معیار
زندگی یعنی انتخاب و اقتصاد یعنی چگونه انگیزه های ما بر انتخاب های مان اثر می گذارد و زندگی مان را شکل میدهد. در تحصیل در خرج کردن و سرمایه گذاری، در عملکردمان در محل کار و در بسیاری موارد دیگر که تصمیم گیری ما را می طلبد، انتخاب های ما رفاه و کیفیت زندگی ما…
واضح است که از بین بردن کالاهای روزمره کالاهایی که مردم ارزشمندشان می شمارند و آنها را مبادله و معامله میکنند به ضرر اجتماع خواهد شد. این حرف به قدری بدیهی و روشن است که حتا بیان آن حماقت آمیز به نظر می رسد. ولی سیاستمداران آمریکا بارها دست به چنین کاری زده اند. در ۱۹۳۳، کنگره آمریکا Agricultural Adjustment Act یا قانون تنظیم کشاورزی را به منظور کاهش تولید و جلوگیری از افت قیمت محصولات کشاورزی و دامی به تصویب رساند. تحت این قانون نوظهور دولت مبالغی را به کشاورزان می پرداخت تا بخشی از محصول پنبه ذرت، گندم و دیگر محصولات کشاورزی خود را درو نکرده، شخم کنند. سیب زمینی کاران را پول دادند تا با اسپری محصول خود را رنگ کنند تا برای مصرف خوراکی غیر قابل استفاده شود. گاو و گوساله بره و خوکهای سالم را سلاخی کردند و در گورهای دسته جمعی دفن کردند تا از بازار دور بمانند. فقط در سال ۱۹۳۳، شش میلیون بچه خوک تحت قانون تنظیم کشاورزی کشته شد. دادگاه عالی ایالات متحده در سال ۱۹۳۶ این قانون را خلاف قانون اساسی و ملغی اعلام کرد ولی چه سود که مصرف کننده های آمریکایی از میلیونها محصول ارزشمند کشاورزی و دامی محروم شده بودند. علاوه بر این تحت نسخه های تعدیل شده ی همین قانون هنوز هم دولت آمریکا به کشاورزانی پول میدهد تا میزان تولید خود را بالا نبرند. چنین برنامه هایی منابع ارزشمند را هدر میدهد و ملت آمریکا را فقیرتر می سازد.
Www.meyarco.ir
Www.meyarco.ir
معیار
دهه ۱۹۲۰ زمانی برای رشد اقتصادی و رونق تماشایی در بازارهای سهام بود که تا قبل از سقوط در سال ۱۹۲۹ ، همچنان در حال رشد بودند. اما ناگهان دنیا در رکود دهه ۱۹۳۰ فرو رفت برای به دست آوردن فهم درست از این پدیده باید به نظریه روح حیوانی رجوع کنیم. واقعا چرا چنین…
برخلاف آنچه به طور مرسوم در کتب دانشگاهی اقتصاد و مخصوصا كتب اقتصاد کلان مطرح میشود نمیتوان تمام رویدادهای اقتصادی را در مدل هایی خلاصه کرد که در آنها همواره فرض بر اقتصادی و منطقی بودن تمام تصمیم گیری هاست. البته رویکرد مرسوم اقتصاددانان فواید فراوانی دارد؛ مهم تر از همه اینکه کاری میکند تا تمام مدلها و نظریات قابل کمی سازی و سنجش دقیق باشند اما رویکرد اقتصاددانان به رغم فوایدش، چشم پوشی از انگیزه های غیر اقتصادی و تفکرات غیر منطقی را توجیه نمی کند. برای نمونه باید به نوشته های کینز راجع به روحیات حیوانی برگردیم هنگام تصمیم گیری در مورد سرمایه گذاری مردم مجبورند به حس خود اتکا کنند اما نظریه رایج خلاف این را میگوید از منظر این نظریه، تصمیمها در یک چارچوب منطقی گرفته میشوند اشخاص تمامی گزینه های پیش روی خود را در نظر میگیرند خروجی و فواید هر کدام را می سنجند ، احتمالات هر گزینه را بررسی میکنند و نهایتا به تصمیم می رسند. اما آیا ما واقعا میتوانیم چنین عمل کنیم؟ آیا ما اصلا راهی برای تشخیص این احتمالات و خروجیها داریم؟ یا برعکس تصمیمهای تجاری حتی در زندگی شخصی و در مورد خرید یا نگهداری یک دارایی، بیشتر بر اساس حس اطمینان ما هستند. در دنیای واقعی بسیاری از تصمیمها، حتی برخی از تصمیمهای مهم زندگی صرفا آنگونه گرفته میشوند که حسمان به ما القا می کند. آنطور که جک ولش که مدتی طولانی مدیر عامل جنرال الکتریک بوده میگوید انسانها این تصمیمها را با قلب خود می گیرند.
Www.meyarco.ir
Www.meyarco.ir
معیار
زندگی یعنی انتخاب و اقتصاد یعنی چگونه انگیزه های ما بر انتخاب های مان اثر می گذارد و زندگی مان را شکل میدهد. در تحصیل در خرج کردن و سرمایه گذاری، در عملکردمان در محل کار و در بسیاری موارد دیگر که تصمیم گیری ما را می طلبد، انتخاب های ما رفاه و کیفیت زندگی ما…
در آمریکا سیاستمداران و هواداران خاصه خرجی های دولتی گلو صاف می کنند و از شغل های ایجاد شده در برنامه هایشان داد سخن میدهند و بی شرمانه در تعریف از فواید برنامه هایشان مبالغه میکنند. در حالی که قرار است اشتغال ابزاری برای رسیدن به ثروت باشد نباید یادمان برود که صرف اشتغال بیش تر نیست که رفاه اقتصادی جامعه را بالا می برد بلکه لازم است این مشاغل، کالاها و خدماتی تولید کنند که نزد مردم ارزشمند باشد. وقتی که این حقیقت بنیادی به فراموشی سپرده می شود. مردم در نشئه پذیرش برنامه هایی فرو می روند که به جای ایجاد ثروت باعث کاهش آن می شوند.
تمرکز بر اشتغال می تواند به شدت گمراه کننده باشد. حکایت آن مهندسی است که به چین رفته بود و به عده ای برخورد که با بیل و کلنگ، سد می ساختند. به رئیسشان رو کرد و گفت که اگر به جای بیل و کلنگ از ماشین آلات خاکبرداری استفاده کنند کار به جای چندین ماه چند روزه جمع میشود. جواب شنید که استفاده از این ماشین آلات، عده ای را بیکار خواهد کرد. گفت: «آه.... فکر کردم دارید سد می سازید، اگر مشکلتان ایجاد شغل است چرا به جای بیل و کلنگ، قاشق و چنگال دست کارگران نمی دهید؟» هر چند این داستان ساختگی است ولی نکته ی مورد اشاره ی ما را به خوبی بیان میکند.
Www.meyarco.ir
تمرکز بر اشتغال می تواند به شدت گمراه کننده باشد. حکایت آن مهندسی است که به چین رفته بود و به عده ای برخورد که با بیل و کلنگ، سد می ساختند. به رئیسشان رو کرد و گفت که اگر به جای بیل و کلنگ از ماشین آلات خاکبرداری استفاده کنند کار به جای چندین ماه چند روزه جمع میشود. جواب شنید که استفاده از این ماشین آلات، عده ای را بیکار خواهد کرد. گفت: «آه.... فکر کردم دارید سد می سازید، اگر مشکلتان ایجاد شغل است چرا به جای بیل و کلنگ، قاشق و چنگال دست کارگران نمی دهید؟» هر چند این داستان ساختگی است ولی نکته ی مورد اشاره ی ما را به خوبی بیان میکند.
Www.meyarco.ir