💋 سلام سلام عزیزای دل 💋
🌈 صبح اولین روز هفتتون پُرنشاط 🌈
روزمونو با دو تا لغت کاربردی شروع کنیم 🥳
⚡️ لغات 231 و 232 کتاب 504 ⚡️
231) Linger (لینگِر)
🟢 معنی: باقی ماندن، دوام آوردن
✳️ synonym: dally, idle, stay
♦️ The odor didn't vanish, but lingered on for weeks
♦️ بو از بین نرفت بلکه تا چند هفته باقی ماند
232) ambush (اَمبوش)
🟢 معنی: کمین، کمینگاه، تله
✳️ synonym: trap, lurk
♦️ The ambush became a tragedy for those who attempted it because they were all killed
♦️ کمین برای کمین کنندگان تراژدی شد چون همه ی آنها به قتل رسیدند
🔮 @novinenglish_new
🔮 @novinenglish_new
🌈 صبح اولین روز هفتتون پُرنشاط 🌈
روزمونو با دو تا لغت کاربردی شروع کنیم 🥳
⚡️ لغات 231 و 232 کتاب 504 ⚡️
231) Linger (لینگِر)
🟢 معنی: باقی ماندن، دوام آوردن
✳️ synonym: dally, idle, stay
♦️ The odor didn't vanish, but lingered on for weeks
♦️ بو از بین نرفت بلکه تا چند هفته باقی ماند
232) ambush (اَمبوش)
🟢 معنی: کمین، کمینگاه، تله
✳️ synonym: trap, lurk
♦️ The ambush became a tragedy for those who attempted it because they were all killed
♦️ کمین برای کمین کنندگان تراژدی شد چون همه ی آنها به قتل رسیدند
🔮 @novinenglish_new
🔮 @novinenglish_new
😍 سلام به همه عُشاق زبان انگلیسی 😍
🌈 صبح بهاری ۲۶ اردیبهشتتون بخیر 🌈
۲ تا لغت امروزمون خیلی خفنند 🤩
📘 لغات 233 و 234 کتاب 504 📘
233) crafty (کرَفتی)
🟢 معنی: حیله گر، حقه باز، زیرک
🟡 synonym: artful, cunning
🔴 His crafty mind prepared a comprehensive plan to defraud his partners
🔴 ذهن حیله گر او برای فریب شریک هایش نقشه جامعی را مهیا ساخت
234) defiant (دیفایِنت)
🟢 معنی: جسورانه، معترضانه
(شخص) جسور، معترض
🟡 synonym: insubordinate
🔴 Professor Carlyle was defiant of any attempt to disprove his theory
🔴 پروفسور کارلایل در برابر هر تلاشی برای رد کردن نظریه اش، معترض بود
🔮 @novinenglish_new
🔮 @novinenglish_new
🌈 صبح بهاری ۲۶ اردیبهشتتون بخیر 🌈
۲ تا لغت امروزمون خیلی خفنند 🤩
📘 لغات 233 و 234 کتاب 504 📘
233) crafty (کرَفتی)
🟢 معنی: حیله گر، حقه باز، زیرک
🟡 synonym: artful, cunning
🔴 His crafty mind prepared a comprehensive plan to defraud his partners
🔴 ذهن حیله گر او برای فریب شریک هایش نقشه جامعی را مهیا ساخت
234) defiant (دیفایِنت)
🟢 معنی: جسورانه، معترضانه
(شخص) جسور، معترض
🟡 synonym: insubordinate
🔴 Professor Carlyle was defiant of any attempt to disprove his theory
🔴 پروفسور کارلایل در برابر هر تلاشی برای رد کردن نظریه اش، معترض بود
🔮 @novinenglish_new
🔮 @novinenglish_new
اینو همیشه بخاطر داشته باشیم که:
💥 I am not a product of my circumstances
💥 من محصول پیشامدهای زندگیم نیستم
💥 I am a product of my decisions
💥 من محصول تصمیماتی هستم که می گیرم
پس این لغتم به یاد داشته باشید
🟧 circumstance (سِکِمِس تَنس)
🟧 پیشامد، رویداد
🔮 @novinenglish_new
🔮 @novinenglish_new
💥 I am not a product of my circumstances
💥 من محصول پیشامدهای زندگیم نیستم
💥 I am a product of my decisions
💥 من محصول تصمیماتی هستم که می گیرم
پس این لغتم به یاد داشته باشید
🟧 circumstance (سِکِمِس تَنس)
🟧 پیشامد، رویداد
🔮 @novinenglish_new
🔮 @novinenglish_new
سلام سلام به همه اعضای کانال نوین اینگلیش ❤️
🌤 صبح بهاری ۲۷ اردیبهشتتون بخیر 🌤
📕 لغات 235 و 236 کتاب 504 📕
235) vigor (ویگِر)
🟢 معنی: توان، قدرت، نیرو
🟡 synonym: energy, power
🔴 Having a great deal of vigor, jason was able to excel in all sports
🔴 جیسون با داشتن قدرت خیلی زیاد، توانست در تمام رشته های ورزشی اول شود
236) perish (پِریش)
🟢 معنی: تلف شدن، جان خود را از دست دادن
🟡 synonym: die, expire, pass away
🔴 Custer and all his men perished at the Little Big Horn
🔴 "کاستر" و همه مردانش در رودخانه « لیتل بیگ هورن» جان خود را از دست دادند
🔮 @novinenglish_new
🔮 @novinenglish_new
🌤 صبح بهاری ۲۷ اردیبهشتتون بخیر 🌤
📕 لغات 235 و 236 کتاب 504 📕
235) vigor (ویگِر)
🟢 معنی: توان، قدرت، نیرو
🟡 synonym: energy, power
🔴 Having a great deal of vigor, jason was able to excel in all sports
🔴 جیسون با داشتن قدرت خیلی زیاد، توانست در تمام رشته های ورزشی اول شود
236) perish (پِریش)
🟢 معنی: تلف شدن، جان خود را از دست دادن
🟡 synonym: die, expire, pass away
🔴 Custer and all his men perished at the Little Big Horn
🔴 "کاستر" و همه مردانش در رودخانه « لیتل بیگ هورن» جان خود را از دست دادند
🔮 @novinenglish_new
🔮 @novinenglish_new
سلام سلام انگلیسی دوست های عزیز 💘
🎄صبح زیبای 28 اردیبهشتتون بخیر🎄
⚡️ لغات 237 و 238 کتاب 503 ⚡️
237) fragile (فرِجایل)
🟢 معنی: شکننده، نازک
🟡 synonym: frail, weak
🔴 On the box was a label that read, Fragile! Handle with care!
🔴 روی جعبه برچسبی بود مبنی بر اینکه: شکستنی! با دقت حمل کنید!
238) Captive (کَپتیو)
🟢 معنی: دربند، گرفتار
🟡 synonym: prisoner, confined
🔴 The major was grateful to be released after having been captive for two years
🔴 سرگرد به خاطر آزادی اش پس از دوسال اسارت خوشحال بود
🔮 @novinenglish_new
🔮 @novinenglish_new
🎄صبح زیبای 28 اردیبهشتتون بخیر🎄
⚡️ لغات 237 و 238 کتاب 503 ⚡️
237) fragile (فرِجایل)
🟢 معنی: شکننده، نازک
🟡 synonym: frail, weak
🔴 On the box was a label that read, Fragile! Handle with care!
🔴 روی جعبه برچسبی بود مبنی بر اینکه: شکستنی! با دقت حمل کنید!
238) Captive (کَپتیو)
🟢 معنی: دربند، گرفتار
🟡 synonym: prisoner, confined
🔴 The major was grateful to be released after having been captive for two years
🔴 سرگرد به خاطر آزادی اش پس از دوسال اسارت خوشحال بود
🔮 @novinenglish_new
🔮 @novinenglish_new
🍓 سلام و درود عزیزای دل 🍓
💎 چهارشنبه خیلی خوبی را براتون آرزومندم 💎
⚡️ لغات 239 و 240 کتاب 504 ⚡️
239) prosper (پراسپِر)
🟢 معنی: موفق شدن، پیشرفت داشتن
🟡 synonym: succeed, get ahead
🔴 The annual report showed that the new business was prospering
🔴 گزارش سالانه نشان می داد تجارت جدید در حال پیشرفت است
240) devour (دیوِر)
🟢 معنی: بلعیدن، با ولع خوردن
🟡 synonym: swallow
🔴 It was a horrid sight to see the lion devour the lamb
🔴 بلعیدن بره توسط شیر منظره وحشتناکی بود
🔮 @novinenglish_new
🔮 @novinenglish_new
💎 چهارشنبه خیلی خوبی را براتون آرزومندم 💎
⚡️ لغات 239 و 240 کتاب 504 ⚡️
239) prosper (پراسپِر)
🟢 معنی: موفق شدن، پیشرفت داشتن
🟡 synonym: succeed, get ahead
🔴 The annual report showed that the new business was prospering
🔴 گزارش سالانه نشان می داد تجارت جدید در حال پیشرفت است
240) devour (دیوِر)
🟢 معنی: بلعیدن، با ولع خوردن
🟡 synonym: swallow
🔴 It was a horrid sight to see the lion devour the lamb
🔴 بلعیدن بره توسط شیر منظره وحشتناکی بود
🔮 @novinenglish_new
🔮 @novinenglish_new
🍃 سلام سلام زبان دوست های عزیز 🍃
🌤 صبح پنجشنبه بهاریتون بخیر 🌤
دوتا لغت کاربردی خوشگل یادبگیریم 😍
⚡️ لغات 241 و 242 کتاب 504 ⚡️
241) Plea (پلی)
🟢 معنی: تقاضا، درخواست
🟡 synonym: appeal, petition
🔴 In court today, the judge consented to the lawyers' plea for alight sentence
🔴 در دادگاه امروز قاضی با درخواست وکیل برای تخفیف مجازات برای موکل خود موافقت نمود
242) weary (وِیری)
🟢 معنی: خسته، خسته کننده
🟡 synonym: exhausted, fatigued
🔴 Let me rest my weary bones here before the march commences
🔴 اجازه بده قبل از اینکه راهپیمایی شروع شود، تن خسته ام اینجا استراحت کند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌤 صبح پنجشنبه بهاریتون بخیر 🌤
دوتا لغت کاربردی خوشگل یادبگیریم 😍
⚡️ لغات 241 و 242 کتاب 504 ⚡️
241) Plea (پلی)
🟢 معنی: تقاضا، درخواست
🟡 synonym: appeal, petition
🔴 In court today, the judge consented to the lawyers' plea for alight sentence
🔴 در دادگاه امروز قاضی با درخواست وکیل برای تخفیف مجازات برای موکل خود موافقت نمود
242) weary (وِیری)
🟢 معنی: خسته، خسته کننده
🟡 synonym: exhausted, fatigued
🔴 Let me rest my weary bones here before the march commences
🔴 اجازه بده قبل از اینکه راهپیمایی شروع شود، تن خسته ام اینجا استراحت کند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
✴️ یه پایان شاد واسه خودت بساز
🟩 No one can go back and make a new begining
🟩 هیچکس نمی تونه به عقب برگرده و شروع تازه ای داشته باشه
🟨 But anyone can start from now and make a happy ending
🟨 اما هرکسی میتونه از الان شروع کنه و یک پایان شاد بسازه
🔮 @novinenglish_new
🔮 @novinenglish_new
🟩 No one can go back and make a new begining
🟩 هیچکس نمی تونه به عقب برگرده و شروع تازه ای داشته باشه
🟨 But anyone can start from now and make a happy ending
🟨 اما هرکسی میتونه از الان شروع کنه و یک پایان شاد بسازه
🔮 @novinenglish_new
🔮 @novinenglish_new
دروووووووود به همه دوستان گُل 🌷
صبح زیبای آدینتون بخیر و خوشی 🍃
⚡️ لغات 243 و 244 کتاب 504 ⚡️
243) Collide (کِلاید)
🟢 معنی: برخورد کردن، بهم خوردن
🟡 synonym: crash, bump
🔴 Committees are exploring ways of keeping cars from colliding
🔴 کمیته هایی در حال بررسی شیوه های پیشگیری از برخورد اتومبیل ها هستند
244) Confirm (کانفِرم)
🟢 معنی: تایید کردن، تصدیق کردن
🟡 synonym: certify, prove, verify
🔴 Years of research confirmed the theory that smoking is harmful
🔴 سال ها مطالعه، نظریه مضر بودن سیگار کشیدن را، مورد تایید قرار داد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
صبح زیبای آدینتون بخیر و خوشی 🍃
⚡️ لغات 243 و 244 کتاب 504 ⚡️
243) Collide (کِلاید)
🟢 معنی: برخورد کردن، بهم خوردن
🟡 synonym: crash, bump
🔴 Committees are exploring ways of keeping cars from colliding
🔴 کمیته هایی در حال بررسی شیوه های پیشگیری از برخورد اتومبیل ها هستند
244) Confirm (کانفِرم)
🟢 معنی: تایید کردن، تصدیق کردن
🟡 synonym: certify, prove, verify
🔴 Years of research confirmed the theory that smoking is harmful
🔴 سال ها مطالعه، نظریه مضر بودن سیگار کشیدن را، مورد تایید قرار داد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
❤️ سلام لیدی و جنتلمن های عزیز ❤️
صبح اولین روز خرداد ماهتون بخیر 🌦
⚡️ لغات 245 و 246 کتاب 504 ⚡️
245) Verify (وِریفای)
🟢 معنی: تصدیق کردن، تایید کردن
🟡 synonym: confirm
🔴 A yes man is an employee who will verify everything the boss says
🔴 بله قربان گو کارمندی است که هر چه رئیس می گوید، تصدیق می کند
246) anticipate (اَنتیسیپِیت)
🟢 معنی: پیش بینی کردن، چشم به راه چیزی بودن
🟡 synonym: expect, foresee
🔴 With his weird powers, Lonnie was able to anticipate the ringing of the telephone
🔴 "لونی" با نیروی عجیب خود توانست تماس های تلفن را پیش بینی کند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
صبح اولین روز خرداد ماهتون بخیر 🌦
⚡️ لغات 245 و 246 کتاب 504 ⚡️
245) Verify (وِریفای)
🟢 معنی: تصدیق کردن، تایید کردن
🟡 synonym: confirm
🔴 A yes man is an employee who will verify everything the boss says
🔴 بله قربان گو کارمندی است که هر چه رئیس می گوید، تصدیق می کند
246) anticipate (اَنتیسیپِیت)
🟢 معنی: پیش بینی کردن، چشم به راه چیزی بودن
🟡 synonym: expect, foresee
🔴 With his weird powers, Lonnie was able to anticipate the ringing of the telephone
🔴 "لونی" با نیروی عجیب خود توانست تماس های تلفن را پیش بینی کند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
سلام سلام به همه زبان آموزهای عزیز 🤩
صبح اولین یکشنبه خردادماهتون بخیر 🍃
⚡️ لغات 247 و 248 کتاب 504 ⚡️
247) dilemma (دیلِما)
🟢 معنی: دوراهی، تنگنا، دشوار
🟡 synonym: difficulty, predicament
🔴 It is sensible not to panic in the face of a dilemma
🔴 معقول است که در برخورد با یک وضعیت دشوار هراس به دل راه ندهیم
248) detour (دیتور)
🟢 معنی: مسیر انحرافی، بیراهه
🟡 synonym: devuation
🔴 Pop was uneasy about taking the detour in this strange town
🔴 پاپ نگران بود از اینکه در این شهر غریب، مسیر بیراهه را انتخاب کنیم
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
صبح اولین یکشنبه خردادماهتون بخیر 🍃
⚡️ لغات 247 و 248 کتاب 504 ⚡️
247) dilemma (دیلِما)
🟢 معنی: دوراهی، تنگنا، دشوار
🟡 synonym: difficulty, predicament
🔴 It is sensible not to panic in the face of a dilemma
🔴 معقول است که در برخورد با یک وضعیت دشوار هراس به دل راه ندهیم
248) detour (دیتور)
🟢 معنی: مسیر انحرافی، بیراهه
🟡 synonym: devuation
🔴 Pop was uneasy about taking the detour in this strange town
🔴 پاپ نگران بود از اینکه در این شهر غریب، مسیر بیراهه را انتخاب کنیم
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
درووووووود به همه زبان دوستای عزیز 🤩
صبح دوشنبه گرم بهاریتون بخیر 🌤
⚡️ لغات 249 و 250 کتاب 504 ⚡️
249) merit (مِریت)
🟢 معنی: شایستگی، ارزش
🟡 synonym: value, deserve
🔴 My brother was promoted because of merit, not because of friendship
🔴 برادرم به خاطر شایستگی، ترفیع گرفت نه به خاطر روابط دوستی
250) transmit (ترَنزمیت)
🟢 معنی: ارسال کردن
🟡 synonym: cnvey, send
🔴 Garcua's message was transmitted to the appropriate people
🔴 پیغام گارسیا به افراد مناسب، ارسال شد
@novinenglish_new
@novinenglish_new
صبح دوشنبه گرم بهاریتون بخیر 🌤
⚡️ لغات 249 و 250 کتاب 504 ⚡️
249) merit (مِریت)
🟢 معنی: شایستگی، ارزش
🟡 synonym: value, deserve
🔴 My brother was promoted because of merit, not because of friendship
🔴 برادرم به خاطر شایستگی، ترفیع گرفت نه به خاطر روابط دوستی
250) transmit (ترَنزمیت)
🟢 معنی: ارسال کردن
🟡 synonym: cnvey, send
🔴 Garcua's message was transmitted to the appropriate people
🔴 پیغام گارسیا به افراد مناسب، ارسال شد
@novinenglish_new
@novinenglish_new
سلام جذابای پُرانگیزه و پُرانرژی ❤️
صبح سه شنبه زیباتون بخیر 🌥
⚡️ لغات 251 و 252 کتاب 504 ⚡️
251) relieve (ریلیو)
🟢 معنی: تسکین دادن، آرام کردن
🟡 synonym: ease, allay
🔴 The pills relieved the pain from the wound I receivedin the conflict
🔴 قرص ها، درد ناشی از جراحتی که در دعوا برداشته بودم، تسکین دادند
252) baffle (بَفِل)
🟢 معنی: گیج کردن، مبهوت کردن
🟡 synonym: puzzle, bewilder
🔴 The topic of relativity is a baffling one
🔴 موضوع نظریه نسبیت، موضوع گیج کننده ای است
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
صبح سه شنبه زیباتون بخیر 🌥
⚡️ لغات 251 و 252 کتاب 504 ⚡️
251) relieve (ریلیو)
🟢 معنی: تسکین دادن، آرام کردن
🟡 synonym: ease, allay
🔴 The pills relieved the pain from the wound I receivedin the conflict
🔴 قرص ها، درد ناشی از جراحتی که در دعوا برداشته بودم، تسکین دادند
252) baffle (بَفِل)
🟢 معنی: گیج کردن، مبهوت کردن
🟡 synonym: puzzle, bewilder
🔴 The topic of relativity is a baffling one
🔴 موضوع نظریه نسبیت، موضوع گیج کننده ای است
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
⛅️ سلام سلام عزیزای دل ⛅️
صبح بهاری چهارشنبتون بخیر 💐
⚡️ لغات 253 و 254 کتاب 504 ⚡️
253) warden (وُردِن)
🟢 معنی: زندانبان، رئیس زندان
🟡 synonym: guardian, guard
🔴 A cautious warden always has to anticipate the possibility of an escape
🔴 رییس زندان محتاط، همیشه مجبور است احتمال فرار زندانیان را پیش بینی کند
254) acknowledge (اِکنالِج)
🟢 معنی: تصدیق کردن، اعتراف کردن، اذعان کردن
🟡 synonym: admit, accept
🔴 I hate living alone, the bachelor acknowledged
🔴 مرد مجرد اعتراف کرد که از تنها زندگی کردن متنفرم
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
صبح بهاری چهارشنبتون بخیر 💐
⚡️ لغات 253 و 254 کتاب 504 ⚡️
253) warden (وُردِن)
🟢 معنی: زندانبان، رئیس زندان
🟡 synonym: guardian, guard
🔴 A cautious warden always has to anticipate the possibility of an escape
🔴 رییس زندان محتاط، همیشه مجبور است احتمال فرار زندانیان را پیش بینی کند
254) acknowledge (اِکنالِج)
🟢 معنی: تصدیق کردن، اعتراف کردن، اذعان کردن
🟡 synonym: admit, accept
🔴 I hate living alone, the bachelor acknowledged
🔴 مرد مجرد اعتراف کرد که از تنها زندگی کردن متنفرم
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
دروووووود زباندوست های عزیز 💯
صبح پنجشنبتون پر از خوشی 🪵🍃
⚡️ لغات 255 و 256 کتاب 504 ⚡️
255) justice (جاستیس)
🟢 معنی: عدل، عدالت، انصاف
🟡 synonym: legitimacy
🔴 Our pledge to the flag refers to liberty and justice for all
🔴 سوگند به پرچم یعنی آزادی و عدالت برای همه
256) delinquent (دِلینکوئِنت)
🟢 معنی: خلاف کار، مجرم
🟡 synonym: criminal
🔴 The youthful delinquent tried to avoid going to jail
🔴 خلاف کار جوان سعی کرد از رفتن به زندان اجتناب کند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
صبح پنجشنبتون پر از خوشی 🪵🍃
⚡️ لغات 255 و 256 کتاب 504 ⚡️
255) justice (جاستیس)
🟢 معنی: عدل، عدالت، انصاف
🟡 synonym: legitimacy
🔴 Our pledge to the flag refers to liberty and justice for all
🔴 سوگند به پرچم یعنی آزادی و عدالت برای همه
256) delinquent (دِلینکوئِنت)
🟢 معنی: خلاف کار، مجرم
🟡 synonym: criminal
🔴 The youthful delinquent tried to avoid going to jail
🔴 خلاف کار جوان سعی کرد از رفتن به زندان اجتناب کند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
سلام و درود به زبان آموزهای گُل 🌷
صبح آدینه ی گرم بهاریتون بخیر 🌤
⚡️ لغات 257 و 258 کتاب 504 ⚡️
257) reject (ریجِکت)
🟢 معنی: رد کردن، نپذیرفتن
🟡 synonym: refuse, deny
🔴 When his promotiom was rejected by the newspaper owner, the editor was thoroughly bewildered
🔴 وقتی که ترفیع سردبیر توسط صاحب روزنامه رد شد، او کاملا گیج شده بود
258) deprive (دیپرایو)
🟢 معنی: محروم کردن، بی بهره کردن
🟡 synonym: dispossess
🔴 The poor man was deprived of a variety of things that money could buy
🔴 مرد فقیر از چیزهای زیادی محروم بود که با پول می توانست بخرد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
صبح آدینه ی گرم بهاریتون بخیر 🌤
⚡️ لغات 257 و 258 کتاب 504 ⚡️
257) reject (ریجِکت)
🟢 معنی: رد کردن، نپذیرفتن
🟡 synonym: refuse, deny
🔴 When his promotiom was rejected by the newspaper owner, the editor was thoroughly bewildered
🔴 وقتی که ترفیع سردبیر توسط صاحب روزنامه رد شد، او کاملا گیج شده بود
258) deprive (دیپرایو)
🟢 معنی: محروم کردن، بی بهره کردن
🟡 synonym: dispossess
🔴 The poor man was deprived of a variety of things that money could buy
🔴 مرد فقیر از چیزهای زیادی محروم بود که با پول می توانست بخرد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
دروووووود به همه عاشقای زبان انگلیسی 😍
💋 صبح نخستین روز هفتتون بخیررررر 💋
روزمونو با یادگیری دوتا لغت شروع کنیم 🤩
📘 لغات 259 و 260 کتاب 504 📘
259) spouse (سْپَوز)
🟢 معنی: همسر، زن یا شوهر
🟡 synonym: mate, partner
🔴 When a husband prospers in his business, his spouse benefits also
🔴 وقتی شوهری در کارش موفق می شود، همسر او نیز سود می برد
260) vocation (وُکِیشِن)
🟢 معنی: شغل، حرفه، کار
🟡 synonym: profession, business
🔴 Red smith's vocation was as a journalist for the Times
🔴 حرفه « رد اسمیت » روزنامه نگاری برای روزنامه تایمز بود
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
💋 صبح نخستین روز هفتتون بخیررررر 💋
روزمونو با یادگیری دوتا لغت شروع کنیم 🤩
📘 لغات 259 و 260 کتاب 504 📘
259) spouse (سْپَوز)
🟢 معنی: همسر، زن یا شوهر
🟡 synonym: mate, partner
🔴 When a husband prospers in his business, his spouse benefits also
🔴 وقتی شوهری در کارش موفق می شود، همسر او نیز سود می برد
260) vocation (وُکِیشِن)
🟢 معنی: شغل، حرفه، کار
🟡 synonym: profession, business
🔴 Red smith's vocation was as a journalist for the Times
🔴 حرفه « رد اسمیت » روزنامه نگاری برای روزنامه تایمز بود
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
سلام سلام به همه دوستای پُرانرژیمون 💪
صبح یکشنبه ی نهمین روز خردادتون بخیر 💋
⚡️ لغات 261 و 262 کتاب 504 ⚡️
261) unstable (آن اِستِیبِل)
🟢 معنی: بی ثبات، متزلزل
🟡 synonym: unsteady
🔴 I could detect that the drinking glass was unstable and about to fall
🔴 متوجه شدم که لیوان نوشیدنی بی ثبات و درحال افتادن بود
262) homicide (هُمی ساید)
🟢 معنی: قتل، آدم کشی
🟡 synonym: murder
🔴 The police were baffled as to who was responsible for the homicide
🔴 پلیس درمورد اینکه چه کسی مسئول قتل بود گیج شد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
صبح یکشنبه ی نهمین روز خردادتون بخیر 💋
⚡️ لغات 261 و 262 کتاب 504 ⚡️
261) unstable (آن اِستِیبِل)
🟢 معنی: بی ثبات، متزلزل
🟡 synonym: unsteady
🔴 I could detect that the drinking glass was unstable and about to fall
🔴 متوجه شدم که لیوان نوشیدنی بی ثبات و درحال افتادن بود
262) homicide (هُمی ساید)
🟢 معنی: قتل، آدم کشی
🟡 synonym: murder
🔴 The police were baffled as to who was responsible for the homicide
🔴 پلیس درمورد اینکه چه کسی مسئول قتل بود گیج شد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
#گرامر
یه نکته گرامری خیلی مهم و در عین حال آسون بگم که چندین بار تست ارشد و دکتری و آزمون های بین المللی بوده.
⚫ news
یککلمه غیر قابل شمارش است. بنابراین باید باهاش فعل مفرد بیاد.
پس این جمله غلطه
❌ The news were good
اینجمله درسته
✔ The news was good
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
یه نکته گرامری خیلی مهم و در عین حال آسون بگم که چندین بار تست ارشد و دکتری و آزمون های بین المللی بوده.
⚫ news
یککلمه غیر قابل شمارش است. بنابراین باید باهاش فعل مفرد بیاد.
پس این جمله غلطه
❌ The news were good
اینجمله درسته
✔ The news was good
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
سلااااااااام به همه زبان آموزهای عزیز 😍
❤️ صبح دوشنبتون بخیر و خوشی ❤️
📘 لغات 263 و 264 کتاب 504 📘
263) penalize (پِنِلایز)
🟢 معنی: به کیفر رساندن، مجازات کردن، تنبیه کردن
🟡 synonym: punish
🔴 Mrs. Robins penalized us for doing the math problem in ink
🔴 خانم « رابینز » به خاطر اینکه تمرین های ریاضی را با خودکار نوشتیم ما را تنبیه کرد
264) beneficiary (بِنِفی شیِری)
🟢 معنی: بهره مند، ذی نفع، وارث
🟡 synonym: recipient
🔴 I was the beneficiary of $8000 when my grandfather died
🔴 وقتی پدربزرگم مرد، من وارث هشت هزار دلار بودم
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
❤️ صبح دوشنبتون بخیر و خوشی ❤️
📘 لغات 263 و 264 کتاب 504 📘
263) penalize (پِنِلایز)
🟢 معنی: به کیفر رساندن، مجازات کردن، تنبیه کردن
🟡 synonym: punish
🔴 Mrs. Robins penalized us for doing the math problem in ink
🔴 خانم « رابینز » به خاطر اینکه تمرین های ریاضی را با خودکار نوشتیم ما را تنبیه کرد
264) beneficiary (بِنِفی شیِری)
🟢 معنی: بهره مند، ذی نفع، وارث
🟡 synonym: recipient
🔴 I was the beneficiary of $8000 when my grandfather died
🔴 وقتی پدربزرگم مرد، من وارث هشت هزار دلار بودم
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new