Telegram Web Link
عکس۱ صف بانوان برای دیدار با ناصرالدین شاه قاجار جهت عضویت در حرم سرا

عکس۲ صف نیروی دریایی زنان ایرانی در دوره پهلوی

عکس۳ صف بانوان برای دریافت سبد کالا...







@miras_gozashtegan
▪️«احمد قوام‌السلطنه»، چرچیل ایرانی

وقتی آذربایجان در سال ١٣٢٤ به کل از ایران جدا شده و اتحاد شوروی نیز در مقام حمایت از فرقه دموکرات آذربایجان برآمد و عملا آذربایجان از ایران جدا شد، قوام‌السلطنه با تعقل و خردورزی، ایران را از یکی از بزرگ‌ترین بحران‌های تاریخ معاصر، رهایی بخشید. احمد قوام‌السلطنه چند دوره نخست وزیر شده و تا حدود زیادی توانست کشور را از بحران‌های آن مقطع عبور دهد.







@miras_gozashtegan
ریشه عبارت"آشی برات بپزم که روش یه وجب روغن باشه"

آشی برایت بپزم که یک وجب روغن رویش باشد، کنایه است از اینکه برایت نقشه شومی کشیده ام و حالت را میگیرم.

توی کتاب « سه سال در دربار ایران » نوشته دکتر فووریه، پزشک مخصوص ناصرالدین شاه مطلبی نوشته شده که پاسخ این مسئله یا این ضرب المثل رایج بین ماست.

او نوشته :
ناصرالدین شاه سالی یکبار (آنهم روز اربعین) آش نذری میپخت و خودش در مراسم پختن آش حضور مییافت تا ثواب ببرد.

در حیاط قصر ملوکانه اغلب رجال مملکت جمع می شدند و برای تهیه آش شله قلمکار هریک کاری انجام می دادند. بعضی سبزی پاک میکردند. بعضی نخود و لوبیا خیس می کردند. عدهای دیگهای بزرگ را روی اجاق میگذاشتند و خلاصه هرکس برای تملق و تقرب پیش ناصر الدین شاه مشغول کاری بود. خود اعلیحضرت هم بالای ایوان مینشست و قلیان میکشید و از آن بالـا نظاره گر کارها بود.

سر آشپزباشی ناصرالدین شاه مثل یک فرمانده نظامی امر و نهی می کرد.بدستور آشپزباشی در پایان کار به در خانه هر یک از رجال کاسه آشی فرستاده میشد و او می بایست کاسه آنرا از اشرفی پر کند و به دربار پس بفرستد.

کسانی را که خیلی می خواستند تحویل بگیرند روی آش آنها روغن بیشتری می ریختند.
پرواضح است آنکه کاسه کوچکی از دربار برایش فرستاده می شد کمتر ضرر می کرد و آنکه مثلـا یک قدح بزرگ آش (که یک وجب هم روغن رویش ریخته شده) دریافت می کرد حسابی بدبخت میشد.

به همین دلیل در طول سال اگر آشپزباشی مثلـا با یکی از اعیان و یا وزرا دعوایش می شد٬ آشپزباشی به او می گفت: بسیار خوب! بهت حالی میکنم دنیا دست کیه!
آشی برات بپزم که یک وجب روغن رویش باشد! …






@miras_gozashtegan
لقب برخی از شهرهای بزرگ ایران در دوره‌ی زندیه و قاجار !

تهران : دارالخلافه ، تهران مرکز خلافت بود.
شیراز : دارالعلم ، شیراز از آن زمان مرکز علم و هنر محسوب میشده
کردستان : دارالشجاعه ،  مرکز شجاعت و دلیر مردی
مازندران : دارالبرکت ، شهر پربرکت
لرستان : دارلغرور ، مرکز غرور و افتخار
کرمانشاه : دارالشکوه ، مرکز شکوه و جلال
یزد : دارالعباده ، مرکز عبادت و یکتاپرستی


برگرفته از کتاب "رستم التواریخ" محمدهاشم آصف ملقب به رستم الحکما







@miras_gozashtegan
زمان ساخت کاخ کسری به انوشیروان اطلاع دادند که برای پیشبرد کار برخی از خانه ها را باید ویران کنند تا دیوار کاخ از آنجا بگذرد، اما در این میان پیرزنی هست که در خانه ایی گلی و کوچکی زندگی می کند و ما با توجه به اینکه حاضر شدیم منزلش را چند برابر قیمت واقعی اش از او خریداری کنیم باز راضی نمی شود.چه باید کرد؟ انوشیروان گفت از من نپرسید که چه باید کرد.خودتان بروید و بنا به رسم عدالت با او رفتار کنید.کسانی که از ویرانه های کاخ دیدن کردن حتما دیوار اصلی کاخ را دیده اند که در نقطه ای خاص به شکل عجیبی کج شده وپس از طی کردن مسیری اندک باز در خطی راست به جلو رفته است.این نقطه ازدیوار همان جاییست که خانه پیرزن بود و بنای کاخ را کج ساختند تا خانه اش ویران نشودوتا روزی هم که زنده بود همسایه دیوار به دیوار پادشاه ماند.از آن زمان هزاران سال گذشته است امادیوار کج کاخ کسری باقی مانده است تا نشانه جوانمردی ایرانیان وعدل انوشیروان دادگر باشد.این جمله معروف از انوشیروان عادل هست که یکی ازبزرگان بادیدن این کجی در کاخ به انوشیروان گفت:

این کجی ازبهرچیست؟
انوشیروان گفت : این کجی از راستی ماست !



@miras_gozashtegan
توصیه میکنم بخوانید👇👌
چرا امیر کبیر را در ایران دفن نکردند؟


امیر کبیر صدر اعظم ایران در زمان ناصر الدین شاه که با دسیسه هاى یک سرى وطن فروش در حمام فین کاشان به قتل رسید، در شهر کربلا به خاک سپرده شد.

اینکه چرا او را به کربلا بردند، سوال است و احتمالا براى دور ماندن مردم از مزارش و جلوگیرى از تبدیل آن به میعادگاه مظلومان، او را از ایران و ایرانى دور کردند!

اما چیزى که بیش از همه مایه شرمندگیست، این است که اکثر قریب به اتفاق ایرانیها نمى دانند مزار این اسطوره تاریخ کجاست!

امروزه با سفرهاى متعدد مردم به عراق و کربلا جاى بسى تاسف است که حتى یکى از کسانی که از عراق بر میگردد نمیداند که امیر کبیر هم در آنجا دفن بوده!

آیا فکر نمى کنید که همین عراقیها به ما خواهند خندید که چطور مردى رو که بسیارى از داشته هاى امروزمان را مدیون او هستیم فراموش کردیم؟!

*۱۶۸ ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻭﺍﮐﺴﯿﻨﺎﺳﯿﻮﻥ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺍﻣﯿﺮﮐﺒﯿﺮ ﺁﻏﺎﺯ ﺷﺪ. ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﺍﻣﯿﺮﮐﺒﯿﺮ خبر ﺩﺍﺩﻧﺪ بعضی از افراد صاحب نفوذ، ﺩﺭ ﺷﻬﺮﺷﺎﯾﻌﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻭﺍﮐﺴﻦ ﺯﺩﻥ ﺑﺎﻋﺚ ﻭﺭﻭﺩ ﺟﻦ ﺑﻪ ﺧﻮﻥ ﻣﯽﺷﻮﺩ!

ﺍﻣﯿﺮﮐﺒﯿﺮ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﻭﺍﮐﺴﻦ ﺁﺑﻠﻪ ﻧﺰﻧﺪ، ﺑﺎﯾﺪ ﭘﻨﺞ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺟﺮﯾﻤﻪ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﺩ. ﺍﻣﺎ ﻧﻔﻮﺫ ﺳﺨﻦ افراد ﻧﺎﺁﮔﺎﻩ در ﻣﺮﺩﻡ بیشتر ﺑﻮﺩ.

ﭘﻮﻟﺪﺍﺭﻫﺎ ﭘﻨﺞ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﺑﻠﻪﮐﻮﺑﯽ ﺳﺮﺑﺎﺯ ﺯﺩﻧﺪ. ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻧﯿﺰ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎ ﭘﻨﻬﺎﻥ می ﺸﺪﻧﺪ.

ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﭼﻨﺪین ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺁﺑﻠﻪ ﻣﺮﺩند و ﺍﻣﯿﺮﮐﺒﯿﺮ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﺴﺘﻦ ﮐﺮﺩ.

ﻣﯿﺮﺯﺍ ﺁﻗﺎﺧﺎﻥ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﺍﻣﯿﺮ ﮐﺒﯿﺮ ﮔﻔﺖ: ﻭﻟﯽ ﺍﯾﻨﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﺍﺛﺮ ﻧﺎﺩﺍﻧﯽ ﻣﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ. ﺍﻣﯿﺮ ﮐﺒﯿﺮ ﮔﻔﺖ : ﻣﺴﺌﻮﻝ ﻧﺎﺩﺍﻧﯿﺸﺎﻥ ﻧﯿﺰ ﻣﺎ ﻫﺴﺘﯿﻢ. ﺍﮔﺮ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﮐﺎﻓﯽ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ، جاهلان ﺑﺴﺎﻃﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺟﻤﻊ ﮐﺮﺩﻩﺑﻮﺩﻧﺪ .

این تنها روزی نبود که امیرکبیر گریست؛ ایشان هزار و صد و هشتاد و هشت روز نخست وزیری خود را، هر شب از جهل و خرافات مردم ایران گریست...

امیرکبیر برای انجام تمام اصلاحات خود که در کتاب "امیرکبیر" فریدون آدمیت، که به قول آقای خسرو معتضد بهترین کتاب در باره امیرکبیر است، گریسته است.

آری امیرکبیر و "میجی" امپراتور ژاپن، برنامه اصلاحات خود را همزمان آغاز کردند.

*برنامه اصلاحات امیرکبیر بسیار مفصل تر از میجی بود. مردم ژاپن با میجی همراهی کردند، مطالعه کردند، کار کردند، منافع مردم را برمنافع خود برتری دادند، تا امروز ژاپن سومین کشور دنیا از نظر اقتصادی و بهترین کشور دنیا در تمام پارامترهای زندگی باشد.

*لکن مردم ایران با جهل و خرافات بسیار عمیق، 1188 روز امیرکبیر را گریاندند.

*سالانه 30 میلیون نفر از مردم ژاپن به آرامگاه میجی در توکیو می روند و از اصلاحات او سپاسگزاری می کنند. ولی مردم ایران حتی نمی دانند که آرامگاه امیرکبیر روبروی صحن امام حسین در کربلاست!

*در سال 1393 بیش از 3 میلیون نفر از مردم ایران از کربلا بازدید کرده اند ولی اصلا سری به آرامگاه امیرکبیر که درست در حجره جنوب شرقی روبروی صحن امام حسین است نزده اند!





@miras_gozashtegan
و چه زیباست این شعر :

بس کن ای شیخ مرا منع زِ میخانه مکن
زهر مار این دو سه تا ساغر و پیمانه مکن

مده هشدار تو از قعر جهنم بس کن
خود خرابیم! شرر بر دل دیوانه مکن

کم بگو از عسل و جنت و فردوس برین
کم فریبم بده و وعده ی رندانه مکن

حوریِ نقد در این شهر فراوان شده است
وعده ی نسیه تو بر جاهل و فرزانه مکن

رفته از دست من ای شیخ نگارم، تو دگر
منع از ساقی و از ساغر مستانه مکن

برو ای شیخ بگو نزدِ رقیب از قولم
لطف کن زلفِ دلارای مرا شانه مکن






@miras_gozashtegan
برخی ابن بطوطه را بزرگ ترین جهانگرد تاریخ می دانند؛

ماجراجویی های او ۳۰ سال به طول انجامید، به بیش از ۴۵ تمدن بزرگ جهان سفر کرد و جمعا از سرزمین های مختلف بیش از ۱۰ زن اختیار کرد !






@miras_gozashtegan
در این مملکت همه این احساس را دارند که کلاه سرشان رفته است پس پیش خودشان فکر میکنند که حق دارند سر مردم کلاه بگذارند !!

صادق‌ هدایت





@miras_gozashtegan
اینان سخنان محمدعلی شاه قاجار در پاسخ به مشروطه‌خواهان:

رعیت غلط میکند اعتراض کند، غلط میکند مطالبه حق کند، غلط میکند دیوان مظالمه بخواهد، غلط میکند نظارت کند، غلط میکند قدرت ما را محدود کند، غلط میکند مشروطه بخواهد،ملت غلط میکند ما را نخواهد…سایه ماست که آرامش میدهد،

رعیت را چه به سرکشی، رعیت را چه به استنطاق صاحبقران، رعیت را چه به فریاد حق‌طلبی! رعیت غلط میکند ما را نخواهد! رعیت گوسفند و ما شبانیم! سایه‌ی ماست که آرامش میدهد، نعمت ارزانی میدارد و دفع بلا میکند! ماییم که آبرو میدهیم، ماییم که مالک ایرانیم!


📚منابع: انقلاب مشروطه، ابوالقاسم خان ناصرالملک







@miras_gozashtegan
نظر اردشیر بابکان موسس شاهنشاهی ساسانی درباره بیکاری رعیت

به نظر اردشیر بزرگترین چیزی که انبوه رعیت را به فساد می کشاند بیکارگی و بی تکلیفی است. او می گوید: «بیکاری مردم را در خرده گیری بر حکومت و باریک شدن در کارهای آن و آگاه شدن بر عیب های نهفته دلیر می سازد...بیکاری به نظر اردشیر یک بیماری است که به شاه و مردم هر دو آسیب می رساند...زیرا تباهی شهریاران در بیکار ماندن پادشاهان است و تباهی کشور در بیکار ماندن رعیت.»

اردشیر از جابجا شدن افراد از طبقه ای به طبقه ی دیگر سخت بیمناک است و در بند سیزدهم اندرز نامه خود می نویسد: «پس هیچ چیز بیم آور تر از آن نیست که سَری بُن گردد و بُنی سَر، یا دست مشغول به کاری بیکار ماند.»

به نظر اردشیر، تنها راه، برای جلوگیری از بدگفتن و عیب جویی مردم از شاه و دولت مشغول کردن مردم به کار و مبارزه با بیکاری است.

منبع: تاریخ اجتماعی ایران، مرتضی راوندی، جلد چهارم، ص۱۱






@miras_gozashtegan
🔴 آتش ۱۵۰۰ ساله 🔥

در شهر یزد آتشی وجود دارد که ۱۵۰۰ سال است خاموش نشده است و همچنان می سوزد.
این آتش ورهرام نام دارد که به معنای آتش پیروزی است.
کسی که مسئول روشن نگه داشتن آتش است هیربد نام دارد، وی روزانه در چند نوبت با افزودن تکه های چوب خشک که مقاوم تر از تکه های دیگر است
این آتش را روشن حفظ می‌کند.

بازدیدکنندگان می توانند این آتش را از پشت شیشه ببینند، چرا که نفس های آدمی نباید با آتش پاک تماس پیدا کند حتی نگهبان مخصوص هم با پوشاندن صورت با نقابی به نام پدام ، که بر روی دهان و بینی قرار می گیرد به این آتش نزدیک می شوند.







@miras_gozashtegan
از معدود تصاویر رنگی مربوط
به کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲







@miras_gozashtegan
وزیر بهداری دکتر مصدق

اون آقا سمت راستی که لم داده رو ماشین، صبار فرمانفرماییان، از نوادگان عبدالحسین فرمانفرماست که ساختمان «انستیتو پاستور شمیران»  برای ایشون بوده و الان هم به عنوان یکی از مراکز بهداشتی خدماتیه.

صبار در دوازده سالگی به فرانسه رفت و بعد گرفتن دکترای پزشکی‌ راهی ایران شد و سرپرست وزارت بهداری دکتر مصدق شد.

دکتر صبار بعد از واقعه کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ به ایتالیا فرار کرد و در سازمان بهداشت جهانی استخدام شد.

سازمان بهداشت جهانی به دلیل تلاش او برای ریشه‌کنی بیماری مالاریا در کشورهای آفریقایی و جنوب شرق آسیا، از او تقدیر کرد.

صبار هیچ‌گاه ازدواج نکرد و قبل فوت، ملک مسکونی موروثی خود از پدر (مساحت بالغ بر ۴۲۰۰ متر) که بخشی از باغ رضوانیه تجریش بوده را وقف انستیتو پاستور ایران کرد که پایگاه واکسیناسیون این انستتیو در شمیران است.





@miras_gozashtegan
به نقل از خاطرات الله‌یار صالح در جلسه دادگاه مصدق، پس از کودتای ۲۸ مرداد، سرتیپ آزموده برای تحقیر مصدق ملکه اعتضادی از خانم رئیس‌های شهرنو را به یکی از جلسات دادگاه می‌آورد.
در حالیکه مصدق مشغول دفاع از خود بوده‌ است و به دلیل سردی هوای سالن می‌لرزیده‌است، ملکه اعتضای در قسمت حضار بلند شده و خطاب به وی می‌گوید: «آقای دکتر مصدق! شما که ادعا می‌کردید بیدی نیستید که از این بادها بلرزید حالا چرا از هیبت دادگاه می‌لرزید؟!» مصدق در پاسخ به وی می‌گوید:

عفیفه خانم! منارجنبان هم قرن هاست می‌لرزد ولی پابرجاست...!






@miras_gozashtegan
تصویر خندیدن یکی از سربازان نیروی دریایی ایران به هنگام اعدام

به جرم آتش زدن یکی از کشتی ها به علت اعتراض به کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲







@miras_gozashtegan
میگویند اولین روزی که ولیعهد ایران به مدرسه رفتند.
بعد از مدرسه معلم ایشان خدمت مادر ایشان شهبانو فرح فرمودند: که ایشان ساعت حدودا یازده دچار ضعف شدیدی شدند که مقداری خوراکی و خشکبار ایشان میل نمودند و ادامه تحصیل نمودند در این لحظه ملکه ایران به فکر فرو رفت چگونه است که فرزند من که صبحانه کامل میل کرده دچاره ضعف شده پس آن کودکی که شاید در روستاهای دور افتاده نتواند صبحانه بخورد چگونه ادامه تحصیل نماید.

فورا دست بکار شد طرح تغذیه رایگان را به وزارت خانه مربوطه پیشنهاد دادن که پس از مشقات فراوان این کار عملی شد و تا دورترین روستاهای ایران هر روز خشکبار میوه، لبنیات وغذای گرم رایگان توزیع میگردید.

دکتر رضایی بزرگترین جراح قلب ایران میگوید من در یکی از دورترین نقاط ایران فقط بخاطر تغذیه رایگان شروع به تحصیل نمودم ...





@miras_gozashtegan
گويند كه کلاغ و طوطی هر دو سیاه و زشت آفریده شدند. طوطی شکایت کرد و خداوند او را زیبا ساخت. ولى کلاغ گفت : هر چه از دوست رسد نیکوست.
و نتیجه آن شد که:
طوطی همیشه در قفس و کلاغ همیشه آزاد...





@miras_gozashtegan
قوانین حمورابی بر حفظ اموال مردم تاکید بسیار کرده؛ تا جایی که در آن آمده اگر خانه ی کسی آتش بگیرد و شخصی برای خاموش کردن آن اقدام کند و چیزی از آن خانه بردارد باید در همان آتش انداخته شود!





@miras_gozashtegan
سالگرد مرگ چنگیز خان مغول، فاتح منفوری که سرزمین هایی از چین تا حاشیه اروپا را فتح کرد .۱۲۲۷ میلادی

برای آنکه محل دفن چنگیز خان یک راز باقی بماند همه 2000 نفر حاضر در تشییع جنازه وی توسط جلادان اعدام شدند،
سپس همان جلادان بوسیله گارد خاص وفادار چنگیزخان بقتل رسیدند!







@miras_gozashtegan
2024/10/04 13:24:16
Back to Top
HTML Embed Code: