Telegram Web Link
۱۲
(حضرت ابوالفضل ع)
هستی مرتضایی،سر تا به پا وفایی
ای صاحب کرامت،سر منشاء سخایی
ای با وفا اباالفضل
کنز سخا اباالفضل۲

تو شمع عالمینی،پروانه ی حسینی
تو گل مرتضی در،گلخانه ی حسینی
ای با وفا اباالفضل
کنز سخا اباالفضل۲

حیدری در بلاغت،فاطمه در فصاحت
در صبر مجتبایی،حسینی در شجاعت
ای با وفا اباالفضل
کنز سخا اباالفضل۲

ای نور چشم حیدر،در بحر دین تو گوهر
بر شیعیان مولی،کرامت تو محشر
ای با وفا اباالفضل
کنز سخا اباالفضل۲

تو مهربانی عباس،آرام جانی عباس
بر شیعیان حیدر،کهف الامانی عباس
ای با وفا اباالفضل
کنز سخا اباالفضل۲

جنت شیعه عباس،بود حریم پاکت
ای روح با کرامت،عالم بود هلاکت
ای با وفا اباالفضل
کنز سخا اباالفضل۲

آمده دست خالی،بر درگهت پناهم
ای حامی ولایت،محتاج یک نگاهم
ای با وفا اباالفضل
کنز سخا اباالفضل۲

با توست گفت و گویم،از توست عطر و بویم
زیارت حریم،تو شده آرزویم
ای با وفا اباالفضل
کنز سخا اباالفضل۲

تو فاطمه نشانی،سقای تشنگانی
همسنگر حسین و،امید کودکانی
ای با وفا اباالفضل
کنز سخا اباالفضل۲

شهید ظلم و کین در،علقمه ای اباالفضل
مورد لطف و جود،فاطمه ای اباالفضل
ای با وفا اباالفضل
کنز سخا اباالفضل۲

از تو حسین زهرا،ادرک اخا شنیده
جسم تو غرق در خون،در علقمه بدیده
ای با وفا اباالفضل
کنز سخا اباالفضل۲

در راه دین و قرآن،دست از تنت جدا شد
قبر مطهر تو،زینت کربلا شد
ای با وفا اباالفضل
کنز سخا اباالفضل۲

ضرب عمود آهن،فرق تو را شکسته
تیر سه شعبه آقا،چشم تو را ببسته
ای با وفا اباالفضل
کنز سخا اباالفضل۲

شهید ظلم و کینه،شدی مه مدینه
کشیده ای در آخر،خجالت از سکینه
ای با وفا اباالفضل
کنز سخا اباالفضل۲

#رضا_یعقوبیان

#حضرت_ابوالفضل_ع_تاسوعا
📋 عمه جانم زینب | واحد | کربلایی سید رضا نریمانی | اجرا شده در شب دهم مراسم محرم 1395  مصادف با شام عاشورا | مسجد محمدیه | هیئت فدائیان حسین علیه السلام

بنت الحیدر زینب زهرا منظر زینب
دم اولم حسین ، دم آخر زینب
کرده محشر زینب ، با برادر زینب
حسن و حسین خلاصه شدن در زینب

بعد عاشورا پیمبر دیگر زینب
ندهد به ظالمان نخ معجر زینب
شام و کوفه هم خطیبه‌ی منبر زینب
بنت الحیدر زینب ، حسین محور زینب

آنکه بر غم هست خاتم زینب است
ناخدای کشتی غم زینب است

«عمه جانم زینب ، عمه جانم زینب»



جانِ جانان زینب ، نورِ ایمان زینب
عالمِ مُفَهمه ، روح عرفان زینب
علم و قرآن زینب ، تیغ بُرّان زینب
تاج و تخت ظالمان ، کرده ویران زینب

ای مبلغ حسین پشت میدان زینب
مسجد کوفه معلم قرآن زینب
بی حسین نداره ماندنت امکان زینب
میدهد جان زینب ، پای پیمان زینب

کربلا شهریست ای دل شهریارش زینب است
اعتبارش از حسین و اقتدارش زینب است

«عمه جانم زینب ، عمه جانم زینب»



علی هیبت زینب ، با ابهت زینب
برده از ملائکه ، گوی سبقت زینب
با صلابت زینب ، اوج عزت زینب
جبل الصبر مدد اسوه‌ی عفت زینب

داده با برادرش دست بیعت زینب
نوکری خواهی اگر تحت خدمت زینب
کافیست این همه را ، یک اشارت زینب
ذکر هیئت زینب ، مدد حضرت زینب

کربلا خواهی اگر از زینب کبری بخواه
چون کلید کربلا در اختیار زینب است

«عمه جانم زینب ، عمه جانم زینب»

**
‍ .
#نوحه
#واحد
#زنجیر_زنی  #دهه_محرم
#سبک_به_تماشابیا_ای_پسرفاطمه


🔲مسلم ابن عقیل

بر مشامم رسد ، بوی خوش یار من
شده آماده از ، عشق رخش دار من
این من و این سرم
هدیه بر دلبرم

🔲وا اماما ، وا اماما

سوی کوفه میا ، ای گل باغ وفا
می کشند انتظار ، به قتل تو اشقیا
از سفر در گذر
سوی من کن نظر

🔲وا اماما ، وا اماما

کوفی بی حیا ، شکسته پیمان تو
جان فدای تو و ، جمله عزیزان تو
ای عزیز خدا
سوی کوفه میا

🔲وا اماما ، وا اماما

****

🔷(ورود کاروان به کربلا)

گو به کرببلا ، که میهمانش رسید
یوسف فاطمه ، به قتلگاهش رسید
خسرو عالمین
جان و جانان حسین

🔷واغریبا ، واشهیدا

خاک تو می شود ، ز خون شش ماهه رنگ
بر جبین حسین ، می خورد از کینه سنگ
می شود کربلا
در تو اکبر فدا

🔷واغریبا ، واشهیدا

گو به زینب شوی ، در این زمین بی حسین
تو ببوسی رگِ ، گلوی آن نور عین
داغ هجده گلت
می شود قاتلت

🔷واغریبا ، واشهیدا

*

🔰(حضرت رقیه (س))

من سه ساله گل ، گلشن ثاراللهم
طفل ویران نشین ، دخت رسولُ اللهم
پیش راس پدر
می زنم بال و پر

🔰واغریبا ، واشهیدا

هجر روی پدر ، کشیده ام انتظار
میل وصلش دگر ، برده ز دستم قرار
غرق شور و نوا
می کنم جان فدا

🔰واغریبا ، واشهیدا

بسکه خصم شقی ، مرا دوانیده است
همرهش از جفا ، مرا کشانیده است
طالبم مرگ خویش
قلب زار و پریش

🔰واغریبا ، واشهیدا

روی ماهت پدر ، مهر نمازم شده
شاهد وصل تو ، سوز و گدازم شده
قلب زارم ببین
شام تارم ببین

🔰واغریبا ، واشهیدا

*

◾️(طفلان حضرت زینب (س))

ای برادر مزن ، آتش غم بر دلم
هدیه آورده ام ، دو طفل ناقابلم
ای عزیز بتول
تحفه ام کن قبول

◾️یا حسینا ، یا حسینا

ای عزیز خدا ، زینب غم پرورم
من ندارم جز این ، به درگه داورم
ای مرا نور عین
بپذیر یا حسین

◾️یا حسینا ، یا حسینا

****

🍁(عبدالله ابن الحسن ع )

یادگار حسن ، تشنه لب عبداللهم
جان نثار ره مکتب ثاراللهم
در هوای عمو
جان فدای عمو

🍁واغریبا ، واشهیدا

می کنم سر فدا ، به راه دین خدا
نشوم لحظه ای ، من ز عمویم جدا
بین ملولم عمو
کن قبولم عمو

🍁واغریبا ، واشهیدا

بهر حفظ شرف ، به مرگ خود مایلم
هدیه ی من به تو ، دو دست ناقابلم
می کنم زمزمه
ای گل فاطمه

🍁واغریبا ، واشهیدا

جای بابا بکش ، دست نوازش سرم
که دلم خون شده ، ز دوری دلبرم
این من و جان من
عهد و پیمان من

🍁واغریبا ، واشهیدا

****

🥀( قاسم ابن الحسن (ع))

ده اجازه عمو ، مکن تو آزرده ام
دست خط پدر ، برایت آورده ام
اذن میدان بده
شهد جانان بده

🥀واغریبا ، واشهیدا

کرده ای تو طلب ، آب گوارا ز من
من خجالت کشم ، ز رویت ای یاسمن
ای همه هست من
مرو از دست من

🥀واغریبا ، واشهیدا

می روم ای عمو ، دیدن محبوب خویش
هدیه بر او کنم ،‌ جسم لگد کوب خویش
باب من بی قرار
می کشد انتظار

🥀واغریبا ، واشهیدا

من چگونه برم ، جسم تو در خیمه گاه
می زند قاسمم ، خنده به من این سپاه
نجمه در انتظار
کار او گشته زار

🥀واغریبا ، واشهیدا

*

🕊(حضرت علی اصغر (ع))

من علی اصغرم ، غنچه ی گلزار عشق
طفل شش ماهه ام ، ولی مدد کار عشق
این من و حنجرم
هدیه بر داورم

🕊واغریبا ، واشهیدا

گر چه سوز عطش ، ربوده تاب و تبم
اشک چشم پدر ، چکیده روی لبم
می کنم جان فدا
بهر دین خدا

🕊واغریبا ، واشهیدا

شیر خوارم ولی ،‌ عاشق سربازی ام
تشنه لب گر فدا ، شوم سر افرازی ام
بهر پیکان کین
التهابم ببین

🕊واغریبا ، واشهیدا

ای پدر جان بکش ، بر سر من از وفا
در بر مادرم ، تو از محبت عبا
تا نبیند چنین
غرق در خون حزین

🕊واغریبا ، واشهیدا

****

🔘(حضرت عباس (ع))

من ابوفاضل و ، من پسر حیدرم
من غلام حسین ،  بگفته ی مادرم
ای مرا نور عین
کن حلالم حسین

🔘واغریبا ، واشهیدا

یا اخا یا حسین ، بیا به بالین من
کن نظاره کنون ، صورت خونین من
بین تو زخم سرم
خجل از اصغرم

🔘واغریبا ، واشهیدا

کشته این غم مرا ، که دختر فاطمه
می رود اسیری ، بی کس و در واهمه
من وِرا پاسبان
در فراز سنان

🔘واغریبا ، واشهیدا

من ز طفلی شدم ، غمین یاس کبود
ضرب سیلی خدا ، اجر رسالت نبود
من در این علقمه
دیده ام فاطمه

🔘واغریبا ، واشهیدا

****

▪️( روز عاشورا)

یوم عاشور و دشت نینوا محشر است
قتل نور العیون ، زاده ی پیغمبر است
پور خیر الوری
از قفا سر جدا

▪️واغریبا ، واشهیدا

مادرت فاطمه ، کرده وصیت اخا
تا زنم بوسه رگهای گلوی تو را
ای عزیز خدا
در صف کربلا

▪️واغریبا ، واشهیدا

آمدم نینوا ، ز دین حمایت کنم
یاری از مکتب ، شاه ولایت کنم
این من و جان من
این عزیزان من

▪️واغریبا ، واشهیدا

دسته گلهای زهرا ، همه تاراجُ شد
بهر تیر و سنان ، سینه ام آماجُ شد
پور پیغمبرم
این من و پیکرم

▪️واغریبا وا شهیدا
‍ ۰سه بند سبک سینه زنی سه ضرب سنتی یا زنجیرزنی:

#در_راستای_احیای_سبک_سنتی


بند اول:

عباس بر خواهرت زینب نظر کن
رحمی بر حال این خونین جگر کن
رفتی  تنها  شدم  در  بین  اعدا
مشک و بردار و برگرد جان زهرا

خیمه پر دوده و
سیلی بر صورت ها
رفتی و بعد از تو
سقا  اُفّ بر  دنیا

بند دوم:

چشما به سمت در تا که برگردی
افتادی و دل رو پُر درد و کردی
با تیغ دشمنا دستت قلم شد
با سر افتادی و خاکی علم شد

ماه  شب های  من
خوردی چشم و نظر
هر جای این وادی
بی تو دارد خطر

بند سوم:

پای دشمن به خیمه وا شد سقا
شمشیر و نیزه دائم میره بالا
چشمان کودکان سرخ و کبوده
مستی از‌  دختری  زیور  ربوده

غارت رفته خیمه
کاری کن با غیرت
برگرد خورده زمین
رقیه با صورت



#علی_علی_بیگی
Audio
متن مداحی ای یادگادر مادرم ای مهربان برادرم
ای یـــــــــادگار مادرم (2) ای مهربان برادرم
آهستـــــــه رو، آهستــــــــــــه رو
کرده وصیت مادرت (2) تا من ببوسم حنجرت
در وقت مـــــیدان رفتَنت، آهسته رو، آهسته رو
صبری نما تا خواهرت(2) قرآن بگیرد بر سرت
در وقت میــــــــدان رفتنت، آهسته رو، آهسته رو
کُو قاسم و کُو اکبرت (2) عباس و عون و جعفرت
زینب بمیرد خــــــــــواهرت، آهسته رو، آهسته رو
ای نخــــل ایمــــــان را ثمر (2) ای زادۀ خیر البشر
بــــــــــــــر فاطمه نور بَصَر، آهسته رو، آهسته رو
قــــــــربان روی انورت(2) گردد، فدایت خواهرت
در وقــــــــــــت میدان رفتنت، آهسته رو، آهسته رو
متن نوحه:

چه حالی داره ای خدا

سینه زدن تو کربلا

غسل زیارت از فرات

نگاه به گنبد طلا

کربلا عشقت منو

دیوونه کرد

از تو چه پنهون آقا جون

دیگه امیدی ندارم

عمرم کفاف بده بیام

سر رو ضریحت بذارم

میگن نمیدونی چقدر

قشنگه بین الحرمین

دور تا دورش نخلای سبز

صفا میدن به عالمین

کربلا عشقت منو

دیوونه کرد

زندگی و حیات من

بدون تو جهنمه

خاطرخواتم دیوونتم

دوست دارم یه عالمه

داد میزنم دیوونتم

تا در رو روم وا بکنی

دیوونتو ببینی و فکری به حال ما کنی

همه میگن دیوونه ها آواره و در به درن

شبا اسیر روضه و از غم تو بی صبرن

کربلا عشقت منو دیوونه کرد

گریه برای بچه هات

برای من توشه شده

این قدر برات سینه زدم

دلم یه شش گوشه شده

گمان کنم دشمنان خیز

به کام من زبان

ز دور بسکه با سرت

سر اشاره می کنند

سر تو را به روی نی

هر چه نظاره می کنم

سیر نمی شود دلم

نگه دوباره می کنم

به دختران خود بگو

که گوشواره ها چه شد

گریه به گوشواره نه

به گوش پاره ها چه ش


شب جمعه ودلمون یه کربلامیخوادارباب😭😭😭😭
#یاحسین_علیه_السلام
#متن_نوحه
یا عباس یا عباس یا عباس یا عباس

سردار سپاهم عباس
ای پشت و پناهم عباس
تو در یم خونی و من
در ناله و آهم عباس
برخیز و ببین تنها شده ام
آماج همه غم ها شده ام

یا عباس یا عباس یا عباس یا عباس

ای یار وفادار من
ای میر علمدار من
بعدازتو میان دشمن
گردیده الم یار من
ای موج غمت در ساحل دل
آخر غم تو شد حاصل دل

یا عباس یا عباس یا عباس یا عباس

کو مشک دریده ی تو
کو دست بریده ی تو
اشک بصرت آغشته
با خون دو دیده ی تو
ای جسم ز هم پاشیده ی من
آرام  دل  غمدیده ی  من

یا عباس یا عباس یا عباس یا عباس

برخیز و مرا یاری کن
بی دست علمداری کن
باچشم به خون آغشته
از خیمه نگهداری کن
تنها  نه  علمدارم   بودی
سقا  و  سپهدارم   بودی

یا عباس یا عباس یا عباس یا عباس

لب تشنه ولی سقایی
جان داده لب دریایی
سرلوحه ی عشق و ایثار
در مکتب عاشورایی
بوسه زده بر  دست تو علی
من بوسه زنم دستت چو علی

یا عباس یا عباس یا عباس یا عباس

ای زائر کویت زهرا
شرمنده ز رویت دریا
شمع شهدایی عباس
پروانه ی کویت دلها
ای در یم خون ماه شهدا
ای گفته بلی بر جام بلا



علی امینی
Audio
شب یازدهم محرّم

۱ ـ #شام_غریبان کربلا

نخستین شب عزا و سوگ خاندان پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله پس از شهادت سیّد الشّهداء علیه‌السلام است.

شبی تیره تر از سیاهی ! شبی جانسوز که در آن تلخ ترین لحظات بر خاندان امام حسین علیه‌السلام گذشت.

آیا می شود رنج و سوز و مصیبت بازماندگان حضرت را در آن شب بیان کرد و یا حتّی تصّور نمود ؟

آیا کسی درک می کند که دیدگان خونفشان عمّه ی امام زمان علیه‌السلام و اهل‌بیت چقدر و چگونه بر آن حضرت گریستند ؟

آیا می تواند تصوّر کند که آه و ناله ی سوزناک آن عزیزان چگونه بوده است ؟

با چه زبانی و با چه لفظی می توان دل های شکسته، قلب های جریحه دار، ناله و نوای بلبلان بال و پر سوخته ی گلستان نبوی و علوی، و سوز دل یتیمان و بانوان حسینی را بیان کرد ؟

شام غریبان است ! کودکان یتیم که دیشب پدر داشتند، و بانوان بی سر پرست که دیشب سر پرست و کاشانه داشتند؛ امشب با آشیانه ی سوخته و دل های داغدار، بدون سرورشان حضرت اباعبدالله علیه‌السلام چه می کنند ؟

تفاوت بین این دو شب چقدر است :

شب عاشورا و شب یازدهم ؟ دیشب چه سالاری داشتند ؟ دیشب چه کسی از خیمه ها محافظت می کرد ؟ دیشب چه کسانی در خیمه ها بودند ؟ امروز امّا بدن مبارکشان بدون سر روی زمین است ! آن شب چه کسی سر پرستی علویّات و فاطمیّات را بر عهده داشت ؟ زینب کبری علیهاالسلام آن شب چه حالی داشت ؟ از یک سو مراقبت از حجّت خدا زین العابدین علیه‌السلام و همسران و یتیمان برادر، و از سوی دیگر به دنبال دختران گمشده !! همه ی اینها در سرزمینی که بدن برادرش و عزیزانش با آن وضع روی زمین افتاده باشند !

آه چه شبی بود آن شب و چه حالی داشت دختر امیر المؤمنین علیه‌السلام. «سَلامٌ علی قَلبِ زَینبِ الصَّبُورِ وَ لِسانِهَا الشَّکُورِ». (۱)

📚 منبع :

۱. از زیارت حضرت زینب علیهاالسلام.
شب یازدهم محرّم

۲ ـ سر #امام_حسین علیه‌السلام در #تنور_خولی

شب یازدهم شبی است که سر مطهّر امام حسین علیه‌السلام در تنور منزل خولی بود در حالی که نورانیّت آن سر فضا را روشن نموده بود. (۲)

📚 منابع :

۲. مقتل الحسین علیه‌السلام (مقرّم) : ص ۳۰۴. و ... .
#حضرت_زینب
#شام_غریبان

بی سرپناه ، سایهٔ بر سر کجا روم
با شمر و با سنانِ ستمگر کجا روم

همراه خواهرت شده چشمان پستِشان
از ترس دستِ دشمن و معجر کجا روم

با گریهاش آخرش از دست می رود
من با ربابِ بی علی اصغر کجا روم

درآتش خیام به صحرا دویده ایم
از بغض شهر شام، برادر کجا روم

زد تازیانه لحظه محمل سواری است
وقتی که نیست شانه اکبر کجا روم

حامد آقایی
#حضرت_زینب
#اسارت

همه جا را سراب میبینم
خانه ام را خراب میبینم

مدتی بعد از آن که رفتی تو
روی دستم طناب میبینم

من بدون تو مرده ام برگرد
خواب بزم شراب میبینم

تشنه جان دادی و نخوردی آب
دادنش را ثواب میبینم

چقد از روی نیزه می افتی
تو بگو من به خواب میبینم

شمر و خولی نگاه بد کردند
دلهره در رباب میبینم

باورم نیست رفتی و ماندم
بخدا که عذاب میبینم

منو دروازه ها و نامحرم
منمو اشک دائم و نم نم

معجری پاره گشته و درهم
قامتی از غم فراقت کم دارم

منم و کوچه های تو در تو
منم و خون تازه ابرو

منم و آتش گرفتن گیسو
منم و نامحرمان رو در رو

منم و کوچه یهودی ها
صورتی مملو از کبودی ها

منم و کودکان جا مانده
خیمه و معجری جامانده

منم و ازدحام و نامحرم
دلهره میچکد از احوالم

محمد حبیب زاده
#حضرت_زینب
#اسارت

به روی نی سر تو می برد هوش از سر زینب
چه سازد چون کند بی تو دل غم پرور زینب

به سان شمع می سوزی به روی نی ولی افسوس
که چون پروانه از غم سوخته بال و پر زینب

جدایی من و تو ای برادر غیرممکن بود
اگر ممکن شود روزی، نگردد باور زینب

بخوان قرآن که قرآن خواندنت را دوست می دارم
که می بخشد صدای تو توان بر پیکر زینب

دهد هرتارموی تو خبر ازمادرم زهرا
گمانم بوده ای دیشب به نزد مادر زینب

من ژولیده می گویم که زینب گفت با افغان
به روی نی سر تو می برد هوش از سر زینب

ژولیده نیشابوری
#حضرت_زینب
#اسارت

چشم تو سمت من دل من گير نيزه هاست
اين سينه پاره پاره شمشير نيزه هاست

عشقت مرا به كوچه و بازار مي كشد
زينب اسير رشته زنجير نيزه هاست

سر خي معجر من و پيشانيت حسين
اثبات آيه آيه تفسير نيزه هاست

اي لاله اي كه خون چكد از ساقه ات هنوز
اين زخم هاي وا شده تقصير نيزه هاست

قرآن مخوان دوباره كه يكبار ديده ام
آن سنگ ها كه بابت تقدير نيزه هاست

قرآن مخوان كه پيرزني روي بام ها
در انتظار پاسخ تكبير نيزه هاست

اين گيسوان پخش شده بين كوچه ها
از ردپاي رأس تو در زير نيزه هاست

حالا به اين بهانه نگاهش به سوي ماست
نامحرمي كه چشم و دلش سير نيزه هاست

در بين راه نيزه تو ايستاده بود
جا ماندن كه باعث تأخير نيزه هاست؟

گفتم كه چند لحظه بخوابم ولي نشد
اين خواب هم تجسم تصوير نيزه هاست

محمد علی بیابانی
#حضرت_زینب
#اسارت

می روی نیزه نشینم کمی آهسته برو
تا تو را سیر ببینم کمی آهسته برو

از رد بوسه ی من نیزه نشینت کردند
اسب ها رد شده و نقش زمینت کردند

از سر نی به من و قافله احسان کردی
صورتت را سپر سنگ نوازان کردی

من اسیر تو شدم مهر تو در سر دارم
لحظه ای نیست که چشم از سر تو بردارم

همه شب سر زده، خورشید شدی تابیدی
روی نی دور سر قافله می چرخیدی

من و یک قافله کودک،همه سیلی خورده
خواهرت آینه ی توست، اگر پژمرده

جان نمانده ست حسینم به تنم اما حیف
تا حد مرگ سپر شد بدنم اما حیف

صورت کودک تو سوخت،خجالت زده ام
ضربه او را به زمین دوخت، خجالت زده ام

خنده ای مست به دنبال عذاب آمده است
باز هم حرمله با کاسه ای آب آمده ست

گله ای نیست از این زخم از این تنهایی
ما ندیدیم در این مرحله جز زیبایی

حسن کردی
#حضرت_زینب
#اسارت

باید که از نیزه سرت را پس بگیرم
رگ های سرخ حنجرت را پس بگیرم

آه ای سلیمان زمانه سعیم این است
از ساربان انگشترت را پس بگیرم

باید که ازسرنیزه های تیز و سنگین
ته مانده های پیکرت را پس بگیرم

باید که از غارتگران نا مسلمان 
عمامه ی پیغمبرت را پس بگیرم

باید هر آن طوری شده از قاتلانت
آن دست باف مادرت را پس بگیرم

باید که ازآن بی حیای پست و نامرد
خلخال پای دخترت را پس بگیرم

محمد حسن بیات لو

@rozeh_1
#حضرت_زینب
#اسارت

نمی گویم ز نوک نیزه با خواهر تکلم کن
نگاهت پاسخ من داد، بر طفلت ترحم کن

اگرچه غنچه ی بی آب، نشکفد اما
درِ فردوس را بگشا، به روی من تبسم کن

به چشم خارجی ما را تماشا می کند کوفی
به نی قرآن بخوان و رفع این سوء تفاهم کن

اگر بهر نماز شکر می خواهی وضو سازی
ندارم آب، با خاک سر زینب تیمم کن

تو قلب عالمِ امکانی و آگاهی از قلبم
به دریا با نگاه خود بگو، کم  تر تلاطم کن

نگه با اختیار و اشک من بی اختیار آید
ز برج نی نظر ای ماه من امشب به انجم کن

اگر چه کاسه ی صبر مرا هم کرده ای لبریز
ز بهر حفظ جان کودکت با او تکلم کن

استاد علی انسانی
#حضرت_زینب
#اسارت

رسید وقت سفر سر به زیر شد زینب
حسین چشم تو روشن! اسیر شد زینب

هزار زخم روی پیکرت دهن وا کرد
هزارسال ز داغ تو پیر شد زینب

سه چهار مرتبه با شمر همکلام شده
نداشت چاره دگر ناگزیر شد زینب

چقدر پای غنیمت  کتک ز لشگر خورد
چقدر زخمی مشتی فقیر شد زینب

گرسنه بود ولی تازیانه خیلی خورد
غذا نبود ولی خوب سیر شد زینب

همان زمان که به سرنیره ها هلش دادند
نشست و حرف نزد گوشه گیر شد زینب

نبودن تو و عباس کار خود را کرد
و با سنان و شبث هم مسیر شد زینب

 بگیر گوش خودت را! کسی صدایش کرد..
بلند شو همه رفتند دیر شد زینب!

سید پوریا هاشمی

@rozeh_1
#حضرت_زینب
#اسارت

حرامی دید آشوب تو را چشم ترَت را نه
تحمل میکنم اما وداعِ آخرت را نه

لباست کهنه پیراهن٬ تحمل میکنم باشد
ولی ای عشق غارت کردن انگشترت را نه

غریبی تو را شاید دهَم دست فراموشی
هجوم و ازدحام شمرها دور و برت را نه

فراموشم شود گاهی لبان تشنه ات اما
به روی خاک های داغِ صحرا پیکرت را نه

اسارت شاید از یادم رود! یک عمر باورکن؛
به دختر بچه ها طرز نگاه دخترت را نه

نبودی و به شهر شام بی انصاف ها بردند
زنان خویش را در پرده اما خواهرت را نه

بیادم هست گفتی: زینبم آسوده خاطر باش
سرم را میدهم اما نخی از معجرت را نه!

مرضیه عاطفی

@rozeh_1
#حضرت_زینب
#اسارت

نگاهش جانبِ گودال برگشت
پرستو بی‌پر و بی‌بال برگشت

ندارد فایده، پشتِ برادر
هرآنچه می رود دنبال،.. برگشت

همه با گریه از گودال رفتند
ولی شمرِ لعین، خوش‌حال برگشت

و با یک تیغِ برّان، داشت می‌رفت
و خون می‌ریخت از چنگال، برگشت

نمی‌بُرّد خدا،... با دستِ قاتل
سرِ پاکش، زبانم لال برگشت

عادل حسین قربان
2024/09/28 19:30:59
Back to Top
HTML Embed Code: