Ali Sorena | علی سورنا
Ali Sorena – Na Mimiram Na Barmigardam
متن آهنگ #نه_میمیرم_نه_برمیگردم
من گذشته ام پر از خونه
پس تاریخ و ساعت واسم یه پارخط به پیشه
پس چی تو دل این دایره است
کدوم ثانیه تکرار شد تو باغ وحش ؟
تاریخ استبداد چیزی که از ما گذشت
رقص تاج و تخت تا سیاست
که یادمون داد باید رحم رو با مردم خورد
و علمی که گفت باس زخم رو با الکل شست
بزدلا می رفتن دنبال پول
پول یعنی اسلحه با پوکه های آرزو
وقتی قدرت مسلطه رو ساعت دستت
تکرار هم بچه هم مادر ترسه
پس روز بخورید همو لش کنید شبو
من کلی ام تو آماراتون نشمرید منو
شما شهوت رو بلعیدید واسه دفاع
زنده باد شهامت فاحشه ها
رنگ عشق رو بومتون قصه بود و تهش پخش شد
رو تابلوی * خوک و جنگل
گوشه ی پیشونیم رو نقابم برید
من یه فاحشه ی لختم حجابم کنید
[کورس]
من مثل تونی مونتانام
د بکشید عقب رو بلندای رشد بکشیدم
نه می میرم نه برمیگردم بهتره از پشت بکشیدم
من مثل تونی مونتانام
د بکشید عقب رو بلندای رشد بکشیدم
نه می میرم نه برمیگردم بهتره از پشت بکشیدم
[ورس دو]
تک و تنها صفر دست کس و کار هزار
عشق رو سر بده بره شهر رو جا بزار
با یه رز مرده خیال کردی باغبون شدی
ریشه ی لاغر مرده اش رو لای بتونا بکار
خونه رو بعد خون دود ها برمی داشتن
رفت فنا وسط راه رو دوشم هر چی داشتم
با قلمم جنگیدم دیدم شبیه خوک شدم
مینداختمش رو زمین خوکا برمیداشتن
تو هم قبیله زد بهت
فرار کن نگیره دردت
آب بده به نای ات نجات غریق ات غرقه
پیروزی ضعیفت کرده
یه دشمن خوب می خواستیم واسه دریدن
منم دروغ رو فروختم به جاش ماشه خریدم
وسط لاشه چریدن کار شغال و کرکسه
پس غیر جنگ ضد جنگ چی باشه حقیقت
ما قربانی های تمام قد زخم قدرتیم
بیا رها کنیم قرص نونمون رو
امروز با من بجنگ تا که فردا
غلاده دارا نلیسن استخونمون رو
[کورس]
من مثل تونی مونتانام
د بکشید عقب رو بلندای رشد بکشیدم
نه می میرم نه برمیگردم بهتره از پشت بکشیدم
من مثل تونی مونتانام
د بکشید عقب رو بلندای رشد بکشیدم
نه می میرم نه برمیگردم بهتره از پشت بکشیدم
@official_alisorena
من گذشته ام پر از خونه
پس تاریخ و ساعت واسم یه پارخط به پیشه
پس چی تو دل این دایره است
کدوم ثانیه تکرار شد تو باغ وحش ؟
تاریخ استبداد چیزی که از ما گذشت
رقص تاج و تخت تا سیاست
که یادمون داد باید رحم رو با مردم خورد
و علمی که گفت باس زخم رو با الکل شست
بزدلا می رفتن دنبال پول
پول یعنی اسلحه با پوکه های آرزو
وقتی قدرت مسلطه رو ساعت دستت
تکرار هم بچه هم مادر ترسه
پس روز بخورید همو لش کنید شبو
من کلی ام تو آماراتون نشمرید منو
شما شهوت رو بلعیدید واسه دفاع
زنده باد شهامت فاحشه ها
رنگ عشق رو بومتون قصه بود و تهش پخش شد
رو تابلوی * خوک و جنگل
گوشه ی پیشونیم رو نقابم برید
من یه فاحشه ی لختم حجابم کنید
[کورس]
من مثل تونی مونتانام
د بکشید عقب رو بلندای رشد بکشیدم
نه می میرم نه برمیگردم بهتره از پشت بکشیدم
من مثل تونی مونتانام
د بکشید عقب رو بلندای رشد بکشیدم
نه می میرم نه برمیگردم بهتره از پشت بکشیدم
[ورس دو]
تک و تنها صفر دست کس و کار هزار
عشق رو سر بده بره شهر رو جا بزار
با یه رز مرده خیال کردی باغبون شدی
ریشه ی لاغر مرده اش رو لای بتونا بکار
خونه رو بعد خون دود ها برمی داشتن
رفت فنا وسط راه رو دوشم هر چی داشتم
با قلمم جنگیدم دیدم شبیه خوک شدم
مینداختمش رو زمین خوکا برمیداشتن
تو هم قبیله زد بهت
فرار کن نگیره دردت
آب بده به نای ات نجات غریق ات غرقه
پیروزی ضعیفت کرده
یه دشمن خوب می خواستیم واسه دریدن
منم دروغ رو فروختم به جاش ماشه خریدم
وسط لاشه چریدن کار شغال و کرکسه
پس غیر جنگ ضد جنگ چی باشه حقیقت
ما قربانی های تمام قد زخم قدرتیم
بیا رها کنیم قرص نونمون رو
امروز با من بجنگ تا که فردا
غلاده دارا نلیسن استخونمون رو
[کورس]
من مثل تونی مونتانام
د بکشید عقب رو بلندای رشد بکشیدم
نه می میرم نه برمیگردم بهتره از پشت بکشیدم
من مثل تونی مونتانام
د بکشید عقب رو بلندای رشد بکشیدم
نه می میرم نه برمیگردم بهتره از پشت بکشیدم
@official_alisorena
Ali Sorena | علی سورنا
Ali Sorena – Asayeshgah
متن آهنگ #آسایشگاه
امروز بی تکیه بی سرپناه ایستادیم توو معبر باد
و تیکه پاره ی بنفشه ها از هر ور خاک
رد میشد از تن ما
ما که میدون مین رو دورمون کوبید زندگی
و خوشبختی فقط از بتمون رویید
ما اشباحی از حضور خودمون بودیم
در من آهن می روید از تباهی با درد
رنج رحم من رو کشت و اشتیاق رو دادم
در من آهن می روید از تباهی تا فقر
فقر، خودکشی، دگر کشی جنایت
من هر روز صبح بیدار میشم با امضا پای برگه های رخداد و فاجعه
هر روز حادثه، هر روز حادثه
نبض های ما آلوده به جراحت و زخمه
محکم تر بگیر که به باد نره چترت
تو که باقیمونده ای از نجابت نسلت
رها کن چترت رو اسارتت بسته
توی فصل بارش از درون و تاریکیه محض
سنگ تر شدن و سنگ تر شدن و سنگ تر شدن
من آغاز می کنم یه پاییز پر از مرگ
یه لحظه ی مهیج از خرد شدن آهن
من افسرده نیستم
این واقعیت ها غرق کرده قایق بی پاروی من رو تا ته
حس می کردم از وجودم زندگی عبور کرد
تو بند بند بودنم خورشید طلوع کرد
تو دشت طلایی پروانه ها یه دختر
میون بوته ها آروم گلارو بو می کرد
نگاهم می کرد درد ها و رنج رفتن
احساس می کردم خوشبخت خوشبختم
نگاهم می کرد که زندگی چه زیباست
آروم آروم به خواب رفتم
سر رو پای مادرم
در رو زدن محکم ، یه هو نگاهش کردم
چیزی نیست آروم باش
باورش می کردم
با اینکه هر بار محکم تر از قبل می کوبیدن به در
باورش می کردم ، دست های گرمش
زخم هامو بستن
توی آخرین جنگ خورشید و سرخی
طلای لبخندم شد غروب رنج
مادرم که غیب شد درب رو شکستن
داد زدم دستای ما آلوده به قتلن
سوزش سرنگ رو حس کردم تو دستم
من افسرده نیستم
حس می کردم از وجودم زندگی عبور کرد
تو بند بند بودنم خورشید نفوذ کرد
یه گوزن تو دشت پروانه ها بی حرکت
نگاهش رو تو دوربین تفنگم فرو کرد
ماشه رو کشیدم خورشید غروب کرد
تفنگ رو انداختم می دویدم با ولع
رسیدم به جای شکارم یه آن
بوته ها رو با دستام دادم کنار
یه دختر افتاده بود رو بوته ها و خاک
فشار شونه هام دستهام رو شل کرد
هنوزم از خودم می پرسم
من گوزن رو کشتم یا اونا به من گفتن ؟
@official_alisorena
امروز بی تکیه بی سرپناه ایستادیم توو معبر باد
و تیکه پاره ی بنفشه ها از هر ور خاک
رد میشد از تن ما
ما که میدون مین رو دورمون کوبید زندگی
و خوشبختی فقط از بتمون رویید
ما اشباحی از حضور خودمون بودیم
در من آهن می روید از تباهی با درد
رنج رحم من رو کشت و اشتیاق رو دادم
در من آهن می روید از تباهی تا فقر
فقر، خودکشی، دگر کشی جنایت
من هر روز صبح بیدار میشم با امضا پای برگه های رخداد و فاجعه
هر روز حادثه، هر روز حادثه
نبض های ما آلوده به جراحت و زخمه
محکم تر بگیر که به باد نره چترت
تو که باقیمونده ای از نجابت نسلت
رها کن چترت رو اسارتت بسته
توی فصل بارش از درون و تاریکیه محض
سنگ تر شدن و سنگ تر شدن و سنگ تر شدن
من آغاز می کنم یه پاییز پر از مرگ
یه لحظه ی مهیج از خرد شدن آهن
من افسرده نیستم
این واقعیت ها غرق کرده قایق بی پاروی من رو تا ته
حس می کردم از وجودم زندگی عبور کرد
تو بند بند بودنم خورشید طلوع کرد
تو دشت طلایی پروانه ها یه دختر
میون بوته ها آروم گلارو بو می کرد
نگاهم می کرد درد ها و رنج رفتن
احساس می کردم خوشبخت خوشبختم
نگاهم می کرد که زندگی چه زیباست
آروم آروم به خواب رفتم
سر رو پای مادرم
در رو زدن محکم ، یه هو نگاهش کردم
چیزی نیست آروم باش
باورش می کردم
با اینکه هر بار محکم تر از قبل می کوبیدن به در
باورش می کردم ، دست های گرمش
زخم هامو بستن
توی آخرین جنگ خورشید و سرخی
طلای لبخندم شد غروب رنج
مادرم که غیب شد درب رو شکستن
داد زدم دستای ما آلوده به قتلن
سوزش سرنگ رو حس کردم تو دستم
من افسرده نیستم
حس می کردم از وجودم زندگی عبور کرد
تو بند بند بودنم خورشید نفوذ کرد
یه گوزن تو دشت پروانه ها بی حرکت
نگاهش رو تو دوربین تفنگم فرو کرد
ماشه رو کشیدم خورشید غروب کرد
تفنگ رو انداختم می دویدم با ولع
رسیدم به جای شکارم یه آن
بوته ها رو با دستام دادم کنار
یه دختر افتاده بود رو بوته ها و خاک
فشار شونه هام دستهام رو شل کرد
هنوزم از خودم می پرسم
من گوزن رو کشتم یا اونا به من گفتن ؟
@official_alisorena
Ali Sorena | علی سورنا
Ali Sorena – Dashte Parvaneha
متن آهنگ #دشت_پروانهها
تیر کشید تاول پام
وقتی رسیدم آخر رام
من همون گوزن وحشی بودم
که دادم قله رو به دشت پروانه ها
سرما چشامو خیس کرده
صدام می زنه گرما
نگاه می کنم پرواز عجیب پروانه ها رو
بی خبر از اینکه گرما شکار بود
توی مه، وقتی که مرد امیدم
یه دختر که گل می آورد رو دیدم
اومد با خنده به سمت من اما
یه مرتبه یه گلوله خورد تو سینم
خون زد از تو شاهرگ راهم
فهمیدم سقوطه آخر راهم
سر خوردم تو دوره ی سقوط
افتادم تو دامنه ها
دوره ی بیمار ویران
شغالا در حال نگاه به شیران
زنده موندم تا بقهمی
زنده است هیپ هاپ ایران
بگو برسه این قصه تو باد
به گوش اون که نشسته تو خاک
دیواری که پر بشه از گلوله
می شه یه نطفه گوزن هر خشت سوراخش
مستقل نغمه های لخت
وزن حضور نعره های سرخ
می فهمی معنی حضور رو
وقتی کوه میومد پایین از پنجه های گرگ
اگه شرور بودی عملا
می فهمیدی چی می گم حضور بودی عملا
که هر نفس یعنی حضور
با هر قدم رو به سقوط
[کورس]
من واگنمو می کشم بیرون از ریلتون
تا دستامو پاکشون کنم از سیل خون
از دنیاتون که تو جنایت گیره
اما با این حال دارم حضور بینتون
[ورس دو]
پیکانای آتیش از تو کمون
رها شدن شهر شد پر خون
توی گندما پر شده دود
از گاوا فقط چند تا جمجمه موند
سوارا با شمشیر رقصون و فریاد
یه بچه ی کوچیک رو سرسره سوخت
مادر با جیغ و رعشه و تنها
بین چند تا سوار مست دور شده بود
بعد خط سم اسب ها و قصه ی جنگ
خورشید می رقت آهسته به غرب
یه پیرزن نشسته رو سنگ
دستهاش سایه بون چشمشه غرق
شده تو مسیر آغشته به جنگ
آخرین سوار که ناپدید شد
خندید رسید کالسکه ی مرگ
تو این کویر دور ، امروز زمینه خون
اما نتیجه اونجوره ، که قبیله روزی
از زیر پوست ، می زنه بیرون
با یه طوفانی شبیه به دود
هر سوار جریح به خون
اون بذری که می کاشت رو ندیده بود
روزی که بشه سقف قبیله خورد
پره از غریبه هایی که بازم غریبه موندن
خورد و سیاه مثل کمر تازیانه
با لباسای سرخ وسط گاومیشا
نگو از میوه ی امید اصلا
به اونایی که زمین جنگ رو شخم می زدن
مرگ اینارو گفت و نشست
پیرزن تایید کرد با تاکید سر
من تو دامنه یادم رفت زخمام رو
آخرین تصویر محو میشه مرگ
اگه شرور بودی می دیدی
ارتفاع چه سرده به ترس خو می گرفتی
بهتره که بجنگی ، ترکش شر
تا ته توی خنده ی زردتون
رفته چه نرم ، پرده بدر
بهتره که بکنی تن نفس خسته ی بی رمق
یه قلبی که نبضی نداره بزار در بره شر
پاهای من می شه گرم
علی سورنا می خونه سر بده سر
رسانه منم گفته بودم بزنه خاموش
رو چه غربه چه شرق
بزار خط بکشن روم ، براز خط بکشن روم
تو این نژاد پرستای خنده به لحن
ماییم زبون هیپ هاپ با لهجه ی رپ
[کورس]
من واگنمو می کشم بیرون از ریلتون
تا دستامو پاکشون کنم از سیل خون
از دنیاتون که تو جنایت گیره
اما با این حال دارم حضور بینتون
@official_alisorena
تیر کشید تاول پام
وقتی رسیدم آخر رام
من همون گوزن وحشی بودم
که دادم قله رو به دشت پروانه ها
سرما چشامو خیس کرده
صدام می زنه گرما
نگاه می کنم پرواز عجیب پروانه ها رو
بی خبر از اینکه گرما شکار بود
توی مه، وقتی که مرد امیدم
یه دختر که گل می آورد رو دیدم
اومد با خنده به سمت من اما
یه مرتبه یه گلوله خورد تو سینم
خون زد از تو شاهرگ راهم
فهمیدم سقوطه آخر راهم
سر خوردم تو دوره ی سقوط
افتادم تو دامنه ها
دوره ی بیمار ویران
شغالا در حال نگاه به شیران
زنده موندم تا بقهمی
زنده است هیپ هاپ ایران
بگو برسه این قصه تو باد
به گوش اون که نشسته تو خاک
دیواری که پر بشه از گلوله
می شه یه نطفه گوزن هر خشت سوراخش
مستقل نغمه های لخت
وزن حضور نعره های سرخ
می فهمی معنی حضور رو
وقتی کوه میومد پایین از پنجه های گرگ
اگه شرور بودی عملا
می فهمیدی چی می گم حضور بودی عملا
که هر نفس یعنی حضور
با هر قدم رو به سقوط
[کورس]
من واگنمو می کشم بیرون از ریلتون
تا دستامو پاکشون کنم از سیل خون
از دنیاتون که تو جنایت گیره
اما با این حال دارم حضور بینتون
[ورس دو]
پیکانای آتیش از تو کمون
رها شدن شهر شد پر خون
توی گندما پر شده دود
از گاوا فقط چند تا جمجمه موند
سوارا با شمشیر رقصون و فریاد
یه بچه ی کوچیک رو سرسره سوخت
مادر با جیغ و رعشه و تنها
بین چند تا سوار مست دور شده بود
بعد خط سم اسب ها و قصه ی جنگ
خورشید می رقت آهسته به غرب
یه پیرزن نشسته رو سنگ
دستهاش سایه بون چشمشه غرق
شده تو مسیر آغشته به جنگ
آخرین سوار که ناپدید شد
خندید رسید کالسکه ی مرگ
تو این کویر دور ، امروز زمینه خون
اما نتیجه اونجوره ، که قبیله روزی
از زیر پوست ، می زنه بیرون
با یه طوفانی شبیه به دود
هر سوار جریح به خون
اون بذری که می کاشت رو ندیده بود
روزی که بشه سقف قبیله خورد
پره از غریبه هایی که بازم غریبه موندن
خورد و سیاه مثل کمر تازیانه
با لباسای سرخ وسط گاومیشا
نگو از میوه ی امید اصلا
به اونایی که زمین جنگ رو شخم می زدن
مرگ اینارو گفت و نشست
پیرزن تایید کرد با تاکید سر
من تو دامنه یادم رفت زخمام رو
آخرین تصویر محو میشه مرگ
اگه شرور بودی می دیدی
ارتفاع چه سرده به ترس خو می گرفتی
بهتره که بجنگی ، ترکش شر
تا ته توی خنده ی زردتون
رفته چه نرم ، پرده بدر
بهتره که بکنی تن نفس خسته ی بی رمق
یه قلبی که نبضی نداره بزار در بره شر
پاهای من می شه گرم
علی سورنا می خونه سر بده سر
رسانه منم گفته بودم بزنه خاموش
رو چه غربه چه شرق
بزار خط بکشن روم ، براز خط بکشن روم
تو این نژاد پرستای خنده به لحن
ماییم زبون هیپ هاپ با لهجه ی رپ
[کورس]
من واگنمو می کشم بیرون از ریلتون
تا دستامو پاکشون کنم از سیل خون
از دنیاتون که تو جنایت گیره
اما با این حال دارم حضور بینتون
@official_alisorena
Ali Sorena | علی سورنا
Ali Sorena – 16.6%
متن اهنگ ۱۶.۶
ریختم عین باور
با سر تو گارد ریل
یه فعل با قید پارم
جمله ی بی انتهای زندگی ام میره که خط بخوره
تو یه نقطه گنگ که سرد و پره
نخور نداره پیک آخر
تو این هفت تیر یه گلوله است
میزاریم رو سرمون
قمار میکنیم رو بودنمون
نوبت توست
راه بده به چشمات شر رو
بزارش روی شقیقه ات
بکش ماشه رو
تا که بریم همون جایی که می ترسیم
اون جایی که می ترسیم
تا سلولامون از تو بیمه درآن
سر بخوریم رو شیب زمان
وقتی تفنگها در حال رقص تیرن
دستها دسته دسته میرن
کمه واسم از زندگی سقف بگیرم
دلم میخواد که مست بمیرم
بیا بریم همونجایی که می ترسیم
بکش ماشه رو
نگاهتو بکن سمی ترش
پا بکوب بکن وحشی ترش
من زخمی ترینم
تو از من زخمی ترش
می دونی نگاه دیگه است
این که بخوام تو خیابونا باهات بمیرم
[ورس دو]
منو بزنید لاشیا
من استخون رو بو نمی کشم
دونه دونه سیاهیای قلبم
توو صورتم زبونه می کشن
د منو بزنید لاشیا
بزنید توو شاهرگم که خون برقصه با رگم
که شاید بریزه تو بساط عقلتون و سحر
کنتتون تا کمی مستتون کنه
د منو بزنید لاشیا
پُر از زخمه بدنم، زخم انکار
بزنید و اسم نبرید ازم
من همونم که رو میزاتون تگری زدم
ترس نداره کسی که نصفش نی دستش
اون که با شبح حسش میرقصه
منو بزنید لاشیا ، به حسش می ارزه
[ورس سه]
آخرای پاییز ، سنگفرش برگا
کوچه غرق سرما بود ، اون تو آسایشگاه
کنار پنجره آروم پک می زد به سیگارش
این آخر قصه ی کسی بود که بود آخرای انکارش
آخرای این جنگ مدام ، سرد شد تو اصرارش
بعد آخرین زخمای عقل ، غرق شد تو احساسش
آخر قصه ی کسی که سازش ، قلم نمی زد توی نگاهش
بی پناهی که حتی وطن نمی کرد توی لباسش
اون تو آسایشگاه
@official_alisorena
ریختم عین باور
با سر تو گارد ریل
یه فعل با قید پارم
جمله ی بی انتهای زندگی ام میره که خط بخوره
تو یه نقطه گنگ که سرد و پره
نخور نداره پیک آخر
تو این هفت تیر یه گلوله است
میزاریم رو سرمون
قمار میکنیم رو بودنمون
نوبت توست
راه بده به چشمات شر رو
بزارش روی شقیقه ات
بکش ماشه رو
تا که بریم همون جایی که می ترسیم
اون جایی که می ترسیم
تا سلولامون از تو بیمه درآن
سر بخوریم رو شیب زمان
وقتی تفنگها در حال رقص تیرن
دستها دسته دسته میرن
کمه واسم از زندگی سقف بگیرم
دلم میخواد که مست بمیرم
بیا بریم همونجایی که می ترسیم
بکش ماشه رو
نگاهتو بکن سمی ترش
پا بکوب بکن وحشی ترش
من زخمی ترینم
تو از من زخمی ترش
می دونی نگاه دیگه است
این که بخوام تو خیابونا باهات بمیرم
[ورس دو]
منو بزنید لاشیا
من استخون رو بو نمی کشم
دونه دونه سیاهیای قلبم
توو صورتم زبونه می کشن
د منو بزنید لاشیا
بزنید توو شاهرگم که خون برقصه با رگم
که شاید بریزه تو بساط عقلتون و سحر
کنتتون تا کمی مستتون کنه
د منو بزنید لاشیا
پُر از زخمه بدنم، زخم انکار
بزنید و اسم نبرید ازم
من همونم که رو میزاتون تگری زدم
ترس نداره کسی که نصفش نی دستش
اون که با شبح حسش میرقصه
منو بزنید لاشیا ، به حسش می ارزه
[ورس سه]
آخرای پاییز ، سنگفرش برگا
کوچه غرق سرما بود ، اون تو آسایشگاه
کنار پنجره آروم پک می زد به سیگارش
این آخر قصه ی کسی بود که بود آخرای انکارش
آخرای این جنگ مدام ، سرد شد تو اصرارش
بعد آخرین زخمای عقل ، غرق شد تو احساسش
آخر قصه ی کسی که سازش ، قلم نمی زد توی نگاهش
بی پناهی که حتی وطن نمی کرد توی لباسش
اون تو آسایشگاه
@official_alisorena
گوزنهای شهر بیشمارند. گلّه گوزنها صدای مرد تنها را به گوش همه میرساند. #علی_سورنا را دیگر نمیشود سانسور کرد. مرد باشید و صدای مردانه علی را بشنوید.
#توییت #ارسالی
@official_alisorena
#توییت #ارسالی
@official_alisorena
ولی این روزا اگه منو پیدا نکردید بدونید وقتی درحال حرکت بودم به سوی بیراهه، تو راسته ماهی فروشا ناخدا جلال منو پیدا کرد و باهم از ترس دار با قلب های آتشین به قصد گریز از مرکز پناه بردیم به دشت پروانه ها، باوجود لغزش گم شدیم تو شاخ گوزن ها و در ایستگاه شهر یخ، تماشا کردیم پلیکان هارو و حالا مستقر شدیم تو آسایشگاه و همه باهم با رقص میخونیم نه میمیرم نه برمیگردم
-نازی
@official_alisorena
-نازی
@official_alisorena
Forwarded from Ali Sorena | علی سورنا
سال نو مبارک بر دوستان هفتخط♥️
انشالله کنار خانواده تون با خوبی و خوشی زندگی کنین
جیباتون پر پول ، لبتون خندون ، دلتون شاد باشه همیشه
آرزویِ بهترین ها . . .
@official_alisorena
انشالله کنار خانواده تون با خوبی و خوشی زندگی کنین
جیباتون پر پول ، لبتون خندون ، دلتون شاد باشه همیشه
آرزویِ بهترین ها . . .
@official_alisorena
Forwarded from Ali Sorena | علی سورنا (amo amir)
هفت خط هایِ دوس داشتنی ♥️
سالِ نو مبارک
چشو چالید👌🏼🍃
سالِ نو مبارک
چشو چالید👌🏼🍃
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این تالار تا ابد لوپ سقوط.
@official_alisorena
@official_alisorena
حمایت جعفری "منیجر شایع" از مجموعه «گوزن» از سورنا
@official_alisorena
@official_alisorena