Telegram Web Link
🍁 ♦️چرا خارج شدن از "دایره ی راحتی" دشوار است؟♦️

💠 قدم برداشتن به خارج از دایره راحتی معمولا چالش برانگیز است. برای کاهش وزن و رژیم گرفتن باید تا حدودی از غذاهایی که دوست داریم صرف نظر کنیم، برای خروج از رابطه ای که مخرب است باید تحمل و توانایی تنها ماندن و دل کندن را داشته باشیم، اگر می خواهید کسب و کار جدیدی راه اندازی کنید باید قدرت تحمل شکست و مشکلات نادیده گرفته شدن را داشته باشید. ما معمولا از بسیاری از کارهایی که به نفعمان است خودداری می کنیم به این دلیل که رنج زیادی را باید متحمل شویم و از "دایره راحتی" خود خارج شویم.

🔻اما برای خیلی از ما این یک واقعیت است: همانطور که رشد می کنیم و در شغلمان و در زندگی پیشرفت میکنیم گاهی اوقات با شرایطی خارج از دایره راحتی مان مواجه شده ایم که نیاز بوده سبک رفتارهایمان را مطابق با آن ها تغییر دهیم و این کار را انجام داده ایم. همانطور که مدیر عامل IBM جینی رومتی گفته : "رشد و راحتی را نمی توان همزمان کسب کرد!"

👤 آبراهام مازلو روانشناس معروف و نظریه پرداز درمورد سلسله مراتب نیاز های انسان، نیز در همین زمینه گفته است که: "انسان در هر موقعیتی فقط دو گزینه پیش رو دارد، یا قدم به جلو بگذارد و رشد را تجربه کند یا قدم به عقب بردارد و امنیت را تجربه کند".

✍️ در ادامه ٥ چالش بزرگ در مسیر خروج از دایره راحتی را که فرا گرفته ام برای شما میگویم:

1️⃣ اولین چالش "تایید دیگران" است.

🔻معمولا وقتی خارج از منطقه ی امن رفتار می کنید حس"غیر طبیعی بودن" به ما دست می دهد .
حالتی را تصور کنید که یک جوان کارآفرین می خواهد ایده ش را در یک جلسه به سرمایه گذاران که معمولا مسن و با تجربه هستند ارائه کند
احتمالا برای این مسئله "صدای خود را بلندتر می کند" تا حالت طبیعی بودن و تایید دیگران را بدست اورد.

2️⃣ دومین چالش "شایستگی و صلاحیت " است.

🔻گاهی اوقات ممکن است احساس کنید لیاقت ندارید و علاوه بر این عرضه ی کافی را ندارید! خواه صحبت کردن یا سخنرانی در یک گردهمایی باشد یا ارائه کردن یک ایده نزد شخص یا اشخاصی باشد و تمام این ها بوجود آورنده ی حس "عدم لیاقت " است.

3️⃣ سومین چالش "آزاردهنده بودن و سخت بودن انجام آن کار " است.

🔻موقعی که می خواهید برای اولین بار خارج از منطقه ای امن عملی را انجام دهید معمولا احساس آزاردهنده بودن به شما دست می دهد.
برای مثال: یک شخص درونگرا موقعی که میخواهد ارتباطاتی ایجاد کند و حتی صحبت هایی کوتاه داشته باشد حس عمیق ترسناک بودن را تجربه خواهد کرد.

4️⃣ چهارمین چالش "ترس از مورد پسند بودن" است.

🔻ما نگران این هستیم که مردم این ورژن (نسخه) جدید از ما را دوست نداشته باشند چون خارج از دایره راحتی مان قدم برداشته ایم!
یک مثال شاخص در تحقیقات خودم مشاهده کرده ام این است که یک کارمند ناامید که به شدت با یک تردید مواجه شده شد که زندگی او را بهم زده بود ، می خواست به شخصی ابراز علاقه کند اما بیم داشت که مبادا مورد پسند شخص مقابل قرار نگیرد.

5️⃣ پنجمین چالش "بحث اخلاقی" است.

🔻بعضی وقت ها مردم نگرانی هایی برحق در مورد رفتار هایی که انجام مى دهند دارند برای مثال موقعی که اخبار بدی یا مسئله حساسی را به شخصی می گویند یا تصمیم به اخراج یک کارمند می گیرند!
🔻البته تعداد کمی از ما همه این پنج چالش را بصورت همزمان در مواقعی خارج از دایره راحتی مان رفتار می کنیم؛ تجربه می کنیم.
اما حتی یکی از این مورد ها هم مى تواند کار را سخت کند.در ضمن اکثر آدم ها چنین تجاربی را داشته اند و مطمئناً در این زمینه تنها نیستید!

🖋 نوشته: دکتر Andy Molinsky استاد "مدیریت بین المللی" و "رفتار سازمانی" از دانشگاه براندیس
🖋 ترجمه: بهزاد اندیشمند
@nadidparid
#نکته:
تفکر
منطق مورچه ای دارای 4 قسمت است:

اولین بخش آن این است : « یک مورچه هرگز تسلیم نمیشود. »
اگر آنها به سمتی پیش بروند و شما سعی کنید متوقف شان کنید به دنبال راه دیگری میگردند.
بالا میروند ، پایین میروند ، دور میزنند.
آنها به جستجوی خود برای یافتن راه دیگر ادامه می دهند.

بخش دوم این است : « مورچه ها کل تابستان را زمستانی می اندیشند. »
این نگرش مهمی است. نمیتوان اینقدر ساده لوح بود که گمان کرد تابستان برای همیشه ماندگار است.
پس مورچه ها وسط تابستان در حال جمع آوری غذای زمستانشان هستند.

باید همچنان که از آفتاب و شن لذت میبرید به فکر سنگ و صخره هم باشید.

سومین بخش از منطق مورچه این است :
« مورچه ها کل زمستان را مثبت می اندیشند. »

این هم مهم است. در طول زمستان مورچه ها به خود یادآور میشوند که این دوران زیاد طول نمی کشد ؛ به زودی از اینجا بیرون خواهیم رفت و در اولین روز گرم ، مورچه ها بیرون می آیند.

اگر دوباره سرد شد آنها برمیگردند زیر ، ولی باز در اولین روز گرم بیرون می آیند. آنها برای بیرون آمدن نمیتوانند زیاد منتظر بمانند.

چهارمین و آخرین منطق مورچه ها :
« یک مورچه در تابستان چه قدر برای زمستان خود جمع میکند؟ »
«هر چه قدر که در توانش باشد»

پس:
هرگز تسلیم نشو
آینده را ببین. (زمستانی بیاندیش)
مثبت بمان (تابستان را به خاطر بسپار)
همه تلاشت را بکن

شما به اندازه ی یک مورچه منطقی هستید.
@nadidparid
آدم فاسد، فاسد است.
چه متظاهر به دین باشد و چه نباشد.
از این گذشته، کسی که از ترس تنبیه شدن و به اصطلاح "جزا دیدن" بدست کارگزاران و مأموران خداوند،
تن به رعایت برخی موازین اخلاقی می دهد،نه دین دارد و نه اخلاق.
چون دلیل کار وی ترس از قدرت است نه
پایبندی به شرافت و اصول اخلاقی.
همین قیاس در مورد طمع رسیدن به
بهشت موعود با لذتها و نعمت هایش
هم صادق است.
اگر این چنین است، پس هرگز نیازی ندارم با تهدید جهنم با اخلاق باشم..!

✍️ برتراند راسل

💎 @nadidparid

شاید من بهتر می‌دانم که چرا بشر تنها حیوانی است که می‌خندد...

زیرا تنها انسان است که به شدت رنج می‌برد و مجبور است خنده را بیافریند!


#فردریش_نیچه
@nadidparid

من به توهین عشق می‌ورزم، چرا که از روی صداقت است نه چیز دیگر.

#جویس_کرول_اوتس


@nadidparid
⭐️حقیقت این است که بی‌سوادی از میان نرفته، فقط این‌روزها، بی‌سواد ها خواندن و نوشتن فرا گرفته‌اند
👤 آلبرتو موراویا
✳️قاضی از قاتل انور السادت میپرسد چرا او را کشتی؟
قاتل جواب میدهد: ایشان یک سکولار است.
قاضی میگوید: آيا معنی سکولار را میدانید؟
قاتل میگوید: نه نمیدانم!


✳️در ترور نافرجام نجیب محفوظ
(برنده جایزه نوبل نویسنده مصری)
قاضی از تروریست میپرسد: چرا نجیب را با خنجر زدید؟
جانی میگوید: بدلیل نوشته های آن،خصوصا کتاب بچه های کوی ما.
قاضی میگوید: کتاب را خوانده ای؟
قاتل میگوید: خیر!


✳️قاضی از قاتل فرج فوده، شاعر و نویسنده مصری میپرسد چرا او را کشتی؟
قاتل میگوید:او کافراست.
قاضی به قاتل میگوید: چطور به این نتیجه رسیدی؟
قاتل: از کتاب هایش.
قاضی میگوید: آیا کتابهایش را خوانده ای؟
قاتل جواب میدهد: خیر من اصلا سواد ندارم!

اینگونه جامعه ی بشری ما تاوان جهل عده ای
را داد و می دهد...
@nadidparid
🕎 گاهی اوقات پنهانی به بیمارانی که موقعیت خطیری را در زندگی تجربه میکنند حسادت میکنم، کسانی که این شهامت را دارند تا زندگی را از اساس متحول سازند، کسانی که دست به کار میشوند، کارشان را رها میکنند، حرفه شان را تغییر میدهند، مهاجرت می کنند یا طلاق می گیرند و خلاصه همه چیز را از اول شروع میکنند ...

#اروین_یالوم

@nadidparid
تفاوتی در دو سو....
مقصر کدام هست ؟شعور اجتماعی یا آموزش؟
َهیچ چیز خطرناکتر از این نیست که جامعه ای بسازیم که در آن بیشتر مردم حس کنند که هیچ سهمی در آن ندارند. مردمی که حس میکنند سهمی در جامعه دارند از آن جامعه محافظت میکنند، ولی اگر چنین احساسی نداشته باشند، ناخودآگاه میخواهند که آن جامعه را نابود کنند.

👤 مارتین لوتر کینگ - جامعه
📚 #تکه_کتاب


@nadidparid
☕️ قطعه ای از کتاب

ویکتور فرانکل روانشناس معنا گرا برای معنا بخشیدن به زندگی سه راه پیشنهاد می کند:

1- اگر انسان چیزی خلق کند، زندگی اش می تواند با معنا باشد، (در اینجا انسان از خود سئوال می کند :
من برای چه زنده هستم؟)

2- انسان معنا را در شیوه تجربه کردن زندگی ، یا کسی را دوست داشتن، می بیند. در اینجا انسان از خود می پرسد:
من برای چه کسی زنده هستم؟

3- انسان معنا را در بحبوحهٔ مشکلات سنگین در می یابد. طرز برخوردی که ما نسبت به رنج انتخاب میکنیم.
در جایی که ما با یک سرنوشت غیر قابل تغییر روبرو می شویم. مثلاً (یک بیماری غیر قابل علاج، مرگ یک عزیز، یک موقعیت ناامید کننده ، ...) در این جاست که زندگی را معنا میکنیم. (در اینجا انسان از خود می پرسد:
چرا نگرش مثبت در برابر سرنوشت غیر قابل تغییر و اجتناب ناپذیر نداشته باشم؟)

ویکتور فرانکل معتقد است که درست در جایی که ما با یک موقعیت روبه رومی شویم که به هیچ روی نمی توانیم آن را تغییر دهیم از ما انتظار می رود که خود را تغییر دهیم، رشد کنیم، بالغ شویم و از خود فراتر رویم ...
گوردون آلپورت در مقدمه ی کتاب « انسان در جستجوی معنی » فرانکل می نویسد :

اگر زندگی کردن رنج بردن است ، پس برای زنده ماندن باید ناگزیر معنایی در رنج بردن یافت . اگر اصلا زندگی خود هدفی داشته باشد ، رنج و مرگ نیز معنا خواهد یافت .

اما هیچ کس نمی تواند این معنا را برای دیگری بیابد. هرکس باید معنای زندگی خود را ، خود جستجو کند و مسئولیت آن را پذیرا باشد . اگر موفق شود ، با وجود همه تحقیرها به زندگی ادامه می دهد .

📕 انسان در جستجوی معنی

ویکتور فرانکل
@nadidparid
♦️سياستمدارى تعريف ميكرد كه: از دختر یکی از دوستان پرسیدم که وقتی بزرگ شدی میخوای چیکاره بشی؟ گفت که میخواد رئیس جمهور بشه. دوباره پرسیدم که اگه رئیس جمهور بشی اولین کاری که دوست داری انجام بدی چیه؟
جواب داد: به مردم گرسنه و بی خانمان کمک میکنه.
بهش گفتم: نمیتونی منتظر بمونی که وقتی رئیس جمهور شدی این کار رو انجام بدی، میتونی از فردا بیای خونه ی من و چمن ها رو بزنی، درخت ها رو وجین کنی و پارکینگ رو جارو کنی. اونوقت من به تو 50 دلار میدم و تو رو میبرم جاهایی که بچه های فقیر هستن و تو میتونی این پول رو بدی بهشون تا برای غذا و خونه ی جدید خرج کنن.
توی چشمام نگاه کرد و گفت:چرا همون بچه های فقیر رو نمیبری خونه ات تا این کارها رو انجام بدن و همون پول رو به خودشون بدی؟!

نگاهی بهش کردم و گفتم: به دنیای سیاست خوش اومدی...!

@nadidparid
مطالب کانال رو چطور ارزیابی می کنید؟
Anonymous Poll
8%
خیلی ضعیف
7%
ضعیف
16%
نسبتا خوب
23%
خوب
17%
خیلی خوب
30%
عالی
رسیدن به موفقیت از راه شکست ، ساده تر از رسیدن به موفقیت از راه عذر و بهانه است.

👤 جان سی ماکسول
#سخنان
@nadidparid
👣وارثان فروید👣 pinned «مطالب کانال رو چطور ارزیابی می کنید؟»
دلنوشته ای بر فیلم ملنا
#سید_مجتبی_رباط_جز_ی
#ملنا
👣وارثان فروید👣
دلنوشته ای بر فیلم ملنا #سید_مجتبی_رباط_جز_ی #ملنا
دیروز دوباره بعد از مدتها فیلم ملنا را دیدم و ذهنم کامل درگیر شد.گویا راهی نیست،باید نوشت...می توان فیلم را تماشای وقایع پیرامون زنی بدون همسر در جامعه ی سنتی ایتالیا را از یک چشم سوم، توصیف کرد.ملنا تنهاست. اما جامعه تنها نیست،ملنا بلعیده می شود و تفاله هایش دور ریخته می شود.نمی دانم چطور می توان زنی را آن چنان با وقاحت به قهقرای فاحشگی رساند تا لحظه ای، عطش تند شهوت فرونشیند. نوجوانی که به تازگی به بلوغ رسیده و با دنیای جنسیت زده ی اطراف خود آشنا می شود و با نگاهی تقریبا بدون آلایش به این اتفاقات نگاه می کند.نوع نگاهش به ملنا با مردان و حتی نوجوانان دیگر متفاوت است و سکوتی که مادام فیلم وجود دارد و قدرت و شهامتی که وجود ندارد تا به صورت مستقیم با جامعه درگیر شود و از معشوقه ی خود دفاع کند و تنها در سیر خیال و فانتزی های خود از معشوق خویش دفاع می کند البته پرخاشگری های منفعلانه ای را نسبت به افرادی که با معشوق برخورد نامناسبی دارد نشان می دهد. ...ملنا و نوجوان هر دو حرف هایشان را با نگاه ها و سکوتشان می زنند.هیچ کدام نمی توانند با جامعه ی خود ارتباط برقرار کنند.ملنا خاریست در چشم نازیبایی های ظاهری و باطنی دیگران.نمی توانی با جامعه کاری نداشته باشی. یا هستی و بازی می کنی یا طرد می شوی...شاید یکی از دردناک ترین صحنه های فیلم لحظات پایانی فیلم باشد که ملنایی که از شهر بیرون انداخته شده برگشته و اما این بار با شکل پذیرفته شده ی جامعه...با همسرش...اما جالب اینجاست که در نگاه افرادی که او را به نهایت حقارت می رسانند نوعی طلبکاری وجود دارد یعنی تو باید ما را ببخشی و راهی جز این نداری...آیا راهی جز این هست؟
#ملنا
تعارض آدمی در دنیای بیرونی نیست، آنچه هست تعارض در دنیای ذهنی، فانتزی ها، و بین عشق و نفرت است.

از این رو رابطه انسان با پدر واقعی نیست که باید تغییر کند،بلکه رابطه ی آدمی با پدر درونی شده است که تغییر می کند.

🖌Oswaldo Guayasamin

@nadidparid
اگر تنها در روزهایی که احساس خوبی دارید کارکنید هرگز به موفقیت های بزرگ نمی رسید.

👤 جری وست
#سخنان

@nadidparid
📌هیچ‌وقت قدرت دسته جمعی افراد احمق رو دست کم نگیر


@nadidparid
🔹چالش در صورت روشن نبودن مشکل

🍃 در این مرحله از توالی پویشی، فقط چالش کردن با بیمار است که می تواند ما را به اطلاعات ضروری و مشخص برای تعیین قلمرو مشکل هدایت نماید. در صورت مبهم بودن پاسخ بیمار، درمانگر می تواند بگوید "خیلی مهمه که طوری موضوع رو مشخص کنی که بتونم بفهمم مشکلت چیه. می‌تونی یه مثال بزنی؟

🌱"برای اکثر بیماران، برون ریزی و صحبت کردن درباره‌ی مشکلاتشان کار ساده‌ای نیست، در اغلب موارد، آنان یا در مورد مشکلات افراد دیگر صحبت می‌کنند یا می‌گویند که به اصرار دیگران برای درمان مراجعه کرده‌اند. به عنوان مثال وقتی از دانشجویی پرسیدم چرا می‌خواست مرا ببیند، این طور گفت که هم اتاقی دانشگاهی اش از درد شدید گردن رنج می برد و بعد هم جزئیات مربوط به او را توضیح داد. در این شرایط گاهی اشارهای ساده نیز برای ردیابی موضوع کافی است. مثل اینکه بگویید «به مشکلاتی اشاره کردی که مربوط به هم اتاقيته ، خودت چه مشکلاتی داری که بتونم در اون مورد بهت کمک کنم؟»


📚منبع:روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده
🖋نوشته:دکتر پاتریشیا کاولین دلاسلوا
📝ترجمه: دکتر مجید یوسفی لویه و دکتر سید مرتضی نوربخش

@nadidparid
2024/10/01 09:24:51
Back to Top
HTML Embed Code: