Forwarded from Article reader|Статей читалка
Telegraph
میشل در سرزمین نمیشگان!
وحید احسانی: خبر به سرعت در شهر پیچیده بود. همه ناراحت بودند، امّا در عین حال، نوعی حس رضایت و پیروزی هم داشتند؛ احساس کسی که ادّعایش ثابت و خیالش راحت شده باشد. بله، میشل مرده بود. همه سعی میکردند حس رضایت و پیروزی خود را پنهان کرده و فقط ناراحتیشان…
کانال وحید احسانی
میشل در سرزمین نمیشگان! via neeloofar.org
دکتر محمّد فاضلی در ابتدای سخنرانی زیر به این متن اشاره کرده است. ایشان بر مفهوم «نمیشگان» تأکید داشته و به نظر می رسد آن را بیشتر در مورد مسئولان به کار می برند.
👇👇👇👇👇👇
👇👇👇👇👇👇
Forwarded from دغدغه ایران
ملزومات_مبارزه_با_فساد__محمد_فاضلی.m4a
27.4 MB
برخی ملزومات مبارزه با فساد در ایران (محمد فاضلی). 25 دقیقه. هفده آذر 1397. دانشکده مدیریت دانشگاه تهران. (اگر میپسندید، به دیگران نیز معرفی کنید.) https://www.tg-me.com/fazeli_mohammad
Forwarded from پویش ملی دوباره دانشگاه
🔻 نامهای به مسئولان دانشگاه رازی (در خصوص سیاستهای پژوهشی)
🔻 وحید احسانی
🔹 چند ماه است که در حوزۀ معاونت پژوهشی، با دانشگاه رازی همکاری میکنم. متن زیر، بخشی از یک نامه است، که به عنوان مقدمۀ گزارش یک مطالعه، به مسئولان دانشگاه رازی ارائه گردید. از آنجا که مطالب مطرح شده در این نامه، به تمامی دانشگاهها و جوّ کلّیِ حاکم بر نظام آموزش و پژوهش کشور مربوط میشود، به نظرم آمد شاید بد نباشد بخشهایی از آن را در دسترس عموم قرار دهم. شاید خوانندگانی پیدا شوند که چنین مطالبی را بخوانند و شاید از میان آنها کسانی پیدا شوند که بر محتوای این نوشتار تأمّل کنند.
🔹 1- متأسفّانه، جریان کلّی حاکم بر فضای آموزش عالی کشور جریانی بسیار اشتباه، ناکارآمد، غیرعلمی (در تضاد با یافتههای علمی) و مضرّ است، بنابراین، هر دانشگاه داخلی نیز که بدون توجه به انحرافهای مذکور، تمام توان خود را بر «بهبود رتبه و امتیاز خود در این فضای بیمار» متمرکز کند، از یک سو، بیش از سایرین به استقبال ویروسها و بیماریهای ساطع شده از جانب نهادهای بالادستی نظام آموزش عالی (شورای عالی انقلاب فرهنگی و وزات عتف) میرود و از سوی دیگر، به سهم خود، در جهت گسترش، تشدید و تعمیق بیماریهای مورد نظر در نظام آموزشی و کل جامعه نیز ایفای نقش خواهد کرد. «توجه به شاخصهای علمسنجی و تشویق پژوهشگران بر اساس آنها»، چنانچه در «جای خود» قرار بگیرد، نه تنها مفید، بلکه ضروریست، امّا تا وقتی تمرکز بر این مسائل، به قیمت غفلتِ بیش از پیش از ارکان اصلی دانشگاه (فعّالیتهای بسیار مهم امّا غیر امتیاز-محوری مانند ...) باشد، «تیز کردنِ تیغِ نظامِ تشویق و تنبیه بیرونی با سوهان شاخصهای نظامهای رتبهبندی»، احتمالاً به عمیقتر شدن جراحتهای آزاردهندۀ جسم مصدومِ دانشگاه منجر خواهد شد و نه یک «جراحی شفابخش»!
🔹 2- بدیهی است در هر جامعهای، از مراکز علمی و تحقیقاتی (شامل دانشگاهها) انتظار میرود که بیش از هر جای دیگری «دانشبنیان» باشند، یعنی بر اساس اصول علمی و یافتههای پژوهشی تصمیمگیری کنند. به ویژه، در خصوص دانشگاه رازی که یکی از دو رکن اصلی شعار و چشم انداز خود را «پیشرو در تحقق جامعۀ دانشبنیان» عنوان کردهاست، این انتظار به صورت دوچندانی وجود دارد. این بندۀ خدا، در درس مدیریت که طی دورۀ کارشناسی در همین دانشگاه رازی گذراندهام، یاد گرفتهام که نگاه مکانیکی به زیردستان، نگاهی غلط و کهنه است که از مدیریت کلاسیک (اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم) به یادگار مانده است. از نظر این مکتب، به کارکنان مانند روباتهای یک کارخانه یا گیاهان یک مزرعه نگریسته میشود، به طوری که ... . با گذشت زمان، به زودی اشتباه و ناقص بودن این مکتب آشکار شد. یکی از آزمایشهایی که انتشار نتایج آن به حذف نگاه کلاسیک کمک شایانی کرد مطالعۀ جورج التون مایو در کارخانۀ وسترن الکتریک بود. ... التون مایو نهایتاً اعلام کرد که اوّلاً، در سیستمهای انسانی، عملکرد نهایی بیش از آنکه تحت تأثیر متغیّرهای بیرونی باشد، به میزان «رضایت شغلی» و «احساس کارکنان نسبت به سازمان و کارشان» وابسته است و ثانیاً، احساس درونی مطلوب در کارکنان نیز وقتی حاصل میشود که از طریق مشارکت در تصمیمگیریها و امثال آن، به رسمیت شناخته شوند. ...
🔹 جالبتر آنکه مطالب بالا، از دل فضای حاکم بر جوامع غربی مطرح شده که تأکید و تمرکز آنها بر مادّیات و لذّات دنیوی است (لااقل به زعم بسیاری از ما)ِ؛ آنها که تأکیدشان صرفاً بر کسب قدرت و ثروتهای دنیوی است از نیم قرن پیش به این نتیجه رسیدهاند که موفقیّتهای مادّی و دنیوی را نمیتوان با تکیه بر تشویق و تنبیه بیرونی به دست آورد، امّا ما که بر اساس نقشۀ جامع علمی کشور، ادّعا و رسالتمان چیزهایی در سطحِ «تحقق آرمانهای متعالی انقلاب اسلامی ... احیای تمدّن عظیم اسلامی ... برقراری عدالت و معنویت در جهان ... علمی که دارای سه شاخصه عدالت، معنویت و عقلانیت است، ... علم هدایتگر و هدفمندی آخرت گرایانۀ علم و فناوری ... کرامت انسان با تکیه بر فطرت حقیقتجو ... تکریم علم و عالم، ارزشمندی ذاتی علم ... کمال آفرین ... اخلاق محوری و ...» است، می خواهیم با تمرکز صرف بر سیاستهای «چماق و هویج» (آن هم به پشتوانۀ رانت نفتی) به این اهداف متعالی دست پیدا کنیم!
بنابراین، اگر دانشگاه رازی میخواهد «در تحقق جامعۀ دانشبنیان، پیشرو باشد» باید ...
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه به دنبال اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم است.
http://dobaredaneshgah.ir
https://www.tg-me.com/dobarehdaneshgah
(جهت مطالعۀ متن کامل نامۀ بالا، لطفا به لینک زیر مراجعه کنید)
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
https://telegra.ph/نامهای-به-مسئولان-دانشگاه-رازی-01-02
🔻 وحید احسانی
🔹 چند ماه است که در حوزۀ معاونت پژوهشی، با دانشگاه رازی همکاری میکنم. متن زیر، بخشی از یک نامه است، که به عنوان مقدمۀ گزارش یک مطالعه، به مسئولان دانشگاه رازی ارائه گردید. از آنجا که مطالب مطرح شده در این نامه، به تمامی دانشگاهها و جوّ کلّیِ حاکم بر نظام آموزش و پژوهش کشور مربوط میشود، به نظرم آمد شاید بد نباشد بخشهایی از آن را در دسترس عموم قرار دهم. شاید خوانندگانی پیدا شوند که چنین مطالبی را بخوانند و شاید از میان آنها کسانی پیدا شوند که بر محتوای این نوشتار تأمّل کنند.
🔹 1- متأسفّانه، جریان کلّی حاکم بر فضای آموزش عالی کشور جریانی بسیار اشتباه، ناکارآمد، غیرعلمی (در تضاد با یافتههای علمی) و مضرّ است، بنابراین، هر دانشگاه داخلی نیز که بدون توجه به انحرافهای مذکور، تمام توان خود را بر «بهبود رتبه و امتیاز خود در این فضای بیمار» متمرکز کند، از یک سو، بیش از سایرین به استقبال ویروسها و بیماریهای ساطع شده از جانب نهادهای بالادستی نظام آموزش عالی (شورای عالی انقلاب فرهنگی و وزات عتف) میرود و از سوی دیگر، به سهم خود، در جهت گسترش، تشدید و تعمیق بیماریهای مورد نظر در نظام آموزشی و کل جامعه نیز ایفای نقش خواهد کرد. «توجه به شاخصهای علمسنجی و تشویق پژوهشگران بر اساس آنها»، چنانچه در «جای خود» قرار بگیرد، نه تنها مفید، بلکه ضروریست، امّا تا وقتی تمرکز بر این مسائل، به قیمت غفلتِ بیش از پیش از ارکان اصلی دانشگاه (فعّالیتهای بسیار مهم امّا غیر امتیاز-محوری مانند ...) باشد، «تیز کردنِ تیغِ نظامِ تشویق و تنبیه بیرونی با سوهان شاخصهای نظامهای رتبهبندی»، احتمالاً به عمیقتر شدن جراحتهای آزاردهندۀ جسم مصدومِ دانشگاه منجر خواهد شد و نه یک «جراحی شفابخش»!
🔹 2- بدیهی است در هر جامعهای، از مراکز علمی و تحقیقاتی (شامل دانشگاهها) انتظار میرود که بیش از هر جای دیگری «دانشبنیان» باشند، یعنی بر اساس اصول علمی و یافتههای پژوهشی تصمیمگیری کنند. به ویژه، در خصوص دانشگاه رازی که یکی از دو رکن اصلی شعار و چشم انداز خود را «پیشرو در تحقق جامعۀ دانشبنیان» عنوان کردهاست، این انتظار به صورت دوچندانی وجود دارد. این بندۀ خدا، در درس مدیریت که طی دورۀ کارشناسی در همین دانشگاه رازی گذراندهام، یاد گرفتهام که نگاه مکانیکی به زیردستان، نگاهی غلط و کهنه است که از مدیریت کلاسیک (اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم) به یادگار مانده است. از نظر این مکتب، به کارکنان مانند روباتهای یک کارخانه یا گیاهان یک مزرعه نگریسته میشود، به طوری که ... . با گذشت زمان، به زودی اشتباه و ناقص بودن این مکتب آشکار شد. یکی از آزمایشهایی که انتشار نتایج آن به حذف نگاه کلاسیک کمک شایانی کرد مطالعۀ جورج التون مایو در کارخانۀ وسترن الکتریک بود. ... التون مایو نهایتاً اعلام کرد که اوّلاً، در سیستمهای انسانی، عملکرد نهایی بیش از آنکه تحت تأثیر متغیّرهای بیرونی باشد، به میزان «رضایت شغلی» و «احساس کارکنان نسبت به سازمان و کارشان» وابسته است و ثانیاً، احساس درونی مطلوب در کارکنان نیز وقتی حاصل میشود که از طریق مشارکت در تصمیمگیریها و امثال آن، به رسمیت شناخته شوند. ...
🔹 جالبتر آنکه مطالب بالا، از دل فضای حاکم بر جوامع غربی مطرح شده که تأکید و تمرکز آنها بر مادّیات و لذّات دنیوی است (لااقل به زعم بسیاری از ما)ِ؛ آنها که تأکیدشان صرفاً بر کسب قدرت و ثروتهای دنیوی است از نیم قرن پیش به این نتیجه رسیدهاند که موفقیّتهای مادّی و دنیوی را نمیتوان با تکیه بر تشویق و تنبیه بیرونی به دست آورد، امّا ما که بر اساس نقشۀ جامع علمی کشور، ادّعا و رسالتمان چیزهایی در سطحِ «تحقق آرمانهای متعالی انقلاب اسلامی ... احیای تمدّن عظیم اسلامی ... برقراری عدالت و معنویت در جهان ... علمی که دارای سه شاخصه عدالت، معنویت و عقلانیت است، ... علم هدایتگر و هدفمندی آخرت گرایانۀ علم و فناوری ... کرامت انسان با تکیه بر فطرت حقیقتجو ... تکریم علم و عالم، ارزشمندی ذاتی علم ... کمال آفرین ... اخلاق محوری و ...» است، می خواهیم با تمرکز صرف بر سیاستهای «چماق و هویج» (آن هم به پشتوانۀ رانت نفتی) به این اهداف متعالی دست پیدا کنیم!
بنابراین، اگر دانشگاه رازی میخواهد «در تحقق جامعۀ دانشبنیان، پیشرو باشد» باید ...
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه به دنبال اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم است.
http://dobaredaneshgah.ir
https://www.tg-me.com/dobarehdaneshgah
(جهت مطالعۀ متن کامل نامۀ بالا، لطفا به لینک زیر مراجعه کنید)
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
https://telegra.ph/نامهای-به-مسئولان-دانشگاه-رازی-01-02
Telegram
پویش ملی دوباره دانشگاه
لطفا جهت ارتباط با ما از رایانامه زیر استفاده بفرمایید:
[email protected]
[email protected]
Forwarded from پویش ملی دوباره دانشگاه
🔻اعضای محترم هیأت علمی دانشگاهها، لطفا شما جهت نجات جامعه پیشقدم شوید!
🔻 وحید احسانی
🔹 جامعۀ ما یک «جامعۀ رانتی» است. هرم سلسله مراتبی توزیع رانت در جامعه به گونهایست که در رأس هرم، «اربابان رانت»، در کف آن، «بینصیبان از رانت» و در فاصلۀ میان رأس و کف، زنجیرهای از طبقات، اصناف و گروههایی قرار دارند که هر کدام نسبت به طبقۀ بالاتر، از «امتیاز ویژۀ کمتر» و نسبت به طبقۀ پایینتر، از امتیاز ویژۀ بیشتری برخوردارند. بیشتر همّ و غم اعضای هر طبقه نیز حول این میگردد که از یک سو، تلاش کنند به امتیاز ویژۀ طبقۀ بالاتر برسند و از سوی دیگر، مراقب باشند فاصلهشان با امتیاز ویژۀ طبقۀ پایینتر کم نشود. جالب آنکه، تلاش هر فرد و طبقه در چارچوب دوراهیِ «افزایش یا کاهش امتیاز ویژه»، به طور غیر مستقیم، استحکام و ریشه دوانی هر چه بیشتر ساختار و هرم سلسله مراتبی رانتی را نیز در پی دارد. یعنی در حالی که بیشتر مردم از ساختار رانتی موجود ناراضی و شبانهروز در حال گله کردن از آن هستند، تلاشهای روز مرّهشان، خواسته یا ناخواسته، محکمتر شدن قفلهای زنجیرۀ توزیع رانت را نیز باعث میشود. ... در میان طبقات گوناگون، افرادی هم هستند که بخشی از وقت، تلاش و انرژی خود را به جای «افزایش امتیازات ویژۀ خود و هم صنفانشان»، به طُرُقِ مختلفی صَرفِ اصلاح ساختار رانتی موجود میکنند، امّا افسوس که مجموع نیروهایی که در این راستا وارد میشود هنوز از مجموع نیروهایی که خواسته یا ناخواسته در جهت بقا و تقویت ساختار رانتی وارد میشود، کمتر است. ...
🔹 یکی از تبعات نهادینه شدن ساختار و سلسله مراتب «رانتی»، سلب اعتماد عمومی، تنزّل سرمایه ٔاجتماعی و افزایش بدبینی در جامعه است که موجب میشود بیشتر مردم از همه چیز و همه کس ناامید شده و معدود تلاشها و برتریهای شایستگی-مدار که دقیقاً در راستای اصلاح جامعه هستند را نیز نبینند، برتریهایی که اتّفاقاً کلیدهای درمان مرضهای مزمن جامعه هستند. ...
🔹 در میان تمامی صنفها و طبقات جامعه، اعضای هیأت علمی دانشگاهها از موقعیّت خاص و بسیار مهمّی برخوردارند، از این حیث که تنها راه اصلاحِ جامعهْ روی آوردنِ جدّی به دانش است؛ هر مسیر صحیحی که برای اصلاح جامعه در پیش گرفتهشود، صرفاً در صورتی به نتیجۀ قابل قبول خواهد رسید که با داشتن اشراف نظری نسبت به کمّ و کیف و جزئیات مربوطه طی گردد. بنابراین، بدبین شدن و سلب اعتماد مردم نسبت به دانشگاه، اعضای هیأت علمی، کتابهایی که در خصوص مسائل و مشکلات جامعه نوشته شدهاند و متأسفانه حتّی نَفْسِ دانش، به مثابه بدبین شدن و ناامیدی بیماران از «دارو و درمانِ دردشان» است. درست است که محیط دانشگاه نیز از انواع فعل و انفعالات رانتی و پارتی بازیها مبرّا نیست، امّا به هر حال، در این بین اندیشمندانی هم هستند که عمر خود را صَرفِ مطالعه ٔبیماریهای غامضِ جامعه، شناخت راههای درمان آن و توضیح و تبیین آنها برای مردم کردهاند. ...
🔹 پیشنهاد این بندۀ خدا این است که در این آشفته بازارِ رقابت بر سر کسب «امتیازات ویژهٔ» هر چه بیشتر، اعضای محترم هیأت علمی پیش قدم شده و شاید برای اوّلین بار در تاریخ ایران، ...
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه به دنبال اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم است.
http://dobaredaneshgah.ir
https://www.tg-me.com/dobarehdaneshgah
(جهت مطالعۀ متن کامل نوشتار بالا، لطفا به لینک زیر مراجعه کنید)
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
https://telegra.ph/اعضای-محترم-هیأت-علمی-دانشگاهها-لطفا-شما-برای-نجات-جامعه-پیش-قدم-شوید۱-01-04
🔻 وحید احسانی
🔹 جامعۀ ما یک «جامعۀ رانتی» است. هرم سلسله مراتبی توزیع رانت در جامعه به گونهایست که در رأس هرم، «اربابان رانت»، در کف آن، «بینصیبان از رانت» و در فاصلۀ میان رأس و کف، زنجیرهای از طبقات، اصناف و گروههایی قرار دارند که هر کدام نسبت به طبقۀ بالاتر، از «امتیاز ویژۀ کمتر» و نسبت به طبقۀ پایینتر، از امتیاز ویژۀ بیشتری برخوردارند. بیشتر همّ و غم اعضای هر طبقه نیز حول این میگردد که از یک سو، تلاش کنند به امتیاز ویژۀ طبقۀ بالاتر برسند و از سوی دیگر، مراقب باشند فاصلهشان با امتیاز ویژۀ طبقۀ پایینتر کم نشود. جالب آنکه، تلاش هر فرد و طبقه در چارچوب دوراهیِ «افزایش یا کاهش امتیاز ویژه»، به طور غیر مستقیم، استحکام و ریشه دوانی هر چه بیشتر ساختار و هرم سلسله مراتبی رانتی را نیز در پی دارد. یعنی در حالی که بیشتر مردم از ساختار رانتی موجود ناراضی و شبانهروز در حال گله کردن از آن هستند، تلاشهای روز مرّهشان، خواسته یا ناخواسته، محکمتر شدن قفلهای زنجیرۀ توزیع رانت را نیز باعث میشود. ... در میان طبقات گوناگون، افرادی هم هستند که بخشی از وقت، تلاش و انرژی خود را به جای «افزایش امتیازات ویژۀ خود و هم صنفانشان»، به طُرُقِ مختلفی صَرفِ اصلاح ساختار رانتی موجود میکنند، امّا افسوس که مجموع نیروهایی که در این راستا وارد میشود هنوز از مجموع نیروهایی که خواسته یا ناخواسته در جهت بقا و تقویت ساختار رانتی وارد میشود، کمتر است. ...
🔹 یکی از تبعات نهادینه شدن ساختار و سلسله مراتب «رانتی»، سلب اعتماد عمومی، تنزّل سرمایه ٔاجتماعی و افزایش بدبینی در جامعه است که موجب میشود بیشتر مردم از همه چیز و همه کس ناامید شده و معدود تلاشها و برتریهای شایستگی-مدار که دقیقاً در راستای اصلاح جامعه هستند را نیز نبینند، برتریهایی که اتّفاقاً کلیدهای درمان مرضهای مزمن جامعه هستند. ...
🔹 در میان تمامی صنفها و طبقات جامعه، اعضای هیأت علمی دانشگاهها از موقعیّت خاص و بسیار مهمّی برخوردارند، از این حیث که تنها راه اصلاحِ جامعهْ روی آوردنِ جدّی به دانش است؛ هر مسیر صحیحی که برای اصلاح جامعه در پیش گرفتهشود، صرفاً در صورتی به نتیجۀ قابل قبول خواهد رسید که با داشتن اشراف نظری نسبت به کمّ و کیف و جزئیات مربوطه طی گردد. بنابراین، بدبین شدن و سلب اعتماد مردم نسبت به دانشگاه، اعضای هیأت علمی، کتابهایی که در خصوص مسائل و مشکلات جامعه نوشته شدهاند و متأسفانه حتّی نَفْسِ دانش، به مثابه بدبین شدن و ناامیدی بیماران از «دارو و درمانِ دردشان» است. درست است که محیط دانشگاه نیز از انواع فعل و انفعالات رانتی و پارتی بازیها مبرّا نیست، امّا به هر حال، در این بین اندیشمندانی هم هستند که عمر خود را صَرفِ مطالعه ٔبیماریهای غامضِ جامعه، شناخت راههای درمان آن و توضیح و تبیین آنها برای مردم کردهاند. ...
🔹 پیشنهاد این بندۀ خدا این است که در این آشفته بازارِ رقابت بر سر کسب «امتیازات ویژهٔ» هر چه بیشتر، اعضای محترم هیأت علمی پیش قدم شده و شاید برای اوّلین بار در تاریخ ایران، ...
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه به دنبال اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم است.
http://dobaredaneshgah.ir
https://www.tg-me.com/dobarehdaneshgah
(جهت مطالعۀ متن کامل نوشتار بالا، لطفا به لینک زیر مراجعه کنید)
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
https://telegra.ph/اعضای-محترم-هیأت-علمی-دانشگاهها-لطفا-شما-برای-نجات-جامعه-پیش-قدم-شوید۱-01-04
Telegram
پویش ملی دوباره دانشگاه
لطفا جهت ارتباط با ما از رایانامه زیر استفاده بفرمایید:
[email protected]
[email protected]
کانال وحید احسانی
علّت تفاوت فاحش در زندگی ما و آنها وحید احسانی جبرئیل امین برای فرشتگانی که در حال قالب گیری گِل های آدمیان بودند توضیح داد که: «این آدمیان در کشورهای بسیار متفاوتی خواهند زیست؛ در برخی کشورها سطح رفاه، بالا، نظم و قانون، حکم فرما، محیط زیست، پاک و زیبا،…
نوشتار «علت تفاوت فاحش در زندگی ما و آنها!» در سایت فرهنگی نیلوفر منتشر شد.
آدرس:👇👇👇👇👇
http://www.neeloofar.org/critic/123-notation/1875-121097.html
آدرس:👇👇👇👇👇
http://www.neeloofar.org/critic/123-notation/1875-121097.html
لطفا مردم را گوسفند فرض نکنید!
(توجه: محتوای این نوشتار، تکراری نیست)
وحید احسانی
خیلی پیش میآید که از برخی مسئولان و تصمیمگیرندگان کشور، به حق، بابت «گوسفند فرض کردن مردم» گلایه میشود. اصل گلایه ناظر بر این است که «چرا در سخنرانی، قانونگذاری، برنامهریزی و اجرا به گونهای عمل میکنند که گویی مردم مانند گوسفند، محتاج این هستند که چوپانهایی از آنها مواظبت کرده، به جایشان تصمیم گرفته و هدایتشان کنند؟». گلایهکنندگان معتقدند «ما [مردم] خودمان میتوانیم برای خودمان تصمیم گرفته و جامعهمان را آباد کنیم، اتّفاقاً، مشکل اصلی دقیقاً همین موانعی است که شما بر سر راه ما و اینکه خودمان بتوانیم تصمیمگیری کنیم تراشیده و میتراشید».
علاوه بر مسئولان مورد نظر، دیگرانی هم هستند که «مردم را خیلی گوسفند فرض میکنند» (حتّی شاید بیشتر از مسئولان مذکور) در حالی که هیچ کس به آنها گلایهای نمیکند! در این نوشتار کوتاه، میخواهم به این گروه دیگری که «مردم را گوسفند فرض میکنند» بپردازم. ...
(جهت مطالعۀ متن کامل، لطفا به لینک زیر مراجعه کنید)👇
https://neeloofar.org/171197/
چنانچه این مطلب را مفید می دانید، لطفا باز نشر دهید.
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
(توجه: محتوای این نوشتار، تکراری نیست)
وحید احسانی
خیلی پیش میآید که از برخی مسئولان و تصمیمگیرندگان کشور، به حق، بابت «گوسفند فرض کردن مردم» گلایه میشود. اصل گلایه ناظر بر این است که «چرا در سخنرانی، قانونگذاری، برنامهریزی و اجرا به گونهای عمل میکنند که گویی مردم مانند گوسفند، محتاج این هستند که چوپانهایی از آنها مواظبت کرده، به جایشان تصمیم گرفته و هدایتشان کنند؟». گلایهکنندگان معتقدند «ما [مردم] خودمان میتوانیم برای خودمان تصمیم گرفته و جامعهمان را آباد کنیم، اتّفاقاً، مشکل اصلی دقیقاً همین موانعی است که شما بر سر راه ما و اینکه خودمان بتوانیم تصمیمگیری کنیم تراشیده و میتراشید».
علاوه بر مسئولان مورد نظر، دیگرانی هم هستند که «مردم را خیلی گوسفند فرض میکنند» (حتّی شاید بیشتر از مسئولان مذکور) در حالی که هیچ کس به آنها گلایهای نمیکند! در این نوشتار کوتاه، میخواهم به این گروه دیگری که «مردم را گوسفند فرض میکنند» بپردازم. ...
(جهت مطالعۀ متن کامل، لطفا به لینک زیر مراجعه کنید)👇
https://neeloofar.org/171197/
چنانچه این مطلب را مفید می دانید، لطفا باز نشر دهید.
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
Telegram
کانال وحید احسانی
فعّال فرهنگی-اجتماعی، دکتری توسعه کشاورزی، تولید و فروش روغن حیوانی کرمانشاهی و عسل طبیعی، ارسال برای تمام شهرها
@vahidehsani_vh
ارسال پیام بهصورت ناشناس:
http://www.tg-me.com/HidenChat_Bot?start=128610692
@vahidehsani_vh
ارسال پیام بهصورت ناشناس:
http://www.tg-me.com/HidenChat_Bot?start=128610692
Forwarded from پویش ملی دوباره دانشگاه
🔻چند اتّفاق خوب در دانشگاه رازی
🔻وحید احسانی
🔹 (به نظرم، محتوای نوشتار حاضر، ممکن است برای تمام کسانی که دغدغۀ بهبود وضعیّت دانشگاههای کشور را دارند، حاوی نکات مفیدی باشد).
🔹 همانطور که در متنهای قبلی توضیح دادهبودم[1]، چندین ماه است که با معاونت پژوهشی دانشگاه رازی همکاری میکنم. اصلیترین کاری که از من خواسته شدهاست، همکاری در بهروزرسانی شیوهنامههای پژوهشی است. طی آخرین جلسه و گفتگویی که اخیراً با ریاست محترم دانشگاه داشتیم (به اتّفاق معاون گرامی و مدیرکل محترم پژوهشی)، ایشان برخی نکاتی را مطرح کردند که خیلی برایم امیدوار کننده بود. فکر میکنم خوب است این خبرهای خوب را با سایرین نیز در میان بگذارم[2]. ریاست محترم دانشگاه که متن نامۀ مفصّلم[3] را مطالعه کردهبودند[4]، از بسیاری از نکات و پیشنهادهای مطرح شده در نامه استقبال کردند که اهمّ آنها به قرار زیر است:
1- در خصوص «طرح تقویت نشاط علمی در دانشگاه»، ایشان گفتند که اتّفاقاً خودشان هم از قبل دغدغۀ چنین مسائلی را داشته و گامهایی هم برداشتهاند و گفتند که متأسّفانه، عدم بهروزرسانی شیوهنامههای پژوهشی (مانند پژوهانه و غیره)، اولویت آن و لزوم پیگیریهای مربوطه، اصلیترین عاملی بوده که موجب شده پرداختن به چنین اموری به تعویق بیفتد. ایشان عنوان کردند که به محض اینکه خیالشان از سروسامان گرفتن شیوهنامههای مذکور راحت شود، بیشتر وقت خود را به چنان مقولههایی اختصاص خواهند داد. این گفته خیلی خیال مرا راحت کرد و موجب شد انگیزه و تلاشم برای بهروزرسانی هر چه سریعتر و مطلوب شیوهنامههای مورد نظر دوچندان شود. البته یک مقدار نگران این هستم که نکند بعد از آماده شدن شیوهنامۀ اوّل، گفته شود که شیوهنامههای دیگری هم هستند و به این ترتیب پرداختن به «طرح تقویت نشاط علمی در دانشگاه» به تعویق بیفتد؛ امیدوارم چنین نشود. علاوه بر این، ایشان از این بندۀ خدا خواستند که چنانچه پیشنهادهایی در راستای طرح مذکور دارم، به صورت مکتوب ارائه دهم که به امید خدا چنین خواهم کرد و از آنجا که پیش از این نیز برخی دوستان دیگری که در متنهای قبلی، اشارههایم به طرح مذکور را دیدهبودند مایل بودند منظورم از «طرح نشاط علمی» را با جزئیات بیشتری توضیح دهم، احتمالاً بخشی از پشنهادهای مذکور را در دسترس عموم نیز قرار خواهم داد. شاید برای یک نفر هم که شده، نکتۀ مفیدی در آن پیدا شود. از تمای اعضای محترم هیأت علمی دانشگاه رازی که احتمالاً متن حاضر را مطالعه میکنند درخواست میکنم، چنانچه در این خصوص نکته یا پیشنهادی به نظرشان میرسد برایم بفرستند [5] تا حتّیالمقدور آنها را نیز لحاظ کنم.
2- در خصوص «تقویت تعامل و گفتگو در دانشگاه»: ضمن مورد تأیید قرارگرفتن اهمیّت گفتگو و تعامل بیشتر با اعضای محترم هیأت عملی، به پیش نیازها، استلزامات و موانع شکلگیری گفتگوهای سازنده نیز اشاره شد که اتّفاقاً این بندۀ خدا نیز در «نامهای به مسئولان دانشگاه» به برخی از آنها پرداختهبودم. باید پذیرفت که در جامعۀ ما، عملیاتی کردن گفتگو و مشارکت کار بسیار سختی است. به شخصه، این مقوله را مانند سدّی میبینم که آب بسیار زیادی پشت آن جمع شده و لذا باز کردن راهی که آب بتواند به آرامی و با تدریج جاری شود کار بسیار سخت و حسّاسی است. یعنی عدم فرآهم آمدن شرایط گفتگو و تعامل برای سالیان طولانی موجب شده که در درون هر نفر، حرفها، گلایهها، پیشنهادها و درددلهای بسیار زیادی تلنبار شود و لذا شروع گفتگو، تعامل و مشارکت به گونهای که افراد مانند سدّهای لبالب پر، منفجر نشوند کار سخت و حسّاسی است. البته با تمام این حرفها، معتقدم از «نهادینه سازی گفتگو و مشارکت» هیچ گریزی نیست و به هر حال از یک جایی باید شروع کرد. به نظرم، پیش قدم شدن برای فراهم آوردن شرایط گفتگو و تعامل پویا مستلزم به خرج دادن ایثار زیادی است. علی ایحال، ریاست محترم دانشگاه از این مسئله نیز استقبال کرده و از من خواستند که پیشنهادیی که در این خصوص دارم را به صورت مکتوب به مشاور محترم ایشان انتقال دهم. از تمای اعضای محترم هیأت علمی دانشگاه رازی که احتمالا متن حاضر را مطالعه میکنند درخواست میکنم، چنانچه در این خصوص نکته یا پیشنهادی به نظرشان میرسد برایم بفرستند [5] تا حتّیالمقدور آنها را نیز لحاظ کنم. پیشاپیش از اعضای محترم هیأت علمی دانشگاه خواهشمندم که هر تلاش و گام احتمالی مسئولان دانشگاه در این راستا را به فال نیک گرفته، با آن همراهی کرده و به «نهادینه شدن گفتگو و تعامل» در دانشگاه کمک کنند. مسلّما این کار مستلزم به خرج دادن صبوری و مدارای زیادی است. به امید خدا، پیشنهادهای مکتوب شدهام در رابطه با «تقویت گفتگو و تعامل در دانشگاه» را نیز منتشر خواهم کرد.
🔻وحید احسانی
🔹 (به نظرم، محتوای نوشتار حاضر، ممکن است برای تمام کسانی که دغدغۀ بهبود وضعیّت دانشگاههای کشور را دارند، حاوی نکات مفیدی باشد).
🔹 همانطور که در متنهای قبلی توضیح دادهبودم[1]، چندین ماه است که با معاونت پژوهشی دانشگاه رازی همکاری میکنم. اصلیترین کاری که از من خواسته شدهاست، همکاری در بهروزرسانی شیوهنامههای پژوهشی است. طی آخرین جلسه و گفتگویی که اخیراً با ریاست محترم دانشگاه داشتیم (به اتّفاق معاون گرامی و مدیرکل محترم پژوهشی)، ایشان برخی نکاتی را مطرح کردند که خیلی برایم امیدوار کننده بود. فکر میکنم خوب است این خبرهای خوب را با سایرین نیز در میان بگذارم[2]. ریاست محترم دانشگاه که متن نامۀ مفصّلم[3] را مطالعه کردهبودند[4]، از بسیاری از نکات و پیشنهادهای مطرح شده در نامه استقبال کردند که اهمّ آنها به قرار زیر است:
1- در خصوص «طرح تقویت نشاط علمی در دانشگاه»، ایشان گفتند که اتّفاقاً خودشان هم از قبل دغدغۀ چنین مسائلی را داشته و گامهایی هم برداشتهاند و گفتند که متأسّفانه، عدم بهروزرسانی شیوهنامههای پژوهشی (مانند پژوهانه و غیره)، اولویت آن و لزوم پیگیریهای مربوطه، اصلیترین عاملی بوده که موجب شده پرداختن به چنین اموری به تعویق بیفتد. ایشان عنوان کردند که به محض اینکه خیالشان از سروسامان گرفتن شیوهنامههای مذکور راحت شود، بیشتر وقت خود را به چنان مقولههایی اختصاص خواهند داد. این گفته خیلی خیال مرا راحت کرد و موجب شد انگیزه و تلاشم برای بهروزرسانی هر چه سریعتر و مطلوب شیوهنامههای مورد نظر دوچندان شود. البته یک مقدار نگران این هستم که نکند بعد از آماده شدن شیوهنامۀ اوّل، گفته شود که شیوهنامههای دیگری هم هستند و به این ترتیب پرداختن به «طرح تقویت نشاط علمی در دانشگاه» به تعویق بیفتد؛ امیدوارم چنین نشود. علاوه بر این، ایشان از این بندۀ خدا خواستند که چنانچه پیشنهادهایی در راستای طرح مذکور دارم، به صورت مکتوب ارائه دهم که به امید خدا چنین خواهم کرد و از آنجا که پیش از این نیز برخی دوستان دیگری که در متنهای قبلی، اشارههایم به طرح مذکور را دیدهبودند مایل بودند منظورم از «طرح نشاط علمی» را با جزئیات بیشتری توضیح دهم، احتمالاً بخشی از پشنهادهای مذکور را در دسترس عموم نیز قرار خواهم داد. شاید برای یک نفر هم که شده، نکتۀ مفیدی در آن پیدا شود. از تمای اعضای محترم هیأت علمی دانشگاه رازی که احتمالاً متن حاضر را مطالعه میکنند درخواست میکنم، چنانچه در این خصوص نکته یا پیشنهادی به نظرشان میرسد برایم بفرستند [5] تا حتّیالمقدور آنها را نیز لحاظ کنم.
2- در خصوص «تقویت تعامل و گفتگو در دانشگاه»: ضمن مورد تأیید قرارگرفتن اهمیّت گفتگو و تعامل بیشتر با اعضای محترم هیأت عملی، به پیش نیازها، استلزامات و موانع شکلگیری گفتگوهای سازنده نیز اشاره شد که اتّفاقاً این بندۀ خدا نیز در «نامهای به مسئولان دانشگاه» به برخی از آنها پرداختهبودم. باید پذیرفت که در جامعۀ ما، عملیاتی کردن گفتگو و مشارکت کار بسیار سختی است. به شخصه، این مقوله را مانند سدّی میبینم که آب بسیار زیادی پشت آن جمع شده و لذا باز کردن راهی که آب بتواند به آرامی و با تدریج جاری شود کار بسیار سخت و حسّاسی است. یعنی عدم فرآهم آمدن شرایط گفتگو و تعامل برای سالیان طولانی موجب شده که در درون هر نفر، حرفها، گلایهها، پیشنهادها و درددلهای بسیار زیادی تلنبار شود و لذا شروع گفتگو، تعامل و مشارکت به گونهای که افراد مانند سدّهای لبالب پر، منفجر نشوند کار سخت و حسّاسی است. البته با تمام این حرفها، معتقدم از «نهادینه سازی گفتگو و مشارکت» هیچ گریزی نیست و به هر حال از یک جایی باید شروع کرد. به نظرم، پیش قدم شدن برای فراهم آوردن شرایط گفتگو و تعامل پویا مستلزم به خرج دادن ایثار زیادی است. علی ایحال، ریاست محترم دانشگاه از این مسئله نیز استقبال کرده و از من خواستند که پیشنهادیی که در این خصوص دارم را به صورت مکتوب به مشاور محترم ایشان انتقال دهم. از تمای اعضای محترم هیأت علمی دانشگاه رازی که احتمالا متن حاضر را مطالعه میکنند درخواست میکنم، چنانچه در این خصوص نکته یا پیشنهادی به نظرشان میرسد برایم بفرستند [5] تا حتّیالمقدور آنها را نیز لحاظ کنم. پیشاپیش از اعضای محترم هیأت علمی دانشگاه خواهشمندم که هر تلاش و گام احتمالی مسئولان دانشگاه در این راستا را به فال نیک گرفته، با آن همراهی کرده و به «نهادینه شدن گفتگو و تعامل» در دانشگاه کمک کنند. مسلّما این کار مستلزم به خرج دادن صبوری و مدارای زیادی است. به امید خدا، پیشنهادهای مکتوب شدهام در رابطه با «تقویت گفتگو و تعامل در دانشگاه» را نیز منتشر خواهم کرد.
Forwarded from پویش ملی دوباره دانشگاه
3- در خصوص بهروزرسانی شیوهنامهها نیز قرار بر این شد که قدم به قدم پیش برویم. یعنی در اوّلین قدم، این بنده ٔ خدا تغییرات کلّی موردی پیشنهادیم را در حوزهٔ معاونت پژوهشی مطرح کنم و سپس، پیشنهادهای معاونت پژوهشی جهت اعمال بر شیوهنامههای سابق به ریاست دانشگاه ارائه شود و پس از توافق بر سر کلّیات مورد نظر، طی چند مرحلۀ دیگر، به مرور، جزئیات بیشتر و بیشتری مطرح شده و پس از بحث و گفتگو و جرح و تعدیل، مورد توافق قرار بگیرد. امیدوارم در هر مرحله از کار بتوانم موجبات مشارکت با اعضای هیأت علمی را نیز فراهم آورم (ولو به شکلی محدود). همچنین، لازم میدانم عنوان کنم که به شخصه، در هر مرحله از این کار، در صورتی همکاری خود را برای انجام مرحلۀ بعدی ادامه خواهم داد که بتوانم با توافقات صورت گرفته (ولو به صورت حداقلی) کنار بیایم، در غیر اینصورت، یعنی در صورتی که اصرار احتمالی مقامات بالادستیام بر برخی نکات خاص را اشتباه و مضر بدانم[6]، عذر خواسته و به همکاری با دانشگاه (لااقل در این پروژۀ خاص) پایان خواهم داد.
به امید دانشگاهی فعّالتر، بانشاطتر و دوستداشتنیتر
وحید احسانی
همکار در معاونت پژوهشی
[1] «مخمصۀ قرار داشتن در یک شغل مرتبط!» و «نامهای به مسئولان دانشگاه رازی» قابل دسترسی از طریق سایت و کانال تلگرامی پویش ملّی دوباره دانشگاه.
[2] به نظرم اعلان کردن چنین تصمیمهای مبارکی میتواند آثار خیلی خوبی به دنبال داشته و موجب افزایش امید، دلگرمی و اعتماد افراد شود.
[3] «نامهای به مسئولان دانشگاه رازی»
[4] باید اعتراف کنم که بعید میدانستم ایشان نامۀ مفصّلم را مطالعه کنند امّا بر خلاف انتظارم، هم ایشان، هم معاون محترم پژوهشی و هم مشاور محترم رئیس دانشگاه، همگی نامه را مطالعه کرده بودند.
[5] [email protected] یا @vahidehsani_vh
[6] بر اساس عقل و دانستههای محدودم
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه به دنبال اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم است.
http://dobaredaneshgah.ir
https://www.tg-me.com/dobarehdaneshgah
به امید دانشگاهی فعّالتر، بانشاطتر و دوستداشتنیتر
وحید احسانی
همکار در معاونت پژوهشی
[1] «مخمصۀ قرار داشتن در یک شغل مرتبط!» و «نامهای به مسئولان دانشگاه رازی» قابل دسترسی از طریق سایت و کانال تلگرامی پویش ملّی دوباره دانشگاه.
[2] به نظرم اعلان کردن چنین تصمیمهای مبارکی میتواند آثار خیلی خوبی به دنبال داشته و موجب افزایش امید، دلگرمی و اعتماد افراد شود.
[3] «نامهای به مسئولان دانشگاه رازی»
[4] باید اعتراف کنم که بعید میدانستم ایشان نامۀ مفصّلم را مطالعه کنند امّا بر خلاف انتظارم، هم ایشان، هم معاون محترم پژوهشی و هم مشاور محترم رئیس دانشگاه، همگی نامه را مطالعه کرده بودند.
[5] [email protected] یا @vahidehsani_vh
[6] بر اساس عقل و دانستههای محدودم
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه به دنبال اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم است.
http://dobaredaneshgah.ir
https://www.tg-me.com/dobarehdaneshgah
Telegram
پویش ملی دوباره دانشگاه
لطفا جهت ارتباط با ما از رایانامه زیر استفاده بفرمایید:
[email protected]
[email protected]
همان الگوی همیشگی!
منتشرشده در سایت فرهنگی نیلوفر
از تمام هموطنانم درخواست میکنم نوشتار زیر که گزیدار کوتاهی از یکی از کتابهای ارزشمند استاد کاتوزیان (دولت و جامعه در ایران؛ انقراض قاجار و استقرار پهلوی) است را مطالعه و در خصوص آن تأمّل و گفتگو کنند:
1- ... [مردم] شروع به حسرت خوردن برای حکومت مقتدر ناصرالدّینشاه کردند و خود او را هم «شاهِ شهید» نامیدند. حتّی شروع به فاتحهخوانی برای «شاه شهید»، ناصرالّدینشاه، کردند که اکنون حکومت مقتدرانهاش را با واقعبینی بیشتری (که با حالت تحسّر برای گذشتهای ظاهراً خوش نیز آمیخته بود) به خاطر میآوردند. از طبقۀ میانهحال، بسیاری از سالخوردگان، اگر نه اغلب آنها، زمزمه میکردند: «ملک ایران چوب استبداد میخواهد هنوز».
2- ... امّا بعد که رضاشاه نیز با حکومت استبدادیش مردم را از خود بیزار کرد، احمدشاه، شهیدِ راه دموکراسی و استقلال ایران شد [نام گرفت] و قصّههایی [که در این خصوص ساخته شدهبود] ... حکم حقایق مسلّم تاریخی را پیدا کرد.
3- ... هنوز شش سال از جشن و سرور مردم برای کنارهگیری او نگذشته بود که مجلس پانزدهم، با تصویب طرحی، او را رسماً رضاشاهکبیر نامید.
4- ... ولی بسیاری از کسانی که در آغاز با جان و دل از انقلاب حمایت میکردند رفته رفته پشیمان شدند و کم کم خیلی از مردم محمّدرضاشاه را «خدابیامرز» نامیدند. الگو همان الگوی همیشگی بود.
چند نکتۀ پایانی)
- امير المؤمنين على (ع): لاَ فِكْرَ لِمَنْ لاَ اِعْتِبَارَ لَه (درک ندارد کسى که عبرت نگیرد).
- «تاریخ عرصۀ امکان است، امّا امکانهای تاریخ در افقی که با تفکر گشوده شدهاست ظاهر و معیّن میشود» (داوری اردکانی)
- «ملتی که از گذشته خود درس نگیرد، محکوم به تجربه مجدد اشتباهاتش است (سیّدحسن خمینی)
- بیشتر ما بخش عمدهای از عمر خود را با اتّکای صِرف بر دانستهها و قوّۀ تحلیلی خودمان، صَرفِ گفتگو در خصوص مسائل و مشکلات جامعه میکنیم. پیشنهاد میکنم به موازات این نوع گفتگوها ...
(جهت مطالعۀ متن کامل، لطفا به لینک زیر مراجعه کنید)👇
همان الگوی همیشگی!
چنانچه این مطلب را مفید می دانید، لطفا باز نشر دهید.
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
منتشرشده در سایت فرهنگی نیلوفر
از تمام هموطنانم درخواست میکنم نوشتار زیر که گزیدار کوتاهی از یکی از کتابهای ارزشمند استاد کاتوزیان (دولت و جامعه در ایران؛ انقراض قاجار و استقرار پهلوی) است را مطالعه و در خصوص آن تأمّل و گفتگو کنند:
1- ... [مردم] شروع به حسرت خوردن برای حکومت مقتدر ناصرالدّینشاه کردند و خود او را هم «شاهِ شهید» نامیدند. حتّی شروع به فاتحهخوانی برای «شاه شهید»، ناصرالّدینشاه، کردند که اکنون حکومت مقتدرانهاش را با واقعبینی بیشتری (که با حالت تحسّر برای گذشتهای ظاهراً خوش نیز آمیخته بود) به خاطر میآوردند. از طبقۀ میانهحال، بسیاری از سالخوردگان، اگر نه اغلب آنها، زمزمه میکردند: «ملک ایران چوب استبداد میخواهد هنوز».
2- ... امّا بعد که رضاشاه نیز با حکومت استبدادیش مردم را از خود بیزار کرد، احمدشاه، شهیدِ راه دموکراسی و استقلال ایران شد [نام گرفت] و قصّههایی [که در این خصوص ساخته شدهبود] ... حکم حقایق مسلّم تاریخی را پیدا کرد.
3- ... هنوز شش سال از جشن و سرور مردم برای کنارهگیری او نگذشته بود که مجلس پانزدهم، با تصویب طرحی، او را رسماً رضاشاهکبیر نامید.
4- ... ولی بسیاری از کسانی که در آغاز با جان و دل از انقلاب حمایت میکردند رفته رفته پشیمان شدند و کم کم خیلی از مردم محمّدرضاشاه را «خدابیامرز» نامیدند. الگو همان الگوی همیشگی بود.
چند نکتۀ پایانی)
- امير المؤمنين على (ع): لاَ فِكْرَ لِمَنْ لاَ اِعْتِبَارَ لَه (درک ندارد کسى که عبرت نگیرد).
- «تاریخ عرصۀ امکان است، امّا امکانهای تاریخ در افقی که با تفکر گشوده شدهاست ظاهر و معیّن میشود» (داوری اردکانی)
- «ملتی که از گذشته خود درس نگیرد، محکوم به تجربه مجدد اشتباهاتش است (سیّدحسن خمینی)
- بیشتر ما بخش عمدهای از عمر خود را با اتّکای صِرف بر دانستهها و قوّۀ تحلیلی خودمان، صَرفِ گفتگو در خصوص مسائل و مشکلات جامعه میکنیم. پیشنهاد میکنم به موازات این نوع گفتگوها ...
(جهت مطالعۀ متن کامل، لطفا به لینک زیر مراجعه کنید)👇
همان الگوی همیشگی!
چنانچه این مطلب را مفید می دانید، لطفا باز نشر دهید.
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
Telegram
کانال وحید احسانی
فعّال فرهنگی-اجتماعی، دکتری توسعه کشاورزی، تولید و فروش روغن حیوانی کرمانشاهی و عسل طبیعی، ارسال برای تمام شهرها
@vahidehsani_vh
ارسال پیام بهصورت ناشناس:
http://www.tg-me.com/HidenChat_Bot?start=128610692
@vahidehsani_vh
ارسال پیام بهصورت ناشناس:
http://www.tg-me.com/HidenChat_Bot?start=128610692
Forwarded from پویش ملی دوباره دانشگاه
🔻چند سئوال ساده از «اعضای شورای هماهنگی تشکلهای صنفی اعضای هیات علمی دانشگاهها و پژوهشگاههای ایران» در خصوص بیانیۀ هشتمین نشست آنها
🔻وحید احسانی
🔹اعضای محترم شورای هماهنگی تشکلهای صنفی اعضای هیأت علمی دانشگاهها و پژوهشگاههای ایران
🔹با سلام و احترام؛
🔹مطالعۀ بیانیۀ هشتمین نشست شما، پرسشهایی برایم ایجاد کرد که بهتر دیدم برخی از آنها را در این نوشتار مطرح کنم . همانطور که در خبرگزاریها بازتاب پیدا کردهاست، در بیانیۀ مورد نظر، دو موضوع به طور مشخّص مورد طر ح و بررسی قرار گرفتهاست که عبارتند از :
🔹«اول آنکه با توجه به مشکلات اقتصادی کشور و ...، شورا[ی هماهنگی تشکلهای صنفی] بر حل مشکلات معیشتی اقشار مختلف، به ویژه دو قشر تأثیرگذار معلمان و کارگران زحمتکش تأکید کرده و مسئولان کشور را به اهتمام و تمرکز بر حل یا تقلیل مشکلات معیشتی از طریق رفتار سیاستی منطقی و دلجویانه فرا میخواند و در همین راستا ... آمادگی خود را برای همفکری و یافتن راه حل برای حل مشکلات مذکور و عبور از وضعیت موجود اعلام میدارد. دوم آنکه شورای هماهنگی، بار دیگر هشدارانه یادآور میشود که غفلت از تنزل آشکار وضعیت اقتصادی اعضای هیأت علمی دانشگاهها - که به دلیل موقعیت و عملکرد متفاوتشان از دیگر مستمری بگیران دولتی همواره متمایز بودهاند- در آیندهای نه چندان دور، سامان علمی و فرهنگی و سرمایه اجتماعی کشور را با تهدید جدی مواجه خواهد ساخت. از این رو از مسئولان محترم وزارت متبوع و دیگر سازمانهای مسئول تقاضا میشود که ضمن توجه به بهبود وضعیت معیشتی اعضای هیأت علمی دانشگاهها و پژوهشگاهها، موضوع همترازی حقوق و مزایای اعضای هیأت علمی تحت پوشش وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی را مورد توجه ویژه قرار داده و در جهت برطرف کردن موانع موجود اهتمام ورزند. بدیهی است مشاهده و تحمل تبعیض آشکار بین دوساحت همسان علمی [وزارت علوم و وزارت بهداشت] ... تهدیدی جدی برای روند توسعه و ارتقای کشور خواهد بود».
🔹همانطور که واضح است، در این بیانیه، به دو مشکل اشاره شده است: اوّل، «مشکلات معیشتی اقشار مختلف، به ویژه دو قشر تأثیر گذار معلمان و کارگران زحمتکش» و دوّم، «تنزل آشکار وضعیت اقتصادی اعضای هیأت علمی دانشگاهها». در این بیانیه، در خصوص راه حل هر یک از این دو مشکل نیز نکاتی مطرح شدهاست که پرسشهای اینجانب نیز ناظر به تفاوت تأمّل برانگیز همین راه حلهاست.
🔹در خصوص مشکل دوّم یعنی «تنزّل آشکار وضعیّت اقتصادی اعضای هیأت علمی دانشگاهها» که به خاطر «تهدید سامان علمی و فرهنگی و سرمایه اجتماعی کشور» و «تهدید روند توسعه و ارتقای کشور» نگرانیهایی را در شما بزرگواران ایجاد کردهاست، راه حل مشکل را «بهبود وضعیت معیشتی اعضای هیأت علمی دانشگاهها و پژوهشگاهها» و «همترازی حقوق و مزایای اعضای هیأت علمی وزات متبوع خود با اعضای هیأت علمی وزارت بهداشت» و یا به عبارت سادهتر «افزایش حقوق» عنوان فرمودهاید، امّا در جهت حل مشکل اوّل یعنی «مشکلات معیشتی اقشار مختلف، به ویژه دو قشر تأثیرگذار معلمان و کارگران زحمتکش»، اوّلاً، مسئولان کشور را به «رفتار سیاستی منطقی و دلجویانه با آنها» فراخواندهاید و ثانیاً، بزرگواری فرموده، «آمادگی خود را برای همفکری و یافتن راه حل برای حل مشکلات مذکور و عبور از وضعیت موجود» اعلام کردهاید.
🔹پرسشهای مورد نظر:
1- چه تفاوت ویژهای میان «مشکلات اقتصادی شما و همکارانتان» با «مشکلات اقتصادی اقشار مختلف به ویژه معلّمان و کارگران» وجود دارد که باعث میشود راه حل رفع مشکلات اقتصادی شما، به سادگی، «افزایش حقوق» باشد، امّا راه حلّ «مشکلات اقتصادی سایرین» نیازمند «رفتار سیاستی منطقی و دلجویانه مسئولان» و «همفکری شما با مسئولان کشور»؟ (البته به جز مسئلۀ «تهدید سامان علمی و فرهنگی و سرمایۀ اجتماعی کشور و تهدید روند توسعه و ارتقاء کشور» که بر همگان واضح است که صرفاً در خصوص مشکلات اقتصادی شما و همکارانتان-که به دلیل موقعیت و عملکرد متفاوتتان همواره از دیگر مستمری بگیران دولتی متمایز بودهاید- موضوعیّت پیدا میکند. بدیهی است، تنزّل وضعیّت اقتصادی سایر اقشار جامعه هیچ تهدید قابل ذکری به دنبال نخواهد داشت!).
2- «رفتار سیاستی منطقی و دلجویانه مسئولان» چیست که میتواند «مشکلات معیشتی اقشار مختلف، به ویژه دو قشر تأثیرگذار معلمان و کارگران زحمتکش» را التیام ببخشد امّا در خصوص «تنزّل آشکار وضعیّت اقتصادی شما و همکارانتان» هیچ کاربردی ندارد؟!
🔻وحید احسانی
🔹اعضای محترم شورای هماهنگی تشکلهای صنفی اعضای هیأت علمی دانشگاهها و پژوهشگاههای ایران
🔹با سلام و احترام؛
🔹مطالعۀ بیانیۀ هشتمین نشست شما، پرسشهایی برایم ایجاد کرد که بهتر دیدم برخی از آنها را در این نوشتار مطرح کنم . همانطور که در خبرگزاریها بازتاب پیدا کردهاست، در بیانیۀ مورد نظر، دو موضوع به طور مشخّص مورد طر ح و بررسی قرار گرفتهاست که عبارتند از :
🔹«اول آنکه با توجه به مشکلات اقتصادی کشور و ...، شورا[ی هماهنگی تشکلهای صنفی] بر حل مشکلات معیشتی اقشار مختلف، به ویژه دو قشر تأثیرگذار معلمان و کارگران زحمتکش تأکید کرده و مسئولان کشور را به اهتمام و تمرکز بر حل یا تقلیل مشکلات معیشتی از طریق رفتار سیاستی منطقی و دلجویانه فرا میخواند و در همین راستا ... آمادگی خود را برای همفکری و یافتن راه حل برای حل مشکلات مذکور و عبور از وضعیت موجود اعلام میدارد. دوم آنکه شورای هماهنگی، بار دیگر هشدارانه یادآور میشود که غفلت از تنزل آشکار وضعیت اقتصادی اعضای هیأت علمی دانشگاهها - که به دلیل موقعیت و عملکرد متفاوتشان از دیگر مستمری بگیران دولتی همواره متمایز بودهاند- در آیندهای نه چندان دور، سامان علمی و فرهنگی و سرمایه اجتماعی کشور را با تهدید جدی مواجه خواهد ساخت. از این رو از مسئولان محترم وزارت متبوع و دیگر سازمانهای مسئول تقاضا میشود که ضمن توجه به بهبود وضعیت معیشتی اعضای هیأت علمی دانشگاهها و پژوهشگاهها، موضوع همترازی حقوق و مزایای اعضای هیأت علمی تحت پوشش وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی را مورد توجه ویژه قرار داده و در جهت برطرف کردن موانع موجود اهتمام ورزند. بدیهی است مشاهده و تحمل تبعیض آشکار بین دوساحت همسان علمی [وزارت علوم و وزارت بهداشت] ... تهدیدی جدی برای روند توسعه و ارتقای کشور خواهد بود».
🔹همانطور که واضح است، در این بیانیه، به دو مشکل اشاره شده است: اوّل، «مشکلات معیشتی اقشار مختلف، به ویژه دو قشر تأثیر گذار معلمان و کارگران زحمتکش» و دوّم، «تنزل آشکار وضعیت اقتصادی اعضای هیأت علمی دانشگاهها». در این بیانیه، در خصوص راه حل هر یک از این دو مشکل نیز نکاتی مطرح شدهاست که پرسشهای اینجانب نیز ناظر به تفاوت تأمّل برانگیز همین راه حلهاست.
🔹در خصوص مشکل دوّم یعنی «تنزّل آشکار وضعیّت اقتصادی اعضای هیأت علمی دانشگاهها» که به خاطر «تهدید سامان علمی و فرهنگی و سرمایه اجتماعی کشور» و «تهدید روند توسعه و ارتقای کشور» نگرانیهایی را در شما بزرگواران ایجاد کردهاست، راه حل مشکل را «بهبود وضعیت معیشتی اعضای هیأت علمی دانشگاهها و پژوهشگاهها» و «همترازی حقوق و مزایای اعضای هیأت علمی وزات متبوع خود با اعضای هیأت علمی وزارت بهداشت» و یا به عبارت سادهتر «افزایش حقوق» عنوان فرمودهاید، امّا در جهت حل مشکل اوّل یعنی «مشکلات معیشتی اقشار مختلف، به ویژه دو قشر تأثیرگذار معلمان و کارگران زحمتکش»، اوّلاً، مسئولان کشور را به «رفتار سیاستی منطقی و دلجویانه با آنها» فراخواندهاید و ثانیاً، بزرگواری فرموده، «آمادگی خود را برای همفکری و یافتن راه حل برای حل مشکلات مذکور و عبور از وضعیت موجود» اعلام کردهاید.
🔹پرسشهای مورد نظر:
1- چه تفاوت ویژهای میان «مشکلات اقتصادی شما و همکارانتان» با «مشکلات اقتصادی اقشار مختلف به ویژه معلّمان و کارگران» وجود دارد که باعث میشود راه حل رفع مشکلات اقتصادی شما، به سادگی، «افزایش حقوق» باشد، امّا راه حلّ «مشکلات اقتصادی سایرین» نیازمند «رفتار سیاستی منطقی و دلجویانه مسئولان» و «همفکری شما با مسئولان کشور»؟ (البته به جز مسئلۀ «تهدید سامان علمی و فرهنگی و سرمایۀ اجتماعی کشور و تهدید روند توسعه و ارتقاء کشور» که بر همگان واضح است که صرفاً در خصوص مشکلات اقتصادی شما و همکارانتان-که به دلیل موقعیت و عملکرد متفاوتتان همواره از دیگر مستمری بگیران دولتی متمایز بودهاید- موضوعیّت پیدا میکند. بدیهی است، تنزّل وضعیّت اقتصادی سایر اقشار جامعه هیچ تهدید قابل ذکری به دنبال نخواهد داشت!).
2- «رفتار سیاستی منطقی و دلجویانه مسئولان» چیست که میتواند «مشکلات معیشتی اقشار مختلف، به ویژه دو قشر تأثیرگذار معلمان و کارگران زحمتکش» را التیام ببخشد امّا در خصوص «تنزّل آشکار وضعیّت اقتصادی شما و همکارانتان» هیچ کاربردی ندارد؟!
Forwarded from پویش ملی دوباره دانشگاه
3- منظورتان از اینکه فرمودهاید «آمادگی خود را برای همفکری و یافتن راه حل برای حل مشکلات مذکور و عبور از وضعیت موجود اعلام میکنید»، دقیقا چیست؟ آیا شما و همکارانتان که «سامان علمی و فرهنگی و سرمایۀ اجتماعی و روند توسعه و ارتقاء کشور» به وضعیّت اقتصادیتان وابسته است، کشف و انتشار راه حل برای مسائل و مشکلات کشور را (فارغ از اینکه مسئولان به آنها عمل کنند یا نکنند) یکی از وظایف خود میدانید یا منتظر این هستید که مسئولان کشور از شما درخواست همفکری کنند تا بعد شما نیز بزرگواری فرموده و چنین کنید؟ آیا شما که راه حل مشکل «تنزّل آشکار وضعیّت اقتصادی اعضای هیأت علمی دانشگاه ها » -که تهدید کنندۀ سامان علمی و فرهنگی و سرمایۀ اجتماعی و روند توسعه و ارتقاء کشور است- را به این سادگی کشف و اعلام کردید، راه حل «مشکلات اقتصادی اقشار مختلف به ویژه معلّمان و کارگران» هم در مشتتان است و صرفاْ منتظر درخواست مسئولان هستید، یا «راه حل مشکلات اقتصادی اقشار مختلف به ویژه معلّمان و کارگران»، بر خلاف راه حل مشکل «تنزّل آشکار وضعیّت اقتصادی خودتان و همکارانتان» -که علیرغم تهدید کننده بودنش بسیار ساده بود- علیرغم تهدید کننده نبودنش آنقدر پیچیده است که به جز از طریق تعریف طرحهای پژوهشی کلان و تأمین بودجه برای آنها قابل کشف و اعلام کردن نیست؟!
🔹امیدوارم با رنجش خاطر شما بزرگواران، ناخواسته، موجبات «تهدید سامان علمی و فرهنگی و سرمایۀ اجتماعی و روند توسعه و ارتقاء کشور» را فراهم نکرده باشم!
🔹به امید خدا، در آینده، در خصوص اعضای هیأت علمیایی که در این هم آیندی بحرانها (به قول دکتر محمّد فاضلی)، در عمل، صرفاً بر پیگیری منافع شخصی و صنفیشان متمرکز شدهاند، مطالب دیگری نیز منتشر خواهم کرد.
با احترام
وحید احسانی
همکار در معاونت پژوهشی دانشگاه رازی
@vahidehsani_vh
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه به دنبال اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم است.
http://dobaredaneshgah.ir
https://www.tg-me.com/dobarehdaneshgah
🔹امیدوارم با رنجش خاطر شما بزرگواران، ناخواسته، موجبات «تهدید سامان علمی و فرهنگی و سرمایۀ اجتماعی و روند توسعه و ارتقاء کشور» را فراهم نکرده باشم!
🔹به امید خدا، در آینده، در خصوص اعضای هیأت علمیایی که در این هم آیندی بحرانها (به قول دکتر محمّد فاضلی)، در عمل، صرفاً بر پیگیری منافع شخصی و صنفیشان متمرکز شدهاند، مطالب دیگری نیز منتشر خواهم کرد.
با احترام
وحید احسانی
همکار در معاونت پژوهشی دانشگاه رازی
@vahidehsani_vh
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه به دنبال اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم است.
http://dobaredaneshgah.ir
https://www.tg-me.com/dobarehdaneshgah
Telegram
پویش ملی دوباره دانشگاه
لطفا جهت ارتباط با ما از رایانامه زیر استفاده بفرمایید:
[email protected]
[email protected]
«تحلیلهای کمّی و استنادی» نباید «اصل» قرار بگیرند
وحید احسانی
کلاریویت آنالیتیکس (تامسونرویترز سابق که در ایران همچنان با نام ISI شناخته میشود) در صفحۀ Help از تارنمای JCR (گزارشهای استنادی مجلات) تصریح میکند که:
Citation data are not meant to replace informed peer review
انواع شاخصها و تحلیلهای استنادی، صرفاً در حکم ابزاری هستند که میتوانند در اختیار «صاحب نظران» قرار بگیرند تا صاحب نظران در ارزیابی آثار پژوهشی، در صورت نیاز از آنها کمک بگیرند، نه اینکه به «الگوریتمهای قطعیایی تبدیل شوند که مقولههایی مانند «کیفیت اثر پژوهشی»، «ارزش اثر پژوهشی»، «کارآمدی اثر پژوهشی»، «اعتبار و مرتبۀ علمی عضو هیات علمی» و امثال آن را به کمیّتهایی بیروح و عددی تبدیل کنند. به عبارت دیگر، نهایتاً این صاحبنظران و بزرگان هر تخصص هستند که حتّیالمقدور باید در خصوص «ارزش آثار علمی» و «مرتبۀ علمی همکاران جوانشان» اجتهاد کنند.
بر همین اساس، برخی کشورها نظامهای ارزیابی پژوهش خود را به جای تکیه بر «شاخصها و تحلیلهای کمّی»، بر «ارزیابی همکاران صاحبنظر» یا همان Peer Review مبتنی کردهاند. به عنوان مثال، نظام ارزیابی پژوهش انگلستان (REF: research excellence framework) با صرف هزینههای بسیار کلانی، هر ساله کیفیت و اثربخشی فعالیّتهای پژوهشی دانشگاهها و مراکز پژوهشی مختلف داخلی را ارزیابی میکند که محوریّت این نظام سنجش پژوهش همان «ارزیابی همکار» است. استرالیا نیز نظام ارزیابی نسبتاً مشابهی دارد.
تا جایی که من مطالعه کردهام، در اکثر کشورهای توسعهیافته، در سطح دانشگاهها نیز تصمیمگیریهای مربوط به «ارتقاء مرتبۀ اعضای هیأت علمی» و امثال آن بیشتر جنبۀ اجتهادی دارد تا تکیه بر کمیّتهای صِرف. شاهد این ادّعا پروفسورهایی هستند که بروندادهای پژوهشی بسیار اندکی دارند. یا کسانی که مثلا صرفا با داشتن 11 مقاله، برندۀ جایزه نوبل شدهاند. یا کسانی که علّت اعطای جایزۀ نوبل به آنها «فعّالیتهای موثّرشان در زمینۀ ترویج علم» معرّفی شده است، یعنی کارهایی مانند نگارش مطلب در روزنامهها جهت انتقال مفاهیم علمی به مردم با زبان ساده.
البته مطالب بالا را نباید با عینک «صفر و یکی» (هیچ و همه ای، سیاه و سفیدی) دید. به ویژه در جوامعی مثل ما، نیاز است از شاخصهای کمّی و استنادی نیز کمک گرفته شود، امّا به قول حضرت حافظ (علیه الرّحمه)، باید متوجه بود که: «این، همه نیست».
چنانچه این مطلب را مفید میدانید، لطفا بازنشر دهید.
https://telegra.ph/تحلیلهای-کمی-و-استنادی-نباید-اصل-قرار-بگیرند-01-16
@vahidehsani_vh
وحید احسانی
کلاریویت آنالیتیکس (تامسونرویترز سابق که در ایران همچنان با نام ISI شناخته میشود) در صفحۀ Help از تارنمای JCR (گزارشهای استنادی مجلات) تصریح میکند که:
Citation data are not meant to replace informed peer review
انواع شاخصها و تحلیلهای استنادی، صرفاً در حکم ابزاری هستند که میتوانند در اختیار «صاحب نظران» قرار بگیرند تا صاحب نظران در ارزیابی آثار پژوهشی، در صورت نیاز از آنها کمک بگیرند، نه اینکه به «الگوریتمهای قطعیایی تبدیل شوند که مقولههایی مانند «کیفیت اثر پژوهشی»، «ارزش اثر پژوهشی»، «کارآمدی اثر پژوهشی»، «اعتبار و مرتبۀ علمی عضو هیات علمی» و امثال آن را به کمیّتهایی بیروح و عددی تبدیل کنند. به عبارت دیگر، نهایتاً این صاحبنظران و بزرگان هر تخصص هستند که حتّیالمقدور باید در خصوص «ارزش آثار علمی» و «مرتبۀ علمی همکاران جوانشان» اجتهاد کنند.
بر همین اساس، برخی کشورها نظامهای ارزیابی پژوهش خود را به جای تکیه بر «شاخصها و تحلیلهای کمّی»، بر «ارزیابی همکاران صاحبنظر» یا همان Peer Review مبتنی کردهاند. به عنوان مثال، نظام ارزیابی پژوهش انگلستان (REF: research excellence framework) با صرف هزینههای بسیار کلانی، هر ساله کیفیت و اثربخشی فعالیّتهای پژوهشی دانشگاهها و مراکز پژوهشی مختلف داخلی را ارزیابی میکند که محوریّت این نظام سنجش پژوهش همان «ارزیابی همکار» است. استرالیا نیز نظام ارزیابی نسبتاً مشابهی دارد.
تا جایی که من مطالعه کردهام، در اکثر کشورهای توسعهیافته، در سطح دانشگاهها نیز تصمیمگیریهای مربوط به «ارتقاء مرتبۀ اعضای هیأت علمی» و امثال آن بیشتر جنبۀ اجتهادی دارد تا تکیه بر کمیّتهای صِرف. شاهد این ادّعا پروفسورهایی هستند که بروندادهای پژوهشی بسیار اندکی دارند. یا کسانی که مثلا صرفا با داشتن 11 مقاله، برندۀ جایزه نوبل شدهاند. یا کسانی که علّت اعطای جایزۀ نوبل به آنها «فعّالیتهای موثّرشان در زمینۀ ترویج علم» معرّفی شده است، یعنی کارهایی مانند نگارش مطلب در روزنامهها جهت انتقال مفاهیم علمی به مردم با زبان ساده.
البته مطالب بالا را نباید با عینک «صفر و یکی» (هیچ و همه ای، سیاه و سفیدی) دید. به ویژه در جوامعی مثل ما، نیاز است از شاخصهای کمّی و استنادی نیز کمک گرفته شود، امّا به قول حضرت حافظ (علیه الرّحمه)، باید متوجه بود که: «این، همه نیست».
چنانچه این مطلب را مفید میدانید، لطفا بازنشر دهید.
https://telegra.ph/تحلیلهای-کمی-و-استنادی-نباید-اصل-قرار-بگیرند-01-16
@vahidehsani_vh
Telegraph
«تحلیلهای کمّی و استنادی» نباید «اصل» قرار بگیرند
Citation data are not meant to replace informed peer review
Forwarded from کانال دکتر مسعود صادقی (dr.masoud sadeghi)
در کشور ما
پژوهش ناظر بر حل مسئله است
اما بیشتر، حل مسئله ارتقای استاد نه ارتقای اجتماع!
@officialmasoudsadeghi
پژوهش ناظر بر حل مسئله است
اما بیشتر، حل مسئله ارتقای استاد نه ارتقای اجتماع!
@officialmasoudsadeghi
سلام و درود،
نگارندگان مقالۀ زیر به نقد دیدگاهی پرداخته اند که این بندۀ خدا نیز در آثارم از آن دیدگاه دفاع کرده بودم. به همین مناسبت، بخش قابل توجهی از مقاله در واقع نقد تعدادی از مقالات قبلی من است.
اگر چه در خصوص مقالۀ مورد نظر نکته ها و نقدهایی دارم که امیدوارم فرصتی دست دهد که مطرح کنم، امّا عجالتاً از نگارندگان به خاطر اوّلاً، پرداختن به این موضوع مهم و ثانیاً، نقد آثار حقیر سپاسگزارم.
علی رغم نقدهایی که دارم، در مجموع این مقاله را مقالۀ ارزشمند و مفیدی می دانم و به ویژه حرف اصلی آن (نقد گذشتۀ پژوهشی به جای نقض آن) را قابل تأمل می دانم.
خودم هم چندی بود به این فکر می کردم که متأسفانه، دوقطبی شکل گرفته در کشور (در خصوص افتخارآفرین بودن یا بی ارزش بودن مسیر طی شده در پژوهش) شکل گیری یک گفتمان راهگشا در این خصوص را بسیار صعب و دشوار کرده است.
👇👇👇
نگارندگان مقالۀ زیر به نقد دیدگاهی پرداخته اند که این بندۀ خدا نیز در آثارم از آن دیدگاه دفاع کرده بودم. به همین مناسبت، بخش قابل توجهی از مقاله در واقع نقد تعدادی از مقالات قبلی من است.
اگر چه در خصوص مقالۀ مورد نظر نکته ها و نقدهایی دارم که امیدوارم فرصتی دست دهد که مطرح کنم، امّا عجالتاً از نگارندگان به خاطر اوّلاً، پرداختن به این موضوع مهم و ثانیاً، نقد آثار حقیر سپاسگزارم.
علی رغم نقدهایی که دارم، در مجموع این مقاله را مقالۀ ارزشمند و مفیدی می دانم و به ویژه حرف اصلی آن (نقد گذشتۀ پژوهشی به جای نقض آن) را قابل تأمل می دانم.
خودم هم چندی بود به این فکر می کردم که متأسفانه، دوقطبی شکل گرفته در کشور (در خصوص افتخارآفرین بودن یا بی ارزش بودن مسیر طی شده در پژوهش) شکل گیری یک گفتمان راهگشا در این خصوص را بسیار صعب و دشوار کرده است.
👇👇👇
Forwarded from پویش ملی دوباره دانشگاه
9826ff9a-f356-43d5-9f4b-25d6eb6d5b0d-1
1.1 MB
نقد یا نقض گذشته پژوهشی کشور. دکتر سید کاظم ملکوتی، مسعود ناصری پور، لیلا نعمتی انارکی
Forwarded from پویش ملی دوباره دانشگاه
🔻سخنی چند با اعضای محترم هیأت علمیایی که برای افزایش حقوق خود نامه نوشته و امضاء جمع می کنند 1
🔻وحید احسانی
🔹سلام و درود، امیدوارم شاد و تندرست باشید،
🔹با احترام، اینجانب، با شما اعضای محترم هیأت علمیایی که افزایش حقوق و دستمزدتان را مطالبه میکنید سخنانی دارم که خواهشمندم، در صورت امکان، مطالعه فرموده و به سایر همکارانتان هم انتقال دهید. پیش از هر چیز، باید عرض کنم که در سلسله نوشتار، « نَفسِ مطالبۀ افزایش حقوق» از جانب شما بزرگواران را زیر سئوال نبردهام بلکه سخنانم ناظر بر جنبههای دیگری از این مسئله است که در صورت امکان و به امید خدا، عرائضم را طی چند قسمت مطرح میکنم.
🔻قسمت اوّل) رعایت تعادل و توازن میان «واکنش در خصوص مسائل جامعه» با «واکنش در خصوص مشکلات اقتصادیِ صنفی»
🔹لااقل تا جایی که من رصد کرده و متوجه شدهام، به ویژه در شرایط بحرانی فعلی که فشار و تهدید بسیار زیادی بر اقشار ضعیفتر جامعه وارد میآید، میان «تلاش و پیگیری شما بزرگواران برای افزایش حقوقتان» با «تلاش و پیگیریتان برای تأثیرگذاری بر تصمیمات سیاستگذاران و کاهش از درد و رنج مردم» تناسب و توازن قابل قبولی دیده نمیشود. یعنی به جز در تب و تاب انتخابات که شرایط خاصّی دارد، کمتر دیده میشود که شما بزرگواران مطالباتی را جهت نجات کشور، اصلاح جامعه و کاهش درد و رنج مردم، آن هم با این جدیّت پیگیری کنید. البته پیش از این، برخی از اعضای محترم هیأت علمی با چنین اهدافی نامههای سرگشادهای را به مسئولان عالی رتبۀ نظام ارسال کرده و پیگیریهای جدّیایی انجام دادهاند، برخی دیگر (یا شاید همانها) هم سعی میکنند با مخاطب قرار دادن مردم از طریق متنهای تأمّل برانگیز و روشنگری که در فضای مجازی منتشر میکنند (و هیچ امتیازی هم برایشان ندارد)، موجبات «اصلاحِ از پایین جامعه» را فراهم بیاورند، امّا اوّلاً، تعداد آنها نسبت به تعداد کل اعضای هیأت علمی (حدود 70 هزار نفر) بسیار اندک بودهاست و ثانیاً، لااقل تا جایی که من میدانم، آنها اهل نامه نوشتن یا نامه امضاء کردن برای افزایش حقوق و دستمزد خود نیستند و لذا «حساب آنها را باید جدا کرد».
🔹پیش از این، برخی از اعضای محترم هیأت علمیِ دلسوز و آگاه، با هدف اصلاح بنیادین نظام آموزش عالی در جهت افزایش کارآمدی و اثربخشی آن، حرکتهای بسیار خوبی را شروع کردهاند، حرکتهایی مانند «استادان علیه تقلّب»، و یا «پویش ملّی دوباره دانشگاه» که علیرغم فعّالیت خوبش در فضای مجازی و بازتاب محسوس اخبار آن در خبرگزاریها، تا زمان نگارش این متن تنها 1360 نفر از حدود 70 هزار هیأت علمی کشور (تقریباً 2%) آن را امضاء کردهاند. مطمئنّم اگر اعضای محترم هیأت علمی ده دقیقه وقت گذاشته و بیانیۀ پویش ملّی دوباره دانشگاه را بخوانند، بسیاری از آنها محتوای آن را مطابق دیدگاهها و گله گزاریهای روزمرّۀ خود خواهند یافت، امّا اکثریت قریب به اتّفاق شما بزرگواران حتّی نام این پویش را هم نشنیدهاید و یا اگر شنیدهباشید، زحمت امضاء کردن آن را به خود ندادهاید، چرا؟ از چهار حالت خارج نیست: اوّل، اگر با محتوای بیانیۀ پویش موافق نبودهاید که در این صورت انتظار میرفته خودتان در این راستا بیانیهها یا نامههای مناسبتری نگاشته و برایش امضا جمع میکردید، دوّم، اگر علیرغم ارتباط تنگاتنگتان با فضای مجازی –که لازمۀ شغلتان است- اصلاً نام این حرکتها را هم نشنیدهاید و یا با وجود اینکه نامشان را شنیدهاید برایتان اهمیّتی نداشتهاند، این مسئله حاکی از آن است که اصولاً دنبال این جور مسائل (اصلاح نظام آموزش عالی، اصلاح جامعه و امثال آن) نبوده و خدای ناکرده صرفاً به دنبال منافع شخصی خودتان بودهاید، سوّم، اینکه اتّفاقاً اصلاح نظام آموزش عالی و جامعه خیلی برایتان اهمیّت داشته و لااقل برخی از حرکتهایی که در این راستا شکل گرفته است را هم بسیار مفید دانستهاید امّا نگران این بودهاید که مبادا «گربه شاختان بزند!». در این صورت باید عرض کنم که اوّلاً، برخی از حرکتهای نامبردهشده (به طور مشخّص، استادان علیه تقلّب و پویش ملّی دوباره دانشگاه) حرکتهایی بسیار مدنی، صلح جویانه، آشکار و قانونی بودهاند که حتّی بسیاری از اعضای هیأت علمی سرشناس کشور نیز از آنها حمایت کردهاند و حمایت کنندگان از این حرکتها تا کنون با هیچ مشکلی مواجه نشدهاند و ثانیاً، برخی مواقع، تلاش برای اصلاح جامعه ما مستلزم «آزاده بودن» و «به جان خریدن برخی تیر و ترکش هاست»[1] و بنابراین کسانی که حاضر نباشند برای این مهم هیچ گونه تهدید کوچکی را نیز به جان بخرند، اصولاً انتظار اینکه برای اصلاح جامعه گامی بردارند وجود ندارد.
🔻وحید احسانی
🔹سلام و درود، امیدوارم شاد و تندرست باشید،
🔹با احترام، اینجانب، با شما اعضای محترم هیأت علمیایی که افزایش حقوق و دستمزدتان را مطالبه میکنید سخنانی دارم که خواهشمندم، در صورت امکان، مطالعه فرموده و به سایر همکارانتان هم انتقال دهید. پیش از هر چیز، باید عرض کنم که در سلسله نوشتار، « نَفسِ مطالبۀ افزایش حقوق» از جانب شما بزرگواران را زیر سئوال نبردهام بلکه سخنانم ناظر بر جنبههای دیگری از این مسئله است که در صورت امکان و به امید خدا، عرائضم را طی چند قسمت مطرح میکنم.
🔻قسمت اوّل) رعایت تعادل و توازن میان «واکنش در خصوص مسائل جامعه» با «واکنش در خصوص مشکلات اقتصادیِ صنفی»
🔹لااقل تا جایی که من رصد کرده و متوجه شدهام، به ویژه در شرایط بحرانی فعلی که فشار و تهدید بسیار زیادی بر اقشار ضعیفتر جامعه وارد میآید، میان «تلاش و پیگیری شما بزرگواران برای افزایش حقوقتان» با «تلاش و پیگیریتان برای تأثیرگذاری بر تصمیمات سیاستگذاران و کاهش از درد و رنج مردم» تناسب و توازن قابل قبولی دیده نمیشود. یعنی به جز در تب و تاب انتخابات که شرایط خاصّی دارد، کمتر دیده میشود که شما بزرگواران مطالباتی را جهت نجات کشور، اصلاح جامعه و کاهش درد و رنج مردم، آن هم با این جدیّت پیگیری کنید. البته پیش از این، برخی از اعضای محترم هیأت علمی با چنین اهدافی نامههای سرگشادهای را به مسئولان عالی رتبۀ نظام ارسال کرده و پیگیریهای جدّیایی انجام دادهاند، برخی دیگر (یا شاید همانها) هم سعی میکنند با مخاطب قرار دادن مردم از طریق متنهای تأمّل برانگیز و روشنگری که در فضای مجازی منتشر میکنند (و هیچ امتیازی هم برایشان ندارد)، موجبات «اصلاحِ از پایین جامعه» را فراهم بیاورند، امّا اوّلاً، تعداد آنها نسبت به تعداد کل اعضای هیأت علمی (حدود 70 هزار نفر) بسیار اندک بودهاست و ثانیاً، لااقل تا جایی که من میدانم، آنها اهل نامه نوشتن یا نامه امضاء کردن برای افزایش حقوق و دستمزد خود نیستند و لذا «حساب آنها را باید جدا کرد».
🔹پیش از این، برخی از اعضای محترم هیأت علمیِ دلسوز و آگاه، با هدف اصلاح بنیادین نظام آموزش عالی در جهت افزایش کارآمدی و اثربخشی آن، حرکتهای بسیار خوبی را شروع کردهاند، حرکتهایی مانند «استادان علیه تقلّب»، و یا «پویش ملّی دوباره دانشگاه» که علیرغم فعّالیت خوبش در فضای مجازی و بازتاب محسوس اخبار آن در خبرگزاریها، تا زمان نگارش این متن تنها 1360 نفر از حدود 70 هزار هیأت علمی کشور (تقریباً 2%) آن را امضاء کردهاند. مطمئنّم اگر اعضای محترم هیأت علمی ده دقیقه وقت گذاشته و بیانیۀ پویش ملّی دوباره دانشگاه را بخوانند، بسیاری از آنها محتوای آن را مطابق دیدگاهها و گله گزاریهای روزمرّۀ خود خواهند یافت، امّا اکثریت قریب به اتّفاق شما بزرگواران حتّی نام این پویش را هم نشنیدهاید و یا اگر شنیدهباشید، زحمت امضاء کردن آن را به خود ندادهاید، چرا؟ از چهار حالت خارج نیست: اوّل، اگر با محتوای بیانیۀ پویش موافق نبودهاید که در این صورت انتظار میرفته خودتان در این راستا بیانیهها یا نامههای مناسبتری نگاشته و برایش امضا جمع میکردید، دوّم، اگر علیرغم ارتباط تنگاتنگتان با فضای مجازی –که لازمۀ شغلتان است- اصلاً نام این حرکتها را هم نشنیدهاید و یا با وجود اینکه نامشان را شنیدهاید برایتان اهمیّتی نداشتهاند، این مسئله حاکی از آن است که اصولاً دنبال این جور مسائل (اصلاح نظام آموزش عالی، اصلاح جامعه و امثال آن) نبوده و خدای ناکرده صرفاً به دنبال منافع شخصی خودتان بودهاید، سوّم، اینکه اتّفاقاً اصلاح نظام آموزش عالی و جامعه خیلی برایتان اهمیّت داشته و لااقل برخی از حرکتهایی که در این راستا شکل گرفته است را هم بسیار مفید دانستهاید امّا نگران این بودهاید که مبادا «گربه شاختان بزند!». در این صورت باید عرض کنم که اوّلاً، برخی از حرکتهای نامبردهشده (به طور مشخّص، استادان علیه تقلّب و پویش ملّی دوباره دانشگاه) حرکتهایی بسیار مدنی، صلح جویانه، آشکار و قانونی بودهاند که حتّی بسیاری از اعضای هیأت علمی سرشناس کشور نیز از آنها حمایت کردهاند و حمایت کنندگان از این حرکتها تا کنون با هیچ مشکلی مواجه نشدهاند و ثانیاً، برخی مواقع، تلاش برای اصلاح جامعه ما مستلزم «آزاده بودن» و «به جان خریدن برخی تیر و ترکش هاست»[1] و بنابراین کسانی که حاضر نباشند برای این مهم هیچ گونه تهدید کوچکی را نیز به جان بخرند، اصولاً انتظار اینکه برای اصلاح جامعه گامی بردارند وجود ندارد.
Forwarded from پویش ملی دوباره دانشگاه
در ضمن، شما بزرگواران که آشکارا به نامه نوشتن و امضا جمع کردن برای «افزایش حقوق و دستمزد خود» پرداخته و لذا آبرو، اعتبار و خیرخواهی خود و سایر همکارانتان را در انظار اقشار ضعیف جامعه تهدید کردهاید (به امید خدا، در این باره در قسمتهای بعدی توضیح خواهم داد) چه طور حاضر نیستید یک دهم این ریسک و تهدید را برای پیگیری مطالبات مردمی و اجتماعی به جان بخرید؟ و امّا حالت چهارم: اگر اصلاح نظام آموزش عالی و جامعه برایتان خیلی مهم بوده امّا چون در عمل از اصلاح آنها ناامید بودهاید با حرکتهای مورد نظر همراهی نکردهاید، به عنوان شاگرد کوچکتان، این آیۀ قرآن را به شما یادآور میشوم که: «... اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَأَخِيهِ وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ (آیۀ 87 از سورۀ یوسف: ... برويد و از يوسف و برادرش جستجو كنيد و از رحمت خدا نوميد مباشيد زيرا جز گروه كافران كسى از رحمت خدا نوميد نمىشود). اگر قرار باشد شما اهل علم و دانش هم از «اصلاح جامعه و نجات مردم (به ویژه اقشار ضعیفتر) ناامید شوید»، ما، مردم، به چه چیز و چه کس امیدوار باشیم؟ مگر نه اینکه «کار عقل، علم و دانش» حلّ مسئله است و مگر نه اینکه «در این دنیا، فقط مرگ است که درمانی ندارد»؟ پس خواهش میکنم ناامید نشده و برای اصلاح جامعه تلاش کنید (هم تلاش فکری و هم پیگیری عملی). اگر علّت ناامید شدنتان، عدم توجه مسئولان به توصیههای شما بودهاست، خب آن هم حتماً راهحلهایی دارد و اگر علّت اصلی ناامید شدنتان، غفلت و عدم همراهی ما مردم بودهاست، علم و دانش حتماً برای چگونگی بیدار کردن مردم و به تلاش و حرکت واداشتن آنها هم توصیههایی دارد و همین طور برای هر مشکل دیگری که باعث شده خدای ناکرده شما از اصلاح جامعه ناامید شوید. پدران و مادرانِ کارمند و کارگرِ ما با این امید و آرزو پذیرفتهاند که شما نسبت به آنها حقوق و دستمزد بیشتری بگیرید و همچنین پذیرفتهاند که برای تحصیل ما در محضر شما از جان و دل مایه بگذارند که «باور داشتهاند درمان مشکلات جامعه در دانشی است که نزد شماست»، لذا خواهش میکنم ناامید نشده و ما را به حال خود رها نکنید. به هر حال، چنانچه خدای ناکرده از اصلاح نظام آموزش عالی و جامعه ناامید شدهباشید، نه تنها افزایش حقوق و دستمزدتان هیچ خیر و فایدهای برای جامعه نخواهد داشت، بلکه، جسارتاً، همین حقوق و دستمزد فعلیتان نیز هزینۀ بیهوده است، زیرا «در مورد افرادی که امیدوارانه تلاش میکنند این امید وجود دارد که شاید موفقیّتهایی کسب کنند» امّا «از افراد ناامید، امید هیچ خیر و تأثیری نمیتوان داشت» [2].
🔹مسلّماً، ایراد مطرح شده در نوشتار حاضر، در مورد اعضای محترم هیأت علمیایی که اگر چه برای افزایش حقوق و دستمزدشان نامه نوشته و امضا جمع میکنند، امّا در عین حال، با حرکتهای جمعی برای اصلاح نظام آموزش عالی و جامعه (استادان علیه تقلّب، پویش ملّی دوباره دانشگاه و غیره) نیز همکاری و همراهی داشته و دارند، موضوعیّت پیدا نمیکند. در خصوص سایرین نیز، درخواست متن از آنها این نیست که از مطالبۀ افزایش حقوق و دستمزد خود دست بکشند، بلکه پیشنهاد/درخواست میشود، در کنار آن و با همان جدیّت، با جریانها و پویشهای اصلاحی نیز همراهی کنند.
🔹پیشاپیش، از وقت و حوصلهای که جهت مطالعۀ عرائضم صرف میکنید بسیار سپاسگزارم
🔹به امید دانشگاههایی کارآمدتر و ایرانی آباد
🔹ارادتمند، وحید احسانی
🔹از دوستان عزیزی که پیش از انتشار این متن، آن را مطالعه کرده و نقطه نظرات راهگشای خود را مطرح فرمودند بسیار سپاسگزارم
[1] منصوری (نگاه نو. شماره 96. زمستان 1391. صص. 17-2. ): "رسالت روشنفکر گفتن واقعیّت به اهل قدرت است".
[2] نگاه کنید به «میشل در سرزمین نمیشگان!»، یادداشت کوتاهی از نگارنده، منتشر شده در سایت فرهنگی نیلوفر و کانال تلگرامی مربوطه.
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه به دنبال اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم است.
http://dobaredaneshgah.ir
https://www.tg-me.com/dobarehdaneshgah
🔹مسلّماً، ایراد مطرح شده در نوشتار حاضر، در مورد اعضای محترم هیأت علمیایی که اگر چه برای افزایش حقوق و دستمزدشان نامه نوشته و امضا جمع میکنند، امّا در عین حال، با حرکتهای جمعی برای اصلاح نظام آموزش عالی و جامعه (استادان علیه تقلّب، پویش ملّی دوباره دانشگاه و غیره) نیز همکاری و همراهی داشته و دارند، موضوعیّت پیدا نمیکند. در خصوص سایرین نیز، درخواست متن از آنها این نیست که از مطالبۀ افزایش حقوق و دستمزد خود دست بکشند، بلکه پیشنهاد/درخواست میشود، در کنار آن و با همان جدیّت، با جریانها و پویشهای اصلاحی نیز همراهی کنند.
🔹پیشاپیش، از وقت و حوصلهای که جهت مطالعۀ عرائضم صرف میکنید بسیار سپاسگزارم
🔹به امید دانشگاههایی کارآمدتر و ایرانی آباد
🔹ارادتمند، وحید احسانی
🔹از دوستان عزیزی که پیش از انتشار این متن، آن را مطالعه کرده و نقطه نظرات راهگشای خود را مطرح فرمودند بسیار سپاسگزارم
[1] منصوری (نگاه نو. شماره 96. زمستان 1391. صص. 17-2. ): "رسالت روشنفکر گفتن واقعیّت به اهل قدرت است".
[2] نگاه کنید به «میشل در سرزمین نمیشگان!»، یادداشت کوتاهی از نگارنده، منتشر شده در سایت فرهنگی نیلوفر و کانال تلگرامی مربوطه.
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه به دنبال اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم است.
http://dobaredaneshgah.ir
https://www.tg-me.com/dobarehdaneshgah
Telegram
پویش ملی دوباره دانشگاه
لطفا جهت ارتباط با ما از رایانامه زیر استفاده بفرمایید:
[email protected]
[email protected]
Forwarded from پویش ملی دوباره دانشگاه
سخنی چند با اعضای محترم هیأت علمیایی که برای افزایش حقوق خود نامه نوشته و امضاء جمع می کنند ۲
وحید احسانی
سلام و درود، امیدوارم شاد و تندرست باشید،
با احترام، اینجانب، با شما اعضای محترم هیأت علمیایی که افزایش حقوق و دستمزدتان را مطالبه میکنید سخنانی دارم که خواهشمندم، در صورت امکان، مطالعه فرموده و به سایر همکارانتان نیز انتقال دهید. پیش از هر چیز، باید عرض کنم که در این سلسله نوشتار، « نَفسِ مطالبۀ افزایش حقوق» از جانب شما بزرگواران را زیر سئوال نبردهام بلکه سخنانم ناظر بر جنبههای دیگری از این مسئله است که در صورت امکان و به امید خدا، عرائضم را طی چند قسمت مطرح میکنم.
قسمت دوّم) لطفاً هدف ارزشمندِ «بهبود کیفیت و اثربخشی نظام آموزشی» را از طریق سایر عوامل تأثیرگذار نیز پیگیری بفرمایید
در عمدۀ نامهها و درخواستهایی که شما بزرگواران جهت مطالبۀ «افزایش حقوق و دستمزد» خود نگاشته و ارائه کردهاید، علّت اصلیِ طرح چنین مطالبهای را «جلوگیری از تنزّل کیفیت، کارآمدی و اثربخشی نظام آموزشی و یا بهبود آنها» مطرح فرموده و به منظور نشان دادن حسّاسیت ویژۀ درخواستتان، بر اهمیّت و ضرورت همان امور تأکید کردهاید. این بندۀ خدا، اوّلاً، همانند شما بزرگواران، برای «کیفیت، کارآمدی و اثربخشی نظام آموزشی» اهمیّت بسیار بالایی قائلم [1] و ثانیاً، به هیچ وجه نمیخواهم ارتباط میان «وضعیّت اقتصادی اعضای هیأت علمی» با «کیفیت، کارآمدی و اثربخشی نظام آموزشی» را منکر شوم، امّا فکر میکنم این هدف ارزشمند، به غیر از «افزایش حقوق و دستمزد اعضای هیأت علمی» از طُرُقِ دیگری نیز قابل پیگیری است که لااقل تا جایی که من میدانم، شما بزرگواران آن مسیرهای دیگر را در عمل چندان پیگیری نفرمودهاید.
به عنوان مثال، یکی از روشهای دیگر برای «بهبود کیفیت، کارآمدی و اثربخشی نظام آموزش عالی»، پیگیری مطالباتی از نوع مطالبات مطرح شده در پویشهای «دوباره دانشگاه» و «استادان علیه تقلّب» است که متأسّفانه علیرغم اینکه همراهی حداقلی با این حرکتها هیچ زحمتی ندارد، بیشتر شما بزرگواران چندان به این مسئله توجه نداشتهاید.
به عنوان مثالی دیگر، یافتههای پژوهشی معتبر از حدود 50 سال پیش به اتّفاق ثابت کردهاند که در خصوص فعّالیتهای مبتنی بر کاربرد مهارتهای ذهنی، «مشوّقهای بیرونی و به ویژه مشوّقهای مالی، کیفیت عملکرد را تضعیف میکنند»[2] در حالیکه مطابق «شیوهنامۀ تشویق نویسندگان مقالات علمی»، به اعضای هیأت علمی منتشر کنندۀ مقالات علمی پاداش نقدی اعطا میشود. بنابراین، این شیوهنامه یک «شیوهنامۀ ضدّ کیفیت است» و لذا انتظار میرود شما بزرگواران، هدف «بهبود کیفیت، کارآمدی و اثربخشی نظام آموزش عالی» را علاوه بر «افزایش حقوق و دستمزدتان» از طریق نوشتن نامه و گردآوری امضاء برای ابطال این شیوهنامه نیز پیگیری بفرمایید.
یکی دیگر از راههای مهم برای افزایش «کیفیت، کارآمدی و اثربخشی نظام آموزشی»، تلاش برای رانتزدایی از آن است که این بندۀ خدا پیش از این با عقل ناقص خودم در مورد آن اندیشیده و به شما بزرگواران راهکاری پیشنهاد کرده بودم[3]. بدین ترتیب که ...
به طور کلّی، «بهبود کیفیت، کارآمدی و اثربخشی آموزش و پژوهش در کشور» به عوامل متعدّدی وابسته است، در حالیکه شما بزرگواران این هدف ارزشمند را در عمل، صرفاً از یک طریق خاص با این سطح از جدیّت پیگیری میفرمایید. آیا در صورت عدم تغییر و اصلاح سایر عوامل و متغیّرهای تأثیرگذار، تغییر صِرفِ یک متغیّر (حقوق و دستمزد اعضای هیأت عملی) میتواند تحقق نتیجۀ دلخواه (بهبود کیفیت، کارآمدی و اثربخشی نظام آموزشی) را موجب شود و یا رسیدن به هدف مورد نظر، مستلزم چندین تغییر و اصلاح موازی در عوامل مختلف تأثیر گذار بر نظام آموزشی است؟
بنابراین، به عنوان شاگرد کوچک شما، پیشنهاد میکنم مطالبات صنفیِ خود را به گونهای تنظیم کنید که به جای آنکه محور اصلی مطالباتتان «افزایش حقوق و دستمزد» و یکی از دلایل و فلسفههای طرح این مطالبه «بهبود کیفیت، کارآمدی و اثربخشی نظام آموزشی» باشد، محور اصلی مطالبه «بهبود کیفیت، کارآمدی و اثربخشی نظام آموزشی» بوده و «افزایش حقوق و دستمزد» هم، در کنار سایر اصلاحات خواسته شده در این راستا، صرفاً به عنوان یکی از تغییرات مورد نیاز مطرح شدهباشد.
پیشاپیش، از وقت و حوصلهای که جهت مطالعۀ عرائضم صرف میکنید بسیار سپاسگزارم
به امید دانشگاههایی کارآمدتر و ایرانی آباد
ارادتمند، وحید احسانی
(جهت مطالعۀ متن کامل نوشتار بالا و دسترسی به پیوندهای مربوطه، لطفا به لینک زیر مراجعه کنید)
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
https://telegra.ph/سخنی-چند-با-اعضای-محترم-هیأت-علمیایی-که-برای-افزایش-حقوق-خود-نامه-نوشته-و-امضاء-جمع-میکنند-2-01-18
وحید احسانی
سلام و درود، امیدوارم شاد و تندرست باشید،
با احترام، اینجانب، با شما اعضای محترم هیأت علمیایی که افزایش حقوق و دستمزدتان را مطالبه میکنید سخنانی دارم که خواهشمندم، در صورت امکان، مطالعه فرموده و به سایر همکارانتان نیز انتقال دهید. پیش از هر چیز، باید عرض کنم که در این سلسله نوشتار، « نَفسِ مطالبۀ افزایش حقوق» از جانب شما بزرگواران را زیر سئوال نبردهام بلکه سخنانم ناظر بر جنبههای دیگری از این مسئله است که در صورت امکان و به امید خدا، عرائضم را طی چند قسمت مطرح میکنم.
قسمت دوّم) لطفاً هدف ارزشمندِ «بهبود کیفیت و اثربخشی نظام آموزشی» را از طریق سایر عوامل تأثیرگذار نیز پیگیری بفرمایید
در عمدۀ نامهها و درخواستهایی که شما بزرگواران جهت مطالبۀ «افزایش حقوق و دستمزد» خود نگاشته و ارائه کردهاید، علّت اصلیِ طرح چنین مطالبهای را «جلوگیری از تنزّل کیفیت، کارآمدی و اثربخشی نظام آموزشی و یا بهبود آنها» مطرح فرموده و به منظور نشان دادن حسّاسیت ویژۀ درخواستتان، بر اهمیّت و ضرورت همان امور تأکید کردهاید. این بندۀ خدا، اوّلاً، همانند شما بزرگواران، برای «کیفیت، کارآمدی و اثربخشی نظام آموزشی» اهمیّت بسیار بالایی قائلم [1] و ثانیاً، به هیچ وجه نمیخواهم ارتباط میان «وضعیّت اقتصادی اعضای هیأت علمی» با «کیفیت، کارآمدی و اثربخشی نظام آموزشی» را منکر شوم، امّا فکر میکنم این هدف ارزشمند، به غیر از «افزایش حقوق و دستمزد اعضای هیأت علمی» از طُرُقِ دیگری نیز قابل پیگیری است که لااقل تا جایی که من میدانم، شما بزرگواران آن مسیرهای دیگر را در عمل چندان پیگیری نفرمودهاید.
به عنوان مثال، یکی از روشهای دیگر برای «بهبود کیفیت، کارآمدی و اثربخشی نظام آموزش عالی»، پیگیری مطالباتی از نوع مطالبات مطرح شده در پویشهای «دوباره دانشگاه» و «استادان علیه تقلّب» است که متأسّفانه علیرغم اینکه همراهی حداقلی با این حرکتها هیچ زحمتی ندارد، بیشتر شما بزرگواران چندان به این مسئله توجه نداشتهاید.
به عنوان مثالی دیگر، یافتههای پژوهشی معتبر از حدود 50 سال پیش به اتّفاق ثابت کردهاند که در خصوص فعّالیتهای مبتنی بر کاربرد مهارتهای ذهنی، «مشوّقهای بیرونی و به ویژه مشوّقهای مالی، کیفیت عملکرد را تضعیف میکنند»[2] در حالیکه مطابق «شیوهنامۀ تشویق نویسندگان مقالات علمی»، به اعضای هیأت علمی منتشر کنندۀ مقالات علمی پاداش نقدی اعطا میشود. بنابراین، این شیوهنامه یک «شیوهنامۀ ضدّ کیفیت است» و لذا انتظار میرود شما بزرگواران، هدف «بهبود کیفیت، کارآمدی و اثربخشی نظام آموزش عالی» را علاوه بر «افزایش حقوق و دستمزدتان» از طریق نوشتن نامه و گردآوری امضاء برای ابطال این شیوهنامه نیز پیگیری بفرمایید.
یکی دیگر از راههای مهم برای افزایش «کیفیت، کارآمدی و اثربخشی نظام آموزشی»، تلاش برای رانتزدایی از آن است که این بندۀ خدا پیش از این با عقل ناقص خودم در مورد آن اندیشیده و به شما بزرگواران راهکاری پیشنهاد کرده بودم[3]. بدین ترتیب که ...
به طور کلّی، «بهبود کیفیت، کارآمدی و اثربخشی آموزش و پژوهش در کشور» به عوامل متعدّدی وابسته است، در حالیکه شما بزرگواران این هدف ارزشمند را در عمل، صرفاً از یک طریق خاص با این سطح از جدیّت پیگیری میفرمایید. آیا در صورت عدم تغییر و اصلاح سایر عوامل و متغیّرهای تأثیرگذار، تغییر صِرفِ یک متغیّر (حقوق و دستمزد اعضای هیأت عملی) میتواند تحقق نتیجۀ دلخواه (بهبود کیفیت، کارآمدی و اثربخشی نظام آموزشی) را موجب شود و یا رسیدن به هدف مورد نظر، مستلزم چندین تغییر و اصلاح موازی در عوامل مختلف تأثیر گذار بر نظام آموزشی است؟
بنابراین، به عنوان شاگرد کوچک شما، پیشنهاد میکنم مطالبات صنفیِ خود را به گونهای تنظیم کنید که به جای آنکه محور اصلی مطالباتتان «افزایش حقوق و دستمزد» و یکی از دلایل و فلسفههای طرح این مطالبه «بهبود کیفیت، کارآمدی و اثربخشی نظام آموزشی» باشد، محور اصلی مطالبه «بهبود کیفیت، کارآمدی و اثربخشی نظام آموزشی» بوده و «افزایش حقوق و دستمزد» هم، در کنار سایر اصلاحات خواسته شده در این راستا، صرفاً به عنوان یکی از تغییرات مورد نیاز مطرح شدهباشد.
پیشاپیش، از وقت و حوصلهای که جهت مطالعۀ عرائضم صرف میکنید بسیار سپاسگزارم
به امید دانشگاههایی کارآمدتر و ایرانی آباد
ارادتمند، وحید احسانی
(جهت مطالعۀ متن کامل نوشتار بالا و دسترسی به پیوندهای مربوطه، لطفا به لینک زیر مراجعه کنید)
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
https://telegra.ph/سخنی-چند-با-اعضای-محترم-هیأت-علمیایی-که-برای-افزایش-حقوق-خود-نامه-نوشته-و-امضاء-جمع-میکنند-2-01-18
Telegraph
سخنی چند با اعضای محترم هیأت علمیایی که برای افزایش حقوق خود نامه نوشته و امضاء جمع میکنند 2
قسمت دوّم) لطفاً هدف ارزشمندِ «بهبود کیفیت و اثربخشی نظام آموزشی» را از طریق سایر عوامل تأثیرگذار نیز پیگیری بفرمایید
Forwarded from پویش ملی دوباره دانشگاه
سخنی چند با اعضای محترم هیأت علمیایی که برای افزایش حقوق خود نامه نوشته و امضاء جمع می کنند 3
وحید احسانی
سلام و درود، امیدوارم شاد و تندرست باشید،
با احترام، اینجانب، با شما اعضای محترم هیأت علمیایی که افزایش حقوق و دستمزدتان را مطالبه میکنید سخنانی دارم که خواهشمندم، در صورت امکان، مطالعه فرموده و به سایر همکارانتان نیز انتقال دهید. پیش از هر چیز، باید عرض کنم که در این سلسله نوشتار، « نَفسِ مطالبۀ افزایش حقوق» از جانب شما بزرگواران را زیر سئوال نبردهام بلکه سخنانم ناظر بر جنبههای دیگری از این مسئله است که در صورت امکان و به امید خدا، عرائضم را طی چند قسمت مطرح میکنم.
قسمت سوّم) فرض کنید دولت نیمهجان است!
همانطور که در قسمت قبل عرض شد، اصلیترین دلیل و فلسفهای که شما بزرگواران برای تقاضای خود بر آن تأکید میکنید، «اهمّیت علم و دانش» و «نقش محوری آن برای نجات و توسعۀ جامعه است»، امّا فکر نمیکنید مردمی که خبرِ نامهنگاری و تلاش شما برای افزایش حقوق و دستمزدتان را میشنوند با این پرسش مواجه میشوند که «اگر دانش قابلیت حلّ مشکلات و ثروتآفرینی داشته و به همین خاطر برای نجات و توسعۀ جامعه مهم است، چرا خود اعضای هیأت علمی هم برای حل مشکلات اقتصادی خود دست به دامان دولت (بخوانید منبع رانت) شدهاند؟!».
احتمالاً مخاطبان سلسله نوشتار حاضر پاسخ خواهند داد که «بله، دانشی که در اختیار ماست، قابلیت حل تمامی مشکلات جامعه (ولو به تدریج) و ثروتآفرینی را دارد، امّا متأسفانه، برخی عوامل خارج از دست ما مانع از اثرگذاری و ایفای نقش دانشمان میشوند». این بندۀ خدا هم قبول دارم که متأسّفانه، در جامعۀ ما، دست دانشمندان چندان باز نبوده و برای فعّالیت نوآوران نیز فضای مناسبی وجود ندارد ...، امّا هیچ کدام از این حرفها، نافی ایراد مطرح شده در این متن نیست.
لطفاً خودتان را یکی از مردم غیر هیأت علمی فرض کنید که خبردار میشود که «اعضای هیأت علمی دانشگاهها دارند برای افزایش حقوق و دستمزد خود تلاش کرده، نامه نوشته و امضا جمع میکنند» و همچنین وقتی جزئیات بیشتر خبر را میخوانید متوجه میشوید که یکی از مسائلی که جهت نشان دادن اهمّیت و ضرورت خواستۀ خود بر آن تأکید کردهاند، «نقش و قابلیت دانش برای نجات جامعه و ثروتآفرینی» است. آیا در این صورت، این پرسش برایتان ایجاد نمیشد که ...
اخیرا، در یکی از همایشهای علمی که در دانشگاه رازی برگزار شد[1]، یکی از اعضای محترم هیأت علمی دانشگاه رازی خطاب به دانشجویان حاضر در سالن گفت: «فرض کنید دولت مرده است». منظور ایشان این بود که تمام ذهن خود را بر «شغل دولتی»، «آب باریکه ای از جریان رانت به دست آوردن» و اینکه «دولت بیاید مشکلات شما را حل کند» متمرکز نکنید، بلکه آستین بالا زده و تلاش کنید خودتان، با استفاده از دانش و مهارتهایی که در دانشگاه آموختهاید، برای بهبود وضعیّت خود، اطرافیان و محیط پیرامونیتان گام بردارید. ... اصل حرفش این بود که در هر صورت، ما نباید وابسته و دست به دامان دولت (بخوانید منبع رانت) باشیم. سئوال اینجاست که «آیا فقط دانشجویان باید فرض کنند که دولت مرده است و خودشان آستین بالا بزنند؟»! به ویژه وقتی دانشجویان میبینند که استادان آنها برای حلّ مشکلات اقتصادی خود بر فشار آوردن به دولت جهت افزایش حقوق و دستمزدشان متمرکز شدهاند، آیا میتوان انتظار داشت که به قابلیتهای نهفته در آموختههای خود ایمان آورده و با اعتماد به آن برای ثروتآفرینی تلاش کنند؟! ... البته اگر بتوانیم «دولت» را برای یک دانشجوی بیکارِ بیدرآمد «مرده» فرض کنیم، باید بپذیریم که برای اعضای محترم هیأت علمی به هر حال «مرده» نبوده و لااقل «نیمه جان» است! یعنی به هر حال، ...
بنابراین، پیشنهادم به شما بزرگواران این است که به جای آن که تأکید نامۀ خود را بر روی «افزایش حقوق و دستمزد» قرار دهید، ابتدا تغییرات و اصلاحات لازم جهت فراهم آمدن امکان اثرگذاری و ثروتآفرینی دانش و مهارتهایتان را خواستار شده و در انتها خطاب به مسئولان ذیربط اضافه بفرمایید که «چنانچه اصلاحات مورد نظر را اعمال نمیکنید که ما بتوانیم با اتّکاء بر دانش و مهارتهای خودمان برای خود و جامعه ثروت آفرینی کنیم، لااقل و عجالتاً حقوق و دستمزدمان را افزایش دهید که بتوانیم به امید روزی که شرایط ثروت آفرینی از دانش فراهم شود، به تلاش های خود ادامه دهیم، کذا و کذا».
پیشاپیش، از وقت و حوصلهای که جهت مطالعۀ عرائضم صرف میکنید بسیار سپاسگزارم
به امید دانشگاههایی کارآمدتر و ایرانی آباد
ارادتمند، وحید احسانی
(جهت مطالعۀ متن کامل نوشتار بالا و دسترسی به پیوندهای مربوطه، لطفا به لینک زیر مراجعه کنید)
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
https://telegra.ph/سخنی-چند-با-اعضای-محترم-هیأت-علمیایی-که-برای-افزایش-حقوق-خود-نامه-نوشته-و-امضاء-جمع-میکنند-3-01-31
وحید احسانی
سلام و درود، امیدوارم شاد و تندرست باشید،
با احترام، اینجانب، با شما اعضای محترم هیأت علمیایی که افزایش حقوق و دستمزدتان را مطالبه میکنید سخنانی دارم که خواهشمندم، در صورت امکان، مطالعه فرموده و به سایر همکارانتان نیز انتقال دهید. پیش از هر چیز، باید عرض کنم که در این سلسله نوشتار، « نَفسِ مطالبۀ افزایش حقوق» از جانب شما بزرگواران را زیر سئوال نبردهام بلکه سخنانم ناظر بر جنبههای دیگری از این مسئله است که در صورت امکان و به امید خدا، عرائضم را طی چند قسمت مطرح میکنم.
قسمت سوّم) فرض کنید دولت نیمهجان است!
همانطور که در قسمت قبل عرض شد، اصلیترین دلیل و فلسفهای که شما بزرگواران برای تقاضای خود بر آن تأکید میکنید، «اهمّیت علم و دانش» و «نقش محوری آن برای نجات و توسعۀ جامعه است»، امّا فکر نمیکنید مردمی که خبرِ نامهنگاری و تلاش شما برای افزایش حقوق و دستمزدتان را میشنوند با این پرسش مواجه میشوند که «اگر دانش قابلیت حلّ مشکلات و ثروتآفرینی داشته و به همین خاطر برای نجات و توسعۀ جامعه مهم است، چرا خود اعضای هیأت علمی هم برای حل مشکلات اقتصادی خود دست به دامان دولت (بخوانید منبع رانت) شدهاند؟!».
احتمالاً مخاطبان سلسله نوشتار حاضر پاسخ خواهند داد که «بله، دانشی که در اختیار ماست، قابلیت حل تمامی مشکلات جامعه (ولو به تدریج) و ثروتآفرینی را دارد، امّا متأسفانه، برخی عوامل خارج از دست ما مانع از اثرگذاری و ایفای نقش دانشمان میشوند». این بندۀ خدا هم قبول دارم که متأسّفانه، در جامعۀ ما، دست دانشمندان چندان باز نبوده و برای فعّالیت نوآوران نیز فضای مناسبی وجود ندارد ...، امّا هیچ کدام از این حرفها، نافی ایراد مطرح شده در این متن نیست.
لطفاً خودتان را یکی از مردم غیر هیأت علمی فرض کنید که خبردار میشود که «اعضای هیأت علمی دانشگاهها دارند برای افزایش حقوق و دستمزد خود تلاش کرده، نامه نوشته و امضا جمع میکنند» و همچنین وقتی جزئیات بیشتر خبر را میخوانید متوجه میشوید که یکی از مسائلی که جهت نشان دادن اهمّیت و ضرورت خواستۀ خود بر آن تأکید کردهاند، «نقش و قابلیت دانش برای نجات جامعه و ثروتآفرینی» است. آیا در این صورت، این پرسش برایتان ایجاد نمیشد که ...
اخیرا، در یکی از همایشهای علمی که در دانشگاه رازی برگزار شد[1]، یکی از اعضای محترم هیأت علمی دانشگاه رازی خطاب به دانشجویان حاضر در سالن گفت: «فرض کنید دولت مرده است». منظور ایشان این بود که تمام ذهن خود را بر «شغل دولتی»، «آب باریکه ای از جریان رانت به دست آوردن» و اینکه «دولت بیاید مشکلات شما را حل کند» متمرکز نکنید، بلکه آستین بالا زده و تلاش کنید خودتان، با استفاده از دانش و مهارتهایی که در دانشگاه آموختهاید، برای بهبود وضعیّت خود، اطرافیان و محیط پیرامونیتان گام بردارید. ... اصل حرفش این بود که در هر صورت، ما نباید وابسته و دست به دامان دولت (بخوانید منبع رانت) باشیم. سئوال اینجاست که «آیا فقط دانشجویان باید فرض کنند که دولت مرده است و خودشان آستین بالا بزنند؟»! به ویژه وقتی دانشجویان میبینند که استادان آنها برای حلّ مشکلات اقتصادی خود بر فشار آوردن به دولت جهت افزایش حقوق و دستمزدشان متمرکز شدهاند، آیا میتوان انتظار داشت که به قابلیتهای نهفته در آموختههای خود ایمان آورده و با اعتماد به آن برای ثروتآفرینی تلاش کنند؟! ... البته اگر بتوانیم «دولت» را برای یک دانشجوی بیکارِ بیدرآمد «مرده» فرض کنیم، باید بپذیریم که برای اعضای محترم هیأت علمی به هر حال «مرده» نبوده و لااقل «نیمه جان» است! یعنی به هر حال، ...
بنابراین، پیشنهادم به شما بزرگواران این است که به جای آن که تأکید نامۀ خود را بر روی «افزایش حقوق و دستمزد» قرار دهید، ابتدا تغییرات و اصلاحات لازم جهت فراهم آمدن امکان اثرگذاری و ثروتآفرینی دانش و مهارتهایتان را خواستار شده و در انتها خطاب به مسئولان ذیربط اضافه بفرمایید که «چنانچه اصلاحات مورد نظر را اعمال نمیکنید که ما بتوانیم با اتّکاء بر دانش و مهارتهای خودمان برای خود و جامعه ثروت آفرینی کنیم، لااقل و عجالتاً حقوق و دستمزدمان را افزایش دهید که بتوانیم به امید روزی که شرایط ثروت آفرینی از دانش فراهم شود، به تلاش های خود ادامه دهیم، کذا و کذا».
پیشاپیش، از وقت و حوصلهای که جهت مطالعۀ عرائضم صرف میکنید بسیار سپاسگزارم
به امید دانشگاههایی کارآمدتر و ایرانی آباد
ارادتمند، وحید احسانی
(جهت مطالعۀ متن کامل نوشتار بالا و دسترسی به پیوندهای مربوطه، لطفا به لینک زیر مراجعه کنید)
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
https://telegra.ph/سخنی-چند-با-اعضای-محترم-هیأت-علمیایی-که-برای-افزایش-حقوق-خود-نامه-نوشته-و-امضاء-جمع-میکنند-3-01-31
Telegraph
سخنی چند با اعضای محترم هیأت علمیایی که برای افزایش حقوق خود نامه نوشته و امضاء جمع میکنند 3
قسمت سوّم) فرض کنید دولت نیمهجان است!