#فروید درست می گفت که احتمالا مخزنی از افکار پیچیده در مغز، در مکانی ورای خود آگاهی وجود دارند و آماده برای زمانی هستند که فراخوانده شوند تا بر صحنه خودآگاهی گام نهند. در آن مخزن ناخودآگاه، نه تنها افکار، بلکه احساسات هم حضور دارند.
👌وقتی نیچه گریست، #اروین د یالوم
#روانکاوی
@nadidparid
👌وقتی نیچه گریست، #اروین د یالوم
#روانکاوی
@nadidparid
سالهاست ما پی برده ایم که مشکل روان رنجوری (نوروز) این نیست که بیمار نمی داند که در زمینه شخصیتش اضطراب دارد و یا نمی داند که ریشه اضطراب در او در گذشته او است. و یا نمی داند که باید هم بستر داشته باشد بنابراین اگر فقط به بیمار بگوییم که ریشه اصلی بیماری شما در دوران کودکی شماست ( که البته خود آنرا بطور مبهم می داند ولی انکار می کند! ) فایده برای درمان ندارد.
او جاهل نیست ، مشکل آن نیست که پزشک می داند و بیمار نمی داند!
نکته اینجاست که او مقاومت درونی برای ارضای نیازهای خویش دارد و این مقاومت های درونی در سطح ناخودآگاه در شخصیت پنهان شده است و بخش آگاه او اکنون بحکم عصبیت و نِورُوز سرسختانه به این مقاومت ها چسبیده است و از بیماری عصبیت دفاع می کند.
مبانی روانکاوی کلاسیک
زیگموند فروید ترجمه شاهرخ علیمرادیان
#فروید
#روان_تحلیلی
@nadidparid
او جاهل نیست ، مشکل آن نیست که پزشک می داند و بیمار نمی داند!
نکته اینجاست که او مقاومت درونی برای ارضای نیازهای خویش دارد و این مقاومت های درونی در سطح ناخودآگاه در شخصیت پنهان شده است و بخش آگاه او اکنون بحکم عصبیت و نِورُوز سرسختانه به این مقاومت ها چسبیده است و از بیماری عصبیت دفاع می کند.
مبانی روانکاوی کلاسیک
زیگموند فروید ترجمه شاهرخ علیمرادیان
#فروید
#روان_تحلیلی
@nadidparid
تعبیر خواب
#تعبیر #خواب تا جایی که در روشن ساختن افکار پنهان خواب (محتوای او) موفق باشد، به ما در تحقیقاتمان در مورد او و تا جایی که ما را قادر سازد اقدامات اتخاذ شده بهوسیله سانسور را از روی تأثیرشان بر روی افکار خواب بازسازی کنیم، در تحقیقاتمان در مورد نهادهای من و عملیات دفاعی آنها، کمک میکند.
من و ساز و کارهای دفاعی، آنا فروید
ترجمه محمدعلی دادخواه
#فروید
#روانکاوی
@nadidparid
#تعبیر #خواب تا جایی که در روشن ساختن افکار پنهان خواب (محتوای او) موفق باشد، به ما در تحقیقاتمان در مورد او و تا جایی که ما را قادر سازد اقدامات اتخاذ شده بهوسیله سانسور را از روی تأثیرشان بر روی افکار خواب بازسازی کنیم، در تحقیقاتمان در مورد نهادهای من و عملیات دفاعی آنها، کمک میکند.
من و ساز و کارهای دفاعی، آنا فروید
ترجمه محمدعلی دادخواه
#فروید
#روانکاوی
@nadidparid
⭕️ پدیده Benjamin Franklin چیست؟
اگر می خواهید با دشمنان خود دوست شوید، از آنها خواسته های کوچک داشته باشید!
بنجامین فرانکلین با درخواست ساده ای (امانت گرفتن یک کتاب)، یکی از دشمنان خود را تبدیل به دوست کرد.
وقتی از دیگران می خواهید لطف کوچکی در حق شما بکنند (رزومه شما را یکبار بخوانند، سگ تان را به گردش ببرند، به شما ۲۰ هزار تومان پول قرض بدهند)، آنها شما را بیشتر دوست خواهند داشت.
دشوار است که خودمان را متقاعد کنیم و به شخصی که از او متنفریم محبت کنیم. اما با این کار فرض کرده ایم که او را دوست می داریم و ذهن مان آن را باور می کند.
برخی از پژوهشگران، ناهماهنگی شناختی (Cognitive Dissonance) را دلیل این پدیده می دانند.
@nadidparid
اگر می خواهید با دشمنان خود دوست شوید، از آنها خواسته های کوچک داشته باشید!
بنجامین فرانکلین با درخواست ساده ای (امانت گرفتن یک کتاب)، یکی از دشمنان خود را تبدیل به دوست کرد.
وقتی از دیگران می خواهید لطف کوچکی در حق شما بکنند (رزومه شما را یکبار بخوانند، سگ تان را به گردش ببرند، به شما ۲۰ هزار تومان پول قرض بدهند)، آنها شما را بیشتر دوست خواهند داشت.
دشوار است که خودمان را متقاعد کنیم و به شخصی که از او متنفریم محبت کنیم. اما با این کار فرض کرده ایم که او را دوست می داریم و ذهن مان آن را باور می کند.
برخی از پژوهشگران، ناهماهنگی شناختی (Cognitive Dissonance) را دلیل این پدیده می دانند.
@nadidparid
از نظر روانکاو هرگاه بیمار فکر خاصی را انکار می کند راه را برای رسیدن به حقیقت ناخوادآگاه خویش هموار می کند زیرا آنچه به وسیله ی «نه» او آشکار می شود در واقع اندیشه ای است چنان دردناک و بیگانه که او قادر نیست به جای اش آورد یا قبولش کند.
#چگونه #فروید #بخوانیم، جاش کوهن
ترجمه: صالح نجفی
#فروید
#روانکاوی
#
@nadidparid
#چگونه #فروید #بخوانیم، جاش کوهن
ترجمه: صالح نجفی
#فروید
#روانکاوی
#
@nadidparid
تاثیرات و تظاهرات زندگی کودکان در سالهای نخستین به گونه ای است که بازگو می نماید علاقه و محبت آنان نسبت به پدر و مادر رنگ جنسی دارد. کنجکاوی ، وهم و ترسی که از بچه ها بروز میکند ، انگیزه ای جز آن ندارد که می ترسند آن کس یا کسانی را که دوست می دارند از دست داده و مورد فراموشی واقع شوند. به همین جهت است که خود را سخت وابسته به آنان کرده و از کسانی که نمی شناسند و برایشان بیگانه می باشند دوری کرده و از آنان می ترسند.
زیگموند فروید
سه رساله درباره ی تئوري اميال جنسي
#روانکاوی
@nadidparid
زیگموند فروید
سه رساله درباره ی تئوري اميال جنسي
#روانکاوی
@nadidparid
در من نوعی گرایش ذهنی عقل باور، یا شاید روانکاوانه مانع می شود در برابر چیزی (به ویژه اثر هنری) ترغیب شوم بی آنکه بفهمم چرا تحت تاثیر آن قرار گرفته ام و چه چیزی است که برمن اثر گذاشته است.
زیگموند فروید
#فروید
#روان_تحلیلی
زیگموند فروید
#فروید
#روان_تحلیلی
Audio
پیشرفت ها ، گزارها و تاریخ علم روانشناسی را به بهترین شکل می توان بر اساس فلسفه هگل خواند . پویایی و تحول در علم روانشناسی ناشی ازماهیت حرکت دیالکتیکی آن است . با اینکه هگل آخرین نظام ساز دستگاه فلسفه بوده است و قصد فروید نشان دادن شکاف های نظانم عالم در ناخودآگاه و رویاها است اما فروید و هگل در مفهوم نفی (negation) به همدیگر می رسند و مفاهیم روانکاوی را می توان بر اساس دستگاه فلسفی هگل بازخوانی کرد. فایل زیر از دوره ها و کلاس های فلسفه ذهن و روان دکتر رزگار محمدی انتخاب شده است که به نوعی بازخوانی تاریخ روانشناسی بر اساس دیالکتیک هگلی است.
@nadidparid
@nadidparid
در روانشناسی خودشیفتگی یا نارسیسیسم بیانگر عشق افراطی به خود و تکیه بر خودانگاشتهای درونی است. نارسیسیسم از ریشه لغت یونانیشدهٔ نارسیس
(نرگس، اسطوره نارسیسیوس) گرفته شدهاست.
نارسیس یا نرگس، مرد جوان خوب چهرهای بود که از عشق اخو دوری کرد و برای همین محکوم به عشق ورزیدن به تصویر چهره خود در یک استخر آب گردید. نام گل نرگس برگرفته از این افسانهاست. نارسیس وقتی به عشق خود
(چهره انعکاس یافته خود)
نمیرسد، آنقدر غمگین بر لب چشمه مینشیند تا تبدیل به گل میشود.
#پیش_درآمدی_بر_خودشیفتگی
#زیگموند_فروید
@nadidparid
(نرگس، اسطوره نارسیسیوس) گرفته شدهاست.
نارسیس یا نرگس، مرد جوان خوب چهرهای بود که از عشق اخو دوری کرد و برای همین محکوم به عشق ورزیدن به تصویر چهره خود در یک استخر آب گردید. نام گل نرگس برگرفته از این افسانهاست. نارسیس وقتی به عشق خود
(چهره انعکاس یافته خود)
نمیرسد، آنقدر غمگین بر لب چشمه مینشیند تا تبدیل به گل میشود.
#پیش_درآمدی_بر_خودشیفتگی
#زیگموند_فروید
@nadidparid
آخرین دقایق اعدامی
دههٔ شصت میلادی. پراگ. خورشیدِ پراگ مردد و بیرغبت خودش را از کوههای هربنی بالا میکشد. زندانیِ محکوم به اعدام آخرین طلوع را دیده بود یا نه، نمیدانم. شاید با خودش گفته که این هم روزی از روزهای سلطهٔ اینهاست. فرقی با دیگر روزها ندارد. ما میرویم بیاینکه ردّی از ما در ذهن پراگیها و در پراگ بماند. کلیما میگوید حتا او هم وقتی دارد آخرین قدمهایش را به سمت چوبهٔ دار برمیدارد در درونش کورسوی امیدی هست که در آن دقیقهٔ آخر بخشوده شود یا معجزهای رخ دهد. میگوید که دقیقاً همین کورسوی امید است که به او نیرو میدهد تا گام به سوی آن چوبهٔ دار بردارد. امید همیشه به آینده پیوند زده میشود. امید نیروی انسان است برای تخیل خویش در موقعیتی متفاوت از موقعیت کنونیاش. پرسش: «پس چه چیزی میتواند انسانیتر از امید باشد؟» مرگ هم همیشه به آینده گره زده میشود. و چه چیزی بیش از مرگ میتواند ضدّ امید باشد؟ پس امید تلاشیست ناگزیر و بیزمان، نوعی تقلا برای چیرگی بر خاموشیِ زمان.
همان روزها که اعدامی دارد آخرین لحظات زندگی را شماره میکند، چیزی دارد در وجود پراگیهای شوخطبع فرو میریزد. پراگیهایی که هر روز برای هر فاجعه و هر جنایت جوک و متلک میسازند دارند دانستهندانسته روزی را مهیا میشوند که دیوارهای پراگ با جوک و دشنام و آرزو زنده میشود. خبرهای تلویزیون رسمی دارد پخش میشود. شعارهای دولتی بیش از پیش طنینانداز است. ابزار و ادوات نظامی بیش از همیشه توی چشمهاست. جهان بیاعتناتر از همیشه است. شاید کسانی دارند با خودشان میگویند که این هم روزی از روزهای سلطهٔ اینهاست. فرقی با دیگر روزها ندارد. کلیما که در آپارتمان کوچکش نشسته است دارد سطر به سطر جا به جای پراگ را اندازه میزند. نویسندگانی را به یاد میآورد که از نوشتن تن نزدند، به رختشویی و شیشهشوری افتادند اما به استخدام حاکم درنیامدند و نویسندگانی را که علیه خودشان نوشتند و درهمشکستند. سالها بعد همان روزها را دوباره مینویسد: مردم با جوکها با دشنامها با نام اعدامیان با نویسندگان با نام فیلسوفانشان «روح پراگ» را در فصلی از فصلها که بههرحال بهار نامید میشد، در جنازهٔ ناباور شهر میدمیدند. روزها و روزها و روزها. پراگ روحش را یافت. نام اعدامیان بهنام در میدانها در خیابانها بلندبلند خوانده شد. چند سال قبل: چند دقیقه پیش از اینکه اعدامی با خودش بگوید «این هم روزی از روزهای سلطهٔ اینهاست. فرقی با دیگر روزها ندارد».
روح پراگ/ایوان کلیما
@nadidparid
دههٔ شصت میلادی. پراگ. خورشیدِ پراگ مردد و بیرغبت خودش را از کوههای هربنی بالا میکشد. زندانیِ محکوم به اعدام آخرین طلوع را دیده بود یا نه، نمیدانم. شاید با خودش گفته که این هم روزی از روزهای سلطهٔ اینهاست. فرقی با دیگر روزها ندارد. ما میرویم بیاینکه ردّی از ما در ذهن پراگیها و در پراگ بماند. کلیما میگوید حتا او هم وقتی دارد آخرین قدمهایش را به سمت چوبهٔ دار برمیدارد در درونش کورسوی امیدی هست که در آن دقیقهٔ آخر بخشوده شود یا معجزهای رخ دهد. میگوید که دقیقاً همین کورسوی امید است که به او نیرو میدهد تا گام به سوی آن چوبهٔ دار بردارد. امید همیشه به آینده پیوند زده میشود. امید نیروی انسان است برای تخیل خویش در موقعیتی متفاوت از موقعیت کنونیاش. پرسش: «پس چه چیزی میتواند انسانیتر از امید باشد؟» مرگ هم همیشه به آینده گره زده میشود. و چه چیزی بیش از مرگ میتواند ضدّ امید باشد؟ پس امید تلاشیست ناگزیر و بیزمان، نوعی تقلا برای چیرگی بر خاموشیِ زمان.
همان روزها که اعدامی دارد آخرین لحظات زندگی را شماره میکند، چیزی دارد در وجود پراگیهای شوخطبع فرو میریزد. پراگیهایی که هر روز برای هر فاجعه و هر جنایت جوک و متلک میسازند دارند دانستهندانسته روزی را مهیا میشوند که دیوارهای پراگ با جوک و دشنام و آرزو زنده میشود. خبرهای تلویزیون رسمی دارد پخش میشود. شعارهای دولتی بیش از پیش طنینانداز است. ابزار و ادوات نظامی بیش از همیشه توی چشمهاست. جهان بیاعتناتر از همیشه است. شاید کسانی دارند با خودشان میگویند که این هم روزی از روزهای سلطهٔ اینهاست. فرقی با دیگر روزها ندارد. کلیما که در آپارتمان کوچکش نشسته است دارد سطر به سطر جا به جای پراگ را اندازه میزند. نویسندگانی را به یاد میآورد که از نوشتن تن نزدند، به رختشویی و شیشهشوری افتادند اما به استخدام حاکم درنیامدند و نویسندگانی را که علیه خودشان نوشتند و درهمشکستند. سالها بعد همان روزها را دوباره مینویسد: مردم با جوکها با دشنامها با نام اعدامیان با نویسندگان با نام فیلسوفانشان «روح پراگ» را در فصلی از فصلها که بههرحال بهار نامید میشد، در جنازهٔ ناباور شهر میدمیدند. روزها و روزها و روزها. پراگ روحش را یافت. نام اعدامیان بهنام در میدانها در خیابانها بلندبلند خوانده شد. چند سال قبل: چند دقیقه پیش از اینکه اعدامی با خودش بگوید «این هم روزی از روزهای سلطهٔ اینهاست. فرقی با دیگر روزها ندارد».
روح پراگ/ایوان کلیما
@nadidparid
#نیچه بیش از حد در مقابل قدرت حساس است. هیچ گاه وارد جریاناتی نمی شود که به نظر خودش مجبور به قبول اقتدار آنها شود.
تفکر فلسفی او به ماقبل سقراطی ها نزدیک است، مخصوصا به برداشت آن ها از آگون یعنی این اعتقاد که هرکس تنها از طریق مبارزه و مسابقه، کارآیی خود را کامل می کند. شدیدا به تمام کسانی که ازاین مسابقه بیم دارند وخود را فداکار می دانند سوءظن دارد. پدر فکری تو در این گونه مسائل شوپنهاور است.
نیچه عقیده دارد که هیچ انسانی نمیخواهد به دیگران کمک کند، بشر بیشتر قصد دارد که حکومت و قدرت خود را بر دیگران بیشتر کند.
وقتی نیچه گریست، اروین یالوم
ترجمه: سپیده حبیب
@nadidparid
تفکر فلسفی او به ماقبل سقراطی ها نزدیک است، مخصوصا به برداشت آن ها از آگون یعنی این اعتقاد که هرکس تنها از طریق مبارزه و مسابقه، کارآیی خود را کامل می کند. شدیدا به تمام کسانی که ازاین مسابقه بیم دارند وخود را فداکار می دانند سوءظن دارد. پدر فکری تو در این گونه مسائل شوپنهاور است.
نیچه عقیده دارد که هیچ انسانی نمیخواهد به دیگران کمک کند، بشر بیشتر قصد دارد که حکومت و قدرت خود را بر دیگران بیشتر کند.
وقتی نیچه گریست، اروین یالوم
ترجمه: سپیده حبیب
@nadidparid
فرانکل: معضل انسان امروزی این است که دیگر غریزه یا سنت نیست که به او بگوید باید چه کند. حتی دیگر خودش هم نمی داند چه می خواهد بکند.
دو واکنش رفتاری شایع به این بحران ارزشی عبارتند از: همرنگی با جماعت و تسلیم در برابر استبداد.
#اروین یالوم
رواندرمانی اگزیستانسیال
#روانکاوی
@nadidparid
دو واکنش رفتاری شایع به این بحران ارزشی عبارتند از: همرنگی با جماعت و تسلیم در برابر استبداد.
#اروین یالوم
رواندرمانی اگزیستانسیال
#روانکاوی
@nadidparid
لذت و ناخشنودی چنان به هم وابسته اند که اگر کسی قصد حداکثر بهرهمندی از لذت را داشته باشد ناگزیر است بیش ترین مقدار ممکن از ناخوشنودی را بچشد... انتخاب با شماست: یا کم ترین ناخوشی ممکن و به عبارت دیگر، نداشتن درد و غم... یا بیشترین ناخوشی ممکن به عنوان تاوان خوشی ها و شادی های مفرط که تا امروز به ندرت کسی لذت آن را چشیده است! اگر راه اول را انتخاب میکنید، یعنی اگر میخواهید رنج های انسانی را کاهش دهید، بسیار خوب! باید همین طور توان شادمانی خود را هم کاهش دهید!
#تسلی_بخشی_های_فلسفه
#آلن_دوباتن
@nadidparid
#تسلی_بخشی_های_فلسفه
#آلن_دوباتن
@nadidparid
روزگاران دوردست برای قوهی تخیل بشر جاذبهای عظیم و گاه اسرارآمیز دارند. همین که آدمی از اکنونِ خویش ناخشنود میشود، اتفاقی که بسیار میافتد، گریزی به گذشته میزند و دلش میخواهد سرانجام رویای هرگز از یاد نرفتهی عصری زرین را باور کند. شاید انسان هنوز افسون زدهی دوران طفولیت خویش است که حافظهای نه عاری از قصد و غرض آن را به صورت دورانِ بهشت آسایی بیغل و غش بدو عرضه میکند. خاطرات محو و ناقصِ گذشته، که آن را سنت مینامیم.
موسی و یکتا پرستی، زیگموند فروید
@nadidparid
موسی و یکتا پرستی، زیگموند فروید
@nadidparid
#تیکه_کتاب
در برابر مرگ میتوان دو واکنش داشت. همان واکنشهایی که میتوان در برابر زندگی داشت. میتوان با کار، افکار، برنامههای مختلف از آنها فرار کرد. میتوان گذاشت تا اتفاق بیفتد، آمدنشان را نوازش کرد، گذرشان را جشن گرفت.
مرگ که چیزی دربارهاش نمیدانیم، در تاریکی یک اتاق دستاش را روی شانهمان میگذارد. یا در روشنایی دنیا، بهصورتمان سیلی میکوبد، بستگی به شرایط دارد.
بهترین کاری که در انتظار فرا رسیدن آن روز میتوانیم انجام دهیم این است که وظیفهاش را سبک کنیم: که تقریباً چیزی نداشته باشد تا از ما بگیرد. که خودمان همه چیز را داده باشیم.
📕 #غیر_منتظره
✍🏽 #کریستین_بوبن
@nadidparid
در برابر مرگ میتوان دو واکنش داشت. همان واکنشهایی که میتوان در برابر زندگی داشت. میتوان با کار، افکار، برنامههای مختلف از آنها فرار کرد. میتوان گذاشت تا اتفاق بیفتد، آمدنشان را نوازش کرد، گذرشان را جشن گرفت.
مرگ که چیزی دربارهاش نمیدانیم، در تاریکی یک اتاق دستاش را روی شانهمان میگذارد. یا در روشنایی دنیا، بهصورتمان سیلی میکوبد، بستگی به شرایط دارد.
بهترین کاری که در انتظار فرا رسیدن آن روز میتوانیم انجام دهیم این است که وظیفهاش را سبک کنیم: که تقریباً چیزی نداشته باشد تا از ما بگیرد. که خودمان همه چیز را داده باشیم.
📕 #غیر_منتظره
✍🏽 #کریستین_بوبن
@nadidparid
ممکن است با یک نارسیسیستیک زندگی کنید و این را ندانید.
زمانی که بیشتر مردم به نارسیسیزم فکر می کنند،آنها را شخصی مغرور، سلطه جو تصور می کنند که عاشق جلب توجه و تحسین هستند. با این حال،این توصیف تنها با یکی از زیرمجموعه های اصلی نارسیسیزم ،یعنی نارسیسیزم نمایشی متناسب است.
زیرمجموعه دیگری از نارسیسیزم وجود دارد که از نگاه رایج پنهان است زیرا آنها با تصاویر ما ازچگونگی عملکرد شخصیتی نارسیسیزم متناسب نیستند.گاهی اوقات این زیرمجموعه را نارسیسیزم پنهان،نارسیسیزم شکننده یا نارسیسیزم آسیب پذیرمی نامند. برای من این اصطلاحات کمی مبهم است و اصطلاح اختلال #نارسیسیزم_پنهان خود از جیمز اف مسترسون نظریه پرداز اختلال شخصیت را ترجیح می دهم و که در آثارش به وضوح توصیف شده است.
اختلال شخصیت نارسی سیستیک نهفته یکی از سه زیر مجموعه اصلی اختلال شخصیت نارسی سیتیک است که توسط مسترسون (2010-1926) شناسایی شده است. دو مورد دیگر نارسیسیسم #نمایشی و #تحقیرگر (بدخیم هم نامیده می شود) هستند. کتاب پیشگامانه مسترسون، خود برخاسته (1993)، به شرح تشخیص و درمان زیرمجموعه ی اختلال شخصیت نهفته با جزئیات کامل اختصاص یافته است.
افراد دارای مبتلا به شاخه نارسی سیستیک نهفته ممکن است در نگاه اول کاملا طبیعی به نظر برسند. بسیاری از این افراد ،خونگرم، ناامن و وابسته،و تاحدی #نوروتیک به نظر می رسند. آن ها برای جلب توجه روشهای غیر مستقیمی دارند.
به منظور شناخت فردی با اختلال شخصیت نارسی سیستیک نهفته ،نیاز است زمان زیادی را با آن بگذرانید و ویژگی های کلی اختلال شخصیت نارسی سیستیک را به خوبی درک کنید. این افراد علی رغم اینکه خود را تا حدی خونسرد و بی خطر نشان می دهند، اگر با دقت نگاه کنید،متوجه خواهید شد که آنها تمام
ویژگیهای مربوط به اختلال شخصیت نارسی سیستیک را دارند:
#عزتنفس ناپایدار
خود محوری
اشتغال خاطر به موقعیت ها
فقدان #روابطموضوعی کامل
فقدان ثبات در موضوع
فقدان #همدلیهیجانی
به راحتی تحریک شدن در مسایل کوچکی که اغلب افراد از آن گذر می کنند
حسادت نسبت به موفقیت،داشتهها و اعتماد به نفس دیگران
ترس از اینکه در انظار مردم ناتوان جلوه کنند
نوشته النور گرینبرگ
ترجمه: مجموعه روان درمانی پویشی
@nadidparid
زمانی که بیشتر مردم به نارسیسیزم فکر می کنند،آنها را شخصی مغرور، سلطه جو تصور می کنند که عاشق جلب توجه و تحسین هستند. با این حال،این توصیف تنها با یکی از زیرمجموعه های اصلی نارسیسیزم ،یعنی نارسیسیزم نمایشی متناسب است.
زیرمجموعه دیگری از نارسیسیزم وجود دارد که از نگاه رایج پنهان است زیرا آنها با تصاویر ما ازچگونگی عملکرد شخصیتی نارسیسیزم متناسب نیستند.گاهی اوقات این زیرمجموعه را نارسیسیزم پنهان،نارسیسیزم شکننده یا نارسیسیزم آسیب پذیرمی نامند. برای من این اصطلاحات کمی مبهم است و اصطلاح اختلال #نارسیسیزم_پنهان خود از جیمز اف مسترسون نظریه پرداز اختلال شخصیت را ترجیح می دهم و که در آثارش به وضوح توصیف شده است.
اختلال شخصیت نارسی سیستیک نهفته یکی از سه زیر مجموعه اصلی اختلال شخصیت نارسی سیتیک است که توسط مسترسون (2010-1926) شناسایی شده است. دو مورد دیگر نارسیسیسم #نمایشی و #تحقیرگر (بدخیم هم نامیده می شود) هستند. کتاب پیشگامانه مسترسون، خود برخاسته (1993)، به شرح تشخیص و درمان زیرمجموعه ی اختلال شخصیت نهفته با جزئیات کامل اختصاص یافته است.
افراد دارای مبتلا به شاخه نارسی سیستیک نهفته ممکن است در نگاه اول کاملا طبیعی به نظر برسند. بسیاری از این افراد ،خونگرم، ناامن و وابسته،و تاحدی #نوروتیک به نظر می رسند. آن ها برای جلب توجه روشهای غیر مستقیمی دارند.
به منظور شناخت فردی با اختلال شخصیت نارسی سیستیک نهفته ،نیاز است زمان زیادی را با آن بگذرانید و ویژگی های کلی اختلال شخصیت نارسی سیستیک را به خوبی درک کنید. این افراد علی رغم اینکه خود را تا حدی خونسرد و بی خطر نشان می دهند، اگر با دقت نگاه کنید،متوجه خواهید شد که آنها تمام
ویژگیهای مربوط به اختلال شخصیت نارسی سیستیک را دارند:
#عزتنفس ناپایدار
خود محوری
اشتغال خاطر به موقعیت ها
فقدان #روابطموضوعی کامل
فقدان ثبات در موضوع
فقدان #همدلیهیجانی
به راحتی تحریک شدن در مسایل کوچکی که اغلب افراد از آن گذر می کنند
حسادت نسبت به موفقیت،داشتهها و اعتماد به نفس دیگران
ترس از اینکه در انظار مردم ناتوان جلوه کنند
نوشته النور گرینبرگ
ترجمه: مجموعه روان درمانی پویشی
@nadidparid
من بازداشت شدهام. مادام که نمیدانم مرا به چه جرمی متهم کردهاند نمیتوانم بی گناهی خودم را ثابت کنم. آنوقت اگر بی گناهی خودم را ثابت نکنم مرا مجرم تلقی میکنند . میبینید که راه خلاصی نیست.
📕 محاکمه
✍🏻 #فرانتس_کافکا
@nadidparid
📕 محاکمه
✍🏻 #فرانتس_کافکا
@nadidparid
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بعضیا خیلی خوب بلدن اَدای آدم های عاشق رو در بیارن...
خوب میتونن شبیه آدم هایی بشن که دوست داشتن رو بلدن...
اونقدر تظاهر میکنن به عاشقی که... پارتنرشون که هیچ، خودشونم هم این نقش بازی کردنا رو باور میکنن...
باور میکنن و فکر میکنن که این دفعه واقعا عاشق شدن!
اونا جدی جدی نقش بازی میکردن و طرفشون جدی جدی عاشق می شد...
وقتِ اثبات عشق که رسید، جا میزدن...
از اون فرد و عشقی که حرفشو میزدن میگذشتن و گذشته دست از سر اون فرد برنمیداشت...
برای رسیدن به هر هدفی که تو زندگی داری ممکنه صدتا راه وجود داشته باشه که خیلیها ش غیر اخلاقیه، ولی کثیفترین کاری که یه نفر میتونه برای رسیدن به خواستهش انجام بده تظاهر به دوست داشتنه...
@nadidparid
خوب میتونن شبیه آدم هایی بشن که دوست داشتن رو بلدن...
اونقدر تظاهر میکنن به عاشقی که... پارتنرشون که هیچ، خودشونم هم این نقش بازی کردنا رو باور میکنن...
باور میکنن و فکر میکنن که این دفعه واقعا عاشق شدن!
اونا جدی جدی نقش بازی میکردن و طرفشون جدی جدی عاشق می شد...
وقتِ اثبات عشق که رسید، جا میزدن...
از اون فرد و عشقی که حرفشو میزدن میگذشتن و گذشته دست از سر اون فرد برنمیداشت...
برای رسیدن به هر هدفی که تو زندگی داری ممکنه صدتا راه وجود داشته باشه که خیلیها ش غیر اخلاقیه، ولی کثیفترین کاری که یه نفر میتونه برای رسیدن به خواستهش انجام بده تظاهر به دوست داشتنه...
@nadidparid