Telegram Web Link
کشورهای کمونیست فعلی جهان
.
ورق بزنید
.






@miras_gozashtegan
فیدل کاسترو و مادرِ جاستین ترودو ( نخست وزیر کانادا) "پیر ترودو" کنار ایستاده

پ‌ن: دونالدو ترامپ چند بار ادعا کرده که جاستین ترودو پسر فیدل کاستروعه :))






@miras_gozashtegan
این عکس جایزه ی بهترین عکس دهه را به خودش اختصاص داد، و همچنین موجب افسردگی عکاس شد.
یوزپلنگ ها یک آهوی مادر و دو فرزند کوچکش را تعقیب میکنند، مادر میتوانست به راحتی از دست آنان بگریزد اما در عوض خودش را به چیتا ها عرضه کرد تا توله هایش بتوانند به نقطه ی امنی فرار کنند.
در این عکس، آهوی مادر در حال مشاهده ی بچه هایش در حال دویدن به سمت امنیت است، حال آنکه خود او قرار است تکه تکه شود.







@miras_gozashtegan
روزی سقراط حکیم با یکی از بزرگ زادگان روبرو گشت، بزرگ زاده نام پدران خود را بر سقراط شمرد و به آنان افتخار کرد و سقراط را تحقیر نمود و به او گفت:
تو از خاندان بی قدر و پستی هستی !

سقراط در جواب گفت :
ای فلان  ! پدران تو همه اشخاص بزرگ و عالی قدر و صاحب مقامات و درجات بسیار بوده اند، ولی تو خود نتوانستی پایه مقامی برای خود احراز کنی. و اما نسب من از خودم شروع می شود و من در راس خانواده ای هستم که از من آغاز شده است، ولی خانواده تو، به تو ختم می شود! پس تو ننگ خاندان خویش هستی و من شرف و افتخار خاندان خود می باشم

#ژن_خوب




@miras_gozashtegan
در کتاب خداوند الموت نوشته ی "پل آمیر" که به سرگذشت جامعه ی حشاشین می پردازد آمده : با ورود طاعون به ممالک ایران حسن صباح دستور داد که تمام شعب حشاشین به حالت قرنطینه در آیند و هیچ کس حق ورود یا خروج از شعب را ندارد و تمامی بیمارستان های تمامی شعب در حالت آماده باش باشند و جهت پیشگیری از پیشرفته ترین دارو های آن زمان از جمله شیره ی بید و شیره ی تریاک استفاده میکردند و نظافت را به حداکثر رسانیدند و این باعث شد که حتی یک نفر در شعب حشاشین مبتلا به طاعون نشود . جالب است بدانید که الموتیان از علم روز زمانه ی خود استفاده می کردند و دارای بیمارستان های بسیار بزرگ با تعداد زیادی پزشک و پرستار بودند.

منبع : کتاب خداوند الموت نوشته ی پل آمیر






@miras_gozashtegan
در سوره بقره ذكر شده كه در ابتدا جادوگری توسط شیاطین از زمان سلیمان آغاز شد تا اینکه خداوند دو ملک به نام های هاروت و ماروت را مامور ساخت تا راه مقابله با جادو را به مردم بیاموزانند !






@miras_gozashtegan
خیلی از افراد سالها تلاش می‌کنند و به آن چیزی که می‌خواهند نمی‌رسند، نه اینکه تلاش‌شان کافی نباشد و نه اینکه هُشیارانه نخواهند که به خواسته‌هایشان برسند.
بلکه به شکلی باورنکردنی، کامیابی و پیروزی، آنها را آشفته و مضطرب می‌کند و نرسیدن و شکست با اینکه باعث تلخ‌کامی‌شان می‌شود، اما یادآور چیزی است که سالها با آن کنار آمده‌اند.

💬 وحید اکبری ( درمانگر روانکاوانه)





@miras_gozashtegan
اگر کوسه ها آدم بودند
در قلمروشان بی تردید مذهبی وجود داشت که به ماهیان می آموخت :
زندگی واقعی در شکم کوسه ها آغاز می شود...!

برتولت برشت





@miras_gozashtegan
شاه عباس و سفیر آلمان
#صفویه
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی

شاه عباس چنان ساده لباس می پوشید که با روستائیان اشتباهش میگرفتند. سفیر امپراتور آلمان حکایت می کند که:

روزی در شهر ایروان عده ای از اسرای ترکان عثمانی وارد شدند تا از شاه طلب بخشایش کنند چون شاه لباس سرخ کهنه ای بر تن داشت و لباس من از پارچه ابریشمین سرخ بود ، اسیران ترک مرا به جای شاه عباس اشتباه گرفتند ،و به پای من افتادند تا آن را ببوسند ، من ترسیدم و دو پا را با شتاب جمع کردم... شاه نگاهی تمسخر آمیزی به من افکند و قهقهه(خنده) آغاز کرد‌

📚بن مایه:شاه عباس کبیر مرد هزار چهره ، احمد پناهی(پناهی سمنانی) ، تهران ، ۱۳۶۹، رویه ۱۲۷






@miras_gozashtegan
نخستین قربانی فضا!
تاریخ سیر و سفر انسان از زمین به فضا چندان هم بی‌خطر نبود. یکی از این خطرات که به فاجعه‌ای غم‌انگیز در ۲۴ آوریل ۱۹۶۷ بدل شد، سقوط فضانورد اتحاد شوروی، «ولادیمیر کوماروف» بود. او به کمک فضاپیمای سایوز-۱ توانست به نخستین فضانورد شوروی تبدیل شود که بیش از یکبار به فضا سفر کرده. با این وجود، سایوز-۱ قتلگاه کوماروف هم بود.
بازنشدن چتر نجات سایوز-۱ علت مرگ او عنوان شده است. کوماروف از نخستین کسانی بود که برای پروازهای فضایی در سال ۱۹۶۰ انتخاب شدند. این فضانورد در چهل سالگی، نخستین فضانوردی شد که جان خود را در راه فعالیت‌های فضایی از دست داد.

+ تصویر بالا تنها چیزیست که از او باقی مانده!







@miras_gozashtegan
پیرمرد می‌گفت: یک فرق شهرهای کوچیک با بزرگ اینه که تو شهرهای کوچیک و روستاها، مرگ جزئی از زندگیست ولی در شهرهای بزرگ، زندگی جز کوچکی از مرگ است.

راست می‌گفت در تهران برای کمی زندگی باید ده‌ها مرگ را تجربه کنی: مرگ دقیقه‌ها درون ترافیک‌ها، مرگ ساعتها میان فاصله‌ها، مرگ ریه‌ها درون دودها، مرگ اندیشه‌ها میان تبلیغ‌ها، مرگ لذتها میان تعجیل‌ها، مرگ رویاها میان حسرت‌ها، مرگ خلوتها میان آشوبها، مرگ درخت‌ها میان شعله‌های آزها، ....


💬روح الله صدیق





@miras_gozashtegan
سوئد؛ کشوری که سیاستمداران هیچ برتری مالی و حقوقی نسبت به دیگران ندارند!

بی‌تردید برای بسیاری از مردم جهان غیرقابل باور است اما در سوئد سیاستمداران و بطور ویژه نمایندگان پارلمان هیچ امتیازحقوقی یا مادی به دلیل موقعیت خود ندارند.

همه سیاستمداران، چه وزرای دولت و چه نمایندگان پارلمان ناگزیرند که اغلب با وسایل حمل و نقل عمومی جابجا شوند و در موارد استثنایی از خودروهای شخصی استفاده کنند.

البته ناگفته نماند که نمایندگان پارلمان برای رفت و آمد کارت بلیط اتوبوس دریافت می‌کنند.

هیچ کدام از سیاستمداران این کشور حقی بنام «مصونیت» در برابر قانون ندارند
و مانند دیگر شهروندان عادی هرلحظه می‌توان آنها را به دادگاه کشاند.
پارلمان تنها برای نمایندگانی که از شهرهای دیگر به پایتخت می‌آیند آپارتمان‌های ۴۵ متری اجاره می‌کند

اما آنها حق میزبانی از میهمانان را در صورتی پیدا می‌کنند که یک پول اضافی، به عنوان اجاره به حساب پارلمان واریز کنند.







@miras_gozashtegan
از عالمی پرسیدند
آدرس امام زمان کجاست؟
کجا می شود حضرت را پیدا کرد؟
عالم گفت :
آدرس حضرت در قرآن کریم آیه آخر سوره قمر است که می فرماید:
هرجا که صدق و درستی باشد، هر جا که دغل کاری و فریب کاری نباشد، هرجا که یاد و ذکر پروردگار متعال باشد، امام زمان آنجا تشریف دارد.
به گمانم با این اشارات آدرس ایشان در یکی از کشورهای اسکاندیناوی است که دادگاه هایش به دلیل نبود پرونده و دعاوی حقوقی سالی یک روز باز است !
و نه در کشوری با نام اسلامی که به قول رئیس قوه قضائیه 15 میلیون پرونده در دادگاهها منتظر رسیدگی هستند و زندان هایش با پنج برابر ظرفیت دیگر جای خالی ندارند و باید زندان های جدید ساخته شوند .
فایده کلاس اخلاق؛ نماز جمعه؛ دعای کمیل؛ زیارت عاشورا؛ راهیان نور؛ محرم و صفر؛ ایام فاطمیه؛ پیاده روی کربلا؛ ماه رمضان؛ اعتکاف و..... چه بوده ؟
پس چرا خروجی نداره و اینهمه فساد؛ اختلاس؛ دزدی؛ فاصله طبقاتی؛ پارتی بازی؛ بیکاری؛ فقر؛ بیماری و.....؟
کجای کار می لنگه؟!!






@miras_gozashtegan
چیزی بین 5 تا 15 درصد بمب هایی که در جنگ جهانی دوم در اروپا و آسیا فرود آمدند منفجر نشدند و هنوز در جایی که افتاده اند پنهان مانده اند!






@miras_gozashtegan
روزی بود و روزگاری در زمانهای پیش یک صوفی سوار بر الاغ به خانقاه رسید و از راهی دراز آمده و خسته بود و تصمیم گرفت که شب را در آن جا بگذراند پس خرش را به اصطبل برد و به دست مردی که مسئول نگهداری از مرکب ها بود سپرد و به او سفارش کرد که مواظب خرش باشد.

خود به درون خانقاه رفت و به صوفیان دیگر که در رقص و سماع بودند پیوست. او همانطور که با صوفیان دیگر به رقص سماع مشغول بود، مردی که ضرب می زد و آواز می خواند آهنگ ضرب را عوض کرد و شعری تازه خواند که می گفت خر برفت و خر برفت و خر برفت.
آن مرد تا این شعر را بخواند صوفیان و از جمله آن مرد صوفی شور و حال دیگر یافتند و دسته جمعی خواندند خر برفت و خر برفت و خر برفت و تا صبح پایکوبی کردند و خر برفت را خواندند تا اینکه مراسم به پایان آمد.

همه یک یک خداحافظی کردند و خانقاه را ترک گفتند به جز صوفی داستان ما و او وسایلش را برداشت تا به اصطبل برود و بار خرش کند و راه بیفتد و برود. از مردی که مواظب مرکب ها بود سراغ خرش را گرفت اما او با تاسف گفت خر برفت و خر برفت و خر برفت.
صوفی با تعجب پرسید منظورت چیست؟ گفت دیشب جنگی درگرفت، جمعی از صوفیان پایکوبان به من حمله کردند و مرا کتک زدند و خر را گرفتند و بردند و فروختند و آنچه می خورید و می نوشید از پول همان خر بود و من به تنهایی نتوانستم جلوی آنها را بگیرم.
صوفی با عصبانیت گفت تو دروغ می گویی اگر آنها ترا کتک زدند چرا داد و فریاد نکردی و به من خبر ندادی؟ پیداست خود تو با آنان همدست بوده ای.
مرد گفت من بارها و بارها آمدم که به تو خبر بدهم و خبر هم دادم که ای مرد صوفیان می خواهند خرت را ببرند ولی تو با ذوقت از دیگران می خواندی خر برفت و خر برفت و خر برفت و من با خود گفتم لابد خودت اجازه داده ای که خرت را ببرند و بفروشند.
صوفی با ناراحتی سرش را به زیر افکند و گفت آری وقتی صوفیان این شعر را می خواندند من بسیار خوشم آمد و این بود که من هم با آنها می خواندم.

آری صوفی با تقلید کورکورانه از آن صوفیان که قصد فریب او را داشتند گول خورد و خرش را از کف داد.
خلق را تقلیدشان بر باد داد
ای دو صد لعنت بر آن تقلید باد

مثنوی معنوی -دفتر چهارم





@miras_gozashtegan
مردى مهمان ملانصرالدين بود. از ملا پرسيد:  شما اولاد داريد؟
ملانصرالدّين جواب داد: بله! يک پسر دارم.
مرد گفت: مثل جوانهاى اين دور و زمونه دنبال جوانگردى و عمر هدر دادن كه نيست؟
ملا گفت: نه! "
مرد پرسيد:  اهلِ شربِ خمر و دود و دم و اين جور چيزهاى زشت كه نيست؟ "
ملا جواب داد:  ابداً
مرد گفت:  قماربازى هم كه نمى كند؟
ملا گفت:  خير! اصلاً و ابداً!
مرد گفت: خدا رو كُرور كُرور شكر! بايد به شما به خاطر چنين فرزند صالحى تبريك و تهنيت گفت:  آقازاده چند ساله است؟
ملانصرالدين گفت: " شير مى خورد. همين چند ماه پيش او را خدا داده به ما !!









@miras_gozashtegan
2024/10/03 13:24:39
Back to Top
HTML Embed Code: