنان علمای سنی برای شیعه حجتی ندارد و در بحث ها اشخاص ملزم به رعایت قاعده الزام هستند چنانچه علمای خودشان گفتند👇
لاَ مَعْنَى لاِحتِجَاجِنَا عَلَيهِمْ بِرِوَايَاتِنَا، فَهُمْ لاَ يُصَدِّقُونَهَا، وَلاَ مَعنَى لاِحتِجَاجِهِمْ عَلَينَا بِرِوَايَاتِهِمْ فَنَحنُ لاَ نُصَدِّقُهَا، وَإِنَّمَا يَجِبُ أَنْ يَحْتَجَّ الخُصُومُ بَعضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ بِمَا يُصَدِّقُهُ الَّذِي تُقَامُ عَلَيهِ الحُجَّةُ بِهِ
معنی ندارد که ما بر انها به روایات خودمان احتجاج کنیم چون آنها را تصدیق نمیکنند و معنی ندارد که انها بر ما به روایات خودشان احتجاج کنند پس ما انها را تصدیق نمی کنیم.پس واجب است که به چیزی احتجاج شود که طرف مقابل تصدیق میکند تا حجت بر او قائم شود.
📚 الفصل في الملل والأهواء والنحل جلد 4 صفحه 78.
☝🏻 تصریح بن حزم الأندلسي به لزوم رعایت قاعده الزام در مباحثه علمی.👉
که این قاعده مورد پذیرش عقلاست
@porsemane_2
#ادامه👇
^کانال مجموعه پرسـمـان حـضـرت مـهـدی عج^
بررسي سند روايت در كتاب هاي شيعه : 👈اين روايت را هيچ يک از علماي شيعه نقل نكرده اند❌ ، تنها مرحوم ابو الفتح اربلي در كتاب كشف الغمه آن را از عبد العزيز بن اخضر جنابذي كه سني حنفي است نقل كرده . وقال الحافظ عبد العزيز بن الأخضر الجنابذي رحمه الله أبو عبد…
جدا از اینکه ارسال شدید مشخص است در متن و همچنین سخن عالم سنی برای شیعه ارزشی ندارد
خود این روایت در کتب سنی ها هم ضعف دارد و اشکالاتی وارد است
بررسي سند روايت در كتاب هاي اهل سنت :
اين روايت حتي در كتاب هاي خود اهل سنت نيز سندی ندارد و تمام سند هاي آن بدون استثناء طبق قواعد رجالي خود اهل سنت بي اعتبار هستند👇👇👇
مهمترين سندي كه براي اين روايت در نزد سنی ها مي توان يافت ، سندي است كه مزّي در تهذيب الكمال نقل كرده است :
أخبرنا بذلك أبو الفرج عبد الرحمان بن أبي عمر محمد بن أحمد بن محمد بن قدامة المقدسي بدمشق ، وأبو الذكاء عبد المنعم بن يحيي بن إبراهيم الزهري بالمسجد الأقصي ، وأبو بكر محمد بن إسماعيل بن عبد الله بن الأنماطي الأنصاري بالقاهرة ، وأبو بكر عبد الله بن أحمد بن إسماعيل بن فارس التميمي بالإسكندرية ، قالوا : 👈أخبرناأبو البركات داود بن أحمد بن محمد بن ملاعب البغدادي👉 بدمشق ، قال : أخبرنا القاضي أبو الفضل محمد بن عمر بن يوسف الأرموي ببغداد ، قال : أخبرنا 👈الشريف أبو الغنائم عبد الصمد بن علي بن محمد بن الحسن ابن المأمون 👉، قال : أخبرنا الحافظ أبو الحسن علي بن عمر بن أحمد ابن مهدي الدارقطني ، قال : حدثنا يعقوب بن إبراهيم البزاز ، قال : حدثنا الحسن بن عرفة ، قال : حدثنا محمد بن فضيل ... .
وبه [الإسناد السابق] قال : أخبرنا الدارقطني ، قال : حدثنا 👈أبو بكر أحمد بن محمد بن إسماعيل الادمي 👉، قال : حدثنا محمد بن الحسين الحنيني ، قال : حدثنا 👈عبد العزيز بن محمد الأزدي👉 ، قال : حدثنا حفص بن غياث ، قال : سمعت جعفر بن محمد يقول : ما أرجو من شفاعة علي شيئا إلا وأنا أرجو من شفاعة أبي بكر مثله ، ولقد ولدني مرتين .
📚📚📚تهذيب الكمال - المزي - ج 5 - ص 81 - 82 .
حال به بررسی سند می پردازیم👇👇👇
اولاً در سلسه سند اين روايت چندين راوي مجهول و ضعيف وجود دارد ؛ از جمله :
1. أبو البركات داود بن أحمد بن محمد بن ملاعب البغدادي : وي #مجهول است ؛ چنانچه ذهبي در تاريخ اسلام ، ج 44، ص 287 و صفدي در الوافي بالوفيات ، ج 13 ، ص 286 نام وي را ذكر كرده ؛ اما هيچ گونه جرح و تعديلي نياورده اند .
2 . عبد الصمد بن علي بن محمد . وي نيز #مجهول است ؛ چنانچه خطيب بغدادي در تاريخ بغداد ، ج 11 ص 46 نامش را آورده ؛ ولي هيچ مدح و ذمي در باره اش نقل نكرده است .
3 . احمد بن محمد بن إسماعيل الآدمي ، #مجهول است .
4 . عبد العزيز بن محمد الأزدي . نمازي در مستدركات علم الرجال ، ج4 ، ص445 ، شماره 7909 نام وي را ذكر و تصريح مي كند كه #مجهول است .
5 . حفص بن غياث : سليمان بن خلف الباجي از علماي اهل سنت در باره وي مي نويسد :
قال علي بن المديني: أحاديث حفص وحاتم بن وردان عن جعفر بن محمد منكرة .
📚التعديل والتجريح - سليمان بن خلف الباجي - ج 1 - ص 513 .
علي بن مديني گفته است : احاديث حفص و حاتم بن وردان از جعفر بن محمد (عليهما السلام)👈👈👈 غير قابل قبول است .
👈و مباركفوري در باره وي مي نويسد :
وحفص بن غياث ساء حفظه في الاخر، صرح به الحافظ في مقدمة الفتح وقال الذهبي في الميزان قال أبو زرعة ساء حفظه بعد ما استقضي .
📚تحفة الأحوذي - المباركفوري - ج 2 - ص 124 .
حفص بن غياث 👈👈👈در اواخر عمرش ، حافظه اش ضعيف شده بود . حافظ (ابن حجر) در مقدمه فتح الباري به آن تصريح كرده است . ذهبي در الميزان گفته كه ابوزرعه گفته : حفص بن غياث بعد از آن كه قاضي شد ، حافظ ه اش ضعيف شد .
👈و نيز ذهبي در ميزان الإعتدال در باره وي مي نويسد :
وقال داود بن رشيد : حفص بن غياث كثير الغلط .
داود بن رشيد گفته : حفص بن غياث ، 👈👈اشتباهاتش زياد بود .
و در ادامه مي گويد :
وقال أبو زرعة : ساء حفظه بعد ما استقضي .
ابو زرعه گفته : حفص بن غياث بعد از قاضي شدنش ، 👈حافظه اش ضعيف شد .
نتیجه اینکه در سلسله سند این روايت چهار نفر مجهول و شخصي همچون حفص بن غياث وجود دارد و لذا طبق مبانی خود سنی ها نیز این روایت مردود میباشد و قابل استناد برای خودشان هم نیست چه رسد به غیر.
@porsemane_2
#ادامه👇
خود این روایت در کتب سنی ها هم ضعف دارد و اشکالاتی وارد است
بررسي سند روايت در كتاب هاي اهل سنت :
اين روايت حتي در كتاب هاي خود اهل سنت نيز سندی ندارد و تمام سند هاي آن بدون استثناء طبق قواعد رجالي خود اهل سنت بي اعتبار هستند👇👇👇
مهمترين سندي كه براي اين روايت در نزد سنی ها مي توان يافت ، سندي است كه مزّي در تهذيب الكمال نقل كرده است :
أخبرنا بذلك أبو الفرج عبد الرحمان بن أبي عمر محمد بن أحمد بن محمد بن قدامة المقدسي بدمشق ، وأبو الذكاء عبد المنعم بن يحيي بن إبراهيم الزهري بالمسجد الأقصي ، وأبو بكر محمد بن إسماعيل بن عبد الله بن الأنماطي الأنصاري بالقاهرة ، وأبو بكر عبد الله بن أحمد بن إسماعيل بن فارس التميمي بالإسكندرية ، قالوا : 👈أخبرناأبو البركات داود بن أحمد بن محمد بن ملاعب البغدادي👉 بدمشق ، قال : أخبرنا القاضي أبو الفضل محمد بن عمر بن يوسف الأرموي ببغداد ، قال : أخبرنا 👈الشريف أبو الغنائم عبد الصمد بن علي بن محمد بن الحسن ابن المأمون 👉، قال : أخبرنا الحافظ أبو الحسن علي بن عمر بن أحمد ابن مهدي الدارقطني ، قال : حدثنا يعقوب بن إبراهيم البزاز ، قال : حدثنا الحسن بن عرفة ، قال : حدثنا محمد بن فضيل ... .
وبه [الإسناد السابق] قال : أخبرنا الدارقطني ، قال : حدثنا 👈أبو بكر أحمد بن محمد بن إسماعيل الادمي 👉، قال : حدثنا محمد بن الحسين الحنيني ، قال : حدثنا 👈عبد العزيز بن محمد الأزدي👉 ، قال : حدثنا حفص بن غياث ، قال : سمعت جعفر بن محمد يقول : ما أرجو من شفاعة علي شيئا إلا وأنا أرجو من شفاعة أبي بكر مثله ، ولقد ولدني مرتين .
📚📚📚تهذيب الكمال - المزي - ج 5 - ص 81 - 82 .
حال به بررسی سند می پردازیم👇👇👇
اولاً در سلسه سند اين روايت چندين راوي مجهول و ضعيف وجود دارد ؛ از جمله :
1. أبو البركات داود بن أحمد بن محمد بن ملاعب البغدادي : وي #مجهول است ؛ چنانچه ذهبي در تاريخ اسلام ، ج 44، ص 287 و صفدي در الوافي بالوفيات ، ج 13 ، ص 286 نام وي را ذكر كرده ؛ اما هيچ گونه جرح و تعديلي نياورده اند .
2 . عبد الصمد بن علي بن محمد . وي نيز #مجهول است ؛ چنانچه خطيب بغدادي در تاريخ بغداد ، ج 11 ص 46 نامش را آورده ؛ ولي هيچ مدح و ذمي در باره اش نقل نكرده است .
3 . احمد بن محمد بن إسماعيل الآدمي ، #مجهول است .
4 . عبد العزيز بن محمد الأزدي . نمازي در مستدركات علم الرجال ، ج4 ، ص445 ، شماره 7909 نام وي را ذكر و تصريح مي كند كه #مجهول است .
5 . حفص بن غياث : سليمان بن خلف الباجي از علماي اهل سنت در باره وي مي نويسد :
قال علي بن المديني: أحاديث حفص وحاتم بن وردان عن جعفر بن محمد منكرة .
📚التعديل والتجريح - سليمان بن خلف الباجي - ج 1 - ص 513 .
علي بن مديني گفته است : احاديث حفص و حاتم بن وردان از جعفر بن محمد (عليهما السلام)👈👈👈 غير قابل قبول است .
👈و مباركفوري در باره وي مي نويسد :
وحفص بن غياث ساء حفظه في الاخر، صرح به الحافظ في مقدمة الفتح وقال الذهبي في الميزان قال أبو زرعة ساء حفظه بعد ما استقضي .
📚تحفة الأحوذي - المباركفوري - ج 2 - ص 124 .
حفص بن غياث 👈👈👈در اواخر عمرش ، حافظه اش ضعيف شده بود . حافظ (ابن حجر) در مقدمه فتح الباري به آن تصريح كرده است . ذهبي در الميزان گفته كه ابوزرعه گفته : حفص بن غياث بعد از آن كه قاضي شد ، حافظ ه اش ضعيف شد .
👈و نيز ذهبي در ميزان الإعتدال در باره وي مي نويسد :
وقال داود بن رشيد : حفص بن غياث كثير الغلط .
داود بن رشيد گفته : حفص بن غياث ، 👈👈اشتباهاتش زياد بود .
و در ادامه مي گويد :
وقال أبو زرعة : ساء حفظه بعد ما استقضي .
ابو زرعه گفته : حفص بن غياث بعد از قاضي شدنش ، 👈حافظه اش ضعيف شد .
نتیجه اینکه در سلسله سند این روايت چهار نفر مجهول و شخصي همچون حفص بن غياث وجود دارد و لذا طبق مبانی خود سنی ها نیز این روایت مردود میباشد و قابل استناد برای خودشان هم نیست چه رسد به غیر.
@porsemane_2
#ادامه👇
^کانال مجموعه پرسـمـان حـضـرت مـهـدی عج^
جدا از اینکه ارسال شدید مشخص است در متن و همچنین سخن عالم سنی برای شیعه ارزشی ندارد خود این روایت در کتب سنی ها هم ضعف دارد و اشکالاتی وارد است بررسي سند روايت در كتاب هاي اهل سنت : اين روايت حتي در كتاب هاي خود اهل سنت نيز سندی ندارد و تمام سند هاي آن بدون…
سند دیگر نزد خود سنی ها که با مبانی خود سنی ها مردود است
أخبرنا أبو القاسم👈 إسماعيل بن محمد بن الفضل👉 أنا أبو منصور بن شكرويه أنا أبو بكر بن مردويه أنا أبو بكر الشافعي أنا معاذ بن المثني نا مسدد نا يحيي عن جعفر بن محمد قال تالله لحدثني أبي أن عليا دخل علي عمر وهو مسجي بثوبه فأثني عليه وقال ما أحد من أهل الأرض ألقي الله بما في صحيفته أحب إلي من المسجي بثوبه قال يحيي ثم ذكر جعفر أبا بكر وأثني عليه وقال ولدني مرتين .
📚تاريخ مدينة دمشق - ابن عساكر - ج 44 - ص 453 - 454 .
بررسی👇👇
در سند اين روايت اسماعيل بن محمد بن الفضل وجود دارد كه ابن عساكر روايت را از وي نقل مي كند .
ذهبي در باره وي مي نويسد :
وكان ابن عساكر لما رأي إسماعيل بن محمد وقد كبر ونقص حفظه .
وقتي ابن عساكر اسماعيل را ديد ، اسماعيل پير شده و حافظه اش خوب كار نمي كرد .
با اين حال چگونه مي توان به نقل ابن عساكر از اين شخص اعتماد كرد .
و نيز نوشته است :
قال أبو سعد : ... ورأيته وقد ضعف ، وساء حفظه .
من در حالي او را ديدم كه از جهت روايي ضعيف شده بود وحافظه اش خوب كار نمي كرد .
📚سير اعلام النبلاء ، ج20 ، ص86 .
👈و نيز در سند آن معاذ بن المثني وجود دارد كه محمد بن أبي يعلي در طبقات الحنابلة و ابراهيم بن مصلح در المقصد الأرشد در باره وي مي نويسند :
قال أحمد بن حنبل هو رجل سوء ساقط العدالة .
احمد بن حنبل گفته است: وي آدم بد و فاقد عدالت است .
📚المقصد الأرشد في ذكر اصحاب الامام احمد ، ابراهم بن مصلح ، ج3 ، ص35 و طبقات الحنابلة ، محمد بن أبي يعلي ، ج1، ص399 .
نتیجتا این روایت هم از نظر سندی و اتصال، غیر قابل استناد و اطمینان حتی برای خودشان میباشد.
سند دیگر نزد خود سنی ها که باز از نظر صحت اتصال سندی مردود است حتی برای خودشان :
وقال حفص بن غياث : سمعت جعفر بن محمد يقول : ما أرجو من شفاعة علي شيئا إلا وأنا أرجو من شفاعة أبي بكر مثله . لقد ولدني مرتين .
📚سير أعلام النبلاء - الذهبي - ج 6 - ص 259 .
