Telegram Web Link
ایران بر سر دوراهی؛

" قاسم محبعلی " در گفتگو با ایران فردا :
تصمیم به پایان جنگ و یا ورود به یک درگیری بزرگ؟!


ایران فردا – روح الله سوری : جنگ حماس و اسرائیل را بدون تردید باید آغازگر تحولات مهمی در منطقه به حساب آورد. نتیجه این جنگ هرچه که باشد از تشکیل یک دولت مستقل فلسطینی گرفته تا حذف حماس از صحنه سیاسی فلسطین و یا اشغال غزه، تاثیرات عمیقی بر ساختار قدرت و سیاست در خاورمیانه برجای خواهد گذاشت که قطع یقین ایران را نیز به دلیل پیوستگی هایی که با تحولات منطقه دارد به شدت از خود متاثر می سازد. در این میان وقوع عملیات گروه های نظامی تحت حمایت ج.ا.ا علیه پایگاه نیروهای آمریکای واقع در خاک اردن طی روزهای گذشته و متعاقبا واکنش ایالات متحده آمریکا در قبال آن به خوبی بیانگر حساسیت و شکنندگی وضعیت کنونی غرب آسیا و مهمتر از همه افزایش احتمال کشانده شدن دامنه این جنگ به درون مرزهای ایران می باشد.

🔹با توجه به اهمیت موضوع، تحریریه ایران فردا بر آن شده است که سلسله گفتگوهایی را پیرامون بررسی شرایط منطقه ای و تاثیرات آن بر ایران با کارشناسان و متخصصان حوزه سیاست خارجی و روابط بین الملل انجام دهد که در اولین گام از این مجموعه، گفتگو با آقای قاسم محبعلی دیپلمات پیشین ایران را تقدیم مخاطبان خود می نماید.

🔻محبعلی در این گفتگو به نکات مهمی اشاره کرده است که توجه به آنها می تواند در ترسیم آینده منطقه و تصمیم گیری سیاست خارجی بسیار مفید واقع گردد. سفیر پیشین ایران در مالزی بر این ایده است که در صورت رخ دادن یک جنگ میان ایران و آمریکا، ما خسارتهای بیشتری در مقایسه با طرف مقابل خواهیم دید و از این منظر بروز جنگ نه تنها به نفع مردم نخواهد بود که حاکمیت هم در نتیجه چنین جنگی دچار بحران و خسارت جدی می شود. از نگاه سفیر پیشین ایران در یونان، در حال حاضر در ایران سیاست نه در دست استراتژیست‌های کلان مانند استراتژیست های کلاسیک ارتش که در دست نیروهای عملیاتی خرد قرار دارد و این باعث شده که تصمیم گیرندگان درک درستی از مذاکره و دیپلماسی نداشته باشند. مدیرکل پیشین خاورمیانه و شمال آفریقا در وزارت خارجه بر این باور است که ایران بعد از هفتم اکتبر بر اساس رفتار احساسی و اشتباه محاسباتی وارد این بحران شده است، چرا که این برداشت وجود داشت که اسرائیل شکست خورده و در حال سقوط است، در حالی که حداکثر چیزی که فلسطینی ها می توانند به دست بیاورند آتش بس است و این مفهومش پیروزی برای فلسطین نیست. محبعلی به این نکته اشاره داشته است که هرگونه جنگی میان ایران و آمریکا به نفع هیچ کدام از دو کشور نیست و دیگر کشورها همچون چین و اروپا نیز از این جنگ نفعی نخواهند برد، هرچند که روسیه به شدت از این تحولات می تواند سود ببرد. این دیپلمات پیشین در بخش پایانی این گفتگو، این گمان که برخی فکر می کنند از طریق حمله نظامی آمریکا می توانند حاکمیت را از بین ببرند و به نجات ایران کمک کنند را نیز یک اشتباه محاسباتی عنوان کرد و به همین خاطر از نظر ایشان مجموعه جامعه نخبه ایران باید تلاش کنند بین مخالفت با حاکمیت ناکارامد غیر دموکراتیک فعلی با درگیری بیرونی و جنگ با آمریکا تفکیک ایجاد شود.🔺

1️⃣ ایران و آمریکا هر دو مصر هستند که تمایلی به گسترش جنگ ندارند اما این مساله مانع از بروز برخوردهای غیرمستقیم میان دو طرف نشده است به نظر شما این برداشت طرفین از یکدیگر به نوعی می تواند ضامن عدم گسترش جنگ شود یا اینکه این برداشت نهایتا یک طرف را به سمت اشتباه محاسباتی خواهد کشاند که نتیجه ای جز بروز یک جنگ مستقیم میان دو طرف در پی نخواهد داشت؟

▪️اظهارات مقام آمریکایی و ایرانی نشان می دهد که هر دو کشور مایل نیستند وارد جنگ مستقیم شوند ولی باید توجه داشته باشیم که یک جنگ همواره از طریق اتفاقات کوچک و مداوم رخ می دهد. واقعیت این است که ایران و آمریکا مدتهاست وارد یک جنگ اعلام نشده شده اند و این جنگ اعلام نشده می تواند در پی یک حادثه یا یک واقعه تبدیل به جنگ اعلام شده شود. آمریکایی ها در شرایط فعلی علاقه مند نیستند که جنگ در منطقه گسترش یابد ولی همانطور که اعلام کرده اند به خاطر اینکه اسرائیل در جنگ علیه غزه دچار مشکل نشود اجازه هم نخواهند داد طرف ثالثی، بخواهد اسرائیل را تحت فشار بگذارد و یا به آن حمله کند. بنابراین هر کسی که قصد داشته باشد از این مساله به قول آمریکایی ها بهره برداری کند با آن برخورد می کنند. طرف ثالث شامل یمنی ها، عراق ها، حزب الله و حتی ایران است. سیاست آمریکایی ها و واکنش هایش نشان می دهد که کشته شدن آمریکایی ها برای آنها خط قرمز است....


متن کامل گفتگوی ایران فردا با قاسم محبعلی

https://cutt.ly/WwVgNcbq


️کانال مطالعات روابط بین الملل

@motaleeat_ravabt  ⭕️   

https://www.tg-me.com/motaleeat_ravabt
نسخه روسی برای جزایر ایرانی.docx
16.4 KB
نسخه روسی برای جزایر ایرانی ؛ روسیه به دنبال چیست؟

فریدون مجلسی/ ماهنامه آینده نگر / دی 1402

️کانال مطالعات روابط بین الملل

@motaleeat_ravabt  ⭕️   

https://www.tg-me.com/motaleeat_ravabt
/فارن پالیسی/

▫️بحران در دریای سرخ؛ چین به ایران فشار نمی آورد؛ چرا؟

▫️انتخاب

#بخش_اول

"جان آلترمن"، مدیر برنامه خاورمیانه مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی در مطلبی در نشریه "فارن پالیسی" نوشت، مارس سال گذشته، پس از انعقاد توافقی برای از سرگیری روابط دیپلماتیک بین ایران و عربستان با میانجیگری چین، احساس رضایت را در چهره وانگ یی، وزیر امور خارجه پیشین این کشور کاملا مشهود بود. چین نه تنها کاری کرده بود که بسیاری آن را غیرممکن تلقی می کردند، بلکه تنها کشوری بود که می توانست چنین میانجیگری ای را صورت دهد. ایران و عربستان روابط خصمانه ای با یکدیگر داشتند، اما هر دو به چین اعتماد داشتند. ایالات متحده روی امنیت خاورمیانه متمرکز بود، اما این چین بود که در حال فراهم کردن زمینه چنین امنیتی در منطقه بود. موفقیت وانگ در برقراری این آشتی دیپلماتیک نشانه دیگری از پررنگ تر شدن نقش چین در خاورمیانه بود.

به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»،  در ادامه این مطلب آمده است: با این حال، طی 4 ماه گذشته خبری از دیپلماسی با اعتماد به نفس چین در منطقه نبوده است. در حالی که خاورمیانه وارد چرخه ای از خشونت های ادامه دار شده است، و به رغم حمایت بیش از 50 ساله پکن از فلسطینیان، روابط نزدیک این کشور با اسرائیل در طی بیش از یک دهه اخیر و ده ها میلیارد دلار سرمایه گذاری چینی ها در ایران، عربستان، مصر و دیگر کشورهای منطقه نشانی از میانجیگری چینی و دیپلماسی این کشور نمی توان دید.گذشته آن، در حالی که 3 ماه حملات حوثی ها به کشتی های تجاری در دریای سرخ موجب آسیب دیدن تجارت چین شده و برخی از شرکای منطقه ای این کشور را با تنگنا مواجه نموده است، ظاهرا پکن یا قادر نیست و یا تمایلی به برداشتن هر گونه گام دیپلماتیک، نظامی یا اقتصادی برای پیشبرد منافع گسترده خود ندارد، چه برسد به منافع شرکایش.

اقدامات و یا بهتر بگوییم بی عملی چین در طی 4 ماه گذشته نشان می دهد که به رغم دهه ها سرمایه گذاری در خاورمیانه، تمرکز منطقه ای اصلی چین در خاورمیانه، همچنان تضعیف ایالات متحده است. هرچند چین در سال های اخیر به واقع به یک بازیگر منطقه در خاورمیانه تبدیل شده است، اما همچنان به شکلی واضح در حال ایفای نقشی خودخواهانه است.دشوار می توان استدلال کرد که تحولات منطقه به صورت مستقیم زیانی را متوجه منافع چین نمی کند. بیایید از حملات حوثی ها شروع کنیم. بر اساس برخی آمارها، 90 درصد از کشتی های کانتینری ای که به صورت عادی از جنوب دریای سرخ تردد می کردند، برای عبور نکردن از این آبراه مسیر خود را تغییر داده اند. در شرایط عادی حدود یک سوم حمل و نقل کانتینری جهان از طریق دریای سرخ انجام می گیرد و 40 درصد بار تجارت بین آسیا و اروپا بر دوش این آبراه مهم بین المللی است. وقفه پیش آمده در تردد کشتی ها در این آبراه هزینه حمل و نقل کانتینری را 3 تا 4 برابر افزایش داده است. تاخیر در تحویل محموله ها به دلیل انتخاب مسیری طولانی تر توسط کشتی ها، زنجیره های عرضه را نیز مختل کرده است.

چین نه تنها کشوری با حجم بالای تجارت بین المللی است، بلکه کشوری فعال در عرصه دریانوردی است. اختلال در تجارت بین المللی هم به صورت مستقیم چین را تحت تاثیر قرار می دهد و هم سرمایه گذاران را وادار می سازد تا برای در امان ماندن از اختلال های مشابه آینده، زنجیره های تامین کالایی شان را محدود به کشورهای نزدیکتر به سواحل خود کنند.


️کانال مطالعات روابط بین الملل

@motaleeat_ravabt  ⭕️   

https://www.tg-me.com/motaleeat_ravabt
/فارن پالیسی/

▫️بحران در دریای سرخ؛ چین به ایران فشار نمی آورد؛ چرا؟

▫️انتخاب

#بخش_پایانی

وضعیت موجود بر سرمایه گذاری های چین در خاورمیانه نیز تاثیر می گذارد. چین ده ها میلیارد دلار در تاسیسات دریای سرخ سرمایه گذاری کرده، نه تنها در پایگاه نظامی خود در جیبوتی، بلکه در تاسیسات بندری، خطوط ریلی، کارخانجات و سایر پروژه ها در شرق آفریقا، عربستان و سودان.در سراسر منطقه نیروهای نیابتی ایران حملاتی را به منافع اسرائیل طراحی و اجرا می کنند؛ کشوری که به نوبه خود در طی حدود دو دهه اخیر مرتب در حال افزایش مراودات با چین بوده است. بر اساس آمارهای موسسه انستیتوی امریکن انترپرایز، چین در طی 10 سال گذشته حدود 9 میلیارد دلار در اسرائیل سرمایه گذاری و پروژه هایی به ارزش 3 میلیارد دلار اجرا نموده است.

هرچند عده معدودی از کارشناسان انتظار دارند چین ایران را کنترل کند، چه برسد به نیروهای نیابتی این کشور در منطقه، اما جالب اینجاست که چین حتی تلاشی نیز در این زمینه صورت نداده است. اما در این بحران چین فرصت هایی نیز برای خود می بیند.

چین 2 اقدام برای بهره برداری از این بحران صورت داده است. گام نخست انتقاد از آمریکا بوده تا خود را همراستا با کشورهای جنوب در انتقاد از نقش آمریکا در خاورمیانه نشان دهد. روزنامه چاینا دیلی در ماه اکتبر در یادداشتی نوشت، ایالات متحده در جنگ غزه «در سمت نادرست تاریخ» ایستاده است و «باید با کمک به جلوگیری از ایجاد یک بحران انسانی بزرگتر در نوار غزه به مسئولیت جهانی خود به عنوان تنها ابرقدرت جهانی عمل نماید.» سایر روزنامه های چینی نیز تلاش کردند خود را با موج ضد آمریکایی و ضد اسرائیلی شکل گرفته در کشورهای جنوب همراه سازند و گاه تلویحا و گاه صراحتا استدلال کنند که جانبداری آمریکا از اسرائیل مانع از پیگیری راه حل دو کشوری شده است.

دومین اقدام چین با هدف حفاظت از منافع اقتصادی فوری خود صورت گرفته است. تقاضا برای اجاره کشتی های چینی که به عقیده شرکت های حمل کالا احتمالا از حملات حوثی ها در امان هستند رو به افزایش است. برخی کشتی های عبوری از دریای سرخ این پیام را مخابره می کنند که "تمام خدمه شان چینی هستند" تا بلکه از حمله یمنی ها در امان بمانند. چین تلاش دارد نشان دهد که دیپلماسی اش در تلاش برای وفق دادن خود با شرایط به سرعت تغییر منطقه است. این کشور همچنین می خواهد اینگونه نشان دهد که کوشش می کند کارهایی دشوار انجام دهد که منافع مشترک همه کشورها را تامین می کند. اما در حقیقت مقام های چینی در وضعیتی کاملا انفعالی قرار دارند و در جستجوی راه هایی حاشیه ای برای پیشبرد منافع خود به قیمت قربانی شدن منافع شرکا و متحدانشان هستند.

این یک منطق "برد-برد" که چین اغلب ادعا می کند در حال پیشبرد آن است نیست. چین در حاشیه اتفاقات خاورمیانه نشسته است، در حالی که همه از جمله خود چین در حال متحمل شدن زیان هایی هنگفت هستند.


️کانال مطالعات روابط بین الملل

@motaleeat_ravabt  ⭕️   

https://www.tg-me.com/motaleeat_ravabt
/وال استریت ژورنال/

▫️سیاست خارجی دولت دوم ترامپ: متحدان کمتر، تجارت کمتر، وفاداران بیشتر / کار بین ایران و ترامپ به جا‌های خطرناک می‌کشد؟

▫️انتخاب

#بخش_اول

"الکس لیری" و"اندرو رستوکیا" در یادداشتی در روزنامه "وال استریت ژورنال" نوشتند: در حالی که ترامپ به دستیابی به جایگاه کاندیدای منتخب حزب جمهوری خواه در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نزدیک تر می شود، پس از اظهارات جنجالی وی مبنی بر اینکه اگر هر کشور  عضو ناتو در افزایش سهم بودجه نظامی خود کوتاهی کند، وی روسیه را تشویق به حمله به آن کشور خواهد کرد، خط مشی سیاست خارجی وی بیش از پیش آشکار شده است. دیدگاه های ترامپ ادامه همان سیاست های دوره نخست ریاست جمهوری اوست. اما اگر مجددا به پیروزی برسد، در حالی که تلاش می کند آمریکا را بیش از پیش از پیمان های نظامی و اقتصادی پرسابقه جهانی خارج سازد، این بار با جهانی بی ثبات تر مواجه خواهد بود. به علاوه، وی این بار برای محقق کردن خواسته هایش، تیمی وفادار تر از مقامات امنیت ملی در کنار خود خواهد داشت.
 
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: وی مشخصا نگفته که چه برنامه ای برای مدیریت مناقشات کنونی از جمله جنگ در خاورمیانه دارد، اما مدعی شده که می تواند جنگ اوکراین را ظرف 24 ساعت خاتمه دهد. ترامپ تلاش دارد شیوه حکمرانی غیرقابل پیش بینی خود و روابطش با سیاستمداران برجسته جهان نظیر ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، شی جینپینگ، رئیس جمهور چین و کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی را به عنوان توانایی های منحصر به فرد خود به رای دهندگان آمریکایی بفروشد.
 
در حالی که اعضای هر دو حزب مطرح آمریکا نگران تشدید بی ثباتی در جهان هستند، بایدن رئیس جمهور آمریکا روز سه شنبه اظهارات ترامپ در خصوص ناتو را "شرم آور، خطرناک و غیرآمریکایی توصیف کرد.»سابقه اعتقاد ترامپ به اینکه سایر کشورها از آمریکا سوء استفاده می کنند، به قبل از رقابت های انتخاباتی سال 2016 بر می گردد و به تشدید یک روحیه انزواطلبانه در حزب جمهوری خواه و در عین حال سرکوب تمایلات هر دو حزب جمهوری خواه و دموکرات به انعقاد توافقات تجاری چند ملیتی کمک کرده است. 
 
ویلیام وولفورث، استاد سیاست خارجی کالج دارتموث در این باره گفت: «احتمال یک مرزبندی واقعی در تعهدات دولت آمریکا در قبال جهان هرگز تا این حد جدی نبوده است.»

 ترامپ پیشنهاد کرده که یک تعرفه 10 درصدی بر کل کالاهای وارداتی بر آمریکا اعمال شود، اقدامی که بنگاه های اقتصادی و مدیران شرکت های بزرگ آن را برای اقتصاد آمریکا مخرب می دانند. وی همچنین تمایل دارد یک جنگ تعرفه ای با خودروسازان اروپایی به راه بیاندازد و وعده داده که پس از بازگشت به قدرت پیمان اقتصادی دولت بایدن با 13 کشور ایندو-پاسیفیک را ملغی خواهد کرد. ترامپ روز دوشنبه با تعدادی از سناتورهای آمریکایی درباره ایده تبدیل کمک های خارجی به وام صحبت کرد.
 
نادیا شادلو، تحلیلگر ارشد انستیتوی هادسون که در دولت اول ترامپ به عنوان معاون مشاور امنیت ملی در امور استراتژی خدمت کرده می گوید: «خط فکری وی این است که اگر می خواهید ما از شما دفاع کنیم، باید هزینه کنید. اگر محیط کسب و کار بهتری می خواهید، محیط کسب و کار بهتری برای ما فراهم کنید.»ترامپ همچنین وعده داده که تولید انرژی در داخل را برای کاهش وابستگی به واردات افزایش خواهد داد و نظارت های سختگیرانه ای را بر موضوع مهاجرت برقرار خواهد نمود.


️کانال مطالعات روابط بین الملل

@motaleeat_ravabt  ⭕️   

https://www.tg-me.com/motaleeat_ravabt
/وال استریت ژورنال/

▫️سیاست خارجی دولت دوم ترامپ: متحدان کمتر، تجارت کمتر، وفاداران بیشتر / کار بین ایران و ترامپ به جا‌های خطرناک می‌کشد؟

▫️انتخاب

#بخش_پایانی

فرد فلیتز، رئیس دفتر سابق جان بولتون، مشاور امنیت ملی برکنار شده دولت ترامپ اظهار داشت: «این طرز فکر، واکنشی به اشتباهات گلوبالیست ها و نئوکان ها در طی 25 سال گذشته است و در میان مردم آمریکا نیز از مقبولیت نسبی برخوردار است.» نظرسنجی ها نشان می دهد که مشخصا تمایل جمهوری خواهان، در دوران ترامپ به ایفای نقش فعالانه آمریکا در مناسبات جهانی کمتر شده است.بازگشت احتمالی ترامپ به اتاق بیضی شکل کاخ سفید در حالی است که دشمنان آمریکا قدرتمندتر از گذشته شده اند.شادلو گفت: «یک تفاوت بزرگ نسبت به گذشته، در مورد محور مختل کنندگان است: روسیه، چین، ایران و کره شمالی... آنها بسیار متحد تر و منسجم تر از گذشته عمل می کنند. این موضوعی است که ترامپ باید آن را مدیریت کند.»
 
در مورد ایران، وی به سیاست های سختگیرانه دوره نخست ریاست جمهوری خود باز خواهد گشت. متحدان ترامپ می گویند وی احتمالا به دنبال وضع تحریم های بیشتر خواهد بود. به گفته نزدیکان ترامپ، وی همچنین ممکن است به دنبال گسترش توافقات ابراهیم برای عادی سازی روابط اسرائیل با کشورهای عربی باشد.در خصوص چین، ترامپ وعده اتخاذ رویکردی سختگیرانه تر را داده و گفته خواهان لغو روابط تجاری با پکن است، اقدامی حقوقی که به صورت اتوماتیک تعرفه های وضع شده بر همه چیز از اسباب بازی گرفته تا هواپیما و مواد صنعتی را بالا خواهد بود. وی از تعرفه های بالای 60 درصد سخن گفته است. احتمال بازگشت ترامپ به قدرت موجب احساس اضطراب در میان رهبران چین می شود.

ایان برمر، رئیس گروه مشورتی اوراسیا با اشاره به تصمیم ژانویه 2020 ترامپ در خصوص  ترور سردار سلیمانی گفت، غیرقابل پیش بینی بودن ترامپ ممکن است موجب شود برخی رهبران جهانی در مورد سرشاخ شدن با آمریکا تجدیدنظر کنند. وی افزود: «ایرانی ها  فهمیدند که ترامپ یک فرد کاملا غیرقابل پیش بینی و کنترل نشده است... من فکر می کنم این استدلال وجود دارد که سیاست ورزی گام به گام و محتاطانه بایدن منجر به این شده که ایرانی ها احساس کنند پیش از مواجهه با هر ریسک جدی ای می توانند از ابزارهای بسیار بیشتری متوسل شوند.»
 
برمر در عین حال افزود، رویکرد رئیس جمهوری سابق می تواند تبعات امنیتی منفی نیز در پی داشته باشد، زیرا هیچ جنگ عمده ای در دوران ریاست جمهوری ترامپ در نگرفت. «درست مثل کلینت ایستوود می ماند: احساس می کنید خوش شانسید؟ چند بار می خواهید با احساس خوش شانسی با چند مناقشه ای که در موردش صحبت می کنیم مواجه شوید؟»


️کانال مطالعات روابط بین الملل

@motaleeat_ravabt  ⭕️   

https://www.tg-me.com/motaleeat_ravabt
▫️آثار داخلی و خارجی کسب بالاترین مقام اجرایی ایرلند شمالی توسط جمهوریخواهان کاتولیک

▫️ایلنا

#بخش_اول

"سید نادر نوربخش"، تحلیلگر ارشد مسائل اروپا با اشاره به دستیابی جمهوریخواهان کاتولیک به بالاترین مقام اجرایی ایرلند شمالی در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا اظهار کرد: در آغاز ماه جاری میلادی در ایرلند شمالی تحولی رخ داد که توجه بسیاری از رسانه ها را به سوی خود جلب کرد. بر این اساس، جایگاه وزیر اول در ایرلند شمالی که بالاترین مقام اجرایی محسوب می‌شود، به میشل اونیل از حزب «شین فین» رسید؛ امری بی‌سابقه که برخی آن را یک پیروزی مهم برای کاتولیک‌ها و ملی‌گرایان خواهان جدایی ایرلند شمالی از بریتانیا می‌دانند. از نظر تاریخی در سال ۱۹۲۲،  جمهوری ایرلند به عنوان یک کشور مستقل با پایتخت دوبلین از بریتانیا جدا شد. با این حال بخش کوچکی در شمال این جزیره با نام ایرلند شمالی تحت حاکمیت بریتانیا باقی ماند و به تدریج تنش‌هایی میان طرفداران سلطنت (اکثراً پروتستان) و طرفداران پیوستن به جمهوری ایرلند (اکثراً کاتولیک) آغاز شد. در نهایت توافق موسوم به  جمعه نیک در سال ۱۹۹۸ به مناقشات گسترده بین دو طرف درگیر در این ناحیه پایان داد؛ مناقشاتی که سه دهه به طول انجامیده بود و حدود سه هزار تن تلفات نیز به همراه داشت.

وی ادامه داد: امروزه، طرفداران ادامه اتحاد با بریتانیا را "اتحادگرایان" می‌نامند، در حالی که هواداران یک ایرلند واحد،"ملی‌گرایان" نامیده می‌شوند. بنابراین ایرلند شمالی همچنان یکی از بخش‌های چهارگانه تشکیل دهنده کشور بریتانیا است. پارلمان این ناحیه نیز ۹۰ کرسی دارد و بر اساس مشارکت بین دو جریان اصلی یعنی اتحادگرایان (پروتستان‌های طرفدار ادامه حکومت بریتانیا بر این ناحیه) و هم ملی‌گرایان (کاتولیک‌های طرفدار جدایی از بریتانیا و پیوستن به جمهوری ایرلند) می‌باشد. این پارلمان در ساختمان‌های استورمونت واقع در شهر بلفاست واقع است. وزیر اول و معاون وزیر به ترتیب دو جایگاه مهم اجرایی در این سازوکار محسوب میشوند که اگرچه از نظر حقوقی اختیارات برابری دارند اما جایگاه وزیر اول از نظر نمادین با اهمیت‌تر است. بر این اساس حزبی که در انتخابات آرای بیشتری کسب می‌کند، پست وزیر اول را به دست می‌آورد، و حزب دوم مقام معاون وزیر اول را به دست می‌آورد، لازم به ذکر است تنوع و تعدد احزاب هم در سمت اتحادگرایان و هم در طرف ملی‌گرایان وجود دارد.

این کارشناس مسائل سیاسی تصریح کرد: حال این نخستین باری است که یک ملی‌گرای ایرلندی رهبری دولت این بخش را برعهده می‌گیرد. این تحول پس از آن صورت گرفت که در آغاز ماه جاری میلادی حزب اتحادگرای دموکراتیک (DUP) که بزرگ‌ترین حزب طرفدار بریتانیا است، بر اساس توافق با دولت مرکزی بریتانیا بر سر کاهش مشکلات تجاری، تحریم دو ساله مشارکت در دولت ائتلافی بر پایه نتایج انتخابات ۲۰۲۲  را پایان داد. در نتیجه میشل اونیل از حزب ملی‌گرای شین فین به عنوان اولین وزیر انتخاب شد و اما لیتل-پنگلی از حزب اتحاد گرای DUP به عنوان معاون وی انتخاب شد. نکته جالب توجه این است که حزب اونیل یعنی شین فین، در طول دوران موسوم به «مناقشات» با گروه مسلح «ارتش جمهوری‌خواه ایرلندی» (IRA) مرتبط بود. جری آدامز ، رئیس سابق شین فین، که در مذاکره تاریخی توافق صلح جمعه نیک نیز نقش داشت، در جایگاه مهمانان مجلس حضور داشت تا نامزدی اونیل را شاهد باشد. اونیل در این مورد اظهار داشته است که «روزهای شهروند درجه دوم بودن دیگر گذشته است و تحول امروز نشان می‌دهد که آن‌ها دیگر هرگز بازنمی‌گردند».


️کانال مطالعات روابط بین الملل

@motaleeat_ravabt  ⭕️   

https://www.tg-me.com/motaleeat_ravabt
▫️آثار داخلی و خارجی کسب بالاترین مقام اجرایی ایرلند شمالی توسط جمهوریخواهان کاتولیک

▫️ایلنا

#بخش_پایانی

وی افزود: با این حال به نظر می‌رسد پس از دوره دو ساله بن بست در امور اجرایی، اولویت بر سر حل مسائل اقتصادی این ناحیه باشد. دولت بریتانیا همچنین موافقت کرد بیش از سه میلیارد پوند به ناحیه ایرلند شمالی برای خدمات عمومی آسیب‌دیده کمک کند. لازم به یادآوری است پس از خروج بریتانیا (انگلستان، اسکاتلند، ولز و ایرلند شمالی) از اتحادیه اروپا، ایرلند شمالی تنها بخشی است که مرز زمینی مشترکی با یکی از اعضای اتحادیه اروپا یعنی جمهوری ایرلند، دارد. با این حال، با توجه به تاریخچه خشونت در این منطقه و حفظ دستاوردهای توافق سه دهه قبل، تصمیم گرفته شد که پست‌های بازرسی مجددا ایجاد نشود این مرز به شکل آزاد و دست نخورده باقی بماند اما در عوض، بازرسی‌هایی میان بخش‌های دیگر بریتانیا (انگلستان، اسکاتلند و ولز) و ایرلند شمالی انجام شود. این موضوع به پروتکل ایرلند شمالی موسوم شد که با برخی مخالفت‌ها روبه‌رو بود.نوربخش گفت: در واقع این سیستم موجب اعتراض شدید پروتستان‌های اتحادگرا شد که معتقد بودند این امر موقعیت ناحیه ایرلند شمالی در مقایسه با بخش‌های دیگر بریتانیا را تضعیف می‌کند. بنابراین، رهبر حزب DUP پس از انتخابات ایرلند شمالی در مه ۲۰۲۲، از تشکیل دولت خودداری کرده بود.

البته تلاش‌های مختلفی برای حل این مشکل صورت گرفت که از جمله آنها می‌توان به چارچوب ویندزور در فوریه ۲۰۲۳ اشاره کرد که سیستمی بود شامل معرفی مسیرهای سبز برای کالاهایی که در ایرلند شمالی باقی می‌ماندند و مسیرهای قرمز (با بازرسی بیشتر) برای کالاهایی که قرار بود به اتحادیه اروپا بروند. با این حال همانطور که اشاره شد بحث جدایی ایرلند شمالی در حال حاضر بیش از آن که تحت تاثیر افکار عمومی و نظرسنجی‌ها باشد به واقعیات جغرافیای سیاسی به ویژه بحث مرز پس از برگزیت وابسته است که شرایط آن بعد از برگزیت به نفع جدایی ایرلند شمالی تغییر کرده است. اگرچه نظرسنجی‌های نشان دهنده اکثریت ساکن این ناحیه همچنان طرفدار باقی ماندن ایرلند شمالی به عنوان بخشی از بریتانیا هستند و نمی‌توان آن را از این نظر با اسکاتلند مقایسه کرد.

وی در پایان خاطرنشان کرد: موضوع دیگر  تعادل جمعیتی بین پروتستان‌ها و کاتولیک‌ها است. کاتولیک‌ها حدود دو پنجم جمعیت را تشکیل می‌دهند و نرخ باروری بالاتر آنها منجر به این گمانه‌زنی شده است که پس از مدتی جمعیت آنها از پروتستان‌ها پیشی خواهند گرفت. حتی همین حالا که پروتستان‌ها در اکثریت‌ هستند، از مجموعه‌ای از فرقه‌های متعدد تشکیل شده‌اند. در نیمی از ایرلند شمالی مردم در مناطق و محلاتی زندگی می‌کنند که عملا نوعی جدایی‌گزینی جغرافیایی بین کاتولیک‌ها و پروتستان‌ها وجود دارد و بسیاری از افراد در این محلات از همان ابتدا با تاکید بر نشانه‌های هویت مذهبی - قومی رشد میکنند.


️کانال مطالعات روابط بین الملل

@motaleeat_ravabt  ⭕️   

https://www.tg-me.com/motaleeat_ravabt
اتوپیای صلح ایرانی؛ با تاکید بر سیاست وحدت در کثرت(بخش پایانی)

دکتر محمد منصور نژاد

ادله شش گانه بالا به خوبی نشان داد که سیاست کثرت در وحدت، جز تفرقه و آسیب چیزی در پی نداشته و به نتیجه موجهی ختم نمی گردد.

4.راهبردها:اما سیاست درست و استراتژی صحیح، پذیرش کثرت برای رسیدن به صلح و وحدت است. (کثرت در وحدت). یعنی عکس مسیری که تا کنون در پیش ما بود. در این تغییر نگاه لازم است:یک: آکادمیسین بپذیرد که تکثر اصالت دارد و اصلا قرار نیست شبیه هم شویم. بلکه باید با حفظ تمایزات، در کنار هم باشیم.....

ادامه مطلب در لینک زیر👇👇👇

B2n.ir/peaceiranianot2024
🔸 لینک دسترسی به سایت فارسی

http://www.iirjournal.ir



⭕️ کانال مطالعات روابط بین الملل

https://www.tg-me.com/motaleeat_ravab
▫️عقب‌ نشینی اوکراین از آودیوکا پیروزی نمادین برای روسیه است

▫️ایلنا

"مهدی مطهرنیا"، کارشناس مسائل آمریکا در خصوص تعلل کنگره ایالات متحده برای ارائه کمک‌های تسلیحاتی به اوکراین و تاثیر آن بر عقب‌نشینی نظامیان کی‌یف از شهر آودیوکا در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا اظهار کرد: در ارتباط با تصرف شهر آودیوکا توسط روسیه که در شرق اوکراین و در شمال دونتسک واقع شده مولفه‌های مختلفی قابل ذکر است. توجه داشته باشید که رسانه‌های روسیه عقب‌نشینی نیروهای اوکراین از این منطقه را یک پیروزی قلمداد کردند اما در واقع پیروزی زمانی حاصل می‌شود که طرف غالب، بتواند به اهداف گوناگون و تعریف شده خود دست پیدا کند. تصرف شهر آودیوکا از آن جهت برای روسیه مهم است که این شهر در سال ۲۰۱۴ یکی از مقرهای اصلی جدایی‌طلبان همسو با مسکو بوده و چیزی در حدود ۴۵ هزار نفر جمعیت دارد. با توجه به ارزش این شهر، حالا عقب‌نشینی اوکراینی‌ها یک پیروزی نمادین برای روسیه به شمار می‌رود که بیشتر در حوزه رسانه خودنمایی می‌کند.

وی ادامه داد: توجه داشته باشید که این پیروزی در زمانی رقم خورده که پوتین چندی دیگر باید در انتخابات ریاست جمهوری روسیه شرکت کند. از سوی دیگر، باید متوجه باشیم که اوکراین موافقت‌نامه‌های نظامی و تسلیحاتی متعددی را با اروپا در دست انعقاد داشته که این برای مسکو چندان قابل پذیرش نیست. روس‌ها با فرماندهی پوتین برای انتخابات آتی کشور خود آماده می‌شوند و در مقابل زلنسکی آینده سیاسی خود را در خطر می‌بیند و همین مسأله برای هر دو طرف محدودیت‌ها و فرصت‌هایی را ایجاد کرده است. موضوع دیگر این است که اوکراینی‌ها با این عقب‌نشینی به دنبال آن هستند تا توجه غرب را بیش از گذشته به سمت خود جلب کنند که در این بین مسأله کمک‌های تسلیحاتی غرب به کی‌یف معنا پیدا می‌کند. این در حالیست که فرمانده جدید نیروهای مسلح اوکراین هم حالا با این عقب‌نشینی در بوته آزمایش و محک قرار گرفته است.

رئیس اندیشکده آینده‌اندیشی سیمرغ تصریح کرد: اگر فرمانده جدید نیروهای مسلح اوکراین بتواند یک پیروزی جدید را برای خود رقم بزند، در نهایت می‌تواند این عقب‌نشینی را یک اقدام استراتژیک اعلام کند. لذا اگر این اتفاق رخ ندهد، اوکراین می‌تواند یک پیروزی دیگر را به نفع روسیه رقم بزند و این در حالیست که زلنسکی هم برای فرار از انتقادها اعلام می‌کند که برای حفظ جان نیروهای نظامی خود دستور عقب‌نشینی را صادر کرده است. توجه داشته باشید که کمبود تسلیحات مجدداً از سوی رئیس جمهوری اوکراین مطرح شده و او برای تحریک غرب این مسأله را در دستور کار خود قرار داده که در کنفرانس امنیتی مونیخ هم مجدداً بر این مبحث تاکید کرد و حتی خواهان ارسال سامانه توپخانه‌ای دوربرد از سوی غرب به اوکراین شد.

وی افزود: زلنسکی در مونیخ اعلام کرد که غرب باید از خود بپرسد که چرا تاکنون پوتین در حال ادامه دادن جنگ است و در نهایت بحث کمک‌های نظامی به کی‌یف را مجدداً مورد اشاره قرار می‌دهد. واقعیت این است که پوتین در مسکو و در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری به دنبال ثبت یک دستاورد جدید است که البته تصرف شهر آودیوکا برای او کافی نیست و از سوی دیگر زلنسکی هم به دنبال تحریک غرب برای دریافت تسلیحات بیشتر است. توجه داشته باشید در زمانه‌ای که انتخابات ایالات متحده آرام آرام به موعد برگزاری نزدیک می‌شود جدال میان دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه هم یک امر عادی به حساب می‌آید و این در حالیست که جمهوری‌خواهان هم سعی می‌کنند با ادبیات خود، تحولات را به نفع طیف خودشان رقم بزنند.

این استاد دانشگاه در پایان خاطرنشان کرد: به موازات این روند بحث کارشکنی مجلس نمایندگان آمریکا در قضیه تایید بسته کمک‌های ۶۰ میلیارد دلاری به اوکراین از سوی بایدن مطرح شده و اساساً رئیس‌جمهوری ایالات متحده محافظه‌کاران را دلیل عقب‌نشینی نیروهای اوکراینی از شهر آودیوکا دانسته است. به همین دلیل نزاع حزبی در آمریکا هم بر این پرونده اثرگذار بوده اما میزان و دامنه آن را باید به گونه‌های مختلف مورد سنجش قرار داد؛ چراکه همین حالا هم دونالد ترامپ در حال حملات پیاپی به بایدن و دموکرات‌ها است و او را زیر فشار قرار داده و بسیاری دیگر در آمریکا معتقدند که عملکرد بایدن موجب تحقیر حزب دموکرات شده است.


️کانال مطالعات روابط بین الملل

@motaleeat_ravabt  ⭕️   

https://www.tg-me.com/motaleeat_ravabt
/فارن افرز/

▫️اگر ترامپ به کاخ سفید بازگردد...

▫️انتخاب

#بخش_اول

پیتر فیور در "فارن افرز" نوشت: اظهارات دونالد ترامپ، رئیس جمهوری سابق ایالات متحده در مورد ناتو در اوایل فوریه با واکنش انتقاد آمیز سریع رهبران جهان مواجه شد. وی که در یک تجمع انتخاباتی در کارولینای جنوبی سخن می گفت اظهار داشت، به عنوان رئیس جمهور آمریکا روسیه را تشویق خواهد کرد «تا هر کاری که دلش می خواهد» با هر یک از اعضای ناتو که سهم 2 درصدی از GDP برای افزایش بودجه دفاعی را نپردازد، انجام دهد. این هدفی بود که اعضای ناتو در سال 2014 بر سر آن توافق کردند. چارلز میشل رئیس شورای اروپا این اظهارات را "بی پروا" خوانده است. ینس استولتنبرگ، دبیر کل ناتو گفته این اقدام «امنیت همه ما را تضعیف می کند.» جو بایدن، رئیس جمهوری آمریکا نیز اظهارات ترامپ را "غیرآمریکایی" توصیف کرده است.

به گزارش سرویس بین‌الملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: این دعوت به جنگ علیه متحدان عضو ناتو شوکه کننده است، اما اهانتی که این اظهارات متوجه سازمان آتلانتیک شمالی می کند، چندان هم غیرمنتظره نیست. ترامپ از مدت ها قبل نارضایتی خود از دیگر اعضای ناتو را علنی کرده است. وی همچین سابقه ای دیرینه در گرم گرفتن با رهبران مستبد جهان دارد که احتمالا هیچ کدام از آنها به گرمی رابطه او با ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه نمی رسد. پس از تجربه نمودن دوره نخست ریاست جمهوری ترامپ، همگان می توانند به خوبی حدس بزنند که چه اتفاقی می تواند در دولت دوم ترامپ رخ دهد، اما از آن زمان تاکنون شرایط محیطی حول ترامپ تغییر کرده و از این رو، دولت احتمالی بعدی وی تجربه ای بسیار پرآشوب تر خواهد بود.

ترامپ از زمان ترک اتاق بیضی نظرات خود را تغییر نداده است، اما محیط اطراف وی در داخل و خارج و احتمالا درک ترامپ از نحوه اداره قدرت اجرایی تحول قابل توجهی را شاهد بوده است. وضعیت واشنگتن به نحو قابل توجهی خطرناک تر از سال های ریاست جمهوری نخست وی است و چند جنگ در جریان است که موجب تشدید رقابت قدرت های بزرگ و نگرانی نظم لیبرال غربی شده است.

به علاوه، ترامپ زمانی که از قدرت بر کنار بود، اقداماتی انتقالی را به انجام رسانده که در دور نخست انجام نداده بود. دگرگونی های حزب جمهوری خواه و تهیه فهرست مفصلی از دوستان و دشمنان موجب شده تا او و تیمش در موقعیت بهتری برای تغییر سیاست بروکراتیک به سود اهداف خود قرار بگیرد. کشورهایی که در دولت دوم ترامپ پیشرفت خواهند نمود شامل رقبا و دشمنان آمریکا از جمله کشورهای چین و روسیه هستند و آنهایی که بیشترین آسیب را خواهند دید، دوستان سنتی ایالات متحده نظیر کشورهای اروپایی، ژاپن و شرکای این کشور در نیمکره غربی هستند.البته سیاست های دقیق دولت آینده ترامپ را نمی توان از هم اکنون پیش بینی کرد، حداقل به این دلیل که آنها نیز ویژگی های شخصیتی رئیس جمهور احتمالی آینده یعنی احساساتی، شلخته و پریشان بودن را دارا هستند. بازگشت وی به قدرت موجب خواهد شد که جهان چهره ای یکجانبه گراتر، گوشه گیرتر و گاهی تهاجمی تر از ایالات متحده ببیند که تمایل چندانی به تقویت ساختارهای ژئوپلتیک و ارزش های لیبرالی که هم اکنون نیز تحت فشار قرار دارند نخواهد داشت.

صرف نظر از رشد قابل توجه نیکی هیلی در نظرسنجی ها، ترامپ در مسیر انتخاب شدن به عنوان کاندیدای اصلی جمهوری خواهان در انتخابات ریاست جمهوری ماه نوامبر قرار دارد و در نظرسنجی های سراسری نیز شانه به شانه جو بایدن حرکت می کند. با توجه به اینکه کارشناسان امنیت ملی هر روز تلاش زیادی را صرف ارزیابی تبعات شوک های ژئوپلتیک احتمالی ای می کنند که  احتمال به وقوع پیوستن آنها به شدت پایین است، ضرورت دارد که کشورها برای یک کاخ سفید دیگر تحت رهبری ترامپ و فهم چالش هایی که چنین دولتی می تواند متوجه امور بین المللی نماید برنامه ریزی کنند.


️کانال مطالعات روابط بین الملل

@motaleeat_ravabt  ⭕️   

https://www.tg-me.com/motaleeat_ravabt
/فارن افرز/

▫️اگر ترامپ به کاخ سفید بازگردد...

▫️انتخاب

#بخش_پایانی

نظرات کلی ترامپ در مورد جهان امروز اندکی متفاوت از دوره نخست ریاست جمهوری وی است. بر اساس همه شاخص ها، وی همچنان معتقد است که شبکه ائتلاف جهانی واشنگتن بهترین مسیر برای تامین امنیت اقتصادی و رفاه آمریکاست و این کشور می تواند منافع گسترده ای از قِبل تعامل با دیکتاتورها ببرد تا از روابط عمیق با متحدان دموکراتیکش. به علاوه اینکه یک سیاست خارجی یکجانبه و به شدت متکی به بده بستان و معامله بهترین راه برای تعامل با دوستان و دشمنان آمریکاست. وی همچنین به تلفیق منافع آمریکا با منافع شخصی اش در چه حوزه سیاسی و چه حوزه مالی ادامه می دهد.انچه نسبت به دوره قبلی تغییر کرده این است که بسیار کمتر از دولت قبلی محتمل است که اعضای دولت جدید ترامپ جلوی اقدامات نابخردانه وی را بگیرند.

در دوره نخست، بسیاری از مهمترین اعضای تیم امنیت ملی وی و متحدان جمهوری خواهش درکنگره نظرات سنتی حزب جمهوری خواه دنبال می کردند.زمانی که ترامپ ابراز علاقمندی کرد که در مسیری متفاوت قدم بردارد، آنها از دسترسی و نفوذ لازم جهت توضیح اشتباه بودن این ایده ها برخوردار بودند و اغلب می توانستند وی را متقاعد سازند. کاملا روشن است که این بار نیز چنین گارد ریل هایی در اطراف وی وجود خواهد داشت تا جلوی خروج وی از جاده حکمرانی عقلانی را بگیرد.اما ترامپ با طبقه بندی مجدد زیردستانش به نحوی که قادر باشد از نظر اداری آنها را صورت دسته جمعی اخراج کند، طرح هایی را جهت مرعوب نمودن بروکراسی اداری اطراف خود توسعه داده است. 

از نظر تئوریک، کنگره همچنان می تواند دست یک رئیس جمهور ماجراجو را ببندد. اگر دموکرات ها قادر باشند کنترل سنا را حفظ کنند یا کنترل مجلس نمایندگان را بازپس بگیرند، قادر خواهند بود از قدرت خود برای دیکته کردن اقداماتی که قوه مجریه می تواند یا نمی تواند انجام دهد استفاده نمایند. اما این ابزارهای تقنینی، ضعیف تر از چیزی هستند که به نظر می رسند. به طور مثال، کنگره قانونی را تصویب کرده که راه رئیس جمهور برای خروج رسمی از ناتو را دشوار می سازد، اما این قانون از نظر انطباق با قانون اساسی مشکوک به نظر می رسد. در ثانی رئیس جمهوری که در سیاست های خود پایبندی به این اتحاد ها را انکار می کند  و به طور مثال تعداد تفنگداران آمریکایی اعزامی به ماموریت های ناتو را به صفر می رساند می تواند به شکلی موثر و حتی بدون نیاز به خروج رسمی از یک ائتلاف، آن را تضعیف نماید.

اما شاید مهمترین دلیلی که دولت دوم ترامپ از دولت نخست آن متفاوت خواهد بود تغییرات در محیط ژئوپلتیک خارجی است. اگر وی به اتاق بیضی کاخ سفید برگردد، باید در یک جهان بسیار آشفته تر از گذشته عمل نماید. در سال 2017، ترامپ در حالی به قدرت رسید که دوره پسا جنگ سرد رو به اتمام بود.

تنش هایی با چین و جنگ هایی داغ علیه طالبان و داعش در خارومیانه در جریان بود، اما وضعیت امروز به مراتب بغرنج تر است. اکنون ترامپ در حالی برای ورود مجدد به کاخ سفید آماده می شود که ایالات متحده با جنگ هایی داغ و گسترده در شرق اروپا و خاورمیانه، افزایش ریسک درگیری در تنگه تایوان و دریای چین جنوبی، بالا رفتن تنش ها با ایران و کره جنوبی و سایر بحران ها مواجه است. یک جهان آشفته و متلاطم مستلزم تعامل بین المللی بیشتر و نوعی از نقش راهبرانه است که واشنگتن اغلب از سال 1945 تاکنون ایفا نموده است، اما اگر ترامپ برگردد، درست عکس این موضوع رخ خواهد داد.


️کانال مطالعات روابط بین الملل

@motaleeat_ravabt  ⭕️   

https://www.tg-me.com/motaleeat_ravabt
▫️شبح جنگ اروپا با روسیه بر سر کنفرانس مونیخ

▫️ايسنا

وعده نخست‌وزیر دانمارک برای ارسال تمام توپخانه‌های این کشور به اوکراین آنچنان در کنفرانس امنیتی مونیخ صدا کرد که نشان داد شبح جنگ با روسیه تا چه حد بر سر قاره سبز و این کنفرانس سایه افکنده است.نشریه آمریکایی در گزارشی به مناسبت پایان کنفرانس امنیتی مونیخ، به سایه‌افکندن شبح جنگ بر سر اروپا پرداخته است.

به گزارش"فارن پالسی"، کنفرانس امنیتی مونیخ در حالی به پایان رسید که «تهدید قریب‌الوقوع درگیری روسیه با اروپا رهبران جهان را دچار نوعی پریشانی ملموس کرده است». با تشدید تنش‌ها میان روسیه و غرب، بحث‌ها در کنفرانس مونیخ بر آمادگی اروپایی‌ها در مقابله با چالش‌های ناشی از اقدامات روسیه متمرکز بود.یکی از مهم‌ترین لحظات این کنفرانس زمانی بود که در روز شنبه نخست‌وزیر دانمارک خبری غیرمنتظره را اعلام کرد؛ اینکه دانمارک قرار است تمام تسلیحات توپخانه‌ای موجود در انبارهای خود را به اوکراین ارسال کند. این اقدام نه‌تنها در جنگ با روسیه به یاری اوکراین می‌آید، بلکه تلنگری است برای دیگر کشورهای اروپایی تا حمایت‌های خود از اوکراین را تسریع و تقویت کنند.

دیگر مقامات دفاعی مانند وزیر دفاع استونی هم با هشدار نسبت به قصد روسیه برای برهم‌زدن ثبات اروپا، وضعیت را پرتنش‌تر از قبل کردند. وزیر دفاع سوئد در اوایل سال میلادی جاری اظهاراتی درباره لزوم آمادگی برای حمله روسیه مطرح کرد و همتای انگلیسی او نیز نسبت به تلاش‌های روسیه برای تضعیف دموکراسی‌های غربی هشدار داد.

به گزارش فارن پالسی، با وجود مطرح‌شدن درخواست‌هایی برای افزایش حمایت نظامی از اوکراین، هنوز چالش‌های چشمگیری در افزایش تولید تسلیحاتی اروپا وجود دارد که برآورده‌کردن نیازهای تسلیحاتی و تجهیزاتی اوکراین را ناممکن کرده است. رهبران اروپایی برای تقویت توانایی‌های دفاع کی‌یف در حال بررسی گزینه‌های مختلفی هستند، از جمله صدور اوراق قرضه جنگی. بااین‌حال، برخی تحلیلگران نسبت به موثر بودن این اقدامات ابراز تردید کرده و خواستار یک استراتژی جامع‌تر برای رسیدگی به تنش‌های فزاینده و تضمین امنیت این منطقه شده‌اند.

یکی دیگر از بحث‌های داغ حاکم بر کنفرانس امنیتی مونیخ مسئله مقابله با دولت‌هایی مانند «ولادیمیر پوتین» رئیس‌جمهور روسیه بود که غرب آن‌ها را «مستبد» می‌داند. «ولودیمیر زلنسکی» رئیس‌جمهور اوکراین با انتقاد از استراحت دوهفته‌ای کنگره آمریکا آن هم بدون اینکه بودجه ۶۰ میلیارد دلاری اوکراین تصویب شده باشد، گفت «دیکتاتورها به تعطیلات نمی‌روند» و خواستار تصویب هرچه سریع‌تر بودجه حمایتی کاخ سفید برای اوکراین شد.
تاخیر پیش‌آمده در تصویب بودجه حمایتی اوکراین در کنگره آمریکا که شامل کمک‌هایی حیاتی برای ارتش این کشور است، موجب نگرانی و استیصال متحدان اروپایی ایالات متحده شده است. این لایحه حاوی حمایت‌هایی است که نقش کلیدی در توان اوکراین برای مقابله با روسیه داشته و تصویب‌نشدن آن کی‌یف را در موقعیت آسیب‌پذیری داده است.بر اساس این گزارش، نقش چین بیش‌ازپیش بر پیچیدگی این وضعیت افزوده و نگرانی از درگیرشدن این کشور در مناقشه اوکراین مقامات غرب را نگران کرده است. این در حالی است که مقامات چین متذکر شده‌اند به هیچ یک از طرفین درگیر در این جنگ سلاح ارسال نخواهند کرد. بااین‌حال، چین تبادلات تجاری خود را با روسیه حفظ کرده و از این راه به توان اقتصادی مسکو برای ادامه جنگ کمک کرده است.در در میان این چالش‌ها، نشانه‌هایی از پیشرفت کشورهای ناتو در زمینه تصویب بودجه‌های دفاعی استاندارد مشاهده می‌شود. کشورهای ناتو استاندارد خود در بودجه نظامی را ۲ درصد تولید ناخالص داخلی می‌دانند که البته تا امروز کشورهای اندکی در عمل این استاندارد را محقق کرده‌اند؛ اما نگرانی از بروز جنگ در اروپا و حمله روسیه کشورهای عضو ناتو را بر آن داشته تا به‌سوی تحقق‌بخشیدن به این استاندارد حرکت کنند.

با تداوم تشدید تنش‌ها، اروپا حالا خود را در یک مقطع حساس دیده و با چشم‌انداز درگیری قریب‌الوقوع دست‌وپنجه نرم می‌کند. تصمیماتی که قاره سبز در روزها و هفته‌های آتی می‌گیرد، چشم‌انداز امنیتی این منطقه را در سال‌های آینده شکل خواهد داد.


️کانال مطالعات روابط بین الملل

@motaleeat_ravabt  ⭕️   

https://www.tg-me.com/motaleeat_ravabt
/فارن افرز/

▫️چه شد که اردوغان گردش به شرق کرد؟

▫️انتخاب

#بخش_اول

سونر کاگاپتی در "فارن افرز" نوشت:  در اواخر ژانویه، پارلمان ترکیه با پیوستن سوئد به ناتو موافقت کرد و به دو سال مانع تراشی دولت ترکیه در این زمینه پایان داد. ظاهرا دلیل مخالفت آنکارا با عضویت سوئد در این ائتلاف نظامی این بود که استکهلم به اعضا و تامین کنندگان مالی حزب کارگران کردستان (پ ک ک) که یک گروه تروریستی شناخته می شود اجازه داده بود تا دهه ها در خاکش فعالیت کنند. اما به محض اینکه رئیس جمهوری ترکیه به آنچه هدف اصلی اش بود رسید، مخالفت ترکیه با عضویت سوئد برطرف شد. آنکارا خواهان دریافت 40 فروند جنگنده اف 16 از ایالات متحده برای تجهیز و ارتقای ناوگان نیروی هوایی ترکیه و فرصتی برای دیدار اردوغان با بایدن در کاخ سفید بود.
 
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب امده است:  اینکه واشنگتن با این معامله تسلیحاتی 23 میلیارد دلاری موافقت کرده موضوع کم اهمیتی نیست. ممنوعیت نانوشته فروش تسلیحات آمریکایی به ترکیه از زمان خرید سیستم های دفاع موشکی روسی در سال 2017 برقرار شده بود. در آن زمان، کنگره درخواست ترکیه برای خرید اف 16 را بی پاسخ گذاشت و مقام های آمریکایی و قانون گذاران این کشور از آنکارا بابت خرید تسلیحات از یک کشور متخاصم ناتو انتقاد کردند. جو بایدن همچنین تنها رئیس جمهور آمریکا در طول حضور 2 دهه حضور اردوغان در قدرت است که وی را به کاخ سفید دعوت نکرده است.

ایالات متحده مشتاق است که روابط کشورهای درون ناتو را ارتقا ببخشد و هرگونه دو دستگی در درون این ائتلاف را از میان بردارد. همه این دلایل موجب شده تا اردوغان (که تا بهار امسال عمدتا با بی محلی کاخ سفید مواجه شده بود) بتواند یک پیروزی دیپلماتیک به دست بیاورد. آمریکا حتی این چراغ سبز را نشان داده که بایدن ممکن است به زودی همتای ترک خود را به کاخ سفید دعوت نماید.
 
برخی تحلیلگران این معامله را نشان دهنده یک ریسِت عمده در روابط آمریکا با ترکیه تلقی می کنند. اجازه به سوئد برای عضویت در ناتو ممکن است نشانه ای از آغاز یک دوره گرم در روابط بین آنکارا و غرب به نظر برسد و این سیگنال را ارسال نماید که ترکیه با اعضای محوری ناتو در تمام زمینه ها هماهنگی نزدیک تری خواهد داشت.

اما چنین برداشتی از گرایش های ژئوپلتیک واقعی ترکیه صحیح به نظر نمی رسد. اتفاقا این توافق نشان دهنده ماهیت اساسا معامله محور سیاست خارجی اردوغان است، رهبری که در جستجوی تحقق بلندپروازی های خود مایل به نگاه به شرق، غرب، شمال و جنوب است. در واقع، یک تغییر جهت عمیق تر و مهمتر در درون ترکیه در جریان است. تغییری که حتی با وجود موضع آشتی جویانه فعلی در خصوص گسترش ناتو، ترکیه را از غرب دور می کند.
 
دست کم از آغازین سال های قرن حاضر، نخبگان سیاسی متمایل به غرب سال های نه چندان دور ترکیه، کنترل خود را بر جامعه ای که از زمان تاسیس ترکیه مدرن در سال 1923 در حال راهبری آن بودند از دست داده اند. اردوغان نماد چنین تغییر جهتی است، هرچند به طور کامل مسئول وقوع آن نیست. 
 
بر خلاف مصطفی کمال آتاتورک که از استان های اروپایی امپراطوری عثمانی آمده بود، خواستگاه رجب طیب اردوغان، آناتولی سنتی و مذهبی است و وی وابستگی های احساسی و سیاسی کمتری نسبت به غرب دارد. لنگر ترکیه جدیدی که وی ساخته نه در اروپا بلکه در درون خاک ترکیه قرار دارد. 
 
این بدان معنا نیست که ترکیه کرسی خود بر دور میز غرب را ترک خواهد کرد. هر چه باشد، تلاش ترکیه برای پیوستن به غرب که سابقه آن به اولین تلاش های نخبگان عثمانی در اوایل قرن هجدهم برای اروپایی نمودن این کشور برمی گردد، به اندازه تاریخ شکل گیری خود اروپای مدرن قدمت دارد. اما می توان انتظار داشت ترکیه، که در حال حاضر مرکز ثقل آن در آناتولی قرار دارد، جایگاه خود به عنوان یک قدرت هیبریدی را جایی در میانه غرب و بقیه جهان تعریف نماید.


️کانال مطالعات روابط بین الملل

@motaleeat_ravabt  ⭕️   

https://www.tg-me.com/motaleeat_ravabt
/فارن افرز/

▫️چه شد که اردوغان گردش به شرق کرد؟

▫️انتخاب

#بخش_پایانی

برای دهه های متمادی یک چشم انداز اروپازده بر سیاست خارجی ترکیه حاکم بود، اما ترکیه جدید بدون توجه به اهداف یا اولویت های غربی آزادانه با سایر کشورها تعامل می کند، زیرا ترکیه اکنون جهان را از پشت یک عینک آناتولیایی نگاه می کند.

با وجود شیفتگی کمالیست ها نسبت به غرب و تعریف هویت خود به عنوان یک هویت اروپایی، اروپا تمایل چندانی به رابطه با ترکیه نشان نداد. در سال های 1995 تا 2013 و در جریان گسترش سریع اتحادیه اروپا پس از فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد، این اتحادیه 16 عضو جدید پذیرفت. ابتدا به نظر می رسید که ترکیه هم ممکن است به این گروه بپیوندد. فرآیند پذیرش که قبل از پایان جنگ سرد در سال 1987 آغاز شده بود، با روی کار آمدن اردوغان در سال 2003 جان تازه ای گرفت، زیرا بسیاری از ناظران اروپایی او را یک اسلامگرای معتدل می شناختند که عمیقا معتقد به تقویت نهادهای دموکراتیک است. در سال 2005 اتحادیه اروپا گفتگوهای رسمی برای عضویت را با ترکیه آغاز کرد.اما در نهایت ترکیه راهی به درون اتحادیه پیدا نکرد. ظاهرا فرانسه و آلمان تمایلی به استقبال از ترکیه نداشتند و کمک کرد که ترکیه در آناتولی لنگر بیاندازد.

حزب عدالت و توسعه اردوغان تجسم عینی رشد اهالی آناتولی در ساختار سیاسی و اداری این کشور است. حزب عدالت و توسعه ماشینی است که سوخت آن رای دهندگان، بنگاه های اقتصادی، نخبگان و یک ویژگی انسانی است که ریشه در بخش داخلی آناتولی و ساحل دریای سیاه دارد، منطقه ای که والدین اردوغان متعلق به آن هستند. تعداد زیادی سیاستمدار از این منطقه در کابینه های اردوغان حضور داشته اند. در بروکراسی اداری ، دادگاه های عالی و رسانه های خبری مطرح نیز همین اصل صادق است و بسیاری از پست ها توسط اهالی آناتولی که سمپاتی خاصی به رئیس جمهور دارند اشغال شده اند.
 
غلبه اهالی آناتولی بر سپهر سیاست در ترکیه محصول تغییرات جمعیتی این کشور در طی دهه های گذشته و کاهش نفوذ نخبگان سکولار در جامعه این کشور است. اردوغان بیش از آنکه دلیل این پدیده باشد، یکی از نتایج و تبعات آن است. نخبگان جدید آناتولیایی ترکیه عنان امور را در دست گرفته اند و دیگر هویت ترکیه را در چهارچوب اصولی که آتاتورک و پیروان کمالیست وی تعریف کرده بودند تعریف نمی کنند. آنها اسلام را نیز بخشی از هویت ملی ترکیه می دانند. 
 
بهترین راه برای ایالات متحده جهت نزدیکی به ترکیه به رسمیت شناختن واقعیت های جدید عرصه سیاسی ترکیه است. ترکیه جدید هویت های بسیاری دارد که هیچ کدام از آنها انحصاری نبوده و به آسانی قابل طبقه بندی نیستند. اگر ترکیه یک کشور خاورمیانه ای است، در عین حال تنها کشور خاورمیانه است که در دریای سیاه نیز یک قدرت به حساب می آید. و اگر یک کشور اروپایی است، تنها دولت اروپایی است که دارای مرز مشترک با ایران است و اگر یک قدرت اوراسیایی است، تنها کشور اوراسیاست که عضو ناتو است.


️کانال مطالعات روابط بین الملل

@motaleeat_ravabt  ⭕️   

https://www.tg-me.com/motaleeat_ravabt
/نشنال اینترست/

▫️تهاجم نظامی احتمالی آمریکا به ایران چه شرایطی را رقم خواهد زد؟ / چین روسیه مخالفت خواهند کرد؛ عربستان و اسرائیل از هزینه‌های جنگ واهمه دارند؛ انگلیس و فرانسه هم مجبور می‌شوند از اقدام آمریکا فاصله بگیرند

▫️انتخاب

#بخش_اول

"رابرت فارلی"، استاد دانشگاه کنتاکی آمریکا در یادداشتی در نشریه"نشنال اینترست" نوشت: تعداد معدودی در هیئت حاکمه آمریکا خواهان استفاده از گزینه نظامی جهت ساقط نمودن جمهوری اسلامی ایران هستند و علاوه بر اینکه چنین گزینه‌ای احتمال موفقیت چندانی ندارد، تمایل زیادی نیز برای پرداختن هزینه‌های ضروری جهت به نتیجه رسیدن چنین عملیاتی وجود ندارد. با این همه، ارزیابی این موضوع که جنگ برای تغییر رژیم در ایران چه وضعیتی ممکن است به بار بیاورد می‌تواند جالب توجه باشد. 

به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، تهاجم نظامی به ایران و دیکته نمودن خواسته‌های آمریکا به یک تهران اشغال شده یکی از راه‌های دستیابی به تغییر رژیم در این کشور است. اما ایالات متحده قادر به ساقط کردن جمهوری اسلامی از طریق توسل به نیروی نظامی نخواهد بود. آمریکا فاقد پایگاه‌های منطقه‌ای ضروری جهت تقویت و پشتیبانی نیرو‌ها به منظور تهاجم به ایران، از بین بردن نیرو‌های مسلح آن، جایگزین نمودن حکومت انقلابی در تهران و سپردن کنترل این کشور به یک دولت جدید و تابع نظرات واشنگتن است.آمریکا می‌تواند از طریق عراق وارد خاک ایران شود، اما این امر احتمالا مستلزم یک جنگ دیگر برای تغییر رژیم کنونی در بغداد است. در عوض واشنگتن می‌تواند با انجام یک ورود نیروی آبی خاکی به ایران، بخشی از نیاز‌های خود به داشتن پایگاه استقرار در اطراف مرز‌های این کشور را مرتفع نماید.

اما چنین اقدامی نیرو‌های آمریکایی را در معرض زرادخانه موشک‌های بالستیک ایران قرار خواهد داد و واشنگتن با تلفات سنگینی مواجه خواهد شد. به علاوه این موضوع مشکل اشغال کشور پس از اتمام جنگ را حل نمی‌کند.در مراحل اولیه تهاجم نظامی ایالات متحده زیرساخت‌های نظامی موجود ایران شامل پایگاه‌های هوایی و دریایی و تاسیسات موشک‌های بالستیک را هدف قرار خواهد داد. این حملات علیرغم سیستم‌های دفاع هوایی ایران، آسیب قابل توجهی به این کشور وارد خواهد آورد و نیروی دریایی و هوایی آن لطمات زیادی خواهند دید. همچنین ضربه قابل توجهی به توان موشکی ایران وارد خواهد شد. پایگاه‌های نظامی برای انجام چنین حملاتی می‌تواند توسط متحدان آمریکا در منطقه از جمله عربستان تامین شود، هرچند که تمایل عربستان به پشتیبانی از یک تهاجم نظامی بلندمدت علیه ایران محل سوال جدی است.

هرچند حملات به زیرساخت‌های نظامی و سیاسی ایران آسیبی جدی به حکومت ایران وارد می‌سازد، اما هدف آمریکا تضعیف حمایت داخلی از حکومت تهران است. بدین منظور، آمریکا ممکن است اقتصاد ایران را هدف قرار دهد که شامل تاسیسات نفتی و زیرساخت‌های حمل و نقل این کشور است. چنین حملاتی ممکن است عملا موجب از بین رفتن صنعت نفت ایران حداقل در کوتاه مدت شود و لطمات اقتصادی جدی‌ای به جمهوری اسلامی ایران وارد نماید. ایران از گزینه‌های مختلفی برای پاسخ دادن به حمله احتمالی آمریکا برخوردار است. ایران می‌تواند از نیرو‌های نیابتی خود در عراق و افغانستان بهره بگیرد.


️کانال مطالعات روابط بین الملل

@motaleeat_ravabt  ⭕️   

https://www.tg-me.com/motaleeat_ravabt
2024/09/30 07:18:42
Back to Top
HTML Embed Code: