Telegram Web Link
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ماه مهر با نام خسرو آواز ایران گره خورده است:
استاد محمدرضا شجریان
زادۀ یکم مهر ۱۳۱۹ خورشیدی، مشهد
درگذشتۀ ۱۷ مهر ۱۳۹۹ خورشیدی، تهران
و آرام گرفته در جوارِ حکیم فردوسی توسی در توس


محمدرضا شجریان:
صدای من جزیی از فرهنگِ کهن ایران است که می‌خواهد به مردم جهان یادآور شود که ما دارای چه فرهنگی بودیم؛ فرهنگ انسانی، عشق، صلح و صفا. و پیامی جز دوستی، عشق، و زندگی و خوشحالی در زندگی برای مردم نداریم.



موسیقی پیوست:

به حریمِ خلوت خود شبی، چه شود نهفته بخوانی‌ام
به کنار من بنشینی و به کنارِ خود بنشانی‌ام
من اگر چه پیرم و ناتوان، تو مرا زِ درگه خود مران
که گذشته در غمت اِی جوان، همه روزگار جوانی‌ام

آواز محمدرضا شجریان
چامه از هاتف اصفهانی
گوشۀ چهارپاره دستگاه ماهور



💎
🆔 @maneshparsi
‍ ‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۲ مهر زادروز منوچهر آتشی

(زاده ۲ مهر ۱۳۱۰ بوشهر -- درگذشته ۲۹ آبان ۱۳۸۴ تهران)  شاعر، منتقد، مترجم و روزنامه‌نگار

او دوره دانشسرای مقدماتی را در شیراز گذراند و در سال ۱۳۳۹ به دانشسرای عالی تهران وارد شد و در رشته زبان انگلیسی لیسانس گرفت.
در مقطع کارشناسی رشته‌ زبان و ادبیات انگلیسی، فارغ‌التحصیل شد و در دبیرستان‌های قزوین، به دبیری پرداخت.
در پایان سال‌های خدمت دبیری به‌عنوان ویراستار در انتشارات سازمان رادیوتلویزیون به کار پرداخت و درسال ۱۳۵۹ بازنشسته شد و به بوشهر بازگشت.
از سال ۱۳۳۳ انتشار شعرهایش را آغاز کرد و در فاصله‌ چندسال توانست در شمار شاعران مطرح معاصر در آید.
نخستین مجموعه‌ شعرش باعنوان آهنگ دیگر در سال ۱۳۳۹ در تهران چاپ شد و پس از این مجموعه، دو مجموعه دیگر با نام‌های آواز خاک و دیدار در فلق انتشار یافت.
در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ و ۶۰ به سبک نیمایی شعر می‌سرود و در دو دهه آخر زندگی به شعر سپید روی آورد.
وی چند روز قبل از درگذشت به عنوان چهره ماندگار ادبیات معرفی شده بود.

برخی از آثارش:
آهنگ دیگر ۱۳۳۹
آواز خاک ۱۳۴۷
دیدار در فلق ۱۳۴۸
برانتهای آغاز
گزینه اشعار ۱۳۶۵
وصف گل سوری ۱۳۷۰
گندم و گیلاس ۱۳۷۰
فانتامارا، اثر اینیاتسیو سیلونه (ترجمه)
جزیره دلفین‌های آبی‌رنگ (ترجمه)
مهاجران (ترجمه)
دلاله (ترجمه)



💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ


#منوچهر_آتشی، ز
برگی از تقویم تاریخ

۲ مهر سالروز درگذشت اسفندیار یگانگی

(زاده سال ۱۲۸۷ یزد – درگذشته ۲ مهر ۱۳۵۱ آمریکا) بنیانگذار آبیاری نوین

او از دانشگاه کلمبیا در شهر نیویورک در رشته اقتصاد با مدرک دکترا فارغ‌التحصیل شد و موضوع پایان‌نامه‌اش «تاریخ پولی و بانکی ایران» بود.

بنیانگذاری آبیاری نوین در ایران:
وی در زمان تحصیل در سفری که به ایالت کلرادوی آمریکا داشت، متوجه شد که روشهای استفاده شده برای آبیاری مزارع در آنجا، با روشهای سنتی آبیاری که آن زمان در ایران انجام می‌شد کاملاً متفاوت است و به‌جای تکیه بر بارش باران و استفاده از قنات‌ها، از روشهای سیستماتیک نوین و حفر چاه‌های عمیق برای آبیاری مزارع استفاده می‌کنند. همین موضوع انگیزه‌ای شد تا او برای پیشرفت کشاورزی مزارع و باغها، تکنیک آبیاری نوین را به ایران بیاورد. در خرداد ۱۳۲۳ با کمک یکی از مهندسین آمریکایی بنام «جک ریشارد» که قبلاً تجربه حفر چاه عمیق در همدان را داشت، اولین چاه عمیق کشاورزی ایران را حفر کرد. یکی دیگر از نخستین چاه‌های عمیقی که توسط وی حفر شد، چاه عمیقی است که در آرامگاه زرتشتیان تهران (قصر فیروزه) قرار دارد و تا به امروز از آن بهره‌برداری می‌شود.

چاه‌های عمیق شیراز:
شیراز، اولین شهر ایران بود که از شبکه آب لوله‌کشی مدرن بهره‌مند شد. در ابتدا آب تصفیه‌خانه این شهر تنها از دو رشته قنات تأمین می‌شد ولی پس از مطالعاتی که مهندسین مشاور انگلیسی انجام دادند مشخص شد که آب قناتها کافی نبوده و آلوده نیز هستند و نیاز به حفر چاه‌های عمیق است. بنابراین برای تأمین آب کافی و سالم، چاه‌های عمیقی توسط آبیاری یگانگی حفرشد و با تأمین آب مورد نیاز تصفیه خانه، دستگاه آب شیراز افتتاح شد.

درمانگاه یگانگی:
وی در ۷ خرداد ۱۳۳۹ بر روی زمینی که متعلق به انجمن زرتشتیان تهران بود، درمانگاه خیریه‌ای بنام پدرش (بهرام اردشیر یگانگی) بنا نهاد و آن را وقف کرد. این درمانگاه در خیابان جمهوری کوچه کیخسرو شاهرخ قرار دارد و ساختمان آن علاوه بر درمانگاه دارای دو طبقه دیگر نیر هست. دبیرخانه انجمن زرتشتیان تهران تا پیش از آنکه در سال ۱۳۸۷ که به محل جدید منتقل شود، در طبقه بالای این درمانگاه قرار داشت. این درمانگاه پس از انجام عملیات بازسازی در ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۷ بازگشایی شد.
یکی دیگر از خدماتی که وی به جامعه زرتشتیان ارائه کرد، برگزاری همایشهایی بنام کنکاش یگانگی است، اولین جلسه این کنکاش در تاریخ ۱۸ آبان ۱۳۳۶ با حضور اسفندیار یگانگی در تالار انجمن زرتشتیان تهران تشکیل شد. برگزاری این کنکاش با گذشت بیش ار ۵۰ سال همچنان ادامه دارد. در این کنکاش، شرکت‌کنندگان، به رایزنی و هم‌اندیشی پیرامون مسائل مختلف جامعه زرتشتی می‌پردازند و برای حل آن‌ها راهکارهای مؤثر پیدا می‌کنند.
در سال۱۳۳۳، نیایشگاهی به نام مادرش (مروارید یگانگی) در شهر شیراز ساخت.
در «پذیرشگاه باستانی» شهر زاهدان، تالاری به نام خواهرش (بانو یگانگی) برای برگزاری مراسم اجتماعی و دینی ساخت.
وی در آرامگاه زرتشتیان تهران به‌خاک سپرده شده است.



💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ


#اسفندیار_یگانگی، د
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔹پادشاه ایرانی عصر آهن
🔹شاید فریدون سوار بر گاو

🔹مکشوفه از لرستان، از افتخارات موزه سلطنتی لیدن هلند
🔹شاید یکی از پادشاهان شاهنامه فردوسی ...



💎
🆔 @maneshparsi
🔸امروز سوم مهر سالروز درگذشت زنده‌یاد استاد دکتر لطفعلی صورتگر، استاد زبان و ادبیات فارسی و انگلیسی دانشگاه تهران و شیراز است (تاریخ درگذشت: ۳ مهر ۱۳۴۸). آرامگاه ایشان در حافظیه شیراز است. روحش شاد و یادش جاودانه. یکی از غزل‌های معروف ایشان را می‌خوانیم.

🔸شیراز

هر باغبان که گل به سوی برزن آورد
شیراز را دوباره به یاد من آورد

آن‌جا که گر به شاخ گلی آرزوت هست
گل‌چین به پیشگاه تو یک خرمن آورد

نازم هوای فارس که از اعتدال آن
بادام‌ بن شکوفه مه بهمن آورد

نوروز ماه، فاخته و عندلیب را
در بوستان، نواگر و بربط‌زن آورد

ابر هزار پاره بگیرد ستیغ کوه
چون لشکری که رو به سوی دشمن آورد

من در کنار باغ کنم ساعتی درنگ
تا دل ‌نواز من خبر از گلشن آورد

آید دوان، دوان و نهد بر کنار من
آن نرگس و بنفشه که در دامن آورد

ساقی که میر مجلس انس است پیش ما
چون روز تیره گشت مه روشن آورد

مردی گریز پایم و دور از دیار خویش
زان اندهم زمانه به پاداشن آورد

از شهر من هر آنکه رساند خبر مرا
زی گیو گوئیا خبر از بیژن آورد

💎
🆔 @maneshparsi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روستای حیله ور ، زندگی در دل زمین

🔹با اینکه هنوز قدمت دقیق این روستا مشخص نشده ولی بر اساس سفال هایی که از اطراف روستا کشف شده می توان قدمت آن را به سده ۷ تا ۱۲ هجری یعنی دوره ایلخانی تا صفوی نسبت داد. البته در فاصله چندصدمتری این روستا قبرستانی وجود دارد که نشان می دهد جریان سکونت در این روستا به قرون اسلامی برمی گردد. دلیل متروک شدن روستای حیله ور مشخص نمیباشد.

🔹خانه های روستا به شکل زاغه هایی در دل زمین کنده شده و معماری آن ها را می توان به خانه های صخره ای کندوان تشبیه کرد. خانه هایی که در بخش کم شیب و پایینی دامنه کوه ساخته شده اند و از دور قابل رویت نبوده و نیستند. این خانه ها را در دل رسوبات آتشفشانی کنده اند به طوری که در اکثر خانه ها بخش آغل دام با خانه یکی بوده و نشان می دهد که ساکنانش گرمای خانه را با حیوانات خود سهیم بوده اند.

💎
🆔 @maneshparsi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نقشۀ متحرک تشکیل و تغییرشکل خلیج فارس

🔺این پهنۀ آبی در آخرین عصر یخبندان (حدود ۷۰ تا ۱۱ هزار سال پیش) تنها گودالی بسیار بزرگ بود که البته در عمق آن دریاچه‌ها و برکه‌هایی وجود داشت. پس از پایان عصر یخبندان و ذوب‌شدن یخ‌های قطبی و بالا آمدن سطح آب‌های زمین، سطح دریای عمان نیز بالا آمده و از طریق تنگۀ هرمز، آب به درون گودال جاری شد و تدریجاً یک خلیج شکل گرفت. ناگفته نمانَد که با حرکت ورقۀ عربستان به سمت ورقۀ ایران، خلیج میانشان نهایتاً تا ده میلیون سال دیگر محو و ناپدید خواهد شد .

💎
🆔 @maneshparsi
کشف بقایای یک بنای ساسانی در غرب ایران

سرپرست هیأت باستان‌شناسی ملاط آباد گیلان غرب:
کشف این محوطه (حریم محوطه باستانی ملاط آباد استان کرمانشاه)، مربوط به یک برجستگی کوچکتر است.

🔹این تپه کوچک که با نام یاو کُل۲ معرفی شده، مربوط به یک بنا از دوران ساسانی است.

🔹با توجه به وجود بناهای دوره ساسانی این احتمال وجود دارد که مربوط به یک آتشکده باشد.

🔹به دلیل حفاظت نشدن قسمت زیاد این بنا از بین رفته است.

🔹آنچه که امروزه از آن باقی مانده پشته‌­ای کوچک به ارتفاع ۲ متر است.


💎
🆔 @maneshparsi
فرهنگ و منش پارسی
💎 🆔 @maneshparsi 🔻🔻
🔹حفاظت از محوطه‌­ها معمولا سبب کشفیات علمی نیز می­‌شود. محوطه ملاط آباد دارای دو برجستگی است که به فاصله ۳۰۰ متری از هم­دیگر قرار دارند. بر اساس یافته­‌های سطحی و مواد فرهنگی به‌دست آمده از کاوش گمانه­‌ها این محوطه مربوط به دوران ساسانی و اسلامی است، گرچه آثاری اندک از دوران پیش از تاریخی نیز به دست آمد.

🔹امینی­‌خواه گفت: کشف مهم در مورد این محوطه، مربوط به برجستگی کوچکتر است که بر اساس پژوهش حاضر معلوم شد این تپه کوچک که با نام یاو کُل۲ (در زبان کُردی به معنی اسب کوتاه) معرفی شده، مربوط به یک بنا از دوران ساسانی است و با توجه به وجود بناهای متعددی از دوران ساسانی مانند آتشکده حسن زوردار و آتشکده و چهار طاقی سراب مورت در دشت گیلان غرب این احتمال وجود دارد که مربوط به یک آتشکده باشد.

🔹بنابر گزارش روابط عمومی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، این باستان‌شناس با ابراز تأسف از اینکه به دلیل حفاظت نشدن قسمت زیاد این بنا از بین رفته است، گفت: آنچه که امروزه از آن باقی مانده پشته‌­ای کوچک به ارتفاع ۲ متر است که مساحتی حدود ۷۰۰ متر مربع را دربر می­‌گیرد که امید است با کاوش این اثر مهم، برگی دیگر از تاریخ این منطقه باستانی گشوده شود.


💎

🆔 @maneshparsi
برگی از تقویم تاریخ

۵ مهر سالروز درگذشت ژاله قائم‌مقامی"عالمتاج"

(زاده ۱ اسفند ۱۲۶۲ فراهان -- درگذشته ۵ مهر ۱۳۲۶ تهران) شاعر "مادر پژمان بختیاری"

او متخلص به ژاله، مادرش مریم یا گوهر ملک، دختر معین‌الملک و پدرش میرزافتح‌اله، نبیره قائم مقام فراهانی بود. وی در پنج سالگی خواندن فارسی و عربی را آغاز کرد و تا ۱۵ سالگی دروس دیگر را آموخت.
سپس همراه خانواده‌اش به تهران رفت و در سال ۱۳۱۷ق. با دوست پدرش، علی‌مرادخان بختیاری "علی‌مرادخان میرپنج بختیاری، خواهرش همسر سردار اسعد بود" که در خدمات لشکری و نظامی بود- و دخترانش از ژاله بزرگتر بودند - به ناچار ازدواج کرد و پسرش، حسین پژمان بختیاری را به دنیا آورد. ازدواج آن‌ها پس از دو یا سه سال به جدایی انجامید. پژمان ابتدا تحت سرپرستی پدرش بزرگ شد و با مرگ علی‌مرادخان سرپرستی او برعهده علی‌قلی‌خان سردار اسعد و جعفرقلی خان سردار اسعد درآمد تا آن که در ۲۷ سالگی نزد مادرش رفت و تا پایان عمر، با وی بود.
ژاله ۲۳ ساله بود که نهضت مشروطه به‌وقوع پیوست، اما او بیشتر شاعری بود درون‌گرا، چنان که حتی به‌دلیل شرایط تاریکی که در آن می‌زیست و اشعار زنانه و سنت شکنی که سروده بود شاعری خود را از دیگران و حتی از فرزندش مخفی می‌کرد.
به گفته پژمان، ژاله اواخر عمر را باخواندن کتاب‌های ادبی، تاریخ و نجوم سپری کرد.
آرامگاه وی در امامزاده حسن در جنوب غرب تهران است.

نمونه اشعار:
بسته در زنجیر آزادیست سرتا پای من   
بَرده‌ام ای دوست و آزادی بود مولای من   
از توگر برتر نباشد جنس زن مانندتوست   
گو، خلاف رای مغرور تو باشد رای من
در ره احقاق حق خویش و حق نوع خویش   
رسم و آیین مدارا نیست در دنیای من

گم شد جوانیم همه در آرزوی عشق   
اما رهی نیافتم آخر به کوی عشق
از حجب و از غرور دل خرده‌سنج من   
شد بهره‌ور ز عشق ولی ز آرزوی عشق

چه می‌شد آخر ای مادر اگر شوهر نمی‌کردم   
گرفتار بلا خود را چه می‌شد گر نمی‌کردم
گر از بدبختیم افسانه خواند داستان‌گویی   
به بدبختی قسم کان قصه را باور نمی‌کردم
مگر بار گران بودیم و مشت استخوان ما   
پدر را پشت خم می‌کرد اگر شوهر نمی‌کردم
برآن گسترده‌خوان‌گویی چه‌بودم؟ گربه‌ای‌کوچک   
که غیر از لقمه‌ای نان خواهش دیگر نمی‌کردم
زر و زیور فراوان بود و زیر منتم اما   
من مسکین تمنای زر و زیور نمی‌کردم
گرم چون‌خوشقدم مطبخ‌نشین می‌ساختی بی‌شک   
چو او می‌کردم ار خدمت ازو بهتر نمی‌کردم

ای ذخیره کامرانیهای مرد   
چند باید برده آسا زیستن؟
تن فروشی باشد این یا ازدواج؟   
جان سپاری باشد این یا زیستن؟

مردسیما ناجوانمردی که ما را شوهر است   
مر زنان را از هزاران مرد نامحرم‌تر است
آن که زن را بی‌رضای او به زور و زر خرید   
هست نامحرم به معنی وربه صورت شوهراست




💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ


#ژاله_قائم_مقامی، د
منوچهری دامغانی 1000 سال پیش شعری سروده که قشنگ میشه « #پاییز » رو باهاش حس کرد ! بسیار زیباست و گمان میکنم هیچ زبانی نتواند چنین شگفتی بیافریند !

دو بیت آغازین این سروده رو باهم بررسی میکنیم : ( آمیخته‌ای از آواها و رنگ‌های خزان )

همه‌ی ما پاییز رو با صدای « خش خش » برگ‌ها می‌شناسیم ؛ منوچهری خیلی استادانه واژگانی که صدای « خ » داشتند و بگونه‌ای آن صدای پاییزی و خزان رو تداعی میکنند، کنار هم گذاشته و این بیت زیبا رو خلق کرده

🔺خیزید و خز آرید که هنگام خزانست / باد خنک از جانب خوارزم وزانست

و از طرف دیگر رنگ‌های زرد و سرخ ِ برگ‌‌های درختان نشانه‌‌ای از آغاز پاییز است، منوچهری در بیت بعدی خیلی زیبا با واژه « رز » که ۳ معنی میده، این رنگ بازی پاییز رو نمایش داده

🔺آن برگ رزان 1 بین که بر آن شاخ رزانست 2 / گویی به مثل پیرهن رنگ‌ رزانست 3

رز 1 = درخت انگور
رز 2 = ریز، ریشه فعل ریختن
رز 3 = ریشه فعل رزیدن، رنگ کردن


💎
🆔 @maneshparsi
Forwarded from بدانیم🌏
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قلعه بهستان حوالی شهرستان ماه‌نشان در استان زنجان

قلعه بهستان یا کهن دژ در شهرستان ماه‌نشان و در نزدیکی روستای بهستان و در کنار رود قزل اوزن جای گرفته‌، دیرینگی این دژ به دوره‌ی پادشاهی مان‌ناها بازمی‌گردد.

قلعه‌ای منحصر به فرد که متأسفانه به علت عدم توجه مسئولان میراث فرهنگی کشور و بخصوص استان در آستانه تخریب است.

بنظرم هرکسی که تو حوزه تصویر داره فعالیت میکنه میتونه با هنرش صدای این اماکن تاریخی باشه که شاید جایی که باید به گوش برسه …

🍃 @didYouKonw
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پرسشی از دکتر خالقی ، پژوهشگر شاهنامه :
اگر از شاهنامه دو بیت را بخواهید انتخاب کنید ، ان دو بیت کدام است ؟

🏆 دریغ است ایران که ویران شود
کنام پلنگان و شیران شود

🏆 که ایران چو باغی است خرم بهار
شکفته همیشه گل کامکار




دکتر جلال خالقی مطلق (زاده ۲۰ شهریور ۱۳۱۶) ادیب  زبان شناس ، ایران شناس و شاهنامه پژوه ایرانی است. عمده کارهای پژوهشیِ او، در زمینه  شاهنامه و حماسه سرایی در ایران بوده است. دوستداران فرهنگ ایران زمین ، خالقی مطلق را بزرگ‌ترین شاهنامه‌پژوهِ همه ادوار می‌دانند؛ زیرا این باور به صورت عام وجود دارد که او توانسته بهترین تصحیح شاهنامه  را ارائه کند. وی عضو هیئت امنا و قائم مقام بنیاد فردوسی  استو سال‌ها در دانشگاه هامبورگ در آلمان تدریس کرده است و ۵۰ سال از عمر گرانبهای خود را صرف تصحیح شاهنامه کرده است .


💎
🆔 @maneshparsi
برگی از تقویم تاریخ

۷ مهر زادروز قوام‌الدین شریف

(زاده ۷ مهر ۱۲۹۹ کاشان -- درگذشته ۱۷ آبان ۱۳۸۳ تهران) پژوهشگر و از پیشکسوتان نامی دانش گیاه‌پزشکی

او در سال ۱۳۱۹ از دبیرستان کشاورزی کرج موفق به دریافت دیپلم پنج‌ساله کشاورزی و مدال درجه ۲ علمی از وزارت فرهنگ شد و در سال ۱۳۲۱ نیز گواهینامه ششم متوسطه و مدالِ علمی را کسب کرد. با در دست داشتن گواهینامه لیسانس مهندسی کشاورزی در سال ۱۳۲۴ در آزمایشگاه گیاه‌شناسی و بیماریهای گیاهی کرج و سپس در آزمایشگاه دفع آفات نباتی تهران در وزارت جهاد کشاورزی مشغول به کار شد. وی همچنین دارای مدارک رشته حقوق قضایی و زبان فرانسه و کارشناسی ارشد تحصیلات عالی کشاورزی و مدرک دکترای قارچ‌شناسی از دانشگاه پاریس و دکترای درجه عالی علوم طبیعی بود.

سمت‌ها:
وی رئیس اداره کل بررسی آفات نباتی و قرنطینه‌ای و رئیس بخش بیماری‌های گیاهی مؤسسه آفات بود. در سال ۱۳۳۶ با مصوبه هیئت وزیران برای بررسی آفات نباتی و قرنطینه‌ای به کشور انگلستان فرستاده شد.

پژوهش‌ها:
او ۳۲ مقاله و کتاب پژوهشی به چاپ رساند و ۱۳۰ مسافرت علمی به مناطق مختلف برای مطالعه و جمع‌آوری گیاهان و قارچهای کشور داشت. وی پژوهش‌هایی را بر روی نژاد جدیدی از ویروس سفیدک کرکی تنباکو که در ایران دیده شده و گونه جدید باکتری Rathayibacter tritici با نام Corynebacterium iranieum  که در ایران گزارش شده انجام داده‌ است. همچنین برای نخستین بار در ایران بیماری بوته‌میری جالیز را در اصفهان روی خربزه مشاهده و گزارش کرده بود.


💎
🆔 @maneshparsi

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#قوام_الدین_شریف، ز
‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۷ مهر روز بزرگداشت شمس‌ تبریزی

(زاده سال ۵۸۲ق تبریز -- درگذشته ۶۴۵ق خوی) عارف، صوفی

او از صوفیانِ سده هفتم هجری است. سخنان وی را که در مجالس مختلف بر زبان آورده، مریدان گردآوری کرده‌اند که به‌نام «مقالات شمس تبریزی» معروف است.
از زندگی و احوال شخصی او تا آنگاه که مقالات شمس کشف شد، خبر مهمی در دست نبود. قدیمی‌ترین مدارک درباره وی، ابتدانامه سلطان ولد و رساله سپهسالار است که گفته «هیچ آفریده‌ای را برحال شمس اطلاعی نبوده، چون شهرت خود را پنهان‌ می‌داشت و خویش را در پرده اسرار فرو‌ می‌پیچید».
او نزد استادانی چون شمس خونجی تحصیل کرد و به‌سیر و سلوک نزد پیران طریقت، بزرگانی چون پیر سله‌باف و پیر سجاسی، به‌کسب معرفت پرداخت.  چنان‌که از مقالات او بر می‎آید از برخی از بزرگان زمان خود نیز تأثیر پذیرفته بود و از آن میان نام‌های شهاب هریوه (اندیشمند خردگرا) فخر رازی، اوحدالدین کرمانی و محی‌الدین ابن‌عربی در مقالات شمس آمده است.

شمس و مولانا:
شمس‌تبریزی عاشق سفر بود و عمرش را به‌سیر و سیاحت می‌گذرانید. وی در ۲۶ جمادی‌الثانی ۶۴۲ (معادل ۶ دسامبر ۱۲۴۴ میلادی و ۱۶ آذر ۶۲۳ خورشیدی) به قونیه رسید. با مولوی ملاقات کرد و با شخصیت نیرومند و نفس گرمی که داشت، مولانا را دگرگون ساخت. تا پیش از دیدار شمس، مولوی از عالمان و فقیهان و اهل مدرسه بود. در آن زمان به تدریس علوم دینی مشغول بود و در چهار مدرسه معتبر تدریس می‌کرد.
با دیدار شمس تبریزی، مولوی لباس عوض کرد، درس و وعظ را یکسو نهاد و اهل وجد و سماع و شاعری شد. برای مردم قونیه مخصوصاً پیروان مولانا تغییر احوال او و رابطه میان او و شمس تبریزی تحمل‌ ناکردنی بود. عوام و خواص به‌خشم آمدند، مریدان شوریدند، و همگان کمر به‌کین او بستند. شمس تبریزی بعد از ۱۶ ماه در ۲۱ شوال ۶۴۳ بی‌خبر قونیه را ترک کرد. اندوه و ملال مولوی در آن ایام بی‌کرانه بود.
سرانجام نامه‌ای از شمس به‌مولوی رسید و معلوم شد که او در شام است. مولوی فرزند خود سلطان ولد را با ۲۰ تن از یاران برای بازآوردن او فرستاد. شمس‌تبریزی در ۶۴۴ با استقبال باشکوه به‌قونیه بازگشت. محفل مولوی غرق شور و شادی و وجد و سماع شد.
اما شادمانی‌ها دیری نپایید. باز آتش کینه و تعصب بالا گرفت و رنج‌ها و آزارها به‌شمس رسید. او با همه عشق و علاقه‌ای که به صحبت مولانا داشت، تصمیم به‌ترک قونیه گرفت. به مولانا می‌گفت: «سفر کردم آمدم و رنج‌ها به‌من رسید که اگر قونیه را پر زر کردندی به آن کرا نکردی، الا دوستی تو غالب بود... سفر دشوار می‌آید، اما اگر این بار رفته شود چنان مکن که آن بار کردی» به سلطان ولد فرزند مولوی که نزدیک‌ترین مرید و همراز او بود بارها می‌گفت:
خواهم این بار آنچنان رفتن که نداند کسی کجایم.
در سال ۶۴۵ شمس‌تبریزی بی آنکه کسی آگاه شود قونیه را رها کرد و راه سفر در پیش گرفت. مولوی بی‌تاب مدام در جستجوی خبری از شمس تبریزی بود. بارها کسانی به او مژده می‌دادند که شمس را در شام دیده‌اند و او مژدگانی‌ها می‌داد. با همین خبرها بود به امید یافتن شمس دوبار به‌شام سفر کرد، اما نشانی از او نیافت. شمس به سلطان ولد گفته بود و چند بار این سخن را مکرر کرده که این بار بعد از ناپدید شده به‌جایی خواهد رفت که کسی نشانی از او نیابد.


💎
🆔 @maneshparsi

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#شمس_تبریزی
🌲 انسانِ خوب در شاهنامه 🌲

بخش ۱

«انسانِ خوب» در شاهنامه چگونه کسی است؟
انسانی است که به زحمت می‌شود گفت که با امروز مناسبت دارد، کما آنکه حتّی در آن زمان‌ها هم کسانی که در شاهنامه به خوبی شناخته شده‌اند، جای محکمی در زندگی نیافته‌اند، تقریباً همه‌ی آنها خیلی زود مُرده‌اند و آن تعداد کسانی هم که زندگی کرده‌اند، زندگیِ آنها با کشمکش و رنج همراه بوده است.
به هر حال برای ما که در کارِ وداع کردن با گذشته هستیم، خالی از فایده نیست که ببینیم گذشتگان نسبت به انسانِ خوب و انسانِ بد چه نظری داشته‌اند، زیرا شاهنامه چکیده‌ی فرهنگ و فرزانگیِ ایرانِ پیش از اسلام است و تنها در این کتاب است که ما می‌توانیم به ذخیره‌ای از تجربه‌ها و آموخته‌های پدرانِ خود طیّ نزدیک به دو هزار سال دست یابیم. در نظر این گذشتگان، مانند امروز، افراد بشر به دارا و ندار، متجدّد و عقب مانده، روشنفکر و تاریک‌فکر تقسیم نمی‌شدند، آدم‌های خوب بودند و آدم‌های بد؛
آدم‌های خوب کسانی بودند که به مردانگی و درست پیمانی و نیکنامی و نجابت و شرم و غیرت، پایبند بودند و آن‌قدر پایبند بودند که حاضر بودند جانِ خود را بدهند و از این اصول دست بر ندارند، آدم‌های بد عکسِ اینها بودند؛
لیکن اگر انسان‌های خوبِ شاهنامه در زندگیِ شخصیِ خود کامیاب نبودند، در عوض از لحاظ نوعی و برای مردم منشاء خیر شناخته شده‌اند، زیرا زندگیِ آنها سرمشقِ نکوکاری قرار گرفته و در نبردی که بشریّت برای پیروز کردنِ خوبی بر بدی در پیش داشته است، وظیفه‌ی پیشاهنگی بر عهده‌ی آنان نهاده شده بوده.
ایرانِ قدیم هر وقت خواسته است مثالِ روشنی از زندگیِ شایسته و رستگار عرضه کند، این کسان را در برابرِ نظر آورده، هیچ‌گاه از یادِ آنان غافل نشده و همواره آنان را به عنوانِ منبعی از امید و نیرو و تسلّیِ خاطر شناخته است...

          
💎
🆔 @maneshparsi
شب دیوانگی - سروده #هما_ارژنگی

صد زاغ و جغد و فاخته ،در تو  نوا ها ساخته
بشنیدیی  اسرار دل ، گر کم شدی  این  مشغله    ( حضرت مولانا)
بازم امشب این من ودیوانگی
نشئه شعر و شراب خانگی
ناله ء نای و کلام  مولوی
جذبهء  شوق آفرین مثنوی
درفروبندم به عقلِ خرده بین
تا فرود آید  گدای ره نشین
تا فرود آید  شهِ  تبریز من
شمسِ شیرینکاروشورانگیز من
صف به صف در مقدمش خورشید ها
در رکابش زهره و ناهید ها
دستگیرم گر شود دامانشا ن
جان فدا سازم که جان قربانشان
های های  گریه های  زار من
همچو نی گوید همه اسرارِ من
کاندرین وادی غریب افتاده ام
نا امید و  بی نصیب  افتاده ام..
این غریبستان سرای یار نیست
خلوتِ دلخواه آن دلدار نیست..
  آیدم  زان  بزم روحانی  ندا
آن چنان بانگی که بشکافد هوا
نعره ای از سوی یاران امین
همچنان رعدی که لرزاند زمین
کاین غریبستان منِ نادانِ تست
بشکن این تن تا درآیی تندرست
گول وغول وخیروشر درخویش بین
نقش شیطان و بشر در خویش بین
گویمش- بنگر مرا ای ملتمس
جان به فریاد آمدم ، فریاد رس
گوید این جان گوهری یکدانه است
با تباهی دشمن و بیگانه است
جان،  بود آن آسمانِ تا بنا ک
از پلیدی دور واز ناپاک، پاک
جانِ توخود نفحه ای ازکبریاست
پاره ای از پارهِ روح خداست
آسمانی، لیک در این آسِمان...
ای بسا ابر و غبار و پرنیان..
ای بسا اندیشه های رنگ رنگ
حرص وآز وشهوت وسودای جنگ
ای بسا  نادانی و خود  باوری
ای بسا  اندیشهء  تن پروری
ای بسا حقد وعناد وخشم و کین
میکشند از آسمانت بر زمین
این همه ابر گران در آسمان..
تیره می دارد رخِ آن دلستان
آینه  صافی نما  گر عاقلی...
تا نماید  مر ترا این جاهلی
ازهوس گر بگذری صافی شوی
واندرآن صافی تو فرمان بشنوی
. نی ، چو خالی نبود  از بادِ هوا
کی از او خیزد نوای جانفزا ؟! 
نای دل را خالی از نیرنگ  کن
سوی یارِ مهربان آهنگ کن
خالیا،کی خالی ازنور خداست
گر بدانی سوی یارت رهنماست
دم مزن، در خامشی اندیشه کن
لب فرو بند از سخن بنگر به بن
نیک بنگر بر رخ آن اژدها
کو نهان دارد رخ خورشید را
دم مزن تا ابر ها باران شوند
اندک اندک نقش ها ویران شوند
دم مزن، تا بنگری افلاک را
جلوه گا هِ  آسمان ِ  پا ک  را
امشب این بزم خدایی  آ نِ تو
اینهمه ، ارزانیِ ایمان ِ تو....
شد مبارک از دم ِ ما جان ِ تو
میدمد خورشید از ایوان ِ تو.
                    
   بیستم مهر ماه هزار و سیسد و هشتاد و دو  
#هما_ارژنگی

💎
🆔 @maneshparsi
Track 7
Unknown Artist
چامه "شب دیوانگی" بزم مولانا جلال الدین و شمس تبریزی

با اوای سراینده " #هما_ارژنگی"

💎
🆔 @maneshparsi
2024/09/29 00:17:35
Back to Top
HTML Embed Code: