‌ «انسان‌ها از رابطه بوجود می‌آیند،
در رابطه می‌میرند، در رابطه آسیب می‌بینند و در رابطه ترمیم می‌شوند»‌ ‌

کتاب:دروغگویی روی مبل
‌ اروین یالوم ‌‌
@nadidparid

برای خیلیها مشغولیت زیاد پوششی بر اضطراب درونی و دور نگهداشتن خود از حال و وضع واقعی خودشان است. عجله در کارها احساس موقتی سر زندگی به آنها می‌دهد.
مثل اینکه اگر دائما در حرکت باشند اتفاقاتی رخ می‌دهد و مشغول بودنشان نشانه اهمیتشان است.

رولومی
انسان در جستجوی خویشتن

📘مراجع دق دلش را سر نامزدش خالی می‌کند؟ این چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟ او می‌خواهد به طور ضمنی بگوید از فرد دیگری عصبانی است اما عصبانیتش را سر نامزدش خالی می‌کند؟ اگر این طور باشد او سازوکار دفاعی جابه‌جایی استفاده می‌کند. او شبیه کسی است که از دست رئیسش عصبانی می‌شود اما عصبانیتش را کنترل می‌کند و بعد به خانه آمده و سر فرزندانش داد می‌کشد.


🔹« منظورت از اینکه سر اون خالی می‌کنی چیه؟»

🔸«خب، مثل اینکه من ... من ازین اینکه از شغلش پول کافی کسب نمی‌کنه عصبانی می‌شم و این رو تو روش می‌گم. تو یک بازنده‌ای.»

🔹می‌گویم: «پس تو یه جورایی باهاش بدجنسی می‌کنی.»

🔸«آره من باهاش بدجنسی می‌کنم.»

🔹او این را بدون خجالت و به صورت یک حقیقت بیان می‌کند. من صداقتش را دوست دارم.«پس این عصبانیت از کجا میاد؟»

🔸«نمی‌دونم.»

🔹«دارم از خودم می‌پرسم تو از کجا یاد گرفتی این‌طوری با خشمت در درون خودت مواجه بشی. با چنین چیزی بزرگ شدی؟ در کنار کسانی بزرگ شدی که دیگران رو تحقیر کردن؟»

🔸«آره...پدر و مادرم...می‌شه گفت که مادرم با پدرم این‌طوری رفتار می‌کرد. چون پدرم اون موقع الکلی بود. اون هر شب می‌رفت بیرون به مشروب خوری و خونه نمی‌اومد و اونا با هم دعوا می‌کردن، سر هم داد می‌زدن، چیزایی طرف هم پرت می‌کردن و همدیگه رو کتک می‌زدن.»

📕هیچکس نمی‌تواند با نگاه کردن به او حدس بزند او از چنین خانواده‌ای می‌آید. باور کردنش کمی دشوار به نظر می‌رسد. من می‌توانم معمایی که فروید در سال‌های ابتدایی درمان بیماران با آن روبه‌رو شد را درک کنم. هنگامی که این همه زن جوان که برای درمان نزد او آمده بودند گزارش می‌دادند که مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفته‌اند، او نتیجه گرفت که این آزار و اذیت باید ریشه همه موارد هیستری باشد.


📗اما پس از مدتی او نظر خود را تغییر داد، زیرا نمی‌توانست باور کند این همه کودک از سوی بزرگسالان مورد آزار جنسی قرار گرفته باشند. پس به این نتیجه رسید که این زنان جوان باید در حال بازگویی تخیلات جنسی خود بوده باشند، نه خاطرات واقعی خود. البته به خاطر این تغییر عقیده، از فروید انتقاد شد، اما من می‌توانم با این عمل او احساس همدردی کنم. کارلا اصلاً شبیه کسی به نظر نمی‌رسد که در خانواده‌اش آسیب دیده باشد. هیچ چیز در لبخند راحت و ظاهر خوبش این نکته را نشان نمی‌دهد و چه کسی دوست دارد باور کند چنین وقایعی در زندگی یک کودک رخ می‌دهد؟ اما شکی نیست که او حقیقت را می‌گوید و این باید برای او بسیار آسیب زننده بوده باشد.

منبع:چای با فروید
نوشته:استیون بی ساندلر
ترجمه:علیرضا منشی ازغندی
@nadidparid

🔳 هاردی: معذرت میخوام که بهت گفتم احمق!
لورل: اشکال نداره، خودم میدونم که احمق نیستم.

▪️مهم باور ما به خودمونه اگه کل دنیا بگن تو آدم خوبی هستی اما خودت بدونی که بدی؛ پس آدم بدی هستی...

▪️اما اگه کل دنیا بگن تو بدی و خودت بدونی ذاتت خوب و پاکه، پس بدون آدم خوب و درستی هستی.

👈 خودتان معیار خودتان هستید و به خودتان باور داشته باشید.
@nadidparid

اکثر انسانها فراموش کرده‌اند که کیستند‌، از کجا آمده‌اند، اینجا چه می‌کنند و به کجا باید بروند و از همه مصیبت بارتر اینکه، این فراموشی را هم فراموش کرده‌اند.


#بودا
@nadidparid

🔳 به زندگی ساده تر برگردید و خواهید دید که پس از رهایی از اتومبیل های گران قیمت، لباس های شیک، افراد مشهور تو خالی، خانه های مجلل و لایه های ضخیم آرایش، زندگی معنای واقعی پیدا می کند.

پشت همه ی دروغ ها، چاه عمیقی از خرد وجود دارد که همه ی ما می توانیم از آن بنوشیم و عاقل تر شویم و به فردی سالم تر و شادتر تبدیل شویم.

👤 وارگ ویکرنس
@nadidparid

📕ما زندگی خود را بدون دانستن جواب‌ها سپری می‌کنیم. چه کسی خواهیم شد؟ دیگران چه افکار و احساساتی دارند؟ ما در رویارویی با ترس از ناشناخته‌ها، این خلأ را با فرضیه‌های غلط پر می‌کنیم. این «دانش» فرافکنی است.
کیتس، شاعر انگلیسی، در آثار خود به ظرفیت منفی اشاره می‌کند. یعنی توانایی نشستن با آنچه نمی‌دانیم تا تجربه فرصت بیاید که ناشناخته را آشکار کند. ندانستن چاهی است که همه‌ی دانش ما از آن بیرون آمده است و این موضوع بیش از هرجا در زندگی زناشویی نمود دارد.


📗در یکی از جلسات روان درمانی، مردی سخنان تحقیرآمیزی درباره‌ی همسرش گفت. من پرسیدم، «نظرت چیه چند تا دروغ درباره زنت سرهم کنیم؟» او یکه‌ای خورد، متوجه منظور من شد و با خنده گفت، «من زیاد این کار رو می‌کنم.» وی آنقدر بر همسرش فرافکنی‌های خود را می‌دید.
ما فقط می‌توانیم حدس‌هایی درباره‌ی دیگران بزنیم، زیرا طبق تعریف، دیگران شناخته شدنی نیستند. فرافکنی به نزدیکانمان باعث نمی‌شود عمق ناشناخته‌ی درون آن‌ها آشکار شود. اما همانند نقشه کش‌های قدیم که مناطق ناشناخته را با تصاویری از کوه‌های اساطیری و شهرهای ناموجود می‌پوشاندند، ما نیز داستان‌های تخیلی پیچیده‌ای پر از انگیزه‌های خیالی خلق می‌کنیم که به نظر می‌رسد دنیای درونی دیگران را نشان می‌دهند. در تلاش برای فهم دیگران، اعتراف به «من نمی‌دانم» دشوار، اما پر کردن این جاهای خالی با تخیلاتمان بسیار ساده است. ما این‌گونه فکر می‌کنیم: «اگر من احساس می‌کنم، پس باید درست باشه.»


📘ما با ناشناخته‌ها احاطه شده‌ایم. ما خود نیز ناشناخته‌ایم. آینده و بازار سهام نیز ناشناخته‌اند. برای مثال، ما که نمی‌توانیم با پیش‌بینی ناپذیر بودن بازار سهام کنار بیاییم، به خوش‌بینی‌ها و بدبینی‌های غیر عقلانی‌ای روی می‌آوریم که ما را غرق خیالات و افسانه‌هایی از ترس و طمع می‌کنند. این خیالات متضاد و متعارض تنها منعکس کننده‌ی امتناع ما از تماسح با ندانستن است. به همین ترتیب، هنگامی که نمی‌توانیم نشناختن فردی دیگر را تحمل کنیم، فرضیه‌هایی می‌سازیم.


📙زنی میانسال که تصور می‌کرد قربانی دیگران شده است، گفت، «باید اینو بهت بگم. از چیزی که گفتی خوشم نیامد. باید از دستم عصبانی بوده باشی. در ظاهر با من همدلی می‌کنی، اما در باطن این‌طوری نیستی. باید حدس می‌زدم که تو هم مثل دیگران خواهی بود.»تقصیر من چه بود؟ فقط اینکه عقیده‌ای متفاوت داشتم. او از خودش می‌پرسید چرا با او موافق نیستم، و بدون اینکه بتواند علت مخالفت من را درک کند، فکر می‌کرد می‌خواهم او را آزار دهم. وی از همین داستان با کمی تغییر برای توضیح همه‌ی رابطه‌هایی که داشت استفاده می‌کرد. او همیشه خیر را به خودش و شر را به دیگران نسبت می‌داد.


📓ما می‌توانیم نام این را بگذاریم الگوی جهالت، جهالتی که از طریق نادیده گرفتن ناشناخته بودن دیگران و پر کردن آن با انگیزه‌های خصومت آمیز ایجاد می‌شود. به محض اینکه او این حقیقت را که انگیزه‌های من را نمی‌داند نادیده گرفت، دومین قدم را برداشت: پر کردن آن خلأ با فرضیات خویش. وی تا زمانی که به اعتقاداتی که مانع یادگیری او شده بودند.به جای یادگیری از طریق زندگی و احساس کردن، وی با استفاده از نوعی شبه-تفکر از تجربه کردن زندگی اجتناب می‌کرد. مشکل او چیزهایی بود که «می‌دانست». برای یادگیری، او ناچار بود به «دانستن» فرضیه‌های خود پایان دهد: یعنی دروغ‌هایی که سعی می‌کرد زندگی، عزیزانش و من را در درون آن‌ها جای دهد. او دو انتخاب داشت: یا با این حقیقت که ذهن را نمی‌شناخت رو به رو شود، با تصویری مخدوش و معوج رو به رو می‌شد که از آن چیزی جز وحشت و ترس حاصلش نمی‌شد.



📚منبع:دروغ‌هایی که به خود می‌گوییم
🖊نوشته:جان فردریکسون
📝ترجمه:علیرضا منشی ازغندی
@nadidparid

خیلیا فکر می کنن رابطه مهارت نمی خواد😒 و ممکنه با اندک اطلاعات وارد رابطه بشن و شکست بخورن😔 ...هممون یکی رو دوست داشتیم یا داریم❤️ و می خوایم رابطه مون حفظ بشه👊👊👊. شاید با خودمون فکر می کردیم اونا نموندن.اما اگه بیشتر فکر کنیم میبینیم شاید ما بلد نبودیم چی بگیم یا چیکار کنیم...

🧨خدمات مشاوره #تلفنی و #آنلاین 🧨


👇کسب اطلاعات بیشتر👇

09109809088

#شکست_عشقی
#رابطه
#پیش_از_ازدواج
#زوجین
#مهارت_ارتباطی
#تنهایی
#دوام_رابطه

کسانی هستند که کار خود را با ایجاد رعب و وحشت پیش می برند. از نظر من، این بیشتر به یک شوخی شبیه است؛ یک شوخی رقت انگیز و ابلهانه .
وقتی کسی بترسد، میل به کار کردن ندارد. امروزه بسیاری از آدم ها چنین وضعیتی دارند. آن گاه ترس به نفرت تبدیل می شود و آنان از کار کردن نفرت پیدا می‌کنند. نفرت هم می تواند به خشم بدل شود و افراد می توانند از دست رئیس و کار خود خشمگین شوند.


صیدماهی بزرگ (مراقبه،هشیاری،خلاقیت)
نوشته دیوید لینچ ترجمه علی ظفر قهرمانی نژاد

@nadidparid

‌‌
✍️ برای همۀ ما روزهايی هست که در آنها كم می‌آوریم برای همۀ ما روزهايی هست که حوصله نداریم به موهایمان توجه کنیم، برای همۀ ما روزهايی هست که دوست داریم گوشۀ اتاقمان بنشینیم و فقط فكر كنیم، برای همۀ ما روزهایی هست که بی‌حوصله و بد اخلاق باشیم و قرارهایمان را كنسل كنیم و پشت پنجره، به خورشيد درحال غروب فحش بدهیم.

اصلا همۀ ما حق داريم روزهايی غذای ماندۀ ديروز را بخوريم و تلفن را بكشيم اصلا نخواهيم آهنگ گوش كنيم و حتی دلمان بلال خوردن كنار ساحل هم نخواهد اصلا روزهايی حق داريم كه دلمان هيچ‌كس و هيچ‌چيز را نخواهد.

این را باید پذیرفت که آدم‌ها نمی‌توانند دائم شاد باشند و همه حق دارند که اخم كنند و گاهی زود از كوره در بروند و داد بزنند، آدم است دیگر گاهی از همه‌چیزو همه کس خسته می‌شود!!
@nadidparid

خیلی از ما می دونیم 👌تصمیم درست چیه یا اینکه اگه چه کاری رو انجام بدیم به نفعمونه ،اما انگار یه جای کار گیره ،نمی تونیم انجامش بدیم،شاید حتی مدتها بدون حرکت بمونیم و در جا بزنیم با اینکه می دونیم حتی باید حرکت کنیم.پس چی میشه که بازم بی حرکت می مونیم ؟🤔
#سید_مجتبی_رباط_جزی
@nadidparid

ابد، ترکیبی از اکنون‌ها است.
👤 امیلی دیکسون

@nadidparid

‍ من(فروید) ناچار بودم بر یک نیروی فیزیکی در بیمارم غلبه کنم که در برابر هشیارشدن افکار بیماری زا مقاومت می‌کرد. حتی در سال ۱۸۹۵ هم متوجه شده بودم که مانعی بر سر راه وجود دارد، مانعی که از فرایند تحلیل جلوگیری می‌کرد.


بیماران زیادی به امید درمان نشانه های بیماری خود به من مراجعه می‌کردند در عین حال، با تلاش های من برای کمک به خودشان می‌جنگیدند. در ابتدا فکر می‌کردم آن‌ها اصولا قادر به یاد آوری برخی فکرها و خاطره ها نیستند اما بعد، متوجه شدم که آن‌ها نمی‌خواستند به یادآورند. بنابراین اصطلاح مقاومت را ابداع کرد.


چای با فروید
استیون بی ساندلر
@nadidparid

روزی که انسان از ارتکاب اشتباه دست بردارد، از آموختن نیز باز ایستاده است.
@nadidparid

آخر سر فقط وسایلت از تو می مانند. شاید برای همین من هرگز نتوانسته ام چیزی را دور بریزم. شاید به این خاطر جهان را تلنبار میکردم: در این امید که وقتی مُردم، جمع تمام چیزهایم نشانه زندگی بزرگتری از آنچه داشتم باشد.

تاریخ عشق
نیکول کراوس
@nadidparid

❓روان‌درمانی تحلیلی چیست؟

در واقع، روان‌درمانی به معنای درمانی برای ذهن است. منشأ روان‌درمانی، روانکاوی است "صحبت درمانی" که اولین بار به وسیله زیگموند فروید ابداع شد. در نتیجه، لغت روان‌درمانی اشاره به درمانی دارد که مبتنی بر صحبت کردن است. اما منظور هر نوع صحبت کردن نیست – برای اینکه صحبت، روان‌درمانی باشد باید:
🔻یک درمان باشد.
🔻به وسیله یک آموزش‌دیده حرفه‌ای اجرا شود.
🔻در محدوده چارچوب مشخصی باشد.
🔻به منظور بهبود سلامت روحی و عاطفی بیمار باشد.


روان‌درمانی تحلیلی
دبورال. کابانیس، سابرینا چری، کارولین ج.داگلاس ، آناشوارتز


@nadidparid

♦️تحجری که از نفهمی زاده می شود!

🔹شفیعی کدکنی به نقل از ابتهاج تعریف میکرد: در مراسم کفن و دفن شخصی شرکت کردم دیدم قبل از اینکه بذارنش تو قبر، چیزی حدود یک وجب سرگین و فضولات تر گوسفند، توی کف قبر ريختن. از یک نفر که اینکار رو داشت انجام میداد، سوال کردم که: این چه رسمی ست که شما دارید؟ گفت: توی رساله نوشته که این کار برای فرد مسلمان مستحبه و ما مدتهاست برا تمام مرده هامون اینکار رو انجام میدیم . چون برام تعجب آور بود سریع گشتم يه رساله پیدا کردم و رفتم سراغ طرف، بهش گفتم :كجاش نوشته؟ طرف هم میره تو بخش آیین کفن و دفن میت، آورد که بفرما. دیدم نوشته" كف قبر مسلمان، مستحب است یک وجب پهن تر باشد.
@nadidparid

#تیکه_کتاب

جمله‌ای که در روز رستاخیز باعث تخفیف در مجازات می‌شود:
ما از همان ابتدا نیز علاقه‌ای به دنیا آمدن نداشتیم!

زمان لرزه
کورت ونه‌ گات
@nadidparid

کودکی فروید
#فروید
@nadidparid

روان‌درمانی تحلیلی، نوعی از صحبت درمانی است و بر این اساس بنا شده است که انسان ها تحت تأثیر و برانگیختگی از سوی افکار و احساساتی خارج از حیطه آگاهی‌شان هستند. اهداف آن کمک کردن به افراد برای تغییر شیوه های عادت شده فکر و رفتار، با کمک به آنها در شناخت نحوه کارکرد ذهنی و یا به طور مستقیم حمایت از کارکردهایشان در متن رابطه با درمانگر است.


منبع: روان‌درمانی تحلیلی
نوشته:دبورال. کابانیس، سابرینا چری، کارولین ج.داگلاس ، آناشوارتز
@nadidparid