ایران دورت بگردم - #پل_کشکان
🔸پُل کَشکان، پلی است باستانی که تاریخ ساخت آن به دوره حکومت آل حسنویه بازمیگردد. زمان ساخت این پل به قرن چهارم هجری قمری بر میگردد
ساختمان پل
پل کشکان در شهرستان دوره و بر روی رودخانهای با همین نام یعنی رود کشکان ساخته شدهاست. کاربرد این پل اتصال راه باستانی شهر شاپورخواست به مناطق غرب استان لرستان و سپس کرمانشاه بودهاست در متون تاریخی به این پل اشاره شده و از آن با نام کژکی یاد شدهاست. طول پل حدود ۱۹۸۴ متر و عرض هر یک از دو چشمه شرقی پل ۸۴۰/۲۳ متر است. پل دارای ۱۲ طاق پل بوده که متأسفانه سه دهنه از این طاق پلها تخریب شده و مابقی طاق پلها همچنان پابرجا هستند. ارتفاع پل در بالاترین نقطه به ۲۶ متر و در کوتاهترین قسمت آن ۱۰ متر است در خصوص پایههای این پل باید به این نکته اشاره کرد که پایههای پل با سنگهای بزرگ و تراشخورده ساخته شدهاست. مواد و مصالح بنای پل از سنگ، گچ وآجر تشکیل شدهاست. در کنار این پل بقایای سه پل دیگر از دورههای گذشته به جای ماندهاست که مشخصات پلهای ساسانی را دارند و احتمالاً متعلق به همان دوره هستند. پل کشکان به شماره ۳۵۵ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شدهاست.
شوربختانه، فروردین ۱۳۹۸ یکی از پایههای پل تاریخی کشکان بر اثربارش شدید باران و سیلاب تخریب شد.
💎
🆔 @maneshparsi
🔸پُل کَشکان، پلی است باستانی که تاریخ ساخت آن به دوره حکومت آل حسنویه بازمیگردد. زمان ساخت این پل به قرن چهارم هجری قمری بر میگردد
ساختمان پل
پل کشکان در شهرستان دوره و بر روی رودخانهای با همین نام یعنی رود کشکان ساخته شدهاست. کاربرد این پل اتصال راه باستانی شهر شاپورخواست به مناطق غرب استان لرستان و سپس کرمانشاه بودهاست در متون تاریخی به این پل اشاره شده و از آن با نام کژکی یاد شدهاست. طول پل حدود ۱۹۸۴ متر و عرض هر یک از دو چشمه شرقی پل ۸۴۰/۲۳ متر است. پل دارای ۱۲ طاق پل بوده که متأسفانه سه دهنه از این طاق پلها تخریب شده و مابقی طاق پلها همچنان پابرجا هستند. ارتفاع پل در بالاترین نقطه به ۲۶ متر و در کوتاهترین قسمت آن ۱۰ متر است در خصوص پایههای این پل باید به این نکته اشاره کرد که پایههای پل با سنگهای بزرگ و تراشخورده ساخته شدهاست. مواد و مصالح بنای پل از سنگ، گچ وآجر تشکیل شدهاست. در کنار این پل بقایای سه پل دیگر از دورههای گذشته به جای ماندهاست که مشخصات پلهای ساسانی را دارند و احتمالاً متعلق به همان دوره هستند. پل کشکان به شماره ۳۵۵ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شدهاست.
شوربختانه، فروردین ۱۳۹۸ یکی از پایههای پل تاریخی کشکان بر اثربارش شدید باران و سیلاب تخریب شد.
💎
🆔 @maneshparsi
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۴ شهریور سالروز درگذشت مهدی اخوانثالث
(زاده ۱۰ اسفند ۱۳۰۷ مشهد -- درگذشته ۴ شهریور ۱۳۶۹ تهران) شاعر
او تا دوره متوسطه در مشهد ادامه تحصیل داد و از نوجوانی به شاعری روی آورد و در آغاز قالب شعر کهن را برگزید. در سال ۱۳۲۶ دوره هنرستان مشهد، رشته آهنگری را به پایان برد و در همین رشته آغاز بهکار کرد و در دهه بیست زندگی بهتهران آمد و پیشه آموزگاری را برگزید.
در سال ۱۳۳۳ برای چندمین بار به اتهام سیاسی زندانی شد و پس از آزادی از زندان در ۱۳۳۶ بهکار در رادیو پرداخت و مدتی بعد به تلویزیون خوزستان منتقل شد. وی در سال ۱۳۵۳ از خوزستان بهتهران بازگشت و این بار در رادیوتلویزیون ملی ایران به کار پرداخت. در سال ۱۳۵۶ در دانشگاههای تهران، ملی و تربیت معلم بهتدریس شعر سامانی و معاصر روی آورد. در سال ۱۳۶۰ بدون حقوق و با محرومیت از تمام مشاغل دولتی بازنشسته شد.
او در سال ۱۳۶۹ بهدعوت خانه فرهنگ آلمان برای برگزاری شب شعری از تاریخ ۴ تا ۷ آوریل، برای نخستین بار بهخارج رفت و سرانجام چند ماهی پس از بازگشت از سفر، درگذشت.
آرامگاه وی در باغ آرامگاه فردوسی است.
کتابها:
ارغنون، زمستان، آخر شاهنامه، از این اوستا، منظومه "شکار" پاییز در زندان، عاشقانه و کبود، بهترین امید، زندگی میگوید: اما باز باید زیست...، در حیاط کوچک پاییز در زندان، دوزخ اما سرد، ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم.
💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#مهدی_اخوان_ثالث، د
۴ شهریور سالروز درگذشت مهدی اخوانثالث
(زاده ۱۰ اسفند ۱۳۰۷ مشهد -- درگذشته ۴ شهریور ۱۳۶۹ تهران) شاعر
او تا دوره متوسطه در مشهد ادامه تحصیل داد و از نوجوانی به شاعری روی آورد و در آغاز قالب شعر کهن را برگزید. در سال ۱۳۲۶ دوره هنرستان مشهد، رشته آهنگری را به پایان برد و در همین رشته آغاز بهکار کرد و در دهه بیست زندگی بهتهران آمد و پیشه آموزگاری را برگزید.
در سال ۱۳۳۳ برای چندمین بار به اتهام سیاسی زندانی شد و پس از آزادی از زندان در ۱۳۳۶ بهکار در رادیو پرداخت و مدتی بعد به تلویزیون خوزستان منتقل شد. وی در سال ۱۳۵۳ از خوزستان بهتهران بازگشت و این بار در رادیوتلویزیون ملی ایران به کار پرداخت. در سال ۱۳۵۶ در دانشگاههای تهران، ملی و تربیت معلم بهتدریس شعر سامانی و معاصر روی آورد. در سال ۱۳۶۰ بدون حقوق و با محرومیت از تمام مشاغل دولتی بازنشسته شد.
او در سال ۱۳۶۹ بهدعوت خانه فرهنگ آلمان برای برگزاری شب شعری از تاریخ ۴ تا ۷ آوریل، برای نخستین بار بهخارج رفت و سرانجام چند ماهی پس از بازگشت از سفر، درگذشت.
آرامگاه وی در باغ آرامگاه فردوسی است.
کتابها:
ارغنون، زمستان، آخر شاهنامه، از این اوستا، منظومه "شکار" پاییز در زندان، عاشقانه و کبود، بهترین امید، زندگی میگوید: اما باز باید زیست...، در حیاط کوچک پاییز در زندان، دوزخ اما سرد، ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم.
💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#مهدی_اخوان_ثالث، د
Track 2
Unknown Artist
کورش منم شاهِ جهان، شاهِ پیمبر چامه "کورش بزرگ" با اوای سراینده " #هما_ارژنگی " پیش کش به هم میهنان اریایی در سراسر جهان
💎
🆔 @maneshparsi
💎
🆔 @maneshparsi
کورش بزرگ 👌🌹
« من بند های برده داری را بریدم
سراینده : هما ارژنگی
در یک غروب کهنه و بی رونق و تار،
در حسرت یک پنجره تا روشنایی،
در جستجوی روزنی سوی رهایی،
در آرزوی فرصت دیدار «انسان»،
زین میکنم من توسن اندیشه ام را هر سو شتابان.....
در زیر چتر آسمان هر جا که پویم
جز درد و اندوه و ستم چیزی به جا نیست
در چار سوی این رباط کهنه گویی
مردی و رادی و وفا فر مانروا نیست,
دژخیم ایام با داس خو ن آلوده ی درنده خویی
در کار بیداد و جنون ترکتازیست
پندار آدم،
پندار ظلم و پیشه اش ویرانه سازیست,
تن خسته از اندیشه های زندگی سوز
در آرزوی دیدن روزی دل افروز
در حسرت دیدار انسان
آنسان که باید، آنسان که شاید،
یکبار دیگر کافور غم از جسم و جانم می تکانم
دل را ز دست نا امیدی می رهانم
پژواک فریادم هوا را میشکافد:
«آخر کجایی روشنایی...!!»
ناگه به یکبار،
از لابلای ابرهای سرد و غمبار،
گل میکند خورشید زر تار
با رنگهای روشن و شاد
در چهره ی پاک ابر مردی امرداد
مردی که از ژرفای تاریکی درخشید
جوشیدو کوشید
مردی که بنیان ستم زیر وزبر کرد؛
چون جویباری نرم و آرام،
با نگ نوای مهر خیزش در گوشهایم می نشیند:
«کورش منم شاه جهان شاه پیمبر
کورش منم کشور رهان دادگستر
آزاده ای پو یای راه روشنایی
دلبسته ی آیین مهر و پارسایی
در گرم گرم ظلم و تاراج،
در روزگار برده داری،
آنگه که دد خویان خونریز،با سر فرازی
فرزند آدم را به آتش می کشیدند،
مست جنون و شهوت و خون
گوش و زبانش می بریدند،
هر جا که رفتم، هر جا که بودم،
از چهر گیتی ننگ دژ خویی زدودم
من مهر را در سینه ی هستی نشاندم
مهر گیای من در این دنیای تاریک،
از ژرفنای دشمنی ها سر براورد
از آن هزاران بوته ی زرینه رویید
هر بوته گل کرد....
در روزگارانی که هر کشور گشایی،
شهر و دیار مردمان ویرانه میکرد،
روزی که بو تیمار اندوه
در هر سرایی خانه میکرد،
هر جا رسیدم،
ویرانه ها را سر به سر آباد کردم
در سایه ی تد بیر و رایم
گسترده شد گیتی همه در زیر پایم
آشور و ماد و بابل و لیدی سرایم
من رامش و مهر و خرد بنیاد کردم...
در باور من،
انسان نماد راستینی از خدا بود
بر هستی و بر جان خود فرمانروا بود
آزادگی گنجینه ای بس پر بها بود،
پس بندهای برده داری را بریدم
وان بندگان از بند غم آزاد کردم
آنگه به آرام،
هر کس به فرمان خدای خویش خرسند
هر کس به آیین و مرام خویش پابند
من مردمان سوته دل را شاد کردم...
آوای کورش،
آن دلنشین چاووش جانبخش رهایی،
پیک سرور و رو شنایی،
بر بالهای باد شبگرد تا بی کرانها می شتابد
شب سایه های مبهمی پاشیده بر دشت
بر جلگه ی پارس،
روی کهن آرامگاهی ساکت و سرد...
سر می نهم بر سنگهای سرد و خاموش
از بغض سنگینی دل و جانم لبالب
زان سوی تاریکی به ناگاه
با بالهای نور باران،
تندیس کورش، رخ می نماید
اشکم به روی گونه ها می غلتد آرام
فریاد خاموشی درونم می خروشد:
کای برترین آزاده ای ماناترین مرد
اینک تو بنگر،ب
بر روزگار تیره و غمبار انسان!
شاید ندانی سفره ی چرکین دنیا
امروز هم پاتا به سر رنگین ننگ است
شاید ندانی سینه ی گسترده ی خاک،
امروز هم بازیچه ی آشوب و جنگ است ..
حالا نژاد و رنگ حرفی تازه دارد
حالا سر بازار آدم میفروشند
آزادی و آزادگی افسانه گشته
ای برترین آزاده ای ماناترین مرد
ناگه غریو همسرایان شبانه
پژواک فریاد مرا در می رباید
گویی زمین و آسمان سر داده با درد
بر بالهای باد شبگرد، این ناله ی سرد: آخر کجایی روشنایی ...؟!!
آخر کجایی روشنایی ...؟!!
💎
🆔 @maneshparsi
« من بند های برده داری را بریدم
سراینده : هما ارژنگی
در یک غروب کهنه و بی رونق و تار،
در حسرت یک پنجره تا روشنایی،
در جستجوی روزنی سوی رهایی،
در آرزوی فرصت دیدار «انسان»،
زین میکنم من توسن اندیشه ام را هر سو شتابان.....
در زیر چتر آسمان هر جا که پویم
جز درد و اندوه و ستم چیزی به جا نیست
در چار سوی این رباط کهنه گویی
مردی و رادی و وفا فر مانروا نیست,
دژخیم ایام با داس خو ن آلوده ی درنده خویی
در کار بیداد و جنون ترکتازیست
پندار آدم،
پندار ظلم و پیشه اش ویرانه سازیست,
تن خسته از اندیشه های زندگی سوز
در آرزوی دیدن روزی دل افروز
در حسرت دیدار انسان
آنسان که باید، آنسان که شاید،
یکبار دیگر کافور غم از جسم و جانم می تکانم
دل را ز دست نا امیدی می رهانم
پژواک فریادم هوا را میشکافد:
«آخر کجایی روشنایی...!!»
ناگه به یکبار،
از لابلای ابرهای سرد و غمبار،
گل میکند خورشید زر تار
با رنگهای روشن و شاد
در چهره ی پاک ابر مردی امرداد
مردی که از ژرفای تاریکی درخشید
جوشیدو کوشید
مردی که بنیان ستم زیر وزبر کرد؛
چون جویباری نرم و آرام،
با نگ نوای مهر خیزش در گوشهایم می نشیند:
«کورش منم شاه جهان شاه پیمبر
کورش منم کشور رهان دادگستر
آزاده ای پو یای راه روشنایی
دلبسته ی آیین مهر و پارسایی
در گرم گرم ظلم و تاراج،
در روزگار برده داری،
آنگه که دد خویان خونریز،با سر فرازی
فرزند آدم را به آتش می کشیدند،
مست جنون و شهوت و خون
گوش و زبانش می بریدند،
هر جا که رفتم، هر جا که بودم،
از چهر گیتی ننگ دژ خویی زدودم
من مهر را در سینه ی هستی نشاندم
مهر گیای من در این دنیای تاریک،
از ژرفنای دشمنی ها سر براورد
از آن هزاران بوته ی زرینه رویید
هر بوته گل کرد....
در روزگارانی که هر کشور گشایی،
شهر و دیار مردمان ویرانه میکرد،
روزی که بو تیمار اندوه
در هر سرایی خانه میکرد،
هر جا رسیدم،
ویرانه ها را سر به سر آباد کردم
در سایه ی تد بیر و رایم
گسترده شد گیتی همه در زیر پایم
آشور و ماد و بابل و لیدی سرایم
من رامش و مهر و خرد بنیاد کردم...
در باور من،
انسان نماد راستینی از خدا بود
بر هستی و بر جان خود فرمانروا بود
آزادگی گنجینه ای بس پر بها بود،
پس بندهای برده داری را بریدم
وان بندگان از بند غم آزاد کردم
آنگه به آرام،
هر کس به فرمان خدای خویش خرسند
هر کس به آیین و مرام خویش پابند
من مردمان سوته دل را شاد کردم...
آوای کورش،
آن دلنشین چاووش جانبخش رهایی،
پیک سرور و رو شنایی،
بر بالهای باد شبگرد تا بی کرانها می شتابد
شب سایه های مبهمی پاشیده بر دشت
بر جلگه ی پارس،
روی کهن آرامگاهی ساکت و سرد...
سر می نهم بر سنگهای سرد و خاموش
از بغض سنگینی دل و جانم لبالب
زان سوی تاریکی به ناگاه
با بالهای نور باران،
تندیس کورش، رخ می نماید
اشکم به روی گونه ها می غلتد آرام
فریاد خاموشی درونم می خروشد:
کای برترین آزاده ای ماناترین مرد
اینک تو بنگر،ب
بر روزگار تیره و غمبار انسان!
شاید ندانی سفره ی چرکین دنیا
امروز هم پاتا به سر رنگین ننگ است
شاید ندانی سینه ی گسترده ی خاک،
امروز هم بازیچه ی آشوب و جنگ است ..
حالا نژاد و رنگ حرفی تازه دارد
حالا سر بازار آدم میفروشند
آزادی و آزادگی افسانه گشته
ای برترین آزاده ای ماناترین مرد
ناگه غریو همسرایان شبانه
پژواک فریاد مرا در می رباید
گویی زمین و آسمان سر داده با درد
بر بالهای باد شبگرد، این ناله ی سرد: آخر کجایی روشنایی ...؟!!
آخر کجایی روشنایی ...؟!!
💎
🆔 @maneshparsi
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۵ شهریور روز بزرگداشت زکریای رازی و "روز داروسازی"
(زاده ۶ دی ۲۴۳ش در «ری» -- درگذشته سال ۹۳۰م ) دانشمند پزشكی، شيمی، رياضی، نجوم و فلسفه
او از پايان دوران جوانی نيمی از سال را در بغداد و نيم ديگر را در زادگاهش ری، كه به آن دلبستگی فراوان داشت میگذرانيد.
كتاب مهم و معروفش در دانش پزشكی را بهنام منصور سامانی حاكم ری كرد و عنوان «طب منصوری» بر آن گذارد كه نخست در ۱۰ جلد به لاتين و سپس ساير زبانهای اروپايی ترجمه شده است. كتاب مهم ديگر او در پزشكی «الحاوی» عنوان دارد كه بهصورت دائرةالمعارف نوشته شده و همه اطلاعات پزشكی آن زمان در آن گردآوری شده است.
در سده سیزدهم میلادی در اروپا برای ترجمه کتاب الحاوى که سىهزار صفحه است، بيست سال وقت صرف شد.
وی که در بغداد رياست بيمارستان «مقتدری» را برعهده داشت، در طول توقف در ری و بغداد، بيماران و پژوهشگران و دانشجويان پزشكی از سراسر جهان برای درمان و كسب فيض و دريافت پاسخ پرسش هايشان به ديدار او میشتافتند. كشف آبله و آبلهمرغان و مشخص كردن تفاوت آنها از یکدیگر در دانش پزشكی، بهنام او ثبت شده است.
بسياری از واژگانی كه او در علم شيمی بكار برده است جهانی شدهاند از جمله واژه شيمی كه از «كيميا» و الكل كه از «الكحل» گرفته شدهاند، رازی در كتابهای خود بهكار گرفته است.
در دانش شيمی، رازی نخستين دانشمندی بود كه شيمی آلی (ارگانيك) را از شيمی معدنی (غيرارگانيك) جدا ساخت و درباره شيمی و واكنشهای شيميايی چند اثر به زبانی بسيار ساده نوشت كه مهمترين آنها «اسرار» است. او كاشف چند اسيد از جمله اسيد سولفوريك است كه آنها را جهت مخالف بازها قرار داده و واكنشنهای شيميايی را كه به تهيه الكل كه يك باز است منجر ميشود، بهدقت شرح داده است. دويست كار علمی بهنام وی ثبت است و در مقايسه با ساير دانشمندان ايرانی، او را میتوان همتراز ابنسينا خواند.
بسياری از پژوهشگران تاريخ علوم، زادروز رازی را ۲۷ دسامبر اعلام داشتهاند. در اين روز "ششم دیماه" در سال ۱۳۴۳ به مناسبت يازدهمين سده تولد رازی، مراسمی باشكوه در ايران برگزار شد و با اين كه قبلا بسياری از مدارس، بيمارستانها و خيابانها در ايران بهنام رازی نامگذاری شده بود، شمار اين اماكن بهنام او دو برابر شد.
💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#روز_داروسازی
۵ شهریور روز بزرگداشت زکریای رازی و "روز داروسازی"
(زاده ۶ دی ۲۴۳ش در «ری» -- درگذشته سال ۹۳۰م ) دانشمند پزشكی، شيمی، رياضی، نجوم و فلسفه
او از پايان دوران جوانی نيمی از سال را در بغداد و نيم ديگر را در زادگاهش ری، كه به آن دلبستگی فراوان داشت میگذرانيد.
كتاب مهم و معروفش در دانش پزشكی را بهنام منصور سامانی حاكم ری كرد و عنوان «طب منصوری» بر آن گذارد كه نخست در ۱۰ جلد به لاتين و سپس ساير زبانهای اروپايی ترجمه شده است. كتاب مهم ديگر او در پزشكی «الحاوی» عنوان دارد كه بهصورت دائرةالمعارف نوشته شده و همه اطلاعات پزشكی آن زمان در آن گردآوری شده است.
در سده سیزدهم میلادی در اروپا برای ترجمه کتاب الحاوى که سىهزار صفحه است، بيست سال وقت صرف شد.
وی که در بغداد رياست بيمارستان «مقتدری» را برعهده داشت، در طول توقف در ری و بغداد، بيماران و پژوهشگران و دانشجويان پزشكی از سراسر جهان برای درمان و كسب فيض و دريافت پاسخ پرسش هايشان به ديدار او میشتافتند. كشف آبله و آبلهمرغان و مشخص كردن تفاوت آنها از یکدیگر در دانش پزشكی، بهنام او ثبت شده است.
بسياری از واژگانی كه او در علم شيمی بكار برده است جهانی شدهاند از جمله واژه شيمی كه از «كيميا» و الكل كه از «الكحل» گرفته شدهاند، رازی در كتابهای خود بهكار گرفته است.
در دانش شيمی، رازی نخستين دانشمندی بود كه شيمی آلی (ارگانيك) را از شيمی معدنی (غيرارگانيك) جدا ساخت و درباره شيمی و واكنشهای شيميايی چند اثر به زبانی بسيار ساده نوشت كه مهمترين آنها «اسرار» است. او كاشف چند اسيد از جمله اسيد سولفوريك است كه آنها را جهت مخالف بازها قرار داده و واكنشنهای شيميايی را كه به تهيه الكل كه يك باز است منجر ميشود، بهدقت شرح داده است. دويست كار علمی بهنام وی ثبت است و در مقايسه با ساير دانشمندان ايرانی، او را میتوان همتراز ابنسينا خواند.
بسياری از پژوهشگران تاريخ علوم، زادروز رازی را ۲۷ دسامبر اعلام داشتهاند. در اين روز "ششم دیماه" در سال ۱۳۴۳ به مناسبت يازدهمين سده تولد رازی، مراسمی باشكوه در ايران برگزار شد و با اين كه قبلا بسياری از مدارس، بيمارستانها و خيابانها در ايران بهنام رازی نامگذاری شده بود، شمار اين اماكن بهنام او دو برابر شد.
💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#روز_داروسازی
Telegram
attach 📎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔹جشن خنکی هوا در نخستین روز شهریور اورمزد روز که هوای گرم تابستان رو به خنکی میرود برگزار میشود در ایران باستان در این روز جشن برگزار میشده است.
🔹ایرانیان از دیرباز برای شادی در هر مناسبت، جشنهایی برگزار میکنند و به بهانه جشن با پایکوبی و شادی به سپاسگزاری آفریده های نیک پروردگار و همچنین فرارسیدن هر یک از فصلها میپرداختند و بدین صورت اهورامزدا را سپاس میگفتند.
🔹یکی از این جشنها که در آغاز شهریور ماه ، بزرگ داشته میشد جشن فراموش شده است که از آن به عنوان جشن خنک شدن هوا یاد میشود و احترام به همه جلوه های طبیعت و آسیب نرساندن به گیاهان و حیوانات و طبیعت، پاسداری از محیط زیست و پاکیزه نگهداشتن آن و برپایی آتش قسمتی از این جشن بوده،ایرانیان در کنار هم گرد آمده،آتشی برپا میکردند و با برگزاری نیایش آغاز خنک شدن هوا را با برگزاری جشن و خوشی میگذراندند و با شادی و سرور و پایکوبی به ستایش اهورامزدا میپرداختند.
💎
🆔 @maneshparsi
Forwarded from بدانیم🌏
عکسهای قدیمی و نایابی از لوییجی پِشِه -عکاس ایتالیایی از تختجمشید و دیگر نواحی اطراف آن
این عکاس در زمان ناصرالدینشاه به ایران آمد
•🍃☘ @didYouKonw
این عکاس در زمان ناصرالدینشاه به ایران آمد
•🍃☘ @didYouKonw
آذربایجان غربی | بررسی
🔹 کشف چند محوطه پارینهسنگی در حوضه دریاچه ارومیه
🔹 بررسی پارینهسنگی در شمال شهرستان مهاباد- حوضه جنوبی دریاچه ارومیه به کشف چند محوطه پارینهسنگی در این منطقه منجر شد.
🔹رحمت نادری سرپرست هیئت باستانشناسی با اعلام این خبر گفت: این بررسی با مجوز پژوهشگاه و حمایت مالی صندوق حمایت از پژوهشگران و فناوران کشور به انجام رسید.
🔹این باستانشناس، منطقه شمال غربی ایران را یکی از مناطق کمتر شناخته شده در مطالعات دوره پارینهسنگی ایران خواند، که با وجود عارضههای محیطی مناسب برای جذب جوامع انسانی در این منطقه در دوره پلیستوسن، تاکنون پژوهش منسجمی در این دوره در آن به انجام نرسیده است.
🔹او تصریحکرد: در این بین منطقه جنوبی دریاچه ارومیه با داشتن پتانسیلهای بالای زیستی از قبیل رودخانههای دائمی و سنگ خام مناسب برای ابزارسازی و همچنین گسترش دریاچه ارومیه در دوره پلیستوسن در این منطقه، به عنوان یک بخش از پازل باستانشناسی پارینهسنگی شمال غربی ایران میتواند پرسشهای کلیدی در این دوره را تا حدودی پاسخ دهد.
🔹سرپرست هیئت باستانشناسی، یکی از این پرسشها را رابطه بین گسترش دریاچه ارومیه و گسترش جوامع شکارورز در پیرامون این دریاچه خواند و گفت: تاکنون بررسیها و بازدیدهایی که در این منطقه به انجام رسیده نشانههایی از حضور انسان در دوره پلیستوسن میانی را تایید کردهاند که از این بین میتوان به محوطه روباز شیوهتو در هفت کیلومتری جنوب غربی شهرستان مهاباد اشاره کرد که مربوط به دوره پارینهسنگی قدیم با سن تقریبی نزدیک به ۵۰۰ هزار سال پیش است.
🔹نادری در پایان با اشاره به اینکه این بررسی با همکاری اداره کل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان آذربایجانغربی و میراثفرهنگی شهرستان مهاباد، در منطقه شمالی شهرستان مهاباد به صورت پیمایشی باستانشناسی انجام شد، هدف از این بررسی را شناسایی محوطههای باستانشناختی در دوره پارینهسنگی اعلام کرد که با توجه به مطالعات کتابخانهای، بررسیها و بازدیدهای پیشین بررسی تراسهای قدیمی دریاچهای و رودخانهای در اولویت بودند.
💎
🆔 @maneshparsi
🔹 کشف چند محوطه پارینهسنگی در حوضه دریاچه ارومیه
🔹 بررسی پارینهسنگی در شمال شهرستان مهاباد- حوضه جنوبی دریاچه ارومیه به کشف چند محوطه پارینهسنگی در این منطقه منجر شد.
🔹رحمت نادری سرپرست هیئت باستانشناسی با اعلام این خبر گفت: این بررسی با مجوز پژوهشگاه و حمایت مالی صندوق حمایت از پژوهشگران و فناوران کشور به انجام رسید.
🔹این باستانشناس، منطقه شمال غربی ایران را یکی از مناطق کمتر شناخته شده در مطالعات دوره پارینهسنگی ایران خواند، که با وجود عارضههای محیطی مناسب برای جذب جوامع انسانی در این منطقه در دوره پلیستوسن، تاکنون پژوهش منسجمی در این دوره در آن به انجام نرسیده است.
🔹او تصریحکرد: در این بین منطقه جنوبی دریاچه ارومیه با داشتن پتانسیلهای بالای زیستی از قبیل رودخانههای دائمی و سنگ خام مناسب برای ابزارسازی و همچنین گسترش دریاچه ارومیه در دوره پلیستوسن در این منطقه، به عنوان یک بخش از پازل باستانشناسی پارینهسنگی شمال غربی ایران میتواند پرسشهای کلیدی در این دوره را تا حدودی پاسخ دهد.
🔹سرپرست هیئت باستانشناسی، یکی از این پرسشها را رابطه بین گسترش دریاچه ارومیه و گسترش جوامع شکارورز در پیرامون این دریاچه خواند و گفت: تاکنون بررسیها و بازدیدهایی که در این منطقه به انجام رسیده نشانههایی از حضور انسان در دوره پلیستوسن میانی را تایید کردهاند که از این بین میتوان به محوطه روباز شیوهتو در هفت کیلومتری جنوب غربی شهرستان مهاباد اشاره کرد که مربوط به دوره پارینهسنگی قدیم با سن تقریبی نزدیک به ۵۰۰ هزار سال پیش است.
🔹نادری در پایان با اشاره به اینکه این بررسی با همکاری اداره کل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان آذربایجانغربی و میراثفرهنگی شهرستان مهاباد، در منطقه شمالی شهرستان مهاباد به صورت پیمایشی باستانشناسی انجام شد، هدف از این بررسی را شناسایی محوطههای باستانشناختی در دوره پارینهسنگی اعلام کرد که با توجه به مطالعات کتابخانهای، بررسیها و بازدیدهای پیشین بررسی تراسهای قدیمی دریاچهای و رودخانهای در اولویت بودند.
💎
🆔 @maneshparsi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قدیمیترین نقشه جهان!
جالب است بدانید حدود ۲۹۰۰ سال پیش در بین النهرین روی گلی نوشته و حک شده است.
💎
🆔 @maneshparsi
جالب است بدانید حدود ۲۹۰۰ سال پیش در بین النهرین روی گلی نوشته و حک شده است.
💎
🆔 @maneshparsi