اولاً : روايت مرسل است و سلسله سند تا حفص بن غياث نقل نشده است ، شايد سلسله سند همان باشد كه مزي نقل كرده است كه در آن صورت همان اشكالات را خواهد داشت .
ثانياً : همان طور كه نقل كرديم ، حفص بن غياث كثير الغلط و كم حافظه بوده و روايات او از امام صادق منكَر و غير قابل قبول است .
بنابراين تمامي سند هاي اين روايت ، ارزشي براي استدلال حتی نزد خود سنی ها ندارند و نمي توانند به آن در نزد خودشان هم اعتماد كنند و صحیح هم بود که نیست باز نزد شیعه ارزشی نداشت و برای شیعه حجت نبود زیرا برای شیعه از کتب و علمای سنی مطلب نمی آورند همانگونه که عکسش هم صحیح نیست.
@porsemane_2
#ادامه👇
أخبرنا أبو القاسم👈 إسماعيل بن محمد بن الفضل👉 أنا أبو منصور بن شكرويه أنا أبو بكر بن مردويه أنا أبو بكر الشافعي أنا معاذ بن المثني نا مسدد نا يحيي عن جعفر بن محمد قال تالله لحدثني أبي أن عليا دخل علي عمر وهو مسجي بثوبه فأثني عليه وقال ما أحد من أهل الأرض ألقي الله بما في صحيفته أحب إلي من المسجي بثوبه قال يحيي ثم ذكر جعفر أبا بكر وأثني عليه وقال ولدني مرتين .
📚تاريخ مدينة دمشق - ابن عساكر - ج 44 - ص 453 - 454 .
بررسی👇👇
در سند اين روايت اسماعيل بن محمد بن الفضل وجود دارد كه ابن عساكر روايت را از وي نقل مي كند .
ذهبي در باره وي مي نويسد :
وكان ابن عساكر لما رأي إسماعيل بن محمد وقد كبر ونقص حفظه .
وقتي ابن عساكر اسماعيل را ديد ، اسماعيل پير شده و حافظه اش خوب كار نمي كرد .
با اين حال چگونه مي توان به نقل ابن عساكر از اين شخص اعتماد كرد .
و نيز نوشته است :
قال أبو سعد : ... ورأيته وقد ضعف ، وساء حفظه .
من در حالي او را ديدم كه از جهت روايي ضعيف شده بود وحافظه اش خوب كار نمي كرد .
📚سير اعلام النبلاء ، ج20 ، ص86 .
👈و نيز در سند آن معاذ بن المثني وجود دارد كه محمد بن أبي يعلي در طبقات الحنابلة و ابراهيم بن مصلح در المقصد الأرشد در باره وي مي نويسند :
قال أحمد بن حنبل هو رجل سوء ساقط العدالة .
احمد بن حنبل گفته است: وي آدم بد و فاقد عدالت است .
📚المقصد الأرشد في ذكر اصحاب الامام احمد ، ابراهم بن مصلح ، ج3 ، ص35 و طبقات الحنابلة ، محمد بن أبي يعلي ، ج1، ص399 .
نتیجتا این روایت هم از نظر سندی و اتصال، غیر قابل استناد و اطمینان حتی برای خودشان میباشد.
سند دیگر نزد خود سنی ها که باز از نظر صحت اتصال سندی مردود است حتی برای خودشان :
وقال حفص بن غياث : سمعت جعفر بن محمد يقول : ما أرجو من شفاعة علي شيئا إلا وأنا أرجو من شفاعة أبي بكر مثله . لقد ولدني مرتين .
📚سير أعلام النبلاء - الذهبي - ج 6 - ص 259 .
اولاً : روايت مرسل است و سلسله سند تا حفص بن غياث نقل نشده است ، شايد سلسله سند همان باشد كه مزي نقل كرده است كه در آن صورت همان اشكالات را خواهد داشت .
ثانياً : همان طور كه نقل كرديم ، حفص بن غياث كثير الغلط و كم حافظه بوده و روايات او از امام صادق منكَر و غير قابل قبول است .
بنابراين تمامي سند هاي اين روايت ، ارزشي براي استدلال حتی نزد خود سنی ها ندارند و نمي توانند به آن در نزد خودشان هم اعتماد كنند و صحیح هم بود که نیست باز نزد شیعه ارزشی نداشت و برای شیعه حجت نبود زیرا برای شیعه از کتب و علمای سنی مطلب نمی آورند همانگونه که عکسش هم صحیح نیست.
@porsemane_2
#ادامه👇
^کانال مجموعه پرسـمـان حـضـرت مـهـدی عج^
سند دیگر نزد خود سنی ها که با مبانی خود سنی ها مردود است أخبرنا أبو القاسم👈 إسماعيل بن محمد بن الفضل👉 أنا أبو منصور بن شكرويه أنا أبو بكر بن مردويه أنا أبو بكر الشافعي أنا معاذ بن المثني نا مسدد نا يحيي عن جعفر بن محمد قال تالله لحدثني أبي أن عليا دخل علي…
مناقشه در متن و دلالت روايت :
همان طور كه گذشت ، مزي در تهذيب الكمال و ذهبي در سير اعلام النبلاء مي نويسند :
حدثنا حفص بن غياث ، قال : سمعت جعفر بن محمد يقول : ما أرجو من شفاعة علي شيئا إلا وأنا أرجو من شفاعة أبي بكر مثله ، ولقد ولدني مرتين
🔴شهيد نور الله تستري در جواب اين مطلب مي نويسد :
🔴أقول : يدل علي كذب هذا الخبر أن صاحب الشفاعة العظمي هو جده صلي الله عليه وآله فلا يليق به عليه السلام نسيان شفاعة جده صلي الله عليه وآله وإظهار رجاء شفاعة غيره سيما أبو بكر الذي لا شافع له ولا حميم يوم لا ينفع مال ولا بنون ، إلا من أتي الله بقلب سليم ، اللهم إلا أن قصد به مجرد التقية فافهم .
وأما قوله عليه السلام " ولقد ولدني مرتين " فبيان للواقع لا للافتخار به كيف وقد مر الاتفاق علي أن قوم أبي بكر أرذل طوائف قريش وقد وقع التصريح به من أبي سفيان كما مر وقال علي عليه السلام في شأن محمد بن أبي بكر " إنه ولد نجيب من أهل بيت سوء " فتدبر .
📚الصوارم المهرقة - الشهيد نور الله التستري - ص 241 - 242 .
دليل بر دروغ بودن اين خبر همين بس كه صاحب شفاعت كبري ، جدشان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم است ، پس سزاوار نيست كه آن حضرت شفاعت جدش را فراموش كرده باشد و اظهار اميد به شفاعت غير كرده باشد . به ويژه ابوبكر كه خودش در آن روز كه مال و فرزندان سودي نمي بخشد ، شفاعت كننده و حمايت كننده اي ندارد ؛ مگر كسي كه با قلب سليم به پيشگاه خدا آيد ! .
مگر اين كه هدف امام صادق عليه السلام از بيان اين جملات فقط تقيه باشد .
اما اين كه آن حضرت(با فرض بیان) فرموده : " ابوبكر مرا دو بار به دنيا آورده " واقع را بيان مي كند نه اين كه افتخار كند ، زيرا پيش از اين گفتيم كه قبيله ابوبكر ، پست ترين قبيله قريش بوده است ؛ وابو سفيان هم به اين مطلب تصريح كرده است . و نيز علي عليه السلام در شأن محمد بن أبي بكر فرموده :👈👈👈 او فرزندي نجيب از خانواده اي بد است كه اين سخنان پستي قبيله ي ابوبكر را اثبات مي كند. بنا بر اين جايي براي افتخار نمي ماند.
آيا انتساب به ابوبكر براي امام صادق افتخار دارد يا به ولايت جدش امير المؤمنين عليهما السلام ؟
👈چگونه ممكن است امام صادق به چنين مطلبي افتخار كرده باشد ؛ در حالي كه اين مطلب مخالف سيره آن حضرت بوده است . زيرا با مراجعه به سيره آن حضرت مي بينيم كه آن حضرت بالا ترين افتخار برايش قبول ولايت وامامت جدش امير المؤمنين عليه السلام است نه ولادت از او به اين حديث توجه كنيد كه مي فرمايد:
ولايتي لعلي بن أبي طالب أحبّ إليّ من ولادتي منه، لأنّ ولايتي له فرض وولادتي منه فضل .
ولايت علي بن أبي طالب (عليه السلام) براي من محبوب تر از اين است كه او مرا به دنيا آورده است ؛ چرا كه قبول ولايت او براي من واجب و فرزند او بودن امتياز است .
📚الفضائل ، شاذان بن جبرئيل ، ص 125 و الروضة في فضائل أمير المؤمنين ، شاذان بن جبرئيل ، ص 103 و بحار الأنوار ، علامه مجلسي ، ج29 ، ص299 .
و همچنين نقل شده است كه آن حضرت فرمود :
ولايتي لآبائي أحب إليّ من نفسي ، ولايتي لهم تنفعني من غير نسب ، ونسبي لا ينفعني بغير ولاية .
ولايت پدرانم براي من ، دوست داشتني تر از جان من است ، ولايت آن ها براي من فايده دارد ؛ حتي اگر نسبتي با آن ها نداشته باشم ؛ ولي نسبت با آن ها زماني كه ولايت آن ها را نداشته باشم ، برايم سودي ندارد .
📚مشكاة الأنوار ، علي الطبرسي ، ص 575 .
حال چگونه ممكن است كه نسبت امام صادق با امير المومنين افتخار نباشد؛ ولي نسبت با ابوبكر افتخار باشد؟ ضمن اینکه در کتب شیعه برائت شدید مولانا وسیدنا حضرت صادق علیه السلام از عمر و ابوبکر و سایر غاصبان موجود است.
@porsemane_2
#ادامه👇
همان طور كه گذشت ، مزي در تهذيب الكمال و ذهبي در سير اعلام النبلاء مي نويسند :
حدثنا حفص بن غياث ، قال : سمعت جعفر بن محمد يقول : ما أرجو من شفاعة علي شيئا إلا وأنا أرجو من شفاعة أبي بكر مثله ، ولقد ولدني مرتين
🔴شهيد نور الله تستري در جواب اين مطلب مي نويسد :
🔴أقول : يدل علي كذب هذا الخبر أن صاحب الشفاعة العظمي هو جده صلي الله عليه وآله فلا يليق به عليه السلام نسيان شفاعة جده صلي الله عليه وآله وإظهار رجاء شفاعة غيره سيما أبو بكر الذي لا شافع له ولا حميم يوم لا ينفع مال ولا بنون ، إلا من أتي الله بقلب سليم ، اللهم إلا أن قصد به مجرد التقية فافهم .
وأما قوله عليه السلام " ولقد ولدني مرتين " فبيان للواقع لا للافتخار به كيف وقد مر الاتفاق علي أن قوم أبي بكر أرذل طوائف قريش وقد وقع التصريح به من أبي سفيان كما مر وقال علي عليه السلام في شأن محمد بن أبي بكر " إنه ولد نجيب من أهل بيت سوء " فتدبر .
📚الصوارم المهرقة - الشهيد نور الله التستري - ص 241 - 242 .
دليل بر دروغ بودن اين خبر همين بس كه صاحب شفاعت كبري ، جدشان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم است ، پس سزاوار نيست كه آن حضرت شفاعت جدش را فراموش كرده باشد و اظهار اميد به شفاعت غير كرده باشد . به ويژه ابوبكر كه خودش در آن روز كه مال و فرزندان سودي نمي بخشد ، شفاعت كننده و حمايت كننده اي ندارد ؛ مگر كسي كه با قلب سليم به پيشگاه خدا آيد ! .
مگر اين كه هدف امام صادق عليه السلام از بيان اين جملات فقط تقيه باشد .
اما اين كه آن حضرت(با فرض بیان) فرموده : " ابوبكر مرا دو بار به دنيا آورده " واقع را بيان مي كند نه اين كه افتخار كند ، زيرا پيش از اين گفتيم كه قبيله ابوبكر ، پست ترين قبيله قريش بوده است ؛ وابو سفيان هم به اين مطلب تصريح كرده است . و نيز علي عليه السلام در شأن محمد بن أبي بكر فرموده :👈👈👈 او فرزندي نجيب از خانواده اي بد است كه اين سخنان پستي قبيله ي ابوبكر را اثبات مي كند. بنا بر اين جايي براي افتخار نمي ماند.
آيا انتساب به ابوبكر براي امام صادق افتخار دارد يا به ولايت جدش امير المؤمنين عليهما السلام ؟
👈چگونه ممكن است امام صادق به چنين مطلبي افتخار كرده باشد ؛ در حالي كه اين مطلب مخالف سيره آن حضرت بوده است . زيرا با مراجعه به سيره آن حضرت مي بينيم كه آن حضرت بالا ترين افتخار برايش قبول ولايت وامامت جدش امير المؤمنين عليه السلام است نه ولادت از او به اين حديث توجه كنيد كه مي فرمايد:
ولايتي لعلي بن أبي طالب أحبّ إليّ من ولادتي منه، لأنّ ولايتي له فرض وولادتي منه فضل .
ولايت علي بن أبي طالب (عليه السلام) براي من محبوب تر از اين است كه او مرا به دنيا آورده است ؛ چرا كه قبول ولايت او براي من واجب و فرزند او بودن امتياز است .
📚الفضائل ، شاذان بن جبرئيل ، ص 125 و الروضة في فضائل أمير المؤمنين ، شاذان بن جبرئيل ، ص 103 و بحار الأنوار ، علامه مجلسي ، ج29 ، ص299 .
و همچنين نقل شده است كه آن حضرت فرمود :
ولايتي لآبائي أحب إليّ من نفسي ، ولايتي لهم تنفعني من غير نسب ، ونسبي لا ينفعني بغير ولاية .
ولايت پدرانم براي من ، دوست داشتني تر از جان من است ، ولايت آن ها براي من فايده دارد ؛ حتي اگر نسبتي با آن ها نداشته باشم ؛ ولي نسبت با آن ها زماني كه ولايت آن ها را نداشته باشم ، برايم سودي ندارد .
📚مشكاة الأنوار ، علي الطبرسي ، ص 575 .
حال چگونه ممكن است كه نسبت امام صادق با امير المومنين افتخار نباشد؛ ولي نسبت با ابوبكر افتخار باشد؟ ضمن اینکه در کتب شیعه برائت شدید مولانا وسیدنا حضرت صادق علیه السلام از عمر و ابوبکر و سایر غاصبان موجود است.
@porsemane_2
#ادامه👇
^کانال مجموعه پرسـمـان حـضـرت مـهـدی عج^
مناقشه در متن و دلالت روايت : همان طور كه گذشت ، مزي در تهذيب الكمال و ذهبي در سير اعلام النبلاء مي نويسند : حدثنا حفص بن غياث ، قال : سمعت جعفر بن محمد يقول : ما أرجو من شفاعة علي شيئا إلا وأنا أرجو من شفاعة أبي بكر مثله ، ولقد ولدني مرتين 🔴شهيد نور الله…
امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه۲۸۴ سوره مبارکه بقره فرمودند:
🔸 سزاوار است كه خداوند داخل بهشت نكند كسى را كه در دل به اندازه يك دانه خردل محبت آن دو را داشته باشد.
🔹علامه مجلسی ذیل روایت میفرماید:
✍️ «محبت آن دو را» یعنی حُب ابوبکر و عُمر، پس منظور از «لمن یشاء» شیعه است، چنان چه در اخبار زیادی آمده است.
📘بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج۲۷، باب۱ وجوب موالاة أوليائهم و معاداة أعدائهم
@porsemane_2
🔸 سزاوار است كه خداوند داخل بهشت نكند كسى را كه در دل به اندازه يك دانه خردل محبت آن دو را داشته باشد.
🔹علامه مجلسی ذیل روایت میفرماید:
✍️ «محبت آن دو را» یعنی حُب ابوبکر و عُمر، پس منظور از «لمن یشاء» شیعه است، چنان چه در اخبار زیادی آمده است.
📘بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج۲۷، باب۱ وجوب موالاة أوليائهم و معاداة أعدائهم
@porsemane_2