معیار
اگرچه میپذیرم که سیاست پردازان و دولت مردان ایران معاصر در پیدایش و تداوم وضعیت نامساعدی که در آن قرار داریم بی تقصیر نیستند، ولی در ضمن بر این باورم که در ایران ما مشکلی ساختاری و تاریخی هم داریم. به سخن دیگر، شماری از تنگناها در ایران نهادینه شدهاند…
ما تا ۱۹۰۶ که هیچگونه قانون مدونی نداریم و دولت هم در اقتصاد دست بالا را دارد. بعد هم وقتی قانون دار میشویم قانونشکنی همچنان ادامه پیدا میکند. یا باید در این حوزهها کار میکردیم، که نکرده بودیم و این چیزی است که مصدق در دوره کوتاه نخست وزیری برای حل آن کوشید، یا باید برای ناکامی هایمان "علل" قابلقبول پیدا کنیم. مگر ایران تنها کشوری در جهان است که بخش نفتش در دست دولت است؟ باز به عنوان مثال، مگر در نروژ پول نفت به جیب دولت نمیرود؟ چرا نروژ وابسته به نفت و صادرکننده مواد خام نیست؟ مشکل تاریخی ما نه پول نفت، بلکه در وجه عمده شیوه هزینه کردن آن است. نبود کنترل و نظارت دموکراتیک نه فقط بر بخش نفت که بر زندگی ما بهطورکلی بلیه هایی است که هنوز هم برای درمانش کاری نکردهایم.
بر خلاف ادعایی که شماری از دوستان در ایران دارند، مصیبت ما مصيبت منابع طبیعی نیست، بلکه مصیبت بهواقع خود ماییم و ساختار سیاست در ایران که اجازه و امکان نمیدهد از همه قابلیتهای انسانیمان برای اداره ثمربخش پول نفت و خیلی منابع دیگر به نفع اکثریت مردم این سرزمین استفاده کنیم.
عزتالله سحابی در خاطرات خود میگوید: "عدم توافق با انگلستان و مقاومت در برابر آنها با این ارزیابی انجامگرفته بود که غرب بدون نفت ایران قادر نخواهد بود نیاز خود را بر طرف کند. اما دکتر مصدق در سفر خود به آمریکا پی برد که غرب کمبود نفت خود را از منابع دیگر تأمین کرده است ".
Www.meyarco.ir
بر خلاف ادعایی که شماری از دوستان در ایران دارند، مصیبت ما مصيبت منابع طبیعی نیست، بلکه مصیبت بهواقع خود ماییم و ساختار سیاست در ایران که اجازه و امکان نمیدهد از همه قابلیتهای انسانیمان برای اداره ثمربخش پول نفت و خیلی منابع دیگر به نفع اکثریت مردم این سرزمین استفاده کنیم.
عزتالله سحابی در خاطرات خود میگوید: "عدم توافق با انگلستان و مقاومت در برابر آنها با این ارزیابی انجامگرفته بود که غرب بدون نفت ایران قادر نخواهد بود نیاز خود را بر طرف کند. اما دکتر مصدق در سفر خود به آمریکا پی برد که غرب کمبود نفت خود را از منابع دیگر تأمین کرده است ".
Www.meyarco.ir
معیار
وقتی به استدلال کسی راجع به گذشته گوش میکردم، متوجه میشدم بیشتر فقط توضیحاتی است که بعداً ذهن فریب خوردهاش، متناسب با موقعیت آنها را ساخته. احساس میکردم، در حوزه علوم اجتماعی و اقتصاد متعارف و سرمایه گذاری، به افراد طوری نگاه میکنم که انگار خلوچلاند.…
بازارها (و زندگی) موقعیتهای برد یا باخت ساده نیستند، چون هزینه باختها ممکن است به وضوح با هزینه برد متفاوت باشد. وقتی راهبرد فرد چولگی باشد، یعنی یک احتمال کوچک برای باخت بزرگ و یک احتمال بزرگ برای یک برد کوچک وجود داشته باشد، به حداکثر رساندن احتمال برندهشدن به حداکثر رساندن انتظارات از بازی را در پی ندارد. اگر درگیر راهبردی شبیه راهبرد بازی رولت روسی (ضرر زیاد با احتمال کم) هستید، راهبردی که هر چند سال یکبار شما را ورشکست میکند، احتمالاً در همه نمونهها برنده ظاهر خواهد خواهید شد، جز در سالی که مردهاید.
گرچه سوروس در نوشتههایش هیچ چیز معناداری ارائه نمیداد، اما میدانست که چگونه با رخدادهای تصادفی روبرو شود؛ یعنی با حفظ ذهنی باز و نقاد و تغییر عقایدش با حداقل شرم. او راه میرفت و خود را خطاپذیر میخواند و بسیار قدرتمند بود، چون این را میدانست، درحالیکه دیگران ایدههای مغرورانهتری درباره خود دارند.
Www.meyarco.ir
گرچه سوروس در نوشتههایش هیچ چیز معناداری ارائه نمیداد، اما میدانست که چگونه با رخدادهای تصادفی روبرو شود؛ یعنی با حفظ ذهنی باز و نقاد و تغییر عقایدش با حداقل شرم. او راه میرفت و خود را خطاپذیر میخواند و بسیار قدرتمند بود، چون این را میدانست، درحالیکه دیگران ایدههای مغرورانهتری درباره خود دارند.
Www.meyarco.ir
معیار
وارن بافت ۸۱.۵ میلیارد دلار از دارایی ۸۴.۵ میلیارد دلاریاش را پس از تولد ۶۵ سالگیاش به دست آورد. ذهن ما طوری ساخته نشده است که بتواند چنین اتفاقی را بپذیرد. اگر چیزی قابلیت مرکب شدن داشته باشد کمی افزایش در مقدارش سوختی بشود برای رشد و افزایش آن در آینده…
از بسیاری از مردم شنیدهام که میگویند اولین باری که جدول سود مرکب را دیدهاند - یا یکی از آن داستانها را شنیدهاند درباره این که اگر در دهه سوم بهجای دهه چهارم زندگی شروع به پسانداز کنند، چقدر بیشتر برای دوران بازنشستگی پول خواهند داشت - زندگیشان تغییر کرده است؛ اما احتمالاً این طور نبوده است. کاری که احتمالاً این جدول با آن داستان با آنها کرده این بوده که حیرتزدهشان کرده است؛ زیرا این نتایج از لحاظ شهودی درست به نظر نمیرسند. تفکر خطی بسیار شهودیتر از تفکر نمایی است. اگر از شما بخواهم 8+8+8+8+8+8+8+8+8 را در ذهنتان محاسبه کنید، میتوانید جواب را در چند ثانیه پیدا کنید (پاسخ ۷۲ است). اما اگر بخواهم8×8×8×8×8×8×8×8×8 را محاسبه کنید، سرتان منفجر میشود (پاسخ ۱۳۴۲۱۷۷۲۸ است).
خطر این است که چون مرکب کردن شهودی نیست، اغلب پتانسیل آن را نادیده میگیریم و بر حل مشکلات از راههای دیگر تمرکز میکنیم. نه به این دلیل که وسواس فکری داریم، بلکه به این دلیل که بهندرت پتانسیل مرکب کردن را در نظر میگیریم.
هیچ یک از ۲۰۰۰ کتابی که موفقیت بافت را بررسی میکنند این عنوان را ندارند: "این مرد سهچهارم قرن سرمایهگذاری مداوم کرده است". اما ما میدانیم این کلید اصلی موفقیت اوست. درک ریاضیات این موفقیت سخت است، زیرا شهودی نیست .
Www.meyarco.ir
خطر این است که چون مرکب کردن شهودی نیست، اغلب پتانسیل آن را نادیده میگیریم و بر حل مشکلات از راههای دیگر تمرکز میکنیم. نه به این دلیل که وسواس فکری داریم، بلکه به این دلیل که بهندرت پتانسیل مرکب کردن را در نظر میگیریم.
هیچ یک از ۲۰۰۰ کتابی که موفقیت بافت را بررسی میکنند این عنوان را ندارند: "این مرد سهچهارم قرن سرمایهگذاری مداوم کرده است". اما ما میدانیم این کلید اصلی موفقیت اوست. درک ریاضیات این موفقیت سخت است، زیرا شهودی نیست .
Www.meyarco.ir
معیار
اگرچه میپذیرم که سیاست پردازان و دولت مردان ایران معاصر در پیدایش و تداوم وضعیت نامساعدی که در آن قرار داریم بی تقصیر نیستند، ولی در ضمن بر این باورم که در ایران ما مشکلی ساختاری و تاریخی هم داریم. به سخن دیگر، شماری از تنگناها در ایران نهادینه شدهاند…
بر اساس برآوردهایی که در دست داریم میدانیم که خسارات اقتصادی مستقیم و غیرمستقیم جنگ تحمیلی در فاصله سالهای ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۷ بیش از سه برابر کل درآمدهای ایران از نفت در سالهای ۱۳۳۸ تا ۱۳۶۷ بوده است. اگر مقدار این خسارات را باارزش کل ناخالص سرمایههای ثابت در سالهای ۱۳۳۷ تا ۱۳۶۷ مقایسه کنیم، این نسبت تقریباً ۵ برابر میشود. برای اینکه تصویری از میزان خسارات مستقیم و غیرمستقیم به دست داده باشم، رقمها را مرور کنیم: مقدار ریالی آن خسارتها را ۶۵۳۵۳ میلیارد ریال برآورد کردهاند که باتوجهبه دلار ۷ تومانی در آن سالها، معادل ۹۳۳ میلیارد دلار میشود. اگر درآمد نفت ایران را در آن دوران در سال به طور متوسط ۲۰ میلیارد دلار در نظر بگیریم، یعنی کل درآمدهای نفتی ایران برای ۴۷ سال.
Www.meyarco.ir
Www.meyarco.ir
معیار
وقتی به استدلال کسی راجع به گذشته گوش میکردم، متوجه میشدم بیشتر فقط توضیحاتی است که بعداً ذهن فریب خوردهاش، متناسب با موقعیت آنها را ساخته. احساس میکردم، در حوزه علوم اجتماعی و اقتصاد متعارف و سرمایه گذاری، به افراد طوری نگاه میکنم که انگار خلوچلاند.…
ایده کارل پوپر این است که خیلی نباید علم را آنطور که جدی به نظر میرسد جدی گرفت.
بهزعم او تنها دو نوع نظریه وجود دارد:
1-نظریاتی که میدانیم نادرستاند، چون آزمایش شدهاند و بارها رد شدهاند (پوپر این نظریات را ابطال شده میخواند).
2-نظریاتی هنوز نمیدانیم نادرستاند و هنوز بطلانشان اثبات نشده؛ اما در معرض اثبات نادرستی قرار دارند.
چرا یک نظریه هرگز درست نیست؟ چون ما هرگز نمیدانیم که آیا همه قوها سفیدند یا نیستند.
نظریهای که مجموعهای از شرایط نقض خودش را ارائه نکند شارلاتانیسم نامیده میشود؛ در غیر این صورت، رد کردنش غیرممکن خواهد بود. چرا؟ چون طالعبین همیشه میتواند دلیلی برای مطابقت با رویداد گذشته پیدا کند، با گفتن اینکه احتمالاً مریخ تأثیر داشته، ولی نه آنقدرها (به همین ترتیب، به نظر من معاملهگری که دیدگاهی برای تغییر نگرش خود ندارد معاملهگر نیست).
او از پذیرش کورکورانه این ایده، که دانش همیشه میتواند با اطلاعات بیشتر (که پایه استنباط آماری است) افزایش یابد، خودداری کرد. در برخی موارد ممکن است اینطور باشد، اما نمیدانیم در کدام موارد. بسیاری از افراد با بصیرت، مثل جان مینارد کینز، مستقلاً به همین نتیجه رسیدند. مخالفان سرکار کارل بر این باورند که تکرار مطلوب یک آزمایش بارهاوبارها باید بهراحتی به این تصور منجر شود که "آن نظریه درست است". وقتی اولین رویداد نادری را دیدم که اتاق معاملاتی را ویران کرد، دیدگاه پوپر را بهتر درک کردم. سر کارل تردید داشت که برخی از انواع دانش با اطلاعات افزایش یابد. اما نمیشود مشخص کرد کدام نوع. من احساس میکنم دیدگاه او برای ما معاملهگران مهم است، چون برای او موضوع علم و کشف آن در مواجهه با آنچه میدانیم نیست، بلکه در برخورد با چیزهایی است که نمیدانیم.
Www.meyarco.ir
بهزعم او تنها دو نوع نظریه وجود دارد:
1-نظریاتی که میدانیم نادرستاند، چون آزمایش شدهاند و بارها رد شدهاند (پوپر این نظریات را ابطال شده میخواند).
2-نظریاتی هنوز نمیدانیم نادرستاند و هنوز بطلانشان اثبات نشده؛ اما در معرض اثبات نادرستی قرار دارند.
چرا یک نظریه هرگز درست نیست؟ چون ما هرگز نمیدانیم که آیا همه قوها سفیدند یا نیستند.
نظریهای که مجموعهای از شرایط نقض خودش را ارائه نکند شارلاتانیسم نامیده میشود؛ در غیر این صورت، رد کردنش غیرممکن خواهد بود. چرا؟ چون طالعبین همیشه میتواند دلیلی برای مطابقت با رویداد گذشته پیدا کند، با گفتن اینکه احتمالاً مریخ تأثیر داشته، ولی نه آنقدرها (به همین ترتیب، به نظر من معاملهگری که دیدگاهی برای تغییر نگرش خود ندارد معاملهگر نیست).
او از پذیرش کورکورانه این ایده، که دانش همیشه میتواند با اطلاعات بیشتر (که پایه استنباط آماری است) افزایش یابد، خودداری کرد. در برخی موارد ممکن است اینطور باشد، اما نمیدانیم در کدام موارد. بسیاری از افراد با بصیرت، مثل جان مینارد کینز، مستقلاً به همین نتیجه رسیدند. مخالفان سرکار کارل بر این باورند که تکرار مطلوب یک آزمایش بارهاوبارها باید بهراحتی به این تصور منجر شود که "آن نظریه درست است". وقتی اولین رویداد نادری را دیدم که اتاق معاملاتی را ویران کرد، دیدگاه پوپر را بهتر درک کردم. سر کارل تردید داشت که برخی از انواع دانش با اطلاعات افزایش یابد. اما نمیشود مشخص کرد کدام نوع. من احساس میکنم دیدگاه او برای ما معاملهگران مهم است، چون برای او موضوع علم و کشف آن در مواجهه با آنچه میدانیم نیست، بلکه در برخورد با چیزهایی است که نمیدانیم.
Www.meyarco.ir
معیار
پیشفرض کتاب این است که پول رابطه کمی باهوش شما دارد و بیشتر به نحوه رفتارتان بستگی دارد و آموزش نحوه رفتار سخت است، حتی برای افراد واقعاً باهوش.اگر نابغهای ، کنترل احساسات خود را از دست بدهد، ممکن است فاجعهای مالی ایجاد کند و برعکس. افراد عادی و بدون تحصیلات…
سرمایهگذاری خوب لزوماً به معنای بهدستآوردن بالاترین بازده نیست، زیرا بالاترین بازده معمولاً یکبار اتفاق میافتد و تکرار نمیشود. بلکه سرمایهگذاری خوب کسب بازدهی بسیار بالایی است که بتوانید به آن پایبند باشید و در طولانیترین مدت تکرارش کنید در آن زمان است که مرکب کردن منجر به بازدهیهای بیشتر و بیشتر میشود.
سرمایهگذاری خوب لزوماً به تصمیمگیری خوب مربوط نیست؛ بلکه به همواره خرابکارینکردن مربوط است.
میلیونها راه برای ثروتمند شدن وجود دارد و کتابهای زیادی درباره چگونگی انجام آنها نوشته شده است. اما تنها یک راه برای ثروتمند ماندن وجود دارد: ترکیبی از صرفهجویی و بدگمانی.
Www.meyarco.ir
سرمایهگذاری خوب لزوماً به تصمیمگیری خوب مربوط نیست؛ بلکه به همواره خرابکارینکردن مربوط است.
میلیونها راه برای ثروتمند شدن وجود دارد و کتابهای زیادی درباره چگونگی انجام آنها نوشته شده است. اما تنها یک راه برای ثروتمند ماندن وجود دارد: ترکیبی از صرفهجویی و بدگمانی.
Www.meyarco.ir
معیار
اگرچه میپذیرم که سیاست پردازان و دولت مردان ایران معاصر در پیدایش و تداوم وضعیت نامساعدی که در آن قرار داریم بی تقصیر نیستند، ولی در ضمن بر این باورم که در ایران ما مشکلی ساختاری و تاریخی هم داریم. به سخن دیگر، شماری از تنگناها در ایران نهادینه شدهاند…
من در هیچ شرایطی موافق بستن مرزها و یک اقتصاد خودکفا نیستم، ولی درعینحال، به شدت مخالفم که هیچ نظارتی روی تجارت بین المللی وجود نداشته باشد، یعنی وضعیتی که در این سالها داشتهایم.
تا جایی که من میدانم، مکتب اتریش احتمالاً شکل اندکی افراطیتر مکتب شیکاگو است، به این معنا که طرفداران آن نه فقط خواهان مداخلهنکردن دولت در مسائل اقتصادیاند، بلکه حتی ترجیح میدهند دولت نباشد. با نهادهایی چون بانک مرکزی هم مخالفاند. تأکیدشان بر فرد به حدی است که حتی اقتصاد کلان را هم به رسمیت نمیشناسند. این دوستان رابطه اقتصاد را با واقعیت قطع کردهاند، شما از طرفداران مکتب اتریش بخواهید به شما نمونهای بدهند که کدام اقتصاد در کدام مقطع بر اساس اصولی که این دوستان از آن دفاع میکنند اداره شده است. این نمونه وجود ندارد (شاید اقتصاد سومالی نزدیکترین شاهد برای چنین نگرشی به اقتصاد باشد!)
خصوصیسازی حساب و کتابی دارد که نه در ایران رعایت شد و نه در روسیه. آنچه در ایران اتفاق میافتد، یا در وجه عمده اتفاق افتاد، "اختصاصی سازی" یا به قول یکی دیگر، "خودمانی سازی" است. دوم، کل این مجموعه بر یک بدفهمی - اگر نگویم کج فهمی - هراس انگیز از اقتصاد سرمایهداری استوار است.
در واقعیت زندگی، "بازار" سازوکاری است انباشته از "قرارداد" و "عقد" که از سویی، حداقل دو طرف دارد و از سوی دیگر، برای عملکردن به شکلی مؤثر و مفید باید با نهادهای لازم و ضروری همراه باشد. یعنی برای عملکرد آنچه اقتصاددانان بازار مینامند، باید از پیش روشن باشد که حد و حدود "قرارداد" تا کجاست و نیز اگر یک طرف "قرارداد" در اجرا و اتمام مسئولیتش کوتاهی کند، چه میشود یا چه باید بشود. در نبود این نهادها و در شرایطی که حد و حدود "قرارداد" مشخص نیست، آنچه شکل میگیرد بینظمی و حتی نظمستیزی گسترده و سراسری است.
آنچه از سوی اشتیگلیتز نقد میشود، در واقع بنیادگرایی بازار است، یعنی کسانی که با سادهکردن مسائل در جوامع انسانی بر این توهم تأکید میکنند که وقتی همه چیز را به دست نیروهای کور بازار بسپارید "دستهای نامرئی" آدام اسمیت همه مشکلات را رفع میکند.
Www.meyarco.ir
تا جایی که من میدانم، مکتب اتریش احتمالاً شکل اندکی افراطیتر مکتب شیکاگو است، به این معنا که طرفداران آن نه فقط خواهان مداخلهنکردن دولت در مسائل اقتصادیاند، بلکه حتی ترجیح میدهند دولت نباشد. با نهادهایی چون بانک مرکزی هم مخالفاند. تأکیدشان بر فرد به حدی است که حتی اقتصاد کلان را هم به رسمیت نمیشناسند. این دوستان رابطه اقتصاد را با واقعیت قطع کردهاند، شما از طرفداران مکتب اتریش بخواهید به شما نمونهای بدهند که کدام اقتصاد در کدام مقطع بر اساس اصولی که این دوستان از آن دفاع میکنند اداره شده است. این نمونه وجود ندارد (شاید اقتصاد سومالی نزدیکترین شاهد برای چنین نگرشی به اقتصاد باشد!)
خصوصیسازی حساب و کتابی دارد که نه در ایران رعایت شد و نه در روسیه. آنچه در ایران اتفاق میافتد، یا در وجه عمده اتفاق افتاد، "اختصاصی سازی" یا به قول یکی دیگر، "خودمانی سازی" است. دوم، کل این مجموعه بر یک بدفهمی - اگر نگویم کج فهمی - هراس انگیز از اقتصاد سرمایهداری استوار است.
در واقعیت زندگی، "بازار" سازوکاری است انباشته از "قرارداد" و "عقد" که از سویی، حداقل دو طرف دارد و از سوی دیگر، برای عملکردن به شکلی مؤثر و مفید باید با نهادهای لازم و ضروری همراه باشد. یعنی برای عملکرد آنچه اقتصاددانان بازار مینامند، باید از پیش روشن باشد که حد و حدود "قرارداد" تا کجاست و نیز اگر یک طرف "قرارداد" در اجرا و اتمام مسئولیتش کوتاهی کند، چه میشود یا چه باید بشود. در نبود این نهادها و در شرایطی که حد و حدود "قرارداد" مشخص نیست، آنچه شکل میگیرد بینظمی و حتی نظمستیزی گسترده و سراسری است.
آنچه از سوی اشتیگلیتز نقد میشود، در واقع بنیادگرایی بازار است، یعنی کسانی که با سادهکردن مسائل در جوامع انسانی بر این توهم تأکید میکنند که وقتی همه چیز را به دست نیروهای کور بازار بسپارید "دستهای نامرئی" آدام اسمیت همه مشکلات را رفع میکند.
Www.meyarco.ir