Telegram Web Link
جامعۀ دور از کتاب!

پیامدهای پایین بودن میزان مطالعه، روش پیشنهادی برای ارتقاء فرهنگ مطالعه و معرّفی برخی از جلسات کتابخوانی حضوری استان کرمانشاه در مصاحبۀ مختصری با روزنامۀ همشهری (ویژه نامۀ کرمانشاه-کردستان)

چنانچه این مطلب را مفید می‌دانید، لطفا ً بازنشر دهید.

@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
سلام و درود،

با سپاس از دست‌اندرکاران کتابخانۀ آستان قدس رضوی،

به امید خدا، صبح روز شنبه (29 تیر 98 ساعت 8 الی 12)، در ساختمان بنیاد پژوهش‌های اسلامی (مشهد)، دربارۀ رویکرد و روش مناسب برای ارتقاء فرهنگ مطالعه به گفتگو و هم‌اندیشی خواهیم پرداخت.

از تمامی علاقه‌مندان و دغدغه‌مندان این عرصه دعوت می‌کنم با حضور فعّال خود، به غنای این گفتگو کمک کنند.

کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
.
محور دموکراسی: «آزادی» یا «مسئولیت‌پذیری اجتماعی»؟
وحید احسانی

در جامعۀ ما «دموکراسی» با «آزادی» شناخته می‌شود. به بیانی دیگر، در جامعۀ ما، هر وقت سخن از «دموکراسی» به میان می‌آید، اوّلین (و شاید تنها) چیزی که به ذهن‌ها متبادر می‌شود، «رفع محدودیت‌ها و حصول آزادی» است؛ امّا، آیا «دموکراسی» در «آزادی» خلاصه می‌شود یا اگر رکن‌های دیگری هم دارد، آیا محوری‌ترین ویژگی آن «آزادی» است؟

برخی از روشنفکران معاصر تذکر داده‌اند که «دموکراسی، انقلاب یا آزادی»، پیش از «آگاه شدن مردم»، فاجعه‌آفرین هستند؛ امّا «دموکراسی» پیش‌نیازهای دیگری هم دارد. یکی از جنبه‌های اصلی دموکراسی، که شاید مهم‌ترین رکن آن نیز باشد، «مسئولیت‌پذیری اجتماعی» است که در جامعۀ ما به شدّت مغفول مانده‌است.

رایج‌ترین و مختصر-مفیدترین تعریفی که از «دموکراسی» ارائه شده‌، «حکومت مردم بر مردم» است. این که مردمی بتوانند حکومت را خودشان به عهده بگیرند، بیش از آن که نیازمند «آزاد بودن» مردم باشد، مستلزم آن است که مردم «مسئولیت‌پذیری اجتماعی» داشته و «مسئولیت مدیریت و اصلاح محیط زیست جمعی» را پذیرفته باشند. در مقابل، مردمی که نه تنها نسبت به اصلاح جامعه احساس مسئولیت نمی‌کنند، بلکه حتّی مسئولیت اصلاح خودشان را نیز متوجّه حکومت یا یک قهرمان می‌دانند، با «دموکراسی» نسبتی ندارند [1].

به نظرم، برای نزدیک شدن به «دموکراسی»، «آزادی» نقطۀ شروع مناسبی نیست؛ فرآیند دموکراسی از جایی شروع می‌شود که مردم، مسئولیت اصلاح جامعه را پذیرفته، از فرافکنی (همۀ کاسه-کوزه‌ها را بر سر مسئولان یا توطئه‌گران شکستن) دست برداشته و همّت خود را صَرفِ اصلاح محیط زندگی جمعی خویش (محلّه، منطقه، شهر، استان و کشور) کنند.

انسان مسئولیت‌پذیر کسی است که سنگینی بار مسئولیت را بر دوشش حس می‌کند. چنین انسانی، تا وقتی که مسئولیتش را به خوبی انجام نداده، آرام و قرار نداشته و نمی‌تواند عمر خود را به بطالت یا لهو و لعب بگذراند. به طور مشخّص‌تر، مردم مسئولیت‌پذیر نمی‌توانند با آرامش به دنبال کردن سریال‌های تلویزیونیِ عمر تلف کن بپردازند. مردمی که یکی از تکیه کلام‌های پرتکرارشان این است که: «لامصب این هم هیچی نداره!» (پس از این که چند دور کانال‌های تلویزیون (چه داخلی و چه خارجی) را دوره کرده و سرگرمی مناسبی نیافتند)، هنوز با «دموکراسی» نسبتی ندارند.

یکی از نشانه‌های این که مردم ما هنوز «مسئولیت‌پذیری اجتماعی» ندارند این است که بیشتر زمان خود را، با وجدانی آسوده، به بدوبیراه گفتن به مسئولان اختصاص می‌دهند. مردمی که خودشان را مسئول اصلاح جامعه (شامل اصلاح قوانین و مسئولان) بدانند، نمی‌توانند دائماً به مسئولان بدوبیراه بگویند. اصولاً، «نق‌نقو» و «غرغرو» بودن، به معنای «احساس مسئولیت نداشتن» است. مردمانی که خودشان را نسبت به اصلاح یک موقعیّت نامطلوب مسئول می‌دانند، نمی‌تواند خیلی اهل «نق زدن» و «غر و لُند کردن» باشند.

مردمی که مسئولیت «آباد کردن» محیط زندگی خود را بپذیرند، نسبت به «دانستن» احساس نیاز پیدا می‌کنند تا بدانند «چه طور» می‌توانند مسئولیت خود را ادا کنند. بالعکس، مردمی که «احساس نیاز به دانستن» ندارند، مسئولیتی به دوش خود احساس نمی‌کنند که برای ادای آن محتاج دانستن باشند.

در جامعۀ ما، هنوز بخش بسیار کوچکی از مردم، درگیر اصلاح محیط زیست جمعی (در جنبه‌های آموزش، فقر، بهداشت، محیط زیست و غیره) شده‌اند. این عدّۀ اندک (که لیاقت دموکراسی را دارند)، برای «غر زدن» و «بدوبیراه گفتن به مدیران» فرصت چندانی ندارند.

چنانچه این مطلب را مفید می‌دانید، لطفا ً بازنشر دهید.
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani

پی نوشت:
[1] رجوع کنید به یادداشت‌های کوتاهی با عنوان‌های «چه طور ممکن است دولت کوچک شود، وقتی در اذهان ما بزرگ است؟» https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani/147 ، «لطفا مردم را گوسفند فرض نکنید!» https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani/102 و «انگشت‌های اتّهام و مردمی که غیب می‌شوند!» https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani/128
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مقصّر اصلی کدام است: حکومت یا مردم؟

در بیشتر یادداشت‌هایم، تأکید و تمرکزم بر «نقش مردم» هم در ایجاد و استمرار شرایط نامطلوب موجود و هم در اصلاح و بهبود آن بوده‌است و به همین دلیل، بسیاری از خوانندگان، در مقابل یادداشت‌هایم جبهه گرفته و اصرار دارند که «مقصّر اصلی دولت/حکومت است». حرف اصلی آنها این است که «مردم در بستری که حکومت برای آنها فراهم آورده رفتار می‌کنند و لذا اگر رفتارهای مردم غلط است، باز هم مقصّر آن کسانی هستند که چنین بستر نامناسبی فراهم می‌کنند». در فیلم بالا، آقای مجید حسینی نژاد، به زیبایی این مسئله را توضیح می‌دهد. اتّفاقاً، من هم از سخنرانی‌اش خیلی خوشم آمد و آن را برای سایرین ارسال کردم.

پرسشی که احتمالا خطاب به من (و همفکرانم) مطرح می‌شود این است که: «چگونه می‌توان هم محتوای فیلم بالا را قبول داشت و هم همچنان بر «نقش مردم» تأکید و تمرکز کرد؟». این پرسش، پرسش مهمّی است که به امید خدا، در فرصتی مناسب، دیدگاهم دربارۀ آن را در معرض نقد سایرین قرار خواهم داد.

کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
کانال وحید احسانی
سلام و درود، با سپاس از دست‌اندرکاران کتابخانۀ آستان قدس رضوی، به امید خدا، صبح روز شنبه (29 تیر 98 ساعت 8 الی 12)، در ساختمان بنیاد پژوهش‌های اسلامی (مشهد)، دربارۀ رویکرد و روش مناسب برای ارتقاء فرهنگ مطالعه به گفتگو و هم‌اندیشی خواهیم پرداخت. از تمامی…
190720_001
My Recording
فایل صوتی کارگاه «نکاتی دربارۀ رویکرد و روش مناسب برای ارتقاء فرهنگ مطالعه» - بخش اوّل

این کارگاه در تاریخ 98/04/29 در مشهد، ساختمان بنیاد پژوهش‌های اسلامی توسّط کتابخانۀ مرکزی آستان قدس برگزار گردید.

در ابتدای این بخش، دکتر سیّد‌رحمت‌الله فتّاحی (استاد دانشگاه فردوسی مشهد در رشتۀ علم اطّلاعات و دانش‌شناسی و رئیس سابق انجمن کتابداری و اطّلاع‌رسانی ایران) مقدمۀ کوتاهی بیان فرموده و در انتهای آن نیز مطالب ارزشمندی مطرح کردند.

چنانچه این مطلب را مفید می‌دانید، لطفا ً بازنشر دهید.

کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
کانال وحید احسانی
سلام و درود، با سپاس از دست‌اندرکاران کتابخانۀ آستان قدس رضوی، به امید خدا، صبح روز شنبه (29 تیر 98 ساعت 8 الی 12)، در ساختمان بنیاد پژوهش‌های اسلامی (مشهد)، دربارۀ رویکرد و روش مناسب برای ارتقاء فرهنگ مطالعه به گفتگو و هم‌اندیشی خواهیم پرداخت. از تمامی…
190720_002
My Recording
فایل صوتی کارگاه «نکاتی دربارۀ رویکرد و روش مناسب برای ارتقاء فرهنگ مطالعه» - بخش دوّم

این کارگاه در تاریخ 98/04/29 در مشهد، ساختمان بنیاد پژوهش‌های اسلامی توسّط کتابخانۀ مرکزی آستان قدس برگزار گردید.

در انتهای این بخش، برخی از حضّار پرسش‌هایی مطرح کرده و برخی نیز نقطه نظرات خود را بیان فرمودند.

چنانچه این مطلب را مفید می‌دانید، لطفا ً بازنشر دهید.

کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
کانال وحید احسانی
سلام و درود، با سپاس از دست‌اندرکاران کتابخانۀ آستان قدس رضوی، به امید خدا، صبح روز شنبه (29 تیر 98 ساعت 8 الی 12)، در ساختمان بنیاد پژوهش‌های اسلامی (مشهد)، دربارۀ رویکرد و روش مناسب برای ارتقاء فرهنگ مطالعه به گفتگو و هم‌اندیشی خواهیم پرداخت. از تمامی…
رویکرد_و_روش_مناسب_برای_ارتقاء_فرهنگ.pdf
1011.9 KB
اسلایدهای کارگاه ««نکاتی دربارۀ رویکرد و روش مناسب برای ارتقاء فرهنگ مطالعه»

این کارگاه در تاریخ 98/04/29 در مشهد، ساختمان بنیاد پژوهش‌های اسلامی توسّط کتابخانۀ مرکزی آستان قدس برگزار گردید.

چنانچه این مطلب را مفید می‌دانید، لطفا ً بازنشر دهید.

کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
Forwarded from جلسات کتابخوانی کرمانشاه (Vahid Ehsani)
بحران آب، بحران نان یا بحران مطالعه؟ (قسمت اوّل)
وحید احسانی (@vahidehsani_vh)

«بحران آب» از کجا آمده و چگونه برطرف می‌شود؟ از آنجا که «بحران آب» تنها نیست، بهتر است ابتدا اهمّ بحران‌هایی که با آنها مواجه هستیم را به صورت گذرا مرور کنیم:

- بحران بیکاری (به ویژه جوانان تحصیل کرده) و زیربحران‌های ناشی از آن؛
- بحران بالا رفتن سنّ ازدواج و تبعات منفی مربوط؛
- بحران بالا بودن نرخ طلاق و پیامدهای ناخواستۀ آن؛
- بحران کاهش زادوولد و به پیری گراییدن جمعیّت؛
- بحران سرطان؛
- بحران فساد اداری؛
- بحران ریزگردها (به ویژه در شهرهای غرب و جنوب غربی)؛
- بحران مهاجرت نخبگان که طبق گفتۀ پرفسور حسین باهر به مرحلۀ چهارم آن، یعنی فرار ژن‌ها رسیده‌است. به این معنی که ژن‌های برتر از کشور خارج شده و لذا میانگین ظرفیّت ژنتیکی مردم جامعه، به ویژه برای نسل‌های آتی، تنزّل می‌یابد؛
- بحران تصادفات جاده ای؛

تمامی این بحران‌ها، بحران‌های فراگیری هستند که از یک سو، تمامی ما ایرانیان را آزار می‌دهند و از سوی دیگر، حل شدن آنها مستلزم هم‌فکری، هماهنگی و همکاری تمامی ماست.

علاوه بر موارد بالا، یک بحران دیگر هم هست که حتّی اگر نخواهیم به آن فکر کرده و در موردش قلم بزنیم، ما را رها نمی‌کند: «بحران نان»، نه نویسنده می‌تواند فارغ از این بحران، آزادانه اندیشیده و قلم بزند و نه خواننده می‌تواند ذهنش را از نگرانی‌های مربوط به کسب روزی رها کرده و با آرامش به مطالعه بپردازد.

بحران‌های ریز و درشت دیگری هم وجود دارند که در اینجا نام بردن از تمامی آنها لزومی ندارد مگر «بحران مطالعه» که در نگارش هیچ متنی نمی‌توان آن را نادیده گرفت، چرا که متن را برای «خوانده شدن» می‌نویسند و قابلیّت تأثیرگذاری متن تنها در صورتی بالفعل می‌شود که بخش عمده‌ای از ذینفعان آن را بخوانند. با توجه به وجود «بحران مطالعه» در کشور، هر کس که بخواهد در راستای همفکری با سایرین به منظور حلّ بحران‌های جمعی، نکته‌ای که به ذهنش رسیده‌است را با دیگران در میان بگذارد (مانند نگارندۀ متن حاضر) باید کوتاه بنویسد، خیلی کوتاه؛ هر سطر اضافه معادل از دست رفتن صدها هزار خواننده‌ای است که در بهترین حالت فقط متن‌های کوتاه تلگرامی را می‌خوانند.

خب، چه باید کرد؟ یکی دو بحران که نیست، همه بر هم تأثیرگذاشته، یکدیگر را تقویت کرده و برای اصلاح دیگری مانع تراشی می‌کنند. در چنین شرایطی، از «چه باید کرد» بگذریم، چه می‌توان کرد؟ آیا اصلاً کاری می‌توان کرد؟!

از این سو، بحران نان می‌گوید «اجالتاً باید به فکر یک لقمه نان برای پر کردن شکم زن و بچه بود»، از آن طرف، بحران آب فریاد می‌کشد که «باید اندیشید، مطالعه کرد، قلم زد، آینده را دید و ...»، و درست در همین لحظه است که بحران مطالعه می‌گوید: «سخن کوتاه باید، والسّلام»!

یادداشت بالا در تاریخ 8 شهریور 1396 در روزنامۀ باختر منتشر شده است.

📚 در راستای ارتقاء فرهنگ مطالعه در استان، با کانال «جلسات کتابخوانی کرمانشاه» همکاری کنید:
https://www.tg-me.com/readergroupsofkermanshah
سلام و درود

توضیحی دربارۀ یادداشت زیر:

«بحران نان» نماد مسائل و مشکلاتی است که ما را به تمرکز بر «اکنون» سوق می‌دهند و در مقابل، «بحران آب» سمبل مسائل و مشکلاتی است که حلّ آنها مستلزم دوراندیشی و آینده‌نگریست.

حرف اصلی یادداشت این است که «رفع تناقض موجود میان بحران‌هایی که ما را به کوته‌نگری، خودبینی، عجله و مصرف مسکّن‌ها وامی‌دارند با بحران‌هایی که مستلزم دوراندیشی، جامعه‌گرایی، صبوری و اقدامات زیربنایی هستند»، در اوّلین گام، نیازمند حلّ «بحران مطالعه و آگاهی» است.

👇👇👇👇👇
«احساس مسئولیت در قبال جامعه» به مثابه یک «نقطۀ شروع»
وحید احسانی

قسمت اوّل
«مدیران ناشایست»: «مسئول» ایجاد و استمرار چرخه‌های نحس، یا «محصول» آن؟!

صاحب‌نظران معتقدند در جوامعی که در چرخۀ نحس توسعه‌نیافتگی گیر افتاده‌اند، همه چیز به همه چیز می‌آید. یعنی وضعیّت اقتصادی و بی‌ثباتی آن، شرایط سیاسی، ناامنی، فرهنگ عمومی، باورها و اعتقادات رایج، نظام اداری، بحران‌های زیست محیطی، نظام آموزش رسمی، صدا و سیما و غیره و غیره، همگی در جهت استمرار و تقویت شرایط نامطلوب موجود عمل می‌کنند؛ روی هر مشکلی که دست بگذاریم، می‌بینیم ریشه‌های آن در سایر عرصه‌هاست. به عبارت دیگر، مسائل و مشکلات متنوّع و متعدّد موجود در عرصه‌­های مختلف، مانند حلقه­‌های به هم تنیدۀ زنجیرهایی شده‌اند که امکان اصلاح هر کدام منوط است به اصلاح چندین حلقۀ دیگر و خود اینها نیز با حقله­‌های دیگری (شامل همان حلقه­‌های اوّل) قفل شده‌­اند.

به همین ترتیب، بر روی هر صنف و گروهی که تمرکز کنیم، می‌بینیم به همان اندازه‌ای که مسئول مسائل و مشکلات گروه‌های دیگر است، دچار مسائل و مشکلاتی هم هست که معلول ایرادهای موجود در سایر اصناف و گروه‌ها هستند. به عنوان مثال، اگر بگوییم معلّمان و ایرادهای آنها مسئول استمرار (عدم اصلاح) ویژگی‌های نامطلوب فرهنگی هستند، می‌بینیم ایرادهای موجود در معلّمان نیز خود به خود ایجاد نشده بلکه معلول عوامل دیگری است، مثلاً اینکه در ابتدا، پدر و مادرهای آنها توانایی تربیت کردن فرزندانی توانمند، خلّاق، امیدوار و بانشاط را نداشته‌اند، نظام آموزشی رسمی، استعدادهای آنها را پرورش نداده‌است، دولت، امکان اشتغال آنها در حیطۀ مورد علاقه‌شان را فراهم نیاورده‌است، مشکلات اقتصادی آنها را مجبور کرده شغلی را بپذیرند که به آن علاقه نداشته‌اند، ناامنی موجب شده به چیزی جز «امنیّت شغلی و درآمدی» فکر نکنند، نظام آموزش و پرورش، ساختار، سرفصل‌ها، برنامه‌ها و محتوای نامناسبی ایجاد کرده‌است و غیره و غیره. همین‌­طور درمورد مادران، پدران، کارمندان، استادان دانشگاه، بازاریان، پزشکان، مهندسان و ؟؟؟

احتمالاً بیشتر خوانندگان، تا اینجای متن را قبول دارند، امّا اگر بخواهم در ادامۀ جملۀ بالا «مدیران و مسئولان» را هم اضافه کنم چه طور؟! در این صورت، فکر می‌کنم بیشتر خوانندگان نه تنها موافق نیستند، بلکه در مقابل متن و نگارنده جبهه خواهند گرفت. بیشتر هم‌وطنانم، مقصّر اصلیِ ایجاد و استمرار چرخه­‌های نحس تشریح شده را «مدیران و مسئولان» می‌دانند. چرخه‌­های نحسی که در آنها، بیشتر اعضایِ تمام اصناف و گروه‌ها رفتارهای ضدتوسعه‌ای دارند، امّا به زعم عموم مردم، مقصّر و مسئول عملکرد مضرّ خود محسوب نمی‌شوند؛ از نظر اکثریت مردم، مقصّر اصلی و ریشه‌ایِ رفتارهای نامناسب اصناف و گروه‌های مختلف، مدیران و مسئولان جامعه هستند.

با احترام به دیدگاه عموم هم‌وطنانم، این بندۀ خدا دیدگاه متفاوتی دارم: به نظرم، مدیران و مسئولان نیز مانند سایر اصناف و گروه‌ها، جزئی از چرخۀ نحس شرح‌داده‌شده هستند. یعنی آنها نیز مانند سایر طبقات اجتماعی، ...

جهت مطالعۀ متن کامل، به لینک زیر مراجعه کنید 👇
«احساس مسئولیت در قبال جامعه» به مثابۀ یک «نقطۀ شروع»

چنانچه این مطلب را مفید می‌دانید، لطفاً بازنشر دهید.

کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
«احساس مسئولیت در قبال اصلاح جامعه» به مثابه یک «نقطۀ شروع»
وحید احسانی

قسمت دوّم) نقطۀ شروعِ «تمرین دموکراسی»

در قسمت اوّل، توضیح داده‌شد که در جوامع دچار عقب‌ماندگیِ مزمن، بیماری‌های موجود در جنبه‌های مختلف جامعه (فرهنگ، سیاست، اقتصاد، سلامت، محیط زیست و زیرشاخه‌های آنها) مانند حلقه‌های زنجیرهای درهم‌تنیده، به هم قفل شده‌اند، به گونه‌ای که چنانچه به منظور اصلاح جامعه، روی هر کدام از آنها دست بگذاریم، می‌بینیم، تغییر دادن آن منوط است به اصلاح برخی حلقه‌های دیگر که خود آنها نیز توسّط حلقه‌های دیگری (شامل حلقه‌های اوّل) قفل شده‌اند.

سپس، بیان شد که «حاکمان ناشایست» نیز بیش از آن که مسئول پیدایش و استمرار چرخه‌های نحس مذکور باشند، معلول آن هستند. بنابراین، این پرسش مطرح شد که «آیا در میان این زنجیره‌های در‌هم‌تنیده و سردرگم، حلقه‌ای یافت می‌شود که توسّط سایر حلقه‌ها قفل نشده‌باشد تا بتوان فرآیند بهبود جامعه را با تمرکز بر اصلاح آن حلقۀ خاص آغاز کرد؟» و این که «آیا در چنین شرایطی، اصولاً اصلاح امکان‌پذیر است؟».

بسیاری از ما به دنبال تحقق «دموکراسی» هستیم. دموکراسی یعنی «حکومت مردم بر مردم»، . .... در دموکراسی، مردم جایگاه بالا را داشته و مدیران و مسئولان را در جهت منافع جامعه کنترل می‌کنند، امّا در استبداد، مدیران و مسئولان جایگاه بالا را داشته و مردم را در جهت منافع شخصی خود کنترل می‌کنند.

به نظرم، اوّلین پیش‌شرط و پیش‌نیاز تحقق دموکراسی در یک جامعه، این است که «مدل دموکراسی» (تصویر اوّل) در «نظام اندیشگری مردمان» آن جامعه نهادینه شود. یعنی اوّل مردم در ذهنشان، خودشان را مسئول اصلاح جامعه بدانند تا بعد بر اساس نوع نگرششان، جامعه را اصلاح و دموکراسی را محقق کنند. در مقابل، مردمانی که در نظام اندیشگری آنها هنوز «مدل استبداد» (تصویر دوّم) حاکم است و لذا مدیران و حاکمان را مسئول ایجاد دموکراسی یا فرآهم آوردن پیش نیازهای اوّلیّۀ تحقق آن می‌دانند، نه می‌توانند در راستای نزدیک شدن به دموکراسی گام بردارند و نه اصولاً با دموکراسی نسبتی دارند (لیاقت آن را ندارند).

به نظرم، تنها نقطۀ شروعی که این ظرفیت را دارد که ما را به دموکراسی برساند، «احساس مسئولیت در قبال اصلاح جامعه» است. دموکراسی یعنی «حکومت مردم بر مردم»، و لذا فرآیند تمرین دموکراسی از نقطه‌ای آغاز می‌شود که مردم «مسئولیت اصلاح جامعه» را بپذیرند.

تا وقتی مردم معتقدند که «مسئولیت اصلاح جامعه به عهدۀ مدیران و حاکمان است»، تا وقتی مردم معتقدند که «ایجاد احساس مسئولیت نسبت به جامعه در مردم» بر عهدۀ مدیران و حاکمان است، تا وقتی مردم معتقدند که «شکل‌گیری احساس مسئولیت در قبال جامعه در آنها» منوط است به پیش‌نیازهایی (مانند بهبود وضعیّت اقتصادی، برقراری امنیّت، سامان‌دهی نظام آموزش‌وپرورش رسمی و امثال آنها) که تحقق آنها وظیفۀ مدیران و حاکمان است، جامعه فرآیند نزدیک شدن به دموکراسی را آغاز نکرده و نمی‌کند. نقطۀ آغازین دموکراسی و بنیادی‌ترین زیربنایی که «عمارت دموکراسی» بر آن بنا شده و استمرار می‌یابد، این باور مردم است که «مسئولیت همه چیز به عهدۀ ماست»: ...

جهت مطالعۀ متن کامل، به لینک زیر مراجعه کنید 👇
قسمت دوّم: نقطۀ شروع تمرین دموکراسی

چنانچه این مطلب را مفید می‌دانید، لطفاً بازنشر دهید.

کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
روی پل «روشنفکریِ دینی» توقف نکنیم!
وحید احسانی

از آنجا که جامعۀ ما یک جامعۀ دینی است. مفاهیم و مقوله‌های دینی ْجزئی از فرهنگ و هویت ما شده‌اند. بنابراین، حتّی غیردین‌داران و خداناباوران نیز چنانچه دغدغۀ اصلاح جامعه را داشته باشند، نمی‌توانند نسبت به مفاهیم و مقوله‌های دینی بی‌تفاوت باشند. ...

نگارنده، هم به عنوان یک فرد دین‌دار (که جویای شناخت دقیق دین و تشنۀ نوشیدن شراب عرفانی دین است) و هم به عنوان یک فرد توسعه‌طلب (که برداشت‌های غیرعقلانی از دین را یکی از موانع بنیادین توسعه می‌دانم)، در مجموع، بحث‌های روشنفکری دینی را مفید دانسته و طرفدار آنها هستم [2]، امّا، با تمام این حرفها، فکر می‌کنم جامعۀ ما زیادی درگیر این مقوله شده‌است. به ویژه، بخشی از جامعه که ظرفیت پرداختن به فعّالیت‌های اصلاح‌گرانه و توسعه‌ایِ از پایین به بالا را دارند (به ویژه جوانان)، بخش عمده‌ای از زمان و انرژی خود را صرف مباحث «روشنفکری دینی» می‌کنند. به نظرم، قضیه را می‌شود این گونه دید که گویی «بخشی از متولّیان دین چاله‌هایی کنده‌اند که مردم را در آنها گیر بیندازند و بخش دیگری هم در مخالفت با آنها در آن چاله‌ها افتاده و گیر کرده‌اند!».

اجازه بدهید منظورم را با ذکر یک مثال بیان کنم: به نظرم، بیشتر مردم ما قبول دارند که «مسئلۀ حجاب»، بیخودی این قدر بزرگ شده است. فکر می‌کنم، بیشتر قائلان به حجاب و حتّی بخشی از قائلان به حجاب اجباری هم قبول داشته‌باشند که این که «در تفسیر و برداشت رایج از دین، «حجاب» از «بی عدالتی»، «فقر»، «اختلاس»، «ظلم»، «دروغ» و امثال آنها بزرگتر و مهم‌تر شده»، یک ایراد اساسی است، امّا این ایرادِ مورد توافق اکثریت، باعث شده بخش عمده‌ای از مخالفان این مسئله نیز، لااقل به همان اندازه‌ای که برخی تلاش دارند «حجاب را بزرگ جلوه داده و مردم را مشغول آن کنند»، «مشغول مخالفت با حجاب یا اثبات این شده‌اند که حجاب آن قدرها هم بزرگ نیست».

این ماجرا مرا به یاد حکایتی می‌اندازد: می‌گویند روزی پیامبری از جایی می‌گذشت و درویشی را دید که در حال راز و نیاز با پروردگار است. در دلش گذشت که «خوش به حال این درویش؛ چه حال خوبی دارد، چه چهرۀ نورانی‌ای دارد، چه قدر به خدا نزدیک است». وحی آمد که آن گونه که تو فکر می‌کنی نیست، این بندۀ من، بیش از اینکه متوجه من باشد، گرفتار ریشش است: وقتی باد می‌وزد، با خودش فکر می‌کند که «ریشم چه زیبا با باد به حرکت در می‌آید»، وقتی اشکش جاری می‌شود فکر می‌کند که «از جاری شدن اشک بر ریشم چه صحنۀ زیبایی خلق می‌شود»، همواره دستش را بر ریش بلندش می‌کشد و فکر می‌کند «اگر کسی مرا با این ریش سفید بلند ببیند در مورد من چه فکرها که نمی‌کند» و قس علی هذه. پیامبر دلش برای آن درویش سوخت و با خودش گفت «ایکاش بروم و او را متوجه این مسئله کنم تا بیش از این عمرش را هدر ندهد». درویش پس از شنیدن حرف‌های پیامبر، شروع کرد به آه و ناله و دائماً دست به ریشش می‌برد و تارهای ریشش را می‌کند و صورتش را زخمی می‌کرد. در این حال، دوباره وحی آمد که «ببین، قبل از اینکه با او صحبت کنی گرفتار ریشش بود و الان هم باز گرفتار ریشش است (به جای توجه به اصل)»!

به نظرم، حال و روز جامعۀ ما هم تا حدودی چنین شده‌است. یعنی یک عدّه تلاش داشته و دارند که برخی حواشی دین را خیلی بزرگ و محوری جلوه داده و مردم را با آنها مشغول کنند، برخی دیگر نیز شبانه روز به این مشغول شده‌اند که دلیل و مدرک بیاورند که آن مسئله این قدر بزرگ نیست!

یک جملۀ جالبی که از برخی علمای دین (حوزوی‌ها) شنیده‌ام این است که می‌گویند: ...

جهت مطالعۀ متن کامل، به لینک زیر مراجعه کنید 👇
روی پل «روشنفکری دینی» توقف نکنیم!

چنانچه این مطلب را مفید می‌دانید، لطفاً بازنشر دهید.

کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
Forwarded from انجمن فکر و فلسفه‌ی کرمانشاه
💠گفت‌وگوهای هفتگی
💠‌گفت‌وگوی نهم

🔹موضوع: «احساس مسئولیت در قبال اصلاح جامعه» به مثابه یک «نقطۀ شروع»

▪️زمان: چهارشنبه، 16 مرداد ۹۸؛ ساعت ۱۶- ۱۸
▪️مکان: کرمانشاه، چهارراه نوبهار، شهر کتاب

🔹 ساختار جلسه: کل زمان جلسه در اختیار حضار خواهد بود.
🔹 مدیر جلسه: دکتر وحید احسانی (تقسیم زمان و جلوگیری از به حاشیه رفتن بحث)

[حضور برای عموم آزاد است]

[لطفاً در کانال‌ها و گروه‌ها هم‌رسانی کنید]

📚انجمن فکر و فلسفه‌ی کرمانشاه↓
@PhilosophyforKermanshah
Forwarded from انجمن فکر و فلسفه‌ی کرمانشاه
«احساس مسئولیت در قبال اصلاح جامعه» به مثابه یک «نقطۀ شروع»
وحید احسانی (@vahidehsani_vh)

قسمت سوّم) تعریف مفاهیم: «احساس مسئولیت در قبال اصلاح جامعه»

در قسمت اوّل، توضیح داده‌شد که تمام گروه‌ها، طبقات اجتماعی و اصناف (شامل مدیران و مسئولان)، در چرخه‌های نحس عقب‌ماندگی (زنجیره‌های سردرگمی با حلقه‌های درهم‌تنیده که هر حلقه توسّط سایر حلقه‌ها قفل شده‌است) گیر افتاده‌اند و لذا یافتن نقطۀ شروعِ فرآیند اصلاح (حلقه‌ای که فارغ از ارتباطش با سایر حلقه‌ها، بتوان آن را تغییر داد) با چالش مواجه شده‌است.

در قسمت دوّم، بیان شد که فرآیند «تمرین دموکراسی»، فقط و فقط از جایی می‌تواند شروع شود که «مردم» (یا بخشی از مردم)، خود را مسئول اصلی ایجاد نهادهای مربوطه (نهادهای محدود کنندۀ قدرت، نهادهای تضمین کنندۀ شفافیت، نهادهای مانع رانت‌خواری، نهادهای کنترل کنندۀ نظامیان و غیره) و اصلاح جامعه بدانند.

در این قسمت و قسمت بعدی، به ترتیب، منظور از دو مفهومِ «احساس مسئولیت در قبال اصلاح جامعه» و «نقطۀ شروع» توضیح داده شده‌است. اگر چه معمولاً تعریف مفاهیم در ابتدای بحث صورت می‌گیرد، امّا تا اینجای مطلب را می‌شد بر اساس همان فهم رایج و اوّلیه از ظاهر دو مفهوم مورد نظر پیش برد.

«احساس مسئولیت در قبال اصلاح جامعه»

وقتی می‌گوییم فردی «نسبت به اصلاح جامعه احساس مسئولیت می‌کند» یعنی چه؟ نظام اندیشگری و نگرش او در مقایسه با سایرین (کسانی که نسبت به اصلاح جامعه احساس مسئولیت نمی‌کنند) چه تفاوت‌هایی دارد؟ سبک زندگی‌اش چه طور؟ چه کارهایی می‌کند که سایرین نمی‌کنند؟

به نظرم، علی‌رغم این که مفهومِ «احساس مسئولیت داشتن در قبال جامعه» مفهومِ پیچیده و عجیب و قریبی نیست، امّا چون اکثریت قریب به اتّفاق ما چنین حسّی نداریم، در چنین جوّی متولد شده و رشد یافته‌ایم و همه را مثل خودمان (بدون احساس مسئولیت نسبت به جامعه) دیده­ایم، چیز عجیبی احساس نمی‌کنیم. به عبارت دیگر، به نظرم، این مفهوم، از مفاهیمی است که در عین ساده بودن، توضیح دادنش برای ما ایرانیان مشکل است چون اوّلاً، «احساس مسئولیت نداشتن نسبت به اصلاح جامعه» به یکی از ویژگی‌هایِ مزمن و تاریخیِ شخصیت، سبک زندگی و نظام اندیشگری ما تبدیل شده‌است و ثانیاً، اکثریت قریب به اتّفاق کسانی که تا حالا دیده‌ایم همین گونه بوده‌اند.

بنابراین، بهتر است آن را با استفاده از مثال‌هایی توضیح بدهم. چون بیشتر ما (بزرگسالان) در قبال «خانواده» و اصلاح آن (در صورت بروز مسائل و مشکلات) احساس مسئولیت می‌کنیم، مقایسۀ نوع مواجهه و تعامل ما با خانواده با نوع مواجهه و تعامل ما با جامعه می‌تواند راهگشا باشد. به نظرم، اگر مشاهده کنیم که اعضای خانواده‌ای در حال ...

جهت مطالعۀ متن کامل، به لینک زیر مراجعه کنید 👇
قسمت سوّم) تعریف مفاهیم: «احساس مسئولیت در قبال اصلاح جامعه»

چنانچه این مطلب را مفید می‌دانید، لطفاً بازنشر دهید.

📚انجمن فکر و فلسفه‌ی کرمانشاه↓
@PhilosophyforaKermanshah
Forwarded from انجمن فکر و فلسفه‌ی کرمانشاه
.
توضیحاتی دربارۀ گفتگوی هفتگی نهم:
وحید احسانی (@vahidehsani_vh)

(لطفا کسانی که می‌خواهند در گفتگوی نهم حضور پیدا کنند، حتما مطالعه بفرمایند)

1- بنا بر این بود که حتّی‌المقدور، برای هر گفتگو، از قبل یک متن (یا سخنرانی یا غیره) تعیین شود؛ لطفاً، علاقه‌مندانی که می‌خواهند در گفتگوی نهم شرکت کنند سلسله یادداشت‌های "«احساس مسئولیت در قبال اصلاح جامعه» به مثابه یک «نقطۀ شروع»" را مطالعه کنند:

قسمت اوّل) «مدیران ناشایست»: «مسئول» ایجاد و استمرار چرخه‌های نحس، یا «محصول» آن؟!

قسمت دوّم) نقطۀ شروعِ «تمرین دموکراسی»

قسسمت سوّم) تعریف مفاهیم: «احساس مسئولیت در قبال اصلاح جامعه»

علاوه بر این، در صورت امکان، مطالعۀ یادداشت‌های کوتاه زیر نیز می‌تواند به غنای گفتگو کمک کند (از آنجا که موضوع مورد نظر، یکی از اصلی‌ترین دغدغه‌هایم بوده‌است، پیش از این نیز در رابطه با آن یادداشت‌های متعدّدی نگاشته و منتشر کرده‌ام):

- لطفا مردم را گوسفند فرض نکنید! (سایت فرهنگی نیلوفر)

- چه طور ممکن است دولت کوچک شود، وقتی در اذهان ما بزرگ است؟! (سایت فرهنگی نیلوفر)

- محور دموکراسی: «آزادی» یا «مسئولیت پذیری اجتماعی»؟

- پس چرا هیچ کس کاری نمی کنه؟! (غلامعلی کشانی)

- بازنگری در مفهوم «فرار مغزها» (سایت فرهنگ امروز): قسمت اوّل) آیا وجه اصلی «فرار مغزها»، وجه «مکانی/جغرافیایی» آن است؟، قسمت دوّم) مرز میان «فرار مغزها» و «قرار مغزها»

- ایران: جایی مناسب برای تجربۀ یک زندگی فوق‌العاده! (سایت فرهنگی نیلوفر)

- معضل مطالبات کوچک! (صدانت)

- میشل در سرزمین نمیشگان! (سایت فرهنگی نیلوفر)

- «انگشت‌های اتّهام» و مردمی که «غیب می‌شوند»! (سایت فرهنگی نیلوفر)

2- به امید خدا، در گفتگوی نهم، افراد صرفاً با نوبت گرفتن از دبیر جلسه (از طریق بالا بردن دست) و به ترتیبِ نوبت سخن خواهند گفت (حتّی برای گفتن یک نکتۀ کوتاه هم در میان سخن یکدیگر نیامده و خارج از نوبت نیز صحبت نخواهیم کرد).

3- خوشبختانه، انجمن فکر و فلسفۀ کرمانشاه تا کنون تمام گفتگوی‌های هفتگی خود را رأس ساعت اعلام شده (16:00) آغاز کرده و در آینده نیز چنین خواهد کرد. از علاقه‌مندان هم خواهشمندیم، حتّی المقدور، از ابتدای جلسه تشریف داشته باشند.

4- به امید خدا، گفتگو را با پرداختن به پرسش‌های زیر آغاز خواهیم کرد:

- آیا قبول دارید که در جامعۀ ما، «احساس مسئولیت در قبال اصلاح جامعه»، در مجموع بسیار ضعیف است؟

- در جامعه‌ای که دچار حلقه‌های درهم‌تنیدۀ عقب‌ماندگی شده و هیچ چیزی سر جای خودش نیست، مسئولیت اصلاح جامعه به عهدۀ کیست؟

- مسئولیت «هم راستا کردن منافع شخصی با منافع جامعه» به عهدۀ کیست؟

- فارغ از پاسخ پرسش‌های بالا، چقدر خودمان را برای اصلاح جامعه مسئول می‌دانیم؟ آیا در این راستا، قدمی هم (هر چند کوچک) برداشته‌ایم؟

📚انجمن فکر و فلسفه‌ی کرمانشاه↓
@PhilosophyforaKermanshah
آیا «انقلاب‌گران»، می‌توانند «توسعه‌گری» کنند؟!
وحید احسانی

«قلي‌خان دزد بود، خان نبود، لابد تو هم اسمشو شِنُفتي! وقتي سن و سال تو بود به خودش گفت «تا آخر عمرم، ببينم مي‌تونم تنهايي هزار تا قافله رو لخت كنم؟». با همين يه حرف، پا جونش وايساد و هزار تا قافله رو لخت كرد. آخر عمري، پشت دستشو داغ زد و به خودش گفت «هزار تات تموم شد، حالا ببينم عرضه‌شو داري تنهايي يه قافله رو سالم برسوني مقصد؟» ... نشد! ...نشد ...نتونست و مشغول‌الذمۀ خودش شد. تقاص از اين بدتر؟» [1].

مقدمه
یکی از لازمه‌های اصلاح و توسعه، ارتقاء مهارت‌های توسعه و شکل‌گیری نهادهای پشتیبان توسعه در جامعه است. مهارت‌های لازم برای توسعه عبارتند از: «مهارت گفتگو»، «مهارت همکاری»، «تفکّر انتقادی»، «صبر»، «مهارت یادگیری»، «واقع بینی» و غیره. «نهادهای پشتیبان توسعه» نیز انواع تشکل‌ها و شبکه‌های غیررسمی و نیمه‌رسمی‌ای هستند که در آنها، افراد بهره‌مند از مهارت‌های توسعه، در راستای علائق و اهداف اجتماعیِ مشترک (آموزشی، بهداشتی، زیست محیطی، اطّلاع‌رسانی و غیره) با هم همکاری می‌کنند. وجودِ نهادهای مذکور، جامعه را از حالت «سلول‌های مجزّا» خارج کرده و به جای آن «عضو‌هایی» فراهم می‌آورد که توانایی ایفای نقش موثّر و هماهنگ (نظارت، کنترل، مطالبه و غیره) در جامعه را دارا هستند.

اگر در جامعه‌ای، نظام آموزش‌وپرورش رسمی در حال آموزش دادن مهارت‌های توسعه بوده و ساختار سیاسی نیز از شکل‌گیری و تقویت نهادهای توسعه‌گرا حمایت کند، آن جامعه یک جامعۀ توسعه‌یافته است. در غیر اینصورت، مردم یا باید خودشان از طریق فعّالیت‌های غیررسمی به آموزش، یادگیری و تمرین مهارت‌های توسعه و ایجاد نهادهای توسعه‌گرا بپردازند (از کوچک‌ترین مقیاس ممکن)، یا قید توسعه را بزنند.

برای اصلاح و توسعۀ یک جامعۀ عقب‌مانده (که مستلزم ارتقاء مهارت‌های توسعه و شکل‌گیری نهادهای توسعه‌گرا است) دو رویکرد کلّی وجود دارد: 1- اصلاحات نرم، مدنی و آهسته‌وپیوسته در چارچوب ساختار سیاسی موجود (که معمولاً ساختاری فاسد و ضد‌توسعه است) و 2- انقلاب و برانداختن ساختار سیاسی ضد توسعه، تا پس از آن بتوان فرآیند اصلاح و توسعه (شامل ارتقاء مهارت‌های توسعه و ایجاد نهادهای توسعه‌گرا) را با سرعت بسیار بیشتری پیش بُرد.

به نظرم، رویکرد دوّم با یک چالش جدّی مواجه است: ...

جهت مطالعۀ متن کامل، به لینک زیر مراجعه کنید 👇
آیا «انقلاب‌گران»، می‌توانند «توسعه‌گری» کنند؟!

چنانچه این مطلب را مفید می‌دانید، لطفاً بازنشر دهید.

کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
2024/11/14 12:10:15
Back to Top
HTML Embed Code: