Forwarded from Bukharamag
شب محمّدجواد مشکور
هفتصد و بیست و هشتمین شب از شبهای بخارا به تجلیل از مقام علمی «دکتر محمّدجواد مشکور» اختصاص یافته است. این نشست در ساعت پنج بعدازظهر یکشنبه بیست و نهم بهمنماه ۱۴۰۲ با سخنرانی: آقایان حسن انوری، مجدالدین کیوانی، حسین آبادیان، داریوش رحمانیان، مشکان مشکور و علی دهباشی و خانمها هایده لاله و نسیم خلیلی در تالار فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار خواهد شد.
دکتر محمّدجواد مشکور (اسفند ۱۲۹۷ - ۲۵ فروردین ۱۳۷۴)، از نسل طلایی دانشمندان چنددانشی سده اخیر ایران و از جمله اساتیدی است که دروس حوزه و دانشگاه را نزد اساتید دانشمند زمان خود در ایران و اروپا بهره گرفته است و تحقیقات ارزشمندی درباره تاریخ و فرهنگ ایران و اسلام، زبانهای باستانی ایرانی و سامی، ادب فارسی و عربی از خود به یادگار گذاشته است.
همچنین در این شب، از خانم دکتر نسیم خلیلی به عنوان چهارمین برگزیده جایزه سعی مشکور تقدیر خواهد شد.
نسیم خلیلی، تاریخپژوه، روزنامهنگار و نویسندهی مستقل، دانشآموختهی دکتری تاریخ ایران از دانشگاه الزهراست. وی در طی بیست سال فعالیت نویسندگی، تحقیق و داستاننویسی، موفق شده است افزون بر بیست و شش عنوان کتاب در حوزهی تاریخپژوهی و ادبیات داستانی بیافریند از میان آثار تاریخی شاخص او میتوان به «انقلاب مشروطیت ایران»، «تاریخ صفویه»، «گفتمان نجاتبخشی در ایران عصر صفوی»، «رواداری فرهنگی در عصر مغولان» و «قهرمان مردم؛ علی (ع) در بینامتنیت و متون رسمی و فرهنگ عامهی تاریخ ایران» اشاره کرد؛ وی همچنین بیش از ده رمان و مجموعهداستان با پسزمینه و دغدغهی تاریخگرایانه نوشته و منتشر کرده است. خلیلی همچنین در حیطهی روزنامهنگاری به ویژه در حوزهی نگارش مقالات تاریخی و معرفی کتاب در رسانههای معتبر کشور از جمله شرق، شهروند، اعتمادملی، مهرنامه، اعتماد و سایتهای ایبنا و تاریخ ایرانی و ...، از سال هشتاد و سه تا به امروز فعالیت مستمر داشته است.
این نشست در ساعت پنج بعدازظهر یکشنبه بیست و نهم بهمنماه ۱۴۰۲ در خانه اندیشمندان علوم انسانی (به نشانی: خیابان استاد نجاتالهی (ویلا)، چهارراه ورشو، تالار فردوسی) برگزار میشود.
هفتصد و بیست و هشتمین شب از شبهای بخارا به تجلیل از مقام علمی «دکتر محمّدجواد مشکور» اختصاص یافته است. این نشست در ساعت پنج بعدازظهر یکشنبه بیست و نهم بهمنماه ۱۴۰۲ با سخنرانی: آقایان حسن انوری، مجدالدین کیوانی، حسین آبادیان، داریوش رحمانیان، مشکان مشکور و علی دهباشی و خانمها هایده لاله و نسیم خلیلی در تالار فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار خواهد شد.
دکتر محمّدجواد مشکور (اسفند ۱۲۹۷ - ۲۵ فروردین ۱۳۷۴)، از نسل طلایی دانشمندان چنددانشی سده اخیر ایران و از جمله اساتیدی است که دروس حوزه و دانشگاه را نزد اساتید دانشمند زمان خود در ایران و اروپا بهره گرفته است و تحقیقات ارزشمندی درباره تاریخ و فرهنگ ایران و اسلام، زبانهای باستانی ایرانی و سامی، ادب فارسی و عربی از خود به یادگار گذاشته است.
همچنین در این شب، از خانم دکتر نسیم خلیلی به عنوان چهارمین برگزیده جایزه سعی مشکور تقدیر خواهد شد.
نسیم خلیلی، تاریخپژوه، روزنامهنگار و نویسندهی مستقل، دانشآموختهی دکتری تاریخ ایران از دانشگاه الزهراست. وی در طی بیست سال فعالیت نویسندگی، تحقیق و داستاننویسی، موفق شده است افزون بر بیست و شش عنوان کتاب در حوزهی تاریخپژوهی و ادبیات داستانی بیافریند از میان آثار تاریخی شاخص او میتوان به «انقلاب مشروطیت ایران»، «تاریخ صفویه»، «گفتمان نجاتبخشی در ایران عصر صفوی»، «رواداری فرهنگی در عصر مغولان» و «قهرمان مردم؛ علی (ع) در بینامتنیت و متون رسمی و فرهنگ عامهی تاریخ ایران» اشاره کرد؛ وی همچنین بیش از ده رمان و مجموعهداستان با پسزمینه و دغدغهی تاریخگرایانه نوشته و منتشر کرده است. خلیلی همچنین در حیطهی روزنامهنگاری به ویژه در حوزهی نگارش مقالات تاریخی و معرفی کتاب در رسانههای معتبر کشور از جمله شرق، شهروند، اعتمادملی، مهرنامه، اعتماد و سایتهای ایبنا و تاریخ ایرانی و ...، از سال هشتاد و سه تا به امروز فعالیت مستمر داشته است.
این نشست در ساعت پنج بعدازظهر یکشنبه بیست و نهم بهمنماه ۱۴۰۲ در خانه اندیشمندان علوم انسانی (به نشانی: خیابان استاد نجاتالهی (ویلا)، چهارراه ورشو، تالار فردوسی) برگزار میشود.
✅ مزار پدر رضاشاه کجا قرار دارد؟
✍ امیرحسین حاجیعلی، دانشآموختهٔ کارشناسی تاریخ دانشگاه تهران
«یاور عباسعلیخان» معروف به «داداشبیک»، پدر رضاشاه پهلوی و از افسران هنگ سوادکوه بود. پدرش مراد علی سلطان سوادکوهی بود که در دوره محمدشاه قاجار در واقعه جنگ هرات (۱۲۵۳ ق/ ۱۸۳۷ م) کشته شد.
داداشبیک در طول زندگی پنج همسر اختیار کرد و صاحب ۳۲ اولاد شد که ۱۹ نفر از آنان در کودکی از دنیا رفتند. پنجمین همسر او نوشآفرین نام داشت و آخرین فرزندش بنا به میل پدر «رضا» نامیده شد. هنگامی که رضا ۲۵ روزه بود، پدر برای مأموریت به بابل کنار میرود و بعد از ۱۵ روز بر اثر بیماری استسقا از دنیا رفت.
📌 ادامهٔ این یادداشت را از طریق لینک زیر؛ در وبگاه مردمنامه بخوانید:👇👇
🔗http://yun.ir/yggqve
🔴 لینک پشتیبانی از مردمنامه:👇
🌐https://mardomnameh.com/supportus/
✍ امیرحسین حاجیعلی، دانشآموختهٔ کارشناسی تاریخ دانشگاه تهران
«یاور عباسعلیخان» معروف به «داداشبیک»، پدر رضاشاه پهلوی و از افسران هنگ سوادکوه بود. پدرش مراد علی سلطان سوادکوهی بود که در دوره محمدشاه قاجار در واقعه جنگ هرات (۱۲۵۳ ق/ ۱۸۳۷ م) کشته شد.
داداشبیک در طول زندگی پنج همسر اختیار کرد و صاحب ۳۲ اولاد شد که ۱۹ نفر از آنان در کودکی از دنیا رفتند. پنجمین همسر او نوشآفرین نام داشت و آخرین فرزندش بنا به میل پدر «رضا» نامیده شد. هنگامی که رضا ۲۵ روزه بود، پدر برای مأموریت به بابل کنار میرود و بعد از ۱۵ روز بر اثر بیماری استسقا از دنیا رفت.
📌 ادامهٔ این یادداشت را از طریق لینک زیر؛ در وبگاه مردمنامه بخوانید:👇👇
🔗http://yun.ir/yggqve
🔴 لینک پشتیبانی از مردمنامه:👇
🌐https://mardomnameh.com/supportus/
Forwarded from انجمن جامعه شناسی ایران
برنامههمایشمسئولیتاجتماعیعلمونقشانجمنهایعلمی.pdf
270.8 KB
📌برنامه اولین همایش سالانه اتحادیه انجمنهای علوماجتماعی ایران
🔸همایش «مسئولیت اجتماعی علم و نقش انجمنهای علمی»
🔹زمان: دوشنبه و سهشنبه ۹ و ۱۰ بهمن ۱۴۰۲
🔹 ساعت: ۱۳:۳۰ تا ۲۰
🔹 مکان: خانه اندیشمندان علوم انسانی ایران
www.tg-me.com/uissa1400
@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
با حمایت انجمن جامعه شناسی، از فرهنگ و فرهیختگی حمایت کنید.
🔸همایش «مسئولیت اجتماعی علم و نقش انجمنهای علمی»
🔹زمان: دوشنبه و سهشنبه ۹ و ۱۰ بهمن ۱۴۰۲
🔹 ساعت: ۱۳:۳۰ تا ۲۰
🔹 مکان: خانه اندیشمندان علوم انسانی ایران
www.tg-me.com/uissa1400
@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
با حمایت انجمن جامعه شناسی، از فرهنگ و فرهیختگی حمایت کنید.
✅ علی دهباشی و تاریخ (نیمنگاهی به کارنامهی علی دهباشی از دیدگاه تاریخنویسی و بویژه تاریخ مردم)
✍ داریوش رحمانیان، ۸ بهمن ۱۴۰۲
اینجا، در این مجال اندک، میخواهم از نقش و جایگاه و تأثیر علی دهباشی و مجلهی بخارا در تاریخنگاری و تاریخنویسی معاصر ایران سخن بگویم. پیداست که بخارا مجلهای تاریخی، به معنی خاص کلمه، نیست و در کنار مباحث و موضوعات دیگر به تاریخ هم میپردازد. دهباشی نیز مورخ نیست. نه خود چنین ادعایی دارد و نه ما او را در چنین جایگاهی مینشانیم. او اهل تاریخ است. او را از اهالی تاریخ میشناسیم. کارنامهاش گواه این معنیست. پیشتر چندجا بهاشاره گفته و گذشتهام که اهالی تاریخ، در یک دستهبندی کلی و اولیه، دو گروهاند: یکی مورخان و متخصصان معرفت و دانش و رشتهی تاریخ و دیگر آنان که دغدغه و گرایش و نگاه و رویکرد تاریخی دارند و هریک بدرجات و بهانحاء گوناگون به تاریخ میپردازند. این گروه خود به طیفهای کوچکتر قابل تقسیماند و اینجا مجال بحث درینباره نیست. علی دهباشی در این گروه اخیر جای میگیرد و با توجه به مجموعهی خدماتی که کرده است جا دارد که اهالی هر دو گروه، و بویژه گروه نخست، قدرش بدانند و بر صدرش بنشانند. این یادداشت را به همین دلیل مینویسم؛ برای قدردانی از علی دهباشی و سپاسگزاری از خدمات خاصی که به رشد تاریخنگاری و تاریخنویسی در ایرانزمین کرده است. آماج این یادداشت اشاره و طرح است و نه بسط و شرح. در آینده اگر مجالی پیش بیاید این اجمال به تفصیل درآید. نیازی به گفتن نیست که اهالی علم و فرهنگ و هنر و ادب در ایران هریک بدرجات وامدار دهباشی و کلک و بخارا و سمرقند هستند و هریک از منظر رشته و گرایش خود دربارهی کارها و کوششهای او و تاثیراتی که بر مطالعات آن حوزهی خاص نهاده است، سخن توانند گفت.
در کارنامهی دهباشی و بخارا - و بدرجات در کلک و سمرقند - در ربط با دانش تاریخ ( تاریخنگاری و تاریخنویسی ) هم به مباحث و مسائل و موضوعات عمومی تاریخ و تاریخنگاری و منابع و مآخذ تاریخی و هم به آنچه که بطور خاص از نظر تاریخ سیاسی، تاریخ اجتماعی، تاریخ فرهنگی، تاریخ اندیشه، تاریخ فکری، تاریخ هنر، تاریخ ادبی، تاریخ نهادها و سازمانها، تاریخ محلی، تاریخ محلهها، تاریخ پیشهها، تاریخ زندگی روزانه، تاریخ ورزش، تاریخ فرودستان، تاریخ مردم و... ارزش و اهمیت دارند؛ توجه باید کرد. به چند نمونه اشاره میکنیم و میگذریم:
پارهای از متون خاطرهنگارانهی مهم تاریخ معاصر ایران بهکوشش دهباشی منتشر شدهاند: خاطرات ایرج اسکندری، فریدون کشاورز، غلامحسین فروتن، اردشیر آوانسیان، نصرالله سیفپورفاطمی، پرنسارفع، مظفر فیروز، سیدمحمدعلی جمالزاده، اتابک فتحاللهزاده. مجموعهای از نامههای کمالالملک و جلال آلاحمد بهکوشش دهباشی منتشر شدهاند. یکی از نشستهای ( عصر چهارشنبههای ) بخارا دربارهی نامههای جمالزاده به باستانیپاریزی بوده است. اگر کسی بخواهد دربارهی باستانیپاریزی و تاریخنگاری او کار کند، افزونبر رجوع به آن نامهها ناگزیر از رجوع به سخنرانیهای آن نشست خواهد بود.
دهباشی انتشار چند سفرنامهی مهم را در کارنامه دارد: سفرنامهی مظفرالدینشاه به فرنگ، سفرنامهی حاجسیاح به فرنگ، سفرنامهی برادران شرلی. آثاری چون حماسهی فتحنامهی نایبی، طغیان نایبیان در جریان انقلاب مشروطیت ایران، تاریخ روابط ایران و روس و گنج شایگان نوشتهی جمالزاده، خرنامه یا منطقالحمار ترجمه و نگارش اعتمادالسلطنه، و... ، که هریک برای تحقیق در تاریخ معاصر ایران منبع و مأخذی ارزشمند بهشمارند، را نیز به این مجموعه بیفزایید. در حوزهی تاریخ شفاهی دو اثر ذیل بهترتیب در همکاری با عبدالحسین آذرنگ و سیدفرید قاسمی منتشر شدهاند: ۱- تاریخ شفاهی نشر ایران ۲- تاریخ شفاهی مطبوعات ایران.
✍ داریوش رحمانیان، ۸ بهمن ۱۴۰۲
اینجا، در این مجال اندک، میخواهم از نقش و جایگاه و تأثیر علی دهباشی و مجلهی بخارا در تاریخنگاری و تاریخنویسی معاصر ایران سخن بگویم. پیداست که بخارا مجلهای تاریخی، به معنی خاص کلمه، نیست و در کنار مباحث و موضوعات دیگر به تاریخ هم میپردازد. دهباشی نیز مورخ نیست. نه خود چنین ادعایی دارد و نه ما او را در چنین جایگاهی مینشانیم. او اهل تاریخ است. او را از اهالی تاریخ میشناسیم. کارنامهاش گواه این معنیست. پیشتر چندجا بهاشاره گفته و گذشتهام که اهالی تاریخ، در یک دستهبندی کلی و اولیه، دو گروهاند: یکی مورخان و متخصصان معرفت و دانش و رشتهی تاریخ و دیگر آنان که دغدغه و گرایش و نگاه و رویکرد تاریخی دارند و هریک بدرجات و بهانحاء گوناگون به تاریخ میپردازند. این گروه خود به طیفهای کوچکتر قابل تقسیماند و اینجا مجال بحث درینباره نیست. علی دهباشی در این گروه اخیر جای میگیرد و با توجه به مجموعهی خدماتی که کرده است جا دارد که اهالی هر دو گروه، و بویژه گروه نخست، قدرش بدانند و بر صدرش بنشانند. این یادداشت را به همین دلیل مینویسم؛ برای قدردانی از علی دهباشی و سپاسگزاری از خدمات خاصی که به رشد تاریخنگاری و تاریخنویسی در ایرانزمین کرده است. آماج این یادداشت اشاره و طرح است و نه بسط و شرح. در آینده اگر مجالی پیش بیاید این اجمال به تفصیل درآید. نیازی به گفتن نیست که اهالی علم و فرهنگ و هنر و ادب در ایران هریک بدرجات وامدار دهباشی و کلک و بخارا و سمرقند هستند و هریک از منظر رشته و گرایش خود دربارهی کارها و کوششهای او و تاثیراتی که بر مطالعات آن حوزهی خاص نهاده است، سخن توانند گفت.
در کارنامهی دهباشی و بخارا - و بدرجات در کلک و سمرقند - در ربط با دانش تاریخ ( تاریخنگاری و تاریخنویسی ) هم به مباحث و مسائل و موضوعات عمومی تاریخ و تاریخنگاری و منابع و مآخذ تاریخی و هم به آنچه که بطور خاص از نظر تاریخ سیاسی، تاریخ اجتماعی، تاریخ فرهنگی، تاریخ اندیشه، تاریخ فکری، تاریخ هنر، تاریخ ادبی، تاریخ نهادها و سازمانها، تاریخ محلی، تاریخ محلهها، تاریخ پیشهها، تاریخ زندگی روزانه، تاریخ ورزش، تاریخ فرودستان، تاریخ مردم و... ارزش و اهمیت دارند؛ توجه باید کرد. به چند نمونه اشاره میکنیم و میگذریم:
پارهای از متون خاطرهنگارانهی مهم تاریخ معاصر ایران بهکوشش دهباشی منتشر شدهاند: خاطرات ایرج اسکندری، فریدون کشاورز، غلامحسین فروتن، اردشیر آوانسیان، نصرالله سیفپورفاطمی، پرنسارفع، مظفر فیروز، سیدمحمدعلی جمالزاده، اتابک فتحاللهزاده. مجموعهای از نامههای کمالالملک و جلال آلاحمد بهکوشش دهباشی منتشر شدهاند. یکی از نشستهای ( عصر چهارشنبههای ) بخارا دربارهی نامههای جمالزاده به باستانیپاریزی بوده است. اگر کسی بخواهد دربارهی باستانیپاریزی و تاریخنگاری او کار کند، افزونبر رجوع به آن نامهها ناگزیر از رجوع به سخنرانیهای آن نشست خواهد بود.
دهباشی انتشار چند سفرنامهی مهم را در کارنامه دارد: سفرنامهی مظفرالدینشاه به فرنگ، سفرنامهی حاجسیاح به فرنگ، سفرنامهی برادران شرلی. آثاری چون حماسهی فتحنامهی نایبی، طغیان نایبیان در جریان انقلاب مشروطیت ایران، تاریخ روابط ایران و روس و گنج شایگان نوشتهی جمالزاده، خرنامه یا منطقالحمار ترجمه و نگارش اعتمادالسلطنه، و... ، که هریک برای تحقیق در تاریخ معاصر ایران منبع و مأخذی ارزشمند بهشمارند، را نیز به این مجموعه بیفزایید. در حوزهی تاریخ شفاهی دو اثر ذیل بهترتیب در همکاری با عبدالحسین آذرنگ و سیدفرید قاسمی منتشر شدهاند: ۱- تاریخ شفاهی نشر ایران ۲- تاریخ شفاهی مطبوعات ایران.
در این میان کاروکوششهای دهباشی در پاسداشت و بزرگداشت پارهای از بزرگان تاریخنویسی ایران، که در قالب یادنامه، جشننامه، شبهای بخارا و... انجام شدهاند ارزش و اعتبار و اهمیت ویژه دارند: یادگارنامهی استاد دکتر عبدالحسین زرینکوب ۱۳۷۶، کارنامهی زرین ( یادنامهی دکتر عبدالحسین زرینکوب) ۱۳۷۹، در راه بازگشت ( یادنامهی دکتر عبدالحسین زرینکوب) ۱۳۸۰، ویژهنامهی فریدون آدمیت در بخارا، یادنامهی فریدون آدمیت ۱۳۹۳، برگزاری نشستهایی در قالب شبهای بخارا و یا دیگر برنامههای بخارا در روزها و ساعات مختلف هفته ( پنجشنبه صبحها، شنبهعصرها، دوشنبهعصرها و... ) و یا انتشار ویژهنامه دربارهی پارهای از بزرگان اهالی تاریخ - به هر دو معنای عام و خاص پیشگفته - همچون: آدمیت، باستانیپاریزی، غلامحسین زرگرینژاد، شیرین بیانی، محمدعلی کاتوزیان، محمدعلی موحد، پرویز رجبی، پرویز اذکایی، رحیم رئیسنیا، علی اصغر فقیهی، منوچهر مرتضوی، محمود افشار، و بر اینها میتوان افزود آنچه که دربارهی این استادان برگزار شده است: محمد پروینگنابادی- مترجم مقدمهی ابنخلدون- ، شیخآقابزرگ تهرانی، محمود رامیار- نویسندهی کتاب ارجمند تاریخ قرآنکریم- ، علیاصغر حکمت، سیدمحمد محیططباطبایی، علی بلوکباشی، محمود زندمقدم، مرتضی فرهادی و... که پارهای از آثار و نوشتهها و پژوهشهای هریک بدرجات برای اهالی تاریخ اهمیت دارند.
و نیز فریدون بدرهای، که به عنوان مترجم انبوهی از آثار و پژوهشهای شرقشناسان و اسلامشناسان و ایرانشناسان، همچون دیگر مترجمان، همچون کریم کشاورز و ابوالقاسم سری و...، نقش برجستهای در آشنایی ایرانیان با اینگونه آثار داشته است و بدون توجه به نقش اینگونه مترجمان بحثوفحص دربارهی چندوچون تاریخنگاری و تاریخنویسی معاصر ایران ناقص و ناتمام خواهد بود.
بر آنچه گفته آمد انتشار انبوهی از گفتارها و جستارهای ارزشمند تاریخی، در قالب تألیف و ترجمه، را میتوان مورد اشاره قرار داد. از آن میان ترجمه و انتشار پارهای از گفتارهای مربوط به مباحث و مسائل و موضوعات فلسفهی تاریخ و تاریخ نگاری، به قلم عزتالله فولادوند، در مجلهی بخارا ارزش ویژه دارد. ذکر دیگر نمونههای پرشمار در این مجال ناشدنیست.
به پارهای از شبهای بخارا و دیگر نشستها و برنامهها که به مناسبت انتشار پارهای کتابها و نشریات و یا پیرامون زندگی و احوال پارهای شخصیتها تاریخی و یا دربارهی انجمنها و نهادها و... برگزار شدهاند اشاره باید کرد: شب منشور کوروش کبیر،
شب دانشنامهی فرهنگ مردم ایران، بحث و گفتوگو دربارهی کاروانسراها و راهها بهمناسبت انتشار دومین شمارهی عصر روشن، بحث و گفتوگو بهمناسبت روز ملی مردمشناسی و زادروز ابوریحان بیرونی، شب کتاب تحقیق ماللهند، بهمناسبت انتشار مجموعهی خوشمزههای تاریخ ایران - تاریخ ایران بهزبان طنز- بهقلم حمید عبداللهیان و عبدالله متولی،
و نیز فریدون بدرهای، که به عنوان مترجم انبوهی از آثار و پژوهشهای شرقشناسان و اسلامشناسان و ایرانشناسان، همچون دیگر مترجمان، همچون کریم کشاورز و ابوالقاسم سری و...، نقش برجستهای در آشنایی ایرانیان با اینگونه آثار داشته است و بدون توجه به نقش اینگونه مترجمان بحثوفحص دربارهی چندوچون تاریخنگاری و تاریخنویسی معاصر ایران ناقص و ناتمام خواهد بود.
بر آنچه گفته آمد انتشار انبوهی از گفتارها و جستارهای ارزشمند تاریخی، در قالب تألیف و ترجمه، را میتوان مورد اشاره قرار داد. از آن میان ترجمه و انتشار پارهای از گفتارهای مربوط به مباحث و مسائل و موضوعات فلسفهی تاریخ و تاریخ نگاری، به قلم عزتالله فولادوند، در مجلهی بخارا ارزش ویژه دارد. ذکر دیگر نمونههای پرشمار در این مجال ناشدنیست.
به پارهای از شبهای بخارا و دیگر نشستها و برنامهها که به مناسبت انتشار پارهای کتابها و نشریات و یا پیرامون زندگی و احوال پارهای شخصیتها تاریخی و یا دربارهی انجمنها و نهادها و... برگزار شدهاند اشاره باید کرد: شب منشور کوروش کبیر،
شب دانشنامهی فرهنگ مردم ایران، بحث و گفتوگو دربارهی کاروانسراها و راهها بهمناسبت انتشار دومین شمارهی عصر روشن، بحث و گفتوگو بهمناسبت روز ملی مردمشناسی و زادروز ابوریحان بیرونی، شب کتاب تحقیق ماللهند، بهمناسبت انتشار مجموعهی خوشمزههای تاریخ ایران - تاریخ ایران بهزبان طنز- بهقلم حمید عبداللهیان و عبدالله متولی،
بهمناسبت انتشار کتاب ایران در دورهی ناصرالدینشاه- سفرنامهی میشل روستم-، بهمناسبت انتشار کتاب جنگها چگونه ما را تغییر دادند؟ نوشتهی مارکارت مکمیلان، بهمناسبت انتشار کتاب خاطرات روزانهی شاهزاده حسینقلیمیرزا سالور، عباسمیرزا و آذربایجان بهمناسبت انتشار دومین شمارهی فصلنامهی دربند، شب عباسمیرزا، شب ظهیرالدوله، شب خلیل ملکی، شب صنعت ملی بهمناسبت یکصدمین سال تولد میرمصطفی عالینسب، شب سفرنامهی ناصرخسرو، شب ابنبطوطه، شب پیترو دلاواله، شب سیاحان فرانسوی در ایران، شب سیاخان ایتالیایی در ایران، شب انجمن زنان پژوهشگر تاریخ، رونمایی از کتاب کارنامهی مصدق نوشتهی ارسلان پوریا، بهمناسبت انتشار کتاب روایت قتل پادشاه( دربارهی قتل ناصرالدینشاه) نوشتهی علیرضا قاسمخان، بهمناسبت انتشار تصحیح قصصالخاقانی، بهمناسبت انتشار کتاب تاریخ بخارا، بهمناسبت انتشار کتاب معمار سرطلایی( خاطرات حسین کلانی) تاریخ شفاهی فوتبال ایران، نظریهای برای تاریخ هنر، برای کتاب درگذرگاهها؛ مروری بر ۲۵ سال مشاهدات بالینی زندگی بیماران، برای کتاب خانهی فراموششدگان نوشتهی سیلویا پیر زنولن، بهمناسبت انتشار کتاب ایرانیان استانبول حسن حضرتی و دیران، بهمناسبت انتشار کتاب معماری باران دربارهی معماری قدیم گیلان، بهمناسبت کتاب گیلان عصر قاجار در عکسهای دیمیتری ارماکوف، شب خیابان ویلا، شب امجدیه، گفتگویی دربارهی میدان حسنآباد، کاخ گلستان شب میدان بهارستان، شب دروازه دولت، شب تماشاخانهی سنگلج، شب نقشه - موزهی نقشهی تهران، محل گردآوری و نگهداری نقشههای قدیمی تهران و... - ، شب خیابان مولوی، شب باغهای تهران، شب میراث سبزتهران، شب رونمایی از کتاب تهراننامه، شب توچال، شب شهر دماوند، شب دماوند، شب هرات، شب ری، شب لرستان، شب زواره، شب آشتیان، شب تفرش، شب شهرسوخته، شب سروکاشمر، شب بندر تاریخی کنگ، شب نکا، شب هامون- بررسی مشکلات امروز در هیرمند و هریرود، شب بنافت- تاریخی بهبلندای تبرستان کهن-، شب نشل- سرزمین چشمهساران-، شب گلوگیاه در هزار سال شعر فارسی، شب آب، شب یخچالهای ایران، شب غارهای ایران، شب آبشارهای ایران، شب مارهای ایران، شب پرندههای ایران، شب جغد در ادبیات و فرهنگ ایران، شب کبوتر در تاریخ فرهنگ و ادبیات، شب کبوتر و کبوتربازی در ایران، شب برجهای کبوترخانهی اصفهان، شب فرهنگ و معماری یزد، شب تعزیه، شب نینوا، شب پوشاک و جهان ایرانی، شب تمدن و فرهنگ اورارتویی، شب کولیهای ایران، شب مهاجران اقلیمی، نشست تحولات میراثی؛ بهمناسبت روز جهانی بناها و محوطههای تاریخی، شب بنگاه نشریات پروگرس، شب گرامافون،شب انجمن فیلارمونیک ایران، شب نمایش رادیویی، شب آیینهای زمستان، شب مدرسهی اقتصاد، شب کاغذ در هنر ایرانی،و...
آنچه ذکر شد مشتی بود نمونهی خروار. گفتارهای نشستهای یادشده، هرکدام بدرجات و حسب مورد، برای پژوهشگران و برای همهی اهالی تاریخ و کسانی که در حوزهی تاریخ مردم، تاریخ اجتماعی، تاریخ فرهنگی، تاریخ اندیشه، تاریخ فکری، تاریخ زندگی روزانه، تاریخ هنر، تاریخ محلی، تاریخ محلهها، تاریخ محیط زیست، کار میکنند سودمند و محلرجوع توانند بود.
افزونبر خود دهباشی بایستی قدردان و سپاسگزار همهی کسانی بود که در طول این سالها با او همراهی و همکاری کرده و در انجام این کارها او را یار و مددکار بودهاند.
ایران، بزرگ و پهناور و بسیار ثروتمندست. مردم بافرهنگ و فرهیخته و هوشمند دارد. فردوسی و نظامی و مولانا و سعدی و حافظ و... دارد. بوعلی و زکریای رازی و بیرونی و خیام و... دارد. کوروش و داریوش و... دارد. مصدق و امیرکبیر و... دارد. البرز و زاگرس و... دارد. دریای پارس و کاسپی و... دارد.
شهرسوخته و چغازنبیل و پاسارگاد و تختجمشید و... دارد. خاکاش زر است. کوه و دشت و بیابان ایران طلاست. ایران پر است از کانهای گوناگون.
آری ایران همهی اینها که اشاره شد و بسیار بیش از اینها را دارد؛ اما بزرگترین سرمایهی ایران مفهوم/روایت ایران است. ایران اگر از همهی گذرگاههای تاریخ گذشته و سر بهسلامت برده است به این دلیل بوده است که بر چنین سرمایهی بیمانندی تکیه داشته است. از این رو بارها گفتهام و میگویم که اگر کسی ژرف و دقیق و درست دربارهی سرنوشت تاریخی ایران بیندیشد خواهناخواه به این نتیجه میرسد که ایران را نه اهل شمشیر و ارباب زور که اهل قلم و دانش و اندیشه نگاهداشتهاند. آنچه که ایران را پایدار نگاهداشته مفهوم/روایت ایران بوده است.
گمان میکنم برای توجهدادن به ارزش و اهمیت کاروکوشش امثال دهباشی، در این مجال، همین اشارات کلی و کوتاه بسنده باشد. تفصیلاش بماند برای مجالی دیگر.
آنچه ذکر شد مشتی بود نمونهی خروار. گفتارهای نشستهای یادشده، هرکدام بدرجات و حسب مورد، برای پژوهشگران و برای همهی اهالی تاریخ و کسانی که در حوزهی تاریخ مردم، تاریخ اجتماعی، تاریخ فرهنگی، تاریخ اندیشه، تاریخ فکری، تاریخ زندگی روزانه، تاریخ هنر، تاریخ محلی، تاریخ محلهها، تاریخ محیط زیست، کار میکنند سودمند و محلرجوع توانند بود.
افزونبر خود دهباشی بایستی قدردان و سپاسگزار همهی کسانی بود که در طول این سالها با او همراهی و همکاری کرده و در انجام این کارها او را یار و مددکار بودهاند.
ایران، بزرگ و پهناور و بسیار ثروتمندست. مردم بافرهنگ و فرهیخته و هوشمند دارد. فردوسی و نظامی و مولانا و سعدی و حافظ و... دارد. بوعلی و زکریای رازی و بیرونی و خیام و... دارد. کوروش و داریوش و... دارد. مصدق و امیرکبیر و... دارد. البرز و زاگرس و... دارد. دریای پارس و کاسپی و... دارد.
شهرسوخته و چغازنبیل و پاسارگاد و تختجمشید و... دارد. خاکاش زر است. کوه و دشت و بیابان ایران طلاست. ایران پر است از کانهای گوناگون.
آری ایران همهی اینها که اشاره شد و بسیار بیش از اینها را دارد؛ اما بزرگترین سرمایهی ایران مفهوم/روایت ایران است. ایران اگر از همهی گذرگاههای تاریخ گذشته و سر بهسلامت برده است به این دلیل بوده است که بر چنین سرمایهی بیمانندی تکیه داشته است. از این رو بارها گفتهام و میگویم که اگر کسی ژرف و دقیق و درست دربارهی سرنوشت تاریخی ایران بیندیشد خواهناخواه به این نتیجه میرسد که ایران را نه اهل شمشیر و ارباب زور که اهل قلم و دانش و اندیشه نگاهداشتهاند. آنچه که ایران را پایدار نگاهداشته مفهوم/روایت ایران بوده است.
گمان میکنم برای توجهدادن به ارزش و اهمیت کاروکوشش امثال دهباشی، در این مجال، همین اشارات کلی و کوتاه بسنده باشد. تفصیلاش بماند برای مجالی دیگر.
Forwarded from داستانکِ ایرانیِ سیاست (Mohsen Khalili)
«اخراج» و تمام!
🔴 حُکمِ اخراجِ من، از دانشگاهِ فردوسی مشهد، صادر شده است.
🔴به حُکمِ اعلامشده، اعتراض ندارم و پذیرفتهام.
🔴من، خودم، پیشاپیش، خودم را، از دانشگاه، خارج کرده بودم؛ بهمیل و اختیارِ خودم.
🔴اکنون، بهطورِ رسمی، اخراج شدم.
🔴بنابراین، دیگر، استاد دانشگاه نیستم.
🔴بهفالِ نیک میگیرم.
🔴 میماند دو نکته:
🔸یکی آنکه، پژوهش را، دوست دارم، بسیارزیاد؛ ولی، این رأی را «قابلِ پژوهش» نمیدانم.😂
🔸دودیگر، آنکه، بهجایِ «ابلاغ به متّهم»، میتوانستند بنویسند «ابلاغ به متخلِّف».😎
🔺شراب خواستم و عمرم شرنگ ریخت به کام من
🔻فریبکارِ دغل پیشه، بهانهاش نشنیدن بود
🔺چه سرنوشت غمانگیزی که کرمِ کوچکِ ابریشم
🔻تمام عمر قفس میبافت، ولی به فکر پریدن بود
محسن خلیلی
۹ بهمن ۱۴۰۲ / ۲۹ ژانویه ۲۰۲۴
@kabkekebek
🔴 حُکمِ اخراجِ من، از دانشگاهِ فردوسی مشهد، صادر شده است.
🔴به حُکمِ اعلامشده، اعتراض ندارم و پذیرفتهام.
🔴من، خودم، پیشاپیش، خودم را، از دانشگاه، خارج کرده بودم؛ بهمیل و اختیارِ خودم.
🔴اکنون، بهطورِ رسمی، اخراج شدم.
🔴بنابراین، دیگر، استاد دانشگاه نیستم.
🔴بهفالِ نیک میگیرم.
🔴 میماند دو نکته:
🔸یکی آنکه، پژوهش را، دوست دارم، بسیارزیاد؛ ولی، این رأی را «قابلِ پژوهش» نمیدانم.😂
🔸دودیگر، آنکه، بهجایِ «ابلاغ به متّهم»، میتوانستند بنویسند «ابلاغ به متخلِّف».😎
🔺شراب خواستم و عمرم شرنگ ریخت به کام من
🔻فریبکارِ دغل پیشه، بهانهاش نشنیدن بود
🔺چه سرنوشت غمانگیزی که کرمِ کوچکِ ابریشم
🔻تمام عمر قفس میبافت، ولی به فکر پریدن بود
محسن خلیلی
۹ بهمن ۱۴۰۲ / ۲۹ ژانویه ۲۰۲۴
@kabkekebek
مصطفی آذرخشی، استاد الهیات دانشگاه شهید بهشتی که پیشتر تعلیق شده بود از اخراج خود خبر داد.
https://www.tg-me.com/mardomnameh
https://ir.voanews.com/a/iran-mostafa-azarakhshi-theology-lecturer-in-beheshti-university-sacked/7459871.html
https://www.tg-me.com/mardomnameh
https://ir.voanews.com/a/iran-mostafa-azarakhshi-theology-lecturer-in-beheshti-university-sacked/7459871.html
صدای آمریکا
ادامه فشارها بر اساتید حامی معترضان؛ مصطفی آذرخشی، استاد الهیات دانشگاه بهشتی، اخراج شد
مصطفی آذرخشی، عضو تعلیقشده هیئت علمی دانشکده الهیات دانشگاه بهشتی در تهران، از اخراج خود خبر داد.
تعلیق و اخراج دانشجویان و استادان چیزی جز خودزنی نیست.دستگاه وزارت علوم با فشار بر دانشجویان و استادان در حال بیآبروشدن است. دارد بر آبرو و حیثیت و اعتبار خود چوبحراج میزند.البته اگر آبرویی مانده باشد!!!
ترسم که به کعبه نرسی اعرابی
کاین ره که تو میروی به ترکستان است
#داریوش_رحمانیان
نهم بهمنماه هزار و چهارصد و دو
https://www.tg-me.com/mardomnameh
ترسم که به کعبه نرسی اعرابی
کاین ره که تو میروی به ترکستان است
#داریوش_رحمانیان
نهم بهمنماه هزار و چهارصد و دو
https://www.tg-me.com/mardomnameh
Telegram
مردمنامه (تاریخ مردم)
📜 مردمنامه
🌍 فصلنامه مطالعات تاریخ مردم
✒️ به سردبیری داریوش رحمانیان
🔗 دسترسی به فضاهای مجازی و لینکهای خرید:
http://zil.ink/mardomnameh
📮ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطلب:
@Parastoorahimi66
🌍 فصلنامه مطالعات تاریخ مردم
✒️ به سردبیری داریوش رحمانیان
🔗 دسترسی به فضاهای مجازی و لینکهای خرید:
http://zil.ink/mardomnameh
📮ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطلب:
@Parastoorahimi66
Forwarded from اتحادیه انجمنهای علوم اجتماعی ایران
چکیدهمقالههایهمایشمسئولیتاجتماعیعلم_نسخهپیشچاپ.pdf
1.6 MB
📌چکیده مقالههای اولین همایش سالانه اتحادیه انجمنهای علوماجتماعی ایران
🔸همایش «مسئولیت اجتماعی علم و نقش انجمنهای علمی»
🔹زمان: دوشنبه و سهشنبه ۹ و ۱۰ بهمن ۱۴۰۲
🔹 ساعت: ۱۳:۳۰ تا ۲۰
🔹 مکان: خانه اندیشمندان علوم انسانی ایران
www.tg-me.com/uissa1400
🔸همایش «مسئولیت اجتماعی علم و نقش انجمنهای علمی»
🔹زمان: دوشنبه و سهشنبه ۹ و ۱۰ بهمن ۱۴۰۲
🔹 ساعت: ۱۳:۳۰ تا ۲۰
🔹 مکان: خانه اندیشمندان علوم انسانی ایران
www.tg-me.com/uissa1400
✅ بحران مردانگی خواجهٔ تاجدار
✍ فریما دستیار، فارغالتحصیل کارشناسی ارشد تاریخ ایران دورهٔ اسلامی دانشگاه تهران
حکومت قاجارها، از نخستین روزهای مبارزه آقامحمد خان برای دستیابی به قدرت، با بحران مردانگی دست به گریبان بود. این رقابت گاهی در تمام حوزههای شمایل و ظاهر، شجاعت و نظامیگری، عملگرایی و اصلاحطلبی جلوه مینمود. اهمیت پرداختن به این موضوع، در حساسیت ویژهای است که خاندان قاجاریه از ابتدای روی کار آمدنشان برای مردانگی سنتی ایجاد کرده بودند.
این حساسیتها، موجب شدکه مردانگی ایرانی برای نخستین بار، از بالاترین و مهمترین فرد در یک کشور، یعنی پادشاه، تا پستترین طبقات اجتماعی، در موقعیتی متزلزل قرار بگیرد.
این امر، مردانگی ایرانی را بیش از پیش در مقابل مردانگیهای دیگر، تضعیف مینمود و ردیابی این بحران، از طریق متون تاریخی اواخر دوره زندیه و اوایل دوره قاجار، به خوبی امکانپذیر است؛ از روزگار باستان، یکی از ویژگیهای حیاتی پادشاه، در کمال جسمانی وی تعریف میشد. شاهنشاه، در رأس هرم قدرت، همواره دارای وجاهت خاصی بود كه او را از سایر مردمان متمایز میكرد.
📌 ادامهٔ این یادداشت را از طریق لینک زیر؛ در وبگاه مردمنامه بخوانید:👇👇
🔗yun.ir/su8og6
🔴 لینک پشتیبانی از مردمنامه:👇
🌐https://mardomnameh.com/supportus/
✍ فریما دستیار، فارغالتحصیل کارشناسی ارشد تاریخ ایران دورهٔ اسلامی دانشگاه تهران
حکومت قاجارها، از نخستین روزهای مبارزه آقامحمد خان برای دستیابی به قدرت، با بحران مردانگی دست به گریبان بود. این رقابت گاهی در تمام حوزههای شمایل و ظاهر، شجاعت و نظامیگری، عملگرایی و اصلاحطلبی جلوه مینمود. اهمیت پرداختن به این موضوع، در حساسیت ویژهای است که خاندان قاجاریه از ابتدای روی کار آمدنشان برای مردانگی سنتی ایجاد کرده بودند.
این حساسیتها، موجب شدکه مردانگی ایرانی برای نخستین بار، از بالاترین و مهمترین فرد در یک کشور، یعنی پادشاه، تا پستترین طبقات اجتماعی، در موقعیتی متزلزل قرار بگیرد.
این امر، مردانگی ایرانی را بیش از پیش در مقابل مردانگیهای دیگر، تضعیف مینمود و ردیابی این بحران، از طریق متون تاریخی اواخر دوره زندیه و اوایل دوره قاجار، به خوبی امکانپذیر است؛ از روزگار باستان، یکی از ویژگیهای حیاتی پادشاه، در کمال جسمانی وی تعریف میشد. شاهنشاه، در رأس هرم قدرت، همواره دارای وجاهت خاصی بود كه او را از سایر مردمان متمایز میكرد.
📌 ادامهٔ این یادداشت را از طریق لینک زیر؛ در وبگاه مردمنامه بخوانید:👇👇
🔗yun.ir/su8og6
🔴 لینک پشتیبانی از مردمنامه:👇
🌐https://mardomnameh.com/supportus/
✅️ غربی که نمیخواهیم بشناسیم؛
نقصی در برنامهریزی درسی تاریخ قرن نوزده و بیستم
✍ شهاب شهیدانی، عضو هیأت علمی گروه تاریخ و باستانشناسی دانشگاه لرستان، ۵ دی ۱۴۰۲
استاد فقید، لقمان دهقان نیّری هنگامی که درس تاریخ اروپا در قرن نوزدهم را تدریس میکرد، از همان آغاز برای فهم و آشنایی ما از اهمیت تاریخ قرن نوزده میگفت: «قرن تافتهٔ جدابافته» یا «قرن طولانی نوزدهم» که بیانگر دورهای سرشار از تحوّلات مهم تاریخ سیاسی، اجتماعی، اندیشه و فلسفه، ادبیات و هنر، ظهور ایسمهای فکری و سیاسی و مکاتب تاریخنگاری، عصر انقلاب صنعتی اول و دوم و دو انقلاب مهم آمریکا و فرانسه، تکانههای مهمی چون اضافهشدن تصاویر عکاسی و بعداً سینما به منابع تاریخی، ظهور دانشها و رشتههای علمی جدید و تا دلتان بخواهد دیگر تحولات مهم که بسیاری از آنها را بشر برای نخستینبار به چشم دیده و بدان دست یافته و تجربه کرده است. حتی فهم تاریخ ایران عصر قاجاریه و سپیدهدمان تاریخ معاصر ما نیز بدون فهم درست و دقیق تاریخ قرن نوزدهم غرب، ناممکن است. دربارهٔ قرن بیستم که خود داستان دیگری دارد و به روایت لقمان دهقان نیّری، قرن بیستم «عصر فروریختنها» است.
دیگر استاد ما، مهدی کیوان دربارهٔ قرن نوزده با عبارت: «عصر مردان بزرگ و مسائل کوچک» و دربارهٔ قرن بیستم با اصطلاحات، «عصر اضطراب» و «عصر نهایتها» با اقتباس از هابسبام مورخ مشهور یاد میکرد. همهٔ این اصطلاحات، دشواری و عظمت مسائل درهمتنیدهٔ این دوقرن را گوشزد میکند.
تجربهٔ تدریس من در این دو درس این بوده که مبحث انقلاب فرانسه و آمریکا و زمینههای آن و سپس ادامهٔ قرن نوزدهم را نهایتاً با تمام دغدغه به سال ۱۸۷۰م. برسانم تا دانشجو با این همه تنوّع و تازگی و پیچیدگی جهان قرن نوزده تا نیمهٔ آن دوره آشنا شود و دنبالهٔ آن را در ادامهٔ ترم بعد همراه با قرن بیستم تدریس کنم. اعتراف میکنم با وجود تمام دلسوزی و سختگیری و اخذ امتحان میانترم، همواره نکتههای مهمی از قرن نوزده و بیستم تدریسناشده باقی میماند که مجبور میشوم آن را به صورت خودخوان، به دانشجو منتقل کنم و یا با ارجاع به منابع و گاه گزیدهگویی بیان کنم.
اخیراً در تدوین برنامهٔ درسی جدید رشتهٔ تاریخ، متحیّرانه تمام این مسائل را با عنوان دو واحدی «تاریخ غرب در دورهٔ معاصر: از انقلاب فرانسه تا پایان سدهٔ بیستم»، تقلیل دادهاند!! ماندهام با چه نظر و رویکردی و با چه روشی، دست به این نفلهگری و سانسور این دو درس زدهاند. البته که اغلب همکاران در تدریس برخی دروس سنگین، گاه وقت و ترم کم میآورند اما این نوع برنامهریزی برای این دو درس مهم یکسره خارج و فارغ از ضیق وقتهای متعارف است. اکنون استاد این درس، ادواری پر از تکانه و تحوّل، که هر یک سنگ بنای فکر، اجتماع، سیاست و زندگی کنونی ما را شکل داده و یا به چالش کشیده است را چگونه در یک دورهٔ فشرده، بیان کند. درواقع نه من و نه هیچیک از اساتید متبحّرتر از من در عرصهٔ تاریخ اروپا، به طور قطع نخواهند توانست از پس این فشردهسازی برآیند و لاجرم این ادوار را باید نیمهپخته و شتابزده تدریس کنند.
اگرچه دانش غربشناسی ما ایرانیان هیچگاه به عیار شرقشناسیِ غربیان پهلو نمیزند و حتی از کنار و نزدیک آن نیز نمیتوانیم رد شویم اما به طور قطع چنین برنامهریزی درسی، منجر به افت دانش و فهم دانشجو در شناخت حداقلی از غرب معاصر که نظری و عملی با آن دست به گریبان هستیم، میشود. گاه وسوسه میشوم تعامدی در این نوع برنامهریزی ببینم که این دورههای بسیار مهم را در عدم آشنایی با تاریخ غرب به دو واحد نحیف تقلیل دادهاند اما سعی میکنم تا پاسخ منطقی از جانب این عزیزان برنامهریز، بر این وسوسه غالب شوم که احتمالاً سهو ناخواسته و کودکانهای بیش نیست که قابل جبران و اصلاح خواهد بود؛ ببینم چه میشود ....
📌 نویسنده در این یادداشت، از واژگانی همچون دکتر، جناب و ... استفاده کرده بود که بنا به دستورنگارش مردمنامه حذف شد.
نقصی در برنامهریزی درسی تاریخ قرن نوزده و بیستم
✍ شهاب شهیدانی، عضو هیأت علمی گروه تاریخ و باستانشناسی دانشگاه لرستان، ۵ دی ۱۴۰۲
استاد فقید، لقمان دهقان نیّری هنگامی که درس تاریخ اروپا در قرن نوزدهم را تدریس میکرد، از همان آغاز برای فهم و آشنایی ما از اهمیت تاریخ قرن نوزده میگفت: «قرن تافتهٔ جدابافته» یا «قرن طولانی نوزدهم» که بیانگر دورهای سرشار از تحوّلات مهم تاریخ سیاسی، اجتماعی، اندیشه و فلسفه، ادبیات و هنر، ظهور ایسمهای فکری و سیاسی و مکاتب تاریخنگاری، عصر انقلاب صنعتی اول و دوم و دو انقلاب مهم آمریکا و فرانسه، تکانههای مهمی چون اضافهشدن تصاویر عکاسی و بعداً سینما به منابع تاریخی، ظهور دانشها و رشتههای علمی جدید و تا دلتان بخواهد دیگر تحولات مهم که بسیاری از آنها را بشر برای نخستینبار به چشم دیده و بدان دست یافته و تجربه کرده است. حتی فهم تاریخ ایران عصر قاجاریه و سپیدهدمان تاریخ معاصر ما نیز بدون فهم درست و دقیق تاریخ قرن نوزدهم غرب، ناممکن است. دربارهٔ قرن بیستم که خود داستان دیگری دارد و به روایت لقمان دهقان نیّری، قرن بیستم «عصر فروریختنها» است.
دیگر استاد ما، مهدی کیوان دربارهٔ قرن نوزده با عبارت: «عصر مردان بزرگ و مسائل کوچک» و دربارهٔ قرن بیستم با اصطلاحات، «عصر اضطراب» و «عصر نهایتها» با اقتباس از هابسبام مورخ مشهور یاد میکرد. همهٔ این اصطلاحات، دشواری و عظمت مسائل درهمتنیدهٔ این دوقرن را گوشزد میکند.
تجربهٔ تدریس من در این دو درس این بوده که مبحث انقلاب فرانسه و آمریکا و زمینههای آن و سپس ادامهٔ قرن نوزدهم را نهایتاً با تمام دغدغه به سال ۱۸۷۰م. برسانم تا دانشجو با این همه تنوّع و تازگی و پیچیدگی جهان قرن نوزده تا نیمهٔ آن دوره آشنا شود و دنبالهٔ آن را در ادامهٔ ترم بعد همراه با قرن بیستم تدریس کنم. اعتراف میکنم با وجود تمام دلسوزی و سختگیری و اخذ امتحان میانترم، همواره نکتههای مهمی از قرن نوزده و بیستم تدریسناشده باقی میماند که مجبور میشوم آن را به صورت خودخوان، به دانشجو منتقل کنم و یا با ارجاع به منابع و گاه گزیدهگویی بیان کنم.
اخیراً در تدوین برنامهٔ درسی جدید رشتهٔ تاریخ، متحیّرانه تمام این مسائل را با عنوان دو واحدی «تاریخ غرب در دورهٔ معاصر: از انقلاب فرانسه تا پایان سدهٔ بیستم»، تقلیل دادهاند!! ماندهام با چه نظر و رویکردی و با چه روشی، دست به این نفلهگری و سانسور این دو درس زدهاند. البته که اغلب همکاران در تدریس برخی دروس سنگین، گاه وقت و ترم کم میآورند اما این نوع برنامهریزی برای این دو درس مهم یکسره خارج و فارغ از ضیق وقتهای متعارف است. اکنون استاد این درس، ادواری پر از تکانه و تحوّل، که هر یک سنگ بنای فکر، اجتماع، سیاست و زندگی کنونی ما را شکل داده و یا به چالش کشیده است را چگونه در یک دورهٔ فشرده، بیان کند. درواقع نه من و نه هیچیک از اساتید متبحّرتر از من در عرصهٔ تاریخ اروپا، به طور قطع نخواهند توانست از پس این فشردهسازی برآیند و لاجرم این ادوار را باید نیمهپخته و شتابزده تدریس کنند.
اگرچه دانش غربشناسی ما ایرانیان هیچگاه به عیار شرقشناسیِ غربیان پهلو نمیزند و حتی از کنار و نزدیک آن نیز نمیتوانیم رد شویم اما به طور قطع چنین برنامهریزی درسی، منجر به افت دانش و فهم دانشجو در شناخت حداقلی از غرب معاصر که نظری و عملی با آن دست به گریبان هستیم، میشود. گاه وسوسه میشوم تعامدی در این نوع برنامهریزی ببینم که این دورههای بسیار مهم را در عدم آشنایی با تاریخ غرب به دو واحد نحیف تقلیل دادهاند اما سعی میکنم تا پاسخ منطقی از جانب این عزیزان برنامهریز، بر این وسوسه غالب شوم که احتمالاً سهو ناخواسته و کودکانهای بیش نیست که قابل جبران و اصلاح خواهد بود؛ ببینم چه میشود ....
📌 نویسنده در این یادداشت، از واژگانی همچون دکتر، جناب و ... استفاده کرده بود که بنا به دستورنگارش مردمنامه حذف شد.
Forwarded from اَشا - دوستداران شاهنامه البرز (Zagros Zand)
سرانجام منتشر شد!
در نشر نگاه معاصر. بهمن ۱۴۰۲
کتاب حاصل تأملات، دغدغهها و پژوهیدههای هفدهساله، از آغازِ ورود به رشتۀ ایرانشناسی است و گونهای اندیشهورزی است در جُستنِ ریشههایِ زوال و انحطاطِ فکر و تمدن ایرانی در فرهنگ، با امیدِ رهیافتی به جامعهای بسامان و بههنجار. تکههایی از آن مقاله بوده و پارههایی سخنرانی و بخشی نیز پایاننامه، اما همه بههمپیوسته و مربوط و در حوزۀ هویت، فرهنگ یا خُلقیات ایرانی. سیر تاریخی نیز رعایت شده و از ایران باستان تا ایران معاصر پیش آمده که در ذهنِ خواننده رَوَندِ تغییرات و تحولات در فرهنگ و هویت ایرانی بهتر درک شود. بهگمانم تمدن و هویت ایرانی آنچنان بزرگ، کهن و پیچیده است که دعویِ فهم و توضیحِ آن بس گزافه است و تنها آرزو. پس این مشقِ ناچیز فهم انتقادی من است و تلاش و فراخوانی است برای بحث و اندیشهورزی در زوایایی و متونی و بُرشهایی تاریخی از تمدن ایرانی. همین!
کتاب با یاد استادان ایرانشناسی درگذشته: مسعود گلزاری، جلال ستاری، جواد طباطبایی و پرویز اذکایی، به استاد و دوست تازه سفرکردهام، دکتر ابوالفضل خطیبی پیشکش شده است.
@ShahnameAlborz
در نشر نگاه معاصر. بهمن ۱۴۰۲
کتاب حاصل تأملات، دغدغهها و پژوهیدههای هفدهساله، از آغازِ ورود به رشتۀ ایرانشناسی است و گونهای اندیشهورزی است در جُستنِ ریشههایِ زوال و انحطاطِ فکر و تمدن ایرانی در فرهنگ، با امیدِ رهیافتی به جامعهای بسامان و بههنجار. تکههایی از آن مقاله بوده و پارههایی سخنرانی و بخشی نیز پایاننامه، اما همه بههمپیوسته و مربوط و در حوزۀ هویت، فرهنگ یا خُلقیات ایرانی. سیر تاریخی نیز رعایت شده و از ایران باستان تا ایران معاصر پیش آمده که در ذهنِ خواننده رَوَندِ تغییرات و تحولات در فرهنگ و هویت ایرانی بهتر درک شود. بهگمانم تمدن و هویت ایرانی آنچنان بزرگ، کهن و پیچیده است که دعویِ فهم و توضیحِ آن بس گزافه است و تنها آرزو. پس این مشقِ ناچیز فهم انتقادی من است و تلاش و فراخوانی است برای بحث و اندیشهورزی در زوایایی و متونی و بُرشهایی تاریخی از تمدن ایرانی. همین!
کتاب با یاد استادان ایرانشناسی درگذشته: مسعود گلزاری، جلال ستاری، جواد طباطبایی و پرویز اذکایی، به استاد و دوست تازه سفرکردهام، دکتر ابوالفضل خطیبی پیشکش شده است.
@ShahnameAlborz