💥 " تکنیک عملتو که تغییر بدی، احساست تغییر می کنه"
گفت: اين روزها کمی افسرده به نظر می رسی!
گفتم: واقعا؟
گفت: حتما نيمه شب ها زيادی فکر می کنی. من فکر کردن های نيمه شب را کنار گذاشته ام.
گفتم: چطور تونستی اين کار را بکنی؟
او گفت: هر وقت افسردگی به سراغم می آید، شروع به تميز کردن خانه می کنم. حتی اگر دو يا سه صبح باشد. ظرف ها را می شويم، اجاق را گردگيری می کنم، زمين را جارو می کشم، دستمال ظرف ها را در سفيدکننده می اندازم، کشوهای ميزم را منظم می کنم و هر لباسی را که جلوی چشم باشد اتو می کشم. آن قدر اين کار را می کنم تا خسته شوم، بعد چيزی می نوشم و می خوابم. صبح بيدار می شوم و وقتی جوراب هايم را می پوشم، حتی يادم نمی آيد شب قبل به چه فکر می کردم!
بار ديگر به اطراف نگاهی انداختم. اتاق مثل هميشه، تميز و مرتب بود.
گفت: آدم ها در ساعت سه صبح به هر جور چيزی فکر می کنند. همه ما اينطور هستيم. برای همين، هر کدام مان بايد شيوه مبارزه خود را با آن پيدا کنيم.
#کجا_ممکن_است_پيدايش_کنم؟
#هاروکی_موراکامی
@nadidparid
گفت: اين روزها کمی افسرده به نظر می رسی!
گفتم: واقعا؟
گفت: حتما نيمه شب ها زيادی فکر می کنی. من فکر کردن های نيمه شب را کنار گذاشته ام.
گفتم: چطور تونستی اين کار را بکنی؟
او گفت: هر وقت افسردگی به سراغم می آید، شروع به تميز کردن خانه می کنم. حتی اگر دو يا سه صبح باشد. ظرف ها را می شويم، اجاق را گردگيری می کنم، زمين را جارو می کشم، دستمال ظرف ها را در سفيدکننده می اندازم، کشوهای ميزم را منظم می کنم و هر لباسی را که جلوی چشم باشد اتو می کشم. آن قدر اين کار را می کنم تا خسته شوم، بعد چيزی می نوشم و می خوابم. صبح بيدار می شوم و وقتی جوراب هايم را می پوشم، حتی يادم نمی آيد شب قبل به چه فکر می کردم!
بار ديگر به اطراف نگاهی انداختم. اتاق مثل هميشه، تميز و مرتب بود.
گفت: آدم ها در ساعت سه صبح به هر جور چيزی فکر می کنند. همه ما اينطور هستيم. برای همين، هر کدام مان بايد شيوه مبارزه خود را با آن پيدا کنيم.
#کجا_ممکن_است_پيدايش_کنم؟
#هاروکی_موراکامی
@nadidparid
♦️آوردهاند که ماری پیر شد و توان شکار کردن را از دست داد. از سرنوشت خود اندوهگین شد، که بدون توان شکار کردن، چگونهمیتواند زندگی کنم؟ با آنکه میدید که جوانی را نمیتوان بهدست آورد، اما آرزو میکرد کهایکاش همین پیری نیز ماندنی بود. پس به کنار چشمهای که در آن قورباغههای بسیاری زندگی میکردند و یک سلطان کامکار داشتند، رفت و خود را مانند افسردگان و اندوهزدگان نشان داد. قورباغهای از او دلیل اندوهش را پرسید! مار گفت: «چرا اندوهگین نباشم که زندهبودن من در شکار کردن قورباغه بود، اما امروز به یک بیماری دچار شدهام که اگرهم قورباغهای شکار کنم، نمیتوانم آن را نگهداشته و بخورم.»
قورباغه پس از شنیدن این سخن به نزد حاکم رفت و مژدهی این کار را به او داد. سلطان مار را به نزد خود خواند و از او پرسید که چرا دچار این بیماری شدهایی؟ مار گفت، روزی میخواستم که یک قورباغه را شکار کنم، قورباغه گریخت و خود را به خانهی زاهدی انداخت. من او را تا خانهی زاهد دنبال کردم، خانه تاریک بود و پس زاهد هم در خانه نشسته بود.من انگشت پسر را به گمان این که قورباغه است نیش زدم و او مرد. زاهد نیز، مرا نفرین کرد و از خدا خواست تا خوار و کوچک شوم، به گونهای که سلطان قورباغهها بر پشت من نشیند و من توان خوردن هیچ قورباغهای را نداشته باشم. سلطان قورباغهها با شنیدن این سخن خوشحال شد بر پشت مار نشست. سلطان با آن کار خود را بزرگ و نیرومند میپنداشت و بر دیگران فخر میفروخت.
پس از گذشت چند روز مار به سلطان گفت: «زندگانی سلطان دراز باد، مرا نیرویی نیاز است که با آن زنده بمانم و در خدمت به تو، روزگار را سپری کنم.» سلطان گفت: «درست میگویی، هر روز دو قورباغه برایت آماده میکنم که بخوری.» پس مار هر روز دو قورباغه میخورد و چون در این کاری که انجام میداد سودی میشناخت، آن را دلیل خواری خود نمیپنداشت.
حکایات کلیله و دمنه
@nadidparid
قورباغه پس از شنیدن این سخن به نزد حاکم رفت و مژدهی این کار را به او داد. سلطان مار را به نزد خود خواند و از او پرسید که چرا دچار این بیماری شدهایی؟ مار گفت، روزی میخواستم که یک قورباغه را شکار کنم، قورباغه گریخت و خود را به خانهی زاهدی انداخت. من او را تا خانهی زاهد دنبال کردم، خانه تاریک بود و پس زاهد هم در خانه نشسته بود.من انگشت پسر را به گمان این که قورباغه است نیش زدم و او مرد. زاهد نیز، مرا نفرین کرد و از خدا خواست تا خوار و کوچک شوم، به گونهای که سلطان قورباغهها بر پشت من نشیند و من توان خوردن هیچ قورباغهای را نداشته باشم. سلطان قورباغهها با شنیدن این سخن خوشحال شد بر پشت مار نشست. سلطان با آن کار خود را بزرگ و نیرومند میپنداشت و بر دیگران فخر میفروخت.
پس از گذشت چند روز مار به سلطان گفت: «زندگانی سلطان دراز باد، مرا نیرویی نیاز است که با آن زنده بمانم و در خدمت به تو، روزگار را سپری کنم.» سلطان گفت: «درست میگویی، هر روز دو قورباغه برایت آماده میکنم که بخوری.» پس مار هر روز دو قورباغه میخورد و چون در این کاری که انجام میداد سودی میشناخت، آن را دلیل خواری خود نمیپنداشت.
حکایات کلیله و دمنه
@nadidparid
🔳⭕️مقاله اقتصادی(علل عدم توسعه)
⭕️▪️علت اصلی عدم توسعه کشور،خلاقیت برخی ها در ابداع الگوی میانبر برای موفقیت است‼️
سه اصل اساسی برای دستیابی به موفقیت موارد زیر است:
1️⃣ بیشتر از دیگران بدان.
2️⃣بیشتر از دیگران کار کن.
3️⃣کمتر از دیگران توقع داشته باش.
(منتسب به ویلیام شکسپیر)
و اما نسخه خلاقانه و وطنی برخی از ما برای موفقیت چیست⁉️
1️⃣مطالعه ضرورتی ندارد،چون همه چیز را می دانم⁉️
آیا فلانی که یه شبه پولدار شد،اهل مطالعه بود⁉️
2️⃣کار مال تراکتوره،آدم باید زرنگ باشه و یه راه میانبر برای میلیونر شدن پیدا کنه،مثل نتورک یا ازدواج با یه نفر پولدار یا اختلاس و زد و بند⁉️
3️⃣توقعم از دنیا اصلا بالا نیست،فقط یه پورشه،ویلا،سفر فرنگ و برندهای لوکس خارجی میخوام،حس و حال زحمت و صبر و ریسک کردن هم ندارم‼️
⚠️نتیجه الگوی موفقیت وطنی اینه که در هیچ یک از روابط اجتماعی،سیاسی و اقتصادی نمیتوانیم به هم اعتماد کنیم و چرخ اقتصاد و فرهنگ ما،هر روز بیشتر از دیروز زمین گیر میشود.
↩️برای رها شدن از این وضعیت،مجددا راه حل را در میانبرهای سیاسی و اقتصادی جستجو میکنیم.
⭕️▪️نتیجه گیری راهبردی:
اگر به آینده فرزندانمان علاقه مندیم،بهتر است،این دور باطل را متوقف کنیم.
🔆نابرده رنج گنج میسر نمی شود
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
#مقاله
#میانبر_وطنی
@nadidparid
⭕️▪️علت اصلی عدم توسعه کشور،خلاقیت برخی ها در ابداع الگوی میانبر برای موفقیت است‼️
سه اصل اساسی برای دستیابی به موفقیت موارد زیر است:
1️⃣ بیشتر از دیگران بدان.
2️⃣بیشتر از دیگران کار کن.
3️⃣کمتر از دیگران توقع داشته باش.
(منتسب به ویلیام شکسپیر)
و اما نسخه خلاقانه و وطنی برخی از ما برای موفقیت چیست⁉️
1️⃣مطالعه ضرورتی ندارد،چون همه چیز را می دانم⁉️
آیا فلانی که یه شبه پولدار شد،اهل مطالعه بود⁉️
2️⃣کار مال تراکتوره،آدم باید زرنگ باشه و یه راه میانبر برای میلیونر شدن پیدا کنه،مثل نتورک یا ازدواج با یه نفر پولدار یا اختلاس و زد و بند⁉️
3️⃣توقعم از دنیا اصلا بالا نیست،فقط یه پورشه،ویلا،سفر فرنگ و برندهای لوکس خارجی میخوام،حس و حال زحمت و صبر و ریسک کردن هم ندارم‼️
⚠️نتیجه الگوی موفقیت وطنی اینه که در هیچ یک از روابط اجتماعی،سیاسی و اقتصادی نمیتوانیم به هم اعتماد کنیم و چرخ اقتصاد و فرهنگ ما،هر روز بیشتر از دیروز زمین گیر میشود.
↩️برای رها شدن از این وضعیت،مجددا راه حل را در میانبرهای سیاسی و اقتصادی جستجو میکنیم.
⭕️▪️نتیجه گیری راهبردی:
اگر به آینده فرزندانمان علاقه مندیم،بهتر است،این دور باطل را متوقف کنیم.
🔆نابرده رنج گنج میسر نمی شود
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
#مقاله
#میانبر_وطنی
@nadidparid
مردم ترجیح میدن دروغی رو بپذیرن که باورهای قبلی اونا رو تایید کنه نه واقعیتی که امنیت ذهنی رو ازشون بگیره
استیون هاوکینگ
#سخن
@nadidparid
استیون هاوکینگ
#سخن
@nadidparid
مش قاسم : آدم چطور میفهمد عاشق شده است؟
والله بابام جان ... دروغ چرا ... اونکه ما دیدیم اینجوری است که وقتی خاطر یکی را میخواهی، آن وقتی که نمیبینیش، توی دلت پنداری یخ میبنده !
وقتی میبینیش، یک هورمی توی این دلت بلند میشه پنداری تنور نانوایی را روشن کردهاند !
همه چیزِ دنیا را، همه مال و منال دنیا را برای اون میخواهی، پنداری حاتم طائی شدی !
خلاصه آرام نمیگیری مگر آن دختر را برات شیرینی بخورند. اما اینهم هست اگر خدایی نکرده آن دختر را به یکی دیگر شوهر بدهند، آن وقت دیگر واویلا ...!
ما یک همشهری داشتیم خاطرخواه شده بود ... یک شب آن دختر را برای یکی دیگه شیرینی خورندند، صبح آن همشهری ما زد به بیابان تا حالا که بیست سال گذشته هنوز هیچکی نفهمیده چی شده ... پنداری دود شد رفت آسمان !
📕 دائی جان ناپلئون
✍🏻 #ایرج_پزشک_زاد
@nadidparid
والله بابام جان ... دروغ چرا ... اونکه ما دیدیم اینجوری است که وقتی خاطر یکی را میخواهی، آن وقتی که نمیبینیش، توی دلت پنداری یخ میبنده !
وقتی میبینیش، یک هورمی توی این دلت بلند میشه پنداری تنور نانوایی را روشن کردهاند !
همه چیزِ دنیا را، همه مال و منال دنیا را برای اون میخواهی، پنداری حاتم طائی شدی !
خلاصه آرام نمیگیری مگر آن دختر را برات شیرینی بخورند. اما اینهم هست اگر خدایی نکرده آن دختر را به یکی دیگر شوهر بدهند، آن وقت دیگر واویلا ...!
ما یک همشهری داشتیم خاطرخواه شده بود ... یک شب آن دختر را برای یکی دیگه شیرینی خورندند، صبح آن همشهری ما زد به بیابان تا حالا که بیست سال گذشته هنوز هیچکی نفهمیده چی شده ... پنداری دود شد رفت آسمان !
📕 دائی جان ناپلئون
✍🏻 #ایرج_پزشک_زاد
@nadidparid
معجزه ای دربین نیست
آنچه هست،فقط دستورالعمل است
پرسشنامه و مقررات است
مردم از آزادی و مسئولیت واهمه دارند.
این است که ترجیح میدهند در پس میله هایی که خود سر هم کرده اند مخفی شوند.
📘گفتگو با کافکا
✍گوستاو یانوش
@nadidparid
آنچه هست،فقط دستورالعمل است
پرسشنامه و مقررات است
مردم از آزادی و مسئولیت واهمه دارند.
این است که ترجیح میدهند در پس میله هایی که خود سر هم کرده اند مخفی شوند.
📘گفتگو با کافکا
✍گوستاو یانوش
@nadidparid
🌀آنچه وسواس نیست
🔸برای درک وسواس باید بدانیم که چه چیزی وسواس نیست.
🔸بسیاری از اَشکال رفتارهای تکراری ممکن است به اشتباه، وسواس نامیده شوند. همچنین، بسیاری از مردم، دچار رفتارهای اجباری هستند بدون آنکه اختلال وسواس داشته باشند. این افراد توجهی دقیق به جزئیات و روش انجام کارها میکنند و بیش از حد، نگران قواعد، مقررات، انجام کارها به شیوهای "درست" هستند.
🔸برعکس این افراد، رفتارهای اجباری در افراد وسواسی، بیمعنی و تکراری هستند و به علت فرونشاندن اضطراب، صورت میگیرند. افراد وسواسی بسیاری مواقع، رفتارهای اجباری خود را احمقانه، بیهوده، مشکلساز و حتی شرمآور و ننگآمیز تلقی میکنند.
🔸مردم همیشه از این تفاوتها آگاه نیستند و در نتیجه، بسیاری از اَشکال رفتار تکراری ممکن است به اشتباه، وسواس نامگذاری شوند، مانند خرافات، آیینها و مناسک، نماز و دعا، مصرف مواد، قمار وسواسی، اختلالهای خورد و خوراک و اختلال شخصیت وسواسی.
📘منبع: رهایی از وسواس (کتاب راهنمای درمان وسواس برای بیماران). بروس، م. هایمن، چری پدریک. ترجمه همراه با مقدمه و برخی توضیحات: حبیبالله قاسمزاده. انتشارات ارجمند.
@nadidparid
🔸برای درک وسواس باید بدانیم که چه چیزی وسواس نیست.
🔸بسیاری از اَشکال رفتارهای تکراری ممکن است به اشتباه، وسواس نامیده شوند. همچنین، بسیاری از مردم، دچار رفتارهای اجباری هستند بدون آنکه اختلال وسواس داشته باشند. این افراد توجهی دقیق به جزئیات و روش انجام کارها میکنند و بیش از حد، نگران قواعد، مقررات، انجام کارها به شیوهای "درست" هستند.
🔸برعکس این افراد، رفتارهای اجباری در افراد وسواسی، بیمعنی و تکراری هستند و به علت فرونشاندن اضطراب، صورت میگیرند. افراد وسواسی بسیاری مواقع، رفتارهای اجباری خود را احمقانه، بیهوده، مشکلساز و حتی شرمآور و ننگآمیز تلقی میکنند.
🔸مردم همیشه از این تفاوتها آگاه نیستند و در نتیجه، بسیاری از اَشکال رفتار تکراری ممکن است به اشتباه، وسواس نامگذاری شوند، مانند خرافات، آیینها و مناسک، نماز و دعا، مصرف مواد، قمار وسواسی، اختلالهای خورد و خوراک و اختلال شخصیت وسواسی.
📘منبع: رهایی از وسواس (کتاب راهنمای درمان وسواس برای بیماران). بروس، م. هایمن، چری پدریک. ترجمه همراه با مقدمه و برخی توضیحات: حبیبالله قاسمزاده. انتشارات ارجمند.
@nadidparid
📎 #_یک_تکه_کتاب
بیشتر آدمها در نوعی بی خبری همیشگی زندگی می کنند. آنها همیشه امیدوارند که چیزی اتفاق بیفتد و زندگیشان را دگرگون کند.حادثه ای، برخوردهای اتفاقی، بلیط برنده بخت آزمایی، تغییر سیاست و حکومت. آنها هرگز نمیدانند که همه چیز از خودشان آغاز می شود ...
📕 کتاب: حکایت آنکه دلسرد نشد
@nadidparid
بیشتر آدمها در نوعی بی خبری همیشگی زندگی می کنند. آنها همیشه امیدوارند که چیزی اتفاق بیفتد و زندگیشان را دگرگون کند.حادثه ای، برخوردهای اتفاقی، بلیط برنده بخت آزمایی، تغییر سیاست و حکومت. آنها هرگز نمیدانند که همه چیز از خودشان آغاز می شود ...
📕 کتاب: حکایت آنکه دلسرد نشد
@nadidparid
اتاق روانشناس امنترین پناهگاه برای خستگان است. جایی که بدون هیچ واهمهای اشکها فرو میریزد و رنجها تسکین مییابد، جایی که شروع یک نگاه تازه است نگاهی که دیگر ترس و سرکوب را نمیشناسد. اتاق درمان بازگشت به دنیای سانسورها و ممنوعههاست و رواندرمانی جادهای برای یافتن رهایی از خفگیهای کودکی و تجربه لمس قدمهای استوار در مسیر خودشناسی و کاناپهای که میتواند بزرگترین پرهای پرواز یک انسان باشد.
@nadidparid
@nadidparid
🔰 معنا بخشیدن به زندگی از دیدگاه "ویکتور فرانکل"
🔸 ویکتورفرانکل روانشناس معناگرا برای معنا بخشیدن به زندگی سه پیشنهاد مطرح میکند:
1️⃣ اگر انسان چیزی خلق کند، زندگیاش میتواند بامعنا باشد. در اینجا انسان از خود سئوال میکند: من برای چه زنده هستم؟
2️⃣ انسان، معنا را در شیوهی تجربهکردن زندگی، یا کسی را دوست داشتن، میبیند. در اینجا انسان از خود میپرسد: من برای چه کسی زنده هستم؟
3️⃣ انسان معنا را در بحبوحهٔ مشکلات سنگین در مییابد. طرز برخوردی که ما نسبت به رنج انتخاب میکنیم. در واقع معنايى كه براى رنج خود مى يابيم .
در جایی که ما با یک سرنوشت غیر قابل تغییر روبرو میشویم. مثلاً یک بیماری غیر قابل علاج، مرگ یک عزیز، یک موقعیت ناامید کننده و... در اینجاست که زندگی را معنا میکنیم.
در اینجا انسان از خود می پرسد: چرا نگرش مثبت در برابر سرنوشت غیر قابل تغییر و اجتنابناپذیر نداشته باشم؟
👈 "ویکتور فرانکل" معتقد است که درست در جایی که ما با یک موقعیت روبهرو میشویم که به هیچ روی نمیتوانیم آن را تغییر دهیم از ما انتظار میرود که خود را تغییر دهیم، رشد کنیم، بالغ شویم و از خود فراتر رویم.
@nadidparid
🔸 ویکتورفرانکل روانشناس معناگرا برای معنا بخشیدن به زندگی سه پیشنهاد مطرح میکند:
1️⃣ اگر انسان چیزی خلق کند، زندگیاش میتواند بامعنا باشد. در اینجا انسان از خود سئوال میکند: من برای چه زنده هستم؟
2️⃣ انسان، معنا را در شیوهی تجربهکردن زندگی، یا کسی را دوست داشتن، میبیند. در اینجا انسان از خود میپرسد: من برای چه کسی زنده هستم؟
3️⃣ انسان معنا را در بحبوحهٔ مشکلات سنگین در مییابد. طرز برخوردی که ما نسبت به رنج انتخاب میکنیم. در واقع معنايى كه براى رنج خود مى يابيم .
در جایی که ما با یک سرنوشت غیر قابل تغییر روبرو میشویم. مثلاً یک بیماری غیر قابل علاج، مرگ یک عزیز، یک موقعیت ناامید کننده و... در اینجاست که زندگی را معنا میکنیم.
در اینجا انسان از خود می پرسد: چرا نگرش مثبت در برابر سرنوشت غیر قابل تغییر و اجتنابناپذیر نداشته باشم؟
👈 "ویکتور فرانکل" معتقد است که درست در جایی که ما با یک موقعیت روبهرو میشویم که به هیچ روی نمیتوانیم آن را تغییر دهیم از ما انتظار میرود که خود را تغییر دهیم، رشد کنیم، بالغ شویم و از خود فراتر رویم.
@nadidparid
میانسالی و ایجاد روانشناسی تحلیلی⬇⬇⬇
در سال ۱۹۰۹ یونگ غرق در مطالعه افسانهها بود که تمایل به آنها او را سرگشته و در عین حال سودایی کرده بود. او پس از جدایی از فروید سفر پرآسیب گذر از بحران میانسالی را آغاز کرد. او در ۳۹ سالگی به بنبست رسیده بود. دوستان و همکارانش رهایش کرده بودند از کتابهای علمی بیزار شده بود و سمت خود را در دانشگاه از دست داده بود. بین سالهای ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۹ از جهان کناره گرفت تا ناخودآگاه خویشتن را بکاود.
او غرقه در اعماق تاریک وجود خویش شد. در این هنگام با شخصیتهای کتاب مقدس و ایلیاد و اودیسه سخن گفت. اما مهمترین شخصیتی که دیدار کرد فیلهمون بود. آنها با هم در باغ قدم میزدند و بحثهای فلسفی مینمودند. (از نظر روانپزشکی یونگ با خودش حرف میزد و فیلهمون یک خیال و نشانهای از جنون بود. اما در چارچوب آثار یونگ در روانشناسی تحلیلی فیلهمون صورت مثالی روح است که برگرفته از گنجینه تصورات ناخودآگاه است)
یونگ در بقیهٔ ایام زندگی کوشید تا بینشهای حاصل از اکتشاف ناخودآگاه خویش را بیان کند. او در سال ۱۹۱۳ روش خویش را روانشناسی تحلیلی نامید تا آن را از روانکاوی متمایز سازد و ادعا کرد که این روش شیوهایاست که میتواند تمام کوششهای روانشناسی همچون روانکاوی فروید و روانشناسی فردی آدلر را دربرگیرد.[۴] او در سال ۱۹۱۹ برای اولین بار کلمه صورت مثالی را به کار برد.
یونگ در اوایل سال ۱۹۴۴ در ۶۹ سالگی بر اثر سانحهای زمینخورد و پایش شکست. پس از آن دچار یک حملهٔ قلبی شد و تحت تأثیر دارو و در حال مرگ به هذیانی (تجربه نزدیک به مرگ) دچار شد و پدیدهٔ خروج روح از بدن را تجربه کرد. وی دربارهٔ این تجربه خود در کتاب خاطرات، رؤیاها، اندیشهها[۵] توضیحاتی ارایه کردهاست. او کره زمین را از مسافتی میبیند که بیست سال پس از آن فضانوردان، زمین را در آن فاصله برای نخستین بار دیده و وصف کردهاند. زمینی محصور در نوری آبی، با توصیف قارهها، اقیانوسها و دریاها؛ حتی هیمالیای پوشیده از برف اما ابری و مه آلوده{منبع}... صحنهای که به گفته خود یونگ دیدنش از آن فاصله، باشکوهترین چیزی بوده که در عمرش دیدهاست. وی در زاویهای دیگر از تجربهاش، معبدی سنگی را میبیند که که پاسخ سوالاتن بسیاری را در آن در دسترس خود میدیدهاست! یونگ سالها پس از این تجربه هفده سال دیگر به حیات خود ادامه میدهد در حالیکه پزشک معالج وی اندکی پس از هوشیاری اش، به عفونت خون مبتلا و درمیگذرد! پس از این بیماری بود که آثار اصلی یونگ در پی شناخت نوین وی از زندگی نوشته شد.
او اولین کسی بود که در قرن بیستم، کیمیاگری را از لحاظ روانشناسی قابل دسترسی ساخت و نشان داد که چگونه رازهای کیمیاگری شبیه صورتهای مثالی رؤیا هستند.
همسر یونگ، اما در ۲۷ نوامبر ۱۹۵۵ فوت کرد. از آن به بعد یک زن انگلیسی به نام روث بیلی تا پایان مرگ همراه و پرستار او شد.
@nadidparid
در سال ۱۹۰۹ یونگ غرق در مطالعه افسانهها بود که تمایل به آنها او را سرگشته و در عین حال سودایی کرده بود. او پس از جدایی از فروید سفر پرآسیب گذر از بحران میانسالی را آغاز کرد. او در ۳۹ سالگی به بنبست رسیده بود. دوستان و همکارانش رهایش کرده بودند از کتابهای علمی بیزار شده بود و سمت خود را در دانشگاه از دست داده بود. بین سالهای ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۹ از جهان کناره گرفت تا ناخودآگاه خویشتن را بکاود.
او غرقه در اعماق تاریک وجود خویش شد. در این هنگام با شخصیتهای کتاب مقدس و ایلیاد و اودیسه سخن گفت. اما مهمترین شخصیتی که دیدار کرد فیلهمون بود. آنها با هم در باغ قدم میزدند و بحثهای فلسفی مینمودند. (از نظر روانپزشکی یونگ با خودش حرف میزد و فیلهمون یک خیال و نشانهای از جنون بود. اما در چارچوب آثار یونگ در روانشناسی تحلیلی فیلهمون صورت مثالی روح است که برگرفته از گنجینه تصورات ناخودآگاه است)
یونگ در بقیهٔ ایام زندگی کوشید تا بینشهای حاصل از اکتشاف ناخودآگاه خویش را بیان کند. او در سال ۱۹۱۳ روش خویش را روانشناسی تحلیلی نامید تا آن را از روانکاوی متمایز سازد و ادعا کرد که این روش شیوهایاست که میتواند تمام کوششهای روانشناسی همچون روانکاوی فروید و روانشناسی فردی آدلر را دربرگیرد.[۴] او در سال ۱۹۱۹ برای اولین بار کلمه صورت مثالی را به کار برد.
یونگ در اوایل سال ۱۹۴۴ در ۶۹ سالگی بر اثر سانحهای زمینخورد و پایش شکست. پس از آن دچار یک حملهٔ قلبی شد و تحت تأثیر دارو و در حال مرگ به هذیانی (تجربه نزدیک به مرگ) دچار شد و پدیدهٔ خروج روح از بدن را تجربه کرد. وی دربارهٔ این تجربه خود در کتاب خاطرات، رؤیاها، اندیشهها[۵] توضیحاتی ارایه کردهاست. او کره زمین را از مسافتی میبیند که بیست سال پس از آن فضانوردان، زمین را در آن فاصله برای نخستین بار دیده و وصف کردهاند. زمینی محصور در نوری آبی، با توصیف قارهها، اقیانوسها و دریاها؛ حتی هیمالیای پوشیده از برف اما ابری و مه آلوده{منبع}... صحنهای که به گفته خود یونگ دیدنش از آن فاصله، باشکوهترین چیزی بوده که در عمرش دیدهاست. وی در زاویهای دیگر از تجربهاش، معبدی سنگی را میبیند که که پاسخ سوالاتن بسیاری را در آن در دسترس خود میدیدهاست! یونگ سالها پس از این تجربه هفده سال دیگر به حیات خود ادامه میدهد در حالیکه پزشک معالج وی اندکی پس از هوشیاری اش، به عفونت خون مبتلا و درمیگذرد! پس از این بیماری بود که آثار اصلی یونگ در پی شناخت نوین وی از زندگی نوشته شد.
او اولین کسی بود که در قرن بیستم، کیمیاگری را از لحاظ روانشناسی قابل دسترسی ساخت و نشان داد که چگونه رازهای کیمیاگری شبیه صورتهای مثالی رؤیا هستند.
همسر یونگ، اما در ۲۷ نوامبر ۱۹۵۵ فوت کرد. از آن به بعد یک زن انگلیسی به نام روث بیلی تا پایان مرگ همراه و پرستار او شد.
@nadidparid
🔳⭕️برای موفقیت در کار و زندگی، باید به جزئیات و نکات ریز توجه کرد.
اما درگیر شدن در مسائل جزئی و پیشپا افتاده اشتباه است. بین "جزئیات مسئله" و "مسائل جزئی" یک دنیا تفاوت وجود دارد...
#موفقیت
#جزئیات_زندگی
@nadidparid
اما درگیر شدن در مسائل جزئی و پیشپا افتاده اشتباه است. بین "جزئیات مسئله" و "مسائل جزئی" یک دنیا تفاوت وجود دارد...
#موفقیت
#جزئیات_زندگی
@nadidparid
کدام یک خائن تر است؟ آن کسی که در آغوش تو، میل آغوش دیگری را درسرمی پروراند؟!
یا
آن که صادقانه از به بن بست رسیدن علاقه اش و امیالش، با تو سخن می راند؟!
غیر از این نیست که: گاهی شنیدن واقعیت، چنان سخت است که ساده تر می دانیم یک احمق انگاشته شویم!
ازکتابِ در جست جوی زمان از دست رفته
#مارسل_پروست
@nadidparid
یا
آن که صادقانه از به بن بست رسیدن علاقه اش و امیالش، با تو سخن می راند؟!
غیر از این نیست که: گاهی شنیدن واقعیت، چنان سخت است که ساده تر می دانیم یک احمق انگاشته شویم!
ازکتابِ در جست جوی زمان از دست رفته
#مارسل_پروست
@nadidparid
پرسید چگونه ای؟
گفت: چگونه باشد حال قومی که در دریا باشند و کشتی بشکند و هر یک بر تخته ای بمانند؟
گفتند: صعب باشد.
گفت: حال من هم چنین است.
#عطار
@nadidparid
گفت: چگونه باشد حال قومی که در دریا باشند و کشتی بشکند و هر یک بر تخته ای بمانند؟
گفتند: صعب باشد.
گفت: حال من هم چنین است.
#عطار
@nadidparid
✅ تاب آوری معادل واژه انگليسی Resiliency به معنای توانايی مقابله با شرايط دشوار و پاسخ انعطاف پذير به استرس های زندگی است. تاب آوری، مشكلات زندگی را کم نمی كند، بلكه به افراد قدرت
می دهد تا با جريان زندگی حرکت کنند.
🌺 ویژگی های افراد تاب آور چیست؟
👈 ۱- احساس ارزشمندی:
پذیرفتن خود به عنوان فردی ارزشمند، احترام قائل شدن برای خود و توانایی های خود، سعی در شناخت نقاط مثبت خود و پرورش دادن آنها و از طرف دیگر شناخت نقاط ضعف و کتمان نکردن آنها.
👈 ۲- مهارت حل مسئله:
افراد تاب آور ذهنیتی تحلیلی – انتقادی نسبت به توانایی های خود و شرایط موجود دارند، در مقابل شرایط مختلف انعطاف پذیرند و توانایی شگفت انگیزی در پیدا کردن راه حل های مختلف درباره یک موقعیت یا مسئله خاص دارند.
👈 ۳ - مهارت های اجتماعی:
افراد تاب آور مهارتهای ارتباط با دیگران را خیلی خوب آموخته اند. ▫️آنها میتوانند در شرایط سخت هم شوخ طبعی خودشان را حفظ کنند، با دیگران صمیمی شوند و در مواقع بحرانی از حمایت اجتماعی دیگران بهره ببرند، ضمن اینکه می توانند سنگ صبور خوبی باشند.
👈 ۴ - خوش بینی:
اعتقاد راسخ به این که آینده میتواند بهتر باشد و احساس امید و هدفمندی، از ویژگیهای دیگر افراد تاب آور است. ▫️این افراد باور دارند که میتوانند زندگی و آینده خود را کنترل کنند.
👈۵ - همدلی:
افراد تاب آور توانایی برقراری رابطه توأم با احترام متقابل با دیگران را نیز دارند.
@nadidparid
می دهد تا با جريان زندگی حرکت کنند.
🌺 ویژگی های افراد تاب آور چیست؟
👈 ۱- احساس ارزشمندی:
پذیرفتن خود به عنوان فردی ارزشمند، احترام قائل شدن برای خود و توانایی های خود، سعی در شناخت نقاط مثبت خود و پرورش دادن آنها و از طرف دیگر شناخت نقاط ضعف و کتمان نکردن آنها.
👈 ۲- مهارت حل مسئله:
افراد تاب آور ذهنیتی تحلیلی – انتقادی نسبت به توانایی های خود و شرایط موجود دارند، در مقابل شرایط مختلف انعطاف پذیرند و توانایی شگفت انگیزی در پیدا کردن راه حل های مختلف درباره یک موقعیت یا مسئله خاص دارند.
👈 ۳ - مهارت های اجتماعی:
افراد تاب آور مهارتهای ارتباط با دیگران را خیلی خوب آموخته اند. ▫️آنها میتوانند در شرایط سخت هم شوخ طبعی خودشان را حفظ کنند، با دیگران صمیمی شوند و در مواقع بحرانی از حمایت اجتماعی دیگران بهره ببرند، ضمن اینکه می توانند سنگ صبور خوبی باشند.
👈 ۴ - خوش بینی:
اعتقاد راسخ به این که آینده میتواند بهتر باشد و احساس امید و هدفمندی، از ویژگیهای دیگر افراد تاب آور است. ▫️این افراد باور دارند که میتوانند زندگی و آینده خود را کنترل کنند.
👈۵ - همدلی:
افراد تاب آور توانایی برقراری رابطه توأم با احترام متقابل با دیگران را نیز دارند.
@nadidparid
🔳هیچ وقت نمیفهمی چقدر قوی هستی مگه اینکه در شرایطی قرار بگیری که قوی بودن تنها انتخابت باشه!!
👤باب مارلى
@nadidparid
👤باب مارلى
@nadidparid
غذا در گلویتان گیر کرده و در حال خفه شدن هستید...
من دو انتخاب دارم:
"بزنم پشتتان" یا "برایتان دعا کنم"،؟
کدامیک را میخواهید انجام دهم ،،؟
#لاورنس_کراوس
@nadidparid
من دو انتخاب دارم:
"بزنم پشتتان" یا "برایتان دعا کنم"،؟
کدامیک را میخواهید انجام دهم ،،؟
#لاورنس_کراوس
@nadidparid