Telegram Web Link
▪️«دوره راز خلقت و بقا»
▪️با تدریس دکتر سید محسن هندی

🎙لینک دسترسی به جلسات👇


۱.
جلسه اول
۲. جلسه دوم
۳. جلسه سوم
۴. جلسه چهارم
۵. جلسه پنجم
۶. جلسه ششم
۷. جلسه هفتم
۸. جلسه هشتم
۹. جلسه نهم
۱۰. جلسه دهم
۱۱. جلسه یازدهم
۱۲. جلسه دوازدهم
۱۳. جلسه سیزدهم
۱۴.
جلسه چهاردهم

کانال آموزشی آئین و خرد

@madraseh_kalam
Audio
سؤال: بود و نبود امام غایب چه فرقی دارد؟

_ تقریر اشکال: 0:00
_ توضیح با مثال مدرسه و معلم: 0:40
_ رابطه تکلیف، اختیار و حجت: 5:25
_ توضیح با نمونه‌های قرآنی: 7:12
_ شباهت با شرایط امامان پیشین: 9:27
_ نتیجه‌گیری: 14:02


«... اللَّهُمَّ جَدِّدْ بِهِ مَا امْتَحَى‏ مِنْ دِينِكَ وَ أَحْيِ بِهِ مَا بُدِّلَ مِنْ كِتَابِكَ وَ أَظْهِرْ بِهِ مَا غُيِّرَ مِنْ حُكْمِكَ حَتَّى يَعُودَ دِينُكَ بِهِ وَ عَلَى يَدَيْهِ غَضّاً جَدِيداً خَالِصاً مُخْلصاً لَا شَكَّ فِيهِ وَ لَا شُبْهَةَ مَعَهُ وَ لَا بَاطِلَ عِنْدَهُ وَ لَا بِدْعَةَ لَدَيْهِ اللَّهُمَّ نَوِّرْ بِنُورِهِ كُلَّ ظُلْمَةٍ وَ هُدَّ بِرُكْنِهِ‏ كُلَ‏ بِدْعَةٍ وَ اهْدِمْ بِعِزَّتِهِ كُلَّ ضَلَالَةٍ وَ اقْصِمْ بِهِ كُلَّ جَبَّارٍ وَ أَخْمِدْ بِسَيْفِهِ كُلَّ نَارٍ وَ أَهْلِكْ بِعَدْلِهِ كُلَّ جَوْرٍ وَ أَجْرِ حُكْمَهُ عَلَى كُلِّ حُكْمٍ وَ أَذِلَّ بِسُلْطَانِهِ كُلَّ سُلْطَانٍ ..‌.»(مصباح المتهجد، ج‏۱، ص۴۰۸)

#امامت
@Alasar_1
بررسیِ رابطه علتِ تامه با نفی اختیار

@madraseh_kalam || اینستاگرام
بررسیِ رابطه علتِ تامه با نفی اختیار

مقدمه بحث:

علتِ ناقصه: علتی که برای موجود شدنِ معلولش، خودش کافی نیست و لازم است که به چیزی ضم و ضمیمه شود، مانند: آب که برای یخ زدن لازم است به دمای زیر صفر درجه ضم و ضمیمه شود.

علتِ تامه: علتی که برای موجود شدن معلولش، خودش کافی است و لازم نیست به چیزی ضم و ضمیمه شود. مانند: انسان نسبت به فعل نماز خواندن. و آب در درمای زیر صفر درجه با شرایط خاص، نسبت به یخ زدن.

متنِ شُبهه:

اگر یک موجود علتِ تامه برای چیزی باشد، بالجبر و بالضروره آن چیز که معلولِ او است، موجود می شود، زیرا تخلفِ معلول از علت تامه اش مُحال است. و اگر علت ناقصه برای موجود شدن چیزی باشد، ممتنع است که آن چیز که معلول او است موجود شود. زیرا تا جمیعِ شرایطِ علیت در یک موجود جمع نشود، مُحال است که معلول او، موجود شود. پس چه در خدا و چه در غیر خدا هیچ اختیاری نیست. زیرا اختیار به معنای صحتِ دو طرفِ فعل و ترک برای فاعل است. در حالی که یک موجود هیچگاه دو طرف فعل و ترک برای او صحیح نیست. به این بیان که اگر علتِ تامه باشد، فعل برایش ضروری است و ترک برایش ممتنع است( فعل جبراً انجام می شود) و اگر علت ناقصه باشد ترک برایش ضروری است و فعل برایش ممتنع است(اساساً فعلی انجام نخواهد شد) و در نتیجه وجودِ اختیار بی معنا خواهد بود.

جوابِ شُبهه:

اولاً: ما قبلا با ارائه برهان، ثابت کردیم که عالم مطلقا معدوم بود و خدایِ تبارک و تعالی آن را ایجاد کرد. و از همین راه هم ثابت کردیم که او تعالی فاعلِ مختار است و مجبور نیست، زیرا بیان داشتیم معلولِ حاصل از علت جبری، قابل انفکاک از علت نیست. در حالی که جهان حادث است و ازلاً مقارن خداوند نبوده، لذا خدا یک خالق مجبور نیست. همچنین در غیر خدا موجوداتی که مختار هستند، اگر عاقل باشند به "بداهت عقلیه" می دانند کار هایی را که انجام می دهند را می توانند ترک کنند و همچنین کار هایی که ترک می کنند را می توانند انجام دهند. هر انسانی در درونِ خود این درک را دارد که حرکتِ دست او برایِ بلند کردنِ لیوان با رعشه و لرزشِ دستش متفاوت است و این دو حرکت از یک سنخ و جنس نیستند؛ همچنین این مطلب به وضوح قابلِ درک است که برداشتنِ لیوانِ آب و گذاشتن روی میز(فعل) یا انجام ندادن این کار(ترک) بستگی به انتخابِ خودِ انسان دارد و اگر یک شخص مختاری مدعی شد که او چنین چیزی را درک نمی کند به او می گوییم بر فرض این که شرعی وجود داشته باشد تو اصلا مکلف به آن نیستی و می توانی به راحتی زندگی کنی. پس تا اینجا وجود موجوداتی که دارای اختیار هستند قطعی و مسلم است.

ثانیاً: باید در زمینه تقسیمِ علت، به علتِ تامه و ناقصه، تصورِ درستی داشته باشیم تا مطلب آن گونه که شایسته است تبیین شود. علتِ ناقصه: علتی که برای موجود شدن معلولش، خودش به تنهایی کافی نیست و لازم است به چیزی ضم و ضمیمه شود. علتِ تامه: علتی که برای موجود شدن معلولش، خودش به تنهایی کافی است و اصلا لازم نیست به چیزی ضم و ضمیمه شود. اما نکته ای که باید به آن توجه ویژه داشت اینست که خودِ علتِ تامه بر دو قسم است: ۱- علتِ تامه مجبوره مثل آتش که مجبور به سوزاندن کاغذ است. ۲- علتِ تامه مختاره مثل انسان که به تنهایی علت برای ایجاد نماز خواندن است. اگر یک موجود، علت تامه مجبوره باشد، قطعا معلول او بالجبر و بالضروره باید موجود شود. ولی اگر علت تامه مختاره باشد، اصلا ضرورتی ندارد که معلول او هم موجود شود زیرا معنای اختیار، صحت دو طرفِ فعل و ترک است، نه این که فعل، ضروری باشد و ترک، ممتنع باشد!

@madraseh_kalam
اثرگذاریِ اختیاری، مُحال است یا ممکن؟!

@madraseh_kalam
اثرگذاریِ اختیاری، مُحال است یا ممکن؟!


متنِ شبهه:

اگر یک موجود بخواهد با اختیاری که دارد اثری را در خارج ایجاد کند از دو حالت خارج نیست: یا آن اثر، موجود است که در این صورت نمی شود آن را ایجاد کرد، زیرا ایجادِ موجود، تحصیلِ حاصل است. یا آن اثر معدوم است که در این صورت هم نمی شود آن را ایجاد کرد، زیرا لازمه ایجاد شئ در حالی که معدوم است اجتماع نقیضین است. و اگر هم گفته شود که فاعل در زمان حال که اثر معدوم است آن را در آینده ایجاد می کند، جواب میدهیم که در زمان حال نمی شود چیزی را در آینده ایجاد کرد، زیرا هنوز ظرف زمانی آینده موجود نشده است تا چیزی در آن ایجاد شود! و اگر هم زمان آینده برسد، تازه می شود زمان حال و اشکال قبلی همچنان تکرار می شود. پس ایجادِ اختیاریِ اثر در خارج مُحال است، چه برای خدا و چه برای غیر خدا.

جوابِ شبهه:

اولاً: اگر چنین استدلالی صحیح باشد، فقط ایجاد کردنِ اختیاریِ اثر، مُحال نخواهد بود. بلکه ایجاد کردنِ اثر به نحو جبری هم محال خواهد بود، به این بیان که اگر بنا باشد که یک موجود، اثری را جبراً ایجاد کند از دو حالت خارج نیست: یا آن اثر موجود است که در این صورت نمی شود آن را ایجاد کرد، زیرا ایجاد کردن چیزی که موجود است تحصیل حاصل است. یا آن اثر معدوم است که در این صورت هم نمی شود آن را ایجاد کرد زیرا لازمه ایجاد کردن شئ در حالی که معدوم است، اجتماع نقیضین است. و اگر هم گفته شود که فاعلِ مجبور در زمان حال که اثر معدوم است آن را در آینده ایجاد می کند، جواب میدهیم که در زمان حال نمی شود چیزی را در آینده ایجاد کرد زیرا هنوز ظرف زمانی آینده موجود نشده تا چیزی در آن ایجاد شود! و اگر هم زمان آینده برسد، تازه می شود زمان حال و اشکال قبلی همچنان تکرار می شود. پس ایجاد جبری اثر هم در خارج محال خواهد بود. این در حالی است که نشر دهندگان این شبهه برای رد اختیار، کسانی هستند که خودشان فعل جبری را قبول دارند!؛ از سویی لازمه این عقیده این خواهد بود که اساساً هیچ اثر و تاثیری(چه جبری و چه اختیاری) در جهان خارج روی نمیدهد و نداده است! که این برداشت به وضوح خلافِ بدیهی است.

ثانیاً: برای اجتماعِ نقیضین، وحدت در یک سری موارد شرط است. بعضی از منطقیین این وحدت ها را هشت مورد دانسته اند: ۱- وحدت در موضوع ۲- وحدت در محمول ۳- وحدت در شرط ۴- وحدت در اضافه ۵- وحدت در قوه و فعل ۶- وحدت در جز و کل ۷- وحدت در مکان ۸- وحدت در زمان. اما بعضی دیگر از منطقیین موارد دیگری را هم به این موارد هشتگانه اضافه کرده اند؛ که تفصیل آن در کتب مفصلِ منطقی آمده است. حال که این مطلب دانسته شد، می گوییم لازمه این که یک موجود -چه جبراً و چه اختیاراً- اثری را در خارج ایجاد کند، اجتماع نقیضین نیست. زیرا در ایجادِ اثر، وحدت در زمان نیست. برای تبیینِ نبودنِ وحدت در زمان در صورتِ ایجادِ اثر، به این دو مثال توجه کنید: ۱- مثال برای فاعلِ مجبور: از ثانیه اولِ ساعتِ شش تا ثانیه دهمِ ساعتِ شش، آتش روشن بود اما کاغذی را نمی سوزاند. اما همین که ثانیه دهم تمام شد و ثانیه یازدهم شروع شد، آتش شروع به سوزاندن کاغذ کرد. ۲- مثال برای فاعلِ مختار: از ثانیه اولِ ساعتِ پنج تا ثانیه دهمِ ساعتِ پنج، زید مجسمه ای را ایجاد نکرده بود، اما همین که ثانیه دهم تمام شد و ثانیه یازدهم شروع شد، زید هم شروع به ایجاد و ساختن مجسمه کرد.

نکته مهم:
از آنجایی که زمان، مقدارِ استمرارِ وجودِ شئ است. مشخص می شود که اثرِ معدوم، زمان ندارد. پس می توانیم دو بیان داشته باشیم: ۱- اثر معدوم بود و بی زمان، موجود شد و زمان دار. ۲- اثر تا فلان زمان معدوم بود، ولی از آن به بعد موجود شد. در بیانِ اول، اثر را نسبت به زمانِ خودش سنجیده ایم و در بیانِ دوم اثر را با زمانِ غیر سنجیده ایم. البته این بیانِ دوم را برای ابتدایِ عالم نمی توان به کار برد، زیرا عالم مطلقاً معدوم بود و غیری نبود تا عالم را با زمانِ آن بسنجیم. پس در این مورد فقط بیانِ اول را باید به کار برد. حال که این مطالب را دانستید باید توجه داشته باشید که یک اثر را چه با زمانِ خودش بسنجید و چه با زمانِ غیرش بسنجید. در هیچ صورتی اجتماع نقیضین نخواهد شد. زیرا اگر کسی اثر را نسبت به زمان غیر بسنجد و بگوید اثر تا فلان زمان معدوم بود و از آن به بعد موجود شد، عدمِ اثر با زمانی سنجیده شده و وجود اثر با زمانی دیگر و در هیچ کدام از این زمان ها "وجود و عدمِ" اثر جمع نشده است. اما اگر کسی اثر را نسبت به زمانِ خودش بسنجد و بگوید اثر معدوم بود و بی زمان، موجود شد و زمان دار، به طریق اولی، اجتماع نقیضین نخواهد شد. زیرا دو طرف، زمان دار نیستند تا در زمانِ واحد جمع شوند. عدمِ اثر بی زمان است و وجودِ اثر زمان دار.

@madraseh_kalam
تبیینِ مبانیِ کلامیِ استاد حسنِ میلانی در جمع برخی اساتید دانشگاه باقر العلوم (علیه السلام) قم.

ارائه: دکتر سید محسن هندی
منبع: کانال مباحث اعتقادی

@madraseh_kalam
2024/09/28 09:29:47
Back to Top
HTML Embed Code: