✍تاریخ سخن می گوید!/ حیدر ولی زاده
▫️پس از سقوط امپراتوری هخامنشی و به قدرت رسیدن اسکندر مقدونی و جانشینانش و در ادامه حکومت پارت ها بر سرزمین ایران تا به قدرت رسیدن ساسانی ها، ایران قدرت منسجم و تشکیلات منظمی به خود ندید.
▫️بدون تردید دودمان ساسانی یکی از قویترین و منسجم ترین امپراتورهای دنیا را تشکیل دادند که آوازه آن لرزه بر ستون های کاخ سایر امپراتوری ها می انداخت!
▫️زمان سپری شد و این امپراتوری پس از فراز و فرودهایی به دوران فترت خود رسید و اعراب به اصطلاح بادیه نشین چنین امپراتوری بزرگ و قدرتمند را براحتی از پای در آوردند و سال ها ایران را جزئی از سرزمین خلفا کردند.
▫️براستی چه کسی در اوج قدرت ساسانیان می توانست دوران فروپاشی ناباورانه آن را پیش بینی کند؟! در صورتی که پازل ها به درستی کنار هم قرار نگیرند و هر چیز و هر کس در جایگاه خود نباشند و نظم و عدالت برهم خورد قطعا هر نوع سقوطی محتمل است، چه برای قوی چه برای ضعیف! یکی دیرتر، یکی سریعتر!
▫️به تدریج که ساسانیان از مردم فاصله گرفتند و جامعه طبقاتی برپاشد و بی عدالتی یک افتخار گردید و حکومت برای عده ای خاص خدمت رسانی کرد، زنگ خطر سقوط به صدا در آمد و در نهایت برای مردم ایران سقوط این امپراتوری جهانی هیچ مفهومی نداشت و چه بسا در مواردی نیز دروازه های شهر را به روی اعراب گشودند!
.
▫️حمایت عده ی کثیری از تیم ملی انگلیس با آن سابقه استعماری در برابر ایران، حقیقتا مرا به زمان ساسانی برد، امروز همان زنگ خطر نواخته شده است، زنگ خطری که به یک امپراطوری و ابر قدرت وقت رحم نکرد!
▫️و باید بگوییم؛ وقت آن نیست که تا دیر نشده است، حاکمیت نه به سمت طبقه خاص بلکه به سوی عموم مردم آغوش باز کند؟ وقت آن نیست که عدالت و شایسته سالاری در همه ارکان جامعه جاری گردد؟ وقت آن نیست که ضوابط جای روابط را بگیرد؟ وقت آن نیست که دست فاسدان از جامعه کوتاه شود؟وقت آن نیست که تخصص اولویت انتخاب ها باشد؟ وقت آن نیست که اصلاح برخی از قوانین و ساختارها صورت پذیرد؟!
▫️باور کنید آن کس که نقد می کند و راه حل ارائه می دهد بیشتر از آن کس که چاپلوسی می کند و بر ادامه این روند تاکید دارد، ایرانی تر است، باور هم نکنید تاریخ این را ثابت خواهد کرد!
▫️ما نگرانیم، نگران از این که به مانند دوران ساسانی، ایرانی ها با بی تفاوتی و شاید شادی در را به روی بیگانگان باز کنند و دیگر اثری از ایران نماند! عبرت بگیریم که تاریخ سخن می گوید...
🔹نشان های "علوم سیاسی" در شبکه های اجتماعی :👇
➕ www.tg-me.com/po_science
➕ eitaa.com/po_science
➕ Instagram.com/po_science
🅾️ @Po_Science
▫️پس از سقوط امپراتوری هخامنشی و به قدرت رسیدن اسکندر مقدونی و جانشینانش و در ادامه حکومت پارت ها بر سرزمین ایران تا به قدرت رسیدن ساسانی ها، ایران قدرت منسجم و تشکیلات منظمی به خود ندید.
▫️بدون تردید دودمان ساسانی یکی از قویترین و منسجم ترین امپراتورهای دنیا را تشکیل دادند که آوازه آن لرزه بر ستون های کاخ سایر امپراتوری ها می انداخت!
▫️زمان سپری شد و این امپراتوری پس از فراز و فرودهایی به دوران فترت خود رسید و اعراب به اصطلاح بادیه نشین چنین امپراتوری بزرگ و قدرتمند را براحتی از پای در آوردند و سال ها ایران را جزئی از سرزمین خلفا کردند.
▫️براستی چه کسی در اوج قدرت ساسانیان می توانست دوران فروپاشی ناباورانه آن را پیش بینی کند؟! در صورتی که پازل ها به درستی کنار هم قرار نگیرند و هر چیز و هر کس در جایگاه خود نباشند و نظم و عدالت برهم خورد قطعا هر نوع سقوطی محتمل است، چه برای قوی چه برای ضعیف! یکی دیرتر، یکی سریعتر!
▫️به تدریج که ساسانیان از مردم فاصله گرفتند و جامعه طبقاتی برپاشد و بی عدالتی یک افتخار گردید و حکومت برای عده ای خاص خدمت رسانی کرد، زنگ خطر سقوط به صدا در آمد و در نهایت برای مردم ایران سقوط این امپراتوری جهانی هیچ مفهومی نداشت و چه بسا در مواردی نیز دروازه های شهر را به روی اعراب گشودند!
.
▫️حمایت عده ی کثیری از تیم ملی انگلیس با آن سابقه استعماری در برابر ایران، حقیقتا مرا به زمان ساسانی برد، امروز همان زنگ خطر نواخته شده است، زنگ خطری که به یک امپراطوری و ابر قدرت وقت رحم نکرد!
▫️و باید بگوییم؛ وقت آن نیست که تا دیر نشده است، حاکمیت نه به سمت طبقه خاص بلکه به سوی عموم مردم آغوش باز کند؟ وقت آن نیست که عدالت و شایسته سالاری در همه ارکان جامعه جاری گردد؟ وقت آن نیست که ضوابط جای روابط را بگیرد؟ وقت آن نیست که دست فاسدان از جامعه کوتاه شود؟وقت آن نیست که تخصص اولویت انتخاب ها باشد؟ وقت آن نیست که اصلاح برخی از قوانین و ساختارها صورت پذیرد؟!
▫️باور کنید آن کس که نقد می کند و راه حل ارائه می دهد بیشتر از آن کس که چاپلوسی می کند و بر ادامه این روند تاکید دارد، ایرانی تر است، باور هم نکنید تاریخ این را ثابت خواهد کرد!
▫️ما نگرانیم، نگران از این که به مانند دوران ساسانی، ایرانی ها با بی تفاوتی و شاید شادی در را به روی بیگانگان باز کنند و دیگر اثری از ایران نماند! عبرت بگیریم که تاریخ سخن می گوید...
🔹نشان های "علوم سیاسی" در شبکه های اجتماعی :👇
➕ www.tg-me.com/po_science
➕ eitaa.com/po_science
➕ Instagram.com/po_science
🅾️ @Po_Science
Telegram
علوم سیاسی
📖 آموزش علم سیاست
✅اندیشه سیاسی
✅جامعه شناسی سیاسی
✅ مسائل ایران
✔️ تحلیل ها و روزنوشته ها
👤 حیدر ولی زاده
🎓 دکتری علوم سیاسی
🗣️ ارتباط 👇👇
🆔 @valizadeh_he
🌐 وب سایت:
valizadehh.ir
یوتیوب
youtube.com/@po_science
https://www.tg-me.com/po_science/79
✅اندیشه سیاسی
✅جامعه شناسی سیاسی
✅ مسائل ایران
✔️ تحلیل ها و روزنوشته ها
👤 حیدر ولی زاده
🎓 دکتری علوم سیاسی
🗣️ ارتباط 👇👇
🆔 @valizadeh_he
🌐 وب سایت:
valizadehh.ir
یوتیوب
youtube.com/@po_science
https://www.tg-me.com/po_science/79
✅وظیفه اجتماعی انسان ها در زندگی
✍️مصطفی ملکیان
▫️هر کس به حسبِ میزان داراییهای درونیاش (یعنی میزان داناییها و تواناییها)، ویژگیهای شخصیتی و مَنِشیاش، ویژگیهای ژنتیکی، آنچه حوادث زندگی به او آموخته و تعلیم و تربیتی که دیده، و خلاصه با توجه به همۀ امکانهایی که در زندگی دارد، باید تا جایی که میتواند جامعۀ خود را اصلاح و تصحیح کند، از اشکالات و ایرادهای آن بکاهد و در قبالِ درد و رنجها، فسادها، سوءِ نیتها، سوءِ مدیریتها، جهلها و هر نوع نابسامانی موجود در این جامعه حساس باشد؛ چون اگر فرد اخلاقی نباشد، دستکم «عقلانی» که هست و میداند که باید در این جامعه عمر خود را بگذراند و بنابراین، هرچه این جامعه را به صلاح نزدیکتر کند، خودش هم سود میبرد.
▫️اگر هم فرد «اخلاقی» باشد، میخواهد برای همنوعان خودش که از این جامعه استفاده میکنند و در آن میزیَند و جز زیستن در این جامعه چاره ندارند، وضع بهتری فراهم کند؛ این کار اولی است که حتماً باید صورت بگیرد.
▫️من بارها و بارها و بارها گفتهام که «نخستین گام در راه اخلاق (و به نظر بعضی، و حتی به نظر بسیاری از متفکران، حتی تا آخرین قدم) کاستن از درد و رنج دیگران است و دیگران هم کسانیاند که در این جامعه زندگی میکنند»؛ بنابراین هرگز نمیشود در قبال ظلم، ستم، بیعدالتی، بینظمی، بیامنیتی، بیرفاه بودن، نابرابری، ناآزادی، نابرادری، بیشفقتی و بیصلح بودنِ جامعه حساس نبود. پس هرچه بتوانم برای نظم، امنیت، رفاه، عدالت، برابری، برادری، آزادی و صلح در این جامعه فعالیت کنم، باید انجام دهم.
منبع: فصلنامۀ اطلاعات حکمت و معرفت، سال هفدهم، شمارۀ ۲، پیاپی ۱۶۳، تابستان ۱۴۰۱.
🔹نشان های "علوم سیاسی" در شبکه های اجتماعی :👇
➕ www.tg-me.com/po_science
➕ eitaa.com/po_science
➕ Instagram.com/po_science
#علوم_سیاسی
🅾️ @po_science
✍️مصطفی ملکیان
▫️هر کس به حسبِ میزان داراییهای درونیاش (یعنی میزان داناییها و تواناییها)، ویژگیهای شخصیتی و مَنِشیاش، ویژگیهای ژنتیکی، آنچه حوادث زندگی به او آموخته و تعلیم و تربیتی که دیده، و خلاصه با توجه به همۀ امکانهایی که در زندگی دارد، باید تا جایی که میتواند جامعۀ خود را اصلاح و تصحیح کند، از اشکالات و ایرادهای آن بکاهد و در قبالِ درد و رنجها، فسادها، سوءِ نیتها، سوءِ مدیریتها، جهلها و هر نوع نابسامانی موجود در این جامعه حساس باشد؛ چون اگر فرد اخلاقی نباشد، دستکم «عقلانی» که هست و میداند که باید در این جامعه عمر خود را بگذراند و بنابراین، هرچه این جامعه را به صلاح نزدیکتر کند، خودش هم سود میبرد.
▫️اگر هم فرد «اخلاقی» باشد، میخواهد برای همنوعان خودش که از این جامعه استفاده میکنند و در آن میزیَند و جز زیستن در این جامعه چاره ندارند، وضع بهتری فراهم کند؛ این کار اولی است که حتماً باید صورت بگیرد.
▫️من بارها و بارها و بارها گفتهام که «نخستین گام در راه اخلاق (و به نظر بعضی، و حتی به نظر بسیاری از متفکران، حتی تا آخرین قدم) کاستن از درد و رنج دیگران است و دیگران هم کسانیاند که در این جامعه زندگی میکنند»؛ بنابراین هرگز نمیشود در قبال ظلم، ستم، بیعدالتی، بینظمی، بیامنیتی، بیرفاه بودن، نابرابری، ناآزادی، نابرادری، بیشفقتی و بیصلح بودنِ جامعه حساس نبود. پس هرچه بتوانم برای نظم، امنیت، رفاه، عدالت، برابری، برادری، آزادی و صلح در این جامعه فعالیت کنم، باید انجام دهم.
منبع: فصلنامۀ اطلاعات حکمت و معرفت، سال هفدهم، شمارۀ ۲، پیاپی ۱۶۳، تابستان ۱۴۰۱.
🔹نشان های "علوم سیاسی" در شبکه های اجتماعی :👇
➕ www.tg-me.com/po_science
➕ eitaa.com/po_science
➕ Instagram.com/po_science
#علوم_سیاسی
🅾️ @po_science
✍️ مبناي نظم اجتماعي چيست؟/ حقانيت يا اکثريت؟/سید جواد ورعی
▫️ يکي از دغدغههاي مهم انسان اين است که مبناي نظم و نظام اجتماعي چيست؟ آيا در جامعه حقانيت مبناي نظم اجتماعي است يا اکثريت؟ از نگاه دينداران پاسخ اين پرسش بديهي به نظر ميرسد.از نظر آنان واضح است که حاکميت از آن خداست و هر کسي که از جانب او داراي حق حاکميت و ولايت باشد.در عصر حضور امام معصوم، حق حاکميت با اوست و در عصر غيبت، بنابر نظريه ولايت فقيه عادل، از آن فقيه عادل است، چه اکثريت موافق باشد و چه مخالف.راي اکثريت لزوما صائب و بر حق نيست، چه بسيار جوامعي که خواسته اکثريت ناحق و نارواست اما مسئله به اين سادگي نيست.متفکراني در باره اين پرسش به تامل پرداخته و زواياي مختلف آن را کاويدهاند.
▫️در اين نوشتار کوتاه تنها اشارهاي به ديدگاه شهيد آيتالله بهشتي خواهيم نمود.از ديدگاه اين متفکر اسلامي، اگر معيار و ملاک نظم اجتماعي در عصر حضور معصوم، امام معصوم باشد که معيار حق و حقيقت است واحتمال گناه و خطا در تشخيص و رفتارش منتفي است، اما در عصر غيبت ملاک و معيار، راي اکثريت است.به همين جهت ايشان در مجلس خبرگان قانون اساسي اصرار داشت که در جمهوري اسلامي، "فقيه منتخب اکثريت مردم" ولايت دارد، نه هر فقيهي.در زمان غيبت هيچ فقيهي نميتواند در مسائل نظري دين، نظر و فتواي خود را بر حق و مطابق با واقع، و نظرات و فتاواي ديگر را بناحق و غيرمنطبق با واقع بداند. و چون در عرصه اجتماع نميتوان براساس نظرات و فتاواي متعدد مشي کرد، بناچار بايد جامعه بر مدار قانون اداره شود که واحد است و البته در جامعه اسلامي قانوني مراداست که برخلاف موازين اسلامي نباشد در جامعهاي که در زمينههاي مختلف تخصصي، نظرات اجتهادي و کارشناسي متعدد و مختلفي وجود دارد، چارهاي جز انتخاب يک نظر به عنوان مبناي نظم اجتماعي نيست،آن هم نظري است که حمايت اکثريت جامعه را به همراه داشته باشد.امر دائر است ميان عمل به راي اقليت و راي اکثريت، و در دَوَران بين اين دو، تقدم با راي اکثريت است.
▫️اگر کساني تصور کنند نظر اکثريت در فلان موضوع خطاست، نميتوانند به اين بهانه، راي اقليت را بر جامعه تحميل کنند.تنها راه آن است که افکار عمومي را قانع کنند که راي و انتخاب شما خطاست، و با ارشاد و راهنمايي راي اکثريت جامعه را تغيير دهند و با حمايت اکثريت، راي صواب از نظر خود را به کرسي بنشانند. اينکه در سال 1357، امام خميني مدل "جمهوري" را به عنوان شکل حکومت براي ايران پيشنهاد کردند و 98 درصد مردم هم بدان راي مثبت دادند، معنايي جز اين نداشت که معيار در اين نظام سياسي راي اکثريت مردم خواهد بود. رويه عملي ايشان هم در دهه اول جمهوري اسلامي، احترام و التزام به راي اکثريت مردم بود. هيچگاه انتخاب مردم را حتي اگر خطا ميدانست، به عنوان اين که خطاست به لطائف الحيل وتو نکرد و مردم را تحقير ننمود و به انتخاب غلط متهم نساخت و نارساييها و مشکلات را متوجه آنان ندانست.
▫️نگارنده بر اين باور است که پيشوايان معصوم هم راي و نظر خود را بر مردم تحميل نکردند و با اين استدلال که ما معصوم از خطا و اشتباه هستيم، بدون خواست و رضايت مردم، قدرت را در اختيار نگرفتند.امام علي (ع) پس از بيدار شدن مردم و شورش بر عليه خليفه سوم و مراجعه به در خانه آن حضرت و اصرار بر پذيرش خلافت، حکومت را پذيرفت؛چنان که امام مجتبي با مشاهده وضعيت مردم و عدم آمادگي شان براي ايثار و فداکاري در رکاب حضرتش، حکومت را واگذار کرد.اراده الهي بر "تحميل دين" خود به مردم نبوده، چه رسد به "تحميل حکومت".مردم بايد از حکومت علوي استقبال کنند و حاضر به فداکاري در اين زمينه باشند، چون بيشترين نفع حکومت علوي متوجه مردم است،نه امام(ع).
▫️ نويسنده برخلاف برخي اظهار نظرها، باور ندارد که اکثريت مردم ايران از جمهوري اسلامي رويگردان شده باشند،اما مخالفت آنان را با برخي سياستها،برنامه و عملکردها به عيان مشاهده ميکند و معتقد است حکومت نه وظيفه اتخاذ آن سياستها و اجراي آن برنامهها را دارد، و نه مجاز است آنها را بر مردم تحميل نمايد. اگر هم رويکرد خويش را صحيح و به صلاح جامعه دانسته و اکثريت را بر خطا ميپندارد، تا اقناع افکار عمومي بايد سياستها و برنامههاي فوق را به حالت تعليق درآورد. خدا رحمت کند رهبر فقيد انقلاب اسلامي را که ميفرمود:"ما حق نداريم چيزي را بر ملتمان تحميل کنيم و خدا آن روز را نياورد که بخواهيم چيزي را بر مردم تحميل نماييم.
▫️صلاح ملک و مملکت آن است که به خواسته اکثريت جامعه تن دهيم و اگر خواسته آنان را ناحق و ناصواب و خلاف مصلحت هم ميدانيم، راي خود را بر آنان تحميل نکنيم.يا بايد تن به خواست اکثريت دهيم يا آنان را نسبت به سياستها و برنامههايي که صحيح ميدانيم، قانع و همراه کنيم،يا مسئوليت را به کساني واگذاريم که آمادگي همراهي با اکثريت جامعه را دارند.
#علوم_سیاسی
🅾️ @po_science
▫️ يکي از دغدغههاي مهم انسان اين است که مبناي نظم و نظام اجتماعي چيست؟ آيا در جامعه حقانيت مبناي نظم اجتماعي است يا اکثريت؟ از نگاه دينداران پاسخ اين پرسش بديهي به نظر ميرسد.از نظر آنان واضح است که حاکميت از آن خداست و هر کسي که از جانب او داراي حق حاکميت و ولايت باشد.در عصر حضور امام معصوم، حق حاکميت با اوست و در عصر غيبت، بنابر نظريه ولايت فقيه عادل، از آن فقيه عادل است، چه اکثريت موافق باشد و چه مخالف.راي اکثريت لزوما صائب و بر حق نيست، چه بسيار جوامعي که خواسته اکثريت ناحق و نارواست اما مسئله به اين سادگي نيست.متفکراني در باره اين پرسش به تامل پرداخته و زواياي مختلف آن را کاويدهاند.
▫️در اين نوشتار کوتاه تنها اشارهاي به ديدگاه شهيد آيتالله بهشتي خواهيم نمود.از ديدگاه اين متفکر اسلامي، اگر معيار و ملاک نظم اجتماعي در عصر حضور معصوم، امام معصوم باشد که معيار حق و حقيقت است واحتمال گناه و خطا در تشخيص و رفتارش منتفي است، اما در عصر غيبت ملاک و معيار، راي اکثريت است.به همين جهت ايشان در مجلس خبرگان قانون اساسي اصرار داشت که در جمهوري اسلامي، "فقيه منتخب اکثريت مردم" ولايت دارد، نه هر فقيهي.در زمان غيبت هيچ فقيهي نميتواند در مسائل نظري دين، نظر و فتواي خود را بر حق و مطابق با واقع، و نظرات و فتاواي ديگر را بناحق و غيرمنطبق با واقع بداند. و چون در عرصه اجتماع نميتوان براساس نظرات و فتاواي متعدد مشي کرد، بناچار بايد جامعه بر مدار قانون اداره شود که واحد است و البته در جامعه اسلامي قانوني مراداست که برخلاف موازين اسلامي نباشد در جامعهاي که در زمينههاي مختلف تخصصي، نظرات اجتهادي و کارشناسي متعدد و مختلفي وجود دارد، چارهاي جز انتخاب يک نظر به عنوان مبناي نظم اجتماعي نيست،آن هم نظري است که حمايت اکثريت جامعه را به همراه داشته باشد.امر دائر است ميان عمل به راي اقليت و راي اکثريت، و در دَوَران بين اين دو، تقدم با راي اکثريت است.
▫️اگر کساني تصور کنند نظر اکثريت در فلان موضوع خطاست، نميتوانند به اين بهانه، راي اقليت را بر جامعه تحميل کنند.تنها راه آن است که افکار عمومي را قانع کنند که راي و انتخاب شما خطاست، و با ارشاد و راهنمايي راي اکثريت جامعه را تغيير دهند و با حمايت اکثريت، راي صواب از نظر خود را به کرسي بنشانند. اينکه در سال 1357، امام خميني مدل "جمهوري" را به عنوان شکل حکومت براي ايران پيشنهاد کردند و 98 درصد مردم هم بدان راي مثبت دادند، معنايي جز اين نداشت که معيار در اين نظام سياسي راي اکثريت مردم خواهد بود. رويه عملي ايشان هم در دهه اول جمهوري اسلامي، احترام و التزام به راي اکثريت مردم بود. هيچگاه انتخاب مردم را حتي اگر خطا ميدانست، به عنوان اين که خطاست به لطائف الحيل وتو نکرد و مردم را تحقير ننمود و به انتخاب غلط متهم نساخت و نارساييها و مشکلات را متوجه آنان ندانست.
▫️نگارنده بر اين باور است که پيشوايان معصوم هم راي و نظر خود را بر مردم تحميل نکردند و با اين استدلال که ما معصوم از خطا و اشتباه هستيم، بدون خواست و رضايت مردم، قدرت را در اختيار نگرفتند.امام علي (ع) پس از بيدار شدن مردم و شورش بر عليه خليفه سوم و مراجعه به در خانه آن حضرت و اصرار بر پذيرش خلافت، حکومت را پذيرفت؛چنان که امام مجتبي با مشاهده وضعيت مردم و عدم آمادگي شان براي ايثار و فداکاري در رکاب حضرتش، حکومت را واگذار کرد.اراده الهي بر "تحميل دين" خود به مردم نبوده، چه رسد به "تحميل حکومت".مردم بايد از حکومت علوي استقبال کنند و حاضر به فداکاري در اين زمينه باشند، چون بيشترين نفع حکومت علوي متوجه مردم است،نه امام(ع).
▫️ نويسنده برخلاف برخي اظهار نظرها، باور ندارد که اکثريت مردم ايران از جمهوري اسلامي رويگردان شده باشند،اما مخالفت آنان را با برخي سياستها،برنامه و عملکردها به عيان مشاهده ميکند و معتقد است حکومت نه وظيفه اتخاذ آن سياستها و اجراي آن برنامهها را دارد، و نه مجاز است آنها را بر مردم تحميل نمايد. اگر هم رويکرد خويش را صحيح و به صلاح جامعه دانسته و اکثريت را بر خطا ميپندارد، تا اقناع افکار عمومي بايد سياستها و برنامههاي فوق را به حالت تعليق درآورد. خدا رحمت کند رهبر فقيد انقلاب اسلامي را که ميفرمود:"ما حق نداريم چيزي را بر ملتمان تحميل کنيم و خدا آن روز را نياورد که بخواهيم چيزي را بر مردم تحميل نماييم.
▫️صلاح ملک و مملکت آن است که به خواسته اکثريت جامعه تن دهيم و اگر خواسته آنان را ناحق و ناصواب و خلاف مصلحت هم ميدانيم، راي خود را بر آنان تحميل نکنيم.يا بايد تن به خواست اکثريت دهيم يا آنان را نسبت به سياستها و برنامههايي که صحيح ميدانيم، قانع و همراه کنيم،يا مسئوليت را به کساني واگذاريم که آمادگي همراهي با اکثريت جامعه را دارند.
#علوم_سیاسی
🅾️ @po_science
✅ آتش بس کومپین
▫️آتشبس ۱۱ نوامبر ۱۹۱۸ پیمان ترک مخاصمه بین متفقین و آلمان در جنگ جهانی اول بود که به سبب محلی که این قرارداد در آنجا امضا شد با نام آتشبس کومپین نیز شناخته میشود.
▫️این پیمان متارکه جنگ در ساعت ۱۱ پیش از ظهر به وقت پاریس در ۱۱ نوامبر ۱۹۱۸ ("یازدهمین ساعت، یازدهمین روز، یازدهمین ماه") اجرا شد و آن را یک پیروزی برای متفقین و یک شکست کامل برای آلمان در نظر گرفتند.
🔹نشان های "علوم سیاسی" در شبکه های اجتماعی :👇
➕ www.tg-me.com/po_science
➕ eitaa.com/po_science
➕ Instagram.com/po_science
#علوم_سیاسی
🅾️ @po_science
▫️آتشبس ۱۱ نوامبر ۱۹۱۸ پیمان ترک مخاصمه بین متفقین و آلمان در جنگ جهانی اول بود که به سبب محلی که این قرارداد در آنجا امضا شد با نام آتشبس کومپین نیز شناخته میشود.
▫️این پیمان متارکه جنگ در ساعت ۱۱ پیش از ظهر به وقت پاریس در ۱۱ نوامبر ۱۹۱۸ ("یازدهمین ساعت، یازدهمین روز، یازدهمین ماه") اجرا شد و آن را یک پیروزی برای متفقین و یک شکست کامل برای آلمان در نظر گرفتند.
🔹نشان های "علوم سیاسی" در شبکه های اجتماعی :👇
➕ www.tg-me.com/po_science
➕ eitaa.com/po_science
➕ Instagram.com/po_science
#علوم_سیاسی
🅾️ @po_science
✅ آتش بس کومپین
▫️آتشبس ۱۱ نوامبر ۱۹۱۸ پیمان ترک مخاصمه بین متفقین و آلمان در جنگ جهانی اول بود که به سبب محلی که این قرارداد در آنجا امضا شد با نام آتشبس کومپین نیز شناخته میشود.
▫️این پیمان متارکه جنگ در ساعت ۱۱ پیش از ظهر به وقت پاریس در ۱۱ نوامبر ۱۹۱۸ ("یازدهمین ساعت، یازدهمین روز، یازدهمین ماه") اجرا شد و آن را یک پیروزی برای متفقین و یک شکست کامل برای آلمان در نظر گرفتند اگر چه بهطور رسمی آلمان تسلیم نشد.
▫️نبردها تا ساعت ۱۱ صبح ۱۱ نوامبر ۱۹۱۸ ادامه یافت و ۲٬۷۳۸ مرد در آخرین روز جنگ جان باختند.
▫️هرچند این آتشبس در عمل به شلیک گلولهها پایان داد اما پیمان صلح واقعی پس از شش ماه مذاکره در کنفرانس صلح پاریس و انعقاد معاهده ورسای به دست آمد.
▫️قرارداد آتشبس در یک واگن راهآهن در کومپین (به فرانسوی: Compiègne) واقع در شمال فرانسه امضا شد.
▫️با امضای قرارداد آتشبس و اعتراف به شکست از سوی آلمان، جنگ جهانی اول که بیش از پنج میلیون و پانصد هزار نظامی و شش میلیون غیرنظامی کشته داشت پایان یافت و آتش تفنگها خاموش شد؛ ولی همهگیری آنفلوانزای متعاقب آن که سربازان بازگشتی از جبههها ویروس آن را باخود به شهرهایشان برده بودند بیش از ۲۰ میلیون انسان را از میان برد.
▫️برای نخستین بار در بزرگداشت این آتشبس بزرگ به درخواست رسمی پادشاه انگلستان جرج پنجم، در ۱۱ صبح روز ۱۱ نوامبر دو دقیقه سکوت برای گرامیداشت یاد جانباختگان جنگ اول جهانی برگزار شد و اینطور بود که روز ۱۱ نوامبر بهصورت ثابت به عنوان روز یادبود گرامی داشته میشود.
▫️ در تمام کشورهای مشترکالمنافع از جمله انگلستان، کانادا، آمریکا، استرالیا و نیوزیلند بزرگداشتهایی در این روز برپا میشود.
🔹نشان های "علوم سیاسی" در شبکه های اجتماعی :👇
➕ www.tg-me.com/po_science
➕ eitaa.com/po_science
➕ Instagram.com/po_science
#علوم_سیاسی
🅾️ @po_science
▫️آتشبس ۱۱ نوامبر ۱۹۱۸ پیمان ترک مخاصمه بین متفقین و آلمان در جنگ جهانی اول بود که به سبب محلی که این قرارداد در آنجا امضا شد با نام آتشبس کومپین نیز شناخته میشود.
▫️این پیمان متارکه جنگ در ساعت ۱۱ پیش از ظهر به وقت پاریس در ۱۱ نوامبر ۱۹۱۸ ("یازدهمین ساعت، یازدهمین روز، یازدهمین ماه") اجرا شد و آن را یک پیروزی برای متفقین و یک شکست کامل برای آلمان در نظر گرفتند اگر چه بهطور رسمی آلمان تسلیم نشد.
▫️نبردها تا ساعت ۱۱ صبح ۱۱ نوامبر ۱۹۱۸ ادامه یافت و ۲٬۷۳۸ مرد در آخرین روز جنگ جان باختند.
▫️هرچند این آتشبس در عمل به شلیک گلولهها پایان داد اما پیمان صلح واقعی پس از شش ماه مذاکره در کنفرانس صلح پاریس و انعقاد معاهده ورسای به دست آمد.
▫️قرارداد آتشبس در یک واگن راهآهن در کومپین (به فرانسوی: Compiègne) واقع در شمال فرانسه امضا شد.
▫️با امضای قرارداد آتشبس و اعتراف به شکست از سوی آلمان، جنگ جهانی اول که بیش از پنج میلیون و پانصد هزار نظامی و شش میلیون غیرنظامی کشته داشت پایان یافت و آتش تفنگها خاموش شد؛ ولی همهگیری آنفلوانزای متعاقب آن که سربازان بازگشتی از جبههها ویروس آن را باخود به شهرهایشان برده بودند بیش از ۲۰ میلیون انسان را از میان برد.
▫️برای نخستین بار در بزرگداشت این آتشبس بزرگ به درخواست رسمی پادشاه انگلستان جرج پنجم، در ۱۱ صبح روز ۱۱ نوامبر دو دقیقه سکوت برای گرامیداشت یاد جانباختگان جنگ اول جهانی برگزار شد و اینطور بود که روز ۱۱ نوامبر بهصورت ثابت به عنوان روز یادبود گرامی داشته میشود.
▫️ در تمام کشورهای مشترکالمنافع از جمله انگلستان، کانادا، آمریکا، استرالیا و نیوزیلند بزرگداشتهایی در این روز برپا میشود.
🔹نشان های "علوم سیاسی" در شبکه های اجتماعی :👇
➕ www.tg-me.com/po_science
➕ eitaa.com/po_science
➕ Instagram.com/po_science
#علوم_سیاسی
🅾️ @po_science
✅ مانیتاریسم
▫️ "پول گرایی" یا "مانیتاریسم" مکتبی از اندیشه اقتصادی ست که بر نقش دولتها در کنترل حجم پول در گردش تأکید میکند. طرفداران این ایده فکری معتقد بودند که حجم پول و میزان دسترسی دولت ها به پول است که می تواند شرایط اقتصاد را تعیین کند و رشد اقتصادی ناشی از میزان پول خواهد بود.
➕ www.tg-me.com/po_science
➕ eitaa.com/po_science
➕ Instagram.com/po_science
#علوم_سیاسی
🅾️ @po_science
▫️ "پول گرایی" یا "مانیتاریسم" مکتبی از اندیشه اقتصادی ست که بر نقش دولتها در کنترل حجم پول در گردش تأکید میکند. طرفداران این ایده فکری معتقد بودند که حجم پول و میزان دسترسی دولت ها به پول است که می تواند شرایط اقتصاد را تعیین کند و رشد اقتصادی ناشی از میزان پول خواهد بود.
➕ www.tg-me.com/po_science
➕ eitaa.com/po_science
➕ Instagram.com/po_science
#علوم_سیاسی
🅾️ @po_science
✅ مانیتاریسم یا پول گرایی
▫️ "پول گرایی" یا "مانیتاریسم" مکتبی از اندیشه اقتصادی ست که بر نقش دولتها در کنترل حجم پول در گردش تأکید میکند. طرفداران این ایده فکری معتقد بودند که حجم پول و میزان دسترسی دولت ها به پول است که می تواند شرایط اقتصاد را تعیین کند و رشد اقتصادی ناشی از میزان پول خواهد بود.
▫️ نهضت پول گرایان در دهه ۱۹۳۰ میلادی توسط هنری سایمون و جیکوب واینر از کالج شیکاگو آغاز شد. هر چند جیمز انجل و کلارک واربرتون از دانشگاه کلمبیا نیز از پایهگذاران این مکتب محسوب میشوند. این مکتب فکری در نیمه دوم دهه ۱۹۵۰ در جهان مطرح شد. آنها تبلیغ میکردند که سیاست پولی از قاعده ثابتی، همچون رشد معمول و ثابت حجم پول پیروی میکند.
▫️ طرفداران پول گرایی یا مانیتاریسم، اعمال سیاست های مالی از سوی دولت ها را نامناسب و اقدام ضعیفی در اقتصاد می دانستند. با این حال، در دهه ۱۹۸۰ که ارتباط بین عرضه پول و تورم کمتر شد و نهایتا تاثیر مانیتاریسم نیز در اقتصاد کاهش یافت که این مسئله باعث شد تا به مرور این تفکر اقتصادی فراموش شود.
▫️ به صورت کلی، مبنای اصلی تفکر پول گرایی این است که حجم پول تعیین کننده اصلی در اقتصاد است و مباحث بسیاری از پدیده های اقتصادی را باید از پول آغاز کرد و به صورت کلی، سیاست های پولی چیز جز تضمین ثبات قیمتها (price stability) نیست. پولگرایی در واقع احیای دوباره نظریه مقداری پول است که به زبان ساده میگوید تقاضای پول متناسب با خروجی واقعی اقتصاد و سطح عمومی قیمتهاست. بیان سادهتر این نظریه این است که افزایش عرضه پول در صورتی که متناسب با افزایش حجم اقتصاد (تولید ناخالص واقعی) نباشد، به افزایش قیمتها خواهد انجامید.
▫️ پول گریان عموماً طرفدار بازارهای مستقل از دخالتهای دولت بودند و دولتها را اغلب به مثابه عاملی غیرکارآمد تلقی میکردند و گرایش به دولتهای کوچک و بازارهای آزاد دارند؛ و تمایل به اجتناب از سیاستهای فعال دولت و ترجیح مقررات قانونی را دارند.
▪️ ▪️ میلتون فریدمن و پول گرایی
▫️ میلتون فریدمن چهره برجسته مکتب پولگرایی است. وی در ارائه تئوری مانیتاریسم بیان کرد که دولت ها باید هر ساله به میزان ثابتی تامین پول را افزایش دهند تا از این طریق عرضه پول نیز افزایش یابد. نهایتا این اتفاق می تواند شرایط ذخیره پول در سال آینده را برای کسب و کارها مشخص کند و اقتصاد هر ساله با رشد ثابتی به پیش خواهد رفت و نرخ تورم نیز در سطح پایین باقی خواهد ماند.
▪️ ▪️ پول گرایی و رویکرد اختیاری
▫️ یکی از ویژگیهای پولگرایی در حوزه سیاستهای پولی رویکرد قاعده محور و تعهدی آنهاست که سیاستگذار بر اساس قواعد از پیش مشخص کار را پیش میبرد، آنها نقدهای جدی به رویکرد اختیاری (discretionary) در سیاست پولی دارند؛ همان رویکردی که توصیه میکند سیاستگذار آزادی عمل داشته باشد تا بر اساس تشخیص خود از شرایط خاص و موردی تصمیم بگیرد.
▫️ آنها معتقدند به دلایل متعدد؛ چنین رویکردی ناپایداری در اقتصاد را در پی دارد. پولگرایی را اغلب در برابر دیدگاههای جان مینارد کینز قرار میدهند؛ کینز هوادار استفاده گسترده از سیاستهای مالی (fiscal policies) و افزایش مداخله و هزینههای دولت بود و فرآیند بازار را ناپایدار میدانست، ولی پولگرایان و بهویژه فریدمن از مخالفان کسری بودجهاند و مقرراتزدایی و کاهش مداخله و اندازه دولتها را دنبال میکنند.
▪️ ▪️ نقدها به پولگرایی
▫️ نقدها به پولگرایی کم نبوده است، بهویژه انتقادهایی که در سالهای پایانی دهه 1970 و آغاز دهه 1980 همراه با پیامدهای شوک نفتی، از بین رفتن سیستم پایه طلا برتون وودز و رواج گسترده ابزارهای مالی مطرح میشد و منتقدان معتقدند پولگرایی توضیح مناسبی برای آنها ندارد. با این حال نقدهای سازنده پولگرایان به اندیشههای کینز توانست این دیدگاه را بارورتر و آن را تصحیح کند، دیدگاههای نوکینزی حاصل بازنگری در اندیشههای آغازین کینز بود که ردپای دیدگاههای پولگرایان در این تحول فکری را نمیتوان نادیده گرفت.
🔹نشان های "علوم سیاسی" در شبکه های اجتماعی :👇
➕ www.tg-me.com/po_science
➕ eitaa.com/po_science
➕ Instagram.com/po_science
#علوم_سیاسی
🅾️ @po_science
▫️ "پول گرایی" یا "مانیتاریسم" مکتبی از اندیشه اقتصادی ست که بر نقش دولتها در کنترل حجم پول در گردش تأکید میکند. طرفداران این ایده فکری معتقد بودند که حجم پول و میزان دسترسی دولت ها به پول است که می تواند شرایط اقتصاد را تعیین کند و رشد اقتصادی ناشی از میزان پول خواهد بود.
▫️ نهضت پول گرایان در دهه ۱۹۳۰ میلادی توسط هنری سایمون و جیکوب واینر از کالج شیکاگو آغاز شد. هر چند جیمز انجل و کلارک واربرتون از دانشگاه کلمبیا نیز از پایهگذاران این مکتب محسوب میشوند. این مکتب فکری در نیمه دوم دهه ۱۹۵۰ در جهان مطرح شد. آنها تبلیغ میکردند که سیاست پولی از قاعده ثابتی، همچون رشد معمول و ثابت حجم پول پیروی میکند.
▫️ طرفداران پول گرایی یا مانیتاریسم، اعمال سیاست های مالی از سوی دولت ها را نامناسب و اقدام ضعیفی در اقتصاد می دانستند. با این حال، در دهه ۱۹۸۰ که ارتباط بین عرضه پول و تورم کمتر شد و نهایتا تاثیر مانیتاریسم نیز در اقتصاد کاهش یافت که این مسئله باعث شد تا به مرور این تفکر اقتصادی فراموش شود.
▫️ به صورت کلی، مبنای اصلی تفکر پول گرایی این است که حجم پول تعیین کننده اصلی در اقتصاد است و مباحث بسیاری از پدیده های اقتصادی را باید از پول آغاز کرد و به صورت کلی، سیاست های پولی چیز جز تضمین ثبات قیمتها (price stability) نیست. پولگرایی در واقع احیای دوباره نظریه مقداری پول است که به زبان ساده میگوید تقاضای پول متناسب با خروجی واقعی اقتصاد و سطح عمومی قیمتهاست. بیان سادهتر این نظریه این است که افزایش عرضه پول در صورتی که متناسب با افزایش حجم اقتصاد (تولید ناخالص واقعی) نباشد، به افزایش قیمتها خواهد انجامید.
▫️ پول گریان عموماً طرفدار بازارهای مستقل از دخالتهای دولت بودند و دولتها را اغلب به مثابه عاملی غیرکارآمد تلقی میکردند و گرایش به دولتهای کوچک و بازارهای آزاد دارند؛ و تمایل به اجتناب از سیاستهای فعال دولت و ترجیح مقررات قانونی را دارند.
▪️ ▪️ میلتون فریدمن و پول گرایی
▫️ میلتون فریدمن چهره برجسته مکتب پولگرایی است. وی در ارائه تئوری مانیتاریسم بیان کرد که دولت ها باید هر ساله به میزان ثابتی تامین پول را افزایش دهند تا از این طریق عرضه پول نیز افزایش یابد. نهایتا این اتفاق می تواند شرایط ذخیره پول در سال آینده را برای کسب و کارها مشخص کند و اقتصاد هر ساله با رشد ثابتی به پیش خواهد رفت و نرخ تورم نیز در سطح پایین باقی خواهد ماند.
▪️ ▪️ پول گرایی و رویکرد اختیاری
▫️ یکی از ویژگیهای پولگرایی در حوزه سیاستهای پولی رویکرد قاعده محور و تعهدی آنهاست که سیاستگذار بر اساس قواعد از پیش مشخص کار را پیش میبرد، آنها نقدهای جدی به رویکرد اختیاری (discretionary) در سیاست پولی دارند؛ همان رویکردی که توصیه میکند سیاستگذار آزادی عمل داشته باشد تا بر اساس تشخیص خود از شرایط خاص و موردی تصمیم بگیرد.
▫️ آنها معتقدند به دلایل متعدد؛ چنین رویکردی ناپایداری در اقتصاد را در پی دارد. پولگرایی را اغلب در برابر دیدگاههای جان مینارد کینز قرار میدهند؛ کینز هوادار استفاده گسترده از سیاستهای مالی (fiscal policies) و افزایش مداخله و هزینههای دولت بود و فرآیند بازار را ناپایدار میدانست، ولی پولگرایان و بهویژه فریدمن از مخالفان کسری بودجهاند و مقرراتزدایی و کاهش مداخله و اندازه دولتها را دنبال میکنند.
▪️ ▪️ نقدها به پولگرایی
▫️ نقدها به پولگرایی کم نبوده است، بهویژه انتقادهایی که در سالهای پایانی دهه 1970 و آغاز دهه 1980 همراه با پیامدهای شوک نفتی، از بین رفتن سیستم پایه طلا برتون وودز و رواج گسترده ابزارهای مالی مطرح میشد و منتقدان معتقدند پولگرایی توضیح مناسبی برای آنها ندارد. با این حال نقدهای سازنده پولگرایان به اندیشههای کینز توانست این دیدگاه را بارورتر و آن را تصحیح کند، دیدگاههای نوکینزی حاصل بازنگری در اندیشههای آغازین کینز بود که ردپای دیدگاههای پولگرایان در این تحول فکری را نمیتوان نادیده گرفت.
🔹نشان های "علوم سیاسی" در شبکه های اجتماعی :👇
➕ www.tg-me.com/po_science
➕ eitaa.com/po_science
➕ Instagram.com/po_science
#علوم_سیاسی
🅾️ @po_science
✅ کاش سیاست، مثل فوتبال بود!
▫️فوتبال یک قانون نانوشته داره بنام fair play یا همان بازی جوانمردانه، کلا جوانمردی در ذات ورزش است، تمامی رقابت ها، کری خوانی ها و مقابل هم قرار گرفتن ها تو همان زمان بازی است.
▫️بعد بازی همه چیز عادی میشه، حتی داخل بازی هم رفتار غیر ورزشی و غیر اخلاقی خطا و جریمه داره! بازی جوانمردانه تحسین میشه!
▫️کاش تو سیاست هم کمی بازی جوانمردانه وجود داشت و کشورها در عین رقابت، اخلاق رو رعایت می کردند.
▫️مثلا تحریم نبود، جنگ نبود، خشونت و سرکوب نبود و هر کشوری اگر کار غیر اخلاقی می کرد جریمه می شد و تاوان می داد چه ابرقدرتش چه ضعیفش! هیچ جا امکان یکه تازی، استبداد و استعمار نبود!
▫️فوتبال درس میده به سیاست، همه می تونن با هم برابر و برادر باشند! شاید فلسفه خلق فوتبال هم همین بوده! رقابت کشورها با رعایت اخلاق، اصول و قوانین!
#علوم_سیاسی
🅾️ @po_science
▫️فوتبال یک قانون نانوشته داره بنام fair play یا همان بازی جوانمردانه، کلا جوانمردی در ذات ورزش است، تمامی رقابت ها، کری خوانی ها و مقابل هم قرار گرفتن ها تو همان زمان بازی است.
▫️بعد بازی همه چیز عادی میشه، حتی داخل بازی هم رفتار غیر ورزشی و غیر اخلاقی خطا و جریمه داره! بازی جوانمردانه تحسین میشه!
▫️کاش تو سیاست هم کمی بازی جوانمردانه وجود داشت و کشورها در عین رقابت، اخلاق رو رعایت می کردند.
▫️مثلا تحریم نبود، جنگ نبود، خشونت و سرکوب نبود و هر کشوری اگر کار غیر اخلاقی می کرد جریمه می شد و تاوان می داد چه ابرقدرتش چه ضعیفش! هیچ جا امکان یکه تازی، استبداد و استعمار نبود!
▫️فوتبال درس میده به سیاست، همه می تونن با هم برابر و برادر باشند! شاید فلسفه خلق فوتبال هم همین بوده! رقابت کشورها با رعایت اخلاق، اصول و قوانین!
#علوم_سیاسی
🅾️ @po_science
✅ جهت حمایت از ما پیچ "علوم سیاسی" را در اینستاگرام دنبال و معرفی کنید 👇👇
▶ Instagram.com/po_science
#علوم_سیاسی
🆔 @po_science
▶ Instagram.com/po_science
#علوم_سیاسی
🆔 @po_science
✅ صلح و جنگ
▫️«بههنگام صلح، پسران، پدران خود را به خاک میسپارند؛ در زمان جنگ، پدران، پسران خودرا.»
👤 هرودوت/تاریخ در نه کتاب
🔹نشان های "علوم سیاسی" در شبکه های اجتماعی :👇
➕ www.tg-me.com/po_science
➕ Instagram.com/po_science
🅾️ @Po_Science
▫️«بههنگام صلح، پسران، پدران خود را به خاک میسپارند؛ در زمان جنگ، پدران، پسران خودرا.»
👤 هرودوت/تاریخ در نه کتاب
🔹نشان های "علوم سیاسی" در شبکه های اجتماعی :👇
➕ www.tg-me.com/po_science
➕ Instagram.com/po_science
🅾️ @Po_Science
✍ خطر نارضایتی و بی عدالتی/ محمدسروش محلاتی
▫️سرنخ ها
وقتی موج اعتراض در جامعه به حرکت در میآید، حکمرانان برای کنترل آن به دنبال پیدا کردن سر نخ ها و برخورد با آنها میروند و در صدد شناسایی کسانی که فراخوان داده و به اعتراض یا قیام دعوت کردهاند بخصوص عوامل خارجی برمیآیند. ولی سرنخ ها در کجاست ؟
▫️حاکمان چه میگویند؟
معمولا حاکمان گمان میکنند:
اولا، علت پیدایش موج اعتراضی، افراد خاصی اند و چون آنها فراخوان حضور در اعتراضات میدهند، مردم فریاد بر میاورند.
ثانیا، با از بین بردن این سرشاخه ها که نقش علت دارند، اعتراض مردم پایان مییابد.
▫️امیرالمومنین چه میگوید؟
امیرالمومنین در نهج البلاغه، تحلیل دیگری از ریشه فراخوان اعتراضی دارد که مبتنی بر علت جویی "از داخل" و علت جویی "از وضعیت" است، در نگاه حضرت، وقتی جامعه در وضعِ "بی عدالتی" قرار دارد، نیازی به فراخوان از سوی افراد معارض در داخل و یا دشمن کینه توز در خارج نیست.
"بی عدالتی" ، وضعیتی است که خود ، "فراخوان" میدهد و مردم را "دعوت" به موضع گیری میکند: در مرحله اول ، انتقاد و در مرحله دوم اعتراض و در مرحله سوم قیام.
اِسْتَعْمِلِ اَلْعَدْلَ وَ اِحْذَرِ اَلْعَسْفَ وَ اَلْحَيْفَ فَإِنَّ اَلْعَسْفَ يَعُودُ بِالْجَلاَءِ وَ اَلْحَيْفَ يَدْعُو إِلَى اَلسَّيْفِ
(نهج البلاغه حکمت۴۷۶)
امام به کارگزار خود هشدار داد که بیعدالتی -- حتی در حد اجحاف در اخذ مالیات -- از یک سو مردم را به مهاجرت و ترک وطن وا میدارد و از سوی دیگر آنان را به "مقاومت مسلحانه" فرامیخواند!
▫️بیعدالتی فراخوان میدهد
این نوع فراخوان، یک فراخوانِ طبیعی و فطری است که ریشه در نهان انسان دارد. آدمی، در برابر ظلم بر خویش عکس العمل نشان میدهد و تا پای جان میایستد. شیخ محمد عبده این کلام مولا را چنین معنی میکند: "بی عدالتیها، مظلومان و ستمدیدگان را برای رهایی خویش به قتال وا میدارد."
▫️عکس العملهای ناروا
در چنین شرایطی حرکت محرومان و مظلومان، چون ناشی از خشم و احساس مظلوم بودن انهاست، گاه از مسیر توصیه های عقلای قوم خارج میشود و جنبه افراطی پیدا میکند ولی چه کسی در اینگونه موقعیتهای خطیر مسئول است و هزینههای اعتراضهای خشونت بار به عهده کیست؟ کسی که تعدی را آغاز میکند و یا کسی که در مقابله تعدی میکند؟
البته باید به مردم گفت که دست نگهدارید و خشم خود را کنترل نموده و کار خلاف قاعده انجام ندهید. اتفاقا در قرآن هم مخاطب نهی از اعتدا و عدم زیاده روی مومنان مظلوم هستند. (وَقَـٰتِلُوا۟ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ ٱلَّذِینَ یُقَـٰتِلُونَكُمۡ وَلَا تَعۡتَدُوۤا۟ۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُحِبُّ ٱلۡمُعۡتَدِینَ) [سوره البقرة 190]
▫️ نقش خردمندان
ولی در فضایی که حاکمان فریاد معترضان را نمیشنوند وبا بی اعتنایی خود بر عصبانیت انان میافزایند، توصیه به معترضانی که از اعماقِ جان احساس ظلم و جفا میکنند، چه سودی دارد و از آنها چه انتظاری میرود؟ در اینگونه موقعیت ها باید عقلای قوم نقش آفرینی کرده و حاکمان را برای پذیرفتن خواستههای به حق مردم تحت فشار قرار دهند. سکوت کردن و یا به نفع حکمران ناعادل وارد شدن خلاف حق و عدل است و آنها باید تلاشی مانند موضع فعال حضرت علی در زمان شورش علیه عثمان داشت.
▪️▪️امیرالمومنین به خلیفه اعلام خطر کرد!
در ماجری اعتراض بر علیه خلیفه سوم، امیرالمومنین آن روشهای تند و خشن را تایید نمیکرد و فرمود: جَزِعْتُمْ فَأَسَأْتُمُ اَلْجَزَعَ (نهج البلاعه خطبه ۳۰) ولی به جای مقابله با معترضانی مانند مالک اشتر و عمار یاسر و تلاش برای خاموش کردن آنها، بدنبال علاج اساسی مشکل بود. او علت آن خَشم عمومی را، حرف ناشنوایی خلیفه میدید و لذا او را بخداوند سوگند میداد که دست از بی عدالتی بر دارد و صدای مردم را بشنود و گر نه اعتراض مردم، به "قتل خلیفه" خواهد انجامید که نتیجه آن اختلاف در امت و قتل و غارت برای همیشه است !
وَ إِنِّي أَنْشُدُكَ اَللَّهَ أَلاَّ تَكُونَ إِمَامَ هَذِهِ اَلْأُمَّةِ اَلْمَقْتُولَ .. يَفْتَحُ عَلَيْهَااَلْقَتْلَ وَاَلْقِتَالَ إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ (نهج البلاغه خطبه ۱۶۴)
ای کاش خلیفه، از لجاجت با مردم دست برداشته و تن به اصلاح امور حکومت داده، و برای سالها با آرامش قدرت خود را حفظ میکرد و زمینه یک قیام عمومی را که به کشتن خودش انجامید را فراهم نکرده و امت اسلامی را برای قرنها دچار درگیریهای داخلی نمیکرد.
▫️حکمران فراخوان میدهد !
آری آن قیام عمومی نتیجه یک " فراخوان " بود، ولی نه فراخوانی که از سوی مخالفان خلیفه صادر شده باشد، بلکه ان شرایط آکنده از فقر و فساد و محرومیت و تبعیض و آن حقوق بر باد رفته، "فراخوان" داد و مردم را به صحنه آورد: اَلْحَيْفَ يَدْعُو إِلَى اَلسَّيْفِ.
پس در واقع خود خلیفه که علت آن مظالم بود برای نابودی حکومت خویش، فراخوان داد!
🆔 @po_science
▫️سرنخ ها
وقتی موج اعتراض در جامعه به حرکت در میآید، حکمرانان برای کنترل آن به دنبال پیدا کردن سر نخ ها و برخورد با آنها میروند و در صدد شناسایی کسانی که فراخوان داده و به اعتراض یا قیام دعوت کردهاند بخصوص عوامل خارجی برمیآیند. ولی سرنخ ها در کجاست ؟
▫️حاکمان چه میگویند؟
معمولا حاکمان گمان میکنند:
اولا، علت پیدایش موج اعتراضی، افراد خاصی اند و چون آنها فراخوان حضور در اعتراضات میدهند، مردم فریاد بر میاورند.
ثانیا، با از بین بردن این سرشاخه ها که نقش علت دارند، اعتراض مردم پایان مییابد.
▫️امیرالمومنین چه میگوید؟
امیرالمومنین در نهج البلاغه، تحلیل دیگری از ریشه فراخوان اعتراضی دارد که مبتنی بر علت جویی "از داخل" و علت جویی "از وضعیت" است، در نگاه حضرت، وقتی جامعه در وضعِ "بی عدالتی" قرار دارد، نیازی به فراخوان از سوی افراد معارض در داخل و یا دشمن کینه توز در خارج نیست.
"بی عدالتی" ، وضعیتی است که خود ، "فراخوان" میدهد و مردم را "دعوت" به موضع گیری میکند: در مرحله اول ، انتقاد و در مرحله دوم اعتراض و در مرحله سوم قیام.
اِسْتَعْمِلِ اَلْعَدْلَ وَ اِحْذَرِ اَلْعَسْفَ وَ اَلْحَيْفَ فَإِنَّ اَلْعَسْفَ يَعُودُ بِالْجَلاَءِ وَ اَلْحَيْفَ يَدْعُو إِلَى اَلسَّيْفِ
(نهج البلاغه حکمت۴۷۶)
امام به کارگزار خود هشدار داد که بیعدالتی -- حتی در حد اجحاف در اخذ مالیات -- از یک سو مردم را به مهاجرت و ترک وطن وا میدارد و از سوی دیگر آنان را به "مقاومت مسلحانه" فرامیخواند!
▫️بیعدالتی فراخوان میدهد
این نوع فراخوان، یک فراخوانِ طبیعی و فطری است که ریشه در نهان انسان دارد. آدمی، در برابر ظلم بر خویش عکس العمل نشان میدهد و تا پای جان میایستد. شیخ محمد عبده این کلام مولا را چنین معنی میکند: "بی عدالتیها، مظلومان و ستمدیدگان را برای رهایی خویش به قتال وا میدارد."
▫️عکس العملهای ناروا
در چنین شرایطی حرکت محرومان و مظلومان، چون ناشی از خشم و احساس مظلوم بودن انهاست، گاه از مسیر توصیه های عقلای قوم خارج میشود و جنبه افراطی پیدا میکند ولی چه کسی در اینگونه موقعیتهای خطیر مسئول است و هزینههای اعتراضهای خشونت بار به عهده کیست؟ کسی که تعدی را آغاز میکند و یا کسی که در مقابله تعدی میکند؟
البته باید به مردم گفت که دست نگهدارید و خشم خود را کنترل نموده و کار خلاف قاعده انجام ندهید. اتفاقا در قرآن هم مخاطب نهی از اعتدا و عدم زیاده روی مومنان مظلوم هستند. (وَقَـٰتِلُوا۟ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ ٱلَّذِینَ یُقَـٰتِلُونَكُمۡ وَلَا تَعۡتَدُوۤا۟ۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُحِبُّ ٱلۡمُعۡتَدِینَ) [سوره البقرة 190]
▫️ نقش خردمندان
ولی در فضایی که حاکمان فریاد معترضان را نمیشنوند وبا بی اعتنایی خود بر عصبانیت انان میافزایند، توصیه به معترضانی که از اعماقِ جان احساس ظلم و جفا میکنند، چه سودی دارد و از آنها چه انتظاری میرود؟ در اینگونه موقعیت ها باید عقلای قوم نقش آفرینی کرده و حاکمان را برای پذیرفتن خواستههای به حق مردم تحت فشار قرار دهند. سکوت کردن و یا به نفع حکمران ناعادل وارد شدن خلاف حق و عدل است و آنها باید تلاشی مانند موضع فعال حضرت علی در زمان شورش علیه عثمان داشت.
▪️▪️امیرالمومنین به خلیفه اعلام خطر کرد!
در ماجری اعتراض بر علیه خلیفه سوم، امیرالمومنین آن روشهای تند و خشن را تایید نمیکرد و فرمود: جَزِعْتُمْ فَأَسَأْتُمُ اَلْجَزَعَ (نهج البلاعه خطبه ۳۰) ولی به جای مقابله با معترضانی مانند مالک اشتر و عمار یاسر و تلاش برای خاموش کردن آنها، بدنبال علاج اساسی مشکل بود. او علت آن خَشم عمومی را، حرف ناشنوایی خلیفه میدید و لذا او را بخداوند سوگند میداد که دست از بی عدالتی بر دارد و صدای مردم را بشنود و گر نه اعتراض مردم، به "قتل خلیفه" خواهد انجامید که نتیجه آن اختلاف در امت و قتل و غارت برای همیشه است !
وَ إِنِّي أَنْشُدُكَ اَللَّهَ أَلاَّ تَكُونَ إِمَامَ هَذِهِ اَلْأُمَّةِ اَلْمَقْتُولَ .. يَفْتَحُ عَلَيْهَااَلْقَتْلَ وَاَلْقِتَالَ إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ (نهج البلاغه خطبه ۱۶۴)
ای کاش خلیفه، از لجاجت با مردم دست برداشته و تن به اصلاح امور حکومت داده، و برای سالها با آرامش قدرت خود را حفظ میکرد و زمینه یک قیام عمومی را که به کشتن خودش انجامید را فراهم نکرده و امت اسلامی را برای قرنها دچار درگیریهای داخلی نمیکرد.
▫️حکمران فراخوان میدهد !
آری آن قیام عمومی نتیجه یک " فراخوان " بود، ولی نه فراخوانی که از سوی مخالفان خلیفه صادر شده باشد، بلکه ان شرایط آکنده از فقر و فساد و محرومیت و تبعیض و آن حقوق بر باد رفته، "فراخوان" داد و مردم را به صحنه آورد: اَلْحَيْفَ يَدْعُو إِلَى اَلسَّيْفِ.
پس در واقع خود خلیفه که علت آن مظالم بود برای نابودی حکومت خویش، فراخوان داد!
🆔 @po_science
.
✍️ درس بزرگ علی علیه السلام در جمل
▫️جنگ جمل درس های فراوانی در مورد نحوه برخورد با قیام کنندگان علیه حاکمیت اسلامی دارد که در هیچ کجای تاریخ نمونه آن یافت نمی شود.
▫️زمانی که اصحاب جمل(سپاه ناکثین) قصد اقدام و خروج علیه حکومت امام علی علیه السلام را داشتند در ابتدا به سمت بصره که تحت حاکمیت، حکومت حضرت بود حرکت کردند و از سپاه عثمان بن حنیف حاکم بصره شکست خوردند و سپس توافق کردند تا آمدن حضرت علی(ع) حکومت بصره در اختیار عثمان بن حنیف باشد و آنان در هر کجای بصره که بخواهند، ساکن شوند.
▫️پس از گذشت چند روز اصحاب جمل مشاهده کردند که با وضع موجود قدرت رویارویی با حضرت علی(ع) را ندارند؛ از این رو با نیرنگ و حیله برخلاف قرارداد صلح شبانه بیت المال را تسخیر کردند و نگهبانان آن را پس از دستگیری کشتند.
▫️در این جریان 40 نفر از آنان به دست زبیر در حال اسارت اعدام شدند. آنان عثمان بن حنیف را تحت وحشیانه ترین شکنجه ها قرار دادند و آنگاه از بصره بیرون کردند.
▫️در جریان دستگیری عثمان بن حنیف 70 نفر از سبابجه به دست زبیر کشته شدند و گروهی از آنان که حفاظت از بیت المال را رها نکردند، شبانه مورد تهاجم نیروهای ناکثین قرار گرفتند و 50 نفر از آنان اسیر و به شهادت رسیدند.
▫️اصحاب جمل پس از تسلط بر شهر بصره، از هیچ تلاش و کوششی برای سرکوب مخالفان خود کوتاهی نکردند.
▪️▪️برخورد حضرت با ناکثین پس از جنگ
▫️پس از پایان جنگ سپاه ناکثین از هر سو پا به فرار گذاشتند. در این هنگام حضرت علی علیه السلام ابلاغ داشت:
«ای مردم! مجروحان دشمن را نکشید، فراریان را تعقیب نکنید، نادمان را سرزنش و ملامت نکنید. هر کس اسلحه خود را بر زمین گذاشت در امان است. هر کس به خانه خود رفت و در را بست در امان است.»
▫️آن حضرت در این جنگ دستور عفو عمومی برای مردم بصره صادر کرد و تمام کسانی را که در برابر او شمشیر کشیده بودند، بخشید و آنها را آزاد گذاشت که کشته های خود را آزادانه به خاک بسپارند.
▫️پس از جنگ گروهی از یاران حضرت خواستار آن بودند که با اصحاب جمل مانند مشرکان رفتار شود، امیر مؤمنان به شدت با چنین طرز تفکری مخالفت نمود.
▫️ پس از پایان جنگ اهل جمل که مروان حکم هم در بین آنان بود به یکدیگر گفتند: «ما در باره علی ستم روا داشتیم و بی جهت بیعت با او را شکستیم. ولی وقتی او بر ما پیروز شد هیچ کس را بزرگوارتر و با گذشت تر از او پس از پیامبر اکرم(ص) نیافتیم، به پا خیزید تا خدمت وی شرفیاب شویم و از او عذرخواهی کنیم.»
©تلخیص از مقاله سیره امیرالمؤمنین(ع) در برخورد با مخالفان
#علوم_سیاسی
🆔 @po_science
✍️ درس بزرگ علی علیه السلام در جمل
▫️جنگ جمل درس های فراوانی در مورد نحوه برخورد با قیام کنندگان علیه حاکمیت اسلامی دارد که در هیچ کجای تاریخ نمونه آن یافت نمی شود.
▫️زمانی که اصحاب جمل(سپاه ناکثین) قصد اقدام و خروج علیه حکومت امام علی علیه السلام را داشتند در ابتدا به سمت بصره که تحت حاکمیت، حکومت حضرت بود حرکت کردند و از سپاه عثمان بن حنیف حاکم بصره شکست خوردند و سپس توافق کردند تا آمدن حضرت علی(ع) حکومت بصره در اختیار عثمان بن حنیف باشد و آنان در هر کجای بصره که بخواهند، ساکن شوند.
▫️پس از گذشت چند روز اصحاب جمل مشاهده کردند که با وضع موجود قدرت رویارویی با حضرت علی(ع) را ندارند؛ از این رو با نیرنگ و حیله برخلاف قرارداد صلح شبانه بیت المال را تسخیر کردند و نگهبانان آن را پس از دستگیری کشتند.
▫️در این جریان 40 نفر از آنان به دست زبیر در حال اسارت اعدام شدند. آنان عثمان بن حنیف را تحت وحشیانه ترین شکنجه ها قرار دادند و آنگاه از بصره بیرون کردند.
▫️در جریان دستگیری عثمان بن حنیف 70 نفر از سبابجه به دست زبیر کشته شدند و گروهی از آنان که حفاظت از بیت المال را رها نکردند، شبانه مورد تهاجم نیروهای ناکثین قرار گرفتند و 50 نفر از آنان اسیر و به شهادت رسیدند.
▫️اصحاب جمل پس از تسلط بر شهر بصره، از هیچ تلاش و کوششی برای سرکوب مخالفان خود کوتاهی نکردند.
▪️▪️برخورد حضرت با ناکثین پس از جنگ
▫️پس از پایان جنگ سپاه ناکثین از هر سو پا به فرار گذاشتند. در این هنگام حضرت علی علیه السلام ابلاغ داشت:
«ای مردم! مجروحان دشمن را نکشید، فراریان را تعقیب نکنید، نادمان را سرزنش و ملامت نکنید. هر کس اسلحه خود را بر زمین گذاشت در امان است. هر کس به خانه خود رفت و در را بست در امان است.»
▫️آن حضرت در این جنگ دستور عفو عمومی برای مردم بصره صادر کرد و تمام کسانی را که در برابر او شمشیر کشیده بودند، بخشید و آنها را آزاد گذاشت که کشته های خود را آزادانه به خاک بسپارند.
▫️پس از جنگ گروهی از یاران حضرت خواستار آن بودند که با اصحاب جمل مانند مشرکان رفتار شود، امیر مؤمنان به شدت با چنین طرز تفکری مخالفت نمود.
▫️ پس از پایان جنگ اهل جمل که مروان حکم هم در بین آنان بود به یکدیگر گفتند: «ما در باره علی ستم روا داشتیم و بی جهت بیعت با او را شکستیم. ولی وقتی او بر ما پیروز شد هیچ کس را بزرگوارتر و با گذشت تر از او پس از پیامبر اکرم(ص) نیافتیم، به پا خیزید تا خدمت وی شرفیاب شویم و از او عذرخواهی کنیم.»
©تلخیص از مقاله سیره امیرالمؤمنین(ع) در برخورد با مخالفان
#علوم_سیاسی
🆔 @po_science
✍چین ایران را دور زد؟! / حیدر ولی زاده
▫️حضور رئیس جمهور چین در عربستان و صدور بیانیه مشترک علیه ایران تفسیر و تحلیل های متفاوتی را به دنبال داشته است.
▫️کسانی که نگاه غیرواقعی به روابط بینالملل دارند یقینا از این دیدار و بیانیه و البته آینده دیدار که به همکاری استراتژیک بین عربستان و چین ختم می شود در تعجب هستند! چین، ایران را دور زد! چین خیانت کرد و یا چین با ما چه می کند؟
▫️اما کسانی که نگاه واقع گرایانه در روالط بین الملل دارند ، چنین نمی اندیشند بلکه اقدام چین را به لحاظ منافع ملی، منطقی و عقلانی ارزیابی می کند، چین با هوشمندی بالا عربستان را درک می کند و علیه دشمن سنتی عربستان(ایران) بیانیه مشترک صادر و چندین قرارداد همکاری امضا می کند و در برابر آن، نفت این کشور را صاحب می شود و همچنین با این اقدامات حنای رقیب ابر قدرتش (آمریکا) در این کشور رنگ می بازد!
▫️این یعنی برای چین فرقی ندارد دست به سوی ایران دراز کند یا عربستان! هر کجایی که منافع ملی این کشور را تامین کند دوست و هر کجا که تامین نکند، بیگانه است و البته این دوست می تواند یک روز ایران و یک روز دیگر عربستان باشد!
▫️برعکس چین و عربستان، سیاست خارجی ما بر این اعتقاد است که دوست و دشمن و هم پیمان ابدی و یا حداقل طولانی در روابط بینالملل وجود دارد بر همین اساس است که در عین کارشکنی طرف روسی در برجام و موارد دیگر درست زمانی که تمام جهان در جنگ اوکراین علیه این کشور است به یاری اش می شتابیم و دودش در نهایت به چشم خودمان می رود.
▫️باید بپذیرم روابط بین الملل عرصه ای است که هر کشور به دنبال بیشینه سازی منافع خود است و هیچ دشمن و دوست ابدی وجود ندارد، کشوری برنده است که از نقاط ضعف و رقابت کشورها و قدرت ها به نفع خود استفاده و برای ملتش بیشترین سود را بدست آورد! وگرنه همیشه خود را در حال دور خوردن خواهد دید!
.
#علوم_سیاسی
🆔 @po_science
▫️حضور رئیس جمهور چین در عربستان و صدور بیانیه مشترک علیه ایران تفسیر و تحلیل های متفاوتی را به دنبال داشته است.
▫️کسانی که نگاه غیرواقعی به روابط بینالملل دارند یقینا از این دیدار و بیانیه و البته آینده دیدار که به همکاری استراتژیک بین عربستان و چین ختم می شود در تعجب هستند! چین، ایران را دور زد! چین خیانت کرد و یا چین با ما چه می کند؟
▫️اما کسانی که نگاه واقع گرایانه در روالط بین الملل دارند ، چنین نمی اندیشند بلکه اقدام چین را به لحاظ منافع ملی، منطقی و عقلانی ارزیابی می کند، چین با هوشمندی بالا عربستان را درک می کند و علیه دشمن سنتی عربستان(ایران) بیانیه مشترک صادر و چندین قرارداد همکاری امضا می کند و در برابر آن، نفت این کشور را صاحب می شود و همچنین با این اقدامات حنای رقیب ابر قدرتش (آمریکا) در این کشور رنگ می بازد!
▫️این یعنی برای چین فرقی ندارد دست به سوی ایران دراز کند یا عربستان! هر کجایی که منافع ملی این کشور را تامین کند دوست و هر کجا که تامین نکند، بیگانه است و البته این دوست می تواند یک روز ایران و یک روز دیگر عربستان باشد!
▫️برعکس چین و عربستان، سیاست خارجی ما بر این اعتقاد است که دوست و دشمن و هم پیمان ابدی و یا حداقل طولانی در روابط بینالملل وجود دارد بر همین اساس است که در عین کارشکنی طرف روسی در برجام و موارد دیگر درست زمانی که تمام جهان در جنگ اوکراین علیه این کشور است به یاری اش می شتابیم و دودش در نهایت به چشم خودمان می رود.
▫️باید بپذیرم روابط بین الملل عرصه ای است که هر کشور به دنبال بیشینه سازی منافع خود است و هیچ دشمن و دوست ابدی وجود ندارد، کشوری برنده است که از نقاط ضعف و رقابت کشورها و قدرت ها به نفع خود استفاده و برای ملتش بیشترین سود را بدست آورد! وگرنه همیشه خود را در حال دور خوردن خواهد دید!
.
#علوم_سیاسی
🆔 @po_science
✅ مدل سه جهان
▫️اصطلاحات «جهان اول»، «جهان دوم» و «جهان سوم» در اصل برای تقسیم کشورهای جهان به سه گروه به کار می رفت.
▫️این مدل در واقع به تدریج شکل گرفت و به یکباره به حالت نهایی خود ظاهر نشد. وضعیت موجود پس از جنگ جهانی دوم، معروف به جنگ سرد، باعث شد تا دو ابرقدرت (ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی ) برای برتری نهایی در جهان رقابت کنند. آنها دو اردوگاه ایجاد کردند که به عنوان بلوک شناخته می شدند. این بلوک ها اساس مفاهیم جهان اول و دوم را تشکیل دادند.
#علوم_سیاسی
🆔 @po_science
▫️اصطلاحات «جهان اول»، «جهان دوم» و «جهان سوم» در اصل برای تقسیم کشورهای جهان به سه گروه به کار می رفت.
▫️این مدل در واقع به تدریج شکل گرفت و به یکباره به حالت نهایی خود ظاهر نشد. وضعیت موجود پس از جنگ جهانی دوم، معروف به جنگ سرد، باعث شد تا دو ابرقدرت (ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی ) برای برتری نهایی در جهان رقابت کنند. آنها دو اردوگاه ایجاد کردند که به عنوان بلوک شناخته می شدند. این بلوک ها اساس مفاهیم جهان اول و دوم را تشکیل دادند.
#علوم_سیاسی
🆔 @po_science
✅ مدل سه جهان
▫️اصطلاحات «جهان اول»، «جهان دوم» و «جهان سوم» در اصل برای تقسیم کشورهای جهان به سه گروه به کار می رفت.
▫️این مدل در واقع به تدریج شکل گرفت و به یکباره به حالت نهایی خود ظاهر نشد. وضعیت موجود پس از جنگ جهانی دوم، معروف به جنگ سرد، باعث شد تا دو ابرقدرت (ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی ) برای برتری نهایی در جهان رقابت کنند. آنها دو اردوگاه ایجاد کردند که به عنوان بلوک شناخته می شدند. این بلوک ها اساس مفاهیم جهان اول و دوم را تشکیل دادند.
▫️در اوایل دوران جنگ سرد، ناتو و پیمان ورشو به ترتیب توسط ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی ایجاد شدند. که از آن ها به عنوان بازوی نظامی بلوک غرب و بلوک شرق نیز یاد می شد. شرایط این دو بلوک به قدری متفاوت بود که اساساً دو جهان جدا از هم بودند، اما نمی شد نام جهان اول و دوم را بر روی آن ها گذاشت.
▫️در سال 1952، آلفرد ساوی ، جمعیت شناس فرانسوی ، اصطلاح جهان سوم را با اشاره به سه طبقه موجود در فرانسه (پیش از انقلاب) ابداع کرد. دو طبقه اول اشراف و روحانیون و بقیه افراد نیز طبقه سوم بودند. او جهان سرمایه داری (یعنی جهان اول) را با اشراف و جهان کمونیستی (یعنی جهان دوم) را با روحانیت مقایسه کرد.
▫️ساوی همه کشورهایی را که در این تقسیم بندی جنگ سرد قرار نداشتند، یعنی کشورهای بی طرف و غیر درگیر در "تضاد شرق و غرب" را جهان سوم نامید.
▫️با ابداع مستقیم اصطلاح جهان سوم، دو گروه اول به ترتیب به عنوان «جهان اول» و «جهان دوم» شناخته شدند. در اینجا بود که سیستم سه جهانی پدیدار شد.
▪️▪️رابطه سه جهان
▫️رابطه بین جهان اول و دوم با جهان سوم با همان تعریف جهان سوم مشخص می شود. از آنجایی که کشورهای جهان سوم هم با جهان اول و هم با جهان دوم غیرمتعهد بودند، هدف جذب توسط بلوک ها بودند.
▫️ایالات متحده (هسته ی جهان اول) در تلاش برای گسترش حوزه ی نفوذ خود، سعی در ایجاد رژیم های طرفدار آمریکا در جهان سوم داشت. علاوه بر این، از آنجا که اتحاد جماهیر شوروی (هسته جهان دوم) نیز می خواست گسترش یابد، جهان سوم اغلب به محلی برای درگیری تبدیل شد.
▫️برخی از این نمونه ها عبارتند از ویتنام و کره . اگر در پایان درگیری و جنگ، کشور مورد نظر بلوک ها، سرمایه داری و دموکراتیک می شد، جهان اول موفق شده بود و اگر کشور کمونیستی می شد، جهان دوم به موفقیت رسیده بود.
▪️▪️سه جهان پس از جنگ سرد
▫️با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991، بلوک شرق از بین رفت و بدین ترتیب بود که کاربرد کامل اصطلاح جهان دوم به پایان رسید.
▫️ با این وجود، هر چند تعاریف جهان اول، جهان دوم و جهان سوم اندکی تغییر کردند، اما امروزه به طور کلی مفاهیم نسبتا مشابهی را توصیف می کنند.
▪️▪️جهان چهارم
▫️با این حال، جورج مانوئل، در کتاب خود به نام «جهان چهارم » در سال 1974، ضمن ابداع این اصطلاح، ظهور جهان چهارم را توصیف می کند.
▫️جهان چهارم به «ملت ها» اطلاق می شود، به عنوان مثال، گروه های فرهنگی و قومی، از مردم بومی که دولت ها را به معنای سنتی تشکیل نمی دهند. بلکه در داخل یا فراتر از مرزها زندگی می کنند. برای نمونه ، بومیان آمریکای شمالی، آمریکای مرکزی و دریای کارائیب را می توان جهان چهارم نامید.
#علوم_سیاسی
🆔 @po_science
▫️اصطلاحات «جهان اول»، «جهان دوم» و «جهان سوم» در اصل برای تقسیم کشورهای جهان به سه گروه به کار می رفت.
▫️این مدل در واقع به تدریج شکل گرفت و به یکباره به حالت نهایی خود ظاهر نشد. وضعیت موجود پس از جنگ جهانی دوم، معروف به جنگ سرد، باعث شد تا دو ابرقدرت (ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی ) برای برتری نهایی در جهان رقابت کنند. آنها دو اردوگاه ایجاد کردند که به عنوان بلوک شناخته می شدند. این بلوک ها اساس مفاهیم جهان اول و دوم را تشکیل دادند.
▫️در اوایل دوران جنگ سرد، ناتو و پیمان ورشو به ترتیب توسط ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی ایجاد شدند. که از آن ها به عنوان بازوی نظامی بلوک غرب و بلوک شرق نیز یاد می شد. شرایط این دو بلوک به قدری متفاوت بود که اساساً دو جهان جدا از هم بودند، اما نمی شد نام جهان اول و دوم را بر روی آن ها گذاشت.
▫️در سال 1952، آلفرد ساوی ، جمعیت شناس فرانسوی ، اصطلاح جهان سوم را با اشاره به سه طبقه موجود در فرانسه (پیش از انقلاب) ابداع کرد. دو طبقه اول اشراف و روحانیون و بقیه افراد نیز طبقه سوم بودند. او جهان سرمایه داری (یعنی جهان اول) را با اشراف و جهان کمونیستی (یعنی جهان دوم) را با روحانیت مقایسه کرد.
▫️ساوی همه کشورهایی را که در این تقسیم بندی جنگ سرد قرار نداشتند، یعنی کشورهای بی طرف و غیر درگیر در "تضاد شرق و غرب" را جهان سوم نامید.
▫️با ابداع مستقیم اصطلاح جهان سوم، دو گروه اول به ترتیب به عنوان «جهان اول» و «جهان دوم» شناخته شدند. در اینجا بود که سیستم سه جهانی پدیدار شد.
▪️▪️رابطه سه جهان
▫️رابطه بین جهان اول و دوم با جهان سوم با همان تعریف جهان سوم مشخص می شود. از آنجایی که کشورهای جهان سوم هم با جهان اول و هم با جهان دوم غیرمتعهد بودند، هدف جذب توسط بلوک ها بودند.
▫️ایالات متحده (هسته ی جهان اول) در تلاش برای گسترش حوزه ی نفوذ خود، سعی در ایجاد رژیم های طرفدار آمریکا در جهان سوم داشت. علاوه بر این، از آنجا که اتحاد جماهیر شوروی (هسته جهان دوم) نیز می خواست گسترش یابد، جهان سوم اغلب به محلی برای درگیری تبدیل شد.
▫️برخی از این نمونه ها عبارتند از ویتنام و کره . اگر در پایان درگیری و جنگ، کشور مورد نظر بلوک ها، سرمایه داری و دموکراتیک می شد، جهان اول موفق شده بود و اگر کشور کمونیستی می شد، جهان دوم به موفقیت رسیده بود.
▪️▪️سه جهان پس از جنگ سرد
▫️با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991، بلوک شرق از بین رفت و بدین ترتیب بود که کاربرد کامل اصطلاح جهان دوم به پایان رسید.
▫️ با این وجود، هر چند تعاریف جهان اول، جهان دوم و جهان سوم اندکی تغییر کردند، اما امروزه به طور کلی مفاهیم نسبتا مشابهی را توصیف می کنند.
▪️▪️جهان چهارم
▫️با این حال، جورج مانوئل، در کتاب خود به نام «جهان چهارم » در سال 1974، ضمن ابداع این اصطلاح، ظهور جهان چهارم را توصیف می کند.
▫️جهان چهارم به «ملت ها» اطلاق می شود، به عنوان مثال، گروه های فرهنگی و قومی، از مردم بومی که دولت ها را به معنای سنتی تشکیل نمی دهند. بلکه در داخل یا فراتر از مرزها زندگی می کنند. برای نمونه ، بومیان آمریکای شمالی، آمریکای مرکزی و دریای کارائیب را می توان جهان چهارم نامید.
#علوم_سیاسی
🆔 @po_science
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
✅ فیلم: کنفرانس تهران
▫️در فاصله روزهای ششم تا نهم آذر ۱۳۲۲ و در بحبوحه جنگ دوم جهانی، تهران میزبان رهبران سه کشور متفقین یعنی فرانکلین روزولت رئیس جمهور آمریکا، وینستون چرچیل نخستوزیر انگلیس و ژوزف استالین رهبر شوروی بود.
▫️این سه کشور در سالهای جنگ دوم جهانی سه کنفرانس مهم در تهران، یالتا و پوتسدام تشکیل دادند و در آنها ضمن طرح نقشههای جنگی و استراتژی نظامی خود درباره شرائط بینالمللی و اوضاع جهان بعد از پایان جنگ و همچنین تقسیم ممالک جهان به مناطق نفوذ، به توافق هایی رسیدند.
#علوم_سیاسی
🆔 @po_science
▫️در فاصله روزهای ششم تا نهم آذر ۱۳۲۲ و در بحبوحه جنگ دوم جهانی، تهران میزبان رهبران سه کشور متفقین یعنی فرانکلین روزولت رئیس جمهور آمریکا، وینستون چرچیل نخستوزیر انگلیس و ژوزف استالین رهبر شوروی بود.
▫️این سه کشور در سالهای جنگ دوم جهانی سه کنفرانس مهم در تهران، یالتا و پوتسدام تشکیل دادند و در آنها ضمن طرح نقشههای جنگی و استراتژی نظامی خود درباره شرائط بینالمللی و اوضاع جهان بعد از پایان جنگ و همچنین تقسیم ممالک جهان به مناطق نفوذ، به توافق هایی رسیدند.
#علوم_سیاسی
🆔 @po_science
✅ کنفرانس تهران
▫️در فاصله روزهای ششم تا نهم آذر ۱۳۲۲ و در بحبوحه جنگ دوم جهانی، تهران میزبان رهبران سه کشور متفقین یعنی فرانکلین روزولت رئیس جمهور آمریکا، وینستون چرچیل نخستوزیر انگلیس و ژوزف استالین رهبر شوروی بود.
▫️این سه کشور در سالهای جنگ دوم جهانی سه کنفرانس مهم در تهران، یالتا و پوتسدام تشکیل دادند و در آنها ضمن طرح نقشههای جنگی و استراتژی نظامی خود درباره شرائط بینالمللی و اوضاع جهان بعد از پایان جنگ و همچنین تقسیم ممالک جهان به مناطق نفوذ، به توافق هایی رسیدند.
▫️کنفرانس تهران که در چهارمین سال جنگ دوم جهانی تشکیل شد تمام وقت خود را صرف طرح نقشههای جنگی و مراحل بعدی نبرد تا شکست کامل آلمان نمود و حل مسائل مربوط به بعد از حصول پیروزی را به کنفرانس دیگری موکول نمود.
انتخاب تهران برای تشکیل اجلاس رهبران متفقین، از مصوبات وزیران خارجه آمریکا، انگلیس و شوروی در مسکو بود.
▪️▪️بی اطلاعی مقام های ایرانی ازبرگزاری نشست سران متفقین درتهران
▫️با وجود آنکه واشنگتن و لندن، پیشنهاد مسکو را برای تشکیل اجلاس رهبران آمریکا، انگلیس و شوروی در تهران پذیرفته بودند ولی به هیچ وجه دولت ایران را در جریان تصمیم خود برای تشکیل کنفرانس در تهران، قرار ندادند و حتی از مذاکرات خود در کنفرانس نیز خبری به مسئولان ایرانی داده نشد. تنها در روز ورود رهبران متفقین، نخستوزیر ایران ـ علی سهیلی ـ در جریان قرار داده شد.
▫️این کنفرانس از ابتدا تا انتها به صورت محرمانه و بدون انتشار اخبار آن ترتیب یافت. اولین خبر مربوط به این کنفرانس پس از عزیمت رهبران متفقین به کشورهایشان، توسط سهیلی در جلسه مشترک هیأت دولت، نمایندگان مجلس و سران لشکری و کشوری در روز دهم آذر 1322 منتشر شد.
▫️کنفرانس تهران در محل سفارت شوروی برگزار شد و شاه نیز برای شرکت در کنفرانس ناگزیر بود به سفارت برود. درجریان کنفرانس تهران، چرچیل و روزولت حاضر نشدند به دیدار شاه بروند و تنها اجازه دادند شاه درمحل سفارت با آنها بطور جداگانه دیدارکند.
▫️اما دیداراستالین با شاه در کاخ مرمر نیز با تلاش و خواهش یکی از اطرافیان شاه به نام احمد علی سپهر (مورخالدوله) از مسئولان سفارت شوروی صورت گرفت.
▪️▪️نتایج نشست سران متفقین در تهران
🔹مهمترین تصمیماتی که در کنفرانس تهران آغاز شد عبارت بودند از:
1⃣ ایجاد جبهه دوم و پیاده شدن قوای آمریکائی، انگلیسی، کانادائی و فرانسه آزاد در سواحل نورماندی فرانسه در 16 خرداد 1323.
2⃣ضد حمله بزرگ ارتش سرخ شوروی به نیروهای آلمان با هدف بیرون راندن قطعی آلمانیها از خاک شوروی در تیر 1323.
▫️در کنفرانس تهران، راجع به تجزیه آلمان نیز گفتوگوهایی به عمل آمد. روزولت تنها راه مجازات آلمان را تجزیه این کشور عنوان کرد و چرچیل و استالین هم با این نظر مخالفت نکردند. با اینکه استالین پیشنهاد کنفدراسیونی کردن آلمان را رد میکرد و آن را تهدیدی علیه امنیت مرزهای شوروی میداشت ولی پیشنهاد تجزیه آلمان را بهعنوان پایه مذاکرات پذیرفت.
▫️همچنین استالین در این کنفرانس موضوع منابع نفتی ایران و کشورهای ساحلی خلیجفارس را نیز مطرح کرد و خواستار توافقی درباره تقسیم این منابع در آینده شد. ولی چرچیل گفت که زمان طرح این مسئله نیست و مسائل اقتصادی جهان باید به طورکلی در پایان جنگ مورد بررسی قرار بگیرد.
▪️▪️اهداء شمشیر پادشاه انگلیس به استالین در حاشیه کنفرانس تهران
▫️در حاشیه کنفرانس تهران،شمشیر معروف به شمشیر استالینگراد توسط چرچیل، به عنوان هدیه ای از سوی جرج ششم پادشاه وقت بریتانیا به منظور نشان دادن وحدت و یکپارچگی متفقین،به استالین اهدا شد.
▫️پادشاه بریتانیا بخاطر قدردانی از مقاومت و پیروزی نیروهای شوروی در برابر ارتش آلمان نازی در جبه های جنگ استالینگراد این شمشیر را برای استالین هدیه فرستاد. بر لبه تیغه این شمشیر که بصورت سفارشی در انگلیس ساخته شد ، این عبارت به دستور جرج ششم حک شد «به شهروندان استالینگراد با قلبهای پولادینشان،هدیه ای از شاه جورج ششم، به عنوان نشان تکریم مردم بریتانیا از مقاومت مردم شما.»
▪️▪️نقض عهد قدرتهای اشغالگر پس از پایان جنگ
▫️کنفرانس سران سه کشور بزرگ در تهران در اعلامیه پایانی خود استقلال و تمامیت ارضی ایران را نیز تضمین کردند و تعهد قبلی انگلستان و شوروی را دربارة تخلیه ایران در فاصله شش ماه بعد از پایان جنگ مورد تأیید قرار دادند.
▫️ولی امضاکنندگان این اعلامیه، در عمل چندان پایبندی به تعهد خود راجع به ایران نشان ندادند و تا مدت ها بخش هایی از ایران در اشغال انگلیس و شوروی بود.
#علوم_سیاسی
🆔 @po_science
▫️در فاصله روزهای ششم تا نهم آذر ۱۳۲۲ و در بحبوحه جنگ دوم جهانی، تهران میزبان رهبران سه کشور متفقین یعنی فرانکلین روزولت رئیس جمهور آمریکا، وینستون چرچیل نخستوزیر انگلیس و ژوزف استالین رهبر شوروی بود.
▫️این سه کشور در سالهای جنگ دوم جهانی سه کنفرانس مهم در تهران، یالتا و پوتسدام تشکیل دادند و در آنها ضمن طرح نقشههای جنگی و استراتژی نظامی خود درباره شرائط بینالمللی و اوضاع جهان بعد از پایان جنگ و همچنین تقسیم ممالک جهان به مناطق نفوذ، به توافق هایی رسیدند.
▫️کنفرانس تهران که در چهارمین سال جنگ دوم جهانی تشکیل شد تمام وقت خود را صرف طرح نقشههای جنگی و مراحل بعدی نبرد تا شکست کامل آلمان نمود و حل مسائل مربوط به بعد از حصول پیروزی را به کنفرانس دیگری موکول نمود.
انتخاب تهران برای تشکیل اجلاس رهبران متفقین، از مصوبات وزیران خارجه آمریکا، انگلیس و شوروی در مسکو بود.
▪️▪️بی اطلاعی مقام های ایرانی ازبرگزاری نشست سران متفقین درتهران
▫️با وجود آنکه واشنگتن و لندن، پیشنهاد مسکو را برای تشکیل اجلاس رهبران آمریکا، انگلیس و شوروی در تهران پذیرفته بودند ولی به هیچ وجه دولت ایران را در جریان تصمیم خود برای تشکیل کنفرانس در تهران، قرار ندادند و حتی از مذاکرات خود در کنفرانس نیز خبری به مسئولان ایرانی داده نشد. تنها در روز ورود رهبران متفقین، نخستوزیر ایران ـ علی سهیلی ـ در جریان قرار داده شد.
▫️این کنفرانس از ابتدا تا انتها به صورت محرمانه و بدون انتشار اخبار آن ترتیب یافت. اولین خبر مربوط به این کنفرانس پس از عزیمت رهبران متفقین به کشورهایشان، توسط سهیلی در جلسه مشترک هیأت دولت، نمایندگان مجلس و سران لشکری و کشوری در روز دهم آذر 1322 منتشر شد.
▫️کنفرانس تهران در محل سفارت شوروی برگزار شد و شاه نیز برای شرکت در کنفرانس ناگزیر بود به سفارت برود. درجریان کنفرانس تهران، چرچیل و روزولت حاضر نشدند به دیدار شاه بروند و تنها اجازه دادند شاه درمحل سفارت با آنها بطور جداگانه دیدارکند.
▫️اما دیداراستالین با شاه در کاخ مرمر نیز با تلاش و خواهش یکی از اطرافیان شاه به نام احمد علی سپهر (مورخالدوله) از مسئولان سفارت شوروی صورت گرفت.
▪️▪️نتایج نشست سران متفقین در تهران
🔹مهمترین تصمیماتی که در کنفرانس تهران آغاز شد عبارت بودند از:
1⃣ ایجاد جبهه دوم و پیاده شدن قوای آمریکائی، انگلیسی، کانادائی و فرانسه آزاد در سواحل نورماندی فرانسه در 16 خرداد 1323.
2⃣ضد حمله بزرگ ارتش سرخ شوروی به نیروهای آلمان با هدف بیرون راندن قطعی آلمانیها از خاک شوروی در تیر 1323.
▫️در کنفرانس تهران، راجع به تجزیه آلمان نیز گفتوگوهایی به عمل آمد. روزولت تنها راه مجازات آلمان را تجزیه این کشور عنوان کرد و چرچیل و استالین هم با این نظر مخالفت نکردند. با اینکه استالین پیشنهاد کنفدراسیونی کردن آلمان را رد میکرد و آن را تهدیدی علیه امنیت مرزهای شوروی میداشت ولی پیشنهاد تجزیه آلمان را بهعنوان پایه مذاکرات پذیرفت.
▫️همچنین استالین در این کنفرانس موضوع منابع نفتی ایران و کشورهای ساحلی خلیجفارس را نیز مطرح کرد و خواستار توافقی درباره تقسیم این منابع در آینده شد. ولی چرچیل گفت که زمان طرح این مسئله نیست و مسائل اقتصادی جهان باید به طورکلی در پایان جنگ مورد بررسی قرار بگیرد.
▪️▪️اهداء شمشیر پادشاه انگلیس به استالین در حاشیه کنفرانس تهران
▫️در حاشیه کنفرانس تهران،شمشیر معروف به شمشیر استالینگراد توسط چرچیل، به عنوان هدیه ای از سوی جرج ششم پادشاه وقت بریتانیا به منظور نشان دادن وحدت و یکپارچگی متفقین،به استالین اهدا شد.
▫️پادشاه بریتانیا بخاطر قدردانی از مقاومت و پیروزی نیروهای شوروی در برابر ارتش آلمان نازی در جبه های جنگ استالینگراد این شمشیر را برای استالین هدیه فرستاد. بر لبه تیغه این شمشیر که بصورت سفارشی در انگلیس ساخته شد ، این عبارت به دستور جرج ششم حک شد «به شهروندان استالینگراد با قلبهای پولادینشان،هدیه ای از شاه جورج ششم، به عنوان نشان تکریم مردم بریتانیا از مقاومت مردم شما.»
▪️▪️نقض عهد قدرتهای اشغالگر پس از پایان جنگ
▫️کنفرانس سران سه کشور بزرگ در تهران در اعلامیه پایانی خود استقلال و تمامیت ارضی ایران را نیز تضمین کردند و تعهد قبلی انگلستان و شوروی را دربارة تخلیه ایران در فاصله شش ماه بعد از پایان جنگ مورد تأیید قرار دادند.
▫️ولی امضاکنندگان این اعلامیه، در عمل چندان پایبندی به تعهد خود راجع به ایران نشان ندادند و تا مدت ها بخش هایی از ایران در اشغال انگلیس و شوروی بود.
#علوم_سیاسی
🆔 @po_science
✍ چرا خشونت پرهیزم؟/مصطفی ملکیان
▪▪خشونت چیست؟
هر رفتاری اعم از هر گفتاری و هر کرداری و هر زبان بدنی که خلاف خوشایند مخاطب باشد خشونت است و این وسیع ترین معنای خشونت است اما معمولا خشونت را کمی تنگ تر از این می گیرند. شدیدترین و مهمترین مصادیق خشونت، کتک زدن، سوزاندن، کشتن، ایجاد نقص عضو، مثله کردن، شکنجه کردن و تجاوز به دیگری است.
مدعای من این است که هرگونه رفتاری که برای دریافت کننده ناخوشایند باشد خلاف اخلاق است مگر اینکه به واسطه چیز دیگری از این اصل عدول کنیم.
▪▪مخاطبان خشونت پرهیزی
واقعیت این است که هر وقت بحث از خشونت پرهیزی می شود در درجه اول حکومت ها مورد بحث هستند و در درجه دوم مردم.
🔹استدلال ها در دفاع از خشونت پرهیزی
دفاع از خشونت پرهیزی به دو جهت است:
1. مصلحت اندیشانه 2. اخلاقی.
▪▪چرایی خشونت پرهیزی از منظر مصلحت اندیشانه:
1️⃣ خشونت ورزی خسارات عظیم انسانی، مادی و معنوی به بار می آورد. این یک ادعای تاریخی تجربی است. خشونت ورزی باعث از دست رفتن جان انسانها و سرمایه های مادی می شود و بر اذهان و روان بازماندگان تاثیر مخرب بر جای می گذارد. اگر بنابر این است که کمترین خسارت انسانی، مادی و معنوی عارض انسان شود این در اجتناب یکی از طرفین یا به طریق اولی اجتناب هر دو طرف از خشونت حاصل می شود.
2️⃣ اگر کسی یا کسانی دست به خشونت ببرند و محیط از این راه رادیکالیزه شود پیروز این میدان طرفی خواهد بود که از همه خشن تر و بیرحم تر و خونریزتر است. مهم نیست چه کسی خواهد بود؛ استعداد خونریزی که تا امروز معطوف به رقبا بود، بعد از آن معطوف به شهروندان خواهد شد. از محیط های رادیکالیزه هیچ قدرت و حکومتی پیروز بیرون نیامده که از فردای پیروزی با مردم با مهربانی برخورد کند.
3️⃣وقتی من با شما خشونت می ورزم اما شما خشونت ورزی نمی کنید بنا به تحقیقات فراوان احساس شرم و گناه و تقصیر و تقصیر در من ستمگر بالا می رود.
4️⃣در کسانی که شاهد خشونت ورزی هستند احساس همدردی با کسی که خشونت می بیند، بسیار بالا می رود. مثال رفتار حزب کمونیست حاکم بر چین در سال ۱۹۸۹ با معترضان است؛ در طول چند روز چندین هزار نفر کشته شدند. از این فجایع هزاران هزار فیلم و عکس تهیه شد ولی با این همه اگر یک فرد مخالف رژیم حاکم بر چین بخواهد من و شما را به ظالم و ستمگر بودن این رژیم متقاعد کند کدام عکس و فیلم را نشان میدهد؟ عکسی را که جوانی بدون اسلحه مقابل تانک ها ایستاده است. چون میداند وقتی این عکس را نشان دهد احتمال اینکه ما با این جوان همدردی پیدا کنیم و از رژیم حاکم بر چین احساس نفرت داشته باشیم بیشتر است تا وقتی که تصویری را نشان دهد که نیروهای حکومتی حمله می کنند و نیروهای مردمی حملات شان را جواب می دهند. اساساً ما اینطور ساخته شده ایم که وقتی مظلومی را در مقام دفاع نمی بینیم انگار وجدان ما در مقام دفاع از او بر می آید ولی وقتی مظلومی را در حال دفاع از خودش می بینیم حتی اگر به جهت مظلومیتی که در او هست هم مدافع او باشیم ولی از این جهت اضافه مدافعش نیستیم. مظلومی که راه مسالمت در پیش گرفته وجدان انسان ها دفاع از او را بر عهده می گیرد.
▪▪ چرایی خشونت پرهیزی از منظر اخلاقی
1️⃣من به دیدگاه وحدت وجودی قائلم که میگوید همه ما انسان ها در سرشت و سرنوشت یک موجود یکپارچه را می سازیم و بنابراین هر تصوری از جامعه بشری باید تصور ارگانیک باشد؛ اگر کوچکترین آسیبی به یک جزء درخت رسید کم یا بیش به تمام اجزای درخت آسیب می رسد.
2️⃣ هدف هرگز وسیله را توجیه نمی کند. اینکه بگوییم چون هدف ما پاک است می توانیم از وسیله ناپاک استفاده کنیم نادرست است. ناپاکی همیشه به هدف سرایت خواهد کرد. امکان ندارد به هدف پاک با وسایل ناپاک رسید.
3️⃣ به لحاظ اخلاقی عفو و آشتی بر انتقام و قهر رجحان دارد. اگر امر دائر بین عفو و آشتی و انتقام و قهر باشد، آنکه مورد توجه اخلاق است عفو و آشتی است.
4️⃣ نکته دیگر اینکه من به دوگانه سقراطی قائلم. اگر امر دایر شد بین خشونت کردن و خشونت دیدن حق با سقراط بود که خشونت دیدن بر خشونت کردن از لحاظ اخلاقی مرجح است.
➖منبع: سخنرانی با عنوان خشونتپرهیزی: مشروط یا نامشروط؟
#علوم_سیاسی
🆔 @po_science
▪▪خشونت چیست؟
هر رفتاری اعم از هر گفتاری و هر کرداری و هر زبان بدنی که خلاف خوشایند مخاطب باشد خشونت است و این وسیع ترین معنای خشونت است اما معمولا خشونت را کمی تنگ تر از این می گیرند. شدیدترین و مهمترین مصادیق خشونت، کتک زدن، سوزاندن، کشتن، ایجاد نقص عضو، مثله کردن، شکنجه کردن و تجاوز به دیگری است.
مدعای من این است که هرگونه رفتاری که برای دریافت کننده ناخوشایند باشد خلاف اخلاق است مگر اینکه به واسطه چیز دیگری از این اصل عدول کنیم.
▪▪مخاطبان خشونت پرهیزی
واقعیت این است که هر وقت بحث از خشونت پرهیزی می شود در درجه اول حکومت ها مورد بحث هستند و در درجه دوم مردم.
🔹استدلال ها در دفاع از خشونت پرهیزی
دفاع از خشونت پرهیزی به دو جهت است:
1. مصلحت اندیشانه 2. اخلاقی.
▪▪چرایی خشونت پرهیزی از منظر مصلحت اندیشانه:
1️⃣ خشونت ورزی خسارات عظیم انسانی، مادی و معنوی به بار می آورد. این یک ادعای تاریخی تجربی است. خشونت ورزی باعث از دست رفتن جان انسانها و سرمایه های مادی می شود و بر اذهان و روان بازماندگان تاثیر مخرب بر جای می گذارد. اگر بنابر این است که کمترین خسارت انسانی، مادی و معنوی عارض انسان شود این در اجتناب یکی از طرفین یا به طریق اولی اجتناب هر دو طرف از خشونت حاصل می شود.
2️⃣ اگر کسی یا کسانی دست به خشونت ببرند و محیط از این راه رادیکالیزه شود پیروز این میدان طرفی خواهد بود که از همه خشن تر و بیرحم تر و خونریزتر است. مهم نیست چه کسی خواهد بود؛ استعداد خونریزی که تا امروز معطوف به رقبا بود، بعد از آن معطوف به شهروندان خواهد شد. از محیط های رادیکالیزه هیچ قدرت و حکومتی پیروز بیرون نیامده که از فردای پیروزی با مردم با مهربانی برخورد کند.
3️⃣وقتی من با شما خشونت می ورزم اما شما خشونت ورزی نمی کنید بنا به تحقیقات فراوان احساس شرم و گناه و تقصیر و تقصیر در من ستمگر بالا می رود.
4️⃣در کسانی که شاهد خشونت ورزی هستند احساس همدردی با کسی که خشونت می بیند، بسیار بالا می رود. مثال رفتار حزب کمونیست حاکم بر چین در سال ۱۹۸۹ با معترضان است؛ در طول چند روز چندین هزار نفر کشته شدند. از این فجایع هزاران هزار فیلم و عکس تهیه شد ولی با این همه اگر یک فرد مخالف رژیم حاکم بر چین بخواهد من و شما را به ظالم و ستمگر بودن این رژیم متقاعد کند کدام عکس و فیلم را نشان میدهد؟ عکسی را که جوانی بدون اسلحه مقابل تانک ها ایستاده است. چون میداند وقتی این عکس را نشان دهد احتمال اینکه ما با این جوان همدردی پیدا کنیم و از رژیم حاکم بر چین احساس نفرت داشته باشیم بیشتر است تا وقتی که تصویری را نشان دهد که نیروهای حکومتی حمله می کنند و نیروهای مردمی حملات شان را جواب می دهند. اساساً ما اینطور ساخته شده ایم که وقتی مظلومی را در مقام دفاع نمی بینیم انگار وجدان ما در مقام دفاع از او بر می آید ولی وقتی مظلومی را در حال دفاع از خودش می بینیم حتی اگر به جهت مظلومیتی که در او هست هم مدافع او باشیم ولی از این جهت اضافه مدافعش نیستیم. مظلومی که راه مسالمت در پیش گرفته وجدان انسان ها دفاع از او را بر عهده می گیرد.
▪▪ چرایی خشونت پرهیزی از منظر اخلاقی
1️⃣من به دیدگاه وحدت وجودی قائلم که میگوید همه ما انسان ها در سرشت و سرنوشت یک موجود یکپارچه را می سازیم و بنابراین هر تصوری از جامعه بشری باید تصور ارگانیک باشد؛ اگر کوچکترین آسیبی به یک جزء درخت رسید کم یا بیش به تمام اجزای درخت آسیب می رسد.
2️⃣ هدف هرگز وسیله را توجیه نمی کند. اینکه بگوییم چون هدف ما پاک است می توانیم از وسیله ناپاک استفاده کنیم نادرست است. ناپاکی همیشه به هدف سرایت خواهد کرد. امکان ندارد به هدف پاک با وسایل ناپاک رسید.
3️⃣ به لحاظ اخلاقی عفو و آشتی بر انتقام و قهر رجحان دارد. اگر امر دائر بین عفو و آشتی و انتقام و قهر باشد، آنکه مورد توجه اخلاق است عفو و آشتی است.
4️⃣ نکته دیگر اینکه من به دوگانه سقراطی قائلم. اگر امر دایر شد بین خشونت کردن و خشونت دیدن حق با سقراط بود که خشونت دیدن بر خشونت کردن از لحاظ اخلاقی مرجح است.
➖منبع: سخنرانی با عنوان خشونتپرهیزی: مشروط یا نامشروط؟
#علوم_سیاسی
🆔 @po_science