داستان واقعی از حکمت خدا!
چند روز پیش سفری با اسنپ داشتم. (بعنوان مسافر).
آونروز خیلی بدشانسی آورده بودم و ناراحت بودم، آخه باطری و زاپاس ماشینم رو دزد برده بود.
راننده حدودا ۴۰ سال داشت و آرامش عجیبی داشت و باعث شد باهاش حرف بزنم و از بدشانسیم بگم.
هیچی نگفت و فقط گوش میکرد.
صحبتم تموم که شد گفت یه قضیهای رو برات تعریف میکنم مربوط به زمانی هست که دلار ۱۹ تومنی ۱۲ شده بود.
گفتم بفرمایید.
برام خیلی جالب بود و برای شما از زبان راننده مینویسم.
یه مسافری بود هم سن و سال خودم ، حدودا ۴۰ساله. خیلی عصبانی بود.
وقتی داخل ماشین نشست بدون اینکه جواب سلام منو بده گفت: چرا انقدر همکاراتون ......(یه فحشی داد) هستند.
از شدت عصبانیت چشماش گشاد و قرمز شده بود.
گفتم چطور شده، مسافر گفت:
۸ بار درخواست دادم و رانندهها گفتن یک دقیقه دیگر میرسند و بعد لغو کردند.
من بهش گفتم حتما حکمتی داشته و خودتو ناراحت نکن.
این جمله بیشتر عصبانیش کرد و گفت حکمت کیلو چنده و این چیزا چیه کردن تو مختون و با گوشیش تماس گرفت.
مدام پشت گوشی دعوا میکرد و حرص میخورد.( بازاری بود و کلی ضرر کرده بود).
حین صحبت با تلفن ایست قلبی کرد و من زدم بغل و کنار خیابون خوابوندمش و احیاش کردم.
سن خطرناکی هست و معمولا همه تو این سن فوت میکنن.
چون تا به بیمارستان یا اورژانس برسن طول میکشه.
من پرستار بخش مغز و اعصاب بیمارستان ..... هستم و مسافر نمیدونست.
خطر برطرف شد و بردمش بیمارستان کرایه هم که هیچی!!!
دو هفته بعد برای تشکر با من تماس گرفت و خواست حضوری بیاد پیشم.
من اونموقع شیفت بودم و بیمارستان بودم.
تازه اونموقع فهمید که من سرپرستار بخشم.
اومد و تشکر کرد و کرایه رو همراه یه کتاب کادو شده به من داد.
گفتم دیدی حکمتی داشته.
خدا خواسته اون ۸ همکار لغو کنن که سوار ماشین من بشی و نمیری.
تو فکر رفت و لبخند زد.
من اونموقع به شدت ۴ میلیون تومن پول لازم داشتم و هیچ کسی نبود به من قرض بده.
رفتم خونه و کادو مسافر رو باز کردم.
تو صفحه اول کتاب یک سکه تمام چسبونده بود!
حکمت خدا دو طرفه بود.
هم اون مسافر زنده موند و من هم سکه رو ۴میلیون و چهارصد هزار تومن فروختم و مشکلم حل شد.
همیشه بدشانسی بد شانسی نیست.
ما از آینده و حکمت خدا خبر نداریم.
اینارو راننده برای من تعریف کرد و من دیگه بابت دزدی باطری و زاپاسم ناراحتیمو فراموش کردم.
من هم به حکمت خدا فکر کردم!
📚 @PDFsCom
چند روز پیش سفری با اسنپ داشتم. (بعنوان مسافر).
آونروز خیلی بدشانسی آورده بودم و ناراحت بودم، آخه باطری و زاپاس ماشینم رو دزد برده بود.
راننده حدودا ۴۰ سال داشت و آرامش عجیبی داشت و باعث شد باهاش حرف بزنم و از بدشانسیم بگم.
هیچی نگفت و فقط گوش میکرد.
صحبتم تموم که شد گفت یه قضیهای رو برات تعریف میکنم مربوط به زمانی هست که دلار ۱۹ تومنی ۱۲ شده بود.
گفتم بفرمایید.
برام خیلی جالب بود و برای شما از زبان راننده مینویسم.
یه مسافری بود هم سن و سال خودم ، حدودا ۴۰ساله. خیلی عصبانی بود.
وقتی داخل ماشین نشست بدون اینکه جواب سلام منو بده گفت: چرا انقدر همکاراتون ......(یه فحشی داد) هستند.
از شدت عصبانیت چشماش گشاد و قرمز شده بود.
گفتم چطور شده، مسافر گفت:
۸ بار درخواست دادم و رانندهها گفتن یک دقیقه دیگر میرسند و بعد لغو کردند.
من بهش گفتم حتما حکمتی داشته و خودتو ناراحت نکن.
این جمله بیشتر عصبانیش کرد و گفت حکمت کیلو چنده و این چیزا چیه کردن تو مختون و با گوشیش تماس گرفت.
مدام پشت گوشی دعوا میکرد و حرص میخورد.( بازاری بود و کلی ضرر کرده بود).
حین صحبت با تلفن ایست قلبی کرد و من زدم بغل و کنار خیابون خوابوندمش و احیاش کردم.
سن خطرناکی هست و معمولا همه تو این سن فوت میکنن.
چون تا به بیمارستان یا اورژانس برسن طول میکشه.
من پرستار بخش مغز و اعصاب بیمارستان ..... هستم و مسافر نمیدونست.
خطر برطرف شد و بردمش بیمارستان کرایه هم که هیچی!!!
دو هفته بعد برای تشکر با من تماس گرفت و خواست حضوری بیاد پیشم.
من اونموقع شیفت بودم و بیمارستان بودم.
تازه اونموقع فهمید که من سرپرستار بخشم.
اومد و تشکر کرد و کرایه رو همراه یه کتاب کادو شده به من داد.
گفتم دیدی حکمتی داشته.
خدا خواسته اون ۸ همکار لغو کنن که سوار ماشین من بشی و نمیری.
تو فکر رفت و لبخند زد.
من اونموقع به شدت ۴ میلیون تومن پول لازم داشتم و هیچ کسی نبود به من قرض بده.
رفتم خونه و کادو مسافر رو باز کردم.
تو صفحه اول کتاب یک سکه تمام چسبونده بود!
حکمت خدا دو طرفه بود.
هم اون مسافر زنده موند و من هم سکه رو ۴میلیون و چهارصد هزار تومن فروختم و مشکلم حل شد.
همیشه بدشانسی بد شانسی نیست.
ما از آینده و حکمت خدا خبر نداریم.
اینارو راننده برای من تعریف کرد و من دیگه بابت دزدی باطری و زاپاسم ناراحتیمو فراموش کردم.
من هم به حکمت خدا فکر کردم!
📚 @PDFsCom
برای این مردم هرگز خودت را تغییر نده!
چون اینان هر روز تو را به یک شکل میخواهند، شکل تصورات غلطشان که فکر میکنند تنها حقیقت درست جهان است...
📕 سرزمین گوجههای سبز
✍🏻 #هرتا_مولر
📚 @PDFsCom
چون اینان هر روز تو را به یک شکل میخواهند، شکل تصورات غلطشان که فکر میکنند تنها حقیقت درست جهان است...
📕 سرزمین گوجههای سبز
✍🏻 #هرتا_مولر
📚 @PDFsCom
بازی Memefi مثل ناتکوین💰 و تپ سواپ🤖 از نوع Tap2Earn🧻 هست یعنی باید ضربه بزنید تا امتیاز بگیرید ولی یک سناریو و هدف جالب به بازی اضافه کردن تا بازی جذاب بشه: شما در واقع به یک حریف ضربه میزنید👊 تا اونرو از پا در بیارید و بعد مرگ این حریف لول شما در بازی افزایش پیدا میکنه🔼 و یک حریف و مبارز جدید مقابل شما قرار میگیره.
با MemeFi هم سرگرم بشید😂 و هم در ایردراپ پروژه شرکت میکنید و میتونید در آینده درآمد کسب کنید🤑
🔥 برای ورود MemeFi کلیک کنید 🔥
🔥 برای ورود MemeFi کلیک کنید 🔥
با MemeFi هم سرگرم بشید
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
بیخودی نیست که اسم گل ها را از اسم زن ها انتخاب کرده اند ، مثلا آقا هوشنگ جز یک سبیل پر پشت چه دارد که بتواند اسم یک گل باشد ، گل ظرافت دارد ، ظرافت در رنگ ، نقش و دیگری در بو
زن ها هم همینند
همه ی گل ها آنقدر ها هم که باید زیبا نیستند ، و بعضی خیلی زیبا هستند و آنقدر که باید عطر خوشی از خودشان متساعد نمی کنند ، یکی هم که زیباست و خوشبو شاید آنقدر ها عمر نکند ، زن ها همه شان گلِ گلند
یکی زیباست که چشم های همه را خیره می کند ، یکی مهربانی اش جلوه می کند ، یکی دست پخت دارد بیا و ببین ، یا مثلا یکی آنقدر خوش ذوق است ، سبزی پلو را میریزد توی سینی قلم کاری شده ی اصفهان ، ماهی شکم پر را طوری می آراید که ماهی بیچاره اگر جان داشت حتما یک سلفی می گرفت ، یکی هم فقط بلد است حرف بزند ، همین خوب حرف زدن ، کم چیزی نیست ، اینکه خستگی یک شب کشیک را با دو کلمه از تن آقا در کند آخرِ همه ی ظرافت هاست ، بعضی خانم ها هم هستند اهل ساز و آواز و دهل ، یک چنگی به تار بزنند ، قند توی دل مردشان آب می کنند ، یک زن هایی هستند چشم هایشان حکم سلاح دارد ، با همان ریملی که از دوشنبه بازار خریده اند تو را به رگبار می بندند ، دیده اید بعضی گل ها هستند برگ هایشان بهتر از خودشان ، بعضی زن ها هستند موهایشان بهتر از صورت ساده شان ، همین موهای مشکی رنگ نخورده را بلند می کنند ، می گذارند میان یک گلِ سر توپ توپی و تو هلاک می شوی
زن ها همه از دم گل تشریف دارند ، شما ببین کدام بیشتر به گلدان دلت می آید ، آب و نان از تو ، ریشه از او ، و به همین سادگی عشق گل می کند .
#مسعود_ممیزالاشجار
📚 @PDFsCom
زن ها هم همینند
همه ی گل ها آنقدر ها هم که باید زیبا نیستند ، و بعضی خیلی زیبا هستند و آنقدر که باید عطر خوشی از خودشان متساعد نمی کنند ، یکی هم که زیباست و خوشبو شاید آنقدر ها عمر نکند ، زن ها همه شان گلِ گلند
یکی زیباست که چشم های همه را خیره می کند ، یکی مهربانی اش جلوه می کند ، یکی دست پخت دارد بیا و ببین ، یا مثلا یکی آنقدر خوش ذوق است ، سبزی پلو را میریزد توی سینی قلم کاری شده ی اصفهان ، ماهی شکم پر را طوری می آراید که ماهی بیچاره اگر جان داشت حتما یک سلفی می گرفت ، یکی هم فقط بلد است حرف بزند ، همین خوب حرف زدن ، کم چیزی نیست ، اینکه خستگی یک شب کشیک را با دو کلمه از تن آقا در کند آخرِ همه ی ظرافت هاست ، بعضی خانم ها هم هستند اهل ساز و آواز و دهل ، یک چنگی به تار بزنند ، قند توی دل مردشان آب می کنند ، یک زن هایی هستند چشم هایشان حکم سلاح دارد ، با همان ریملی که از دوشنبه بازار خریده اند تو را به رگبار می بندند ، دیده اید بعضی گل ها هستند برگ هایشان بهتر از خودشان ، بعضی زن ها هستند موهایشان بهتر از صورت ساده شان ، همین موهای مشکی رنگ نخورده را بلند می کنند ، می گذارند میان یک گلِ سر توپ توپی و تو هلاک می شوی
زن ها همه از دم گل تشریف دارند ، شما ببین کدام بیشتر به گلدان دلت می آید ، آب و نان از تو ، ریشه از او ، و به همین سادگی عشق گل می کند .
#مسعود_ممیزالاشجار
📚 @PDFsCom
کنفوسیوس، حکیم و سیاست مدار چینی قرن پنجم قبل از میلاد؛ که به عنوان پنجمین شخصیت تاثیر گذار تاریخ شناخته می شود؛ پنج مورد زیر را دوای تمام درد های جهان می داند که اگر رعایت شوند همه چیز خوب می شود :
مهربانی در رابطه میان پدر و پسر
لطف برادر بزرگتر به برادر کوچکتر و تواضع برادر کوچکتر در مقابل برادر بزرگتر
عدالت شوهر با زن و اطاعت زن از شوهر
علاقهمندی زبردستان به زیردستان و اطاعت زیردستان از زبردستان
مهربانی فرمانروایان به رعایا و وفاداری رعایا به فرمانروایان
📚 @PDFsCom
مهربانی در رابطه میان پدر و پسر
لطف برادر بزرگتر به برادر کوچکتر و تواضع برادر کوچکتر در مقابل برادر بزرگتر
عدالت شوهر با زن و اطاعت زن از شوهر
علاقهمندی زبردستان به زیردستان و اطاعت زیردستان از زبردستان
مهربانی فرمانروایان به رعایا و وفاداری رعایا به فرمانروایان
📚 @PDFsCom
شاید تعجب کنی از حرف من، اما به عقیده من بیشتر مردم، بیشتر وقت ها دروغ می گویند. نه بیشتر مردم، که همه مردم همه وقت ها دروغ میگویند! فقط وقتهایی که تنها هستند، ممکن است راست هم بگویند. اما به ندرت! چون آدمی وقتی هم که تنها میشود، تنهاییش پر است از دروغهایی که در میان جماعت و با دیگران گفته بوده. حق هم دارد که دروغ بگوید. چون که حقیقت آدم را دیوانه میکند!
📕 کلیدر
✍🏻 #محمود_دولت_آبادی
📚 @PDFsCom
📕 کلیدر
✍🏻 #محمود_دولت_آبادی
📚 @PDFsCom
اهمیت دادن بیش از اندازه به نظر دیگران، جنونی است که بر همهٔ مردم حاکم است. این جنون چه در سرشت ما ریشه داشته باشد، چه حاصل جامعه و تمدن باشد، بههرحال بر همهٔ کردار و رفتار ما تأثیر بیش از اندازه میگذارد و دشمن نیکبختیِ ما است.
📕 در باب حکمت زندگی
✍🏻 #آرتور_شوپنهاور
📚 @PDFsCom
📕 در باب حکمت زندگی
✍🏻 #آرتور_شوپنهاور
📚 @PDFsCom
تفاوت فرهنگی دو جامعه.
این دو تصویر آنقدر گویا هستند که نیاز به هیچ شرح بیشتری ندارد. اما نمیتوان از کنار این دو تصویر عجیب و پر از مفهوم به سادگی گذشت.
تصویر بالا کودکانی را در حال نواختن موسیقی نشان میدهد، که این را قطعاً همه شما میدانید بچههایی که در این محافلِ فرهنگی رشد میکنند انسانهایی شفیق بار میآیند که دنیا را جز برای دوست داشتن نمیخواهند.
و تصویر پایین بچههایی را نشان میدهد که در دست آنها بهجای قلم و دفتر تفنگ گذاشتهاند، تا کشتن را بهآنها بیاموزند.
انسانهایی مسخ شده و فاقد تعقل که فکر میکنند تنها عقیدهٔ آنها حقیقت مطلق است.
📚 @PDFsCom
این دو تصویر آنقدر گویا هستند که نیاز به هیچ شرح بیشتری ندارد. اما نمیتوان از کنار این دو تصویر عجیب و پر از مفهوم به سادگی گذشت.
تصویر بالا کودکانی را در حال نواختن موسیقی نشان میدهد، که این را قطعاً همه شما میدانید بچههایی که در این محافلِ فرهنگی رشد میکنند انسانهایی شفیق بار میآیند که دنیا را جز برای دوست داشتن نمیخواهند.
و تصویر پایین بچههایی را نشان میدهد که در دست آنها بهجای قلم و دفتر تفنگ گذاشتهاند، تا کشتن را بهآنها بیاموزند.
انسانهایی مسخ شده و فاقد تعقل که فکر میکنند تنها عقیدهٔ آنها حقیقت مطلق است.
📚 @PDFsCom
موشی افسار شتری را گرفت و به راه افتاد. شتر به دلیل طبع آرامی که داشت با وی همراه شد ولی در باطن منتظر فرصتی بود تا خطای موش را به وی گوش زد کند. این دو به راه ادامه دادند تا به کنار رودخانه ای رسیدند.
موش از حرکت باز ایستاد و شتر از او پرسید:
«چرا ایستاده ای تو رهبر و پیشاهنگ من هستی؟»
موش گفت: «این رودخانه خیلی عمیق است.»
شتر پایش را در آب نهاد و رو به موش گفت: «عمق این آب فقط تا زانوست.»
موش گفت: «میان زانوی من و تو فرق بسیار است.»
شتر پاسخ داد: «تو نیز از این پس رهبری موشانی چون خود را بر عهده گیر.»
چون پیمبر نیستی پس رو براه
تا رسی از چاه روزی سوی جاه
تو رعیت باش گر سلطان نیی
خود مران چون مرد کشتی بان نیی
📕 مثنوى معنوی
📚 @PDFsCom
موش از حرکت باز ایستاد و شتر از او پرسید:
«چرا ایستاده ای تو رهبر و پیشاهنگ من هستی؟»
موش گفت: «این رودخانه خیلی عمیق است.»
شتر پایش را در آب نهاد و رو به موش گفت: «عمق این آب فقط تا زانوست.»
موش گفت: «میان زانوی من و تو فرق بسیار است.»
شتر پاسخ داد: «تو نیز از این پس رهبری موشانی چون خود را بر عهده گیر.»
چون پیمبر نیستی پس رو براه
تا رسی از چاه روزی سوی جاه
تو رعیت باش گر سلطان نیی
خود مران چون مرد کشتی بان نیی
📕 مثنوى معنوی
📚 @PDFsCom
وقتی اتفاق وحشتناکی روی میدهد، واکنش طبیعیمان این است که میپرسیم: «چرا من؟ مگه چیکار کردم که مستحق چنین اتفاقیام؟» به طور کلی، هر قدر جوانتر باشیم، یا هرچه تجربهی بدتری داشته باشیم، طبیعتاً بیشتر خودمان را به خاطر دردی که داریم سرزنش میکنیم. احساس میکنیم مشکلی ذاتی باعث گیرافتادن ما در چنین وضعیتی شده است. مهمترین قدم برای تعبیر معنای دردمان، درک این نکته است که درد ربطی به استحقاق ندارد. درد بازی با مجموع صفر نیست. اگر فردی به ما آسیبی برساند، آسیبرساندنِ متقابل دردی را دوا نمیکند.
در حقیقت، درد عکس این است. درد مسری است. مثل ویروس است. هرچه بیشتر آسیب ببینیم، تمایل بیشتری برای آسیب بیشتر به خودمان و آسیب بیشتر به دیگران پیدا میکنیم. از کوتاهیهایی که خودمان متوجهشان میشویم، برای توجیه رفتارهای مخربِ بیشتری در قبال خود و اطرافیانمان استفاده میکنیم.
📕 عشق کافی نیست
✍🏻 #مارک_منسن
📚 @PDFsCom
در حقیقت، درد عکس این است. درد مسری است. مثل ویروس است. هرچه بیشتر آسیب ببینیم، تمایل بیشتری برای آسیب بیشتر به خودمان و آسیب بیشتر به دیگران پیدا میکنیم. از کوتاهیهایی که خودمان متوجهشان میشویم، برای توجیه رفتارهای مخربِ بیشتری در قبال خود و اطرافیانمان استفاده میکنیم.
📕 عشق کافی نیست
✍🏻 #مارک_منسن
📚 @PDFsCom
این کتابها رو بخون چون بهت یاد میدن چطوری زندگیت رو تو موقعیتهای مختلف نجات بدی و به خودت کمک کنی!
- برایت چه اتفاقی افتاد، اوپرا وینفری
- افسردگی نهفته اثر مارگارت رابینسون رادرفورد
- شکست عشقی اثر ریچارد بی راس
- محکم در آغوشم بگیر اثر سو جانسن
- قدرت شروع ناقص اثر جیمز کلیر
- مهربانی با خود اثر تیم دزموند
- زندگی خود را دوباره بیافرینید اثر جِفری ای. یانگ
- جرات داشته باش اثر فردریک فانژه
📚 @PDFsCom
- برایت چه اتفاقی افتاد، اوپرا وینفری
- افسردگی نهفته اثر مارگارت رابینسون رادرفورد
- شکست عشقی اثر ریچارد بی راس
- محکم در آغوشم بگیر اثر سو جانسن
- قدرت شروع ناقص اثر جیمز کلیر
- مهربانی با خود اثر تیم دزموند
- زندگی خود را دوباره بیافرینید اثر جِفری ای. یانگ
- جرات داشته باش اثر فردریک فانژه
📚 @PDFsCom
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اگر قضاوت نادرستی دربارهی کسی بکنم، جهان همه ی تلاشش را میکند تا مرا در شرایط او قرار دهد تا به من ثابت کند در تاریکی همه ی ما شبیه یکدیگریم.
📕 جنایت و مکافات
✍🏻 #دایستایوفسکی
📚 @PDFsCom
📕 جنایت و مکافات
✍🏻 #دایستایوفسکی
📚 @PDFsCom
این جملات عاشقانه ی البر کامو واقعا محشره، مخصوصا اونجا که میگه:
"مراقب ما باش…"
و امضای تهش:
"ناتوان از کَنده شدن از تو… "
چه چیزی قشنگتر از داشتن کسیه که مراقب هردوتون باشه و تو نتونی ازش کَنده بشی:
"عشق عزیز من، به چهرهی شادابت فکر میکنم و این نیروی واقعی و امید من است. مراقبِ ما باش. خودت را زیبا، روشن، قوی حفظ کن. خودت را برای خوشبختی آماده کن. این یگانه وظیفهایست که ما داریم. دیگر مرا هرگز از زندگیت بیرون نکن. بپذیر، نه آنطور که تقدیری محتوم را پذیرا میشویم؛
مرا آنطور بپذیرم که انسانی را میپذیریم با همهی ضعفها و قوتهایش. منتظرم بمان. همهچیز را از نو میسازم. خودم را. عشقمان را، میان دستهای تو در امتدادِ این فراق. با کورترین اعتمادها.
مأیوس میبوسمت.
📕 ناتوان از کندهشدن از تو
✍🏻 #آلبر_کامو
📚 @PDFsCom
"مراقب ما باش…"
و امضای تهش:
"ناتوان از کَنده شدن از تو… "
چه چیزی قشنگتر از داشتن کسیه که مراقب هردوتون باشه و تو نتونی ازش کَنده بشی:
"عشق عزیز من، به چهرهی شادابت فکر میکنم و این نیروی واقعی و امید من است. مراقبِ ما باش. خودت را زیبا، روشن، قوی حفظ کن. خودت را برای خوشبختی آماده کن. این یگانه وظیفهایست که ما داریم. دیگر مرا هرگز از زندگیت بیرون نکن. بپذیر، نه آنطور که تقدیری محتوم را پذیرا میشویم؛
مرا آنطور بپذیرم که انسانی را میپذیریم با همهی ضعفها و قوتهایش. منتظرم بمان. همهچیز را از نو میسازم. خودم را. عشقمان را، میان دستهای تو در امتدادِ این فراق. با کورترین اعتمادها.
مأیوس میبوسمت.
📕 ناتوان از کندهشدن از تو
✍🏻 #آلبر_کامو
📚 @PDFsCom
معرفی بهترین ایرداپ هایی که براتون پول میشن :
چه بخوایم چه نخوایم بلوم مطمئن ترین پروژه ای هست که میدونیم پول خواهد شد. چون مدیران سابق بایننس پشتش هستند، هم سرمایه ش رو دارن هم حامی دارن و هم اینکاره هستن:
🤑 @BlumCryptoBot
تایم فارم تیم ثروتمندی داره و قطعا قیمت بسیار خوبی خواهد گرفت. اگر به هر دلیلی جدیش نگرفتی الان شروع کن:
🎮 @TimeFarmCryptoBot
ربات کرم وحشی دارای تیک آبی تلگرام فقط سیزده روز تا پایانش مونده:
🫥 @wormfare_slap_bot
راکی ربیت تیک آبی توییتر رو گرفت و بزودی تیک آبی تلگرام رو هم میگیره. تعداد کاربران راکی ربیت در یک روز بیش از یک میلیون نفر افزایش یافت! چنان قابلیت پیشرفتی تو این بازی میبینم که تو هیچ بازی نمیبینم:
🍓 @rocky_rabbit_bot
ممفی به دلیل جذب سرمایه بالا و تیم قوی بیشتر از همستر و تپ سواپ سود خواهد داد از من گفتن :
🪙 @memefi_coin_bot
چه بخوایم چه نخوایم بلوم مطمئن ترین پروژه ای هست که میدونیم پول خواهد شد. چون مدیران سابق بایننس پشتش هستند، هم سرمایه ش رو دارن هم حامی دارن و هم اینکاره هستن:
تایم فارم تیم ثروتمندی داره و قطعا قیمت بسیار خوبی خواهد گرفت. اگر به هر دلیلی جدیش نگرفتی الان شروع کن:
ربات کرم وحشی دارای تیک آبی تلگرام فقط سیزده روز تا پایانش مونده:
راکی ربیت تیک آبی توییتر رو گرفت و بزودی تیک آبی تلگرام رو هم میگیره. تعداد کاربران راکی ربیت در یک روز بیش از یک میلیون نفر افزایش یافت! چنان قابلیت پیشرفتی تو این بازی میبینم که تو هیچ بازی نمیبینم:
ممفی به دلیل جذب سرمایه بالا و تیم قوی بیشتر از همستر و تپ سواپ سود خواهد داد از من گفتن :
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
افرادی هم هستند که مزدور صفت به دنیا آمدهاند. اینها هیچ خوبیای در حق دوستان و خانواده شان نمیکنند.
در حالی که با خدمت به غریبهها، خودستایی شان ارضا می شود (غریبه پرست هستند)
هر چقدر کانون عواطفشان به ایشان نزدیکتر باشد، کمتر محبت میکنند؛ هر چقدر دورتر باشد، علاقه و توجه بیشتری نشان میدهند.
📕 باباگوریو
✍🏻 #اونوره_دوبالزاک
📚 @PDFsCom
در حالی که با خدمت به غریبهها، خودستایی شان ارضا می شود (غریبه پرست هستند)
هر چقدر کانون عواطفشان به ایشان نزدیکتر باشد، کمتر محبت میکنند؛ هر چقدر دورتر باشد، علاقه و توجه بیشتری نشان میدهند.
📕 باباگوریو
✍🏻 #اونوره_دوبالزاک
📚 @PDFsCom
بسیاری از مردم به هنگام گفتگو کلماتی مخرب را ادا میکنند مثل: مریضم، ورشکست شدم، جانم به لبم رسید، بد شانسم و ...
به یاد داشته باشید، از سخنان تو، بر تو حکم خواهد شد.
کلامتان بی اثر باز نخواهد گشت و آنچه را برزبان رانده اید به جا خواهید آورد.
📕 چهار اثر
✍🏻 #اسکاول_شین
📚 @PDFsCom
به یاد داشته باشید، از سخنان تو، بر تو حکم خواهد شد.
کلامتان بی اثر باز نخواهد گشت و آنچه را برزبان رانده اید به جا خواهید آورد.
📕 چهار اثر
✍🏻 #اسکاول_شین
📚 @PDFsCom
پدرم دلواپسِ آیندهی خواهرم است، اما حتی یکبار هم اتفاق نیفتاده که با هم به کافی شاپ بروند، در خیابان قدم بزنند و گاهی بلند بلند بخندند.
خواهرم نگران فشار خون پدرم است؛اما حتي يك بار هم نشده خواسته هايش را به تعويق بيندازد تا پدر كمي احساس آرامش كند.
مادرم با فکرِ خوشبختیِ من خوابش نمیبرد. اما حتی یکبار هم نشده که با من در موردِ خوشبختیام صحبت کند و بپرسد: فرزندم چه چیزی تو را خوشحال میکند؟
من با فکرِ رنج و سختیِ مادرم از خواب بیدار میشوم. اما حتی یکبار هم نشده که دستش را بگیرم، با او به سینما بروم، با هم تخمه بشکنیم، فیلم ببینیم و کمی به او آرامش بدهم.
ما از نسلِ آدمهای بلاتکلیف هستیم.
از یکطرف در خلوتِ خود، دلمان برای این و آن تنگ میشود،
از طرف دیگر، وقتی به هم میرسیم، لالمانی میگیریم!
انگار نیرویی نامرئی، فراتر از ما وجود دارد که دهانمان را بسته تا مبادا چیزی در مورد احساس مان بگوئیم!
راستی چرا؟!
📚 @PDFsCom
خواهرم نگران فشار خون پدرم است؛اما حتي يك بار هم نشده خواسته هايش را به تعويق بيندازد تا پدر كمي احساس آرامش كند.
مادرم با فکرِ خوشبختیِ من خوابش نمیبرد. اما حتی یکبار هم نشده که با من در موردِ خوشبختیام صحبت کند و بپرسد: فرزندم چه چیزی تو را خوشحال میکند؟
من با فکرِ رنج و سختیِ مادرم از خواب بیدار میشوم. اما حتی یکبار هم نشده که دستش را بگیرم، با او به سینما بروم، با هم تخمه بشکنیم، فیلم ببینیم و کمی به او آرامش بدهم.
ما از نسلِ آدمهای بلاتکلیف هستیم.
از یکطرف در خلوتِ خود، دلمان برای این و آن تنگ میشود،
از طرف دیگر، وقتی به هم میرسیم، لالمانی میگیریم!
انگار نیرویی نامرئی، فراتر از ما وجود دارد که دهانمان را بسته تا مبادا چیزی در مورد احساس مان بگوئیم!
راستی چرا؟!
📚 @PDFsCom