Telegram Web Link
🔴 ۷ رفتار که افراد دارای اعتماد به نفس بالا آن را انجام نمی‌دهند!


🚩از مسؤولیت فرار نمی‌کنند. برای نمونه زمانی که با تاخیر به سرکار می‌رسند، ترافیک را بهانه نمی‌کنند.

🚩 از انجام کارهای ترسناک خودداری نمی‌کنند و اجازه نمی‌دهند ترس زندگی‌‌شان را دربرگیرد و مانع تجربه‌کردن امور جدید توسط آن‌ها شود که این امر باعث تقویت و پیشرفت شخصیت آنها خواهد شد.

🚩همواره در راحتی و رفاه به سر نمی‌برند. زیرا می‌دانند ماندن در این وضعیت باعث ناکامی در رسیدن به آرزوهایشان خواهد شد و در صورتی که بخواهند موفق شوند باید راحت طلبی را کنار بگذارند.

🚩 هرگز هیچ‌کدام از کارهایشان را به زمان مناسب، شرایط مناسب، هفته بعد، هر زمان که وقت کافی وجود داشت موکول نمی‌کنند. بلکه بر انجام اقدامات لازم در زمان مناسب تاکید دارند.

🚩 تلاش نمی‌کنند بر دیگران سلطه یابند و به واکنش های منفی توجهی نمی‌کنند.

🚩درباره مردم قضاوت و پیش‌داوری نمی‌کنند. زیرا آن‌ها با خودشان به حدی مهربان هستند که نیازی به این ندارند که برای احساس برتر بودن در غیاب اطرافیانشان به آن‌ها توهین کنند.

🚩خودشان را با هیچ‌کس مقایسه نمی‌کنند و هرگز با هیچ کسی جز خودشان در گذشته رقابت نمی‌کنند.


📍 @organizationb
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🅱آزمون تعیین سطح خودشیفتگی!

🔺از سال ۱۸۹۸ که پزشک بریتانیایی به نام هولاک الیس برای اولین بار اصطلاح «نارسیسم» را برای توصیف آدمهایی به‌کار برد که فانتزی‌های خودپرستانه‌شان بر واقعیت غلبه دارد، تا امروز، پژوهشگران و نظریه‌پردازان، هزاران صفحه درباره اختلال شخصیت خودشیفته نوشته‌اند.

🔺خودشیفته‌ها همه جا هستند و شک نکنید که صابون آنها به تن شما هم خورده است. وقتی از اختلال روانی صحبت می‌کنیم، شاید تصویر یک آدم نامتعادل و درمانده و بی‌مصرف به ذهنتان بیاید، اما دستکم در مورد اختلالات شخصیت اینطور نیست.

🔺در میان هنرمندان مشهور، دانشمندان برجسته، قهرمانان ورزشی، سیاستمداران در بالاترین سطوح و حتی اساتید روانشناسی، مبتلایان به اختلال شخصیت به‌ویژه خودشیفته‌‌ها کم نیستند؛ چون این اختلالات، جز در روابط نزدیک، قاعدتا مشکلی در زندگی مبتلایان ایجاد نمی‌کنند.

🔺یک خودشیفته، جز اینکه با حق‌به‌جانب و طلبکار بودن، فقدان همدلی، حسادت، تحقیر، بهانه‌گیری و نگاه ابزاری، دیگران را آزار دهد و آنها را از خود دور کند، داستان دیگری ندارد. اما تصور کنید آدم خودشیفته، پدر، مادر، همسر، همکار نزدیک یا رئیس شما، یا از آن‌بدتر، وزیر و وکیل یا حتی شخص اول مملکت باشد. آن‌وقت چه اتفاقی می‌افتد؟

🔺نشانگر اصلی اختلال شخصیت خودشیفته، فقدان همدلی است. یعنی عدم توانایی در نگاه کردن به دنیا از دریچه چشم دیگران؛ معتبر ندانستن دیدگاه، نیاز، خواسته‌ها و حقوق‌شان، و منافع خود را بالاتر از هرچیز دیدن. یک آدم خودشیفته حقیقتاً از رنج دیگران باخبر نیست، هرچند همدلی را احتراماً یا عرفاً در کلام ابراز کند.

🔺یک‌پای خودشیفتگی در ژن آدمهاست و پای دیگرش در تجارب اولیه کودکی، که در هر دوی آنها اراده خود فرد دخیل نیست. از این‌روست که خودشیفته‌ها در عین آزارندگی، ترحم‌برانگیزند. هرچند این نافی مسئولیت‌شان در قبال تصمیمات‌شان نیست و پیامد ناگزیر خودشیفتگی، تنهایی روزافزون در سراشیبی سقوط است./ دکتر محمدرضا رجبی شکیب


📍 @organizationb
🅱بعد از ترفیع، روابط کاری خود را دوباره تنظیم کنید



هنگامی که به یک موقعیت شغلی جدید ارتقا پیدا می کنید، بسیاری از روابط شما در کار تغییر می کند. به عنوان مثال ممکن است افرادی که قبلا مافوق شما بوده اند، در موقعیت جدید، هم رتبه شما باشند.

بنابراین در مورد انتظارات جدید همکاران خود فکر کنید. سپس چندین جلسه با یک به یک همکاران خود ترتیب دهید و از آنها بپرسید چگونه در نقش جدید خود میتوانید به آنها کمک کنید. هدف شما باید این باشد که بتوانید یک شریک کاری خوب برای هم رتبه های خود باشید.


این درخواست شما به آنها نشان می دهد که برای مشاوره و همکاری با آنها ارزش قائل هستید و از آنان قدردانی می کنید. در روزهای اول صبور باشید، همکاران شما ممکن است برای تطبیق موقعیت شما در تیم، نیاز به زمان داشته باشند. به جای اینکه ایده های خود را در روزهای اول بیان کنید، به دیگران گوش بدهید و از دیگران یاد بگیرید.


شایستگی و اعتماد به نفس خود را در پروژه ها با تواضع و فروتنی نشان بدهید. شما نباید به عنوان فردی جلوه کنید که بیش از حد روی موفقیت خود متمرکز شده است.



📍 @organizationb
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🅱 برای ارتباط با مخاطبان تان، داستان های شکست شخصی خود را با آنها به اشتراک بگذارید


یک مجری خوب و مسلط می داند که چگونه باید با مخاطبان خود ارتباط برقرار کند، اما بهترین راه برای انجام این کار چیست؟

اشتراک‌گذاری داستان‌های شخصی، به‌ویژه داستان هایی که نشان می‌دهند شما در گذشته چگونه دچار مشکل و یا شکست شده‌اید و در نتیجه آن رشد کرده‌اید، موجب واقعی تر دیده شدن موفقیت های شما و همچنین افزایش اعتماد مخاطبان به شما می شود. بنابراین سه داستان مختلف از شکست های خود را تعیین کنید که بتوانید در مکان های مختلف ارائه دهید.

چه جزئیاتی را می‌توانید با افراد به اشتراک بگذارید که به آنها کمک می‌کند تا با شکست‌ ارتباط برقرار کنند و به نظرشان مساله ای عادی باشد؟

به یاد داشته باشید در عین حال که آسیب پذیری شکست ها را منتقل می کنید، حتماً این داستان‌ها را با درس تاب‌آوری به پایان برسانید تا مخاطبان شما ترغیب شوند و به راه خود ادامه دهند.
از عباراتی مانند "احساس من این است"، "احساس ترسناکی است که این را به اشتراک بگذارم" یا "من تردید داشتم که این موضوع را پیش بکشم" استفاده کنید که پرده از افکار شما برداشته شود و بتوانید با مخاطبان خود ارتباط برقرار کنید.

اگر بیان داستان های شکست، برای شما ناخوشایند است، داستان های الهام بخش دیگران را مطالعه کنید. سخنرانی‌های TED مورد علاقه‌تان را تماشا کنید یا به پادکست‌ها گوش دهید تا سرنخ‌ها و نکاتی را در مورد اینکه چگونه افراد ناشناس قدرتمند و متقاعدکننده داستان‌هایی را برای الهام بخشی به اشتراک می‌گذارند، جمع‌آوری کنید. چه زمانی بیشترین ارتباط را با گوینده احساس می کنید؟ آنها چه چیزی را به اشتراک گذاشتند که باعث شد شما به اصالت آنها ایمان بیاورید و به عنوان یک انسان با آنها ارتباط برقرار کنید؟ به تکنیک های مورد علاقه خود توجه کنید و سپس برای ریسک کمتر، آنها را در گفتار روزانه خود قبل از آمدن روی صحنه تمرین کنید.


📍 @organizationb
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🅱ایجاد سرگرمی در محل کار نوعی سرمایه گذاری است!


اکثر کارکنان روز را پر از شور و شوق شروع می کنند، اما در طول روز کسل و یا دچار استرس می‌شوند، زیرا معمولا چندین کار یکسان و یکنواخت را انجام دهند. اما با ایجاد سرگرمی در محل کار می‌توان بر این مشکل غلبه کرد.

فرصت هایی برای ایجاد روابط قوی با همکاران یا ارتقاء خلاقیت و شادی ایجاد کنید. شور و اشتیاق و فعالیت بیشتر در محل کار منجر به افزایش بهره وری و سود بیشتر می گردد.

تشویق کارمندان به ایجاد سرگرمی

حجم کاری بیش از حد توانایی تخیل را کاهش می دهد و کارمندان را ناراضی می کند که در نتیجه سطح بهره‌وری پایین می‌آید.
با درنظر گرفتن جنبه های مثبت ایجاد سرگرمی در محل کار متوجه می‌شوید که این کار یک سرمایه‌گذاری سودمند برای کسب و کار است.
به کارکنان خود زمانی برای آرامش اختصاص دهید و ببینید که چگونه ذهن مثبت و بازیگوش، وظایف دشوار را به راحتی انجام می‌دهد.

ایده هایی برای ایجاد سرگرمی در محل کار

🔹روز تولد کارمندان را جشن بگیرید.
🔹مسابقه ماهانه مانند مسابقه "دارت" تدارک ببینید و جایزه تعیین کنید.
🔹با کارمندان هر واحد به صورت گروهی برای صرف ناهار در ماه یا فصل بیرون بروید.
🔹گاهی برنامه نمایش استعداد تدارک ببینید.
🔹یک دیوار را برای انجام کار هنری و نقاشی دیواری اختصاص دهید و باهم کار هنری ایجاد کنید.
🔹محل کار را با گلها و گیاهان تزئین کنید.

ایجاد سرگرمی در محل کار اتلاف وقت نیست، بلکه یک سرمایه گذاری برای پرورش یک فرهنگ پویا است که به نوبه خود خلاقیت و شادی را در میان کارکنان افزایش می‌دهد که منجر به افزایش بهره‌وری و در نتیجه درآمد بیشتر نیز می‌شود.



📍 @organizationb
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🅱 در کار تیمی، همسان بودن لازم نیست؛ هماهنگ بودن مهم است.





📍 @organizationb
🅱تغییر در باور و اندیشه، نخستین قدم در تغییر رفتار است.

اگر باور کنی که هر تغییری میتواند بر تو آسیب وارد کند، در مقابل آن تغییر مقاومت خواهی کرد.


اما اگر باور کنی که تغییر زمینه و مقدمه موفقیت است، به استقبال آن تغییر خواهی رفت.

و به یاد داشته باش که سریعترین راه برای ایجاد تغییر، ''خندیدن'' به حماقت گذشته است.

📕 کتاب:چه کسی پنیر مرا جابه‌جا کرد
✍🏻 اثر:
#اسپنسر_جانسون



📍 @organizationb
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🅱 من آنچه در توان داشته‌ام انجام داده‌ام

👤لوئی پاستور

در هر حرفه و شغلی که هستید، نه اجازه بدهید که به بدبینی‌های بی‌حاصل آلوده شوید و نه بگذارید که بعضی لحظات تاسف‌بار که برای هر ملتی پیش می‌آید شما را به یاس و ناامیدی بکشاند. در آرامش حاکم بر آزمایشگاه‌ها و کتابخانه‌هایتان زندگی کنید.

نخست از خود بپرسید:
من برای یادگیری خود چه کرده‌ام؟
سپس همچنان که پیش‌تر می‌روید بپرسید:
من برای کشورم چه کرده ام؟ و این پرسش را آن‌قدر ادامه دهید تا به این احساس شادی‌بخش و هیجان‌انگیز برسید که:
"شاید سهم کوچکی در پیشرفت و اعتلای بشریت داشته‌اید."

اما صرف نظر از هر پاداشی که زندگی به تلاش‌هایمان بدهد یا ندهد، آنگاه که لحظه مرگ فرا می‌رسد هر کدام از ما باید این حق را داشته باشیم که با صدای بلند بگوییم:

"من آنچه در توان داشته‌ام، انجام داده‌ام."



📍 @organizationb
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🅱 رهبران، شهودي هستند


در يك رهبري عالي، مشكلات هرگز نمي‌توانند تبديل به يك غول رعب‌آور شوند، چون در همان مراحل اوليه شناخته شده و از بين مي‌روند. رهبران برجسته معمولاً‌ به ترتيب زير مشكلي را مورد شناسايي قرار مي‌دهند:

🚩 قبل از اين كه آن را ببيند،‌ حسش مي‌كنند (حس ششم)

🚩 به دنبال آن‌ مي‌گردند و در موردش مي‌پرسند (كنجكاوي)

🚩 اطلاعات مربوط به آن را جمع‌آوري مي‌كنند (رسيدگي)

🚩 احساسات و يافته‌هاي خود را با معدودي از همكاران قابل اعتماد در ميان مي گذارند (ارتباط)

🚩 مشكل را تعريف مي‌كنند (به روي كاغذ آوردن)

🚩 منابع را كنترل مي‌كنند (ارزيابي)

🚩 تصميم مي‌گيرند (رهبري)

رهبران برجسته كمتر غافلگير مي‌شوند. چون مي‌دانند مشكلي كه گريبان آنها را گرفته، سخت‌ترين مشكل روي كره زمين نيست، فقط آنها آمدنش را نديده‌اند. به همين دليل، هميشه مراقب نشانه‌هايي كه خبر از بروز توفان را مي‌دهد، هستند.

منبع:به سوی طلا


📍 @organizationb
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🅱چگونه به جایگاه یک مدیر ارتقاء یابیم؟



آیا آماده جهش از نقش یک کارمند شرکت به نقش یک مدیر هستید؟ نشریه معتبر هاروارد بیزنس‌ری‌ویو چند راه را معرفی کرده است که به خودتان و همکارانتان نشان می‌دهد آماده این خیزش هستید.

در مورد مسایلی که طرفدار آن‌ها هستید، شفاف باشید. به عبارت دیگر، برند مدیریت خود را شناسایی کنید. از خود بپرسید: کدام سه ارزش برای شما به عنوان یک مدیر و همکار مهم است؟ چگونه آنها را در حرفه خود زندگی کرده‌اید؟ چرا آنها برای رسیدن به موفقیت مهم هستند؟ چگونه فلسفه مدیریت خود را در یک مصاحبه یا برای یک فرد جوان‌تر توصیف می‌کنید؟

مهارت‌های خود در تصمیم‌گیری را تقویت کنید. همانطور که از نردبان ترقی بالا می‌روید، مشکلاتی که با آن مواجه می‌شوید سخت‌تر و پیچیده‌تر می‌شوند و شما نسبت به تصمیمات خود پاسخگوتر خواهید بود. برای تبدیل شدن به یک تصمیم‌گیر ارشد، تمرین کنید که به دنبال نظرات تیم خود باشید، با خود و دیگران به طرز بی‌رحمانه‌ای صادق باشید (حتی وقتی حقیقت سخت است)، و دائماً فرضیات خود را به چالش بکشید.

خودآگاهی ایجاد کنید. به عنوان یک مدیر، هر چیزی که می‌گویید و انجام می‌دهید، تأثیر زیادی دارد. افراد شما را از نزدیک بررسی می‌کنند و  هر ژست و نظری که ارایه می‌کنید را تفسیر می‌کنند. بنابراین، احساسات خود را کنترل کنید. چون شما ترجیح می‌دهید افراد روی کار خود تمرکز کنند نه اینکه برای تشخیص حالت روحی شما انرژی صرف کنند.



📍 @organizationb
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🅱چطور جمع را با تصمیماتمان همراه کنیم؟






📍 @organizationb
🅱 10 تصمیم مدیریتی که کارکنان را از سازمان دور می سازد:


در اینجا ده تصمیم مدیریتی که به فرهنگ سازمانی آسیب می زند و موجب ترک سازمان توسط کارکنان می شود ، ذکر می گردد:

🚩   تصمیم به رتبه بندی و امتیازدهی کارکنان خود ، یکی در مقابل دیگری

  🚩 تصمیم به اجرای بازخورد 360 درجه که کارکنان را تشویق ( یا حتی وادار) به بازخورد ناشناس به یکدیگر می کند.

🚩 درخواست از کارکنانی که می خواهند در داخل سازمان جابجایی شغلی داشته باشند، برای کسب اجازه از مدیر فعلی خود.

🚩 درخواست از کارکنان برای ارائه دلیل مستند ( مانند اطلاعیه فوت) هنگام فوت یکی از اعضای خانواده شان، جهت ارائه مرخصی.

🚩 تصمیم به محاسبه هر غیبت کوچک از کار، در برابر کارکنان.

🚩  تصمیم به ثبت و یادداشت تخلفات، بجای توانمندسازی و شناخت موفقیت های کارکنان.

🚩 تصمیم به پر کردن پست سازمانی خالی با استخدام های خارج از سازمان، زمانیکه افراد مناسبی در حال حاضر در داخل سازمان وجود دارند.

🚩 تصمیم به اینکه واحد HR  بجای تیم حل مساله و فرهنگ ساز ، به یک تیم اجرای قانون تبدیل شود.

🚩 تصمیم به استخدام افراد با حقوق کمتر از نرخ بازار برای پست سازمانی مربوطه ، به دلیل صرفه جویی در هزینه ها.

🚩🚩 تصمیم به اداره سازمان بوسیله مطالعه تئوریها، بجای گوش دادن به کارکنان شایسته ای که استخدام شده اند.



📍 @organizationb
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🅱توصیه هایی به مدیران به‌منظور بهبود فرهنگ سازمان:


1- ارزش‌های اصلی خود را مشخص کنید.
2- تجسم چیزی باشید که از دیگران انتظار دارید.
3- ارتباطات باز را تقویت کنید.
4- همکاری و کار گروهی را تشویق کنید.
5- بر توسعه کارکنان سرمایه‌گذاری کنید.
6- به دستاوردهای کارکنان پاداش دهید.
7- تعادل بین کار و زندگی را ارتقا دهید.
8- به تنوع در محیط کار توجه کنید.
9- نقش کارکنان را در دستیابی به اهداف سازمان شفاف کنید.
10- نوآوری و خلاقیت را تشویق کنید.
11- به رفاه کارکنان توجه کنید.
12- اعتماد و امنیت روانی را تقویت کنید.
13- با همدلی و دلسوزی رهبری کنید.
14- حس مالکیت و مسئولیت پذیری را تقویت کنید.




📍 @organizationb
🅱 پدیده رگرسیون یا برگشت به عقب



اگه دقت کرده باشین بعضی تیم های ورزشی که در یک فصل خاص نتایج درخشانی کسب کردن تو فصل بعد و با وجود حفظ همان بازیکنان و مربی، ممکنه تیم نتایج ضعیف‌تری کسب کنه و حتی به فینال هم نرسن. یا دانش آموزی که توی یک درس خاص نمره بسیار بالایی می گیره تو آزمون بعدیش، بدون هیچ مداخله یا آموزشی، به احتمال بسیار زیاد نمره اش به سمت نمره متوسط کلاس نزدیک می‌شه.


به این رخداد میگن "پدیده رگرسیون" که اتفاقا آماریست ها و روانشناسان در حد قسم بهش اعتقاد دارن. حرف حسابشم اینه که متغیرها در طول زمان بسیار تمایل دارن به میانگین خودشون برگردن.


این پدیده رگرسیون میگه: اینکه همیشه موفق باشید یا همیشه شکست خورده باشین، معنی نداره و بعد از یه مدت میانگین اطرافیانتون میشه وضعیت  شما.


بریم سراغ پدیده رگرسیون توی دنیای مدیریت و سازمان:

فرض کنید یک کارمند به طور مداوم عملکردش عالی بوده. طبق پدیده رگرسیون، در دوره‌های بعدی، به احتمال بسیار زیاد عملکرد این کارمند به سمت میانگین عملکرد گروه متمایل می‌شه. طی یک تحقیق علمی ۶۵ درصد از مدیران گزارش دادن که بعد از افزایش عملکرد و افزایش حقوق در دوره های بعدی با "پدیده رگرسیون" مواجه شدند.

یا یک فروشنده در یک ماه خاص به طور غیرمعمولی تعداد زیادی معامله را به ثمر رسونده. در ماه‌های بعد، با وجود تلاش‌های مشابه، احتمالا تعداد معاملاتش به سطح معمول خودش برمیگرده. طبق مطالعات موسسه گارتنر، ۵۰ درصد از شرکت هایی که با موفقیت یک محصول یا خدمات جدید رو عرضه میکنن، در سال بعد با کاهش فروش و سهم بازار مواجه میشن.
و مثال ها، گزارش ها و آمارهای متعدد از حوزه های دیگه سازمان.

وقتی بررسی میکنیم میبینم که این پدیده در دنیای سازمان و مدیریت هم خیلی فراوونه و میشه گفت که برای مدیران درک این موضوع از نون شب هم یه جورایی واجبتره. دلایلش رو لطف شما فکر کنید و بگید....

چند تا شرکت که پدیده رگرسیون رو به چشم دیدن با هم بررسی کنیم:


شرکت اپل که هممون میشناسیمش و روی موفقیتش تردیدنداریم، سال ۲۰۱۰ با عرضه iPad به بازار، انقلابی در صنعت تبلت ایجاد کرد و با سرعت به محبوب‌ترین تبلت در جهان تبدیل شد. با این حال، در سال‌های بعد، سهم بازار iPad به تدریج کاهش یافت و شرکت‌های رقیب مانند سامسونگ و آمازون سهم بیشتری از بازار را به خودشون اختصاص دادن.


یا تیم فوتبال رئال مادرید توی سال ۲۰۱۴ با قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا برای دهمین بار، رکورد جدیدی را در این رقابت‌ها به نام خود ثبت کرد. با این حال، در سال‌های بعد، رئال مادرید نتونست به این موفقیت‌ها دست پیدا کنه و در چندین دوره متوالی از لیگ قهرمانان اروپا حذف شد.

یا شرکت معظم تویوتا در دهه ۱۹۸۰ با تولید خودروهای با کیفیت و قابل اعتماد، به رهبر بازار جهانی خودرو تبدیل شد. با این حال، در دهه ۱۹۹۰، تویوتا با مشکلاتی در زمینه کیفیت و فراخوان‌های متعدد مواجه شد که به وجهه آن در بازار آسیب رساند.

شرکت مایکروسافت سال ۲۰۰۱ ویندوز XP اش کلی گرفت ولی بعدش سیستم عامل های جدید کنارش زدند.
و ...

سوال مهم: آیا پدیده رگرسیون را در حوزه منابع انسانی هم داریم؟

تقریبا همه افراد زمانیکه یک شغل یا موقعیت سازمانی جدیدی رو شروع میکنن، اون اوایل یه عالمه انرژی و انگیزه دارن و بعد از مدتی همه چی عادی میشه و انگیزه و شور کار کم میشه. این پدیده رگرسیون را داره نشون میده.

زمانیکه حقوق ها رو زیاد میکنن تا چند وقت حال همه خوبه اما بعد از یه مدتی انگار نه انگار و کارکنان درگیر "پدیده رگرسیون" میشن.

شرکت گوگل سال ۲۰۱۳، برنامه جدیدی به نام "پروژه پاداش" رو اجرا کرد که توی اون پروژه به کارمندانی که ایده های نوآورانه داشتن، پاداش های خوب و  سخاوتمندانه ای میداد. اولش این برنامه بسیار موفق بود و تعداد زیادی ایده های نوآورانه از سوی کارکنان ارائه شد. با این حال، در سال های بعد، تعداد ایده های نوآورانه به تدریج کم شد و به سطح قبل از اجرای برنامه بازگشت، علیرغم اینکه هنوز پاداش ها پابرجا بود.

در دهه ۱۹۸۰، شرکت جنرال موتورز برنامه های آموزشی و توسعه ای گسترده ای را برای ارتقای مهارت های کارکنان خودش اجرا کرد. این برنامه ها اولش خیلی موثر بودن و منجر به افزایش قابل توجهی در بهره وری و کیفیت محصولات شدن. ولی  در دهه ۱۹۹۰، اثربخشی این برنامه ها به تدریج کاهشی شد و جنرال موتورز با مشکلاتی در زمینه کیفیت و رقابت مواجه شد.

نتیجه اینکه دنیای مدیریت منابع انسانی هم به شدت درگیر پدیده رگرسیون یا برگشت به عقب هست.


📍 @organizationb
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🅱 نشانه های فردی که همیشه نقش قربانی را بازی می کند



همه ما قبلا نقش قربانی را بازی کردیم. چند نفر از ما تا به حال برادر یا خواهر کوچکتر خود را به خاطر شکسته شدن آینه ملامت کردیم؟
من خودم که این کار را کرده ام. چند نفر از ما تا به حال به خاطر خراب شدن کارها انگشت اتهام را به سوی همکار خود گرفته ایم؟ اما نقش قربانی را بازی کردن مانند خوردن غذای بد است ، در طولانی مدت تنها باعث می شود حالتان بدتر شود.

در این مقاله می خواهم درباره نشانه هایی که می گویند یک فرد نقش قربانی را بازی می کند صحبت کنم و همچنین خواهم گفت که این افراد به جای این کار باید چه واکنشی نشان دهند.

۱- آنها مسئولیت قبول نمی کنند

یک قربانی با اینکه قبول کند با یک اشتباه در ارتباط بوده و قبول مسئولیت مشکل دارد.
به جایش آنها انگشت اتهام را به سمت دیگران می گیرند و یا به راحتی نقش خود را در اشتباه پیش آمده انکار می کنند.

۲- در زندگی منجمد شده اند

قربانی ها فکر می کنند همیشه مورد بخشایش همه کس و همه چیز در اطراف خود قرار دارند. معمولا قربانی ها در زندگی شان پیشرفت نمی کنند چون دائما حس می کنند که ناتوانند. در نتیجه زندگی شان راکد می ماند.

۳- کینه به دل می گیرند

قربانی ها دوست دارند به نارضایتی های قدیمی چنگ بزنند. آنها از این ابزار مانند اسلحه استفاده می کنند و آن را برای هر کسی که سعی کند مسئولیت پذیرشان کند استفاده می کنند. قربانی از خاطرات و مناسبت های قدیمی که در آنها واقعا صدمه دیده استفاده می کند

۴- با قاطع بودن مشکل دارند

قربانی ها باور ندارند که می توانند واقعا زندگی شان را کنترل کنند بنابراین با تاکید روی اینکه چه چیزی نیاز دارند، می خواهند و استحقاقش را دارند دچار مشکل می شوند.

۵- احساس ناتوانی می کنند

معمولا، قربانی کسی است که به دیگران شک دارد، احساس عدم امنیت می کند و دائما به دنبال این است که از آخرین شایعات با خبر شود.

۶- به دیگران اعتماد ندارند

این مشکل تنها عدم اعتماد به دیگران نیست. آنها بر این باورند  که خودشان قابل اعتماد نیستند. بنابراین قربانی فرض را بر این می گیرد که دیگران هم مانند خودشان هستند، غیر قابل اعتماد.

۷- نمی دانند چه زمانی بگویند کافیست

در روابط، قربانیان هیچ حس محدودیتی ندارند. نمی دانند چه زمانی بگویند کافی است.

۸- به سادگی وارد مشاجره می شوند

قربانی ها با انتخاب نبرد خود مشکل دارند. برای آنها هر نبردی جنگ است. فکر می کنند همیشه مورد حمله هستند.


۹- برای خود متاسف هستند

افرادی که خود را قربانی می دانند یک عادت دارند که در آن برای خود دلسوزی می کنند. رفتارشان درست انعکاسی است از کودکی که نمی تواند از خود دفاع کند. ازآنجا که دیگران معمولا با این افراد همدردی یا همدلی نمی کنند، سعی می کنند خودشان این کار را برای خودشان انجام دهند

۱۰- همیشه زندگی را دارای کمبود می بینند

۱۱- منتقد هستند

قربانی نیاز دارد تا دیگران را پایین بیاورد و در آنها اشکال پیدا کند. با این کار حس زودگذری از برتر بودن پیدا می کنند.

۱۲- فکر می کنند کامل هستند

وقتی اشتباه یک قربانی در معرض دیده شدن قرار می گیرد ناگهان تبدیل به فردی کامل می شود. این غرور و خودشیفتگی باعث می شود قربانی از داشتن روابط و همکاری های واقعا صادقانه محروم شود.

۱۳- افراد را به کل از زندگی شان حذف می کنند

کافیه ، در زندگیم نباشد بهتر است!
اگر قبلا این جمله را زمانی شنیده اید که مسئله جدی پیش نیامده بوده بدانید با یک قربانی روبرو بوده اید. قربانی در هر رابطه یا کاری که دچار کوچکترین مشکل یا چالشی شود از این جمله استفاده می کند.

در آخر اگر فرد قربانی در رفتارهایش تغییر ایجاد نکند شاهد عواقب دردناکی در زندگی و روابطش خواهد بود.
همیشه راه های جایگزینی برای برخورد با مشکلات وجود دارد، زود تصمیم نگیرید، مسئولیت پذیر باشید و خود محوری را کنار بگذارید شما قربانی نیستید.




📍 @organizationb
🅱پنج پیامی که رهبران باید مدیریت کنند


اگر می‌خواهید بدانید چرا بسیاری از سازمان‌ها پس از مدتی دچار هرج‌ومرج می‌شوند، نگاهتان به حرف‌هایی باشد که از دهان رهبران آن‌ها خارج می‌شود. رهبران، همواره دم از ایده‌های بزرگ، جامع و البته پر از شبهه برای آینده شرکت می‌زنند. اغلب تصور می‌کنند که در مورد مفاهیمی چون «چشم‌انداز»، «پاسخ‌گویی» و «نتایج»، دیدگاه افراد با آن‌ها یکی است. نتیجه‌ی کار معمولاً رفتارهای نامنظم و هرج‌ومرج خواهد بود که ممکن است برای شرکت بسیار گران تمام شود.

پنج موضوع در عملکرد یک شرکت بسیار مؤثرند:
1⃣ساختار سازمانی و سلسله‌مراتب
2⃣ نتایج مالی
3⃣ حسی که رهبر از کارش دارد
4⃣ مدیریت زمان
5⃣ و در نهایت، فرهنگ‌سازمانی

تبیین، انتشار و کنترل صحیح این موارد فرصتی در راستای افزایش پاسخگویی و عملکرد بسیار بهتر در اختیار رهبر قرار می‌دهد.


📍 @organizationb
🅱 5 سوالي كه شخصيت افراد را فاش مي‌كند.


يكي از بهترين چيزهايي كه در زندگي وجود دارد ملاقات با افراد جديد است. دوست،‌ رئيس، همكار، همسايه يا آشنايان شما، همگي ابتدا برايتان غريبه بودند و وقتي كه براي اولين بار با آنها ملاقات كرديد اصلا نمي‌دانستيد كه از رابطه با آنها لذت مي‌ّبريد يا نه. با اين پنج پرسشي كه در اينجا مطرح مي‌كنيم، هنگام ملاقات با افراد مي‌توانيد تصوير دقيق‌تر و بهتري از آنها به دست آوريد.

بديهي است كه با سوالاتي مثل "شما تازه وارد هستيد؟" يا "چرا شغل قبلي خود را ترك كرديد؟" اطلاعات ضروري و خوبي به دست مي‌آوريد، ولي اينها كافي نيستند، چون با اين سوالات اطلاعاتي در مورد شخصيت آنها به دست نمي‌آوريد.

پنج سوالي كه در ادامه مطرح مي‌كنيم نه تنها اطلاعات مستقيم بيشتري در مورد فرد غريبه يا آشنا به شما مي‌دهند، بلكه در مورد شخصيت اين افراد نيز اطلاعات بسيار مفيدي در اختيار شما مي‌گذارند.

1 . شما خودتان را چطور توصيف مي‌كنيد؟


در واقع اين سوال نوعي ميانبر است تا فرد شخصيت خود را بروز دهد. با استفاده از نوع كلماتي كه هر كس براي توصيف خود استفاده مي‌كند مي‌توان به شخصيت او پي برد.

2 . بزرگ‌ترين دستاورد شما چيست؟‌

با اين سوال اطلاعات مهمي در مورد گذشته‌ِ‌ي فرد و اطلاعاتي هم در مورد شخصيتش به دست مي‌آوريد. مثلا متوجه مي‌َشويد كه بيشترين منافع اين شخص در كجا قرار دارد.

3 . آيا به تازگي كتاب خوبي خوانده‌ايد؟‌


پاسخ‌هايي كه در اين سوال دريافت خواهيد كرد خيلي متفاوت خواهند بود. به تفاوت بين خوانندگان دقت كنيد. مثلا بعضي افراد ممكن است بگويند من كتاب نمي‌خوانم. و برخي هم ممكن است مدت‌ها قبل يك كتاب خوانده باشند يا به يك كتاب دانشگاهي مراجعه كرده باشند. برخي هم واقعا اهل مطالعه بوده و كتاب‌‌هاي معروف را نام خواهند برد.

4 . شغل رويايي شما چيست؟‌


سوال هر چه مبهم تر باشد بهتر است. پاسخ به اين سوال هر چه كه باشد نشان مي‌دهد كه فرد موردنظر قبلا به اين موضوع فكر كرده يا اصلا به آن فكر نكرده است.

5 . قهرمان شخصي شما كيست؟


پاسخ به اين سوال، اطلاعات خاص‌تر و روشنگرتري به شما مي‌دهد. با اين سوال مي‌توانيد ميزان هوش يا سن شخص را تشخيص دهيد و از همه مهم‌تر اينكه مي‌توانيد بفهميد او به چه ارزش‌هايي احترام قائل است.

به طور كلي شايد برخي از اين سوالات را نتوانيم از هر غريبه‌اي كه در خيابان مي‌بينيم بپرسيم، ولي وقتي با يك مخاطب جديد گرم گرفتيم و كمي آشنا شديم، به راحتي مي‌توانيم اين سوالات را از او بپرسيم. واكنش افراد به اين سوالات، نحوه‌ي پاسخ گفتن، و كيفيت پاسخ آنها، بيانگر شخصيت آنهاست. اين مقدار اطلاعات براي هر تعامل اجتماعي لازم است.

برگرفته از سايت entrepreneur.com



📍 @organizationb
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🅱 فرسودگی شغلی چیست؟

مجموعه‌ای از خستگی عاطفی، خستگی فیزیکی و خستگی شناختی است و از استرس طولانی‌مدت و حل‌نشده‌ی کار ناشی می‌شود.



📍 @organizationb
🅱 استرس چگونه برعملکرد تاثیر می‌گذارد؟



استرس داشتن، ویژگی اصلی خیلی از مشاغل است. اما در فروش، چه به صورت فردی و چه به صورت سازمانی، نوعی استرس خاص حاکم است. وقتی آمار و ارقام روند نزولی پیدا می‌کند، واکنش مدیران افزایش فشار بر سازمان فروش است.

گروهی ۷۰ نفره از مدیران عامل یک کنفرانس تکنولوژی جهانی که سال گذشته برگزار شد، در پاسخ به این سوال که وقتی عملکرد مالی آنها افت می‌کند، چه راهکاری دارند، بی‌درنگ پاسخ دادند که از تیم فروش می‌خواهیم اعداد و ارقام را بالا بیاورند.

سر پا نگه داشتن کسب‌وکار، یکی از وظایف تیم فروش است، اما فشاری که بر آنها وارد می‌شود، محیطی پراسترس را ایجاد می‌کند که می‌تواند نتیجه معکوس به بار آورد. استرس زیاد در هر موقعیت حرفه‌ای، مانع شکوفایی استعدادها می‌شود و به تصمیم‌گیری ضعیف منجر می‌شود.

هنگام مواجهه با استرس شدید، توانایی ما برای تمرکز، حل مشکلات و توجه دقیق به جزئیات، به طور چشمگیری کاهش پیدا می‌کند. وقتی فروشنده‌ها برای بستن قراردادهای جدید، بیش از حد تحت فشار قرار می‌گیرند، عصبی می‌‌شوند و چرخه‌های فروشی که وعده داده‌اند را یا نیمه‌کاره می‌گذارند یا به آنها پایان می‌دهند.

تحمیل یا دیگر رفتارهای نامناسب، اثربخشی فروش را کاهش می‌دهد و به حاشیه سود آسیب می‌زند. خیلی از مشتریان هم وقتی برای خرید تحت فشار غیرعادی قرار می‌گیرند، واکنش معکوس نشان می‌دهند و اقدام به خرید نمی‌کنند؛ مخصوصا وقتی قرار باشد راه‌حل‌های پیچیده به آنها فروخته شود.

استرس باعث می‌شود کل تیم‌های فروش طوری رفتار کنند که هر معامله‌ای یک کسب‌وکار خوب به نظر بیاید. برای اینکه قراردادی راحت‌تر امضا شود، باید یک تخفیف بزرگ در نظر گرفت؟ اشکالی ندارد. این قرارداد دردسرساز به نظر می‌رسد و مشتری مناسب نیست؟

چه اهمیتی دارد، باید آمارهای این ماه را درست کنیم. در این شرایط، رویکرد این است: تحت هر شرایطی و با هر هزینه‌ای، به درآمدزایی برسیم. تمرکز فروشنده‌ها کوتاه مدت می‌شود و انگار فقط به آنها دستور داده شده کاری انجام دهند. این رویکرد،‌ عواقب بلندمدتی برای کسب‌وکار دارد: افزایش ضرر و شکست در ایجاد یک تجربه فروش جذاب.

رهبران کسب‌وکار در تلاش برای به حداکثر رساندن جنب‌وجوش و ایجاد حس اضطرار در سازمان فروش، اهمیت کسب نتایج خوب ماهانه یا فصلی را پررنگ‌تر از هر چیز دیگر می‌کنند. آنها با این کار، بازدهی بلند مدت کسب‌وکار را با ریسک مواجه می‌کنند.


افزایش هیجانات ذهنی و روانی، عملکرد را ارتقا می‌دهد؛ اما تا یک حد مشخص. از آن به بعد، هرقدر استرس افزایش یابد، عملکرد ضعیف می‌شود. پس بهترین حالت حد میانه‌ است و سطح بهینه استرس، بالاترین میزان عملکرد را ایجاد می‌کند.

اصطلاح فنی این سطح بهینه
استرس مفید (eustress) نام دارد که مدیران باید دقیقا بر همین میزان استرس تمرکز کنند تا بهترین نتایج را بدست آورند. آنها بجای اینکه فقط استرس بخش فروش را برای بالا بردن آمار فروش افزایش دهند، می‌توانند با ۳ راهکار زیر عملکرد فروشنده‌های خود را به حداکثر برسانند:

🚩 تمرکز بر ایجاد یک تجربه فروش استثنایی

تجربه فروش عاملی مهم است که وقتی مشتریان گزینه‌های مختلف خود را ارزیابی می‌کنند بر تصمیم‌گیری آنها اثر می‌گذارد. تحقیقات نشان می‌دهد تجربه فروش بر حدود ۲۵٪ معیارهای تصمیم‌گیری خرید و فروش بنگاه به بنگاه (B۲B) اثر می‌گذارد. تجربه فروش عبارت است از: ایجاد ارزش جهک مشتریان از طریق کمک به دیدن مشکلاتی که مورد توجه آنها نبوده، فرصت‌هایی‌ که از آن آگاه نبوده‌اند و راه‌حل‌هایی که پیش‌بینی نکرده‌اند.

🚩 تمرکز بر فرآیند فروش نه دستاورد آن

فرآیند فروش یک نقشه راه برای ایجاد تجربه فروشی است که برای مشتری ارزش دارد و شما را از رقبا متمایز می‌کند. اگر می‌خواهید فرآیندی ایجاد کنید که به فروشنده‌ها کمک کند بیشتر بفروشند، آنرا با نحوه خرید خریداران هماهنگ‌سازی کنید. در هر مرحله از فرآیند فروش، چند اقدام کلیدی وجود دارد که می‌گوید آیا می‌توان به مرحله بعد رفت یا نه.

🚩 تمرکز بر مربی‌گری جهت ارتقای عملکرد

فروش محصولات و خدمات پیچیده به تخصصی نیاز دارد که هیچگاه در برنامه‌های آموزشی بصورت کامل به آن پرداخته نمی‌شود. باید در موقعیت‌های واقعی، مهارت‌ها را توسعه داد و این کار از طریق مربی‌گری محقق می‌شود. وقتی مدیران بر پرورش استعداد فروش تمرکز کنند، روی یک مزیت رقابتی سرمایه‌گذاری کرده‌ و می‌توانند مدل‌های خوبی ارائه کنند.



📍 @organizationb
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🅱۵ خصوصیت یک تیم کاری موفق



🚩اعضا زمانی را صرف ایجاد رابطه‌ی دوستانه از طریق صحبت در مورد موضوعات غیرکاری می‌کنند.

با این گفت‌وگوها علایق مشترک آشکار می‌شود که خود ارتباطاتی عمیق‌تر و حقیقی‌تر را سبب می‌شود.


🚩به دفعات از یکدیگر «تشکر» می‌کنند.

در مقایسه با مشوق‌های مالی، قدردانی اغلب محرک قوی‌تری است. در تیم‌هایی با عملکرد بالا، قدردانی فقط از بالا به پایین صورت نمی‌گیرد، بلکه در تعاملات میان همکاران نیز هنجاری فرهنگی به حساب می‌آید.


🚩 در محل کار، خودِ حقیقی شان هستند.

این بدان معناست که اعضای تیم در ابراز احساسات مثبت و منفی راحت هستند، با یکدیگر شوخی می‌کنند و سربه سر هم‌تیمی‌هایشان می‌گذارند.


🚩 از پاسخ‌گویی به تلفن هراسی ندارند.

برای بسیاری پاسخ‌گویی به تماس‌های تلفنی چندان خوشایند نیست. آن‌ها مکالمات تلفنی را ناخوشایند و معذب‌کننده می‌دانند، در حالی‌که مکالمات تلفنی پیوندها را تقویت می‌کند و مانع از سوءتفاهم می‌شود.


🚩جلساتشان اثربخش است.

شرکت‌کنندگان پیش از شروع جلسه از دستور کار مطلع شده و برای آن آماده می‌شوند. بیش‌تر جلسات با گزارش پیشرفت پروژه‌های در حال اجرا اغاز می‌شود.



📍 @organizationb
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
2024/11/19 20:08:02
Back to Top
HTML Embed Code: