باید پذیرفت که حقیقت نهان زندگی در این موضوع خلاصه میشود: چیزی به عنوان رهایی از اضطراب وجود ندارد؛ باید اضطراب چیزی را در دل داشت. بخشی از طبیعت ما انسانهاست که همیشه به چیزی اهمیت بدهیم و در نتیجه دغدغهای داشته باشیم. پس سؤال بنیادی اکنون این خواهد بود که دغدغهٔ چه چیز را باید داشت؟
کتاب حاضر، اثری بهتبرانگیز است؛ منسون، با بیانی روان و سبکی ماهرانه مفاهیم پیچیده را، با روایت نمونههایی متفاوتی از زندگی واقعی افراد گوناگون به شما منتقل میکند. او، زندگی خودش را نیز در جریان پرجوش و خروش کتاب وارد کرده و همین باعث میشود که شما با کتاب احساس نزدیکی کنید.
کتاب حاضر، اثری بهتبرانگیز است؛ منسون، با بیانی روان و سبکی ماهرانه مفاهیم پیچیده را، با روایت نمونههایی متفاوتی از زندگی واقعی افراد گوناگون به شما منتقل میکند. او، زندگی خودش را نیز در جریان پرجوش و خروش کتاب وارد کرده و همین باعث میشود که شما با کتاب احساس نزدیکی کنید.
در بخشی از متن هنر ظریف رهایی از دغدغهها میخوانیم:
من اگر میتوانستم ابرقهرمانی ابداع کنم، یکی به اسم «پاندای مأیوس کننده» ابداع میکردم. او چشمبندی مسخره میداشت و پیراهنی (با حرف T بزرگ روی آن) میپوشید که برای شکم پاندایی بزرگش زیادی کوچک بود. قدرتش هم این میبود که به مردم حقایق تلخی را دربارهی خودشان بگوید؛ حقایقی که نیاز دارند بشنوند، ولی حاضر به پذیرشش نیستند.
این ابرقهرمان من همچون فروشندهی انجیل، خانهبهخانه میرفت و زنگ درها را میزد و چیزهایی میگفت؛ مثل «البته درآمد زیاد باعث خوشحالیت میشه؛ ولی باعث نمیشه که بچههات دوستت داشته باشن» یا «اگه از خودت پرسیدی که به زنت اعتماد داری یا نه، در این صورت احتمالاً اعتماد نداری» یا «چیزی که بهعنوان دوستی تصور میکنی، فقط تلاشهای بیوقفهت برای تحتتأثیر قراردادن مردمه.» بعد به صاحبخانه روزخوش میگفت و بهسمت خانهی بعدی به راه میافتاد.
فوقالعاده میشد و آزار دهنده و غمانگیز و روحیهبخش و ضروری. هرچه باشد، مهمترین واقعیتها در زندگی، اغلبْ آنهایی هستند که شنیدنشان ناخوشایندتر از همه است.
پاندای مأیوس کننده قهرمانی میبود که هیچیک از ما خواهانش نبود؛ اما همگی نیازمندش بودیم. مثل سبزیجات بود، وسط غذاهای ناسالم و پر از هلههولهی ذهنی ما. باوجوداینکه احساس بدتری به ما میداد، باعث بهترشدن زندگیمان میشد. با ویرانکردنمان ما را قویتر میساخت، و با نشان دادن تاریکی، آیندهمان را روشنتر میکرد. گوش دادن به او همچون تماشا کردن فیلمی بود که در پایان آن، قهرمان فیلم میمیرد: دوستش خواهید داشت؛ با وجود اینکه احساس افتضاحی به شما میدهد، چون از واقعیت سخن میگوید.
من اگر میتوانستم ابرقهرمانی ابداع کنم، یکی به اسم «پاندای مأیوس کننده» ابداع میکردم. او چشمبندی مسخره میداشت و پیراهنی (با حرف T بزرگ روی آن) میپوشید که برای شکم پاندایی بزرگش زیادی کوچک بود. قدرتش هم این میبود که به مردم حقایق تلخی را دربارهی خودشان بگوید؛ حقایقی که نیاز دارند بشنوند، ولی حاضر به پذیرشش نیستند.
این ابرقهرمان من همچون فروشندهی انجیل، خانهبهخانه میرفت و زنگ درها را میزد و چیزهایی میگفت؛ مثل «البته درآمد زیاد باعث خوشحالیت میشه؛ ولی باعث نمیشه که بچههات دوستت داشته باشن» یا «اگه از خودت پرسیدی که به زنت اعتماد داری یا نه، در این صورت احتمالاً اعتماد نداری» یا «چیزی که بهعنوان دوستی تصور میکنی، فقط تلاشهای بیوقفهت برای تحتتأثیر قراردادن مردمه.» بعد به صاحبخانه روزخوش میگفت و بهسمت خانهی بعدی به راه میافتاد.
فوقالعاده میشد و آزار دهنده و غمانگیز و روحیهبخش و ضروری. هرچه باشد، مهمترین واقعیتها در زندگی، اغلبْ آنهایی هستند که شنیدنشان ناخوشایندتر از همه است.
پاندای مأیوس کننده قهرمانی میبود که هیچیک از ما خواهانش نبود؛ اما همگی نیازمندش بودیم. مثل سبزیجات بود، وسط غذاهای ناسالم و پر از هلههولهی ذهنی ما. باوجوداینکه احساس بدتری به ما میداد، باعث بهترشدن زندگیمان میشد. با ویرانکردنمان ما را قویتر میساخت، و با نشان دادن تاریکی، آیندهمان را روشنتر میکرد. گوش دادن به او همچون تماشا کردن فیلمی بود که در پایان آن، قهرمان فیلم میمیرد: دوستش خواهید داشت؛ با وجود اینکه احساس افتضاحی به شما میدهد، چون از واقعیت سخن میگوید.
هنر ظریف رهایی از دغدغهها راهنمایی بهسمت تعالی نیست! ممکن هم نیست باشد؛ چون تعالی فقط توهمی در ذهنهای ماست؛ مقصدی است خیالی که خودمان را وادار به یافتن آن میکنیم. در عوض، این کتاب رنجهای شما را به ابزار، زخمهایتان را به قدرت، و مشکلاتتان را به مشکلاتی معمولیتر تبدیل می کند. این پیشرفتی واقعی است.
این کتاب را به چشم راهنمایی برای رنجهایتان بنگرید؛ راهنمایی برای چگونگی رنج کشیدن آسانتر و معنیدارتر. این کتابی است دربارهی برداشتن قدمهای سبکتر با وجود بارهای سنگین روی دوشتان، درباره آرامش بیشتر در برابر بزرگترین ترسهایتان و خندیدن به اشکهایتان در همان حالی که از چشمتان سرازیر است.
هنر ظریف رهایی از دغدغهها به شما یاد نمیدهد چطور به دست بیاورید یا بیندوزید، بلکه یاد میدهد چطور ببازید و رها کنید. به شما یاد میدهد چطور سیاههای از زندگیتان بسازید و همه چیز جز مهمترینها را خط بزنید!
این کتاب را به چشم راهنمایی برای رنجهایتان بنگرید؛ راهنمایی برای چگونگی رنج کشیدن آسانتر و معنیدارتر. این کتابی است دربارهی برداشتن قدمهای سبکتر با وجود بارهای سنگین روی دوشتان، درباره آرامش بیشتر در برابر بزرگترین ترسهایتان و خندیدن به اشکهایتان در همان حالی که از چشمتان سرازیر است.
هنر ظریف رهایی از دغدغهها به شما یاد نمیدهد چطور به دست بیاورید یا بیندوزید، بلکه یاد میدهد چطور ببازید و رها کنید. به شما یاد میدهد چطور سیاههای از زندگیتان بسازید و همه چیز جز مهمترینها را خط بزنید!
روز جهانی مبارزه با کار کودکان (World Day Against Child Labour) روزی است که برای افزایش آگاهی و فعالیت در زمینه جلوگیری از کار کودکان، از سوی سازمان بینالمللی کار (ILO) پیشنهاد شدهاست.
این پیشنهاد نخستین بار در سال ۲۰۰۲ و پس از تصویب کنوانسیون شماره ۱۳۸ ILO درباره حداقل سن برای استخدام و کنوانسیون شماره ۱۸۲ ILO درباره بدترین شکلهای کار کودکان صورت گرفت.
روز جهانی مبارزه با کار کودکان هر ساله در ۱۲ ژوئن (۲۲ خرداد) برگذار میشود و هدف آن تقویت جنبش جهانی بر ضد کار کودکان است
این پیشنهاد نخستین بار در سال ۲۰۰۲ و پس از تصویب کنوانسیون شماره ۱۳۸ ILO درباره حداقل سن برای استخدام و کنوانسیون شماره ۱۸۲ ILO درباره بدترین شکلهای کار کودکان صورت گرفت.
روز جهانی مبارزه با کار کودکان هر ساله در ۱۲ ژوئن (۲۲ خرداد) برگذار میشود و هدف آن تقویت جنبش جهانی بر ضد کار کودکان است
❌۱۵ درصد از کودکان ایران «کودک کار» هستند!!!
مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی به آسیبشناسی نظارت مؤثر بر عدم استفاده از کودکان برای کار پرداخته است.
بر اساس این گزارش ۱۵ درصد از کودکان کشور «کودک کار» هستند و «حدود ۱۰ درصد از کودکان کار» به مدرسه نمیروند.
مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی به آسیبشناسی نظارت مؤثر بر عدم استفاده از کودکان برای کار پرداخته است.
بر اساس این گزارش ۱۵ درصد از کودکان کشور «کودک کار» هستند و «حدود ۱۰ درصد از کودکان کار» به مدرسه نمیروند.
منظور از کار کودک درگیر کردن ایشان در فعالیتهای اقتصادی است که مانع تحصیل، آموزش و برخورداری آنان از امکانات اولیهی رشد فردی و اجتماعیشان میشود و با آسیب و بهرهکشی همراه است.
بنابراین شرکت کودکان در فعالیتهایی که به منظور کسب مهارت، نگرش و تجربه است و بر سلامت و رشد شخصیتی و تحصیل آنان تاثیر منفی نمیگذارد، کار کودک تلقی نمیشود.
بنابراین شرکت کودکان در فعالیتهایی که به منظور کسب مهارت، نگرش و تجربه است و بر سلامت و رشد شخصیتی و تحصیل آنان تاثیر منفی نمیگذارد، کار کودک تلقی نمیشود.
Forwarded from مهارتهای زندگی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مکث رو تمرین کنیم!
Forwarded from مدرسه توسعه
به حیوانات خیابان غذا بدیم؟
#الهه_هدایتی
حیوانات متوجه شدن که بسیاری از مردم با آنها مهربان هستن و براشون غذا میریزن. آدمهایی هستن که در پارکها و کوچه و خیابان به طور مداوم تعدادی گربه را عادت دادن که اطرافشون پرسه بزنن. این کارها به دلایل زیر درست نیستن:
۱. تمام حیوانات به صورت غریزی بلدن غذا پیدا کنن و شکار کنن.
۲. وقتی مثلا به گربهی تو خیابون غذای خشک میدید، اون گربه دیگه غذای تر نمیخوره، با اینکار به مرگش کمک میکنید.
۳. حیوانات برعکس آدما، اگه غذا نداشته باشن زاد و ولد نمیکنن. وقتی بهشون غذا میدید مرتب بچه میارن، این میشه که تعداد گربههای شهر تهران تو ۱۰ سال اخیر، دهها برابر شده.
۴. وقتی اکوسیستم رو با غذا دادن دستکاری میکنید، جمعیت حيوانات بیشتر میشه، حالا غذای بیشتری لازم دارن پس میرن سراغ گونههای دیگه.
۵. ارزش یه سری حیوانات بیشتره، مثل یوز ایرانی، گور، پلنگ و.... شما با غذا دادن به سگها به منقرض شدن گونههای با ارزش جانوری کمک میکنید.
۶. همیشه در طبیعت انتخاب طبیعی یا natural selection وجود داره. حیوونی که نتونه غذا پیدا کنه یا مریض باشه، محکوم به مرگه. ضعیفها از بین میرن تا ژن قوی نسل رو ادامه بده.
۷. خیلی وقتا دیده میشه بچه گربهها رو میبرن دامپزشکی چون مریضن، غافل از این که مامانش اونو ول کرده تا بمیره، چرا؟ چون میخواد نسلش قویتر بشه.
۸. نکته انحرافی: یکی از دلایل افزایش animal lover ها، کاسبهاییه که در لباس دامپزشک از احساسات شما سواستفاده میکنن تا جیبتون رو خالی کنن!
مورد بعدی، پیمانکارای شهرداری هستن که به ازای تحویل هر لاشه سگ از شهرداری پول میگیرن، منطقیه که شما رو تحریک کنن تا به سگا غذا بدید تا تعداد بیشتری سگ رو معدوم کنن و از شهرداری پول بیشتری بگیرن!
۹. غذا دادن به حيوانات خارج از خانه، صرفا در مورد گونههای در خطر به انقراض و زیرنظر محیط بانی باید صورت بگیره.
۱۰. وقتی در زمستان به حیوانات مهاجر مخصوصا پرنده ها غذا بدیم، اونا دیگه به سرزمینشون برنمیگردن و این برای محیط زیست واقعا مخربه. جدی بگیریم.
۱۱. اهلی کردن حیوانات (غذا دادن به اونا) مسؤلیت سرپرستی ما رو به همراه داره. امروز غذا بهشون میدیم، فردا که ما نیستیم باید چی کار کنن؟؟
۱۲. بعضی حیوانات مثل سگسانان (گرگ، سگ و.. ) یا گربه سانان، سیستم گوارشیای دارند که سیر شدن رو دیرتر میفهمه یا اصلا نمیفهمه. مازاد بر نیازشون وقتی بخورن، دیگه اون سیستم جوابگو نیست و تخم پرندههای کمیاب، خود حیوانات کمیاب و ..، رو از بین میبرن.
۱۳. بیماریهای مشترک شناخته شده میان انسان و حیوان، بی شمارند.
چه رسد به ناشناختهها. پس به خودمون و انسانهای دیگه با تولید بیشتر این بیماری صدمه نزنیم.
۱۴. توی سیستم تکاملی داروین موجود قویتر با زادولد و بقا میتونه نسل بهتری بسازه. وقتی با غذا دادن به گربه های خیابانی باعث شیم گربه های ضعیف، کور، ناسالم ازدیاد پیدا کنن باعث از بین رفتن اون چرخه هستیم.
۱۵. یادمون نره که خیلی از کارهایی که با حیوانات میکنیم به خاطر تنهایی خودمونه. سعی کنیم با انسانهای سالم ارتباط بگیریم و حیوانات که آزاد و سالم هستن رو رها کنیم تا اونا که هیچ نیازی به ما ندارن، به حیات طبیعی زندگی و مرگ و رشد و تولید مثل داشته باشن...
۱۶. حشرات، قارچها، جلبکها و ..، هم توی چرخه ی حیات نقش دارند. زیاد شدن گونههای های جانوری مثل سگ، مستقیما از بین برنده ی این موجودات است.
۱۷. هیچ حیوانی طوری آفریده نشده که نياز به لباس، جوراب یا کفش داشته باشه. حیوانات رو جایی نبریم که مجبور بشیم لباس بهشون بپوشونیم. این کار اخلاقی نیست.
۱۸. تماشای سیرک حیوانات، نگهداری ماهی در آکواریوم و پرنده در قفس، هر حیوانی در آپارتمان یعنی خروج این موجود از هدف آفرینش اون حیوان. هر موجود زنده ای نیاز به زندگی، تولید مثل داشتن جفت و همنوع و غذای سالم داره. آوردن این ها به خونه و نزدیکی به شوینده و سیگار و هزار چیز شیمیایی دیگه، اخلاقی نیست.
۱۹. تنها موجوداتی که نياز به کمک دارن، گونههای در معرض انقراضند. این وظیفه انسان شهروند نیست. میدونم که دولت در تخریب فعالتره تا حمایت. پس بهتره ما شهروند خوبی باشیم و فقط بهشون آسیبی نزنیم. اگر انجمن فعال میشناسیم از نزدیک کمک مالی و ... کنیم.
۲۰. این خیلی مهمه به کودکان رفتار مناسب رو بیاموزیم. که نسل بهتری داشته باشیم و محیط زیست سالم.
کشور ما در نقطهای از زمین واقع شده که خشک و کمبارانه. این موضوع رو جدی بگیریم. منبع آب موجودات زنده، هرجا هست رو آلوده نکنیم.
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
#الهه_هدایتی
حیوانات متوجه شدن که بسیاری از مردم با آنها مهربان هستن و براشون غذا میریزن. آدمهایی هستن که در پارکها و کوچه و خیابان به طور مداوم تعدادی گربه را عادت دادن که اطرافشون پرسه بزنن. این کارها به دلایل زیر درست نیستن:
۱. تمام حیوانات به صورت غریزی بلدن غذا پیدا کنن و شکار کنن.
۲. وقتی مثلا به گربهی تو خیابون غذای خشک میدید، اون گربه دیگه غذای تر نمیخوره، با اینکار به مرگش کمک میکنید.
۳. حیوانات برعکس آدما، اگه غذا نداشته باشن زاد و ولد نمیکنن. وقتی بهشون غذا میدید مرتب بچه میارن، این میشه که تعداد گربههای شهر تهران تو ۱۰ سال اخیر، دهها برابر شده.
۴. وقتی اکوسیستم رو با غذا دادن دستکاری میکنید، جمعیت حيوانات بیشتر میشه، حالا غذای بیشتری لازم دارن پس میرن سراغ گونههای دیگه.
۵. ارزش یه سری حیوانات بیشتره، مثل یوز ایرانی، گور، پلنگ و.... شما با غذا دادن به سگها به منقرض شدن گونههای با ارزش جانوری کمک میکنید.
۶. همیشه در طبیعت انتخاب طبیعی یا natural selection وجود داره. حیوونی که نتونه غذا پیدا کنه یا مریض باشه، محکوم به مرگه. ضعیفها از بین میرن تا ژن قوی نسل رو ادامه بده.
۷. خیلی وقتا دیده میشه بچه گربهها رو میبرن دامپزشکی چون مریضن، غافل از این که مامانش اونو ول کرده تا بمیره، چرا؟ چون میخواد نسلش قویتر بشه.
۸. نکته انحرافی: یکی از دلایل افزایش animal lover ها، کاسبهاییه که در لباس دامپزشک از احساسات شما سواستفاده میکنن تا جیبتون رو خالی کنن!
مورد بعدی، پیمانکارای شهرداری هستن که به ازای تحویل هر لاشه سگ از شهرداری پول میگیرن، منطقیه که شما رو تحریک کنن تا به سگا غذا بدید تا تعداد بیشتری سگ رو معدوم کنن و از شهرداری پول بیشتری بگیرن!
۹. غذا دادن به حيوانات خارج از خانه، صرفا در مورد گونههای در خطر به انقراض و زیرنظر محیط بانی باید صورت بگیره.
۱۰. وقتی در زمستان به حیوانات مهاجر مخصوصا پرنده ها غذا بدیم، اونا دیگه به سرزمینشون برنمیگردن و این برای محیط زیست واقعا مخربه. جدی بگیریم.
۱۱. اهلی کردن حیوانات (غذا دادن به اونا) مسؤلیت سرپرستی ما رو به همراه داره. امروز غذا بهشون میدیم، فردا که ما نیستیم باید چی کار کنن؟؟
۱۲. بعضی حیوانات مثل سگسانان (گرگ، سگ و.. ) یا گربه سانان، سیستم گوارشیای دارند که سیر شدن رو دیرتر میفهمه یا اصلا نمیفهمه. مازاد بر نیازشون وقتی بخورن، دیگه اون سیستم جوابگو نیست و تخم پرندههای کمیاب، خود حیوانات کمیاب و ..، رو از بین میبرن.
۱۳. بیماریهای مشترک شناخته شده میان انسان و حیوان، بی شمارند.
چه رسد به ناشناختهها. پس به خودمون و انسانهای دیگه با تولید بیشتر این بیماری صدمه نزنیم.
۱۴. توی سیستم تکاملی داروین موجود قویتر با زادولد و بقا میتونه نسل بهتری بسازه. وقتی با غذا دادن به گربه های خیابانی باعث شیم گربه های ضعیف، کور، ناسالم ازدیاد پیدا کنن باعث از بین رفتن اون چرخه هستیم.
۱۵. یادمون نره که خیلی از کارهایی که با حیوانات میکنیم به خاطر تنهایی خودمونه. سعی کنیم با انسانهای سالم ارتباط بگیریم و حیوانات که آزاد و سالم هستن رو رها کنیم تا اونا که هیچ نیازی به ما ندارن، به حیات طبیعی زندگی و مرگ و رشد و تولید مثل داشته باشن...
۱۶. حشرات، قارچها، جلبکها و ..، هم توی چرخه ی حیات نقش دارند. زیاد شدن گونههای های جانوری مثل سگ، مستقیما از بین برنده ی این موجودات است.
۱۷. هیچ حیوانی طوری آفریده نشده که نياز به لباس، جوراب یا کفش داشته باشه. حیوانات رو جایی نبریم که مجبور بشیم لباس بهشون بپوشونیم. این کار اخلاقی نیست.
۱۸. تماشای سیرک حیوانات، نگهداری ماهی در آکواریوم و پرنده در قفس، هر حیوانی در آپارتمان یعنی خروج این موجود از هدف آفرینش اون حیوان. هر موجود زنده ای نیاز به زندگی، تولید مثل داشتن جفت و همنوع و غذای سالم داره. آوردن این ها به خونه و نزدیکی به شوینده و سیگار و هزار چیز شیمیایی دیگه، اخلاقی نیست.
۱۹. تنها موجوداتی که نياز به کمک دارن، گونههای در معرض انقراضند. این وظیفه انسان شهروند نیست. میدونم که دولت در تخریب فعالتره تا حمایت. پس بهتره ما شهروند خوبی باشیم و فقط بهشون آسیبی نزنیم. اگر انجمن فعال میشناسیم از نزدیک کمک مالی و ... کنیم.
۲۰. این خیلی مهمه به کودکان رفتار مناسب رو بیاموزیم. که نسل بهتری داشته باشیم و محیط زیست سالم.
کشور ما در نقطهای از زمین واقع شده که خشک و کمبارانه. این موضوع رو جدی بگیریم. منبع آب موجودات زنده، هرجا هست رو آلوده نکنیم.
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»