Telegram Web Link
@molana65


عقل و جان آن جا کند رقص الجمل

کو بدرد پرده ی شادی و غم...


#مولانا
یکی از صالحان دعا می‌کرد:
«پروردگارا در روزی ام برکت بده »

کسی پرسید: چرا نمی‌گویی روزی‌ام ده؟

ڱفت روزی را خدا برای همه
ضمانت کرده است...

اما من برکت را در رزق طلب می‌کنم چیزی‌ست
که خدا به هرکس بخواهد می‌دهد
(نه به همگان)

اگر در مال بیاید، زیادش میکند.
اگر درفرزند بیاید، صالحش میکند.
اگر درجسم بیاید، قوی وسالمش میکند .
و اگر درقلب بیاید، خوشبختش می کند.

@molana65
@molana65



تـو آبی و مـن جویم
جز وصل تو کی جویم

رونق نبود جو را ، چون آب بنگشایی


#مولانا
نردبان اين جهان ما و منيست
عاقبت اين نردبان افتادنيست

لاجرم هر کس که بالاتر نشست
استخوانش سخت تر خواهد شکست

#مثنوی_معنوی
@molana65
@molana65


هم‌چو مجنون بو کنم من خاک را
خاک لیلی را بیابم بی‌خطا

بو کنم دانم ز هر پیراهنی
گر بود یوسف و گر آهرمنی


#مولانا
آن یکی خر داشت، پالانش نبود
یافت پالان، گرگ خر را در ربود!

کوزه بودش، آب می‌‌نامد به دست
آب را چون یافت، خود کوزه شکست

#مثنوی_معنوی

@molana65
@molana65


هرچند ملولی نفسی با ما باش
مگریز ز یاران و درین غوغا باش

یا همچو دلم واله و شیدائی شو
یا بهر نظاره حاضر سودا باش

#مولانا
@molana65

وان شب که صبوح او تو باشی

هم روح بود خراب و هم تن

#مولانا
#صبح_بخیر❤️
@molana65


تا در دل من صورت آن رشک پریست
دلشاد چو من در همه ی عالم کیست؟!

والله که بجز شاد نمیدانم زیست
غم میشنوم ولی نمیدانم چیست؟!


#رباعی_مولانا
@molana65


تو شاه عظیمی که در دل مقیمی
تو آب حیاتی که در تن روانی

تو آن نازنینی که در غیب بینی
نگفتند هرگز تو را لن ترانی


#مولانا
@molana65


چند بپرسی که رخت زرد چیست
از غم تو ای بت گلرنگ من

ای تو ز من فارغ و من زار زار
اه چه شوم چون کنی آهنگ من


#مولانا
داد حق، عمری که هر روزی از آن
کس نداند قیمت آن، در جهان

#مثنوی_معنوی
@molana65
" عقل و تقوی و لزوم مراقبه "
@molana65
شیطان، هميشه همه جا هست. درحقيقت هرکجا که انسان باشد شیطان هم هست چون در درون هر انسانی هست حتی اگر به اندازه ی سر سوزنی باشد؛ شیطان همان وسوسه های نفسِ اماره ی ماست همان شتابزده عمل کردن هاست همان نسنجیده سخن گفتن هاست، همان حرص و آز و یا کبر و غروری ست که در وجود اغلب انسان ها گاه به گاه قدرت می گیرد و مشکلات می آفریند.
حضرت_مولانا وسوسه های نفسانی را همچون سگان خفته و گرسنه ای می دانند که به اندک اشتباهی از جانب ما بیدار می شوند و درنده گی می نمایند همچون بویِ گوشت مرداری که سبب بیداری و درنده خویی ایشان می گردد:

صد چنین سگ اندرین تن خُفته اند
چون شکاری نیست شان بنهفته اند

چون در آن کوچه خری مُردار شد
صد سگِ خفته بِدان، بیدار شد

مو به موی هر سگی دندان شده
وز برای حیله دُم جنبان شده...

به کمکِ عقل، می توانیم در کارها اندازه را نگه داریم و اختیاراتِ خود را به کنترل درآوریم و صبر را حفاظ خویش گردانیم.

@molana65
2024/11/18 15:25:03
Back to Top
HTML Embed Code: