Telegram Web Link
انشاء جالب یک دانش آموز اگر رئیس جمهور بودی برای رفع فقر چه می کردی؟‌







@miras_gozashtegan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔻آیت الله طالقانی : آن چادر و روسری که با ضرب و زور به سر خانمها برود، از بی‌حجابی بدتر است

مهندس بازرگان ، در مراسم درگذشت آیت الله طالقانی در دانشگاه تهران(شهریور ۱۳۵۸):
طالقانی معتقد بود که اگر دین با زور و اجبار به مردم تحمیل شود، پیش خدا ارزشی ندارد. آن چادر و روسری که با ضرب و زور به سر خانمها برود، از بی حجابی بدتر است.







@miras_gozashtegan
روزی ناصرالدین‌شاه با امیرکبیر به مازندران می رفتند. شاه در نزدیکی مقصد سر از پنجره کالسکه بیرون کرد و دریا را دید. از کالسکه‌ران پرسید، آن آب چیست؟

کالسکه‌ران که چاپلوس محض بود، گفت: اعلی‌حضرت ، دریای مازندران است که خدمت شما مشرف شده است!!

ناصرالدین‌شاه سری از خوشحالی و تشکر همراه تبسم تکان داد. و امیرکبیر سری از ناراحتی.

ناصرالدین‌شاه علت را پرسید، امیرکبیر گفت: بدبخت شد ولایتی که والی و مسئول آن به جای شنیدن مشکلات و حرف انتقاد ، عاشق شنیدن این همه دروغ و چاپلوسی و تملق شد.

 




@miras_gozashtegan
پهن کردن چتر تقدس بر سر نظام سیاسی یک سرزمین
یکی از صدها اشتباه هولناکی هست که هرگز ترمیم نمی شود

زیرا چه آنهایی که این چتر را باز می کنند
و چه توده مردمی که در ابتدا آن را می پذیرند
نمی‌دانند حکومت دستاوردی بشری‌ست و حاکما
نیز انسان‌هایی که شاید به انواع خطاها آلوده باشند...

این اشتباه هولناک صاحبان قدرت را از دایره نقد بیرون
می برد و لباسی آسمانی بر قامتشان می دوزد ...
وقتی نظام سیاسی مقدس شود دیگر نمی‌توان
از کاستی‌های آن سخن گفت ...
و هنگامی که اربابان قدرت مشروعیت خود را نه از سوی زمین بلکه از آسمان دانستند
مسلما خود را پاسخگو به جامعه هم نمی‌دانند
و به واسطه این توهم از مردم اطاعت مطلق
و بی‌چون و چرا را طلب می کنند

برگرفته از کتاب:
نظریه جامعه شناسی در دوران معاصر

نویسنده : جورج ریتزر





@miras_gozashtegan
▪️نماینده نیروی هوایی شاهنشاهی ایران!!

«غفور جدی» بعد از انقلاب ۵۷ به علت داشتن همسر آمریکایی از پایگاه هوایی بوشهر و نیروی هوایی ایران اخراج شد و در روز سوم حمله به ایران خود را به درب پایگاه رساند.

وی را به درون پایگاه راه ندادند و فریاد زد «من با پول و سرمایه این آب و خاک خلبان شده‌ام، اکنون به من نیاز است همسر و خانواده‌ام را گرو یک F-4 می‌گذارم.» با او موافقت کردند و چندی بعد پس از شکار چندین هواپیمای عراقی، در یک عملیات برون مرزی در خاک عراق به آسمان‌ها پر کشید و جاودانه شد.

زمانی که در آمریکا دوره خلبانی را می‌گذراند در پاسخ به یکی از استادانش که از او خواست شهروندی آمریکا را بپذیرد (با داشتن همسر آمریکایی) و در نیروی هوایی آمریکا خدمت کند، پاسخ داده بود «دوست دارم کفنم پرچم ایران باشد.






@miras_gozashtegan
گرمایش جهانی چرخش زمین را کند می‌کند!

🔹یک مطالعه جدید نشان داده است که محور چرخش زمین به دلیل تغییرات آب و هوایی و پویایی درونی سیاره زمین در حال تغییر است.

🔹همین‌طور که یخ در سطح زمین ذوب می‌شود، چرخش سیاره را کند می‌کند و طول روز را افزایش می‌دهد.

🔹تغییرات آب و هوا باعث می‌شود که محور چرخش زمین حرکت کند و به نظر می‌رسد که بازخورد حاصل از حفظ تکانه زاویه‌ای نیز در حال تغییر پویایی هسته زمین است.







@miras_gozashtegan
عده ای سرباز می کوشیدند کندۀ بزرگ درختی را از جایش بکنند و موفق نمی شدند. سر جوخه ای نیز به آن سربازان می نگریست. مردی سوار بر اسب از سرجوخه پرسید که «چرا به آن ها کمک نمی کنی؟» سرجوخه جواب داد: من فرمانده هستم و باید فقط دستور بدهم.

سوار پیاده شد و به کمک سربازان شتافت. با کمک او درخت از جایش کنده شد. مرد به سوی سرجوخه رفت و گفت: دفعۀ دیگر که سربازانت به کمک نیاز داشتند، برای فرمانده کل پیغام بفرست، و سوار بر اسب شد و رفت. سرجوخه و افرادش متوجه شدند که آن سوار، فرمانده کل قوا، یعنی«جرج واشنگتن» بوده است. تواضع و فروتنی پایۀ هر نوع پرهیزگاری و نشانۀ عظمت و بزرگی است...






@miras_gozashtegan
"نالدی" گونه  منقرض شده ای از انسان هستند که 2.5 میلیون سال پیش وجود داشتند. نالدی ها قادر به درک و آفرینش نمادها بوده و رفتار مناسکی داشتند. نالدی در زبان آفریقایی به معنی "ستاره" است





@miras_gozashtegan
گفته اند اسبی به بیماری گرفتار آمد و پشت دروازه شهر بیفتاد. صاحب اسب او را رها کرده و به داخل شهر شد مردم به او گفتند اسبت از چه بابت به این روزگار پرنکبت بیفتاد. مرد گفت از آنجایی که غمخواران نازنینی همچون شما نداشت و مجبور بود دائم برای من بار حمل کند.

پیرمردی گفت به راستی چنین است. من هم مانند اسب تو شده ام. مردم به هیکل نحیف او نظری انداختند و او گفت زن و فرزندانم تا توان داشتم و بار می کشیدم در کنارم بودند و امروز من هم مانند اسب این مرد تنهایم و لحظه رفتنم را انتظار می کشم.

می گویند آن پیرمرد نحیف هر روز کاسه ای آب از لب جوی برداشته و برای اسب نحیف تر از خود می برد و در کنار اسب می نشست و راز دل می گفت. چند روز که گذشت اسب بر روی پای ایستاد و همراه پیرمرد به بازار شد.

صاحب اسب و مردم متعجب شدند. او را گفتند چطور برخاست. پیرمرد خنده ای کرد و گفت از آنجایی که دوستی همچون من یافت که تنهایش نگذاشتم و در روز سختی کنارش بودم.

می گویند: از آن پس پیر مرد و اسب هر روز کام رهگذران تشنه را سیراب می کردند و دیگر مرگ را هم انتظار نمی کشیدند.

ارد بزرگ می گوید : دوستی و مهر ، امید می آفریند و امید داشتن همان زندگی است.





@miras_gozashtegan
‌اعطای دکترای افتخاری دانشگاه قرقیزستان به هاشمی رفسنجانی - سال ۱۳۷۲








@miras_gozashtegan
‏میدونستین فیدل کاسترو به معشوقه داشته به اسم ماریتا که CIA استخدامش میکنه که سم بریزه تو مشروب کاسترو و بکشدش. بعدکاسترو میفهمه و روایت عکس‌العملش رو دختره تو یه مصاحبه تعریف کرده که مثل رمانهای نود و هشتیاست:

‏فیدل اسلحه‌ش رو به من داد و گفت: تو نمی‌تونی من رو بکشی. هیچکس نمیتونه من رو بکشه! لبخند میزد و سیگارش رو می‌جوید. من مایوس شده بودم. اون از من خیلی مطمئن بود. من رو گرفت و عشقبازی کردیم.


+ و اونجا بود که با دنیای cia و دخترونگیم کلا خداحافظی کردم:)






@miras_gozashtegan
شمس گفت: تقدیر به آن معنا نیست که مسیر زندگیمان از پیش تعیین شده.
به همین سبب اینکه انسان گردن خم کند
و بگوید" چه کنم! تقدیرم این بوده،" نشانهٔ جهالت است.
تقدیر همهٔ راه نیست، فقط تا سر دو راهی هاست .
گذرگاه مشخص است اما انتخاب در دست مسافر است.
پس نه بر زندگی ات حاکمی و نه محکوم آنی...






@miras_gozashtegan
🔹اردشیر زاهدی وزیر خارجه ایران و آخرین سفیر ایران در ایالات متحده آمریکا در دورهٔ محمدرضا شاه پهلوی بود. وی فرزند فضل‌الله زاهدی و همچنین همسر سابق شهناز پهلوی می‌باشد. اردشیر زاهدی هم‌اکنون در سوییس زندگی می‌کند.🤔

خواهرش هُما زاهدی سه دوره نماینده همدان در مجلس شورای ملی و از نخستین فعالین کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود.

وی در ۱۵ مهرماه ۱۳۹۲ خورشیدی در سن ۸۳ سالگی پس از مبارزه‌ای چند ساله با سرطان در شهر ژنو درگذشت.







@miras_gozashtegan
افسانه های ایرانی

Nane-sho | ننه شو
در باور مردمان گرگان، زنی به نام ننه شو وجود دارد. ننه شو زنی لاغر و قدبلند بوده که سینه‌های دراز داشته. او شب‌ها با کیسه‌ای بر دوش روی سقف خانه‌ها راه می‌رفته و تنها چشمان سرخش دیده می‌شده. گاهی خود را به شکل مادر کودکان درمی‌آورده و با کلک و ترفند، کودکان را داخل کیسه‌اش می‌انداخته و با خود می‌برده است. از این موجود برای ساکت کردن کودکان هنگام شب استفاده می‌شود.
در جنوب استان کرمان نیز موجودی به همین نام وجود دارد. مادر شو (مادر شب) فقط شب‌ها بیرون می‌آمده. از این موجود برای ایجاد خوف و ترس در کودکان و بیرون نرفتن آن‌ها استفاده می‌شود.
در باور مردمان تربت حیدریه‌ی خراسان نیز شخصیتی اهریمنی به نام «مادر شو» وجود داشت. بزرگ‌ترها برای کودکانی که نمی‌خوابیدند، می‌خواندند:
«مادر شو، سینه لِکَتو، بخور و بدو»
سینه لکتو یعنی سینه های افتاده و چروکیده.







@miras_gozashtegan
تفاوت ميان دموكراسى و ديكتاتورى اين است كه ،
در دموكراسى شما ابتدا رأى ميدهيد سپس فرامين را اجرا مى كنيد ؛ اما در ديكتاتورى وقت تان براى رأى دادن تلف نمى شود .. !

👤 چارلز بوكفسكى






@miras_gozashtegan
در ﻣﻴﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﺁﺭﻣﺎﻥ ﻫﺎی ﺳﻴﺎسی،
ﺁن که ﺍﺩﻋﺎی ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﮐﺮﺩﻥ
ﺟﺎﻣﻌﻪ بشری ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺩ، ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺧﻄﺮﻧﺎک‌ تر ﺍﺳﺖ!
ﺗﻼﺵ ﺑﺮﺍی ﺑﺮﭘﺎیی بهشت ﺑﺮ زمین
همیشه جهنم به بار آورده ...

کارل پوپر







@miras_gozashtegan
سربازی از کنار یک ستوان جوان گذشت و به او سلام نظامی نداد. ستوان او را صدا کرد و با حالتی عبوس به او گفت: «تو به من سلام ندادی. برای همین حالا باید فوراً دویست بار سلام بدی.»
در این لحظه ژنرال از راه رسید و دید سرباز بیچاره پشت سر هم در حال دادن سلام نظامی است. ژنرال با تعجب پرسید: اینجا چه خبره؟
ستوان توضیح داد: این نادان به من سلام نداد و من هم به عنوان تنبیه به او دستور دادم دویست بار سلام دهد.
ژنرال با لبخند جواب داد: حق با توست.
اما فراموش نکن آقا، با هر بار
سلام سرباز، تو هم باید سلام بدی.

گاهی مجازات دیگران،
در واقع مجازات خودمان است!







@miras_gozashtegan
▪️بیابان‌های عربستان در حال تبدیل شدن به جنگل است.

و جنگل‌های ما !!!

#اندکی_تامل







@miras_gozashtegan
خدا خر را افرید و گفت: تو بار خواهی برد از زمانی که افتاب بدمد تا شب و 50 سال عمر خواهی کرد

خر گفت:میخواهم خر باشم اما فقط بیست سال عمرکنم....خدا پذیرفت.


خدا سگ را افرید و گفت: تو نگهبان خانه انسان خواهی شد و هرچه دادند خواهی خورد و سی سال عمر میکنی.

سگ گفت :میخواهم سگ باشم اما 15سال برایم کافیست...خدا پذیرفت.


خدا میمون را افرید و گفت: تو مدام از شاخه ای به شاخه ای میپری و 20 سال عمر میکنی. میمون گفت میخواهم میمون باشم اما 10سال عمر کافیست........

وخدا انسان رو افرید و گفت: تو اشرف مخلوقاتی سرور تمام زمین و 20 سال عمر میکنی

انسان گفت: می خواهم انسان باشم اما ان 30 سالی که خر نخواست ,  15 سالی که سگ نخواست و 10 سالی که میمون نخواست به من بده...

واینچنین شد که ما فقط 20 سال مثل ادم زندگی میکنیم. بعد ازدواج میکنیم و 30 سال مثل خر کار میکنیم و 15 سال مثل سگ نگهبان خونه و بچه هامون میشیم و اخرش هم مثل میمون از خونه دختر به خونه پسر و از خونه پسر به خونه دختر میدویم و واسه نوه هامون شکلک در میاریم







@miras_gozashtegan
مولانا میگوید : روزی از کنار مسجدی رد میشدم و دیدم عده ای دست به دعا برداشته اند و میگویند : خدایا کافران را بکش،

رفتم تا به کلیسایی رسیدم و دیدم در آنجا هم عده ای دست به آسمان برداشته اند و میگویند : خدایا کافران را بکش!! رفتم تا به در میخانه ای رسیدم و دیدم در آنجا جام ها را به هم میزنند و میگویند بزن بسلامتی نوشا نوش ...

سپس فرمود : من آنموقع بود که دیدم مستی بهترین دین است که جز سلامتی دیگران آرزویی ندارند .

پرستش به مستیست در کیش مهر
برون اند زین حلقه هوشیارها







@miras_gozashtegan
2024/10/05 20:03:15
Back to Top
HTML Embed Code: