Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
راز هنرورزی فردوسی در شاهنامه
زیباترین زیبا کدام است؟
هنریترین هنر چیست؟
زیبایی در شاهکار حکیم توس، چگونه به آفرینش اثری دلارام و دلارا و هوشربا، انجامیده است؟
دکتر میرجلالالدین کزازی
💎
🆔 @maneshparsi
زیباترین زیبا کدام است؟
هنریترین هنر چیست؟
زیبایی در شاهکار حکیم توس، چگونه به آفرینش اثری دلارام و دلارا و هوشربا، انجامیده است؟
دکتر میرجلالالدین کزازی
💎
🆔 @maneshparsi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
🔴 هوشنگ سیحون
🔸امروز صد و چهارمین زادروز نقاش و معمار بزرگ ایرانزمین، #هوشنگ_سیحون است و این کلام او همیشه آویخته به خاطر من میماند که:
🔸«حرف آخر من ایران است»
طرح بنای آرامگاه #خیام ،#فردوسی ،#نادرشاه افشار ،#پورسینا،#کمال الملک به دست هوشنگ سیحون ساخته شد.
سیحون در سال ۱۳۹۳ در ونکوور درگذشت.
روانش شاد.🌹
💎
🆔 @maneshparsi
🔴 هوشنگ سیحون
🔸امروز صد و چهارمین زادروز نقاش و معمار بزرگ ایرانزمین، #هوشنگ_سیحون است و این کلام او همیشه آویخته به خاطر من میماند که:
🔸«حرف آخر من ایران است»
طرح بنای آرامگاه #خیام ،#فردوسی ،#نادرشاه افشار ،#پورسینا،#کمال الملک به دست هوشنگ سیحون ساخته شد.
سیحون در سال ۱۳۹۳ در ونکوور درگذشت.
روانش شاد.🌹
💎
🆔 @maneshparsi
☘️ ☘️ برگی از تقویم تاریخ ☘️ ☘️
۱ شهریور زادروز پوری سلطانی
(زاده ۱ شهریور ۱۳۱۰ تهران -- درگذشته ۱۶ آبان ۱۳۹۴ تهران) مادر کتابداری نوین
او از پیشگامان توسعه و آموزش کتابداری نوین در ایران بود که با ۵۰ سال فعالیت، نقشی تعیینکننده در تربیت نیروی انسانی و تهیه ابزارهای فهرستنویسی در ایران داشت.
وی در خانوادهای دانشور زاده شد و نخستین مرحله تحصیل دانشگاهی را در رشته ادبیات فارسی در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران بهپایان رساند و به استخدام وزارت فرهنگ درآمد. پس از ۲۸ امرداد ۱۳۳۲ با مرتضی کیوان، روزنامهنگار و منتقد ادبی، ازدواج کرد، اما کامیابی زوج جوان بیش از سه ماه دوام نیافت. او و همسرش به اتهام فعالیتهای سیاسی دستگیر شدند و همسرش به خاطر افشا نکردن مخفیگاه افسران عضو سازمان حزب توده، اعدام شد.
وی با آسیب روحی و جسمی، در دیماه همانسال از زندان آزاد شد و پس از دو سال درمان، به توصیه پزشکش برای دور شدن از ایران، به انگلستان رفت. در آنجا پس از فراگیری مقدماتی زبان انگلیسی، به توصیه محمدجعفر محجوب و با کمک پروفسور والتر برونوهِنینگ، ایرانشناس نامدار انگلیسی، تحصیل در رشته زبانهای آرامی "شامل سریانی، عبری و ییدیش" را آغاز کرد. اما بهدلیل مشکلات مالی به فراگیری زبان و ادبیات انگلیسی رو آورد و آن را تا دریافت گواهینامه «دیپلم کمبریج» ادامه داد. در سال ۱۳۴۳ به ایران بازگشت و به تدریس زبان انگلیسی پرداخت. سرانجام، پس از موفقیت در آزمون استخدامی بانک مرکزی به استخدام کتابخانه آن بانک درآمد.
وی در تأسیس انجمن کتابداران ایران (۱۳۴۵) تأسیس نخستین دوره کارشناسی ارشد کتابداری در دانشگاه تهران (۱۳۴۵) و تاسیس مرکز مدارک علمی و مرکز خدمات کتابداری (۱۳۴۷) نقش داشت.
در سال ۱۳۴۶ وزارت تازه تأسیس علوم و آموزش عالی، به دنبال استخدام متخصص خارجی علوم کتابداری بود تا از مشورت او در تأسیس یک مرکز اطلاعرسانی علمی برای کمک به مراکز تحقیقات علمی و آموزشی بهرهمند شود. وی، جان هاروی استاد مدعو بنیاد فولبرایت در دانشگاه تهران و از متخصصان برجسته علوم کتابداری و اطلاعرسانی را به مجید رهنما، وزیر علوم و آموزش عالی و از بستگان نزدیکش، معرفی کرد.
از سال ۵۲ تا ۵۶ در مطالعات و طراحی ساختمان کتابخانه ملی پهلوی نقشی چشمگیر داشت و مشارکتش را در مطالعات و طراحی ساختمان جدید کتابخانه ملی ایران در دهه ۱۳۷۰ ادامه داد.
از سال ۴۹ تا ۵۷ سرپرست کمیته انتشارات و سردبیر نامه انجمن کتابداران ایران بود و پس از بازنشستگی در سال ۱۳۸۰ همکاریاش را با کتابخانه ملی، در مقام مشاور ادامه داد.
در اسفند ۱۳۹۳ کتابخانه ملی ایران، از نیم قرن خدمات کتابداریاش تجلیل کرد و به او لقب «مادر کتابداری مدرن ایران» داد. همچنین نشریه بخارا در ۱۷ خرداد ۱۳۹۴ با برگزاری «شب پوری سلطانی» از او تجلیل کرد.
آرامگاه وی در قطعه نامآوران است.
آثار:
ترجمه هنرعشق ورزیدن (اریک فروم) تألیف کتابخدمات فنی؛ راهنمای مجلهها و روزنامههای ایران (با همکاری رضا اقتدار) فرصت حضور: مجموعه مقالات کتابداری؛ نشانه مولف: برای استفاده در ردهبندی کتابخانه کنگره (باهمکاری زهره علوی) ادبیات فارسی در ردهبندی دهدهی دیویی(با همکاری زهره علوی) سرعنوانهای موضوعی فارسی، ویرایش دوم و سوم (با همکاری کامران فانی) و کتابشناسی ایرانشناسی و اسلامشناسی (به سرپرستی پوری سلطانی و کامران فانی)
💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#پوری_سلطانی، ز
۱ شهریور زادروز پوری سلطانی
(زاده ۱ شهریور ۱۳۱۰ تهران -- درگذشته ۱۶ آبان ۱۳۹۴ تهران) مادر کتابداری نوین
او از پیشگامان توسعه و آموزش کتابداری نوین در ایران بود که با ۵۰ سال فعالیت، نقشی تعیینکننده در تربیت نیروی انسانی و تهیه ابزارهای فهرستنویسی در ایران داشت.
وی در خانوادهای دانشور زاده شد و نخستین مرحله تحصیل دانشگاهی را در رشته ادبیات فارسی در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران بهپایان رساند و به استخدام وزارت فرهنگ درآمد. پس از ۲۸ امرداد ۱۳۳۲ با مرتضی کیوان، روزنامهنگار و منتقد ادبی، ازدواج کرد، اما کامیابی زوج جوان بیش از سه ماه دوام نیافت. او و همسرش به اتهام فعالیتهای سیاسی دستگیر شدند و همسرش به خاطر افشا نکردن مخفیگاه افسران عضو سازمان حزب توده، اعدام شد.
وی با آسیب روحی و جسمی، در دیماه همانسال از زندان آزاد شد و پس از دو سال درمان، به توصیه پزشکش برای دور شدن از ایران، به انگلستان رفت. در آنجا پس از فراگیری مقدماتی زبان انگلیسی، به توصیه محمدجعفر محجوب و با کمک پروفسور والتر برونوهِنینگ، ایرانشناس نامدار انگلیسی، تحصیل در رشته زبانهای آرامی "شامل سریانی، عبری و ییدیش" را آغاز کرد. اما بهدلیل مشکلات مالی به فراگیری زبان و ادبیات انگلیسی رو آورد و آن را تا دریافت گواهینامه «دیپلم کمبریج» ادامه داد. در سال ۱۳۴۳ به ایران بازگشت و به تدریس زبان انگلیسی پرداخت. سرانجام، پس از موفقیت در آزمون استخدامی بانک مرکزی به استخدام کتابخانه آن بانک درآمد.
وی در تأسیس انجمن کتابداران ایران (۱۳۴۵) تأسیس نخستین دوره کارشناسی ارشد کتابداری در دانشگاه تهران (۱۳۴۵) و تاسیس مرکز مدارک علمی و مرکز خدمات کتابداری (۱۳۴۷) نقش داشت.
در سال ۱۳۴۶ وزارت تازه تأسیس علوم و آموزش عالی، به دنبال استخدام متخصص خارجی علوم کتابداری بود تا از مشورت او در تأسیس یک مرکز اطلاعرسانی علمی برای کمک به مراکز تحقیقات علمی و آموزشی بهرهمند شود. وی، جان هاروی استاد مدعو بنیاد فولبرایت در دانشگاه تهران و از متخصصان برجسته علوم کتابداری و اطلاعرسانی را به مجید رهنما، وزیر علوم و آموزش عالی و از بستگان نزدیکش، معرفی کرد.
از سال ۵۲ تا ۵۶ در مطالعات و طراحی ساختمان کتابخانه ملی پهلوی نقشی چشمگیر داشت و مشارکتش را در مطالعات و طراحی ساختمان جدید کتابخانه ملی ایران در دهه ۱۳۷۰ ادامه داد.
از سال ۴۹ تا ۵۷ سرپرست کمیته انتشارات و سردبیر نامه انجمن کتابداران ایران بود و پس از بازنشستگی در سال ۱۳۸۰ همکاریاش را با کتابخانه ملی، در مقام مشاور ادامه داد.
در اسفند ۱۳۹۳ کتابخانه ملی ایران، از نیم قرن خدمات کتابداریاش تجلیل کرد و به او لقب «مادر کتابداری مدرن ایران» داد. همچنین نشریه بخارا در ۱۷ خرداد ۱۳۹۴ با برگزاری «شب پوری سلطانی» از او تجلیل کرد.
آرامگاه وی در قطعه نامآوران است.
آثار:
ترجمه هنرعشق ورزیدن (اریک فروم) تألیف کتابخدمات فنی؛ راهنمای مجلهها و روزنامههای ایران (با همکاری رضا اقتدار) فرصت حضور: مجموعه مقالات کتابداری؛ نشانه مولف: برای استفاده در ردهبندی کتابخانه کنگره (باهمکاری زهره علوی) ادبیات فارسی در ردهبندی دهدهی دیویی(با همکاری زهره علوی) سرعنوانهای موضوعی فارسی، ویرایش دوم و سوم (با همکاری کامران فانی) و کتابشناسی ایرانشناسی و اسلامشناسی (به سرپرستی پوری سلطانی و کامران فانی)
💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#پوری_سلطانی، ز
☘☘ برگی از تقویم تاریخ ☘☘
(۱ شهریور روز پزشک) زادروز بوعلی سینا
* در ایران: یکم شهریور، برابر با ۲۳ اوت و همزمان با زادروز بوعلیسینا "روز پزشک" نامگذاری شده است. بوعلیسینا از مشهورترین و تاثیرگذارترین فیلسوفان و دانشمندان ایران است که آثارش در زمینه فلسفه ارسطویی و پزشکی اهمیت بسیار دارد. وی ۴۵۰ کتاب در زمینههای گوناگون نوشته است که معروفترین آنها، کتاب شفا، دانشنامه علمی و فلسفی جامع و کتاب قانون در زمینه علم پزشکی است. او از کودکی به طبیعت، گیاهان و حیوانات علاقه خاصی داشت و اوقات فراغتش را در دشت و صحرا به جستجو و کسب تجربه میپرداخت. بدینگونه از دوران کودکی به خواص گیاهان دارویی و پزشکی علاقهمند شد. از حیث جسمانی، مردی نیرومند بود و به همین خاطر از کار کردن احساس خستگی نمیکرد. وی همچنین از لحاظ نیروی ذهنی و تفکر نیز بسیار نیرومند بود، به گونهای که در ۱۸ سالگی توانست بیشتر دانشهای زمان را فراگیرد.
* در آمریکا: ۳۰ مارس، برای بزرگداشت پزشکان و تقدیر از خدمات ارزنده آنها اختصاص داده شده است. در این روز "۳۰ مارس" بهسال ۱۸۴۲ دکتر لانگ برای نخستین بار داروی بیهوشی "اتر" را در عمل جراحی بهعنوان بیهوش کننده استفاده کرد و سپس و بیمار پس از بههوش آمدن گفت: در زمان جراحی هیچ دردی احساس نکرده است. در ۳۰ مارس سال ۱۹۵۸ مصوبه "بزرگداشت روز پزشکان" توسط مجلس نمایندگان ایالات متحده به تصویب رسید و در سال ۱۹۹۰ این قانون در مجلس نمایندگان و مجلس سنا نیز معرفی شد. از آن زمان تاکنون ۳۰ مارس در تقویم رسمی آن کشور بهعنوان روز پزشک نامگذاری شده است.
* در ویتنام: برای نخستین بار روز پزشک در تاریخ ۲۷ فوریه سال ۱۹۵۵ جشن گرفته شد و از آن زمان تاکنون، این روز برای بزرگداشت پزشکان در نظر گرفته شده است. نخست وزیر ویتنام در کنفرانس مطبوعاتیاش، از برگزاری مراسم ویژه این روز و پروژه تشویق پزشکان جوان برای کار در ۶۲ منطقه محروم خبر داد. وی در آن کنفرانس، وظایف مسئولان و مقامات پزشکی آن کشور را برشمرد و وظایف اصلی آنها را بهبود خدمات پزشکی و درمانی و افزایش سطح آگاهی بیماران عنوان کرد.
* در کوبا: روز ۳ دسامبر که یادآور تولد "کارلوس جوان فینلی" است به روز پزشک اختصاص داده شده است. وی که یک پزشک و دانشمند کوبایی تبار بود، بهعنوان پیشگام تب زرد در جهان معروف است. او برای نخستین بار در سال ۱۸۸۱ تئوری پشه ناقل تب زرد را عنوان کرد. در بیماری تب زرد، پشه ناقل، بدن فرد را نیش زده و پس از آن با نیش زدن فرد سالم، بیماری را به وی انتقال میدهد. این در حالی است که فینلی پشه Aedes را مسئول انتقال ارگانیسم انتقال مولد تب زرد شناسایی کرد و تئوری او منجر به ارائه پیشنهادهایی برای کنترل جمعیت پشهها به منظور شیوه کنترل و جلوگیری از گسترش بیماری شد.
* در هند: روز پزشک مصادف با یکم ژوئیه است که بهدلیل تجلیل از دکتر بیدهان چاندراروی، پزشک افسانهای و دومین وزیر ایالت بنگال غربی نامگذاری شده است. او در تاریخ یکم ژوئیه سال ۱۸۸۲ زاده شد و در همین تاریخ به سال ۱۹۶۲ در ۸۰ سالگی درگذشت. چاندراروی در تاریخ ۴ فوریه ۱۹۶۱ به دریافت بالاترین مدال غیرنظامی این کشور مفتخر شد. این در حالی است که هر سال این روز به مناسبت روز پزشک در هند تعطیل است. وی پزشک برجسته و یکی از مهم ترین مبارزان آزادی هند است که در زندگی بسیار مخاطرهآمیز خود سرآمد و در حرفهاش بسیار ماهر بود. دکتر روی پس از فارغالتحصیلی از کالج پزشکی کلکته بهعنوان معاون آن دانشگاه انتخاب شد و پس از آن به سیاست روی آورد. کمی بعد بهعنوان وزیر ارشد بنگالغربی انتخاب شد و تا پایان زندگی این حرفه را حفظ کرد. بنابراین به همین مناسبت روز تولد او بهعنوان روز پزشک در هند جشن گرفته میشود.
💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#روز_پزشک
(۱ شهریور روز پزشک) زادروز بوعلی سینا
* در ایران: یکم شهریور، برابر با ۲۳ اوت و همزمان با زادروز بوعلیسینا "روز پزشک" نامگذاری شده است. بوعلیسینا از مشهورترین و تاثیرگذارترین فیلسوفان و دانشمندان ایران است که آثارش در زمینه فلسفه ارسطویی و پزشکی اهمیت بسیار دارد. وی ۴۵۰ کتاب در زمینههای گوناگون نوشته است که معروفترین آنها، کتاب شفا، دانشنامه علمی و فلسفی جامع و کتاب قانون در زمینه علم پزشکی است. او از کودکی به طبیعت، گیاهان و حیوانات علاقه خاصی داشت و اوقات فراغتش را در دشت و صحرا به جستجو و کسب تجربه میپرداخت. بدینگونه از دوران کودکی به خواص گیاهان دارویی و پزشکی علاقهمند شد. از حیث جسمانی، مردی نیرومند بود و به همین خاطر از کار کردن احساس خستگی نمیکرد. وی همچنین از لحاظ نیروی ذهنی و تفکر نیز بسیار نیرومند بود، به گونهای که در ۱۸ سالگی توانست بیشتر دانشهای زمان را فراگیرد.
* در آمریکا: ۳۰ مارس، برای بزرگداشت پزشکان و تقدیر از خدمات ارزنده آنها اختصاص داده شده است. در این روز "۳۰ مارس" بهسال ۱۸۴۲ دکتر لانگ برای نخستین بار داروی بیهوشی "اتر" را در عمل جراحی بهعنوان بیهوش کننده استفاده کرد و سپس و بیمار پس از بههوش آمدن گفت: در زمان جراحی هیچ دردی احساس نکرده است. در ۳۰ مارس سال ۱۹۵۸ مصوبه "بزرگداشت روز پزشکان" توسط مجلس نمایندگان ایالات متحده به تصویب رسید و در سال ۱۹۹۰ این قانون در مجلس نمایندگان و مجلس سنا نیز معرفی شد. از آن زمان تاکنون ۳۰ مارس در تقویم رسمی آن کشور بهعنوان روز پزشک نامگذاری شده است.
* در ویتنام: برای نخستین بار روز پزشک در تاریخ ۲۷ فوریه سال ۱۹۵۵ جشن گرفته شد و از آن زمان تاکنون، این روز برای بزرگداشت پزشکان در نظر گرفته شده است. نخست وزیر ویتنام در کنفرانس مطبوعاتیاش، از برگزاری مراسم ویژه این روز و پروژه تشویق پزشکان جوان برای کار در ۶۲ منطقه محروم خبر داد. وی در آن کنفرانس، وظایف مسئولان و مقامات پزشکی آن کشور را برشمرد و وظایف اصلی آنها را بهبود خدمات پزشکی و درمانی و افزایش سطح آگاهی بیماران عنوان کرد.
* در کوبا: روز ۳ دسامبر که یادآور تولد "کارلوس جوان فینلی" است به روز پزشک اختصاص داده شده است. وی که یک پزشک و دانشمند کوبایی تبار بود، بهعنوان پیشگام تب زرد در جهان معروف است. او برای نخستین بار در سال ۱۸۸۱ تئوری پشه ناقل تب زرد را عنوان کرد. در بیماری تب زرد، پشه ناقل، بدن فرد را نیش زده و پس از آن با نیش زدن فرد سالم، بیماری را به وی انتقال میدهد. این در حالی است که فینلی پشه Aedes را مسئول انتقال ارگانیسم انتقال مولد تب زرد شناسایی کرد و تئوری او منجر به ارائه پیشنهادهایی برای کنترل جمعیت پشهها به منظور شیوه کنترل و جلوگیری از گسترش بیماری شد.
* در هند: روز پزشک مصادف با یکم ژوئیه است که بهدلیل تجلیل از دکتر بیدهان چاندراروی، پزشک افسانهای و دومین وزیر ایالت بنگال غربی نامگذاری شده است. او در تاریخ یکم ژوئیه سال ۱۸۸۲ زاده شد و در همین تاریخ به سال ۱۹۶۲ در ۸۰ سالگی درگذشت. چاندراروی در تاریخ ۴ فوریه ۱۹۶۱ به دریافت بالاترین مدال غیرنظامی این کشور مفتخر شد. این در حالی است که هر سال این روز به مناسبت روز پزشک در هند تعطیل است. وی پزشک برجسته و یکی از مهم ترین مبارزان آزادی هند است که در زندگی بسیار مخاطرهآمیز خود سرآمد و در حرفهاش بسیار ماهر بود. دکتر روی پس از فارغالتحصیلی از کالج پزشکی کلکته بهعنوان معاون آن دانشگاه انتخاب شد و پس از آن به سیاست روی آورد. کمی بعد بهعنوان وزیر ارشد بنگالغربی انتخاب شد و تا پایان زندگی این حرفه را حفظ کرد. بنابراین به همین مناسبت روز تولد او بهعنوان روز پزشک در هند جشن گرفته میشود.
💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#روز_پزشک
Telegram
attach 📎
پور سینا کیمیای روزگار - سروده بانو هما ارژنگی
به انگیزه بزرگداشت حکیم و عارف بزرگ پور سینا ( ابو علی سینا)
ای کهن ملک جهان ایران من
دیر پای جاودان ایران من
مهد دانش پروران روزگار
سرزمین سروران نامدار
ای وطن گنجینهی پر گوهرم
بحر توفان خیز و گو هر پرورم
رای آن دارم کز آن گنج جمیل
گوهری رخشان برآرم بیبدیل
تا چو ماهی بینمش در آسمان
پور سینا کیمیای روزگار
حسن او هر چند آرم بر زبان
خود یکی از صد نیاید در بیان
او شفابخش تن و اندیشه بود
کیمیاکاری محبت پیشه بود
از برای دردهای بینشان
حکم جانداروی "قانونش" روان
شاعر و دانای تشریح بدن
در نجوم و هندسه استاد فن
آشنا بر دانش بحث و جدل
علم او گسترده تا اوج زحل
شد مهیا از نگارین خامهاش
گنج پر باری "چو دانشنامه" اش
گوییا در چشم مرد نکتهدان
بود پیدا رمز و راز این جهان
پور سینا حکمت آموز سپند
چون شد از علم ارسطو بهرهمند
"حکمت مشا," را بنیان نهاد
مردمان را راه و رسمی تازه داد
از تلاش بیامانش دسترنج
هم پدید آمد "شفایی" همچو گنج
لیکن این آغاز یک پرواز بود
پر گشودن تا سرای راز بود
"حکمت مشرق" چو او بنیان نهاد
در به روی ساحتی دیگر گشاد
عالمی نادیده بر انسان نمود
رمز انوار الهی را گشود
از غروب تیره و غمگین خاک
تا فروغ مشرق و انوار پاک
از اسارتهای نفس ناتوان
تا جهان روشن افلاکیان
رمزها یک یک گشادی از نهفت
وانهمه ناگفتهها را باز گفت
نفس را با گوهر جان یار کرد
راه سیر معنوی هموار کرد
اینک ای گنجینهی پر گوهرم
خاک سینا خیز و دانش پرورم
تا بمانی در زمانه جاودان
میسپارم در رهت جان و روان
مهر تو آغشته با ایمان من
تا ابد پاینده باش ایران من
💎
🆔 @maneshparsi
به انگیزه بزرگداشت حکیم و عارف بزرگ پور سینا ( ابو علی سینا)
ای کهن ملک جهان ایران من
دیر پای جاودان ایران من
مهد دانش پروران روزگار
سرزمین سروران نامدار
ای وطن گنجینهی پر گوهرم
بحر توفان خیز و گو هر پرورم
رای آن دارم کز آن گنج جمیل
گوهری رخشان برآرم بیبدیل
تا چو ماهی بینمش در آسمان
پور سینا کیمیای روزگار
حسن او هر چند آرم بر زبان
خود یکی از صد نیاید در بیان
او شفابخش تن و اندیشه بود
کیمیاکاری محبت پیشه بود
از برای دردهای بینشان
حکم جانداروی "قانونش" روان
شاعر و دانای تشریح بدن
در نجوم و هندسه استاد فن
آشنا بر دانش بحث و جدل
علم او گسترده تا اوج زحل
شد مهیا از نگارین خامهاش
گنج پر باری "چو دانشنامه" اش
گوییا در چشم مرد نکتهدان
بود پیدا رمز و راز این جهان
پور سینا حکمت آموز سپند
چون شد از علم ارسطو بهرهمند
"حکمت مشا," را بنیان نهاد
مردمان را راه و رسمی تازه داد
از تلاش بیامانش دسترنج
هم پدید آمد "شفایی" همچو گنج
لیکن این آغاز یک پرواز بود
پر گشودن تا سرای راز بود
"حکمت مشرق" چو او بنیان نهاد
در به روی ساحتی دیگر گشاد
عالمی نادیده بر انسان نمود
رمز انوار الهی را گشود
از غروب تیره و غمگین خاک
تا فروغ مشرق و انوار پاک
از اسارتهای نفس ناتوان
تا جهان روشن افلاکیان
رمزها یک یک گشادی از نهفت
وانهمه ناگفتهها را باز گفت
نفس را با گوهر جان یار کرد
راه سیر معنوی هموار کرد
اینک ای گنجینهی پر گوهرم
خاک سینا خیز و دانش پرورم
تا بمانی در زمانه جاودان
میسپارم در رهت جان و روان
مهر تو آغشته با ایمان من
تا ابد پاینده باش ایران من
💎
🆔 @maneshparsi
نخستین #پزشک در ایران باستان
#اوستا از تریته (Thrita) پدر گرشاسب #پهلوان در جایگاه نخستین پزشک یاد کرده است. وی کسی بوده که با کمک یافته های کهن اوستا و اَروند(تجربه) زرتشتیان، بیماری های گوناگون، زخم نیزه و تب سوزان را درمان می کرده است.
وندیداد که نسکی با نگارش اوستایی از روزگار #باستان است نیز در کرده بیستم آورده است که #تریته در میان مردم و پرهیزگاران و پیشوایان نخستین کسی است که تندرستی دهنده، نابود کننده جادو و زورآور است که بیماری را و مرگ و زخم، پران و گرمای #تب را از تن مردمان دور می کند.
همچنین می افزاید که تریتَه در #دانش پزشکی برای درمان به جستجو پرداخت و از فلزها و مواد گوناگون برای مبارزه با درد و مرگ بی هنگام، سوختگی، #تب، سردرد، تب و لرز، بیماری آژانه، بیماری اژهوه و بیماری پلید، مارگزیدگی، بیماری دورکه، بیماری ساری، چشم زخم، گندیدگی و آلودگی که اهریمنی درون #مردم پدید آید. داروهایی یافته بود.
در همین نوشته اوستایی به کاردی ویژه اشاره شده که در نزد تریته بوده تا با آن از شیوه کِرِتو بئِشَه زو( #جراحی) بهره بگیرد.
این پزشک باستانی ایران از دانش اوروَرو بئِشه زو(#گیاهان درمانی) نیز بهره داشته و از چگونگی اثر افشُره(#عصاره) گیاهان آگاهی داشته است.
این پزشک ایرانی نزد هندی ها نیز شناخته شده بوده و گاهی از سفارش های پزشکی او در درمان بیماری ها بهره می گرفتند.
در فروردین #یشت، فقره ۱۳۱ نیز به فروهر پاک فریدون از خاندان آبتین درود فرستاده شده که برای مبارزه با بیماری گری و تب سرد یاری رسان بوده که شاید همان نامی از ترتیا یا تریته در اوستا باشد.
به جز این پزشک نامی در ایران باستان، نام دو تن در تاریخ پزشکی #کهن این سرزمين پس از تریته آمده است. یکی یَمَه Yema و دیگری ترَه اتَه اُونَه Thraetaona که یکی بیماران مبتلا به امراض پوستی، استخوانی و دندانی را از دیگران تمیز داده ودرمان می کرده و دیگری ستاره شناس بوده و پیدا کننده اثر گیاه هوم و تریاک بوده است.
برگرفته از نسک
پزشکی در ایران باستان
پژوهش دکترسهراب خدابخشی
@zoroaster33
💎
🆔 @maneshparsi
#اوستا از تریته (Thrita) پدر گرشاسب #پهلوان در جایگاه نخستین پزشک یاد کرده است. وی کسی بوده که با کمک یافته های کهن اوستا و اَروند(تجربه) زرتشتیان، بیماری های گوناگون، زخم نیزه و تب سوزان را درمان می کرده است.
وندیداد که نسکی با نگارش اوستایی از روزگار #باستان است نیز در کرده بیستم آورده است که #تریته در میان مردم و پرهیزگاران و پیشوایان نخستین کسی است که تندرستی دهنده، نابود کننده جادو و زورآور است که بیماری را و مرگ و زخم، پران و گرمای #تب را از تن مردمان دور می کند.
همچنین می افزاید که تریتَه در #دانش پزشکی برای درمان به جستجو پرداخت و از فلزها و مواد گوناگون برای مبارزه با درد و مرگ بی هنگام، سوختگی، #تب، سردرد، تب و لرز، بیماری آژانه، بیماری اژهوه و بیماری پلید، مارگزیدگی، بیماری دورکه، بیماری ساری، چشم زخم، گندیدگی و آلودگی که اهریمنی درون #مردم پدید آید. داروهایی یافته بود.
در همین نوشته اوستایی به کاردی ویژه اشاره شده که در نزد تریته بوده تا با آن از شیوه کِرِتو بئِشَه زو( #جراحی) بهره بگیرد.
این پزشک باستانی ایران از دانش اوروَرو بئِشه زو(#گیاهان درمانی) نیز بهره داشته و از چگونگی اثر افشُره(#عصاره) گیاهان آگاهی داشته است.
این پزشک ایرانی نزد هندی ها نیز شناخته شده بوده و گاهی از سفارش های پزشکی او در درمان بیماری ها بهره می گرفتند.
در فروردین #یشت، فقره ۱۳۱ نیز به فروهر پاک فریدون از خاندان آبتین درود فرستاده شده که برای مبارزه با بیماری گری و تب سرد یاری رسان بوده که شاید همان نامی از ترتیا یا تریته در اوستا باشد.
به جز این پزشک نامی در ایران باستان، نام دو تن در تاریخ پزشکی #کهن این سرزمين پس از تریته آمده است. یکی یَمَه Yema و دیگری ترَه اتَه اُونَه Thraetaona که یکی بیماران مبتلا به امراض پوستی، استخوانی و دندانی را از دیگران تمیز داده ودرمان می کرده و دیگری ستاره شناس بوده و پیدا کننده اثر گیاه هوم و تریاک بوده است.
برگرفته از نسک
پزشکی در ایران باستان
پژوهش دکترسهراب خدابخشی
@zoroaster33
💎
🆔 @maneshparsi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زندهیاد دکتر #بدرالزمان_قریب
زبانشناس، استاد زبان و ادبیات فارسی و عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی
یکم شهریور ۱۳۰۸ خورشیدی
هفتم امرداد ۱۳۹۹ خورشیدی
💎
🆔 @maneshparsi
زبانشناس، استاد زبان و ادبیات فارسی و عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی
یکم شهریور ۱۳۰۸ خورشیدی
هفتم امرداد ۱۳۹۹ خورشیدی
💎
🆔 @maneshparsi
☘️ ☘️ برگی از تقویم تاریخ ☘️ ☘️
۳ شهریور زادروز محمدعلی اسلامیندوشن
(زاده ۳ شهریور ۱۳۰۴ ندوشن یزد -- درگذشته ۵ اردیبهشت ۱۴۰۱ کانادا) ادیب، حقوقدان، نویسنده و مترجم
او از دانشکده حقوق دانشگاه تهران لیسانس گرفت و در دهه سوم زندگی به منظور تکمیل تحصیلاتش به اروپا رفت و مدت پنج سال در فرانسه و انگلستان به تحصیل پرداخت. سرانجام با دفاع از پایاننامهاش با عنوان «کشور هند و کامنولث» از دانشکده حقوق دانشگاه سوربن پاریس دکترای حقوق بینالملل گرفت. فعالیتهای او در دوران تحصیل در اروپا، بیشتر آشنایی با زبان فرانسه و شرکت در سخنرانیهای دانشگاه سوربن بود و بهجز چند داستان کوتاه و چند قطعه شعر و پایاننامه دکتریاش چیز دیگری ننوشت.
او در سال ۱۳۳۴ به ایران بازگشت و چند سالی در سمت قاضی دادگستری مشغول به خدمت شد و به تدریس حقوق و ادبیات در برخی دانشگاهها و آموزشگاههای عالی از جمله: دانشگاه ملی، مدرسه عالی ادبیات، مدرسه عالی بازرگانی و مؤسسه علوم بانکی پرداخت. در سال ۱۳۴۸ به دعوت فضلاله رضا رئیس دانشگاه تهران، به همکاری با این دانشگاه پرداخت و براساس تألیفاتی که در زمینه ادبیات انتشار داده بود، جزو هیئت علمی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران شد. وی دروس «نقد ادبی و سخن سنجی»، «ادبیات تطبیقی»، «فردوسی و شاهنامه»، «شاهکارهای ادبیات جهان» را در دانشکده ادبیات و «تاریخ تمدن و فرهنگ ایران» را در دانشکده حقوق تدریس میکرد و در اواخر زندگی در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و در مقطع دکتری ادبیات به تدریس «مکتبهای ادبی جهان» میپرداخت.
وی در شمار شاعران توانا و نویسندگان برجسته ایرانی بود و با وجود تواناییهای شعری از زبان شعر کمتر استفاده کرد و بیشتر به تألیف آثار انتقادی و تحلیلی پرداخت. اما آنچه از سرودههای وی چاپ شده و در دسترس قرار گرفته، نمودار ذوق سرشار و قریحه تابناک او در شاعری بود.
وی بیشتر اوقاتش را صرف در تحقیق آثار علمی و ادبی ایران و ترجمه آثار نویسندگان جهان کرد. مقالات متعددی از وی در مجلات «پیام نو»، «مجله سخن»، «یغما»، «راهنمای کتاب» و «نگین» چاپ شد و در یکی از همین مقالات به انتقاد از نظام آموزشی دانشگاهها بعد از سال ۱۳۴۷ پرداخت.
او برخی از آثارش را با امضای " م دیده ور" منتشر کرد و "کتاب ابر زمانه و ابر برف" وی در سال ۱۳۴۲ به عنوان کتاب برگزیده سال از سوی انجمن کتاب انتخاب شد. وی در مدت ۵۰ سال بیش از ۴۵ کتاب و صدها مقاله درباره فرهنگ و تاریخ ایران و ادبیات فارسی نوشت و تأسیس فرهنگسرای فردوسی و انتشار فصلنامه هستی از اقدامات او در زمینه اعتلای فرهنگ و ادب فارسی بود.
در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۲، پیکر او را به ایران بازگرداندند و یک روز بعد مراسم تشییع از دانشکده ادبیات تا دانشکده حقوق برگزار شد.
همچنین بزرگداشتی در سالن زندهیاد دعایی در موسسه اطلاعات، با خواندن پیام بانو شیرین بیانی (همسر ایشان) و سخنرانی تعدادی از استادان حوزه فرهنگ و هنر برگزار شد.
در ادامه مراسم، در دبیرستان ایرانشهر "محل تحصیل وی" دکتر جلالالدین کزازی سخنرانی کرد؛ سپس مراسم تشییع به سوی ندوشن ادامه یافت، که مردم در میدان اسلامی ندوشن از او استقبال کردند و پیکرش به سمت خانه فرهنگی که او وقف کرده است "خانه پدری ندوشن" منتقل شد.
سرانجام دوم آذر خاکسپاری از آرامگاه خیام آغاز و بهسوی آرامگاه عطار منتقل شد و برابر وصیتنامهاش در شهر نیشابور که به عنوان بلاکشیدهترین شهر از آن نام برده است، به خاک سپرده شد.
💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
#محمد_علی_اسلامی_ندوشن، ز
۳ شهریور زادروز محمدعلی اسلامیندوشن
(زاده ۳ شهریور ۱۳۰۴ ندوشن یزد -- درگذشته ۵ اردیبهشت ۱۴۰۱ کانادا) ادیب، حقوقدان، نویسنده و مترجم
او از دانشکده حقوق دانشگاه تهران لیسانس گرفت و در دهه سوم زندگی به منظور تکمیل تحصیلاتش به اروپا رفت و مدت پنج سال در فرانسه و انگلستان به تحصیل پرداخت. سرانجام با دفاع از پایاننامهاش با عنوان «کشور هند و کامنولث» از دانشکده حقوق دانشگاه سوربن پاریس دکترای حقوق بینالملل گرفت. فعالیتهای او در دوران تحصیل در اروپا، بیشتر آشنایی با زبان فرانسه و شرکت در سخنرانیهای دانشگاه سوربن بود و بهجز چند داستان کوتاه و چند قطعه شعر و پایاننامه دکتریاش چیز دیگری ننوشت.
او در سال ۱۳۳۴ به ایران بازگشت و چند سالی در سمت قاضی دادگستری مشغول به خدمت شد و به تدریس حقوق و ادبیات در برخی دانشگاهها و آموزشگاههای عالی از جمله: دانشگاه ملی، مدرسه عالی ادبیات، مدرسه عالی بازرگانی و مؤسسه علوم بانکی پرداخت. در سال ۱۳۴۸ به دعوت فضلاله رضا رئیس دانشگاه تهران، به همکاری با این دانشگاه پرداخت و براساس تألیفاتی که در زمینه ادبیات انتشار داده بود، جزو هیئت علمی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران شد. وی دروس «نقد ادبی و سخن سنجی»، «ادبیات تطبیقی»، «فردوسی و شاهنامه»، «شاهکارهای ادبیات جهان» را در دانشکده ادبیات و «تاریخ تمدن و فرهنگ ایران» را در دانشکده حقوق تدریس میکرد و در اواخر زندگی در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و در مقطع دکتری ادبیات به تدریس «مکتبهای ادبی جهان» میپرداخت.
وی در شمار شاعران توانا و نویسندگان برجسته ایرانی بود و با وجود تواناییهای شعری از زبان شعر کمتر استفاده کرد و بیشتر به تألیف آثار انتقادی و تحلیلی پرداخت. اما آنچه از سرودههای وی چاپ شده و در دسترس قرار گرفته، نمودار ذوق سرشار و قریحه تابناک او در شاعری بود.
وی بیشتر اوقاتش را صرف در تحقیق آثار علمی و ادبی ایران و ترجمه آثار نویسندگان جهان کرد. مقالات متعددی از وی در مجلات «پیام نو»، «مجله سخن»، «یغما»، «راهنمای کتاب» و «نگین» چاپ شد و در یکی از همین مقالات به انتقاد از نظام آموزشی دانشگاهها بعد از سال ۱۳۴۷ پرداخت.
او برخی از آثارش را با امضای " م دیده ور" منتشر کرد و "کتاب ابر زمانه و ابر برف" وی در سال ۱۳۴۲ به عنوان کتاب برگزیده سال از سوی انجمن کتاب انتخاب شد. وی در مدت ۵۰ سال بیش از ۴۵ کتاب و صدها مقاله درباره فرهنگ و تاریخ ایران و ادبیات فارسی نوشت و تأسیس فرهنگسرای فردوسی و انتشار فصلنامه هستی از اقدامات او در زمینه اعتلای فرهنگ و ادب فارسی بود.
در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۲، پیکر او را به ایران بازگرداندند و یک روز بعد مراسم تشییع از دانشکده ادبیات تا دانشکده حقوق برگزار شد.
همچنین بزرگداشتی در سالن زندهیاد دعایی در موسسه اطلاعات، با خواندن پیام بانو شیرین بیانی (همسر ایشان) و سخنرانی تعدادی از استادان حوزه فرهنگ و هنر برگزار شد.
در ادامه مراسم، در دبیرستان ایرانشهر "محل تحصیل وی" دکتر جلالالدین کزازی سخنرانی کرد؛ سپس مراسم تشییع به سوی ندوشن ادامه یافت، که مردم در میدان اسلامی ندوشن از او استقبال کردند و پیکرش به سمت خانه فرهنگی که او وقف کرده است "خانه پدری ندوشن" منتقل شد.
سرانجام دوم آذر خاکسپاری از آرامگاه خیام آغاز و بهسوی آرامگاه عطار منتقل شد و برابر وصیتنامهاش در شهر نیشابور که به عنوان بلاکشیدهترین شهر از آن نام برده است، به خاک سپرده شد.
💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
#محمد_علی_اسلامی_ندوشن، ز
Telegram
attach 📎
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۳ شهریور سالروز درگذشت علی قهاری کرمانی
(زاده شهریور ۱۳۰۵ کرمان -- درگذشته ۳ شهریور ۱۳۷۸ کرمان) مجسمهساز و از دانشآموختگان و مدرسان هنرستان کمالالملک
او در سال ۱۳۲۴ به دعوت علیاکبر صنعتی، دستیار او شد و در ۱۳۲۶، به هنرستان کمالالملک، که در آن زمان تنها مدرسه هنر در ایران بود، رفت و در آنجا به تحصیل هنر ادامه داد و نزد استادان: اسماعیل آشتیانی و حسین بهزاد نقاشی و طراحی آموخت.
پس از پایان تحصیلات در ۱۳۳۰، به تدریس در هنرستان کمالالملک پرداخت و با سمت مدرس در رشتههای نقاشی و طراحی و مجسمهسازی در کلاسهای هنرهای زیبا تدریس میکرد. او با همکاری مدرسان هنرستان کمالالملک، کارگاههای هنرهای مستظرفه را دایر کرد و در همانجا به کار حجاری و مجسمهسازی نیز پرداخت. در همان سالها، برای تبدیل نقشههای جغرافیایی به نقشههای برجسته، به سازمان جغرافیایی ارتش نیز دعوت شد. سپس در آلمان، حدود دو سال به آموختن هنر مجسمهسازی و ریختهگری پرداخت و پس از بازگشت به ایران، نخستین کارگاه مجسمهسازی را در سال ۱۳۳۵ در جاده کرج برپا کرد. در همان سالها، به دعوت وزارت فرهنگوهنر، به تدریس در هنرستانهای هنرهای زیبا، که با کمک مدرسان هنرستان کمالالملک تأسیس شده بود و سپس دانشکده هنرهای تزئینی پرداخت که حدود ۱۸ سال ادامه یافت. وی مدتی هم در دانشگاه دوسلدورف آلمان تدریس کرد.
به موازات تدریس و کارهای هنری، به مطالعه و آزمایش در شیوههای ریختهگری پرداخت و موفق به زنده کردن شیوهای کهن در ریختهگری مجسمه شد که به شیوه «موم گمشده» معروف است.
اولین مجسمهای که به شیوه موم گمشده برنزه شد، مجسمه ببری است که هماکنون در مجموعه فرهنگی سعدآباد نگهداری میشود. در فاصله سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۶۵ به آموزش مجسمهسازی و ریختهگری و ساخت پیکرههای مشاهیر و چهرههای تاریخی ایران مشغول شد. در همین دوران با همکاری مجسمهسازان کشور مقدمات تأسیس نخستین انجمن مجسمهسازی ایران را فراهم ساخت که این انجمن در ۱۳۶۸ شروع به کار کرد. مجموعهای از تندیسها و پیکرههای مشاهیر علمی و فرهنگی ایران در سال ۱۳۷۷ در مجموعه فرهنگی نیاوران به معرض نمایش همگانی گذارده شد.
آثار:
تندیسهای ساختهشده در ایران
زکریای رازی (میدان رازی تهران) اولین مجسمهای که بعد از انقلاب ۱۳۵۷ در ایران نصب شد.
خواجوی کرمانی (کرمان)
عطار نیشابوری (نیشابور)
ابوسعید ابوالخیر (میدان منیریه تهران)
علامه دهخدا (قزوین)
فخرالدین اسعد گرگانی (موزه گرگان)
استاد حسین بهزاد (موزه بهزاد)
رودکی (داخل سالن رودکی) و....
آرامگاه وی در قطعه هنرمندان است.
💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#علی_قهاری_کرمانی، د
۳ شهریور سالروز درگذشت علی قهاری کرمانی
(زاده شهریور ۱۳۰۵ کرمان -- درگذشته ۳ شهریور ۱۳۷۸ کرمان) مجسمهساز و از دانشآموختگان و مدرسان هنرستان کمالالملک
او در سال ۱۳۲۴ به دعوت علیاکبر صنعتی، دستیار او شد و در ۱۳۲۶، به هنرستان کمالالملک، که در آن زمان تنها مدرسه هنر در ایران بود، رفت و در آنجا به تحصیل هنر ادامه داد و نزد استادان: اسماعیل آشتیانی و حسین بهزاد نقاشی و طراحی آموخت.
پس از پایان تحصیلات در ۱۳۳۰، به تدریس در هنرستان کمالالملک پرداخت و با سمت مدرس در رشتههای نقاشی و طراحی و مجسمهسازی در کلاسهای هنرهای زیبا تدریس میکرد. او با همکاری مدرسان هنرستان کمالالملک، کارگاههای هنرهای مستظرفه را دایر کرد و در همانجا به کار حجاری و مجسمهسازی نیز پرداخت. در همان سالها، برای تبدیل نقشههای جغرافیایی به نقشههای برجسته، به سازمان جغرافیایی ارتش نیز دعوت شد. سپس در آلمان، حدود دو سال به آموختن هنر مجسمهسازی و ریختهگری پرداخت و پس از بازگشت به ایران، نخستین کارگاه مجسمهسازی را در سال ۱۳۳۵ در جاده کرج برپا کرد. در همان سالها، به دعوت وزارت فرهنگوهنر، به تدریس در هنرستانهای هنرهای زیبا، که با کمک مدرسان هنرستان کمالالملک تأسیس شده بود و سپس دانشکده هنرهای تزئینی پرداخت که حدود ۱۸ سال ادامه یافت. وی مدتی هم در دانشگاه دوسلدورف آلمان تدریس کرد.
به موازات تدریس و کارهای هنری، به مطالعه و آزمایش در شیوههای ریختهگری پرداخت و موفق به زنده کردن شیوهای کهن در ریختهگری مجسمه شد که به شیوه «موم گمشده» معروف است.
اولین مجسمهای که به شیوه موم گمشده برنزه شد، مجسمه ببری است که هماکنون در مجموعه فرهنگی سعدآباد نگهداری میشود. در فاصله سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۶۵ به آموزش مجسمهسازی و ریختهگری و ساخت پیکرههای مشاهیر و چهرههای تاریخی ایران مشغول شد. در همین دوران با همکاری مجسمهسازان کشور مقدمات تأسیس نخستین انجمن مجسمهسازی ایران را فراهم ساخت که این انجمن در ۱۳۶۸ شروع به کار کرد. مجموعهای از تندیسها و پیکرههای مشاهیر علمی و فرهنگی ایران در سال ۱۳۷۷ در مجموعه فرهنگی نیاوران به معرض نمایش همگانی گذارده شد.
آثار:
تندیسهای ساختهشده در ایران
زکریای رازی (میدان رازی تهران) اولین مجسمهای که بعد از انقلاب ۱۳۵۷ در ایران نصب شد.
خواجوی کرمانی (کرمان)
عطار نیشابوری (نیشابور)
ابوسعید ابوالخیر (میدان منیریه تهران)
علامه دهخدا (قزوین)
فخرالدین اسعد گرگانی (موزه گرگان)
استاد حسین بهزاد (موزه بهزاد)
رودکی (داخل سالن رودکی) و....
آرامگاه وی در قطعه هنرمندان است.
💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#علی_قهاری_کرمانی، د
Telegram
attach 📎
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🏵معرفی شاهکار هزار ساله ادبیات فارسی، شاهنامه فردوسی در شبکه آرته
⚜️شبکه آرته با پخش مستند کوتاهی درباره فردوسی و اثر ماندگار او نوشت:
ایران کشوری باشکوه است که تا امروز در آن حماسه ای بزرگ طنین انداز می شود: شاهنامه فردوسی
🔸با باشندگی #محمد_جعفر_یاحقی
💎
🆔 @maneshparsi
⚜️شبکه آرته با پخش مستند کوتاهی درباره فردوسی و اثر ماندگار او نوشت:
ایران کشوری باشکوه است که تا امروز در آن حماسه ای بزرگ طنین انداز می شود: شاهنامه فردوسی
🔸با باشندگی #محمد_جعفر_یاحقی
💎
🆔 @maneshparsi
ایران دورت بگردم - #پل_کشکان
🔸پُل کَشکان، پلی است باستانی که تاریخ ساخت آن به دوره حکومت آل حسنویه بازمیگردد. زمان ساخت این پل به قرن چهارم هجری قمری بر میگردد
ساختمان پل
پل کشکان در شهرستان دوره و بر روی رودخانهای با همین نام یعنی رود کشکان ساخته شدهاست. کاربرد این پل اتصال راه باستانی شهر شاپورخواست به مناطق غرب استان لرستان و سپس کرمانشاه بودهاست در متون تاریخی به این پل اشاره شده و از آن با نام کژکی یاد شدهاست. طول پل حدود ۱۹۸۴ متر و عرض هر یک از دو چشمه شرقی پل ۸۴۰/۲۳ متر است. پل دارای ۱۲ طاق پل بوده که متأسفانه سه دهنه از این طاق پلها تخریب شده و مابقی طاق پلها همچنان پابرجا هستند. ارتفاع پل در بالاترین نقطه به ۲۶ متر و در کوتاهترین قسمت آن ۱۰ متر است در خصوص پایههای این پل باید به این نکته اشاره کرد که پایههای پل با سنگهای بزرگ و تراشخورده ساخته شدهاست. مواد و مصالح بنای پل از سنگ، گچ وآجر تشکیل شدهاست. در کنار این پل بقایای سه پل دیگر از دورههای گذشته به جای ماندهاست که مشخصات پلهای ساسانی را دارند و احتمالاً متعلق به همان دوره هستند. پل کشکان به شماره ۳۵۵ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شدهاست.
شوربختانه، فروردین ۱۳۹۸ یکی از پایههای پل تاریخی کشکان بر اثربارش شدید باران و سیلاب تخریب شد.
💎
🆔 @maneshparsi
🔸پُل کَشکان، پلی است باستانی که تاریخ ساخت آن به دوره حکومت آل حسنویه بازمیگردد. زمان ساخت این پل به قرن چهارم هجری قمری بر میگردد
ساختمان پل
پل کشکان در شهرستان دوره و بر روی رودخانهای با همین نام یعنی رود کشکان ساخته شدهاست. کاربرد این پل اتصال راه باستانی شهر شاپورخواست به مناطق غرب استان لرستان و سپس کرمانشاه بودهاست در متون تاریخی به این پل اشاره شده و از آن با نام کژکی یاد شدهاست. طول پل حدود ۱۹۸۴ متر و عرض هر یک از دو چشمه شرقی پل ۸۴۰/۲۳ متر است. پل دارای ۱۲ طاق پل بوده که متأسفانه سه دهنه از این طاق پلها تخریب شده و مابقی طاق پلها همچنان پابرجا هستند. ارتفاع پل در بالاترین نقطه به ۲۶ متر و در کوتاهترین قسمت آن ۱۰ متر است در خصوص پایههای این پل باید به این نکته اشاره کرد که پایههای پل با سنگهای بزرگ و تراشخورده ساخته شدهاست. مواد و مصالح بنای پل از سنگ، گچ وآجر تشکیل شدهاست. در کنار این پل بقایای سه پل دیگر از دورههای گذشته به جای ماندهاست که مشخصات پلهای ساسانی را دارند و احتمالاً متعلق به همان دوره هستند. پل کشکان به شماره ۳۵۵ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شدهاست.
شوربختانه، فروردین ۱۳۹۸ یکی از پایههای پل تاریخی کشکان بر اثربارش شدید باران و سیلاب تخریب شد.
💎
🆔 @maneshparsi
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۴ شهریور سالروز درگذشت مهدی اخوانثالث
(زاده ۱۰ اسفند ۱۳۰۷ مشهد -- درگذشته ۴ شهریور ۱۳۶۹ تهران) شاعر
او تا دوره متوسطه در مشهد ادامه تحصیل داد و از نوجوانی به شاعری روی آورد و در آغاز قالب شعر کهن را برگزید. در سال ۱۳۲۶ دوره هنرستان مشهد، رشته آهنگری را به پایان برد و در همین رشته آغاز بهکار کرد و در دهه بیست زندگی بهتهران آمد و پیشه آموزگاری را برگزید.
در سال ۱۳۳۳ برای چندمین بار به اتهام سیاسی زندانی شد و پس از آزادی از زندان در ۱۳۳۶ بهکار در رادیو پرداخت و مدتی بعد به تلویزیون خوزستان منتقل شد. وی در سال ۱۳۵۳ از خوزستان بهتهران بازگشت و این بار در رادیوتلویزیون ملی ایران به کار پرداخت. در سال ۱۳۵۶ در دانشگاههای تهران، ملی و تربیت معلم بهتدریس شعر سامانی و معاصر روی آورد. در سال ۱۳۶۰ بدون حقوق و با محرومیت از تمام مشاغل دولتی بازنشسته شد.
او در سال ۱۳۶۹ بهدعوت خانه فرهنگ آلمان برای برگزاری شب شعری از تاریخ ۴ تا ۷ آوریل، برای نخستین بار بهخارج رفت و سرانجام چند ماهی پس از بازگشت از سفر، درگذشت.
آرامگاه وی در باغ آرامگاه فردوسی است.
کتابها:
ارغنون، زمستان، آخر شاهنامه، از این اوستا، منظومه "شکار" پاییز در زندان، عاشقانه و کبود، بهترین امید، زندگی میگوید: اما باز باید زیست...، در حیاط کوچک پاییز در زندان، دوزخ اما سرد، ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم.
💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#مهدی_اخوان_ثالث، د
۴ شهریور سالروز درگذشت مهدی اخوانثالث
(زاده ۱۰ اسفند ۱۳۰۷ مشهد -- درگذشته ۴ شهریور ۱۳۶۹ تهران) شاعر
او تا دوره متوسطه در مشهد ادامه تحصیل داد و از نوجوانی به شاعری روی آورد و در آغاز قالب شعر کهن را برگزید. در سال ۱۳۲۶ دوره هنرستان مشهد، رشته آهنگری را به پایان برد و در همین رشته آغاز بهکار کرد و در دهه بیست زندگی بهتهران آمد و پیشه آموزگاری را برگزید.
در سال ۱۳۳۳ برای چندمین بار به اتهام سیاسی زندانی شد و پس از آزادی از زندان در ۱۳۳۶ بهکار در رادیو پرداخت و مدتی بعد به تلویزیون خوزستان منتقل شد. وی در سال ۱۳۵۳ از خوزستان بهتهران بازگشت و این بار در رادیوتلویزیون ملی ایران به کار پرداخت. در سال ۱۳۵۶ در دانشگاههای تهران، ملی و تربیت معلم بهتدریس شعر سامانی و معاصر روی آورد. در سال ۱۳۶۰ بدون حقوق و با محرومیت از تمام مشاغل دولتی بازنشسته شد.
او در سال ۱۳۶۹ بهدعوت خانه فرهنگ آلمان برای برگزاری شب شعری از تاریخ ۴ تا ۷ آوریل، برای نخستین بار بهخارج رفت و سرانجام چند ماهی پس از بازگشت از سفر، درگذشت.
آرامگاه وی در باغ آرامگاه فردوسی است.
کتابها:
ارغنون، زمستان، آخر شاهنامه، از این اوستا، منظومه "شکار" پاییز در زندان، عاشقانه و کبود، بهترین امید، زندگی میگوید: اما باز باید زیست...، در حیاط کوچک پاییز در زندان، دوزخ اما سرد، ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم.
💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#مهدی_اخوان_ثالث، د
Track 2
Unknown Artist
کورش منم شاهِ جهان، شاهِ پیمبر چامه "کورش بزرگ" با اوای سراینده " #هما_ارژنگی " پیش کش به هم میهنان اریایی در سراسر جهان
💎
🆔 @maneshparsi
💎
🆔 @maneshparsi
کورش بزرگ 👌🌹
« من بند های برده داری را بریدم
سراینده : هما ارژنگی
در یک غروب کهنه و بی رونق و تار،
در حسرت یک پنجره تا روشنایی،
در جستجوی روزنی سوی رهایی،
در آرزوی فرصت دیدار «انسان»،
زین میکنم من توسن اندیشه ام را هر سو شتابان.....
در زیر چتر آسمان هر جا که پویم
جز درد و اندوه و ستم چیزی به جا نیست
در چار سوی این رباط کهنه گویی
مردی و رادی و وفا فر مانروا نیست,
دژخیم ایام با داس خو ن آلوده ی درنده خویی
در کار بیداد و جنون ترکتازیست
پندار آدم،
پندار ظلم و پیشه اش ویرانه سازیست,
تن خسته از اندیشه های زندگی سوز
در آرزوی دیدن روزی دل افروز
در حسرت دیدار انسان
آنسان که باید، آنسان که شاید،
یکبار دیگر کافور غم از جسم و جانم می تکانم
دل را ز دست نا امیدی می رهانم
پژواک فریادم هوا را میشکافد:
«آخر کجایی روشنایی...!!»
ناگه به یکبار،
از لابلای ابرهای سرد و غمبار،
گل میکند خورشید زر تار
با رنگهای روشن و شاد
در چهره ی پاک ابر مردی امرداد
مردی که از ژرفای تاریکی درخشید
جوشیدو کوشید
مردی که بنیان ستم زیر وزبر کرد؛
چون جویباری نرم و آرام،
با نگ نوای مهر خیزش در گوشهایم می نشیند:
«کورش منم شاه جهان شاه پیمبر
کورش منم کشور رهان دادگستر
آزاده ای پو یای راه روشنایی
دلبسته ی آیین مهر و پارسایی
در گرم گرم ظلم و تاراج،
در روزگار برده داری،
آنگه که دد خویان خونریز،با سر فرازی
فرزند آدم را به آتش می کشیدند،
مست جنون و شهوت و خون
گوش و زبانش می بریدند،
هر جا که رفتم، هر جا که بودم،
از چهر گیتی ننگ دژ خویی زدودم
من مهر را در سینه ی هستی نشاندم
مهر گیای من در این دنیای تاریک،
از ژرفنای دشمنی ها سر براورد
از آن هزاران بوته ی زرینه رویید
هر بوته گل کرد....
در روزگارانی که هر کشور گشایی،
شهر و دیار مردمان ویرانه میکرد،
روزی که بو تیمار اندوه
در هر سرایی خانه میکرد،
هر جا رسیدم،
ویرانه ها را سر به سر آباد کردم
در سایه ی تد بیر و رایم
گسترده شد گیتی همه در زیر پایم
آشور و ماد و بابل و لیدی سرایم
من رامش و مهر و خرد بنیاد کردم...
در باور من،
انسان نماد راستینی از خدا بود
بر هستی و بر جان خود فرمانروا بود
آزادگی گنجینه ای بس پر بها بود،
پس بندهای برده داری را بریدم
وان بندگان از بند غم آزاد کردم
آنگه به آرام،
هر کس به فرمان خدای خویش خرسند
هر کس به آیین و مرام خویش پابند
من مردمان سوته دل را شاد کردم...
آوای کورش،
آن دلنشین چاووش جانبخش رهایی،
پیک سرور و رو شنایی،
بر بالهای باد شبگرد تا بی کرانها می شتابد
شب سایه های مبهمی پاشیده بر دشت
بر جلگه ی پارس،
روی کهن آرامگاهی ساکت و سرد...
سر می نهم بر سنگهای سرد و خاموش
از بغض سنگینی دل و جانم لبالب
زان سوی تاریکی به ناگاه
با بالهای نور باران،
تندیس کورش، رخ می نماید
اشکم به روی گونه ها می غلتد آرام
فریاد خاموشی درونم می خروشد:
کای برترین آزاده ای ماناترین مرد
اینک تو بنگر،ب
بر روزگار تیره و غمبار انسان!
شاید ندانی سفره ی چرکین دنیا
امروز هم پاتا به سر رنگین ننگ است
شاید ندانی سینه ی گسترده ی خاک،
امروز هم بازیچه ی آشوب و جنگ است ..
حالا نژاد و رنگ حرفی تازه دارد
حالا سر بازار آدم میفروشند
آزادی و آزادگی افسانه گشته
ای برترین آزاده ای ماناترین مرد
ناگه غریو همسرایان شبانه
پژواک فریاد مرا در می رباید
گویی زمین و آسمان سر داده با درد
بر بالهای باد شبگرد، این ناله ی سرد: آخر کجایی روشنایی ...؟!!
آخر کجایی روشنایی ...؟!!
💎
🆔 @maneshparsi
« من بند های برده داری را بریدم
سراینده : هما ارژنگی
در یک غروب کهنه و بی رونق و تار،
در حسرت یک پنجره تا روشنایی،
در جستجوی روزنی سوی رهایی،
در آرزوی فرصت دیدار «انسان»،
زین میکنم من توسن اندیشه ام را هر سو شتابان.....
در زیر چتر آسمان هر جا که پویم
جز درد و اندوه و ستم چیزی به جا نیست
در چار سوی این رباط کهنه گویی
مردی و رادی و وفا فر مانروا نیست,
دژخیم ایام با داس خو ن آلوده ی درنده خویی
در کار بیداد و جنون ترکتازیست
پندار آدم،
پندار ظلم و پیشه اش ویرانه سازیست,
تن خسته از اندیشه های زندگی سوز
در آرزوی دیدن روزی دل افروز
در حسرت دیدار انسان
آنسان که باید، آنسان که شاید،
یکبار دیگر کافور غم از جسم و جانم می تکانم
دل را ز دست نا امیدی می رهانم
پژواک فریادم هوا را میشکافد:
«آخر کجایی روشنایی...!!»
ناگه به یکبار،
از لابلای ابرهای سرد و غمبار،
گل میکند خورشید زر تار
با رنگهای روشن و شاد
در چهره ی پاک ابر مردی امرداد
مردی که از ژرفای تاریکی درخشید
جوشیدو کوشید
مردی که بنیان ستم زیر وزبر کرد؛
چون جویباری نرم و آرام،
با نگ نوای مهر خیزش در گوشهایم می نشیند:
«کورش منم شاه جهان شاه پیمبر
کورش منم کشور رهان دادگستر
آزاده ای پو یای راه روشنایی
دلبسته ی آیین مهر و پارسایی
در گرم گرم ظلم و تاراج،
در روزگار برده داری،
آنگه که دد خویان خونریز،با سر فرازی
فرزند آدم را به آتش می کشیدند،
مست جنون و شهوت و خون
گوش و زبانش می بریدند،
هر جا که رفتم، هر جا که بودم،
از چهر گیتی ننگ دژ خویی زدودم
من مهر را در سینه ی هستی نشاندم
مهر گیای من در این دنیای تاریک،
از ژرفنای دشمنی ها سر براورد
از آن هزاران بوته ی زرینه رویید
هر بوته گل کرد....
در روزگارانی که هر کشور گشایی،
شهر و دیار مردمان ویرانه میکرد،
روزی که بو تیمار اندوه
در هر سرایی خانه میکرد،
هر جا رسیدم،
ویرانه ها را سر به سر آباد کردم
در سایه ی تد بیر و رایم
گسترده شد گیتی همه در زیر پایم
آشور و ماد و بابل و لیدی سرایم
من رامش و مهر و خرد بنیاد کردم...
در باور من،
انسان نماد راستینی از خدا بود
بر هستی و بر جان خود فرمانروا بود
آزادگی گنجینه ای بس پر بها بود،
پس بندهای برده داری را بریدم
وان بندگان از بند غم آزاد کردم
آنگه به آرام،
هر کس به فرمان خدای خویش خرسند
هر کس به آیین و مرام خویش پابند
من مردمان سوته دل را شاد کردم...
آوای کورش،
آن دلنشین چاووش جانبخش رهایی،
پیک سرور و رو شنایی،
بر بالهای باد شبگرد تا بی کرانها می شتابد
شب سایه های مبهمی پاشیده بر دشت
بر جلگه ی پارس،
روی کهن آرامگاهی ساکت و سرد...
سر می نهم بر سنگهای سرد و خاموش
از بغض سنگینی دل و جانم لبالب
زان سوی تاریکی به ناگاه
با بالهای نور باران،
تندیس کورش، رخ می نماید
اشکم به روی گونه ها می غلتد آرام
فریاد خاموشی درونم می خروشد:
کای برترین آزاده ای ماناترین مرد
اینک تو بنگر،ب
بر روزگار تیره و غمبار انسان!
شاید ندانی سفره ی چرکین دنیا
امروز هم پاتا به سر رنگین ننگ است
شاید ندانی سینه ی گسترده ی خاک،
امروز هم بازیچه ی آشوب و جنگ است ..
حالا نژاد و رنگ حرفی تازه دارد
حالا سر بازار آدم میفروشند
آزادی و آزادگی افسانه گشته
ای برترین آزاده ای ماناترین مرد
ناگه غریو همسرایان شبانه
پژواک فریاد مرا در می رباید
گویی زمین و آسمان سر داده با درد
بر بالهای باد شبگرد، این ناله ی سرد: آخر کجایی روشنایی ...؟!!
آخر کجایی روشنایی ...؟!!
💎
🆔 @maneshparsi
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۵ شهریور روز بزرگداشت زکریای رازی و "روز داروسازی"
(زاده ۶ دی ۲۴۳ش در «ری» -- درگذشته سال ۹۳۰م ) دانشمند پزشكی، شيمی، رياضی، نجوم و فلسفه
او از پايان دوران جوانی نيمی از سال را در بغداد و نيم ديگر را در زادگاهش ری، كه به آن دلبستگی فراوان داشت میگذرانيد.
كتاب مهم و معروفش در دانش پزشكی را بهنام منصور سامانی حاكم ری كرد و عنوان «طب منصوری» بر آن گذارد كه نخست در ۱۰ جلد به لاتين و سپس ساير زبانهای اروپايی ترجمه شده است. كتاب مهم ديگر او در پزشكی «الحاوی» عنوان دارد كه بهصورت دائرةالمعارف نوشته شده و همه اطلاعات پزشكی آن زمان در آن گردآوری شده است.
در سده سیزدهم میلادی در اروپا برای ترجمه کتاب الحاوى که سىهزار صفحه است، بيست سال وقت صرف شد.
وی که در بغداد رياست بيمارستان «مقتدری» را برعهده داشت، در طول توقف در ری و بغداد، بيماران و پژوهشگران و دانشجويان پزشكی از سراسر جهان برای درمان و كسب فيض و دريافت پاسخ پرسش هايشان به ديدار او میشتافتند. كشف آبله و آبلهمرغان و مشخص كردن تفاوت آنها از یکدیگر در دانش پزشكی، بهنام او ثبت شده است.
بسياری از واژگانی كه او در علم شيمی بكار برده است جهانی شدهاند از جمله واژه شيمی كه از «كيميا» و الكل كه از «الكحل» گرفته شدهاند، رازی در كتابهای خود بهكار گرفته است.
در دانش شيمی، رازی نخستين دانشمندی بود كه شيمی آلی (ارگانيك) را از شيمی معدنی (غيرارگانيك) جدا ساخت و درباره شيمی و واكنشهای شيميايی چند اثر به زبانی بسيار ساده نوشت كه مهمترين آنها «اسرار» است. او كاشف چند اسيد از جمله اسيد سولفوريك است كه آنها را جهت مخالف بازها قرار داده و واكنشنهای شيميايی را كه به تهيه الكل كه يك باز است منجر ميشود، بهدقت شرح داده است. دويست كار علمی بهنام وی ثبت است و در مقايسه با ساير دانشمندان ايرانی، او را میتوان همتراز ابنسينا خواند.
بسياری از پژوهشگران تاريخ علوم، زادروز رازی را ۲۷ دسامبر اعلام داشتهاند. در اين روز "ششم دیماه" در سال ۱۳۴۳ به مناسبت يازدهمين سده تولد رازی، مراسمی باشكوه در ايران برگزار شد و با اين كه قبلا بسياری از مدارس، بيمارستانها و خيابانها در ايران بهنام رازی نامگذاری شده بود، شمار اين اماكن بهنام او دو برابر شد.
💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#روز_داروسازی
۵ شهریور روز بزرگداشت زکریای رازی و "روز داروسازی"
(زاده ۶ دی ۲۴۳ش در «ری» -- درگذشته سال ۹۳۰م ) دانشمند پزشكی، شيمی، رياضی، نجوم و فلسفه
او از پايان دوران جوانی نيمی از سال را در بغداد و نيم ديگر را در زادگاهش ری، كه به آن دلبستگی فراوان داشت میگذرانيد.
كتاب مهم و معروفش در دانش پزشكی را بهنام منصور سامانی حاكم ری كرد و عنوان «طب منصوری» بر آن گذارد كه نخست در ۱۰ جلد به لاتين و سپس ساير زبانهای اروپايی ترجمه شده است. كتاب مهم ديگر او در پزشكی «الحاوی» عنوان دارد كه بهصورت دائرةالمعارف نوشته شده و همه اطلاعات پزشكی آن زمان در آن گردآوری شده است.
در سده سیزدهم میلادی در اروپا برای ترجمه کتاب الحاوى که سىهزار صفحه است، بيست سال وقت صرف شد.
وی که در بغداد رياست بيمارستان «مقتدری» را برعهده داشت، در طول توقف در ری و بغداد، بيماران و پژوهشگران و دانشجويان پزشكی از سراسر جهان برای درمان و كسب فيض و دريافت پاسخ پرسش هايشان به ديدار او میشتافتند. كشف آبله و آبلهمرغان و مشخص كردن تفاوت آنها از یکدیگر در دانش پزشكی، بهنام او ثبت شده است.
بسياری از واژگانی كه او در علم شيمی بكار برده است جهانی شدهاند از جمله واژه شيمی كه از «كيميا» و الكل كه از «الكحل» گرفته شدهاند، رازی در كتابهای خود بهكار گرفته است.
در دانش شيمی، رازی نخستين دانشمندی بود كه شيمی آلی (ارگانيك) را از شيمی معدنی (غيرارگانيك) جدا ساخت و درباره شيمی و واكنشهای شيميايی چند اثر به زبانی بسيار ساده نوشت كه مهمترين آنها «اسرار» است. او كاشف چند اسيد از جمله اسيد سولفوريك است كه آنها را جهت مخالف بازها قرار داده و واكنشنهای شيميايی را كه به تهيه الكل كه يك باز است منجر ميشود، بهدقت شرح داده است. دويست كار علمی بهنام وی ثبت است و در مقايسه با ساير دانشمندان ايرانی، او را میتوان همتراز ابنسينا خواند.
بسياری از پژوهشگران تاريخ علوم، زادروز رازی را ۲۷ دسامبر اعلام داشتهاند. در اين روز "ششم دیماه" در سال ۱۳۴۳ به مناسبت يازدهمين سده تولد رازی، مراسمی باشكوه در ايران برگزار شد و با اين كه قبلا بسياری از مدارس، بيمارستانها و خيابانها در ايران بهنام رازی نامگذاری شده بود، شمار اين اماكن بهنام او دو برابر شد.
💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#روز_داروسازی
Telegram
attach 📎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔹جشن خنکی هوا در نخستین روز شهریور اورمزد روز که هوای گرم تابستان رو به خنکی میرود برگزار میشود در ایران باستان در این روز جشن برگزار میشده است.
🔹ایرانیان از دیرباز برای شادی در هر مناسبت، جشنهایی برگزار میکنند و به بهانه جشن با پایکوبی و شادی به سپاسگزاری آفریده های نیک پروردگار و همچنین فرارسیدن هر یک از فصلها میپرداختند و بدین صورت اهورامزدا را سپاس میگفتند.
🔹یکی از این جشنها که در آغاز شهریور ماه ، بزرگ داشته میشد جشن فراموش شده است که از آن به عنوان جشن خنک شدن هوا یاد میشود و احترام به همه جلوه های طبیعت و آسیب نرساندن به گیاهان و حیوانات و طبیعت، پاسداری از محیط زیست و پاکیزه نگهداشتن آن و برپایی آتش قسمتی از این جشن بوده،ایرانیان در کنار هم گرد آمده،آتشی برپا میکردند و با برگزاری نیایش آغاز خنک شدن هوا را با برگزاری جشن و خوشی میگذراندند و با شادی و سرور و پایکوبی به ستایش اهورامزدا میپرداختند.
💎
🆔 @maneshparsi