Telegram Web Link
✳️ مدتی است کاری را بر روی مطبوعات پس از انقلاب و تدوین تاریخ رخدادهای کشور به روایت جراید این چهار دهه شروع کرده ام، هر روز تلاش میکنم صفحات یک روزنامه های همان روز را از سال ۱۳۵۷ تا به امروز مرور و جذاب ترین صفحات یک را گزینش و در مجموعه ای گردآوری کنم. توضیحات منتشره در صفحات یک روزنامه ها طبیعتا شامل مهم ترین حوادث آن روز به همراه تحلیل گردانندگان آن رسانه از رخدادها است و می تواند با گذشت چهل سال از یک رخداد جذابیت بالایی داشته و یک نوع روزشمار مطبوعاتی محسوب شود.

امروز ۲۵ اسفند ۱۳۷۳ به روایت روزنامه های این روز را مرور می کنیم با این توضیح که هر روز باید بیش از چهل سال از روزنامه های آن روز مرور شود تا کار در یک سال به سرانجام برسد!

www.arshiveiran.com
@oldnewspaper
روزنامه «ایران» در شماره 25 اسفند 1373 آخرین گزارش از وضعیت عمومی حجت الاسلام والمسلمین حاج سیداحمد خمینی را منتشر کرده و نوشت: امیدها، تنها به دعای مومنان بسته است. دکتر عارفی گفت: 99 درصد مغز به دلیل عارضه قلبی و تنفسی که موجب شده حدود سه ساعت خون به مغز نرسد از بین رفته است. «ایران» امروز همچنین در خبر دیگری نوشت: با کشف یک میدان بزرگ نفتی در شمال گناوه، ذخایر نفتی ایران دو میلیارد بشکه افزایش یافت. هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور نیز که برای شرکت در سومین اجلاس سران اکو به پاکستان سفر کرده بود چهارشنبه شب اسلام آباد را به مقصد تهران ترک کرد. «ایران» در خبر دیگری نوشت: در دادگاه های کشور بیمه نامه، جایگزین وثیقه شد.

www.arshiveiran.com
@oldnewspaper
روزنامه «سلام» در شماره ۲۵ اسفند ۱۳۷۳ با دل نوشته ای از حال وخیم حاج سیداحمد خمینی خبر داد و با انتشار عکسی از یادگار امام نوشت: ای خدا، این وصل را هجران مکن. آغاز محاکمه عاملان قتل کشیش میکائیلیان و بمب گذاری در حرم حضرت معصومه(س) و مرقد امام (ره) نیز خبر دیگر روزنامه «سلام» در شماره امروز بود.

www.arshiveiran.com
@oldnewspaper
روزنامه «همشهری» در شماره ۲۵ اسفند ۱۳۷۳ با یک تیتر کلی مخاطبان خود را برای آگاهی ازد آخرین گزارش پزشکی از وضعیت جسمانی یادگار حضرت امام به صفحه دو شماره این روز «همشهری» فراخواند و در صفحه دو نیز به نقل از دکتر عارفی نوشت: مهم ترین عارضه ایشان مسئله مغز است که بررسی های انجام شده نشان می دهد ۹۹/۵ درصد فعالیت مغز ایشان به دلیل عارضه ایست قلبی و عارضه تنفسی که به وجود آمده و حدود دو تا سه ساعت خون به مغز نرسید از بین رفته است.

www.arshiveiran.com
@oldnewspaper
«کیهان» نیز در شماره ۲۵ فروردین ۱۳۷۳ در آخرین گزارش از وضعیت جسمانی حجت الاسلام والمسلمین سیداحمد خمینی از تشویش و اندوه در کوچه های غمزده جماران خبر داده و نوشت: رئیس جمهور در ساعت یک و ۲۵ دقیقه بامداد امروز از یادگار امام(ره) عیادت کرد. «کیهان» به نقل از دکتر عارفی نوشت: از دست ما کاری ساخته نیست، تنها دعای مردم کارساز است.

www.arshiveiran.com
@oldnewspaper
در حال دسته بندی بیش از صدهزار شماره از روزنامه های منتشره در دوره های مختلف که اخیرا به دستم رسیده بودم که به این نشریه به نام #انسان_آزاد برخورد کردم. مدیر مسئول و صاحب امتیاز این نشریه فردی به نام «سیدابراهیم بنی صدر» بوده و در شماره یکشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۲۷ این تیترها دیده می شود:

✔️ اعلام جرم بر علیه کارخانه داران بیرحم و مالکین متعدی به اتهام ترویج مرام اشتراکی
✔️ اگر مباشرین جنایت را محاکمه می کنید، مسببین خیانت را هم مجازات کنید
✔️ استدعالی عفو از پیشگاه ملوکانه عیدی به جامعه مطبوعات کشور

در ذیل تیتر اخیر می خوانیم: قاطبه روزنامه نگاران از پیشگاه مقدس ملوکانه استدعا می نمایند که در این عید سعید ملی با عفو روزنامه نگارانی که تحریک یا اغفال شده و موجب سوء تفاهم گردیده اند، عیدی شایسته ای به جامعه مطبوعات کشور اعطا فرمایند.

"عموم جراید کشور با استظهار بعلو رافت و عطوفت ملوکانه رجاء واثق دارند همچنانکه مراحم شاهنشاهی شامل مجرمین و اغوا شدگان غائله اخیر آذربایجان گردید روزنامه نگاران محکوم را نیز محروم نخواهند فرمود.

دوستان را کجا کنی محروم
تو که با دشمنان نظر داری"

www.arshiveiran.com
@oldnewspaper
امروز هم در ادامه دسته بندی روزنامه های دوره پهلوی و مرتبط با دهه بیست شمسی به جریده «مرد» به صاحب امتیاز و سردبیری «احمد علی بیگلری» و مدیریت «منصور شجاعی فرد» (بختیاری) برخورد کردم که در صفحه نخست شماره ۱۳ به تاریخ ۱۵ اسفند ۱۳۲۶ درباره مجلس وقت شورای ملی نوشته شده بود:

مجلس باید منحل گردد و در این «دزدگاه» بسته شود

هر وقت کلمه «دزدگاه» بر زبانم جاری میشود و اوضاع درهم و برهم و نمایندگان قد و نیم قد، دزد گردنه زن، تحمیلی و بر روی مجلس پیش چشم مجسم می گردند، از صمیم قلب به آقای دکتر مصدق آفرین میگویم که چگونه زبده و مختصر و جامع ترین نامی را برای این محل چپاولچی ها انتخاب کردند.

گمان نمی رود تا ملت به این خمودگی و بیحسی، اوضاع به این بلبشویی و هرج و مرج باقی است روزی برسد که نام واقعی «مجلس شورای ملی» را بر این مکان کثیف نهاد.

در جلسه عصر سه شنبه که اعتبارنامه کهبد(۱) دزد و یغماگر و حمال مطرح بود اکثر نمایندگان چه تحمیلی و چه هم صنف کهبد مخالف تصویب اعتبارنامه او بودند ولی عده ای وقیح و بیشرف که واقعا کلمات ناسزای دیگری پیدا نمی شود تا بر آن ها اطلاق کرد، اولا پیشنهاد کردند که رای مخفی آن هم برای موافقین تصویب اعتبارنامه گرفته شود و ثانیا یکی از دم بریده ترین و چشم دریده ترین آن ها به نام «یکمن قلیچ» با کمال بیشرمی و پررویی علنا از رفیق و همرنگ و همکار خود حمایت کرد...

مجلسی که به دست جاسوس و خائن و مزدوری مانند قوام السلطنه تشکیل بشود امامزاده ای که بانی آن جناب اشرف! باشد، معجزه اش از این تندتر نخواهد بود. نمایندگانی که با آرای ساختگی مردگان و شناسنامه های سیار شهرستان ها که گاهی در این حوزه و گاهی در آن حوزه انتخاباتی به گردش بودند انتخاب شده باشند، اعمال و رفتارشان شایسته تر و برازنده تر از این گونه کثافتکاری ها نمی شود.

مردم! خداشناسان! ای کسانی که زبان می فهمید! آیا وجود این مجلس که کانون فساد و سرمنشا بدبختی و جایگان دزدان و غارتگران است به چه درد ملت گرسنه و برهنه ایران می خورد!

پی نوشت

۱- بهاءالدین کهبد (۱۲۷۵ نهاوند - ۱۳۶۱) سرمایه‌دار و زمین‌دار بزرگ، مالک ملارد و بانی شهرک ملارد است. کهبد سه دوره نماینده مجلس شورای ملی بود و نخستین نماینده ای است که پس از رد اعتبارنامه‌اش دوباره در همان دوره به نمایندگی انتخاب شده است.


www.arshiveiran.com
@oldnewspaper
مطبوعات قدیمی
امروز هم در ادامه دسته بندی روزنامه های دوره پهلوی و مرتبط با دهه بیست شمسی به جریده «مرد» به صاحب امتیاز و سردبیری «احمد علی بیگلری» و مدیریت «منصور شجاعی فرد» (بختیاری) برخورد کردم که در صفحه نخست شماره ۱۳ به تاریخ ۱۵ اسفند ۱۳۲۶ درباره مجلس وقت شورای ملی…
✳️ درباره زندگی و فراز و فرود نماینده ای که اعتبارنامه اش رد و دوباره وارد مجلس شد!

کهبد در سال ۱۳۲۵ به حزب دموکرات پیوست که #قوام‌السلطنه نخست‌وزیر وقت به راه انداخت. در همان سال که انتخابات دوره پانزدهم مجلس شورای ملی آغاز شد، #کهبد ابتدا از خرم‌آباد نامزد نمایندگی شد اما سپس نامزدی خود را به حوزه انتخابیه ساوجبلاغ و شهریار تغییر داد که در آن دارای املاک و رعایا و نفوذ بود. اما پس از موفقیت در انتخابات و ورود به مجلس، دکتر عبدالله معظمی به اعتبارنامه او اعتراض کرد و مدارکی عرضه کرد که نشان می‌داد او با اعمال نفوذ و خرید رأی انتخاب شده است. مجلس نیز با ۶۱ رأی مخالف در برابر ۴۵ رأی موافق اعتبارنامه او را رد کرد.

در انتخابات میان‌دوره‌ای حوزه انتخابیه شهریار و ساوجبلاغ که از ۲۲ تا ۲۶ مهر ۱۳۲۶ برگزار شد، کهبد باز هم شرکت کرد و به نمایندگی انتخاب شد. شعبه رسیدگی کننده به اعتبارنامه او در مجلس اعلام کرد که طبق ماده ۴۴ قانون انتخابات، چون اعتبارنامه او را مجلس به علت تشخیص تهدید و تطمیع در انتخابات، رد کرده، تا دو دوره از نمایندگی محروم است. همچنین انتخاب او نیز با تخلفات و مداخله ژاندارمری صورت گرفته است. بدین ترتیب اعتبارنامه کهبد در شعبه رد شد.

هنگامی که اعتبارنامه در صحن مجلس به رأی گذاشته شد، جلسه به جنجال کشید و میان مهدی باتمانقلیچ که از کهبد دفاع کرد با احمد رضوی و #حسین_مکی زد و خورد فیزیکی رخ داد و جلسه تعطیل شد. در جلسه بعد که در سیزدهم اسفند ۱۳۲۶ برگزار شد، اعتبارنامه او با ۶۸ رأی موافق در برابر ۳۱ رأی مخالف تصویب شد. چنین پدیده‌ای نخستین بار بود در تاریخ مجالس قانونگذاری ایران رخ می‌داد.

کهبد در دو دوره بعد نیز کرسی خود را در مجلس حفظ کرد. در زمان نخست‌وزیری #مصدق ، از او پشتیبانی کرد و به همین دلیل پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ فراری و سپس بازداشت شد. پس از آزادی به تجارت و ملک‌داری بازگشت. با جعفر شریف‌امامی شریک شد و در کرج به شهرک‌سازی پرداخت. از جمله شهرک‌هایی که ساخت، شهرک ملارد بود.

کهبد پس از انقلاب هم مدتی زندانی شد و پس از آزادی با قرار وثیقه به اروپا رفت و همان جا درگذشت.

منابع

ویکی پدیا
مذاکرات جلسه هشتم دوره پانزدهم مجلس شورای ملی، ۲۹ مرداد ۱۳۲۶
مذاکرات جلسه ۵۱ دوره پانزدهم مجلس شورای ملی، یازدهم اسفند ۱۳۲۶

www.arshiveiran.com
@oldnewspaper
✳️ در این دو روز خبری در فضای مجازی منتشر شده که بر اساس آن #کتابخانه_ملی اعلام کرده است که حجمی از کتاب ها و نشریات قدیمی را به این دلیل که زائد و بلامصرف بوده است دور انداخته اند!

نشریات قدیمی به چند دلیل می تواند زائد و بلامصرف باشند نخست آن که نسخه های متعددی از آن ها موجود باشد، نسخه های با کیفیت و نسخه های بی کیفیت و در نتیجه این دومی زائد تشخیص داده شود.

دوم این که نسخه های کاغذی موجود با کیفیت بسیار بالا اسکن شده و از هر عنوان دو یا سه مجلد نگاه داشته شده و نسخه های دیگر بلااستفاده شوند.

در هر دو حالت یعنی وجود نسخه های سالم متعدد و در ضمن موجود بودن و تهیه نسخه های دیجیتال با کیفیت از نسخه های کاغذی موجود نیز امحاء نسخه های دیگر عاقلانه نیست و می شود و می شد که یک فراخوان داد و این نسخه های کاغذی کم کیفیت را در اختیار کتابخانه های دیگر قرار داد تا افرادی که نمی توانند به کتابخانه ملی مراجعه کنند از طریق این کتابخانه ها به نسخه های هر چند کم کیفیت دسترسی داشته باشند.

حالت بعدی آن بود که کتابخانه ملی فراخوان می داد و این نسخه های کم کیفیت را به علاقمندان می فروخت و با مبلغ به دست آمده هر چند اندک اقدام به تهیه اسکنرهای دیگر می کرد تا کار به جایی نکشد که از دارندگان نسخه های دیجیتال روزنامه های قدیمی بخواهد که نسخه های خود را در اختیار این کتابخانه قرار دهند چون نتوانسته در مدت این چهل و اندی سال نسبت به دیجیتال سازی موجودات اقدام کند!

در یک کلام این که هیچ کتابخانه ملی و یا مرکز اسنادی چنین در جهت نابودی خود و بی اعتبارسازی خود گام برنداشته که کتابخانه ملی کشور ما، گاهی انسان از سخن گفتن باز می ماند و نمی داند به مدیرانی که جز به محل نشستن خود نمی اندیشند چه بگوید.

امیدوارم که این خبر منتشر شده کذب باشد و یا مسئولین مربوطه با زبان رسا بگویند که جنایت فرهنگی منتسب شده به آنان از ریشه دروغ است و چنین خبط و خطایی رخ نداده است.

پیشنهاد آخر به نهادها و مراکز اسنادی که جایی برای نگهداری نسخه های کاغذی زائد خود ندارند این که این نسخه ها را به کتابخانه های دیگری هدیه دهند، از استان ها و شهرهای دور شروع کنند، افراد زیادی هستند که توان آمدن به تهران ندارند و می توانند با مراجعه به کتابخانه شهرشان به این نسخه ها دسترسی پیدا کرده و مقالات خود را با اسناد روزنامه ای و ... تقویت کنند.

@oldnewspaper
✳️ ترور شاه و دفاعیات وکیلِ کامرانی در دادگاه!

در ساعت ۹ صبح ۲۱ فروردین ۱۳۴۴ هنگامی که #محمدرضا_پهلوی به دفتر کار خود در #کاخ_مرمر رهسپار بود، سرباز وظیفه #رضا_شمس‌_آبادی او را به گلوله بست، ولی گلوله‌ها به شاه اصابت نکرد و دو نفر از محافظین شاه کشته شدند و دو نفر هم مجروح گردیدند. ضارب توسط مأموران کشته شد.

درباره این رخداد کتاب ها و گزارشات متعددی نوشته شده که جای دادگاه های متهمین پرونده ترور شاه که از مهرماه همین سال آغاز و تا آبان و آذر نیز ادامه یافت خالی است، دادگاه هایی که به صورت علنی برگزار شد و به دلیل بسیار طولانی بودن جلسات که سه صفحه کامل یک روزنامه مثل «اطلاعات» را گاها در بر می گرفت کسی حوصله به خرج نداده که این دادگاه ها را به صورت کامل مطالعه کرده و نکات بدیعی را از آن ها استخراج کند، نکاتی که درباره زندگینامه و فعالیت های پیش از ترور متهمین پرونده نکات بسیاری در آن ها وجود دارد.

#احمد_کامرانی یکی از متهمین ترور شاه که 12 مرداد 1401 درگذشت و تصویر او به پیوست قابل مشاهده است در جلسات دادگاه متهم بود که به دلیل رفاقت با #رضا_شمس_آبادی از ترور آگاه بوده و می توانسته این موضوع را به مقامات امنیتی اطلاع دهد ولی نه تنها این کار را نکرده که شمس آبادی را از طریق دیگر دوستانش از جمله منصوری از متهمین دیگر پرونده به این کار تحریک کرده است ولی در نهمین جلسه دادگاه نظامی تیمسار ملکزاد وکیل مدافع کامرانی جزئیاتی از سوابق خود کامرانی و پدرش به دادگاه ارائه کرد که با واکنش دادستان یعنی تیمسار سرتیپ فرسیو که خود او هم در فروردین 1350 ترور و کشته شد مواجه گردید.

اظهارات وکیل مدافع کامرانی و پاسخ دادستان بسیار جالب توجه است که در ادامه بدان خواهم پرداخت؛

ادامه در پست بعد ...

www.arshiveiran.com
@oldnewspaper
از پست قبل بخوانید...

تیمسار ملکزاد در دفاعیات خود از کامرانی می گوید: استحضار دارند که موکل بنده در دبیرستان درس می خوانده و ... از کوچکی علاقمند به امور فنی بوده است همین امر مورد توجه سازمان مدیریت کارخانه ارج قرار گرفته و ضمن تحصیل در مدرسه یک دستگاهی ساخته اند که این دستگاه الان حاضر است و با اجازه رئیس دادگاه ارائه خواهد شد، از طرف فرهنگ، شهربانی و پست و تلگراف کاشان موكل من مورد تقدیر و تشویق قرار گرفته است، این جعبه مهر و موم شده در ۱۳ اردیبهشت ماه 1341 ساخته شده و من آن را به دادگاه آورده ام، در همان زمان که ساخته اند تمثال شاهنشاه را روی دستگاه نصب کرده اند، اجازه می فرمائید دستگاه را ارائه دهم؟
رئیس: بفرمائید.
...

تیمسار ملكزاد ادامه داد: ملاحظه فرمودید که موكل بنده از دوران تحصیلی میهن پرست و شاه دوست بوده و این دستگاه برای امروز ساخته شده تا در محضر دادگاه ارائه شود.

قبلا به عرض رسید که پدر موکل که در دادگاه حاضر است (در میان تماشاچیان ) کارمند وزارت کشور بود. موقعی که در سرخس بخشدار بود با رفراندوم ششم بهمن مواجه می شود، این جوان در آن جا فعالیت زیادی کرده و بر اثر تلاش ایشان ۱۲ هزار رای به نام رفراندوم جمع آوری شد.

اما پدر موکل که مرد پیری است و موكل بنده تنها اولاد ذکور ایشان است، تمام دوران زندگیش توام با میهن پرستی و شاه دوستی بوده است، در آن زمان روزنامه ای به نام «منادی» تلگرافی علیه ایشان تهیه می کند، تلگراف مدیر روزنامه از بوکان در مورد تعویض بخشدار است و خطاب به استاندار وقت آذربایجان آقای دکتر سجادی است و می نویسد شخص آقای کامرانی مخالف دولت مصدق از رعایا پول گرفته و می گوید از عمر مصدق بیش از ۳ ماه نمانده، مزدوری بخشدار ثابت است و تقاضای تعویض بخشدار می شود.

دادستان: تاریخ آنرا بفرمائید.

تیمسار ملکزاد: تاریخ آن 29 مهر 1331 است، در شماره دیگر روزنامه مجددا به استاندار نوشته چگونه این شخص مزدور و خائن و مخالف با مصدق را تعویض نکردند و ایران باید به دست ایرانی اداره شود از جانب آقای دکتر مصدق تقاضا می کنیم که هر چه زودتر این شخص مزدور و کثیف را تعویض نمایند.

رئیس: شما چرا دفاع از موکل نمی فرمائید؟

تیمسار ملكزاد: بنده می خواهم موکل خود را به خوبي به محضر دادگاه معرفی کنم.

تیمسار ملکزاد: شاید در موقع صدور رای این مدارك مورد استناد هیئت دادرسان قرار گیرد و تخفیفی در مجازات موکل داده شود.

پاسخ دادستان

دادستان: فرمایشاتی که تیمسار سرتیپ ملك زاد برای برائت مو كل خودشان فرمودند درست در جهت معکوس بود و ایشان ثابت کردند که اصولا اینها خانوادگی مردمان ناراحتی هستند که همیشه دارای فعالیت های مضره هستند، ایشان دارند استناد می کنند به متن روزنامه ای که در 29 مهر 1331 عليه نخست وزیر وقت، نخست وزیری که در آن روز سر کار بوده منتشر شده و نشان می دهد ایشان با اقداماتشان مخالفت داشتند و دارند و استناد می کنند که چون در تاریخ 29 مهر 1331 با اقداماتی که در آن زمان نخست وزیر وقت می خواسته بکند مخالف بودند و در روزنامه هم منعکس کردند، بنابر این می خواهند ثابت بکنند که نخیر پدرش و خودش همه مردمانی هستند که از اول شاه دوست و میهن پرست بودند، در صورتی که قضیه درست در جهت مخالف است و اصلا چه ارتباطی دارد به این موضوع؟
تبلیغات نیست

... دادگاه اینجا دارد به مطلبی رسیدگی می کند که از جنبه قضائی مطرح رسیدگی است به این دلیل بنده هم از ذکر نام اشخاص و مقامات به طور کلی خود داری می کنم.

پدر متهم ردیف 4 يك اقدام خلاف کرده و در روزنامه هم منعکس شده و شما دارید به این امر استناد می کنید، در این صورت آیا ما نمی گوئیم که پدر این شخص هم ناراحت بوده و اصلا می گویند که متهم ردیف 4 در سرخس فعالیت کرده و در آن جا اینقدر در رفراندم رای آورده، به وی که در آن وقت يك بچه مدرسه بوده این فعالیت ها چه ارتباطی داشته؟ پس این از بچگی آدم ناراحتی بوده. ایشان یک ساعت زحمت کشیدند و ناراحتی تحمل کردند و این قوطی مارگیری را با زحمت باز کردند که نشان بدهند متهم آدمی است شاه پرست، اگر این شخص چیزی را درست کرده و می خواسته آن را در سازمانهای اداری مملکت عنوان و ارائه بکند، پس می خواستید از تمثال کی استفاده کند؟ حالا ما همه این ها را دلیل قرار بدهیم و بعد برویم از خانواده اش صحبت بکنیم؟

پدر پیرش را بیاوریم اینجا و نشان بدهیم که او هم از اول آدم ناراحتی بوده؟ این مطالبی که می فرمائید ثابت می کند که اینها همیشه مردمان ناراحتی بودند و همیشه فعالیت مضره داشتند. اصلا این ها با دستگاه حاکمه مخالف بودند حالا هر کس می خواهد باشد، اما ما که مدعی این امر نیستیم، نمی گوئیم چون علیه دستگاهی که در سال ۳۱ روی کار بوده اقدام می کردند ما این ها را تائید بکنیم...

ادامه در پست بعد...

www.arshiveiran.com
@oldnewspaper
نکاتی که از یک بخش دادگاه متهمین حادثه ۲۱ فروردین ۱۳۴۴ کاخ مرمر قابل استخراج است؛‌

یک: پدر کامرانی در دوره ای بخشدار سرخس بوده و به همراه فرزندش یعنی متهم در رفراندوم ششم بهمن موسوم به #انقلاب_سفید در این منطقه نقش ایفا و ۱۲ هزار رای در راه برنامه های شاه جمع کرده بود.

دوم: پدرِ کامرانی در دوره مصدق از مخالفان او بوده و در مهر ماه ۱۳۳۱ حدود یک سال قبل از کودتا و سقوط دولت مصدق علیه او تحرکات و تحریکات می کرده و درباره این تحرکات در روزنامه ها مطالبی منتشر شده بود. وکیل مدافع کامرانی به دلیل این که مصدق مورد غضب شاه بوده و در حصر فکر می کرده که اگر به این مستندات استناد کند در دادگاه برای کامرانی تخفیف خواهد گرفت مثل این که امروز کسی مرتکب جرمی شود و در دادگاه وکیل مدافع او استناد کند که در دولت های گذشته مخالف دولت وقت بوده و در نتیجه در این دولت مستقر باید مورد عفو قرار گیرد!

وکیل کامرانی به اقدامات او در دوره ای که مدح گوی شاه بوده نیز استناد و به یک دستگاه اشاره می کند که بر روی آن تصویر شاه چسبانده شده بود و این را نیز مستندی بر شاه دوستی موکل خود می پندارد!

سوم: علیرغم تلاش وکیل مدافع کامرانی به استناد به آن عملکرد در دوره مصدق و در دوره رفراندوم ششم بهمن فرسیو دادستان می گوید عمل علیه دولت قانونی و مشروع وقت نشان دهنده روحیه خلاف متهم بوده و این دلیل برای وجاهت او نیست، یعنی پدر متهم در دوره دولت مستقر قانونی مصدق اقدام ممدوحی انجام نداده بود که امروز به آن استناد و درخواست تخفیف شود.

فرسیو همچنین به دستگاهی که عکس شاه بر روی آن چسبانده شده بود نیز اشاره کرده می گوید انتظار داشتی کامرانی عکس چه کسی را بچسباند؟ نقل به مضمون گفته دادستان این بوده که افراد در دوره قدرت یک حکومت برای دریافت تقدیر و پاداش جز کرنش به آن قدرت راهی ندارند و این کرنش استناد محکمی برای جرائم بعدی و دادگاه نیست!

www.arshiveiran.com
@oldnewspaper
مطبوعات قدیمی
✳️ در این دو روز خبری در فضای مجازی منتشر شده که بر اساس آن #کتابخانه_ملی اعلام کرده است که حجمی از کتاب ها و نشریات قدیمی را به این دلیل که زائد و بلامصرف بوده است دور انداخته اند! نشریات قدیمی به چند دلیل می تواند زائد و بلامصرف باشند نخست آن که نسخه های…
✳️ توضیحات معاون کتابخانه ملی درباره خبری که در ایام نوروز علاقمندان به مطبوعات و کتاب های قدیمی ایران را نگران کرد

⛔️هیچ نشریه قدیمی در کتابخانه ملی ایران امحاء نمی‌شود


معاون کتابخانه ملی ایران در گفت‌وگو با ایرنا مطرح کرد:

▪️هیچ نشریه قدیمی در کتابخانه ملّی ایران امحاء نشده و نمی شود. آنچه که اتفاق افتاده، رویه ای معمول و مرسوم در تفکیک منابع از جمله نشریات ادواری است.

▪️ نکته این است که در این موضوع اخیر برخی بدون اطلاع دقیق، به اظهار نظر و حتی توهین پرداختند در حالی که اولا برخلاف ادعای منتشر شده، هیچ کتاب یا نشریه نفیس و ارزشمندی درمیان این مجموعه وجود نداشته،ثانیا هیچ نشریه یا کتاب مربوط به سال های قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در این مجموعه وجود نداشته، بلکه صرفا نشریاتی مورد امحا قرار گرفته که در بالا اشاره شد.


🔍 متن کامل مصاحبه را اینجا بخوانید
📸 تصاویر بیشتر از مخزن نشریات کتابخانه ملی


#سازمان_اسناد_و_کتابخانه_ملی_ایران
#کتابخانه_ملی
#نشریات_قدیمی
#اسناد_تاریخی
#حافظه_ملی

🆔 @nali_ir
✳️ دور آزادی پرانتز بکشید!

مجله #ایران_جوان از جمله نشریات منتشر شده از سوی #روزنامه_ایران بود که به موضوع جوانان می پرداخت، هنگام اسکن شماره ۱۲۳ این مجله به تاریخ دی ۱۳۷۸ به تصویر مرحوم #رضا_داود_نژاد در روی جلد برخورد کردم که در یک گزارش با تیتر جذاب "دور آزادی پرانتز بکشید" با او نیز گفت و گو شده بود.

در این گزارش به نقل از داوود نژاد آمده بود: من فکر می کنم، من نوعی زمانی به تعریف آزادی می رسم که بدانم محدودیت های من کدامند، چون آزادی و محدودیت دو مفهوم متضادند که به نظر من خیلی با هم ارتباط دارند، در واقع آزادی همان حذف محدودیت هاست و این می تواند حذف محدودیت های فکری، مذهبی، دینی و یا خلاقی باشد... زمانی من به تعریف آزادی می رسم که بتوانم محدودیت هایی را که برایم وجود دارد درک کنم...

داوود نژاد در بخش دیگری از سخنان خود گفته بود: دعواهای جناحی مشکل ساز شده اند، برای مثال در مجلس موقع استیضاح آقای مهاجرانی، نماینده ای آمدند و گفتند چرا با آقای بیضایی در #ایران_جوان گفت و گو شده؟ البته آقای #مهاجرانی خوب جواب دادند که قشنگ ترین فیلمی که درباره امام حسین(ع) ساخته شده فیلمنامه اش را آقای #بیضایی نوشته است. این ایرادها به دعواهای جناحی بر می گردد.

#انتشار_با_ذکر_منبع

www.arshiveiran.com
@oldnewspaper
✳️ سالنامه ۸۷ اعتماد و گفت و گو با مدیر امنیتی سابق که معتقد بود حقش ضایع شده است!


سالنامه ها همیشه برایم جذاب بوده اند بخصوص سالنامه های نشریات جریان اصلاحات که چکیده یک سال و برنامه های سال بعد در آن یافت می شد و مصاحبه های جذاب تر!

امروز در حال گشت و گذار در آرشیو اسکن شده به سالنامه ۱۳۸۷ #روزنامه_اعتماد برخوردم و مصاحبه های فراوان آن نظرم را جلب کرد.

در این سالنامه #صبا_آذر_پیک با #مصطفی_پورمحمدی گفت و گو و این تیتر را برای گزارش خود انتخاب کرده بود؛

پورمحمدی از ماجراهای آذر ۷۷ و قتل های زنجیره ای می گوید؛
حق من ضایع شد


در مقدمه این گفت و گو به قلم صبا آذرپیک آمده است: ‌در تمام مدتی که در دفتر رئیس سازمان بازرسی نشسته بودیم صدایی ممتد شنیده می شد؛ صدای به هم خوردن مهره های سنگی تسبیحی سبز رنگ که در دستان مصطفی پور محمدی جابه جا می شد. این صدا فقط هنگامی قطع شد که معاون رئیس جمهور در اخبار سراسری ساعت ۹ شب خبر از سرنوشت طرح تحول اقتصادی داد. ظاهرا برای وزیر سابق کشور پرداخت نقدی یارانه ها توسط احمدی نژاد در سه ماه مانده به انتخابات بسیار مهم شده است. پورمحمدی بسیار تاکید دارد چهره امنیتی نبوده و این تعبیر اشتباه توسط برخی مغرض در افکار عمومی تلقین شده است. به همین خاطر هم مصر است که تمام جزئیات سوابقش را بگوید تا اثبات کند تنها چند سال به معنای واقعی یک چهره امنیتی بوده است. البته پیش بینی می کند اگر کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شود، رقبایش ماجراهای سال ۷۷ را پاشنه آشیل وی می کنند، به همین دلیل هشدار می دهد اگر کسی بخواهد وارد این موضوع شود سکوت ده ساله را شکسته و پاسخ هایی می دهد که قطعا ناخوشایند رقبا است. حال اگر رقبا می خواهند وارد میدان شوند. چون مصطفی پورمحمدی قائم مقام وزارت اطلاعات ده سال پیش، معتقد است حق او ضایع شده است و می تواند این روزها از حقش دفاع کند.

#انتشار_با_ذکر_منبع

www.arshiveiran.com
@oldnewspaper
✳️ احترام نظامی قوای مسلح به آقازاده!

مجله #تهران_مصور در شماره ۱۸ فروردین ۱۳۴۶ به بهانه پیام نوروزی #رضا_پهلوی که در آن روزها وارد هفت سالگی شده بود تصویری از احترام نظامی و یا سان دیدن این کودک از نیروهای مسلح منتشر کرده بود!

رضا پهلوی شش سال داشت که به کاخ اختصاصی خود راه یافت. کاخ وی، بنای قدیمی و کوچک کوشک احمدشاهی واقع در مجموعه باغ نیاوران بود، در آن جا وی تحت نظر یک معلم فرانسوی به نام مادمازل ژوئل فوبه قرار گرفت و چند نفر از آجودان‌های شاه نیز به انجام امور مختلف وی گمارده شدند.

یک سال بعد و در سن ۷ سالگی، #محمدرضا_پهلوی تاج ولیعهدی را بر سر او نهاد. با این کار، او رسماً بر اساس قانون اساسی مشروطه ولیعهد ایران شد. مراسم تاجگذاری در کاخ گلستان برگزار گردید.

هر چند در روزگار کنونی احترام نیروهای مسلح کشور به یک کودک به دلیل این که او زاده مقام عالیرتبه آن کشور است و یا این که رسیدن فردی به مقام عالی نظام از همان بدو تولد مضحک به نظر می رسد و #آقازادگی یک نوع فحش محسوب می شود در روزگاری نه چندان دور جزو قانون پذیرفته کشور بود و دولت و ملت و قوای نظامی و انتظامی کشور به آقازاده ها احترام قائل بودند!

www.arshiveiran.com
@oldnewspaper
جمع آوری و مرور آرشیو روزنامه های دوره پهلوی زمینه ساز آن می شود که انسان با ده ها هزار تصویر برخورد کند که عکاسان جراید و یا بنگاه های خبری حکومتی این تصاویر را ثبت و ضبط و در روزنامه ها بخشی را منتشر کرده بودند.

بی شک کیفیت این تصاویر به قول امروزی ها HD نیست ولی با توجه به شرح منتشره در ذیل تصاویر و در روزنامه ها برای پژوهشگران بسیار قابل استفاده هستند.

به دلیل تدوین روزشمار پهلوی که اینک در حال ویراش جلد سیزده آن یعنی "بهار و تابستان ۱۳۴۶" هستم به تصویر پیوست در صفحه یک «روزنامه اطلاعات» ۲۲ فروردین ۱۳۴۶ برخورد کردم که خبرنگار روزنامه در شرح تصویر نوشته بود:

علیاحضرت شهبانوی نیکوکار در سفر مشهد از جذامخانه «مهراب خان» در این شهر دیدن نمودند و بدون بیمی از تماس با جذامیان، بیماران را مورد تفقد قرار دادند و دستور فرمودند که مبلغ ده میلیون ریال برای کمک به آسایشگاه جذامیان در اختیار آسایشگاه قرار داده شود. در این عکس شهبانو فرح با یکی از بیماران مشغول صحبت هستند.

پی نوشت

از نوشتن توضیحات این چنین گریزانم ولی ضروری است که بدین نکته توجه داشته باشیم، برای فردی که در کار جمع آوری آرشیو مطبوعات، تصاویر، فیلم و مستند هست تحلیل محتوای این جراید، تصاویر، فیلم ها و ... در مرحله دوم اهمیت قرار دارد. آن چه امروز ضروری است جمع آوری آرشیو قدیمی مطبوعات و همچنین تصاویر تاریخی است و بعد استفاده از این تصاویر در کتاب ها و تحلیل هایی که نوشته می شوند!

www.arshiveiran.com
@oldnewspaper
مجله #تصویر سال هشتم شماره های ۳۶-۳۵-۳۴ تصویری از #محمدعلی_زم منتشر و به قلم #سیدابراهیم_نبوی در شرح حال او این گونه توضیح داده است:

در فاصله ۲۲ سال
حجت الاسلام محمدعلی زم
۱۳۵۷-۱۳۸۰

محمدعلی زم، روزگاری در صف انقلابیون فریاد می زد، پیشاپیش مردم انقلابی، با عبایی تیره، اندامی نحیف و شوری انقلابی.
سال ها گذشته است، بیست و چند سال بار سنگین #حوزه_هنری را در تمام روزهای تلخ و شیرین پشت سر گذاشته، از یک موقعیت دولتی و رسمی و کنترل شده به موقعیت یک نهاد هنری و فرهنگی پیشرو رسیده و زیر فشار سنگین کنترل قرار گرفت.

حالا زم، در خیابان به نماز نشسته است، با عبایی روشن، اندامی تنومند و دیگران پشت به او دور می شوند و او به تمام آن چه ساخت و دیگر از آن او نیست فکر می کند.

عکس از : #نفیسه_مطلق

#انتشار_با_ذکر_منبع

www.arshiveiran.com
@oldnewspaper
صفحات اخبار خارجی روزنامه های دو سال 1345 و 1346 برایم جذابیت خاصی دارد، یکی برای پیگیری روند منتهی به جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل که 15 خرداد 1346 آغاز شد و دومی روند حذف مخالفان ‎#مائو در ‎#چین ، طرفداران مائو یکی پس از دیگری مخالف او شدند و حذف و زن مائو هم پس از مرگ شوهر دستگیر و به اعدام محکوم و پس از چند سال حبس خودکشی کرد! زن والا درجه ای که در زمان مائو از پیشقراولان ‎#انقلاب_فرهنگی_چین بود و بعد از مائو ستاره بختش خاموش شد و آن شد که نوشتم!

مرور اخبار چین دوره مائو و پس از او در روزنامه ها واقعا جذابیت خاصی دارد افرادی که به مائو کمک کردند تا رقبا را حذف کند، رقبایی که رقیب خود این ها هم محسوب می شدند و پس از حذف رقیب نوبت به خود آن ها رسید، لیوشائوچی مرد شماره دو چین پس از مائو با همکاری چوئن لای و لین بیائو حذف و با خفت در زندان مرد، چوئن لای سرطان گرفت و مرد و مائو حتی به تشییع او نرفت و لین بیائو که روزگاری جانشین مائو محسوب می شد در یک تلاش ناکام به کودتا علیه مائو هواپیمایش حین فرار سقوط کرد و به آرزویش نرسیده و مُرد!

همسر مائو هم که در همه این رخدادها نقش داشت پس از مائو به همراه افرادی دیگر به کودتا متهم و دستگیر و به اعدام محکوم و در نهایت خودکشی کرد!

www.arshiveiran.com
@oldnewspaper
2024/06/26 04:40:18
Back to Top
HTML Embed Code: