💠«علم انبیاء و امامان علیهم السلام»
پیامبران و امامان علیهم السلام به عنوان برگزیدگان الهی و پیشوایانِ هدایتگر، از علمی خاص از جانب خداوند متعال بهرمند هستند که اختصاص به آنها دارد و مردم به واسطه تعلیم آنها به بخشی از این علم در امر دین و دنیا رسیده اند. گستره عظیم این علم مطابق روایات در اختیار پیامبر خاتم (ص) و ائمه اطهار (ع) از اولاد ایشان بوده و از این جهت نیز (علاوه بر جهات دیگر) نسبت به انبیا و اوصیاء پیشین افضل و برتر هستند. در ادامه به برخی خصوصیات این علم و تفاوت آن با علم خداوند میپردازیم.
۱.خصوصیات علمِ مخلوقات:
الف. تعلیمی بودن: علم گسترده نبی یا امام، مستقل از تعلیم نیست، بلکه علمی است که به واسطه تعلیم و اعطاء خداوند به آنها داده شده، بنابراین خداوند متعال همانگونه که خودِ آنها را آفریده است، علوم فراوانی را خلق کرده و به شیوه های مختلف به آنها تعلیم داده است. در مقابلِ این، علم خداوند متعال مستقل از تعلیم است.
ب. محدود بودن: علم گسترده امام یا نبی چون علمی مخلوق است، محدود میباشد، زیرا هر مخلوقی محدود به اندازه ای است که خداوند متعال آن را خلق کرده. چه امام به همه مخلوقات خداوند علم داشته باشد و چه اینکه این علم نسبت به گستره زیادی از آنها باشد و نه مطلق آنها. در هر صورت محدود خواهد بود. اما قابل افزایش است همانگونه که مطابق روایات همواره بر علم ائمه (ع) اضافه میشود.
۲. آیا علم نبی یا امام همان علم خداست؟!
علم خداوند متعال همان ذات ازلی خداست، نه چیزی جدا از ذات خداوند و نه حالت و ترکیبی در ذات او، علم خداوند متعال ناشی از یادگرفتن و تحصیل نیست بلکه خداوند متعال پیش از خلقت اشیاء نیز به آنها علم داشته است. اما علم نبی یا امام، علمی است مخلوق، که به انبیا و ائمه تعلیم داده شده است و چیزی است جدا از ذات آنها. بنابراین علم نبی یا امام، همان صفت علم خداوند نیست. خلاصه:
علم خداوند: "همان ذات ازلی خدا، غیر تعلیمی، غیر تحصیلی، غیر مقداری، غیر متجزی."
علم نبی یا امام: "جدا از ذات آنها، تعلیمی، حادث، تحصیلی(از طریق وحی)، مقداری، قابل زیاد شدن."
۳. دایره علم رسول اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع).
دایره علم ایشان بسیار گسترده بوده و فراتر از علم به امر دین میباشد، که بخشی آن در روایات مورد اشاره قرار گرفته است. در اینجا نمونه ای مختصر از علم امام را ذکر میکنیم:
الف. علم به کتاب خدا، تفسیر، ظاهر و باطن آن. نمونه:(الکافي ج ۱، ص ۲۲۸، باب أنه لم يجمع القرآن كله إلا الأئمة ع و أنهم يعلمون علمه كله).
ب. علم به تمامی علومی که به دست پیامبران و ملائکه رسیده است. نمونه: (الكافي، ج1، ص255، باب أن الأئمة ع يعلمون جميع العلوم التي خرجت إلى الملائكة و الأنبياء و الرسل).
پ. علم به بسیاری از حوادث آینده و گذشته. نمونه: (الکافي ج ۱، ص ۲۶۰، باب أن الأئمة ع يعلمون علم ما كان و ما يكون و أنه لا يخفى عليهم الشيء صلوات الله عليهم).
ت. علم به اسم اعظم خدا، جفر، جامعه و مصحف فاطمه سلام الله علیها. نمونه: (الكافي، ج1، ص230 باب ما أعطي الأئمة ع من اسم الله الأعظم) و (الکافي ج ۱، ص ۲۳۸، باب فيه ذكر الصحيفة و الجفر و الجامعة و مصحف فاطمة ع).
ج. علم به اعمال مردمان و ضمیر و درون افراد. نمونه: (الکافي ج ۱، ص ۲۱۹، باب عرض الأعمال على النبي ص و الأئمةع).
د. ائمه وارثان علم نبی اکرم ص، تمام انبیا و اوصیا هستند. نمونه: (الکافي ج ۱، ص ۲۲۳، باب أن الأئمة ورثوا علم النبي و جميع الأنبياء و الأوصياء الذين من قبلهم).
۴. علم ائمه اطهار علیهم السلام همواره زیاد میشود و هر گاه امام بخواهد، میداند.
بنابر روایات و اخبار رسیده، علم ایشان همواره در حال زیاد شدن است و خداوند علوم جدیدی را به آنها تعلیم میدهد، همچنین امام هر زمان که اراده کند تا امری جدید را بداند، خداوند متعال آن امر را به او تعلیم میدهد و از این طریق نیز علم آنها ازدیاد پیدا میکند. نمونه: (الکافي ج ۱، ص ۲۵۳باب في أن الأئمة ع يزدادون في ليلة الجمعة.) و (بصائر الدرجات، ج ۱، ص ۳۲۶، باب ما يلقى شيء بعد شيء يوما بيوم و ساعة بساعة مما يحدث.) و (الکافي ج ۱، ص ۲۵۸، بَابُ أَنَّ اَلْأَئِمَّةَ عَلَيهِمُ السَّلاَمُ إِذَا شَاءُوا أَنْ يَعْلَمُوا عُلِّمُوا) و (بصائر الدرجات في ج ۱، ص ۳۱۵، باب في الإمام بأنه إن شاء أن يعلم العلم علم).
#ولایت #توحید
@madraseh_kalam || اینستاگرام
پیامبران و امامان علیهم السلام به عنوان برگزیدگان الهی و پیشوایانِ هدایتگر، از علمی خاص از جانب خداوند متعال بهرمند هستند که اختصاص به آنها دارد و مردم به واسطه تعلیم آنها به بخشی از این علم در امر دین و دنیا رسیده اند. گستره عظیم این علم مطابق روایات در اختیار پیامبر خاتم (ص) و ائمه اطهار (ع) از اولاد ایشان بوده و از این جهت نیز (علاوه بر جهات دیگر) نسبت به انبیا و اوصیاء پیشین افضل و برتر هستند. در ادامه به برخی خصوصیات این علم و تفاوت آن با علم خداوند میپردازیم.
۱.خصوصیات علمِ مخلوقات:
الف. تعلیمی بودن: علم گسترده نبی یا امام، مستقل از تعلیم نیست، بلکه علمی است که به واسطه تعلیم و اعطاء خداوند به آنها داده شده، بنابراین خداوند متعال همانگونه که خودِ آنها را آفریده است، علوم فراوانی را خلق کرده و به شیوه های مختلف به آنها تعلیم داده است. در مقابلِ این، علم خداوند متعال مستقل از تعلیم است.
ب. محدود بودن: علم گسترده امام یا نبی چون علمی مخلوق است، محدود میباشد، زیرا هر مخلوقی محدود به اندازه ای است که خداوند متعال آن را خلق کرده. چه امام به همه مخلوقات خداوند علم داشته باشد و چه اینکه این علم نسبت به گستره زیادی از آنها باشد و نه مطلق آنها. در هر صورت محدود خواهد بود. اما قابل افزایش است همانگونه که مطابق روایات همواره بر علم ائمه (ع) اضافه میشود.
۲. آیا علم نبی یا امام همان علم خداست؟!
علم خداوند متعال همان ذات ازلی خداست، نه چیزی جدا از ذات خداوند و نه حالت و ترکیبی در ذات او، علم خداوند متعال ناشی از یادگرفتن و تحصیل نیست بلکه خداوند متعال پیش از خلقت اشیاء نیز به آنها علم داشته است. اما علم نبی یا امام، علمی است مخلوق، که به انبیا و ائمه تعلیم داده شده است و چیزی است جدا از ذات آنها. بنابراین علم نبی یا امام، همان صفت علم خداوند نیست. خلاصه:
علم خداوند: "همان ذات ازلی خدا، غیر تعلیمی، غیر تحصیلی، غیر مقداری، غیر متجزی."
علم نبی یا امام: "جدا از ذات آنها، تعلیمی، حادث، تحصیلی(از طریق وحی)، مقداری، قابل زیاد شدن."
۳. دایره علم رسول اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع).
دایره علم ایشان بسیار گسترده بوده و فراتر از علم به امر دین میباشد، که بخشی آن در روایات مورد اشاره قرار گرفته است. در اینجا نمونه ای مختصر از علم امام را ذکر میکنیم:
الف. علم به کتاب خدا، تفسیر، ظاهر و باطن آن. نمونه:(الکافي ج ۱، ص ۲۲۸، باب أنه لم يجمع القرآن كله إلا الأئمة ع و أنهم يعلمون علمه كله).
ب. علم به تمامی علومی که به دست پیامبران و ملائکه رسیده است. نمونه: (الكافي، ج1، ص255، باب أن الأئمة ع يعلمون جميع العلوم التي خرجت إلى الملائكة و الأنبياء و الرسل).
پ. علم به بسیاری از حوادث آینده و گذشته. نمونه: (الکافي ج ۱، ص ۲۶۰، باب أن الأئمة ع يعلمون علم ما كان و ما يكون و أنه لا يخفى عليهم الشيء صلوات الله عليهم).
ت. علم به اسم اعظم خدا، جفر، جامعه و مصحف فاطمه سلام الله علیها. نمونه: (الكافي، ج1، ص230 باب ما أعطي الأئمة ع من اسم الله الأعظم) و (الکافي ج ۱، ص ۲۳۸، باب فيه ذكر الصحيفة و الجفر و الجامعة و مصحف فاطمة ع).
ج. علم به اعمال مردمان و ضمیر و درون افراد. نمونه: (الکافي ج ۱، ص ۲۱۹، باب عرض الأعمال على النبي ص و الأئمةع).
د. ائمه وارثان علم نبی اکرم ص، تمام انبیا و اوصیا هستند. نمونه: (الکافي ج ۱، ص ۲۲۳، باب أن الأئمة ورثوا علم النبي و جميع الأنبياء و الأوصياء الذين من قبلهم).
۴. علم ائمه اطهار علیهم السلام همواره زیاد میشود و هر گاه امام بخواهد، میداند.
بنابر روایات و اخبار رسیده، علم ایشان همواره در حال زیاد شدن است و خداوند علوم جدیدی را به آنها تعلیم میدهد، همچنین امام هر زمان که اراده کند تا امری جدید را بداند، خداوند متعال آن امر را به او تعلیم میدهد و از این طریق نیز علم آنها ازدیاد پیدا میکند. نمونه: (الکافي ج ۱، ص ۲۵۳باب في أن الأئمة ع يزدادون في ليلة الجمعة.) و (بصائر الدرجات، ج ۱، ص ۳۲۶، باب ما يلقى شيء بعد شيء يوما بيوم و ساعة بساعة مما يحدث.) و (الکافي ج ۱، ص ۲۵۸، بَابُ أَنَّ اَلْأَئِمَّةَ عَلَيهِمُ السَّلاَمُ إِذَا شَاءُوا أَنْ يَعْلَمُوا عُلِّمُوا) و (بصائر الدرجات في ج ۱، ص ۳۱۵، باب في الإمام بأنه إن شاء أن يعلم العلم علم).
#ولایت #توحید
@madraseh_kalam || اینستاگرام
Forwarded from Towards the Truth | صِدق
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
علـــم و خداباوری
💡ممکن است این سوال و پرسش پیش آید که آیا علم تجربی بشر توان این را دارد که نیاز جهان به خالقی متعال و قادر و علیم و غیر مادی و... را از میان بردارد و وجود و پیدایش عالم را توجیه کند؟!
این کلیپ به سخنرانی دکتر سید محسن هندی پاسخ گوی این پرسش است
@towards_the_truth | صِدْقْ
💡ممکن است این سوال و پرسش پیش آید که آیا علم تجربی بشر توان این را دارد که نیاز جهان به خالقی متعال و قادر و علیم و غیر مادی و... را از میان بردارد و وجود و پیدایش عالم را توجیه کند؟!
این کلیپ به سخنرانی دکتر سید محسن هندی پاسخ گوی این پرسش است
@towards_the_truth | صِدْقْ
🔷️کنفرانسِ نقد تجرد فرشتگان!
🔷️با محوریت مطالب کتاب طائران قدسی.
🔷️ارائه دهنده: جناب دکتر محمدعلی صابری.
🔷️دکتری علوم قرآن و حدیث.
🔷️منبع: گروه حدیثی معاریض.
#تصوف
@madraseh_kalam || اینستاگرام
🔷️با محوریت مطالب کتاب طائران قدسی.
🔷️ارائه دهنده: جناب دکتر محمدعلی صابری.
🔷️دکتری علوم قرآن و حدیث.
🔷️منبع: گروه حدیثی معاریض.
#تصوف
@madraseh_kalam || اینستاگرام
💠«آسیبِ نقل گراییِ افراطی»
یکی از آسیب ها و لغزش گاه هایی که بسیاری از مذاهب اسلامی را دچار تناقضات آشکار نموده و راه را برای انحرافات گسترده و عمیق باز کرده است، بحثِ "نقل گرایی افراطی بدون توجه به عقلانیت" و "ظاهر گرایی بدون توجه به تفقه و ارزیابی دقیق" میباشد. به نظر میرسد این آسیب ها با توجه به سه عنصر شکل گرفته باشند:
۱. جدا شدن بدنه این مذاهب از مفسران و تبیین کنندگان حقیقی دین یعنی اوصیاء پیامبر(ص).
۲. نادیده گرفتن یا کم توجهی به جایگاه عقل به عنوان ابزاری برای تفقه و فهم دقیق معارف دینی. ۳. تقلید کورکورانه از گذشتگان.
نمود و اثرات مخرب این سبک فکری را می توان در بسیاری از عقاید و دیدگاه های این مذاهب مشاهده نمود و مورد بررسی قرار داد. برای نمونه به مثال هایی در این زمینه اشاره میکنیم:
۱. مسئله جبر و خلق افعال عباد.
اینکه انسان مختار است و افعال اختیاری خود را بر اساس اراده و انتخاب خود انجام میدهد و خود اوست که تصمیم میگیرد، یک امر بدیهی و وجدانی میباشد، که هر انسان عاقلی قبل از پذیرش دین، نسبت به آن اطلاع دارد و اساساً پذیرش دعوت انبیا و دین، توسط او نیز بر اساس همین پیش فرض عقلانی میباشد که: خود انسان اعمالش را انجام میدهد و مسئولیت این اعمال بر عهده خود اوست. لذا به دلیلِ همین احساس مسئولیت و مسئولیت پذیری است که انسان نمی تواند دعوت انبیاء و پذیرش خیرات را نادیده بگیرد و این اصلی کاملا عقلانی بوده و مورد تاکید انبیاء و اوصیاء نیز میباشد. در جای جای قرآن کریم خداوند متعال افعالی چون اسلام آوردن، ایمان آوردن، کفر ورزیدن، ظلم کردن یا انجام نیکی ها را به خود انسان نسبت میدهد و در عین دعوت کردن به انتخاب صحیح، این قدرت انتخاب و اراده آن را به خود انسان نسبت میدهد. (نمونه: إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا. ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد (و پذیرا گردد) یا ناسپاس، ٣ انسان) در مقابل مشاهده می شود، اکثریت مذاهب اهل سنت با نادیده گرفتن این اصل اساسی صرفا با استنادبه نقل هایی مانند:(اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ، ٦٢ زمر) خداوند را خالق و انجام دهنده افعال و اعمال انسان میدانند و به جبر قائل شده اند. در حالی که برای هر انسان عاقلی آشکار است که منظور از اینکه خداوند خالق همه چیز است، یعنی خداوند خالقِ تمام جواهر، اعراض و اجسام جهان میباشد نه اینکه افعال و انتخاب های مردم مانند ظلم کردن یا زنا کردن العیاذ بالله فعل و عمل خداوند باشد. از سویی خلقت حقیقی همان خلقت اجسام است که توسط خداوند انجام میشود و افعال و اعمال ما صرفا تغییر و تحولات و جابه جایی های اجسام بوده که هرگز به معنای ایجاد اجسام نمی باشد و لذا اگر بر آن خلق نیز اطلاق شود صرفا یک اطلاق مجازی است نه حقیقی. بنابراین این مذاهب با این سوال اساسی روبه رو خواهند شد که دعوت انبیا چه هدفی دارد درحالی که مردم اراده و انتخابی برای ایمان آوردن، کفر ورزیدن یا نیکی و بدی کردن ندارند؟! و یا اینکه معاد و پاداش و عذاب چه معنایی دارد وقتی انسان توانایی انجام هیچ فعل و عملی را ندارد!؟
۲. دیدن خداوند در آخرت.
مثال دیگری از این نقل گرایی بدون تفقه و عقلانیت را میتوان در مذهب اشاعره اهل سنت مشاهده کرد. مطابق اعتقاد این مذهب خداوند متعال جسم و جوهر و عرض نیست اما در عین حال در آخرت قابل مشاهده میباشد! در حالی که آنها به حکم دقیق عقل جسمانیت را از خدا نفی کرده اند در تناقضی آشکار و با در نظر گرفتن نقل هایی مانند:(وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ إِلی رَبِّها ناظِرَةٌ؛ روزی که صورتها در آن شاد هستند و به سوی پروردگار نظاره میکنند، ٢٢ و ٢٣ قیامت) دیده شدن را به خداوند نسبت میدهند. هر انسان عاقلی میداند که چیزی دیده می شود که جسم باشد و در اثر برخورد نور با آن و بازتابش به چشم ما دیده خواهد شد، ولی خدایی که جسمانی و مقداری نیست محال است مشاهده شود. علمای این مذهب اگر عقلانیت را به کار میگرفتند و با جمع آیه فوق با آیاتی نظیر:(قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ قَالَ لَنْ تَرَانِي. عرض کرد: «پروردگارا! خودت را به من نشان ده، تا تو را ببینم!» گفت: «هرگز مرا نخواهی دید. ١٤٣ اعراف) و یا (لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَار. چشمها او را نمىبينند و او بينندگان را مىبيند، ١٠٣ انعام) به یک تفقه عقلانی می پرداختند دچار چنین تناقضاتی نمی شدند.
۳. همچنین نمونه های دیگری مانند "اعتقاد به جسمانی بودن خداوند"، "انتساب گناه به انبیاء و نفی عصمت"، "شِرک دانستن توسل" و... از نتایج عدم توجه به عقلانیت در درک مفاهیم دینی و عدم تفقه میباشد.
#توحید
@madraseh_kalam || اینستاگرام
یکی از آسیب ها و لغزش گاه هایی که بسیاری از مذاهب اسلامی را دچار تناقضات آشکار نموده و راه را برای انحرافات گسترده و عمیق باز کرده است، بحثِ "نقل گرایی افراطی بدون توجه به عقلانیت" و "ظاهر گرایی بدون توجه به تفقه و ارزیابی دقیق" میباشد. به نظر میرسد این آسیب ها با توجه به سه عنصر شکل گرفته باشند:
۱. جدا شدن بدنه این مذاهب از مفسران و تبیین کنندگان حقیقی دین یعنی اوصیاء پیامبر(ص).
۲. نادیده گرفتن یا کم توجهی به جایگاه عقل به عنوان ابزاری برای تفقه و فهم دقیق معارف دینی. ۳. تقلید کورکورانه از گذشتگان.
نمود و اثرات مخرب این سبک فکری را می توان در بسیاری از عقاید و دیدگاه های این مذاهب مشاهده نمود و مورد بررسی قرار داد. برای نمونه به مثال هایی در این زمینه اشاره میکنیم:
۱. مسئله جبر و خلق افعال عباد.
اینکه انسان مختار است و افعال اختیاری خود را بر اساس اراده و انتخاب خود انجام میدهد و خود اوست که تصمیم میگیرد، یک امر بدیهی و وجدانی میباشد، که هر انسان عاقلی قبل از پذیرش دین، نسبت به آن اطلاع دارد و اساساً پذیرش دعوت انبیا و دین، توسط او نیز بر اساس همین پیش فرض عقلانی میباشد که: خود انسان اعمالش را انجام میدهد و مسئولیت این اعمال بر عهده خود اوست. لذا به دلیلِ همین احساس مسئولیت و مسئولیت پذیری است که انسان نمی تواند دعوت انبیاء و پذیرش خیرات را نادیده بگیرد و این اصلی کاملا عقلانی بوده و مورد تاکید انبیاء و اوصیاء نیز میباشد. در جای جای قرآن کریم خداوند متعال افعالی چون اسلام آوردن، ایمان آوردن، کفر ورزیدن، ظلم کردن یا انجام نیکی ها را به خود انسان نسبت میدهد و در عین دعوت کردن به انتخاب صحیح، این قدرت انتخاب و اراده آن را به خود انسان نسبت میدهد. (نمونه: إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا. ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد (و پذیرا گردد) یا ناسپاس، ٣ انسان) در مقابل مشاهده می شود، اکثریت مذاهب اهل سنت با نادیده گرفتن این اصل اساسی صرفا با استنادبه نقل هایی مانند:(اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ، ٦٢ زمر) خداوند را خالق و انجام دهنده افعال و اعمال انسان میدانند و به جبر قائل شده اند. در حالی که برای هر انسان عاقلی آشکار است که منظور از اینکه خداوند خالق همه چیز است، یعنی خداوند خالقِ تمام جواهر، اعراض و اجسام جهان میباشد نه اینکه افعال و انتخاب های مردم مانند ظلم کردن یا زنا کردن العیاذ بالله فعل و عمل خداوند باشد. از سویی خلقت حقیقی همان خلقت اجسام است که توسط خداوند انجام میشود و افعال و اعمال ما صرفا تغییر و تحولات و جابه جایی های اجسام بوده که هرگز به معنای ایجاد اجسام نمی باشد و لذا اگر بر آن خلق نیز اطلاق شود صرفا یک اطلاق مجازی است نه حقیقی. بنابراین این مذاهب با این سوال اساسی روبه رو خواهند شد که دعوت انبیا چه هدفی دارد درحالی که مردم اراده و انتخابی برای ایمان آوردن، کفر ورزیدن یا نیکی و بدی کردن ندارند؟! و یا اینکه معاد و پاداش و عذاب چه معنایی دارد وقتی انسان توانایی انجام هیچ فعل و عملی را ندارد!؟
۲. دیدن خداوند در آخرت.
مثال دیگری از این نقل گرایی بدون تفقه و عقلانیت را میتوان در مذهب اشاعره اهل سنت مشاهده کرد. مطابق اعتقاد این مذهب خداوند متعال جسم و جوهر و عرض نیست اما در عین حال در آخرت قابل مشاهده میباشد! در حالی که آنها به حکم دقیق عقل جسمانیت را از خدا نفی کرده اند در تناقضی آشکار و با در نظر گرفتن نقل هایی مانند:(وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ إِلی رَبِّها ناظِرَةٌ؛ روزی که صورتها در آن شاد هستند و به سوی پروردگار نظاره میکنند، ٢٢ و ٢٣ قیامت) دیده شدن را به خداوند نسبت میدهند. هر انسان عاقلی میداند که چیزی دیده می شود که جسم باشد و در اثر برخورد نور با آن و بازتابش به چشم ما دیده خواهد شد، ولی خدایی که جسمانی و مقداری نیست محال است مشاهده شود. علمای این مذهب اگر عقلانیت را به کار میگرفتند و با جمع آیه فوق با آیاتی نظیر:(قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ قَالَ لَنْ تَرَانِي. عرض کرد: «پروردگارا! خودت را به من نشان ده، تا تو را ببینم!» گفت: «هرگز مرا نخواهی دید. ١٤٣ اعراف) و یا (لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَار. چشمها او را نمىبينند و او بينندگان را مىبيند، ١٠٣ انعام) به یک تفقه عقلانی می پرداختند دچار چنین تناقضاتی نمی شدند.
۳. همچنین نمونه های دیگری مانند "اعتقاد به جسمانی بودن خداوند"، "انتساب گناه به انبیاء و نفی عصمت"، "شِرک دانستن توسل" و... از نتایج عدم توجه به عقلانیت در درک مفاهیم دینی و عدم تفقه میباشد.
#توحید
@madraseh_kalam || اینستاگرام