Telegram Web Link
آموزش جامع و حرفه اي موج سوم رفتاردرماني

🔹همراه با برترين مدرسين موج سومي ايران

🔹توسط نماينده رسمي انجمن علم رفتاري بافتارگرا در ايران

https://www.tg-me.com/joinchat-AwYp0DwEkHEJrGM17f4V2A
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔷ويدئو سخنراني پروفسور هيز
✍🏼همراه با زير نويس فارسي
🔹انعطاف پذيري روانشناختي:
📣اخبار مربوط به
ACT RFT CFT FAP
https://www.tg-me.com/joinchat-AwYp0DwEkHEJrGM17f4V2A
ظرفيت باقيمانده كارگاه ACT پايه👈 ٤ نفر
ACT🔹RFT🔹FAP🔹CFTانجمن علم رفتاري بافتاري
🔷 👆كارگاه تخصصي #FAP ( رواندرماني تحليلي كاركردي ) 🔹مدرس: علي فيضي 🔹تاريخ : ٢٤ و ٢٥ تير 🔹بخش فارسي ACBS(هر عضو يك حامي)👇 https://www.tg-me.com/joinchat-AwYp0DwEkHEJrGM17f4V2A
شروع ثبت نام كارگاه متفاوت و كاربردي FAP (رواندرماني تحليلي كاركردي)

مدرس:
علي فيضي ، عضو رسمي انجمن بين المللي علوم رفتاري بافتگرا، دانشجو دكتري تخصصي روانشناسي سلامت در دانشگاه تهران

رواندرمانی تحلیلی کارکردی چيست؟

نوعی رویکرد درمانی رفتاری بافتاری است که بر روابط بین فردی و ارتباطات اجتماعی تمرکز کرده است؛ دو فرایندی که اهمیت فراوان آن در بسیاری از اختلالات روانی نشان داده شده است.
هدف FAP کمک به درمانجویان برای این است که بتوانند در روابط بین فردی خود را آنگونه که از صمیم قلب می‌خواهند بیان کنند و از این طریق امکان برقراری روابط مثبت اجتماعی خود را بیشتر کنند.

هدف کارگاه این است که افراد شرکت‌کننده در عین احترام به حریم شخصی و مرزهای فردی یک رابطه اصیل را با یکدیگر و در نتیجه با درمانجویان خود برقرار کنند و در یک کلام از طریق "رابطه" درمان کنند.

سرفصل‌های کارگاه:
🔹مبانی روان‌درمانی تحلیلی کارکردی (FAP)
🔹ارزیابی و فرمولبندی مورد
🔹یادگیری 5 اصل بالینی FAP و کاربرد درمانی آن‌ها
🔹افزایش صمیمیت به عنوان عنصر درمانی درFAP

تلفن ثبت نام: 02177883317

http://saeghclinic.com/extra-6750.html

👈 جهت اطلاع از ساير دوره هاي انجمن عضو كانال Persian ACBS نماينده رسمي انجمن علوم رفتاري بافتاري در ايران شويد👇
https://www.tg-me.com/joinchat-AwYp0DwEkHEJrGM17f4V2A
كمپين رعايت حق كپي رايت

🔹من يك متخصص هستم و به حقوق همكارانم در سراسر جهان احترام مي گذارم

@PerisanACBS
حتی اگر "کِلی ویلسون" هم باشی، ذهنت میتواند برایت حال و روز بدی را تدارک ببیند؛
بیایید ببینیم "کِلی ويلسون" با حال بدش چه میکند؟!

Kelly Wilson:
Some may think that I spring out of bed each day, excited to go run barefoot and then head later to yoga and then eat a super healthy meal and tuck myself in early to bed.

In fact, I tend towards melancholy. I have been so for as long as I remember. What has changed is my practices.

This past week I have felt the tug towards immobility and darkness. And, I took pretty good care. Sometimes when I begin some action of self-care, I start off feeling very unmotivated. It is not uncommon that motivation changes _after_ I have begun. But not always. Yesterday afternoon, I took myself to yoga feeling flat as a pancake. And, I ended feeling the same. But I went, and, then I went again this morning. I did not go extra hard. I went gently, but I went.

Do I fall off?

Sure.

But not as often and not for as long as I once did.

Each day of small practices prepares me for the next fall and the next return.

My practices of self-care are all about the pattern. And an essential _part_ of the pattern is that there is a TON of forgiveness in the system. It must be so, because I have so frequently need another chance. #‎deepestkindness #gentlepersistence # ‎smallthingsmatte

🔹این نوشته ها ما را بیاد این واقعیت میندازه که لازمه زندگی کردن داشتن احساسات خوشایند برای زندگی کردن نیست. اگرچه ما انسانها بالطبع خواهان این هستیم همیشه احساسات و عواطفی را که دوست داریم تجربه کنیم و در حال تلاشیم که روزمان را به شادی بگذرانیم و واقعا لذت بخش است. غافل از اینکه احساسات ما همچون امواجی بالا و پایین میروند و چه زندگی سخت خواهد بود اگر بگذاریم این احساسات زندگی را برایمان تعریف کنند و ما در دام این تعاریف دست و پا بزنیم.
اینجاست که علم رفتاری بافتاری ACT راه زندگی کردن را حتی در حضور این احساسات و افکار گوناگون به ما میآموزد.

https://www.tg-me.com/PersianACBS
نامه کلی ویلسون (از بنیانگذاران اکت) پس از مرگ مادرش

🔹مترجم: پیمان رضایی مرام
🔹تهيه شده در بخش فارسي ACBS
………………………………………………………………
🔹ما دیروز صبح زود مادرمان را از دست دادیم. او 81 سال داشت.
چهارشنبه گذشته من و دیانا برای دیدن او به اسپوکین رفتیم. او در طول سال گذشته با سرطان ریه دست به گریبان بود. اما سرطان او از نوع شدید بود، و در نهایت، پس از 3 دوره از درمان، دیگر طاقت نیاورد. وقتی ما رسیدیم، او خیلی ضعیف و لاغر شده بود، و به سختی میتوانست صحبت کند. اما وقتی خواهرم شریل، من، دیانا، و نوه اش جیسون را دید، خیلی خوشحال شد.
برای مادر من، «مادر بودن» مرکز جهان بود. مادرم بچه های آرام و آسانی نداشت. اما، هر بار، فارق از همه اذیت¬های ما، ورای هر منطق و معیاری، به ما عشق میورزید. بدون توجه به هیچ کدام.
چهارشنبه، همین طور که نشسته بودم و به او نگاه میکردم، توانستم چهره مادربزرگم را در او ببینم. وقتی بیشتر نگاه کردم، او را درخشان و تابنده دیدم، و من توانستم خود را در چشمانش ببینم. همان طور که نگاهش میکردم، به او گفتم: «مثل این است که دارم در آینه نگاه میکنم». شانه هایش را از هیجان جمع کرد و لبخند بزرگی روی لبانش نقش بست. در گوش دیانا زمزمه کرد: «چشمان قهوه ایش به من رفته».
هرچند نحیف و ضعیف شده بود، اما فوق العاده شوخ طبع بود. صبح پنجشنبه که آمدم، به من گفت: «من امروز صبح بیدار شدم! و این اتفاق خیلی غافلگیرم کرد!» و بعد لبخندی زد. میتوانید تصور کنید! با اینکه آنقدر ضعیف شده بود که حتی نای صحبت کردن نداشت، همچنان شوخ طبع بود.
درست در آخرین لحظات، او سپاسگزار و شوخ طبع بود، و از دیدن فرزندان و نوه هایش بینهایت خوشحال. ما همه کنار تخت نشستیم و دست در دست او، با او صحبت کردیم.
قسم میخورم که او بطور کامل در همان لحظه حضور داشت. او نه ترسیده بود، نه آشفته بود، و نه خشمگین. تا جمعه دیگر خیلی ضعیف و لاغر شده بود و دیگر نمیتوانست صحبت کند. بدون مو، با پوستی کاملا شفاف، سرآپا درخشان. او زیبا بود. او زیبا بود و کاملاً خودش بود.
جمعه شب که همه داشتیم برمیگشتیم، دیانا به اتاق مادرم برگشت و به او گفت: «چیزی را فراموش کردم به شما بگویم، ما حواسمان به پدر خواهد بود». آن روز مادر اینقدر ضعیف شده بود که نمیتوانست حرف بزند، اما واپسین کلمات او به دیانا این بود: «متشکرم».
امیدوارم طوری زندگی کنم که کلمه «متشکرم» حرف آخرم باشد.
………………………………………………………………
https://www.tg-me.com/PersianACBS
رواندرماني حرفه اي با "آگاهي، شجاعت و عشق"

🔹كارگاه روندرماني تحليلي كاركردي(FAP)

مدرس: علي فيضي


https://www.tg-me.com/joinchat-AwYp0DwEkHEJrGM17f4V2A
مجادله پرنده دودو، روابط مورد حمایت پژوهشی و روان‌درمانی تحلیلی کارکردی(FAP)

🔹قسمت اول:

🔹مترجم: علی فیضی
🔹تهيه شده در بخش فارسي ACBS و گروه تغيير سبك زندگي


🔹چکیده
فرضیه پرنده دودو از همان زمان پدیدار شدنش جایگاه خاصی را در ادبیات مربوط به نتیجه روان‌درمانی به خود اختصاص داده است. این فرضیه بر اساس این یافته دور از ذهن قرار دارد که اغلب روان‌درمانی‌های به‌شدت متفاوت اثربخشی یکسانی دارند. شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد بخش اعظمی از اثر مشترک درمان‌های متفاوت را می‌توان به عوامل غیراختصاصی و نه فنون اختصاصی درمان نسبت داد. مقاله کنونی بر مبنای تحلیل رفتاری تأملی کوتاه در مورد مسیرهای کنونی تفکر در مورد روابط درمانی مؤثر را ارائه می‌کند. این تأمل نشان می‌دهد که با نگریستن از چشم‌انداز ویژه تحلیل کارکردی می‌توان به مسیر جایگزینی برای نتیجه‌پژوهی در روان‌درمانی اندیشید که کاملاً از مسیرهای دیر پژوهشی در مورد روان‌درمانی موردحمایت تجربی و روابط درمانی دارای حمایت تجربی متفاوت است و این مسیر سوم نوری تازه بر تاریکی این سؤال می‌پردازد که چه چیزی تغییر درمانی را تعیین می‌کند...

👈جهت مطالعه ادامه مطلب لينك زير را لمس كنيد👇
http://saeghclinic.com/extra-6767.html
🕊مجادله پرنده دودو، روابط موردحمایت پژوهشی و روان‌درمانی تحلیلی کارکردی(FAP#)🕊

👈((قسمت دوم))👉

مترجم: علي فيضي
تهيه شده در بخش فارسي ACBS و گروه تغيير سبك زندگي

✍🏼روان‌درمانی تحلیلی کارکردی (FAP) و روابط درمانی دارای حمایت پژوهشی:
اگر بخواهیم مثالی برای سومین نوع واکنش به مجادله پرنده دودو بزنیم آن تلاش گیفورد (2002) برای سر درآوردن از فرایندهایی است که درمان‌ها از طریق آن بر افراد تأثیر می‌گذارند.
مثال‌های ممکن برای چنين فرایندهایي شامل پذیرش (مثلاً هفنر ، اسپری ، ایفرت و دتویلر ، 2002) و صمیمیت در رابطه درمانی (مثلاً کوهلنبرگ و سای ، 1998) است.
این نوع سوم به نظر می‌رسد که با مسیری که بسیاری از تحلیل‌گران رفتار بالینی در پیش‌گرفته‌اند مطابقت دارد، مثلاً درمانگری که با روان‌درمانی تحلیل کارکردی کار می‌کند نیاز دارد که به‌طور مداوم از رابطه‌های ویژه رویدادهای درمان (مثلاً رفتارهای درمانگر و رفتارهای درمانجو) که در تعامل خودانگیز او و درمانجو رخ می‌دهد سر دربیاورد.
در موارد خاصی که این متغیرها ممکن است شامل همان مواردی باشد که جنبش روابط درمانی مورد حمایت تجربی روی آن تمرکز دارد؛ اما از نظر‌گاه تحلیلی کارکردی محدودیت‌های موجود در تعاریف شکل‌شناختی نظیر خودافشاگری درمانگر یا توافق روی اهداف درمان مثل همان محدودیت‌هایی است که در معنای بازسازی شناختی به‌عنوان یک مداخله برای درمانجویانی با مشکلات و ویژگی‌های خاص وجود دارد.
در یک تحلیل کارکردی هرکدام از ...

✍🏼ادامه مطلب در لينك زير👇
http://saeghclinic.com/extra-6768.html

عضويت در كانال رسمي بخش فارسي ACBS👇
https://www.tg-me.com/PersianACBS
‌ ‌كارگاه ACT پايه

ثبت نام ششمين كارگاه متفاوت و اصولي ACT پايه 👍


مدرس:
جناب آقای علي فيضي ، عضو رسمي انجمن بين المللي علوم رفتاري بافتگرا , دانش آموخته ی دوره های ACT دکتر راس هریس و دکتر متیو ویلیت

👌 هزینه : 280 هزار تومان

🗓 تاریخ برگزاری: 22 و 23 تیرماه

🕑 ساعت برگزاری : 17- 9

📜 گواهی از بخش فارسي انجمن بین المللی علم رفتاری بافتارگرا

☎️ تلفن ثبت نام : 02177883317

https://www.tg-me.com/joinchat-AwYp0DwEkHEJrGM17f4V2A
فلسفه بافتگرايي كاركردي ACT

✌️ (قسمت دوم)
👈نظریه پایه ACT: نظریه چهارچوب رابطه ای(RFT)

👌پروفسور هیز
👥مترجمين: سجاد بهرامی- میلاد خواجه پور
👤ویرایش تخصصی: دکتر سیروس مومن زاده

تهیه و تنظیم : بخش فارسی ACBS و گروه تغییر سبک زندگی

🔹تنها و بزرگترین ناکامی موج اول رفتاردرماني در عدم رسیدگی کافی به موضوع شناخت بود. مقصر این ناکامی درمان رفتاری نبود، بلکه نظریه یادگیری S-R و تحلیل رفتاری بودند که هر دو در این حیطه لغزش داشتند.
موج دوم به این موضوع رسیدگی کرد، اما یا به رویکردی توسل می جست که بیشتر جنبه بالینی داشته و رابطه بین رفتار درمانی و نظریه پایه را نادیده میگرفت و یا به یک روانشناسی نسبتا ماشین نگر شناختی (که براساس «پردازش اطلاعات» و استعاره های کامپیوتری شکل گرفته بود) روی آورد. و این نوع روانشناسی بجای اینکه به طور متفاوتی بر آن متغیرهای بافتی تاکید ورزد که می توان آنها را مستقیماً در خدمت تغییر روانشناختی دستکاری کرد، برای "پیش بینی کردن" صرفا به چینش متغیرهای وابسته تاکید کرد...
🙏ادامه مطلب در سايت گروه تغيير سبك زندگي👇
http:
//saeghclinic.com/extra-6769.html
انسان موجودی روانشناختی و نه منطقی

تهيه و تنظيم: دكتر عیسی حکمتی
تهيه شده در بخش فارسي ACBS و گروه تغيير سبك زندگي

🔹یکی از نظریه های یادگیری و شناختی جدید RFT است که بحثها و تبیین های آن روز به روز به حوزه های وسیع تری تعمیم و گسترش می یابد. در این متن کوتاه که برگرفته از یکی از آثار پیشروان این حوزه است (ویلیت، ویلیت و هیز، 2016) به صورت خلاصه به نسبت منطق و روانشناسی که مشاجرات آن قدمتی بیش از چند قرن دارد (اگر منشا این بحث را به هیوم نسبت دهیم) و در سده اخیر نیز محل نزاع افرادی امثال فرگه، پوپر و ... بوده است پرداخته شده است. همچنین در این متن نقش منطق در رواندرمانی مورد اشاره قرار گرفته است.
رفتار نمادین انسان یا همان زبان (تعریف فنی رفتار نمادین بدین صورت است: رفتار اکتسابی ساختن و پاسخدهی به روابط بین اشیاء و رویدادها که تا حدودی مبتنی بر نشانه های اجتماعی هستند) زیربنای منطق بشری است، اما اعمال نمادین صرفا منطقی نیستند، آنها روانشناختی اند. برای درک بهتر این مسئله، فرض کنید که شما ابتدا باور داشتید که الف علت ب است، اما در نهایت متوجه می شوید الف در اصل علت ب نیست. از منظر منطق قضیه همین جا خاتمه پیدا می کند: الف علت ب نیست. اما از نظر روانشناختی مسئله بدین سادگی تمام نمی شود، حتی اگر شما عمیقا و صادقانه باور کرده باشید که الف علت ب نیست. این مسئله تا اندازه ای بدین خاطر است که روابط بین الف و ب یک رفتار اکتسابی است و یادگیری امری پایدار است. مثلا شاید کودکی باور کند که مرگ پدرش به خاطر این بود که کودک اندکی قبل از مرگ پدرش فکر کرده بود «ای کاش پدرم می¬مرد». حتی وقتی که ما به کودک بگوییم که واقعیت چنین نیست، او هنوز هم فکر خواهد کرد مسئول مرگ پدر است. امکان حذف وجود ندارد- آن عمل (یعنی «من موجب مرگ پدرم شدم») برای همیشه در خزانه ذهن فرد به قوت خود باقی خواهد بود. این موجب احساس گناه در فرد خواهد شد و شاید او از به خاطر آوردن پدر اجتناب کند. بسیاری از چیزهایی که در مقابله با افکار ناراحت کننده منطقی و معقول به نظر می رسند (استدلال کردن راجع به آن؛ توجه برگردانی از آن؛ کسب اطمینان از دیگران راجع به آن؛ اجتناب از چیزهایی که موجب فکر کردن بدان موضوع می شوند) ممکن است موجب افزایش تاثیر افکار و حتی موجب افزایش فراوانی آنها شوند. به منظور اعاده نتیجه ای منطقی بدون حذف فکر، لازم است تاریخچه کودک را نیز در تجزیه و تحلیل مد نظر قرار دهیم: این قابل درک است که او فکر کند مسئول مرگ پدرش است، زیرا او قبل از مرگ پدر یکبار این فکر را داشته و آن فکر قابل حذف و پاک شدن نیست.
دلیل دیگری نیز برای چرایی احتیاط درمانگران درباره منطقی بودن وجود دارد: منطق و عقلانیت فی نفسه سلامت را تضمین نمی¬کنند. ما می¬توانیم پاسخهایی منطقی به سوالات وجودگرایانه بیابیم ولی با این وجود هنوز هم ناشاد باشیم. مادری را در نظر بگیرید که به هنگام رانندگی دچار سانحه تصادف شده و کودکش آسیب دیده و یکی از پاهایش را از دست داده است. هر گاه که یاد این حادثه می¬افتد فکر می کند «من مسئول بدبختی او هستم». فارغ از شرایط و عواملی که دست به دست هم داده و منجر به تصادف شده اند، به احتمال زیاد او همیشه توجیهی منطقی برای این فکر خواهد داشت. اگر او با سرعت خیلی زیاد رانندگی می کرد، منطقا شاید نتیجه¬گیری حاکی از مقصر بودن در اصل درست باشد. اما حتی اگر او با سرعت مطمئنه هم رانندگی می¬کرد، هنوز احتمال دارد که چنین نتیجه گیری کند که او مقصر است، زیرا او می توانست از جاده دیگری برود، یا می توانست بیشتر دقت کرده و از ماشین جلویی فاصله بگیرد و غیره. انسجام منطقی همه جا حی و حاضر است، اما بیفایده است و اگر در صورت منجر شدن به اعمال نارکارآمد، حتی آسیب زا هم است. بنابراین مداخلات روانشناختی نمی¬توانند با منطق و انسجام هدایت شوند. بلکه لازم است مداخلات واجد هدف بوده و کارآیی لازم برای رسیدن به این هدف را داشته باشند؛ این یعنی شکلی از انسجام کارکردی.
رفتار نمادین بشر شمشیری دو لبه است- این رفتار نمادین عمل انسان را هم برای بهتر شدن و هم برای بدتر شدن تحت تاثیر قرار می دهد. آن موجب افزایش یا کاهش حساسیت به روابط بین اعمال و پیامدهای آن اعمال می شود. همچنین آن می تواند تغییر را ترغیب و تسهیل کرده و یا منجر به تداوم بخشیدن به راهبردهای ناکارآمد شود. آن به ما در حل مشکلات کمک می کند، یا به زندگی ما به گونه ای ساختار می دهد که گویا زندگی کردن فقط زمانی شروع خواهد شد مشکلات ما حل شده باشند. آن به ما در شناختن و تعهد به ارزشهای زندگی کمک کرده یا کمک می کند درباره گذشته فلاکت بار یا آینده بیمناک خود به نشخوار ذهنی بپردازیم.


https://www.tg-me.com/PersianACBS
پايان كارگاه ACT پايه

بخش فارسي انجمن علم رفتاري بافتاري

@PersianACBS
2024/09/30 03:28:04
Back to Top
HTML Embed Code: