Telegram Web Link
Forwarded from Deleted Account
آدم : حیوان عاقل !

روش های تربیتی ما همواره عقلانی و منطقی بوده اند نه احساسی. انعکاس این نگاه عقلانی در جامعه نیز منجر به شکل گیری دید وسیله ای و بهره کشی از خود و اطرافیانمان می شود. احساسات بخشی از طبیعت انسانی ما هستند ؛ صرف نظر از اینکه تا چه حدآنها را پس می زنیم ، وجود دارند و ما را تحت تاثیر قرار می دهند ولی به میزانی که سرکوب احساسات در ما بیشتر باشد مشکلات جسمانی و روانی بیشتر می شود. داماسیو از متخصصان برجسته علوم اعصاب میگوید توانایی ما برای متوقف کردن احساسات ، به اندازه توانایی مان در توقف عطسه است. پس احساس وجود دارد بنابر این سرکوب افراطی احساس منجر به افسردگی و بیماری های روان تنی و انفعال موقعیتی در هنگام بروز احساس ، منجر به پرخاشگری و درگیری های متعدد در دیگر موقعیت ها می شود.

منابع:
-Damasio, A., & Dolan, R. J. (1999). The feeling of what happens. Nature, 401(6756), 847-847.

- Selva, D., & Coughlin, P. (1996). Intensive Short-term Dynamic Psychotherapy.

@istdp
معنویت از دیدگاه ACT:
گزارشی کوتاه از مقاله معنادادن به معنویت (استیون هِیز)
علی فیضی
نوشته کوتاهی که تقدیم میشود حاصل مطالعه مقاله‌ از استیون هِیز به نام معنادادن به معنویت (1984) است که در میان جامعه علم رفتاری بافتاری از آن به عنوان نقطه شروع یا تولد ACT یاد میشود. این گزارش حاصل مطالعه شتابزده این مقاله دوران ساز است و ادعای آن ندارد که به تمامی و با مطابقت تمام محتوی این مقاله را بازنمایی می‌کند
نظریه پردازان ACT بیشتر از آنکه سودای تعریف معنویت را داشته باشند به این نکته پرداخته اند که معنویت را از چشم انداز رفتاری تبیین کنند. از این نقطه نظر معنویت رفتاری کلامی است. حس معنویت معمولا با گزارش تجربه فرا رفتن از خود همراه است. یک رفتارگرا موضوع را اینگونه تبیین میکند که این فرار رفتن از خود چیزی است که پایه و مبنای آن آموختن زبان و گزارش تجربه های درونی و بیرونی است. فردی که زبان می آموزد میتواند بگوید که میبیند، میشنود و غمگین است. هر کدام از این گزارشات از یک منظر بیان میشود. این منظر همان چیزی است که خویشتن نامیده میشود و چیزی غیر فیزیکی و غیرقابل اندازه گیری است. همین تجربه باعث می شود که فرد یک استنتاج بکند: اگر من به عنوان منظر چیزی هستم که حتی اگر دست و پا و چشمان و گوش هایم از کار بیفتد همچنان وجود خواهد داشت "پس" دنیای دور و بر من صرفا چیزی مادی نیست و من میتوانم فراتر از ماده را تجربه کنم. به عبارت دیگر معنویت -به صدق و کذب آن کاری ندارم- و اتجربه جلوه های آن به عنوان پدیدارهایی بی زمان و مکان و فارغ از ماده گسترش تجربه من به عنوان منظر و چشم انداز است و استنتاج های -شاید در بسیاری از موارد- غیر عمدی حسی است که فرد از خویشتن دارد. به عبارت دیگر فرد معنوی -عامدانه یا غیر عمدی- به این استنتاج میرسد: اگر این تجربه "من" به لحاط پدیدارشناختی فراتر از ماده است پس تجربه فراتر از ماده هم امکان پذیر است و وجود چیزهایی فراتر از ماده امکان پذیر است. در نظر داشته باشید که تبیین رفتاری مدعی اثبات صدق چنین تجربه ای نیست بلکه تبیین میکند که خاستگاه چنین تجربه ای در کجاست و از کجا آغاز می شود و لوازم و شرایط رواشناختی یا رفتاری آن چیست.
https://www.tg-me.com/persianACBS
تبیین خودکشی از دیدگاه ACT
استیون هِیز، کرک استروساهل، کلی ویلسون
مترجم: علی فیضی
انگیزه عمده خودکشی به نظر می‌رسد که تلاش برای فرار از وضعیت‌های آزارنده ذهنی نظیر احساس گناه، اضطراب، احساس بی ارزش بودن، بی کفایتی یا سرزنش باشد. برخی این همایندی را یک فرار یا اجتناب عادی می‌دانند اما این باور نادرست است. برای آنکه یک موجود بی زبان یا غیر سخن گو را آموزش بدهیم که از یک محرک آزارنده فرار یا اجتناب کند، آن موجود بایستی که با یک رویداد آزارنده (به طور مستقیم یا از طریق سرنخ هایی که مستقیما با چنان رویدادی همراه هستند) مواجه شده و سپس اقدامی انجام دهد که از رخ دادن دوباره آن رویداد آزارنده جلوگیری کند. تقویت کننده منفی در شرطی سازی فرار یا اجتناب احتمال کاهش یافته وقوع رویداد آزارنده بعد از پاسخ دهی اجتنابی نسبت به احتمال وقوع آن رویداد قبل از پاسخ دهی اجتنابی است.
خودکشی ممکن نیست به این شیوه رخ ‌دهد. احتمال کاهش یافته وقوع یک رویداد آزارنده بعد از پاسخ اجتنابی در قیاس با وقوع آن آن قبل از پاسخ دهی اجتنابی را نمی‌توان در مورد خودکشی به صورت مستقیم تجربه کرد. هیچ کس به طور مستقیم نمی‌داند مردن چه کیفیتی دارد. به علاوه خودکشی اغلب حتی آن اوقاتی هم رخ می‌دهد که اقدام به خودکشی منجر به مواجهه مستقیم و بلافاصله با رویدادهایی آزارنده می‎شود که قبل از وقوع مرگ پدید می‌آیند. خودکشی هدفمند است اما هدف آن چیزی نیست که مستقیما تجربه بشود؛ بلکه خودکشی نیتی کلامی دارد. افراد می‌توانند پیامدهای مرگ خود را اینطور صورتبندی کنند:
مردن من مساوی است با رهایی از رنج کشیدن، دیگران می‌فهمند که درباره من اشتباه می‌کردند، آسودگی دیگران از دست من و راضی شدن آن‌ها، یک دنیای بهتر یا هزار پیامد این چنینی دیگر.
این رویدادهای کلامی مختلف (آسودگی دیگران از دست من، رهایی از رنج کشیدن) از طریق مشارکت با چهارچوب‌های رابطه‌ای با دیگر رویدادها کارکرد روانشناختی دارند. آسودگی دیگران و راضی کردن آن‌ها با صدها رویداد مثبت از دوران کودکی مرتبط است. همینطور عبارت رنج‌کشیدن هم ارز با درد مستقیما تجربه شده و رهایی از رنج کشیدن در چهارچوب تضاد با چنان دردی است. حتی اگر فرد به طور مستقیم نداند که رهایی از رنج چه کیفیتی دارد، چهارچوب تضاد به فرد اجازه می‌دهد که چنان وضعیتی را تصور کرده و به طریقی (مثلا تغییر کارکرد محرک) احساس کند که چنان وضعیتی چگونه است. در این مورد قواعدی که خودکشی را به کاهش رنج مرتبط می‌کنند موجب تشویق فرد به انجام اقدام به خودکشی می‌شوند.
جمله اگر بمیرم از رنج رها می‌شوم به روشنی توصیف یک همایندی است. این جمله یک قاعده است و از یک قاعده می‌توان پیروی کرد. اگر رهایی از رنج کشیدن صاحب کارکرد مثبتی بشود آن وقت برای فردی که درد روانشناختی قابل توجهی می‌کشد فرمول "اگر بمیرم از رنج رها می‌شوم" آن کارکرد مثبت را به مرگ به عنوان پیامدی که به صورت کلامی شده است انتقال می‌دهد؛ البته فرد می‌تواند بین اقدامات خاص و مرگ خود روابطی ایجاد کند: اگر خودم را دار بزنم یا به خودم شلیک کنم می‌میرم و اگر بمیرم دیگر رنج نمی‌کشم. اینجا دوباره مثالی از یک قاعده نهایی و مرگبار را می‌بینیم که منجر به مرگ‌های زیادی می‌شود. خودکشی یک رفتار تحت تسلط قاعده و مبتنی بر ساختن پیامدهای تخیلی از طریق کاربست چهارچوب‌های رابطه‌ای است.
https://www.tg-me.com/persianACBS
نکات کوتاه بالینی
علی فیضی
مهرنوش اثباتی
به اطلاع میرسانم از این بعد به عنوان بخشی از فعالیت‌های معاونت آموزشی چپتر فارسی ACBS من و خانم دکتر اثباتی گاه به گاه نکاتی کوتاه را که ماحصل شرکت در کارگاه ACT دکتر راس هریس است در گروه مطرح ساخته و تقدیم شما عزیزان می‌کنیم. امید است که مطالعه این نکات به شما در کاربست بهتر ACT یاری برساند.
نکته اول:
هدف عمده ما در ACT برای استفاده از توجه‌آگاهی این است که در هر آنچه انجام می‌دهیم به طور کامل درگیر بشویم. به این ترتیب تمرین توجه‌آگاهی عملکرد ما را بهتر می‌کند، به اثربخشی رفتار ما می‌افزاید و احساس رضایت ما را افزایش می‌دهد.
یک نکته مهم در تمرین توجه‌آگاهی در چهارچوب ACT انعطاف‌پذیری در استفاده از تکنیک‌های مربوط به این مهارت است. ما در فرایند ACT می‌توانیم از تمرین توجه‌آگاهی رسمی (مراقبه مانند) یا غیر رسمی به صورت کوتاه (چند ثانیه) یا بلندمدت (30 دقیقه) استفاده کنیم.
https://www.tg-me.com/persianACBS
نکات کوتاه بالینی
علی فیضی
مهرنوش اثباتی
به اطلاع میرسانم از این بعد به عنوان بخشی از فعالیت‌های معاونت آموزشی چپتر فارسی ACBS من و خانم دکتر اثباتی گاه به گاه نکاتی کوتاه را که ماحصل شرکت در کارگاه ACT دکتر راس هریس است در گروه مطرح ساخته و تقدیم شما عزیزان می‌کنیم. امید است که مطالعه این نکات به شما در کاربست بهتر ACT یاری برساند.
(توجه: لطفا در بازنشر این مطالب از پاک کردن آدرس تلگرام کانال چپتر فارسی ACBS و نام تهیه کنندگان این مطلب خودداری فرمایید)

نکته دوم:
هدف از کاربست توجه آگاهی در ACT کاهش وضعیت‌های هیجانی نامطلوب نظیر استرس، غم یا اضطراب یا خلاص شدن از دست آن‌ها نیست. با تمرین توجه‌آگاهی ما به دنبال این هستیم که به خودمان اجازه بدهیم تا احساساتمان آزادانه در وجود ما جریان پیدا کنند و از عبور این احساسات از بدن خود آگاه باشیم.
https://www.tg-me.com/persianACBS
سلام و وقت بخیر دوستان
به اطلاع میرسانم در راستای تداوم خدمات چپتر فارسی ACBS مجموعه مطالب کوتاهی با عنوان "قابلیت های اصلی درمانگر ACT " که بزرگانی چون کرک استروساهل، استیون هِیز و کلی ویلسون آن را نوشته‌اند در حال ترجمه است و به زودی در سایت اختصاصی چپتر فارسی درج خواهد شد.
استفان هافمن یکی از جدی ترین منتقدین ACT و آنطور که خودش میگوید یکی از دوستان خوب استیون هِیز جایزه بک را دریافت کرد. در این مراسم استیون هِیز با او درباره مسیری که در پژوهش و ایده پردازی طی کرده است به گفتگو نشسته و حاصل کار گفتگویی عمیق، مفرح و نکته آموز از آب درآمده است. شما را به دیدن این مصاحبه دعوت میکنیم:
https://vimeo.com/150103192
کاربرد ACT برای روان‌پریشی
بحثی کوتاه درباره منطق استفاده از ACT برای جلوگیری از بستری شدن مجدد بیماران مبتلا به روانپریشی
استیون هِیز
پاتریشیا باخ
مترجم: علی فیضی
نزدیک به 4 درصد همه افراد مبتلا به اسکیزوفرنی که در آغاز به دارو درمانی پاسخ داده و به مصرف آن ادامه می‌دهند دوباره بستری می‌شوند. دلایل زیاد برای بستری شدن دوباره وجود دارد اما بخشی از این مشکل را می‌توان به تداوم تو‌همات شنیداری و هذیان‌ها در فرد مبتلا به بیماری وخیم روانی نسبت داد. حتی با وجود مصرف دارو این علایم مثبت حداقل در سطح پایین در بسیاری از این بیماران تداوم پیدا می‌کند. برنامه‌های روانی-اجتماعی متمرکز بر توهم‌ها و هذیانات به طور کلی روی استفاده از روش‌هایی تاکید دارد که برای کاهش بسامد، شدت یا باورمندی به این علایم طراحی شده‌اند. روش‌های درمانی شامل چالش کلامی با باورها، واقعیت آزمایی طراحی شده، پرت کردن حواس، کاهش ابراز علایم و افزایش کنترل ادراک شده و دیگر روش‌ها است. امید پشت سر بسیاری از این روش‌ها این است که چالش مستقیم یا محتوی علایم روانپریشی می‌تواند منجر به کاهش وقوع و باورمندی به آن علایم و در نهایت کاهش رفتارهایی است که منجر به عملکرد ضعیف یا بستری شدن دوباره بشود.
با این حال اگر بیماران از سرکوبی و اجتناب به عنوان روشی برای تنظیم تجربه‌های خود استفاده کنند ممکن است این نتایج مثبت تضعیف شود. شایان ذکر است که نقش مخرب سرکوبی و اجتناب در تشدید علایم روانپریشی دارای حمایت تجربی است. به علاوه سرکوبی و اجتناب ممکن است کلیدی برای فهم این باشد که چرا بیماران روانپریش افکار مزاحم خود را به عوامل بیرونی نسبت می‌دهند. وگنر پژوهشگر برجسته حوزه سرکوبی افکار نشان داده است که وقتی از افراد بهنجار خواسته می‌شود تا یک فکر را سرکوب کنند در قیاس با شرکت کنندگانی که از آن‌ها خواسته شد عمدا به آن فکر، بیاندیشند احتمال بیشتری دارد که بعدا حضور این افکار را در ذهن خود به پیام‌های پنهان ارسال شده در هدفون نسبت بدهند. فرایند سرکوبی و اجتناب منجر به بیگانه شدن درونی می‌شود که در میان بیماران روانپریش پدیده‌ای شایع است.
به علاوه درمانی که بر تغییر محتوی رویداددرونی متمرکز است امکان دارد که ناخواسته درگیری شناختی و تمرکز ناسالم بر خود را در میان برخی بیماران روانپریش افزایش بدهد. مداخلاتی روانشناختی وجود دارد که می‌توان با استفاده از آن‌ها باورمندی به شناخت‌های مشکل‌ساز و اثرات رفتاری‌شان را بدون چالش مستقیم با آن‌ها کاهش داد. پذیرش و تعهد درمانی یک نمونه است. این رویکرد بر اساس این دیدگاه قرار دارد که بسیاری از رفتارهای ناسازگار به واسطه تلاش‌های ناسالم برای اجتناب یا سرکوب افکار، احساسات یا حس‌های بدنی به وجود آمده و تداوم پیدا می‌کند. از طریقه کاربست این رویکرد بیماران یاد می‌گیرند الف) راهبردهای کنترل مدار درونی را تشخیص داده و رها کنند، ب) حضور افکار یا احساسات دشوار را بپذیرند، پ) یاد بگیرند که حضور و وقوع این رویدادهای درونی را بدون کشمکش با آن‌ها، بحث با آن‌ها یا واقعیت پنداشتن آن‌ها، فقط نظاره کنند و ت) روی رفتارهای آشکاری متمرکز شوند که منجر به تولید نتایج ارزشمند می‌شود. هرچند این رویکرد می‌تواند در مقابله با توهم‌ یا هذیان‌ها مفید باشد اما منطق درمان این دو علامت با تکنیک‌های پذیرش و گسلش متفاوت است. هذیان‌ها اغلب به عنوان تبیینی برای شکست‌های شخصی در نظر گرفته شده و به این وسیله عوامل بیرونی بابت شکست سرزنش می‌شوند. بر عکس، خود توهم‌ها ممکن است نقطه تمرکز کنترل در بیماران روانپریش بشود. به زبانی ساده‌تر هرچند توهم‌ها معمولا هدف اجتناب قرار می‌گیرند، هذیان‌ها ممکن است نوعی اجتناب باشند. اگر هذیان‌ها خود راهبردهای اجتنابی کلامی باشند آن وقت دیگر پذیرش فرایند هذیانی لزومی ندارد بلکه بایستی روی پذیرش احساسات شکست، افسردگی، اضطراب و دیگر چیزهایی که هذیان به تنظیم شدن آن‌ها کمک می‌کند کار کرد.
https://www.tg-me.com/persianACBS
شركت در كارگاه ها براي همكاراني كه در دوره پايه شركت كرده بودند با ١٠٪‏ تخفيف منظور ميشه . 🌹🙏
لطفا با فوروارد اين ويدئو به گروه هاي ديگه از كانال آپارات چپتر حمايت كنيد 🌹🙏
سلام 👆👆👆👆
لطفا ساير همكاران را به كانال تلگرام بخش فارسي ACBS ( نماينده رسمي علم رفتاري بافتاري ، ACT ، RFT در ايران ) دعوت كنيد
نکات کوتاه بالینی

علی فیضی
مهرنوش اثباتی

از چندی پیش تاکنون به عنوان بخشی از فعالیت‌های معاونت آموزشی چپتر فارسی ACBS من و خانم دکتر اثباتی گاه به گاه نکاتی کوتاه را که ماحصل شرکت در کارگاه ACT دکتر راس هریس است در گروه مطرح ساخته و تقدیم شما عزیزان می‌کنیم. امید است که مطالعه این نکات به شما در کاربست بهتر ACT یاری برساند. با ما برای مطالعه نکته سوم همراه باشید:
نکته سوم
"معنای آمیختگی و هدف گسلش شناختی"
وقتی از آمیختگی با افکار، احساسات، هیجانات، خاطرات صحبت می‌کنیم منظورمان از آمیختگی محدود شدن رفتار در واکنش به آن تجربه‌های درونی است. هدف از گسلش هم کاهش اثر و نفوذ شناخت‌ها روی رفتار است. هم‌چنان که از شناخت‌ها از جمله افکار، باورها، ایده‌ها، مفروضه‌ها می‌گسلیم این رویدادها تاثیر کمتری روی رفتار ما می‌گذارند و ما به همین دلیل کنترل بسیار بیشتری روی رفتار خود پیدا می‌کنیم.به عبارت دیگر از طریق گسلش، آزادی بیشتری برای رفتار موثر و هدایت شده توسط ارزش‌هایمان کسب میکنیم.

https://www.tg-me.com/persianACBS
سلام
همكاران عزيز جهت آشنايي بيشتر ساير همكاران با جامعه CBS فارسي زبان لطفا پوستر كارگاه را در گروه هاي تخصصي روانشناسي به اشتراك بگذاريد.
ماهیت ترس و اضطراب چیست؟
ترجمه:
سجاد بهرامي
ميلاد خواجه پور

ترس واکنش ناگهانی بخش سمپاتیک سیستم عصبی است که همراه با نشانه های جسمی (مانند تعریق، ضربان تند قلب، تنگی نفس و سرگیجه) بوده و به مبارزه یا گریز از صحنه خطر منجر می شود(بارلو 2002). ترس یک حالت ذهني مبتني بر زمان حال است که در واکنش به یک تهدید واقعی یا غیرواقعی رخ می دهد. در غالب مواقع ترس خاصیت انطباقی دارد زیرا ما را مجبور به اقدام می کند.
در مقابل، اضطراب یک وضعیت روانی آینده محور بوده که همراه با تشویش، نگرانی و فشار بر سیستم عصبی سمپاتیک است (مانند انقباض ماهیچه ها و فشار قفسه سینه). به عبارت دیگر احساس نگرانی فرد مربوط به مسائلی می شوند که در آینده دور یا نزدیک اتفاق خواهد افتاد.
واکنش یک فرد به یادآوری تروما شبیه احساس ترس است، در حالی که نگرانی فرد راجع به وقوع دوباره آن تروما نمونه ی از احساس اضطراب است.
نگرانی راجع به آتش سوزی نمونه ای از اضطراب است در حالی که حضور در خانه ای که در حال آتش سوزی است نمونه ی بارز احساس ترس است.
https://www.tg-me.com/joinchat-AwYp0DwEkHEk9YAg-oCgbw
سلام خدمت همراهان عزيز بخش فارسي انجمن بين المللي علوم رفتاري بافتگرا
دوستاني كه تمايل به شركت در كارگاه تخصصي ACT در اختلالات اضطرابي را دارند لطفا طي هفته جاري صبت نام خود را قطعي كنند
با تشكر
ضمناً دوستاني كه در كارگاه هاي قبلي انجمن شركت كردند از ١٠٪‏ تخفيف برخوردارند .
2024/09/30 23:30:40
Back to Top
HTML Embed Code: