Telegram Web Link
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
باز كن پنجره را
تو اگر باز كني پنجره را
من نشان خواهم داد
به تو زيبايي را ..
باز كن پنجره را
من تو را خواهم برد
به سرِ رودِ خروشانِ حيات
آب اين رود به سرچشمه نمي گردد باز
بهتر آنست كه غفلت نكنيم از آغاز
باز كن پنجره را
صبح دميد ...

حمید مصدق
ای عزیز ! دعا و درخواستت پیوسته جز این نباشد که خداوند نوری قرارت دهد!


#ابن_عربی
#فتوحات_مکیه
حواست به آرامشت باشه؛ مسئولیت نگهداشتنش با خود توست!

خودِ خودت...
باوری خطرناک و رایج

یکی از خطرناک‌ترین باورهای رایج در فرهنگ ما این است که: اگر ازدواج‌تان مسئله و مشکل دارد ، صاحب فرزند شدن مشکلات را حل می‌کند!

آلبرت الیس (یکی از بزرگترین روان‌شناسان و روان‌درمانگران قرن گذشته) در این‌باره در کتاب "راهنمای ازدواج موفق" می‌نویسد :

تنها زمانی وجود فرزند می تواند موجب افزایش نشاط فضای خانواده شود که :

زن و شوهر رابطه دلچسب و نشاط آوری داشته باشند.

زن و شوهر از بلوغ روانی بیش از حد متوسط زنان و مردان جامعه خود برخوردار باشند.

زن شوهر علاوه بر آن که باید اشتیاق زیادی به داشتن فرزند داشته باشند، باید مشتاق آن باشند که فرزندی تربیت کنند که بتواند در نیمۀ اول قرن حاضر به عنوان فردی موفق عمل کند. و بدانند که این کار نیاز به مطالعه و شرکت فراوان در کلاس های آموزشی در زمینۀ مربوط به تربیت فرزند دارد.

لذا صرفا فرزند آوری نه تنها نشاط را به خانواده دونفره مشکل دار تزریق نمی کند بلکه مشکلی به مشکلات می افزاید ضمن آنکه همان فرزند و فرزندان نه تنها در یک خانواده بی در و پیکر ، باری به هر جهت بزرگ می شوند بلکه اگر هم باری بر روی دوش خانواده و جامعه نگذارند باری هم از روی دوش جامعه و خانواده بر نخواهند داشت .

‌وبالعکس چنانچه فرزندی در یک خانواده با روابط دلچسب متولد شده و رشد کند. هم در بقا و استحکام خانواده سهم بزرگی خواهد داشت و هم برای خود و‌ جامعه نقشی در خور خواهد داشت.

ح-درویشی ✍️

http://www.tg-me.com/darvishane49
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌸              🌸                 
🪴    🌸     🪴    🌸     1403/3/25
         🪴             🪴   

           ســـ🥰ــــلام

آدیـنـه بـهـاری تـون بـا طـراوت 🌸🍃

جمعه تون سرشاراز زیـبـایی🌸🍃

و اتفاقهای خوب و دلنشین🌸🍃

امــیـدوارم تنـتون سـالـم🌸🍃

زندگی تون پـر بـرکت و 🌸🍃

شادی مهمون همیشگیِ 🌸🍃

دلهای مهربونتون باشه🌸🍃



@funnypink
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«آلن مور» (Alan Moore) یکی از مشهورترین و محبوب‌ترین خالقان کمیک‌بوک در دنیاست که کارنامه پرباری از خود به جا گذاشته است.

آلن مور اغلب با یکی از انقلابی‌ترین و تأثیرگذارترین کمیک‌های دهه ۸۰ میلادی یعنی V For Vendetta شناخته می‌شود. کمیک V For Vendetta داستان یک پادآرمان‌شهر را به تصویر می‌کشد که تحت تسلط یک دولت کنترل‌کننده قرار گرفته است.

او در سال ۱۹۸۶ موفق شد کمیک «نگهبانان» (Watchmen) را منتشر کند که به‌نظر بسیاری از منتقدین، برترین کمیک تاریخ است. هم‌چنین یکی از بزرگ‌ترین خدمت‌های مور به جامعه‌ کمیک‌، خلق شخصیت «جان کنستانتین» (John Constantine) است که تا کنون در فیلم‌ها و انیمیشن‌های زیادی وارد شده است.


«داستان‌گرد»
@sahandiranmehr
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بچه که بودم یه بار بابام با عموم تو خونه ما بحث‌شون شد درحدی که همسایه‌ها اومدن تو کوچه و میخواستن زنگ بزنن پلیس بیاد.
عموم رفت و دو سه روز بعد زن عموم زنگ زد به مامانم و بدون اینکه کلمه‌ای راجع به دعوا حرف بزنه گفت عصر هستین یه سر بیاییم اونجا؟
مامانم هم گفت آره و باز بابام داغ کرد و گفت بیخود کردن و فلان ولی مامانم گفت من مهمون رو از خونه‌ام بیرون نمی‌کنم. خلاصه اومدن و یادمه زمستون هم بود، زن عموم کیک درست کرده بود و اومدن نشستن و تا نیم ساعت فقط زن عموم و مامانم حرف میزدن از بافتنی و طرز تهیه کیک و مدرسه و ...
بابام و عموم هیچی نمی‌گفتن فقط تلویزیون نگاه می‌کردن. زن عموم میل بافتنی و کاموا رو از کیفش درآورد و ما هم دیگه کم‌کم از اتاق دراومدیم بیرون. همچنان بین بابام و عموم سکوت برقرار بود. دیگه یک ساعت که گذشت مامانم گفت شام بمونید و زن عموم هم قبول کرد ولی عموم قبول نمی‌کرد.
ما هم گیر دادیم که بمونید و خلاصه تو تعارف‌ها مامانم پاشد برنج و خیس کرد و کاهو رو درآورد بیرون و به بابام گفت برو کباب بگیر. خلاصه با بابام و عموم رفتیم دنبال بچه‌ها که خونه بودن از اونور هم رفتیم کباب گرفتیم، موقع کباب خریدن عموم هم پیاده شد و رفت با بابام حرف زدن، کباب و گرفتیم بابام هم بستنی سنتی خرید و برگشتیم خونه و شام همگی کنار هم بودیم و یادمه بعد شام صدای خنده بابام و عموم خونه رو برداشته بود.
این خاطره خیلی تو ذهن من پر رنگه. اهمیت رواداری و گذشت و حفظ رابطه‌هایی که ارزشمنده، تو هر رابطه‌ای اختلاف و درگیری به وجود میاد و نقش اطرافیان هم خیلی خیلی مهمه. من از زن عموم و مادرم رواداری و حفظ رابطه رو یاد گرفتم که چقدر ساده بدون اینکه دامن بزنن به دعوای شوهرهاشون تونستن این قضیه رو جمع کنند و همون عموم چه در زمان مریضی بابام چه بعد فوتش، یک لحظه ما رو تنها نذاشته و حواسش به ما بوده، شاید اگه همون دعوا می‌موند و کهنه می‌‌شد، اگه اختلاف‌ها شدیدتر می‌شد اتفاق‌های بدتری می‌افتاد.
امروز هر چی اطرافم رو نگاه میکنم کافیه آدما یه اشتباه بکنن، سریع حذف میشن، آدم‌ها تنها شدن، هیچ‌کس تحمل شنیدن حرف مخالف رو نداره، همه میخوان به هم حمله کنن.
ما خیلی چیزها به دست آوردیم ولی خیلی چیزها هم از دست دادیم.
کاش روی تاب‌آوری و پذیرش آدم‌ها با هر عقیده و مسلکی که هستن بیشتر کار کنیم!
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شکر گزاری پلی ست برای گذر از احساسات منفی ؛

به سوی درک ودریافت لطف ومهربانی خدا...🌸🌸🌸

روز تون شاد🌸🌸🌸
مراقبه کنید ، یا حس خوب در خود ایجاد کنید:

🌸🍃مراقبه: فرایندی برای خالی کردن و آرام کردن ذهن با تمرکز بر فکر، مکان، کلمات، رنگ یا شیء مشخص است.

🌸🍃 برای انجام مراقبه، در مکانی راحت بنشینید (زانو زده یا دراز بکشید) و دعا کنید یا به چیزی مشخص فکر کنید. ممکن است این کار بیش از ده دقیقه طول بکشد، اشکالی ندارد ،برای خود وقت بگذارید!

🌸🍃می توانید در طول مراقبه بنشینید یا دراز بکشید، اما برای تمرکز بهتر ذهن و روح، همیشه چشم هایتان را ببندید.

🌸🍃طبیعتا در طی مراقبه، افکاری ناخواسته به ذهنتان هجوم بیاورند. سعی کنید تا حد ممکن، آن ها را نادیده گرفته و بر یک موضوع مشخص تمرکز کنید.

🌸🍃از تصویر سازی برای خالی کردن ذهن استفاده کنید. مکانی واقعی یا خیالی را تصور کنید که در آن احساس آرامش می کنید. (مثل قدم زدن روی ماسه های نرم لب دریا ) به بودن در این مکان تمرکز کرده و به جزئیات ظاهری آن و احساسی که در آن جا دارید فکر کنید.

🌸🍃می توانید برای هر مدت که بخواهید مراقبه را انجام دهید؛ اما ثابت شده است که استراحت، حداقل به مدت ده دقیقه پس از آنکه ذهنتان را خالی کرده اید، برای کاهش سطح اضطراب و افزایش تمرکز کمک می کند.

🌸🍃گوش دادن به موسیقی آرامش بخش یا عبارات مثبت آهنگ ها (مانند: من حس می کنم اتفاقی خوب قرار است رخ دهد. حس می کنم اتفاقی خوب در راه است) به تمرکز بهتر کمک می کند.

🌸🍃هر کاری که فکر می کنید به آرامش شدن ذهن بیشتر کمک می کند، انجام دهید.

🌸🍃ثابت شده است که مراقبه علاوه بر آرام کردن ذهن، مزایایی نیز برای سلامتی دارد؛ از جمله کاهش فشار خون، سطح کلسترول و قند خون.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هر آشوبی آشوب نیست، در پس آن شاید نظمی نهفته...
دکتر برنی سیگل می‌نویسد:

اگر من به بیمارانم بگویم که سطح خون گلوبین‌های ایمنی خود را بالا ببرند، هیچ یک نمی‌دانند چگونه باید این کار را انجام دهند اما اگر به آنها یاد بدهیم که خود و دیگران را دوست بدارند، در حقیقت بطور ناخودآگاه همین تغییرات در بدن آنها رخ خواهد داد.»
هنگامی که فرد ابراز محبت می‌کند، سیستم ایمنی بدن او این قدرت را پیدا می کند که در برابر بیماری بایستد

محبت، محل عبور موادشیمیایی مغز را تغییر می‌دهد و این امر بر مقاومت بدن تأثیرگذار است!
پنجاه و هشت سال علیه بدن

از مکتب و مدرسه تا دانشگاه و در هر منبر و محفلی به من گفته می‌شد که این بدن تو مانع تعالی توست، باید که تن را به کناری اندازی و به پروردن جان پردازی. دورۀ کارشناسی در هر کلاسی که می‌نشستم از کلاس بوستان سعدی و مرصاد العباد بگیر تا عطار و مولانا و حافظ، همه جا سخن از انکار بدن می‌شنیدم و از فروکوفتن بر سر تن. سعدی بدن را «خر» تعبیر می‌نمود و روح را عیسای سوار بر تن. و می‌فرمود:
همی میردت عیسی از لاغری
تو در بند آنی که خر پروری

و باز می‌فرمود:
مپرور تن ار مرد رای و هشی
که او را چو می‌پروری می‌کشی
و حافظ می فرمود : «که در سراچۀ ترکیب تخته‌بند تنم»
و مولانا که می‌گفت: «کیست بیگانه تن خاکی تو»

و ابوسعید  پایش را  می‌بست به چرخ چاه و  تا صبح در چاه سرازیر می‌شد تا جسمش را رام کند؛ صاحب کشف و شهود می‌گفت که در تخریب بدن بکوش تا روحت به پرواز درآید.
تأثیر این تعالیم بر من جوان با جنگ و نیاز مبرم جنگ به بدن همراه می‌شد؛ بدن در جنگ کمترین هدیۀ ما بود به آرمانها.
تا امروز این «بدن» در زندگی من بار سنگین و ناهمواری بوده بر دوش روح. انگار دشمن بزرگ من با من بوده، و در من بوده و خود خود من بوده.
چندی پیش دیدم دخترم با ترازوی دیجیتال آشپزخانه، جو پرک شده وزن می‌کند و در اینترنت دنبال میزان کالری یک عدد خرما می‌چرخد؛ برنامۀ غذایی او بر اساس میزان کالری برای مراقبتهای علمی از بدنش مرا به فکر فرو برد. ابیاتِ ادبیاتِ ضدِ بدن، پیش چشمم رژه می‌رفتند. پارۀ تن من برای کالری روزانۀ بدنش برنامۀ دقیقی دارد، برای خور و خواب، پوشش و آرایش و ورزش؛ او همۀ امورات زندگی را با احترام به بدنش تنظیم می‌کند. می‌گوید مهمترین سرمایۀ من همین بدن است که سرمایه‌های دیگر را می‌سازد پس باید اصل سرمایه را با دقت و قدرت مراقبت کنم.
این روزها که من پنجاه و هشت ساله‌ام «بدن» برای خودش تاریخ دارد، تاریخ ادبیاتش را می‌نویسند، حقوق مدنی و فردی دارد، هر بخشی از آن یک رشتۀ تخصصی دارد. کسی بدن را کلوخ و خر و قفس نمی‌داند. کسانی می‌گویند تن پروری خصلت جهان مادیگرای مدرن است و معنویت فراموش شده. می‌پرسم آیا آنها که روح را می‌پروردند زندگانی نیک داشتند یا اینان که تن می‌پرورند؛ این تفکیک بدن و جان با همۀ شهرتش محل سؤال است. این تأملات ادامه داشت تا رسیدم به این بیت صائب تبریزی که
  تن‌پرستی می‌کنم چندان که جــان فـربه شود
  جان چو فربه گشت دست از جسم لاغر می‌کشم

این صدا برایم تازگی داشت و در تاریخ فرهنگ خودم به ندرت چنین صدایی شنیده‌ام. مدتی بعد به این سخن صائب رسیدم:
      تن خاکی که به معماری آن مشغولم
      لب بامی است که از بهر تماشا دارم

و چندی بعد که این بیت را یافتم:
      دست تعمیر از تن خاکی چسان کوته کنم
      وصل آن جان جهان از تن به دست آمد مرا

باری امروز من پنجاه و هشت ساله شدم، پنجاه و هشت سال به بدنم بدهکارم. به این چه بگویم (به همین چیزی که افلاطونیان می‌گویند قفسِ تن! کلوخ بدن! گورِ تن) بدهکارم به این وجودی که من و هویت من و تمام مصائب من را در این نیم قرن بر دوش کشیده‌ یک زندگی پنجاه و هشت ساله بدهکارم، اگر قفس است منم، اگر گور است خود من است؛ اگر ظلمت است خود منم؛ همین بدنم.  و جز این نه بوده و نیستم. بیش از این نمی‌توان انکار خود کرد.

محمود فتوحی رودمعجنی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
2024/11/16 07:17:40
Back to Top
HTML Embed Code: