This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دیولافوا در زمان ناصرالدین شاه از سوی دولت فرانسه سه بار به ایران سفرکرد. فرانسویان در این زمان امتیاز کاوشهای باستانشناسی در شوش را از شاه ایران دریافت کردند. بر طبق قرارداد آنها با حکومت ایران، قرار بر این بود که از کشفیات دیولافوا و همسرش بخشی نیز در تملک ایران قرارگیرد اما این زوج با تبانی مخفیانه خود با مظفرالملک، فرماندار وقت خوزستان، سهم ایران را نیز به پاریس منتقل کردند تا شکوه بخش بزرگی از موزه لوور را با هزاران قطعه از آثار باستانی ایران تامین کنند. میگویند حدود سی هزار بار شتر از این آثار به بندر بوشهر منتقل شدند تا از راه دریا به فرانسه ارسال شود. سرستون عظیم کاخ آپادانای داریوش در شوش یکی از آثاری بود که ایشان کشف کردند اما به دلیل حجم بسیار، توانایی انتقال آن را به بند و حمل آن با کشتی نداشتند. دیولافوا دیوانهوار با تخریب این اثر خشم خود را از این
ناتوانی نشان داد.
@miras_gozashtegan
ناتوانی نشان داد.
@miras_gozashtegan
در دهه 70 میلادی با بروز بحران مالی در غرب، بنز با مشکل مواجه میشود و رو به ورشکستگی میرود. در این شرایط دولت ایران سعی میکند 30 درصد از سهام بنز آلمان را بخرد. اما دولت آلمان از اين كار جلوگيرى ميكند، شاه نيز بخشى از سهام را براى خود خريدارى ميكند.
در سال 1979 به پیشنهاد محمدرضا شاه كه سهام دار 20 درصدي كمپانى بنز بود، نوعی خودرو نظامی چند منظوره طراحی شد. اين خودرو به حالتي جعبه مانند، اسپرت، قدرتمند و با حداکثر امنیت ساخته شد.
خود ایران که پیشنهاد دهنده چنین طرحی بود به واسطه انقلاب ۵۷ نصیبی از آن نبرد، و شركت بنز هم خودرو هاى مدل G سفارشى ايران را به جای ارتش ایران تحویل نیروهای ناتو میدهد و در حال حاضر نيروى نظامى 63 كشور از اين خودرو استفاده ميكنند
@miras_gozashtegan
در سال 1979 به پیشنهاد محمدرضا شاه كه سهام دار 20 درصدي كمپانى بنز بود، نوعی خودرو نظامی چند منظوره طراحی شد. اين خودرو به حالتي جعبه مانند، اسپرت، قدرتمند و با حداکثر امنیت ساخته شد.
خود ایران که پیشنهاد دهنده چنین طرحی بود به واسطه انقلاب ۵۷ نصیبی از آن نبرد، و شركت بنز هم خودرو هاى مدل G سفارشى ايران را به جای ارتش ایران تحویل نیروهای ناتو میدهد و در حال حاضر نيروى نظامى 63 كشور از اين خودرو استفاده ميكنند
@miras_gozashtegan
افسانه های ایرانی
The widow ghoul | بیوه غول
در باور مردمان روستای دوزین (که با تازگی شهر شده) در مینودشت استان گلستان غولی به نام بیوه غول زندگی میکرده که با بدنی پر مو تصور می شده.
بیوه غول کارهای مردم را تقلید میکرده؛ مردم بر سر زمینها کار میکردند یا غذا میپختند، بیوه غول هم کار آنان را تکرار میکرده و زمین را خراب میکرده.
روزی ننه میرحسن به اهالی روستا میگوید: "بیایید ما دست و پامان را روغن بزنیم، بعد که او تقلید کرد، الکی کبریت میزنیم تا آتش بگیرد."
اهالی نیز همین کار را میکنند و بیوه غول در آتش میسوزد.
از قدیم هم گفتهاند:
"چشمه قربان نداف بیوه غول داره!"
@miras_gozashtegan
The widow ghoul | بیوه غول
در باور مردمان روستای دوزین (که با تازگی شهر شده) در مینودشت استان گلستان غولی به نام بیوه غول زندگی میکرده که با بدنی پر مو تصور می شده.
بیوه غول کارهای مردم را تقلید میکرده؛ مردم بر سر زمینها کار میکردند یا غذا میپختند، بیوه غول هم کار آنان را تکرار میکرده و زمین را خراب میکرده.
روزی ننه میرحسن به اهالی روستا میگوید: "بیایید ما دست و پامان را روغن بزنیم، بعد که او تقلید کرد، الکی کبریت میزنیم تا آتش بگیرد."
اهالی نیز همین کار را میکنند و بیوه غول در آتش میسوزد.
از قدیم هم گفتهاند:
"چشمه قربان نداف بیوه غول داره!"
@miras_gozashtegan
محمود چهل تیکه
محمود کاوه در مدت 6 سالی که در جبهه حضور داشت ، بارها از نواحی مختلف دچار آسیبدیدگی و مجروحیت شد.
از جمله این موارد میتوان به اصابت گلوله به ناحیه شکم در اسفند ماه سال 61، اصابت گلوله به شانه چپ در مرداد ماه سال 63 و اصابت ترکش به صورت او در اسفند ماه سال 64 اشاره کرد.
با وجود اینکه هر بار به شدت مجروح میشد اما پس از به دست آوردن بهبود نسبی دوباره به جبهه باز میگشت.
استقامت و روحیه با نشاط معنوی ازویژگیهای بازر شهید کاوه بود.
همرزمان شهید کاوه به علت زیاد بودن جای جراحات و ترکشهای موجود در بدن ، به او لقب "چهل تیکه" داده بودند و او را با نام محمود چهل تیکه صدا میزدند.
@miras_gozashtegan
محمود کاوه در مدت 6 سالی که در جبهه حضور داشت ، بارها از نواحی مختلف دچار آسیبدیدگی و مجروحیت شد.
از جمله این موارد میتوان به اصابت گلوله به ناحیه شکم در اسفند ماه سال 61، اصابت گلوله به شانه چپ در مرداد ماه سال 63 و اصابت ترکش به صورت او در اسفند ماه سال 64 اشاره کرد.
با وجود اینکه هر بار به شدت مجروح میشد اما پس از به دست آوردن بهبود نسبی دوباره به جبهه باز میگشت.
استقامت و روحیه با نشاط معنوی ازویژگیهای بازر شهید کاوه بود.
همرزمان شهید کاوه به علت زیاد بودن جای جراحات و ترکشهای موجود در بدن ، به او لقب "چهل تیکه" داده بودند و او را با نام محمود چهل تیکه صدا میزدند.
@miras_gozashtegan
این پارس است
و آن پاس
اصطلاح نادرستی بین مردم رواج دارد
که میگویند سگ پارس میکند
حال جمله درست را ببنید:
سگ پاس میکند
در دوران ایران باستان
سگ را پاسبان میدانستند
و وقتی که میخواستند بگویند
سگ در حال پاسبانی و نگهبانی است
میگفتند که سگ پاس میکنید
با ورود اعراب به ایران
و تنفر آنها از حکومت پارس( ایران امروزی)
این جمله رو رواج دادن
ما به عنوان یک ایرانی وظیفه داریم
که نزاریم نام سرزمین مون
رو بعنوان صدای سگ استفاده کنند
پس برای دیگران بفرستید تا آگاه بشن
@miras_gozashtegan
و آن پاس
اصطلاح نادرستی بین مردم رواج دارد
که میگویند سگ پارس میکند
حال جمله درست را ببنید:
سگ پاس میکند
در دوران ایران باستان
سگ را پاسبان میدانستند
و وقتی که میخواستند بگویند
سگ در حال پاسبانی و نگهبانی است
میگفتند که سگ پاس میکنید
با ورود اعراب به ایران
و تنفر آنها از حکومت پارس( ایران امروزی)
این جمله رو رواج دادن
ما به عنوان یک ایرانی وظیفه داریم
که نزاریم نام سرزمین مون
رو بعنوان صدای سگ استفاده کنند
پس برای دیگران بفرستید تا آگاه بشن
@miras_gozashtegan
در دبیرستانی در شیراز که آقای دکتر "مهدی حمیدی" دبیر ادبیات آن بود ثبت نام کرده بودم. اولین انشا را با این مضمون دادند: دیوان حافظ بهتر است یا مولوی ؟
برداشتم نوشتم: من یک بچه قشقایی از عشایر هستم. بهتر است از بنده بپرسید: میش چند ماهه می زاید؟ اسب بیشتر بار می برد یا خر؟ تا برای من کاملا روشن باشد. ... و تقریبا شرح مفصلی از حیوانات که جز لاینفک زندگی عشایر بود، ارائه دادم و قلمفرسایی کردم و در پایان نوشتم: من دیوان حافظ و مولوی را بیشتر در ویترین کتاب فروشی ها دیده ام. چگونه می توانم راجع به فرق و برتری این با آن انشا بنویسم؟
وقتی شروع به خواندن انشا کردم، خنده بچه ها گوش فلک ر ا پر کرد؛ ولی آقای حمیدی فکورانه به آن گوش کرد و به من نمره بیست داد. در کمال تعجب و ناباوری گفت: اتفاقا این جوان، نویسنده بزرگی خواهد شد. ...
محمد بهمن بیگی
پایه گذار آموزش عشایر ایران
نویسنده کتاب ایل من بخارای من
برنده جوایز یونسکو
@miras_gozashtegan
برداشتم نوشتم: من یک بچه قشقایی از عشایر هستم. بهتر است از بنده بپرسید: میش چند ماهه می زاید؟ اسب بیشتر بار می برد یا خر؟ تا برای من کاملا روشن باشد. ... و تقریبا شرح مفصلی از حیوانات که جز لاینفک زندگی عشایر بود، ارائه دادم و قلمفرسایی کردم و در پایان نوشتم: من دیوان حافظ و مولوی را بیشتر در ویترین کتاب فروشی ها دیده ام. چگونه می توانم راجع به فرق و برتری این با آن انشا بنویسم؟
وقتی شروع به خواندن انشا کردم، خنده بچه ها گوش فلک ر ا پر کرد؛ ولی آقای حمیدی فکورانه به آن گوش کرد و به من نمره بیست داد. در کمال تعجب و ناباوری گفت: اتفاقا این جوان، نویسنده بزرگی خواهد شد. ...
محمد بهمن بیگی
پایه گذار آموزش عشایر ایران
نویسنده کتاب ایل من بخارای من
برنده جوایز یونسکو
@miras_gozashtegan
شاید در تجریش دیده باشید قطعه سنگ بزرگی که میان میدان تجریش است و در آن نقشی از آب دیده میشود
این سنگ گفته میشود یادمانیست از سیل سال ۱۳۶۶ تهران به عنوان یکی از پر خسارت ترین سیل های ایران و بالای دو قطعه سنگیست که از همان سیل جا مانده
روز یکشنبه ۴ مرداد ۱۳۶۶ ساعت یک ظهر
این سیل پس از سیلاب سال ۱۳۸۰رودخانه گرگانرود با ۴۰۰ کشته، دومین سیل پرتلفات ثبت شده ایران است.
در این روز با وجود گرمای هوا، رگبار و تگرگ شدیدی آغاز به باریدن کرد. شدت رگبار به گونهای بود که در مدت ۱۰۷ دقیقه ۲۸ میلیمتر بارش ثبت شد.
سیلاب عظیمی از رودخانه گلابدره به حرکت درآمد و در مسیر خود به سد رسید و پشت سد جمع شد، اما با توجه به سستی سد و حجم آب، آن را تخریب و صدها تن گلولای و سنگ را در مسیر رودخانه گلابدره و جعفرآباد به سمت میدان تجریش به حرکت درآورد.
در گزارشها آمده با توجه به اعلام دیر هنگام وقوع سیل، مسئولین به جای بلندگو از آژیر. قرمز برای هشدار استفاده کردند و مردم با ذهنیت اعلام بمباران به زیر پل ها و زیر زمینها پناه بردند که همین باعث افزایش شمار جانباختگان شد.
@miras_gozashtegan
این سنگ گفته میشود یادمانیست از سیل سال ۱۳۶۶ تهران به عنوان یکی از پر خسارت ترین سیل های ایران و بالای دو قطعه سنگیست که از همان سیل جا مانده
روز یکشنبه ۴ مرداد ۱۳۶۶ ساعت یک ظهر
این سیل پس از سیلاب سال ۱۳۸۰رودخانه گرگانرود با ۴۰۰ کشته، دومین سیل پرتلفات ثبت شده ایران است.
در این روز با وجود گرمای هوا، رگبار و تگرگ شدیدی آغاز به باریدن کرد. شدت رگبار به گونهای بود که در مدت ۱۰۷ دقیقه ۲۸ میلیمتر بارش ثبت شد.
سیلاب عظیمی از رودخانه گلابدره به حرکت درآمد و در مسیر خود به سد رسید و پشت سد جمع شد، اما با توجه به سستی سد و حجم آب، آن را تخریب و صدها تن گلولای و سنگ را در مسیر رودخانه گلابدره و جعفرآباد به سمت میدان تجریش به حرکت درآورد.
در گزارشها آمده با توجه به اعلام دیر هنگام وقوع سیل، مسئولین به جای بلندگو از آژیر. قرمز برای هشدار استفاده کردند و مردم با ذهنیت اعلام بمباران به زیر پل ها و زیر زمینها پناه بردند که همین باعث افزایش شمار جانباختگان شد.
@miras_gozashtegan
یکی از مهمترین بناهای تاریخی استان، گیلان قلعه گردن است. که در روستایی به همین نام (روستای قلعه گردن) در بخش رحیم آباد از توابع شهرستان رودسر ، قرار گرفته است.
این بنا با توجه به ارزشهای تاریخی و معماری ویژه خود در مرداد ماه سال ۱۳۸۲ با شماره ۹۴۰۸ در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است.
مطالعات اولیه قبل از انجام کاوشهای باستانشناسی در پیرامون قلعه ، قدمت آن را به دوره تیموری (حدود ۷۰۰ سال پیش) منتسب میدانند. اما با انجام کاوشهای باستانشناسی اداره کل استان در محدوده قلعه در سال ۱۳۸۶ توسط آقای شهرام رامین (از باستان شناسان برجسته اداره کل استان) و کشف گور باستانی عصرآهن در پایین دست قلعه و سایر شواهد به دست آمده مشخص شد که ساخت این قلعه در دوره پیش از اسلام نیز بسیار محتمل است.
@miras_gozashtegan
این بنا با توجه به ارزشهای تاریخی و معماری ویژه خود در مرداد ماه سال ۱۳۸۲ با شماره ۹۴۰۸ در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است.
مطالعات اولیه قبل از انجام کاوشهای باستانشناسی در پیرامون قلعه ، قدمت آن را به دوره تیموری (حدود ۷۰۰ سال پیش) منتسب میدانند. اما با انجام کاوشهای باستانشناسی اداره کل استان در محدوده قلعه در سال ۱۳۸۶ توسط آقای شهرام رامین (از باستان شناسان برجسته اداره کل استان) و کشف گور باستانی عصرآهن در پایین دست قلعه و سایر شواهد به دست آمده مشخص شد که ساخت این قلعه در دوره پیش از اسلام نیز بسیار محتمل است.
@miras_gozashtegan
آیا من دزدم؟
یکی از ایرانیان مقیم خارج از کشور مقاله زیبایی نوشته تحت عنوان "آیا من دزدم؟"
ایشان برای بیان این مطلب به دو رخداد که برای او پیش آمده است اشاره می کند
رخداد اول:
او میگوید: زمان امتحانات پزشکی من در ایرلند بود و مبلغی که برای امتحانات میبایست پرداخت میکردم ۳۰۹پوند بود
در صورتی که پول خرد نداشته و من مبلغ ۳۱۰پوند را پرداخت نمودم.امتحانات خود را دادم و بعد از گذشت زمان در حالی که به کشور دیگری رفته بودم.در آن هنگام نامه ای دریافت نمودم دانشگاه که نوشته بود:
(شما در پرداخت هزینه های امتحان اشتباه کردید و به جای مبلغ ۳۰۹ پوند ، ۳۱۰ پوند پرداخت کردید،و این چکی که به همراه این نامه برای شما ارسال شده به ارزش یک پوند می باشد ... ما بیش از حق خودمان دریافت نمی کنیم)
جالب اینجاست که ارزش آن پاکت نامه و نامه ای که در آن تایپ شده بود خود بیش از مبلغ ۱ پوند بود!
ا.
تفاق دوم:او می گوید که من اکثر اوقات که در مسیر دانشگاه و خانه تردد میکردم، از سوپر مارکت که تو مسیرم بود و خانمی در آن فروشنده بود کاکائو به قیمت ۵۰ سنت میخریدم .در یکی از روزها قیمت جدیدی برای همان نوع از کاکائو که بر روی آن ۶۰ سنت نوشته بود در قفسه دیگر قرار داد.برای من جای تعجب داشت و از او پرسیدم آیا فرقی بین این دو رقم جنس وجود دارد؟
در پاسخ،به من گفت:نه،همان نوع و همان کیفیت است !
.
پس دلیل چیست؟
.
در پاسخ به من گفت : به تازگی در کشور نیجریه، که کاکائو برای ما صادر میکرد
اتفاق جدیدی رخ داده که همراه با افزایش قیمت کاکائو برای ما بود .این جنس جدید قیمت فروش اش ۶۰ سنت و قبلی را چون قبلا خریدیم همان ۵۰ سنت است. به او گفتم با این وضعیت کسی نس جدید را از شما نمیخرد . او گفت: بله، من میدانم .به او گفتم: بیا یه کاری بکن همه جنس ها را قاطی کن و با قیمت جدید بفروش با این کار کسی نمی تواند متوجه شود و جنس قدیم از جنس جدید را تشخیص دهد. در پاسخ در گوشی به من گفت : مگه شما یک دزدی؟
شگفت زده شدم از آنچه او به من گفت و مسیر خودم را پیش گرفتم و رفتم در حالی که همیشه این سوال در گوش من تکرار می شود
و ذهن مرا در گیر کرده است که : آیا من دزدم ؟
این چه اخلاق و کرداری است؟!
.
ما از جهان غرب عقب تر نیستیم ، از باورهایمان عقب تر مانده ایم
@miras_gozashtegan
یکی از ایرانیان مقیم خارج از کشور مقاله زیبایی نوشته تحت عنوان "آیا من دزدم؟"
ایشان برای بیان این مطلب به دو رخداد که برای او پیش آمده است اشاره می کند
رخداد اول:
او میگوید: زمان امتحانات پزشکی من در ایرلند بود و مبلغی که برای امتحانات میبایست پرداخت میکردم ۳۰۹پوند بود
در صورتی که پول خرد نداشته و من مبلغ ۳۱۰پوند را پرداخت نمودم.امتحانات خود را دادم و بعد از گذشت زمان در حالی که به کشور دیگری رفته بودم.در آن هنگام نامه ای دریافت نمودم دانشگاه که نوشته بود:
(شما در پرداخت هزینه های امتحان اشتباه کردید و به جای مبلغ ۳۰۹ پوند ، ۳۱۰ پوند پرداخت کردید،و این چکی که به همراه این نامه برای شما ارسال شده به ارزش یک پوند می باشد ... ما بیش از حق خودمان دریافت نمی کنیم)
جالب اینجاست که ارزش آن پاکت نامه و نامه ای که در آن تایپ شده بود خود بیش از مبلغ ۱ پوند بود!
ا.
تفاق دوم:او می گوید که من اکثر اوقات که در مسیر دانشگاه و خانه تردد میکردم، از سوپر مارکت که تو مسیرم بود و خانمی در آن فروشنده بود کاکائو به قیمت ۵۰ سنت میخریدم .در یکی از روزها قیمت جدیدی برای همان نوع از کاکائو که بر روی آن ۶۰ سنت نوشته بود در قفسه دیگر قرار داد.برای من جای تعجب داشت و از او پرسیدم آیا فرقی بین این دو رقم جنس وجود دارد؟
در پاسخ،به من گفت:نه،همان نوع و همان کیفیت است !
.
پس دلیل چیست؟
.
در پاسخ به من گفت : به تازگی در کشور نیجریه، که کاکائو برای ما صادر میکرد
اتفاق جدیدی رخ داده که همراه با افزایش قیمت کاکائو برای ما بود .این جنس جدید قیمت فروش اش ۶۰ سنت و قبلی را چون قبلا خریدیم همان ۵۰ سنت است. به او گفتم با این وضعیت کسی نس جدید را از شما نمیخرد . او گفت: بله، من میدانم .به او گفتم: بیا یه کاری بکن همه جنس ها را قاطی کن و با قیمت جدید بفروش با این کار کسی نمی تواند متوجه شود و جنس قدیم از جنس جدید را تشخیص دهد. در پاسخ در گوشی به من گفت : مگه شما یک دزدی؟
شگفت زده شدم از آنچه او به من گفت و مسیر خودم را پیش گرفتم و رفتم در حالی که همیشه این سوال در گوش من تکرار می شود
و ذهن مرا در گیر کرده است که : آیا من دزدم ؟
این چه اخلاق و کرداری است؟!
.
ما از جهان غرب عقب تر نیستیم ، از باورهایمان عقب تر مانده ایم
@miras_gozashtegan
در سال ۱۲۹۶ که قحطی در تهران بیداد می کرد و اغلب مردم گرسنه بودند، انبارهای غله احمدشاه مملو از غله بود و او از در اختیار گذاشتن آن غلات به مردم امتناع می کرد؛ تا اینکه ارباب کیخسرو با شاه وارد مذاکره شد و از او خواست تا درِ انبارهای غله خود را باز کرده و عده ای را از گرسنگی نجات دهد.
احمد شاه بر سر مبلغ پولی که از این طریق نصیب او می شد چانه زده و به زحمت راضی شد که مقداری غله را به دولت بفروشد تا بین مردم توزیع شود؛ به جهت همین اقدام ارباب کیخسرو، مدرس در مجلس گفت:" اگر یک نفر مسلمان در این مجلس باشد همین ارباب کیخسرو است".
کیخسرو شاهرخ ملقب به ارباب کیخسرو بنیانگذار شبکه تلفن سراسری ایران، بانی کتابخانه مجلس، بنیانگذار آرامگاه فردوسی، نماینده زرتشتیان در یازده دوره مجلس شورای ملی و رئیس انجمن زرتشتیان تهران بود. از ارباب کیخسرو به عنوان یکی از برجستهترین چهرههای جامعه زرتشتی ایران و از شخصیتهای خوشنام تاریخ معاصر ایران یاد میشود.
منبع: گفتگو با علی اکبر کوثری، به کوشش مرتضی رسولی پور
@miras_gozashtegan
احمد شاه بر سر مبلغ پولی که از این طریق نصیب او می شد چانه زده و به زحمت راضی شد که مقداری غله را به دولت بفروشد تا بین مردم توزیع شود؛ به جهت همین اقدام ارباب کیخسرو، مدرس در مجلس گفت:" اگر یک نفر مسلمان در این مجلس باشد همین ارباب کیخسرو است".
کیخسرو شاهرخ ملقب به ارباب کیخسرو بنیانگذار شبکه تلفن سراسری ایران، بانی کتابخانه مجلس، بنیانگذار آرامگاه فردوسی، نماینده زرتشتیان در یازده دوره مجلس شورای ملی و رئیس انجمن زرتشتیان تهران بود. از ارباب کیخسرو به عنوان یکی از برجستهترین چهرههای جامعه زرتشتی ایران و از شخصیتهای خوشنام تاریخ معاصر ایران یاد میشود.
منبع: گفتگو با علی اکبر کوثری، به کوشش مرتضی رسولی پور
@miras_gozashtegan
كسی كه بسيار میخواند و میداند
اما به هر دليل وارد مبارزه برای
«آزادی» نمیشود ،
مانند فروشگاهی بزرگ است كه
در ورودی آن نوشته باشند:
«تعطيل است» !
آبراهام لینکلن
@miras_gozashtegan
اما به هر دليل وارد مبارزه برای
«آزادی» نمیشود ،
مانند فروشگاهی بزرگ است كه
در ورودی آن نوشته باشند:
«تعطيل است» !
آبراهام لینکلن
@miras_gozashtegan
آیا شهربانو دختر یزگردسوم همسر امام حسین امام سوم شیعیان بود؟
بنوشته امیر معزی، هیچ یک از تاریخنگاران باستان که به موضوع حمله اعراب به ایران و سرنوشت خانواده ساسانیان پرداختهاند، به ارتباط میان یکی از دختران یزدگرد سوم و حسین بن علی اشاره نکردهاند. ضمن اینکه ابن سعد و ابن قتیبه مورخ ایرانی قرن سوم هجری مادر علی بن حسین را بردهای از اهالی ناحیه سند معرفی کردهاند.
ویلفرد مادلونگ هم، هویت تاریخی شاهدخت شهربانو را رد کرده و آن را افسانه می داند.
ایتان کولبرگ هم ادعای شیعیان در مورد شخصیت تاریخی شهربانو را رد می کند. او می نویسد که نام مادر علی بن حسین، بَرَه، جَیدا یا غَزاله یا امولدی از ناحیه سند یا سجستان بوده است. بنابر روایات سنتی شیعیان، نام مادر علی بن حسین شهربانویه، جهانشاه یا شاهزنان بود. برخی می گویند که او خودش را به رود فرات انداخت، در حالی که بقیه می گویند او جز بازماندگان جنگ کربلا بود. علی بن حسین، به خاطر تبار قریشی و ساسانیاش، در نزد شیعیان، ابن خیرتین نامیده میشد.
به نوشته دهخدا پژوهشها نشان داده است که این داستان واقعی نیست و یزدگرد را دختری بنام شهربانو نبوده است. داستان شهربانو در واقع از ربیع الابرار زمخشری و قابوس نامه اخذ شده است. سید جعفر شهیدی در کتاب زندگانی علی بن الحسین با ادله های تاریخی ماجرای شهربانو را رد می کند.
کوه بیبی شهربانو در جنوب تهران منتسب به شهربانو است و میگویند مقبره وی در آن مکان مخفی است. آرامگاه بیبی شهربانو در دامنه جنوبی کوه ری، با این عقیده که شهربانو، همسر امام حسین و مادر امام سجاد است توسط شیعیان زیارت میشود.
مری بویس نیز به دلیل قرار گرفتن زیارتگاه بر فراز کوه، مجاورت آن با چشمه، ویژگیهای معماری سنگی، اختصاص زیارت آن به زنان در برخی دورهها، کاربرد واژه بانو و شهربانو برای الهه آناهید و تشابه افسانه بیبی شهربانو با داستان زیارتگاه زرتشتی (بانوی پارس) در یزد بر این عقیده است این بنا در اصل از نیایشگاههای آناهید، الهه آبها و باروری و از پرستشگاههای زرتشتیان پیش از اسلام بودهاست.
@miras_gozashtegan
بنوشته امیر معزی، هیچ یک از تاریخنگاران باستان که به موضوع حمله اعراب به ایران و سرنوشت خانواده ساسانیان پرداختهاند، به ارتباط میان یکی از دختران یزدگرد سوم و حسین بن علی اشاره نکردهاند. ضمن اینکه ابن سعد و ابن قتیبه مورخ ایرانی قرن سوم هجری مادر علی بن حسین را بردهای از اهالی ناحیه سند معرفی کردهاند.
ویلفرد مادلونگ هم، هویت تاریخی شاهدخت شهربانو را رد کرده و آن را افسانه می داند.
ایتان کولبرگ هم ادعای شیعیان در مورد شخصیت تاریخی شهربانو را رد می کند. او می نویسد که نام مادر علی بن حسین، بَرَه، جَیدا یا غَزاله یا امولدی از ناحیه سند یا سجستان بوده است. بنابر روایات سنتی شیعیان، نام مادر علی بن حسین شهربانویه، جهانشاه یا شاهزنان بود. برخی می گویند که او خودش را به رود فرات انداخت، در حالی که بقیه می گویند او جز بازماندگان جنگ کربلا بود. علی بن حسین، به خاطر تبار قریشی و ساسانیاش، در نزد شیعیان، ابن خیرتین نامیده میشد.
به نوشته دهخدا پژوهشها نشان داده است که این داستان واقعی نیست و یزدگرد را دختری بنام شهربانو نبوده است. داستان شهربانو در واقع از ربیع الابرار زمخشری و قابوس نامه اخذ شده است. سید جعفر شهیدی در کتاب زندگانی علی بن الحسین با ادله های تاریخی ماجرای شهربانو را رد می کند.
کوه بیبی شهربانو در جنوب تهران منتسب به شهربانو است و میگویند مقبره وی در آن مکان مخفی است. آرامگاه بیبی شهربانو در دامنه جنوبی کوه ری، با این عقیده که شهربانو، همسر امام حسین و مادر امام سجاد است توسط شیعیان زیارت میشود.
مری بویس نیز به دلیل قرار گرفتن زیارتگاه بر فراز کوه، مجاورت آن با چشمه، ویژگیهای معماری سنگی، اختصاص زیارت آن به زنان در برخی دورهها، کاربرد واژه بانو و شهربانو برای الهه آناهید و تشابه افسانه بیبی شهربانو با داستان زیارتگاه زرتشتی (بانوی پارس) در یزد بر این عقیده است این بنا در اصل از نیایشگاههای آناهید، الهه آبها و باروری و از پرستشگاههای زرتشتیان پیش از اسلام بودهاست.
@miras_gozashtegan
نزدیک به ۳۰۰ سال قبل نادرشاه افشار تمام افغانها را از ایران بیرون کرد
پس از فتح ایران به دست محمود افغان و سالها قتل و غارت و تجاوز در ایران، سرانجام نادر افغانها را شکست داد و از تجزیه ایران جلوگیری کرد
نادر در نبرد “مهماندوست” جوری افغانها را شکست داد که از آن سپاه ۳۰ هزار نفری تعداد کمی زنده ماندند و فرار کردند.
قضیه فقط به اینجا ختم نشد؛ نادر به هرات حمله کرد و آنجا را دوباره به خاک ایران برگرداند و سپس قندهار حمله کرد و افغانها را در آنجا هم شکست داد.
نادر حتی بخاطر اینکه هند به ۸۰۰ افغان که از دست نادر گریخته بودند پناه داده بود به آنجا هم حمله کرد و انتقام خود را گرفت…
@miras_gozashtegan
پس از فتح ایران به دست محمود افغان و سالها قتل و غارت و تجاوز در ایران، سرانجام نادر افغانها را شکست داد و از تجزیه ایران جلوگیری کرد
نادر در نبرد “مهماندوست” جوری افغانها را شکست داد که از آن سپاه ۳۰ هزار نفری تعداد کمی زنده ماندند و فرار کردند.
قضیه فقط به اینجا ختم نشد؛ نادر به هرات حمله کرد و آنجا را دوباره به خاک ایران برگرداند و سپس قندهار حمله کرد و افغانها را در آنجا هم شکست داد.
نادر حتی بخاطر اینکه هند به ۸۰۰ افغان که از دست نادر گریخته بودند پناه داده بود به آنجا هم حمله کرد و انتقام خود را گرفت…
@miras_gozashtegan
حکایتی از بیطمع بودن #کریمخان_زند شاه عادل ایران:
صاحب #رستم_التواریخ مینویسد: تاجری هندی در شیراز مرد و ثروتی در حدود صد هزار تومان از خود برجای گذاشت بیآنکه وارثی داشته باشد. بزرگان دولت بدو گفتند که این تاجر در ایران وارثی ندارد و طبق روش سلاطین میباید اموالش را به ضبط "خزانه عامره" دهند. کریمخان که چنین عملی را شایسته مقام سلطنت نمیدانست، بلکه چنین پیشنهادی را نیز توهین آمیز تلقی می کرد خشمگین شد فریاد برآورد: که ما مرده شور نیستیم، اموالش را نگه دارید و تحقیق کنید و به وارثش سپارید !!
📗 سرچشمه: کریمخان زند، #نوائی_عبدالحسین، صفحه ۲۷۲-۲۷۳
@miras_gozashtegan
صاحب #رستم_التواریخ مینویسد: تاجری هندی در شیراز مرد و ثروتی در حدود صد هزار تومان از خود برجای گذاشت بیآنکه وارثی داشته باشد. بزرگان دولت بدو گفتند که این تاجر در ایران وارثی ندارد و طبق روش سلاطین میباید اموالش را به ضبط "خزانه عامره" دهند. کریمخان که چنین عملی را شایسته مقام سلطنت نمیدانست، بلکه چنین پیشنهادی را نیز توهین آمیز تلقی می کرد خشمگین شد فریاد برآورد: که ما مرده شور نیستیم، اموالش را نگه دارید و تحقیق کنید و به وارثش سپارید !!
📗 سرچشمه: کریمخان زند، #نوائی_عبدالحسین، صفحه ۲۷۲-۲۷۳
@miras_gozashtegan
یکی تکلیف من را
با این مردم روشن کند ؛
این ها تنها در دو حالت
تو را دوست دارند ،
یا باید کسی باشی که نیستی
یا باید بمیری و زیر خاک بروی ...
👤حسین پناهی
@miras_gozashtegan
با این مردم روشن کند ؛
این ها تنها در دو حالت
تو را دوست دارند ،
یا باید کسی باشی که نیستی
یا باید بمیری و زیر خاک بروی ...
👤حسین پناهی
@miras_gozashtegan
آزادی، کرامت و ثروت ؛
این سه در کنار یکدیگر
از برترین خشنودی هاست ...
اگر توانستی این سه را
بر مردمت ارزانی داری،
عشق آنها به تو هرگز
نخواهد مرد ...
👤 کوروش کبیر
@miras_gozashtegan
این سه در کنار یکدیگر
از برترین خشنودی هاست ...
اگر توانستی این سه را
بر مردمت ارزانی داری،
عشق آنها به تو هرگز
نخواهد مرد ...
👤 کوروش کبیر
@miras_gozashtegan
شهر باستانی دارابگرد از کهنترین شهرهای ایران و جهان محسوب میشود این شهر در جنوب شهر فعلی داراب استان فارس قرار گرفته، سابقه این شهر تاریخی به اوایل عصر هخامنشیان میرسد.
پیرامون شهر دارابگرد دیوار گلی عظیمی به صورت مخروطی ساخته بودند که قاعده آن بیش از ۱۰ متر و ارتفاع آن نیز بیش از هشت متر و طول آن به بیش از شش کیلومتر میرسد که از آن به عنوان بزرگترین دیوار گلی جهان نام برده میشود!
این دیوار با گذشت قرنها وفرسایش فراوان هنوز عظمت و استواری خود را حفظ كرده است.
@miras_gozashtegan
پیرامون شهر دارابگرد دیوار گلی عظیمی به صورت مخروطی ساخته بودند که قاعده آن بیش از ۱۰ متر و ارتفاع آن نیز بیش از هشت متر و طول آن به بیش از شش کیلومتر میرسد که از آن به عنوان بزرگترین دیوار گلی جهان نام برده میشود!
این دیوار با گذشت قرنها وفرسایش فراوان هنوز عظمت و استواری خود را حفظ كرده است.
@miras_gozashtegan
کشور بدون ارتش و نیروی نظامی !
70 سال پیش به پیشنهاد خوزه ماریا فرر رئیسجمهور وقت، با انحلال ارتش، کاستاریکا تبدیل به کشوری بدون ارتش شد!
حذف ارتش و نداشتن هزینههای نظامی کاستاریکا رو تبدیل به کشوری ثروتمند و یک مرکز توریستی کرده که یکی از ده کشور دنیاست که کاملا در صلحه و در هیچ جنگ داخلی یا خارجی درگیر نیست و شادترین مردم دنیا رو داره!
@miras_gozashtegan
70 سال پیش به پیشنهاد خوزه ماریا فرر رئیسجمهور وقت، با انحلال ارتش، کاستاریکا تبدیل به کشوری بدون ارتش شد!
حذف ارتش و نداشتن هزینههای نظامی کاستاریکا رو تبدیل به کشوری ثروتمند و یک مرکز توریستی کرده که یکی از ده کشور دنیاست که کاملا در صلحه و در هیچ جنگ داخلی یا خارجی درگیر نیست و شادترین مردم دنیا رو داره!
@miras_gozashtegan
ﺻﺎﺩﻕ هدایت در کتاب بوف کور از سیزده درد مشترک ایرانیان چنین مینویسد:
١ - ﺍﮐﺜﺮ ﻣﺎ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽﻫﺎ ﺗﺨﯿﻞ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻔﮑﺮ ﺗﺮﺟﯿﺢ ﻣﯽﺩﻫﯿﻢ.
٢ - ﺩﺭ ﻫﺮ ﺷﺮﺍﯾﻄﯽ ﻣﻨﺎﻓﻊ ﺷﺨﺼﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻨﺎﻓﻊ ﻣﻠﯽ ﺗﺮﺟﯿﺢ ﻣﯽﺩﻫﯿﻢ.
٣ - ﺑﺎ ﻃﻨﺎﺏ ﻣﻔﺖ ﺣﺎﺿﺮﯾﻢ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺍﺭ ﺑﺰﻧﯿﻢ.
٤ - ﺑﻪ ﺑﺪﺑﯿﻨﯽ ، ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﺧﻮﺵ ﺑﯿﻨﯽ ﺗﻤﺎﯾﻞ ﺩﺍﺭﯾﻢ.
٥ - ﻧﻮﺍﻗﺺ ﺭﺍ ﻣﯽﺑﯿﻨﯿﻢ ، ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﺭﻓﻊ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﻗﺪﺍﻣﯽ ﻧﻤﯽﮐﻨﯿﻢ.
٦ - ﺩﺭ ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﺍﻇﻬﺎﺭ ﻓﻀﻞ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﺍﺯ ﮔﻔﺘﻦ « ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﻢ» ﺷﺮﻡ ﺩﺍﺭﯾﻢ.
٧ - ﮐﻠﻤﻪﯼ «ﻣﻦ » ﺭﺍ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ « ﻣﺎ » ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﯽﺑﺮﯾﻢ.
٨ - ﻏﺎﻟﺒﺎً ﻣﻬﺎﺭﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺍﻧﺶ ﺗﺮﺟﯿﺢ ﻣﯽﺩﻫﯿﻢ.
٩ - ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺩﺭ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﻪ ﺳﺮ ﻣﯽﺑﺮﯾﻢ ﻭ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ.
١٠ - ﺍﺯ ﺩﻭﺭﺍﻧﺪﯾﺸﯽ ﻭ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﺭﯾﺰﯼ ﻋﺎﺟﺰﯾﻢ ﻭ ﺩﭼﺎﺭ ﺭﻭﺯﻣﺮﮔﯽ ﻣﯽﺷﻮﯾﻢ.
١١- ﻋﻘﺐ ﺍﻓﺘﺎﺩﮔﯽﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮔﺮﺩﻥ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻭ ﺗﻮﻃﺌﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﯽﺍﻧﺪﺍﺯﯾﻢ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﺁﻥ ﻫﻢ ﻗﺪﻣﯽ ﺑﺮ ﻧﻤﯽﺩﺍﺭﯾﻢ.
١٢ - ﺩﺍﺋﻤﺎً ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﻧﺼﯿﺤﺖ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ ، ﻭﻟﯽ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻋﻤﻞ ﻧﻤﯽﮐﻨﯿﻢ.
١٣ - ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻗﯿﻘﻪ آخر ﻣﯽﮔﯿﺮﯾﻢ.
@miras_gozashtegan
١ - ﺍﮐﺜﺮ ﻣﺎ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽﻫﺎ ﺗﺨﯿﻞ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻔﮑﺮ ﺗﺮﺟﯿﺢ ﻣﯽﺩﻫﯿﻢ.
٢ - ﺩﺭ ﻫﺮ ﺷﺮﺍﯾﻄﯽ ﻣﻨﺎﻓﻊ ﺷﺨﺼﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻨﺎﻓﻊ ﻣﻠﯽ ﺗﺮﺟﯿﺢ ﻣﯽﺩﻫﯿﻢ.
٣ - ﺑﺎ ﻃﻨﺎﺏ ﻣﻔﺖ ﺣﺎﺿﺮﯾﻢ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺍﺭ ﺑﺰﻧﯿﻢ.
٤ - ﺑﻪ ﺑﺪﺑﯿﻨﯽ ، ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﺧﻮﺵ ﺑﯿﻨﯽ ﺗﻤﺎﯾﻞ ﺩﺍﺭﯾﻢ.
٥ - ﻧﻮﺍﻗﺺ ﺭﺍ ﻣﯽﺑﯿﻨﯿﻢ ، ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﺭﻓﻊ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﻗﺪﺍﻣﯽ ﻧﻤﯽﮐﻨﯿﻢ.
٦ - ﺩﺭ ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﺍﻇﻬﺎﺭ ﻓﻀﻞ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﺍﺯ ﮔﻔﺘﻦ « ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﻢ» ﺷﺮﻡ ﺩﺍﺭﯾﻢ.
٧ - ﮐﻠﻤﻪﯼ «ﻣﻦ » ﺭﺍ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ « ﻣﺎ » ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﯽﺑﺮﯾﻢ.
٨ - ﻏﺎﻟﺒﺎً ﻣﻬﺎﺭﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺍﻧﺶ ﺗﺮﺟﯿﺢ ﻣﯽﺩﻫﯿﻢ.
٩ - ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺩﺭ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﻪ ﺳﺮ ﻣﯽﺑﺮﯾﻢ ﻭ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ.
١٠ - ﺍﺯ ﺩﻭﺭﺍﻧﺪﯾﺸﯽ ﻭ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﺭﯾﺰﯼ ﻋﺎﺟﺰﯾﻢ ﻭ ﺩﭼﺎﺭ ﺭﻭﺯﻣﺮﮔﯽ ﻣﯽﺷﻮﯾﻢ.
١١- ﻋﻘﺐ ﺍﻓﺘﺎﺩﮔﯽﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮔﺮﺩﻥ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻭ ﺗﻮﻃﺌﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﯽﺍﻧﺪﺍﺯﯾﻢ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﺁﻥ ﻫﻢ ﻗﺪﻣﯽ ﺑﺮ ﻧﻤﯽﺩﺍﺭﯾﻢ.
١٢ - ﺩﺍﺋﻤﺎً ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﻧﺼﯿﺤﺖ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ ، ﻭﻟﯽ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻋﻤﻞ ﻧﻤﯽﮐﻨﯿﻢ.
١٣ - ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻗﯿﻘﻪ آخر ﻣﯽﮔﯿﺮﯾﻢ.
@miras_gozashtegan