Telegram Web Link
حکم

وحشتناک است!
چشم بگشایی و
صبح‌دمان خورشید را پشتِ گردنی
طناب شده ببینی

وحشتناک نیست؟
ذهن به نگاه ملتمسانه‌ای روی چارپایه عادت کند؟
وحشت! تماشای جنگ و خون نیست؟
آرزویی پرپر در تلالو خورشید
وحشت! شیهه‌ی مادرانه است

کبوتری ترسیده از رنج
سربازی که چشم می‌شود
گوش بسته
خودکاری که در سرمای سگ‌سوز زمستان
میل ِنوشتنش نیست

وحشتناک نیست؟
اینکه صبح با غارغار کلاغی
آن سوی دیوارِ بلند
در گرگ و میشی نفسگیر آغاز شود؟
من پس از آن انسان باقی خواهم ماند؟!
و از حس شاعرانه خواهم نوشت؟
چه کسی می‌تواند بشنود حقیقت را از میان آن همه شیون

حق با کیست؟

آن که انتقام می‌گیرد دل شکسته‌ای دارد
آن که کشته نمی‌شود فقط یک بار زنده می‌ماند
هزاران بار کشته خواهد شد

نگاه کن ای صبحِ رخوت‌انگیزِ سگ‌سوز
نگاه کن!
کرامتت چگونه رخت می‌بندد
تا خندی تنها برای لحظه‌ای بر لب نشیند
دلی آرام گیرد

آیا چنین بود که بشارت می‌دادی!
زخم در برابر زخم
شیون در برابر شیون؟

این منم!
نه زندانی ِ چشم‌های تو
نه اسیرِ ملتمس ِ آزادی
شاعری بخت برگشته
که از سر وظیفه ایستاده در حیاط

برای پایان این قصه هیچ فکری نکرده‌ام

تصمیم با شماست!

#کیفرخواست
#مزدک_پنجه‌ای
#انتشارات_دوات_معاصر

شما می‌توانید این کتاب را از طریق نشانی زیر تهیه نمایید.

Www.davatmoaser.ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📽 برشی از صحبت‌های فروتنانه و شوخ‌طبعانه دکتر محمدعلی موحد در مراسم صدمین سالروز تولدش

این مراسم روز گذشته (۲ خرداد) در موسسه بخارا برگزار شد

✔️ @panjeheemazdak
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آنونس  مستند «سبز بن‌دار» به کارگردانی منوچهر مشیری

🔹رونمایی مستند «سبز بن‌دار» در مراسم نکوداشت استاد احمد سمیعی گیلانی 
🔹پنجشنبه ۴ خرداد ۱۴۰۲ | ساعت ۱۷:۳۰
🔹خانه فرهنگ گیلان

@mazdakpanjehee
Forwarded from Mazdak Panjehee
Magiran | روزنامه ایران (1400/04/02): آیینه ای برای شعر امروز
https://www.magiran.com/article/4191113
گروه شعر فارسی خانه فرهنگ گیلان:

نقد و بررسی مجموعه شعر

🔹️ کیفرخواست | مزدک پنجه‌ای

🔹️منتقدین: دکتر علیرضا نیکویی | آرش عندلیب

🔸️ یکشنبه | ۲۱ خرداد ۱۴۰۲ | ساعت ۱۷:۳۰

@kfgil
Forwarded from اتچ بات
قضاوت مخاطب در شعر  «کیفرخواست»

رابطه‌ی قضاوت،سوژه، انسان و هستی

مزدک پنجه‌ای

«به اعتقاد کانت قضاوت یا داوری نوعی ملکه و قوه استعداد عمومی است و همه افراد در معرض یا در محدوده آن قرار دارند و طبعا کم و بیش تحت تأثیر آن هستند یا از آن برخوردارند اما داوری بر خلاف تصور رایج تنها قدرت تمیز یا انتخاب نیست بلکه از طریق هماهنگ سازی و ایجاد اعتدال یعنی ایجاد امر زیبا و یا از طریق کنار گذاشتن و محو یا فرا رفتن (امر والا) می‌توان مفهوم داوری را ارتقاء بخشید.» (روایت‌های با قضاوت، رضا صادقیان، بهارنیوز)

با تمسک به نظر کانت، پیرامون امر قضاوت در مجموعه شعر کیفرخواست باید گفت: در دفتر کيفرخواست، مخاطب با مسأله‌اي به‌نام «قضاوت» مواجه است. اين روزها قضاوت کردن چه در محيط دادگستري و چه خارج از اين محيط امري مرسوم است؛ شبکه‌های مجازی و رسانه‌های بی‌طرف کمتر یافت می‌شوند. بنابراین گويي انسان مدام در حال قضاوت کردن ديگران و قضاوت شدن توسط ديگران است. بنابراين يکي از ارکان مهم اين دفتر که شعر کيفرخواست هم يکي از شعرهاي آن است، پرداختن به مسأله‌ی قضاوت است. در شعر کيفرخواست، مخاطب به نوعي در وضعيتي داستاني قرار مي‌گيرد و شعر روايتي توصيفي دارد.

موقعيت‌سازي به صورت صحنه‌آرايي انجام مي‌شود و مخاطب گام‌به‌گام با شاعر وارد محيط دادگاه، راهرو و اتاق مي‌شود. در واقع شاعر موقعيت کاري خود را در دادگاه به‌گونه‌اي ترسيم می‌کند که مخاطب با تمام وجود آن را حس کند. حتي مخاطب را در موقعيت لايحه‌نويسي قرار می‌دهد و او را وارد يک گفت‌وگوي حقوقي می‌کند که از منظر شاعرانه روايت مي‌شود. سپس مخاطب در وضعيتي قرار مي‌گيرد که بايد حق را به يکي بدهد. مرسوم است که قاضي حکم دهد اما ظاهراً در شعر نه قاضي، نه وکيل و نه متهم توان انتخاب ندارند، بنابراين مخاطب وارد کار مي‌‌شود و حق انتخاب به او داده می‌شود. در واقع شريک کردن مخاطب در بازي قضاوت است! همه‌ مسأله‌ی اين شعر و این دفتر (کیفرخواست) مواجه‌ی انسان با امر «قضاوت» است.

هایدگر معتقد است: «نگاه کردن به رویدادها و رفتن به سراغ هر کدام از وقایع تاریخی بدون پیش‌داشت ممکن نیست و سخن گفتن از تاریخ‌نگاری بدون قضاوت و یا سخن گفتن از روایت، بی‌قضاوت، سخن گفتن به گزافه است.»

با این توضیح معتقدم مخاطب در دفتر کيفرخواست با واقعه یا حقیقتی مواجه می‌شود که تراوش زیست، تجربه و اندیشه‌ی شاعر است، بنابراین شما را به عنوان مخاطب در مواجهه با این پرسش قرار می‌دهم، آیا شاعر در روایت خود از حقیقت، می‌تواند بدون گرایش باشد؟ ؛ آیا هیچ اثر هنری‌ای می‌تواند بدون قضاوت کردن، حقیقت را روایت کند؟

هایدگر در کتاب هستی و زمان سعی کرده مخاطب را به محور قرارندادن سوژه و رهایی از انسان‌ جلب کند، و معتقد است به جای توجه به این دو باید به هستی توجه کرد، در واقع از طریق هستی، انسان را تعریف کرد.

کارکرد هستی، شناساندن انسان است و کارکرد قضاوت شناساندن حقیقت سوژه  است. این دو به نظر با یکدیگر ملازمه دارند.

اما پرسش دیگر این است سوژه نبودن انسان چگونه می‌تواند موجب هستی‌شناسی و تفکر شود؟
در حالی که کانت می‌گوید: من فکر می‌کنم، پس هستم!

اگر انسان به عنوان کانون تفکر، سوژه‌گی خود را از دست دهد، چگونه می‌تواند حقیقت را برملا سازد؟

این بار نیز، تفکر و قضاوت باشماست!

@panjeheemazdak
یادداشتی پیرامون تجربه‌ی سرایش شعر توسط ربات

بحرانِ هوش ِ مصنوعی در هنر و ادبیات

مزدک پنجه‌ای


🔸روزنامه‌ی اعتماد-1402.03.21 صفحه‌ی6

https://www.etemadnewspaper.ir/fa/Main/Page/2410/6/%D9%87%D9%86%D8%B1-%D9%88-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%D9%8A%D8%A7%D8%AA

#مزدک_پنجه‌ای
@panjeheemazdak
امروز افتخار این را داشتم، در کنار دوستانی محترم و علاقه‌مندان به فرهنگ و هنر باشم که صمیمانه در نشست نقد و بررسی مجموعه شعر «کیفرخواست» حضور پیدا کردند. از دو منتقد عزیز «آرش عندلیب» و «دکتر علی‌رضا نیکویی» بزرگوار آموختم و آنچه به یادگار برایم ماند، افتخار حضور در کنار یکایک شما دوستان و عزیرانی بود که برخی در عکس یادگاری حضور دارند و بسیاری نیز رفتند و نشد که قدردان حضورشان باشم.
امید که شعرهای «کیفرخواست» بر زیبایی‌های این جهان افزوده باشد.

@mazdakpanjehee
▫️ به گزارش گروه شعر فارسی؛ رونمایی مجموعه شعر «کیفرخواست» سروده‌ی مزدک پنجه‌ای، یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۴۰۲ ساعت پنج و نیم عصر با حضور جمعی از هنرمندان و دوستداران شعر و ادبیات در خانه‌ی فرهنگ گیلان برگزار شد. در ابتدای نشست، مزدک پنجه‌ای به حاضران خیر مقدم گفت و سپس بیان داشت که امیدوار است شعرهای مجموعه‌ی کیفرخواست به زیبایی‌های این جهان افزوده باشد. وی در ادامه توضیح داد: «این اشعار از سال ۱۳۹۸ الی اسفند ۱۴۰۰ سروده شده‌اند و بعد از انتشار به واسطه جو حاکم در جامعه، فرصتی دست نداده بود تا نقد و بررسی آن و کتاب جریان‌شناسی شعر دیداری- شنیداری برگزار شود.» سپس شعری از کتاب به نام «آلبوم خانوادگی» را برای حاضران قرائت کرد و بعد از اتمام شعر، از نخستین منتقد نشست، آرش عندلیب برای بیان نظراتش دعوت به عمل آمد. عندلیب در ابتدای نظراتش به تفاوت مجموعه شعر کیفرخواست با شعر علی‌رضا پنجه‌ای، شاعر و منتقد، و شعرهای دهه‌ی هفتاد شاعران اشاره کرد. وی گفت: «مزدک پنجه‌ای توانسته زیرلایه‌ای کافکایی در شعرش ایجاد کند که بسیار تأثیرگذار است. منظورم از کافکایی این است که او به‌خوبی مضمون مسخ شدن را در شعر شیشه‌بند نشان داده است.»
  این منتقد در ادامه به موضوع استدلال و استنتاج‌ها در اشعار این مجموعه پرداخت و بیان داشت: «زبان در شعرهای مزدک متکثر است و مبتنی بر مجاز. اغلب خط روایی مستقیم را به‌جز در شعر  «کیفرخواست» و  «شیشه‌بند»، دنبال می‌کند. بنابراین دارای خط روایی مشخص است و گاه هم شیطنت‌هایی انجام می‌دهد. به عنوان مثال زبان را به سمت شعر حجم می‌برد و زاویه‌ی دید را در قسمت آخر شعر  «دلتنگی» تغییر می‌دهد.»
عندلیب در ادامه به موضوع افزایش عاطفه در اشعار پنجه‌ای نسبت به کتاب‌های دیگرش اشاره کرد و افزود: «او در کیفرخواست به بازی‌های زبانی و تغییر لحن روی آورده است.»
عندلیب در سخنان خود به وجود راوی در این مجموعه اشاره کرد و گفت: «در بخش اول کتاب راوی مشخص است که از طبقات بالای اجتماع است و دغدغه‌های روشنفکرانه دارد. اما در بخش دوم راوی به مسائلی می‌پردازد که مربوط به شغل او است. راوی ما شاعر- وکیل است.»
این منتقد در انتهای سخنان خود بیان داشت که دو شعر کیفرخواست و شیشه‌بند از اشعار درخشان این مجموعه هستند.
در ادامه‌ی نشست ستار جانعلی‌پور که مدیریت نشست را بر عهده داشت، از دکتر علیرضا نیکویی دعوت به عمل آورد. دکتر نیکویی ابتدا به موضوع روایت، ساخت زبانی، فرم و تصویر اشاره کرد و سپس افزود که امر مهم در این مجموعه شعر، بنیان زیستی شاعر است و بقیه موارد به تبع آن حاصل شده‌اند. وی گفت:«می‌توان از گروه‌واژه‌ها و دغدغه‌هایی که در ناخودآگاه و خودآگاه متن وجود دارد، پی برد که این شاعر با مسائل حقوقی درگیر است.»
این استاد دانشگاه سپس بیان داشت: ما با وجوه نمایان است که می‌توانیم به لایه‌های پنهان نفوذ کنیم  نیکویی گروه‌واژه‌هایی را برشمرد که بیشتر از همه در این مجموعه تکرار شده بودند. «بخش اول واژه‌ها مانند تمکین، تفهیم، جبر، مأمور و معذور، استنکاف، محکوم‌علیه، وفق مقررات، به استحضار می‌رساند، حکم و خیلی واژه‌های دیگر. اما گروه دوم واژه‌ها فضای زندان و دادگاه است. مانند شیشه‌بند، میله، سلول نگهبانی پادگان، سلول ملاقات شرعی، اتاق چندتخته، اذان که درونی شده و با کل وقایع و رخدادهای تلخ و هولناک پیوند خورده است. بخش سوم، واژه‌هایی هستند که پنهان‌ترند؛ مانند ملال، بی‌حوصلگی، رخوت، رنج و اندوه.» نیکویی سپس به بخش پنهان متن، یعنی زمان و واژ‌های حول آن اشاره کرد. «زمان در این مجموعه شعر، صبح زود و گرگ‌ومیش است. باختین اصطلاحی دارد به نام کرونوتوپ که به معنی پیوستار زمان و مکان است. در اینجا اگر بخواهیم به لایه‌ی دوم متن برسیم، باید به همین بحث زمان و مکان بپردازیم که بسیار هولناک و فاجعه‌بار است. شاعر در دو جهان زندگی می‌کند: جهان نخست، جهان فرزند و همسری است که به آن‌ها عشق می‌ورزد؛ جهان دوم، جهانی روزمره‌ای است که مانع زندگی این جهان اول می‌شود.» این منتقد با اشاره به کلیدواژه‌ی وظیفه در این مجموعه بیان کرد که وظیفه‌ای در این مجموعه، چندطرفه است. «درواقع وظیفه نیست و نوعی اعمال شاقه است. وظیفه‌ای که دردآور و خونبار است. آدمی که در میان زندگی جاری خودش، باید مواجه شود با اموری که در شیشه‌بندها و میله‌ها و دیوارها و اتاق‌های چندتخته می‌گذرد و حتی گفت‌وگوهایی که در بعضی از این اشعار روایت شده است و نوعی وجه داستان‌وارگی به این کتاب بخشیده است.»
در پایان این منتقد با قرائت چند شعر دیگر از این مجموعه، به نقد و مقایسه‌شان پرداخت.
@kfgil
2024/09/21 21:25:58
Back to Top
HTML Embed Code: