Telegram Web Link
معیار
وقتی به استدلال کسی راجع به گذشته‌ گوش می‌کردم، متوجه می‌شدم بیشتر فقط توضیحاتی است که بعداً ذهن فریب‌ خورده‌اش، متناسب با موقعیت آنها را ساخته. احساس می‌کردم، در حوزه علوم اجتماعی و اقتصاد متعارف و سرمایه­ گذاری، ‌ به افراد طوری نگاه می‌کنم که انگار خل‌وچل‌اند.…
ما دوست داریم ایده‌های منطقی و عقلانی صادر کنیم؛ اما لزوماً عمل‌کردن به آنها لذت نمی‌بریم. عجیب است که این نکته به‌تازگی کشف شده است.
حافظه در انسان ماشین بزرگی است برای استنباط‌ های استقرایی. استقرا دقیقاً چیست؟ استقرا یعنی رسیدن از نمونه‌های جزئی به امر کلی. کاری که بسیار مفید است، چون کلیات در مقایسه با مجموعه‌ای از نمونه‌های جزئی فضای کمتری در حافظه آدم می‌گیرد. تأثیر این فشرده­ سازی کاهش میزان تشخیص رخدادهای تصادفی می‌شود.لازم است عدم تقارن در دانش را بپذیریم. همه معامله‌گران بازمانده‌ای که می‌شناسیم کار یکسانی کرده اند. آنها بر اساس نظریه‌های مبتنی بر برخی از مشاهداتشان (که شامل تاریخ‌گذشته نیز می‌شود) معامله می‌کنند، اما مانند دانشمندان پوپری مطمئن‌اند که هزینه‌های اشتباه کردنشان محدود است (و احتمالش از داده‌های گذشته ناشی نمی‌شود). آنها، پیش از درگیرشدن در راهبرد معاملاتی‌شان، می‌دانند کدام رویدادها باعث ابطال حدس و گمان‌ هایشان می‌شود و آن رویدادها را در نظر می‌گیرند. یعنی اگر بازار خلاف حدسشان رفتار کرد، از معامله خارج می‌شوند. به این کار حد ضرر می‌گویند؛ یعنی نقطه خروج از پیش تعیین شده و محافظت در برابر قوی سیاه. کاری که به‌ندرت می‌بینیم کسی انجام دهد.
در نهایت باید اعتراف کنم مطمئن‌تر شدم که باید از رسانه‌ها کنار جویی کنم و از سایر اعضای جامعه تجاری فاصله بگیرم؛ به‌ خصوص سرمایه‌گذاران و معامله‌گران . زیرا می‌دانم که نمی‌توانم بر خودم غلبه کنم، چون میل عمیقی برای ادغام‌شدن با مردم و فرهنگ‌ ها دارم و در نهایت شبیه آنها می‌شوم. با کنار کشیدن کامل خودم، می‌توانم سرنوشتم را بهتر مدیریت کنم.
Www.meyarco.ir
معیار
پیش‌فرض کتاب این است که پول رابطه کمی باهوش شما دارد و بیشتر به نحوه رفتارتان بستگی دارد و آموزش نحوه رفتار سخت است، حتی برای افراد واقعاً باهوش.اگر نابغه‌ای ، کنترل احساسات خود را از دست بدهد، ممکن است فاجعه‌ای مالی ایجاد کند و برعکس. افراد عادی و بدون تحصیلات…
جسی لیورمور بزرگ‌ترین کارگزار بازار سهام در زمان خودش بود. او که در سال ۱۸۷۷ متولد شده بود، قبل از این که اکثر مردم از این کار چیزی بدانند، کارگزاری حرفه‌ای شد. در سی‌سالگی ثروتش، با درنظرگرفتن تورم، معادل صد میلیون دلار بود.
او تا سال ۱۹۲۹ یکی از مشهورترین سرمایه‌گذاران جهان بود. سقوط آن سال بازار سهام که آغازگر رکود بزرگ بود، باعث شد داستان او در تاریخ ثبت شود.
در اکتبر ۱۹۲۹ بیش از یک‌سوم ارزش بازار سهام در عرض یک هفته از بین رفت و بعدها روزهای آن هفته را دوشنبه سیاه سه‌شنبه سیاه و پنجشنبه سیاه نامیدند. اما او این خبر خوب را به خانواده‌اش داد که قبلاً، در اقدامی برخاسته از نبوغ و شانس سهامش را در بازار کاهش داده و سهام پرریسک را فروخته است.
لیورمور پس از افزایش انفجاری ثروتش در سال ۱۹۲۹، مملو از اعتمادبه‌نفس، معاملات بزرگ‌تر و بزرگ‌تری انجام داد. به سبب افزایش بدهی‌هایش به‌شدت آسیب دید و در نهایت همه چیزش را در بازار سهام از دست داد.
پول در آوردن یک چیز است. نگه‌داشتن آن چیز دیگر. اگر بخواهم موفقیت مالی را در یک کلمه خلاصه کنم آن کلمه "بقا" ست.
سرمایه‌داری سخت است؛ اما بخشی از علت این سختی این است که به‌دست‌آوردن پول و نگه‌داشتن آن دو مهارت متفاوت هستند.
به‌دست‌آوردن پول مستلزم ریسک‌کردن و خوش‌ بینی و درگیر‌کردن خودتان است. اما نگه‌داشتن پول مستلزم انجام کاری عکس ریسک‌ کردن است. این کار مستلزم فروتنی است و ترس از این که چیزی را که به دست آورده‌اید به همان سرعت از دست بدهید. لازمه آن صرفه‌جویی و پذیرش این موضوع است که حداقل برخی از چیزهایی که به دست آورده‌اید به سبب شانس بوده است؛ بنابراین نمی‌توان مطمئن بود موفقیت‌های گذشته دوباره و نامحدود تکرار شوند.
Www.meyarco.ir
ارزش معاملات خرد بازار سهام ۱۵ آبان‌ماه ۱۴۰۲
آمار معاملات آتی صندوق طلا ۱۵ آبان‌ماه ۱۴۰۲
معیار
اگرچه می‌پذیرم که سیاست­ پردازان و دولت مردان ایران معاصر در پیدایش و تداوم وضعیت نامساعدی که در آن­ قرار داریم بی‌ تقصیر نیستند، ولی در ضمن بر این باورم که در ایران ما مشکلی ساختاری و تاریخی هم داریم. به سخن دیگر، شماری از تنگناها در ایران نهادینه شده‌اند…
در ایران، مشکل در جایی دیگر است. اگر هم رشد اقتصادی‌مان کم باشد، علت اساسی­ آن این نیست که دلارهای نفتی داریم، بلکه علت اصلی این است که این دلارها را به بدترین شیوه ممکن خرج می‌کنیم.
اگر میزان نقدینگی را بیشتر نکنید اقتصادتان می‌خوابد. یعنی می‌خواهم بگویم تورم احتمالاً به این دلیل نیست که شما پول تزریق کرده‌اید، بلکه علت اصلی آن است که چرا ناچارید پول تزریق کنید - یعنی مولد نبودن اقتصاد و نیازی که به واردات از جان آدم تا شیر مرغ دارید. وقتی تولید داخلی لطمه می‌خورد، شما اقتصاد را بیشتر و بیشتر به واردات وابسته می‌کنید.
در سال‌های قبل از جنگ جهانی دوم، دیدگاه غالب اقتصادی اقتصاد کلاسیک‌ها بود که در وجه اساسی بر تئوری مقداری پول تکیه داشت. به سخن دیگر، این نگرش اقتصادی در وجه عمده و در بهترین حالت فقط توضیح می‌داد قیمت‌ها چگونه تعیین می‌شوند، ولی به چگونگی تعیین تولید و سطح اشتغال کار نداشت.
اما بعد از نظرات کینز ، فضای اقتصاد تغییر کرد. از نظر کینز، مسائل و مشکلات اقتصادی به‌طورکلی توضیحاتی دیگر دارد .کینز در کتابش مطرح کرد که میزان سرمایه‌گذاری در اقتصاد در نتیجه وجود و گسترش خوش‌ بینی یا بدبینی تأثیراتی متفاوت می­گیرد. اگر فعالان تجارت و اقتصاد، در پیوند با آنچه قرار است اتفاق بیفتد، بدبین باشند سرمایه­ گذاری کاهش می­یابد و در نتیجه آن، سطح تولید و تبعاً اشتغال کمتر خواهد شد. از آن مهم‌تر، حرف اصلی کینز این بود که برای تغییر این وضعیت نمی‌توان تنها به نیروهای بازار تکیه کرد. دلیلش هم این بود که قیمت‌ها و دستمزدها سخت‌سرند و قابلیت انعطاف ندارند و به‌خصوص انعطاف قیمت‌ها و دستمزد به سمت پایین خیلی هم کمتر است. برای اینکه وضعیت به حالت تعادلی برسد، هزینه‌ها و مالیات دولتی باید دست‌کاری شود (بالا و پایین برود). آنچه که از آن با عنوان "انقلاب کینزی" نام می‌برند، به‌واقع همین برنامه برای ثبات آفرینی اقتصادی است. در کنار خیلی کارهای دیگر، کینز بر این عقیده بود که در این وضعیت کاستن از میزان مزد، وقتی که میزان بیکاری زیاد است، موجب افزایش بیکاری می‌شود نه اینکه آن را از بین ببرد. بعضی از نکات کینز از شدت سادگی بدیهی به نظر می‌آیند، ولی خب، همین نکات بدیهی موردتوجه اقتصاددانان قبل از او قرار نگرفته بود.
Www.meyarco.ir
معیار
وقتی به استدلال کسی راجع به گذشته‌ گوش می‌کردم، متوجه می‌شدم بیشتر فقط توضیحاتی است که بعداً ذهن فریب‌ خورده‌اش، متناسب با موقعیت آنها را ساخته. احساس می‌کردم، در حوزه علوم اجتماعی و اقتصاد متعارف و سرمایه­ گذاری، ‌ به افراد طوری نگاه می‌کنم که انگار خل‌وچل‌اند.…
مشکل اصلی استنباط به طور عام این است: کسانی که حرفه‌شان نتیجه‌گیری داده‌ها است اغلب سریع‌تر و با اطمینان بیشتری در دام می‌افتند. هر چه داده‌ها بیشتر باشد، احتمال غرق‌شدن در آنها بیشتر می‌شود. چون عقل سلیم افرادی که دانش نوپایی در قوانین احتمال دارند این‌طور حکم می‌کند که تصمیم‌گیری خود را بر این اصل استوار کنند: کسی که کاری را به‌صورت منسجم درست انجام نداده، احتمال بسیار کمی وجود دارد که آن را درست انجام دهد؛ بنابراین سوابق مهم می‌شوند. باتوجه‌به قاعده احتمال موفقیت، آن­ها به خود می‌گویند: اگر کسی درگذشته از بقیه عملکرد بهتری داشته، پس در آینده هم احتمالش بیشتر است که بهتر از دیگران عمل کند؛ احتمالش خیلی‌خیلی بیشتر است.
داشتن دانش کم راجع به احتمالات ممکن است در مقایسه با دانش صفر به نتایج بدتری منجر شود.
انکار نمی‌کنم اگر کسی درگذشته از اکثریت جامعه عملکرد بهتری داشته باشد، این پیش‌ فرض وجود دارد که در آینده هم از بقیه عملکرد بهتری خواهد داشت. اما این فرضیه ممکن است ضعیف باشد؛ بسیار ضعیف. تا جایی که در تصمیم‌گیری بی‌فایده باشد.
هرچه تعداد تاجران بیشتر باشد، احتمالش بیشتر است که یکی از آنها از روی خوش‌شانسی عملکرد درخشانی داشته باشد. کسی تعداد سرمایه‌گذاران بازار را نمی‌شمارد. چون آن وقت به‌جای احتمال موفقیت، احتمال مشروط موفقیت‌آمیز بودن عملکرد سرمایه‌گذاران را باتوجه‌به تعداد سرمایه‌گذاران در حال فعالیت در یک تاریخ معین در بازار محاسبه می‌کند.
ما فقط برندگان را می‌بینیم. طبیعی است آنهایی که شکست می‌خورند کاملاً ناپدید شوند. براین‌اساس، آدم فقط و فقط بازماندگان را می‌بیند.
Www.meyarco.ir
ارزش معاملات خرد بازار سهام ۱۶ آبان‌ماه ۱۴۰۲
آمار معاملات آتی صندوق طلا ۱۶ آبان‌ماه ۱۴۰۲
ارزش معاملات خرد بازار سهام ۱۷ آبان‌ماه ۱۴۰۲
آمار معاملات آتی صندوق طلا ۱۷ آبا‌ن‌ماه ۱۴۰۲
2024/09/25 20:27:58
Back to Top
HTML Embed Code: