Telegram Web Link
ارزش معاملات خرد بازار سهام ۸ مردادماه ۱۴۰۲
آمار معاملات آتی صندوق طلا ۸ مردادماه ۱۴۰۲
ارزش معاملات خرد بازار سهام ۹ مردادماه ۱۴۰۲
آمار معاملات آتی صندوق طلا ۹ مردادماه ۱۴۰۲
چرا آدم‌های باهوش اشتباهات مالی بزرگ می‌کنند؟
اصلاح رفتارهای مالی مثل مداخله در تاب‌ دادن چوب گلف است حین ضربه‌زدن به توپ، ممکن است مدتی طول بکشد و این خطر وجود دارد که هر بار چیزی را اصلاح می‌کنید، مسائلی جدید ایجاد کنید.
در واقع چه با بازار سهام و بازار املاک سروکار داشته باشیم چه با سوپرمارکت، همگی مرتکب اشتباهات مالی‌ می‌شویم که هر ساله برایمان صدها یا از هزاران دلار هزینه در بر دارد. بااین‌حال، سرخوشانه از علل بسیاری از اشتباهات پولی خود غافلیم و نمی‌دانیم چطور باید آنها را اصلاح کنیم.
مثلاً، چرا بسیاری از سرمایه‌گذاران بورسی سهام خود را درست پیش از آن که قیمتش سر به فلک بکشد می‌فروشند؟ و چرا همان سرمایه‌گذاران، به مدت طولانی، دودستی به سهام حال ریزش خود می‌چسبند؟ و یا چرا سرمایه‌گذاران صندوق‌های سرمایه‌گذاری پول خود را موفق‌ترین صندوق‌های روز سرمایه‌گذاری می‌کنند، درحالی‌که پورتفولیوی های همین صندوق‌ها، باگذشت زمان، مدام از بازدهی کلی بازار سهام یا اوراق‌ مشارکت جا می‌ماند؟
این کتاب تلاش دارد به نمونه سوالات بالا و ... پاسخ دهد.
Www.meyarco.ir
ارزش معاملات خرد بازار سهام ۱۰ مردادماه ۱۴۰۲
معیار
چرا آدم‌های باهوش اشتباهات مالی بزرگ می‌کنند؟ اصلاح رفتارهای مالی مثل مداخله در تاب‌ دادن چوب گلف است حین ضربه‌زدن به توپ، ممکن است مدتی طول بکشد و این خطر وجود دارد که هر بار چیزی را اصلاح می‌کنید، مسائلی جدید ایجاد کنید. در واقع چه با بازار سهام و بازار…
یک شوخی قدیمی هست که می‌گوید اگر همه اقتصاددان‌های کل تاریخ را کنار هم قرار دهید، هرگز به نتیجه واحد نمی‌رسند. اما، در واقع اقتصاددانان تقریباً همیشه در حال تشریح نحوة تعامل پول و بشر بوده‌اند.
نظریه حاکم هرچه می‌خواهد باشد، مطالعات اقتصادی به طور سنتی، از تعدادی فرضیه بنیادی تأثیر پذیرفته است. مهم‌ترینشان آن است که وقتی پای پول در میان باشد، انسان‌ها اساساً منطقی و در مجموع کارآمدند. به زبان ساده: همه می‌دانیم چه می‌خواهیم، چیزی که می‌خواهیم به صلاحمان است، و بهترین راه برای رسیدن به آن را می‌دانیم (یا خواهیم فهمید). خلاصه، افراد در امور مالی تصمیمات منطقی، پایدار و منفعت‌طلبانه می‌گیرند.
اما، البته، هرچند اغلب افراد منفعت‌طلب‌اند، تعداد بسیار کمی همیشه چنین‌اند و حتی افراد کمتری کاملاً منطقی هستند. کجایش منطقی است که فردی، محض پنج دلار صرفه‌جویی، مسافتی بیست‌دقیقه‌ای را تا فروشگاه خواربارفروشی همراه تخفیف طی کند، درحالی‌که تردد در این مسیر سالیانه صدها دلار هزینه سوخت اتومبیل روی دستش می‌گذارد؟
ممکن است تصور کنید چنین پافشاری مصرانه‌ای بر اینکه نیروهای محرک تصمیم‌ گیری‌ های مالی منطقی، منفعت‌طلبانه و باثبات‌اند موجب سردرگمی اغلب اقتصاد دانان شده است: چگونه رفتار به‌ظاهر غیرمنطقی انسان را که ماحصل جستجوی منطقی منفعت شخصی است توضیح دهیم؟
Www.meyarco.ir
آمار معاملات آتی صندوق طلا ۱۰ مردادماه ۱۴۰۲
با 6 ورق «آموکسی سیلین» هم نمی‌توان گلو درد را درمان کرد/ کیفیت دارو افت کرده است؛ عضو کمیسیون بهداشت در گفت‌وگو با شفقنا | خبرگزاری بین المللی شفقنا
https://fa.shafaqna.com/news/1623589/%D8%A8%D8%A7-6-%D9%88%D8%B1%D9%82-%D8%A2%D9%85%D9%88%DA%A9%D8%B3%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D9%84%DB%8C%D9%86-%D9%87%D9%85-%D9%86%D9%85%DB%8C%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86-%DA%AF%D9%84%D9%88/
معیار
چرا آدم‌های باهوش اشتباهات مالی بزرگ می‌کنند؟ اصلاح رفتارهای مالی مثل مداخله در تاب‌ دادن چوب گلف است حین ضربه‌زدن به توپ، ممکن است مدتی طول بکشد و این خطر وجود دارد که هر بار چیزی را اصلاح می‌کنید، مسائلی جدید ایجاد کنید. در واقع چه با بازار سهام و بازار…
اقتصاددانان کلاسیک در تلاش‌اند تا فرضیات منطقی‌بودن منفعت‌طلبی، و با ثباتی را با جنبه‌هایی از رفتار انسانی ادغام کنند که بسیاری از ما انسان‌ های فانی آنها را مولفه‌های اصلی تصمیمات مالی می‌دانیم: احساس گناه، ترس، پشیمانی، اعتیاد، وسواس، خودخواهی و فشار اطرافیان فقط تعدادی از این محرک‌ های رفتار انسانی هستند. عجیب است که بسیاری از بزرگ‌ترین اقتصاددانان تاریخ در شناسایی تأثیر خصیصه‌های پیش‌پاافتاده انسانی بر تصمیمات مالی ناتوان بوده‌اند، باتوجه‌به آنکه بسیاری از کسب‌وکارها به طور معمول از این ضعف‌های رفتاری سوءاستفاده می‌کنند. همچنین، نظریه‌های اقتصادی گرچه خود اقتصاددانان زیر بار نمی‌روند اساساً از توضیح‌دادن این ناتوان بوده‌اند که چرا مردم هجوم می‌آورند برای سرمایه‌گذاری در سهام شرکت‌ها (یا خلاص‌شدن از شر سهام خود)، فقط به دلیل آنکه سایر سرمایه‌گذاران نیز همین کار را انجام داده‌اند.
توضیح این موضوع همواره برای اقتصاد کلاسیک مایه زحمت بوده که برای چه مردم معمولاً تصمیماتی می‌گیرند که منطقی، منفعت‌ طلبانه، یا باثبات نیست؟
در قرن نوزدهم، دانشمندی انگلیسی به نام سر فرانسیس گالتون مفهومی معرفی کرد تحت عنوان "رگرسیون آماری". او توضیح داد چگونه در مجموعه‌ای از رویدادهای تصادفی که گرایش به بازگشت به میانگین یا متوسط دارند فرضاً ضربات پیاپی به توپ تنیس را تصور کنید از پی هر رویداد مجزای غیر معمولی، احتمالاً رویدادی نزدیک‌تر به میانگین رخ خواهد داد. بنابراین، از پی یک ضربه فور هند بسیار بد معمولاً ضربه‌ای نسبتاً بهتر زده می‌شود، و از پی بک هند بسیار عالی احتمالاً ضربه چندان جانانه‌ای نواخته نخواهد شد. این نشان می‌دهد که رویدادهای تصادفی چطور پیش می‌آیند و چرا افراد بسیار بلند قامت مستعد داشتن فرزندانی‌اند که خیلی قدبلند نباشند و چرا افراد بسیار کوتاه‌قد مستعد داشتن فرزندانی بلندقد بلندقدتر از خودشان‌اند. کاهنمن تأیید می‌کند که عملکرد منفرد هر خلبان، چه خوب باشد چه بد، احتمالاً پروازی را در پی خواهد داشت که به متوسط عملکرد بلندمدت او نیز نزدیک باشد.
Www.meyarco.ir
معیار
چرا آدم‌های باهوش اشتباهات مالی بزرگ می‌کنند؟ اصلاح رفتارهای مالی مثل مداخله در تاب‌ دادن چوب گلف است حین ضربه‌زدن به توپ، ممکن است مدتی طول بکشد و این خطر وجود دارد که هر بار چیزی را اصلاح می‌کنید، مسائلی جدید ایجاد کنید. در واقع چه با بازار سهام و بازار…
عروس و داماد، تا سومین روز ماه‌عسلشان در لاس‌وگاس، همه ۱۰۰۰ دلاری را که برای قمار گذاشته بودند کنار باخته بودند. سر شب، در اتاق هتل، چشم داماد به شیئی روی کمد افتاد که برق می‌زد. دقیق‌تر نگاه کرد و دید ژتون پنج‌دلاری است که یادگاری نگه داشته بودند. عدد ۱۷ روی ژتون برق غریبی داشت. این را به فال نیک گرفت، ربدو شامر سبزش را پوشید و دوان‌دوان رفت به‌طرف میز رولت تا ژتون پنج‌دلاری را روی خانه ۱۷ قرار بدهد. درست مطابق انتظارش، توپ روی خانه ۱۷ ایستاد و او ۱۷۵ دلار برنده شد. ۱۷۵ دلار را دوباره شرط بست و توپ کوچک یک‌بار دیگر روی ۱۷ ایستاد تا او برنده ۶۱۲۵ دلار شود. ماجرا به همین ترتیب ادامه یافت تا آنکه داماد خوش‌ شانس تصمیم گرفت روی حدود 5/7 میلیون دلار شرط‌بندی کند. از بخت بد، رئیس کازینوی هتل مداخله کرد و گفت کازینو آن‌قدری بودجه ندارد که کفاف برنده‌شدن دوباره او روی عدد 17 را بدهد. داماد خوش‌اقبال قصه، بی‌آنکه بد به دلش راه بدهد، سوار تاکسی شد و رفع کازینویی با بنیه مالی بهتر در مرکز شهر. باز هم تمام پولش را روی ۱۷ شرط‌بندی کرد و دوباره برنده شد و بیشتر از ۲۶۲ میلیون دلار زد به جیب. آقا که ازخودبی‌خود شده بود این بار هم سر تمام پولش شرط بست ولی توپ روی خانه ۱۸ ایستاد و شاه‌داماد همه برده‌هایش را باخت. بی‌پول و پیاده و پکر، چندین کیلومتر را گز کرد و برگشت هتل.
تا پا گذاشت به اتاق، عروس خانم عروس خانم پرسید: " کجا بودی؟"
"رولت بازی می‌کردم."
"خب، شیر یا روباه؟"
 "ای... بدی نبود. سرجمع فقط ۵ دلار باختم."
این داستان، از میان لطیفه‌هایی که ما درباره بازی رولت بلدیم، مشخصاً تنها لطیفه‌ای است که با اصل اساسی در اقتصاد رفتاری سروکار دارد.
علت دیگری که کازینوها همیشه پول در می‌آورند آن است که بسیاری از مردم مثل تازه‌داماد و نوعروس داستان ما فکر می‌کنند: چون آقا شب طوفانی خود را با فقط ۵ دلار شروع کرده، به نظر خودش، باختش فقط محدود به همین مقدار بود.
این دیدگاه حاکی از آن است که آنچه داماد در قمار برنده شده بود به‌گونه‌ای پول واقعی یا اصلاً پول خود او محسوب نمی‌شده و بنا بر این، باخت‌های او خسارت واقعی به‌ حساب نمی‌آمده است.
اما داماد، مثل اغلب قماربازان آماتور، پولی را که برنده شده بود متفاوت می‌دانست و بنابراین، تمایل بیشتری داشت که، به شکلی افراطی، سر آن شرط‌بندی کند. در قاموس کازینوها، این نوع از بازی را بازی با "پول برد" می‌گویند.
Www.meyarco.ir
2024/09/28 17:21:24
Back to Top
HTML Embed Code: