▪️قدرت و شجاعت حضرت مسلم (ع)
نقل می کنند: مسلم (ع) مانند شیر بوده و چنان نیرویی داشت که دست مردی را می گرفت و او را به پشت بام پرت می کرد. تا اینکه بکر ابن حمران ملعون ضربتی بر روی مسلم زد و لب بالا و دندان او را افکند اما باز مسلم به هر طرف رو می کرد کسی در برابرش نمی ایستاد. وقتی دیدند حریف مسلم نمی شوند رفتند بالای بامها سنگ و چوب بر او می زدند. نی ها را آتش می زدند و بر سر مسلم می ریختند.
📚منبع
نفس المهموم، شیخ عباس قمی، ص ۱۴۵
#حضرت_امام_حسین_ع
#شهادت_مسلم_بن_عقیل_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/s20959
نقل می کنند: مسلم (ع) مانند شیر بوده و چنان نیرویی داشت که دست مردی را می گرفت و او را به پشت بام پرت می کرد. تا اینکه بکر ابن حمران ملعون ضربتی بر روی مسلم زد و لب بالا و دندان او را افکند اما باز مسلم به هر طرف رو می کرد کسی در برابرش نمی ایستاد. وقتی دیدند حریف مسلم نمی شوند رفتند بالای بامها سنگ و چوب بر او می زدند. نی ها را آتش می زدند و بر سر مسلم می ریختند.
📚منبع
نفس المهموم، شیخ عباس قمی، ص ۱۴۵
#حضرت_امام_حسین_ع
#شهادت_مسلم_بن_عقیل_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/s20959
▪️ وجه شباهت حضرت مسلم (ع) با امام حسين (ع)
وبَقِيَ وَحدَهُ وقَد اُثخِنَ بِالجِراحِ في رَأسِهِ وبَدَنِهِ فَجَعَلَ يُضارِبُهُم بِسَيفِهِ وهُم يَتَفَرَّقونَ عَنهُ يَمينا وشِمالاً
امام حسين عليه السلام از زخم هاى تن و سرش سنگين شده و تنها مانده بود، آنان را با شمشير مى زد و آنها، از چپ و راستِ او مىگريختند (۱)
فَوَقَفَ [الحُسَينُ عليه السلام ] وقَد ضَعُفَ عَنِ القِتالِ، أتاهُ حَجَرٌ عَلى جَبهَتِه هَشَمَها ثُمَّ أتاهُ سَهمٌ لَهُ ثَلاثُ شُعَبٍ مَسمومٌ فَوَقَعَ عَلى قَلبِهِ ...
امام حسين عليه السلام كه بر اثر نبرد كم توان شده بود ايستاد. سنگى به پيشانى اش خورد و آن را شكست. سپس تير سه شاخه مسمومى آمد و بر قلبش نشست (۲)
وجَعَلَ يُقاتِلُ حَتّى اُثخِنَ بِالجِراحِ و ضَعُفَ عَنِ القِتالِ، وتَكاثَروا عَلَيهِ فَجَعَلوا يَرمونَهُ بِالنَّبلِ وَالحِجارَةِ، فَقالَ مُسلِمٌ: وَيلَكُم! ما لَكُم تَرمونَني بِالحِجارَةِ كَما تُرمَى الكُفّارُ، وأنَا مِن أهلِ بَيتِ الأَنبِياءِ الأَبرارِ؟! وَيلَكُم! أما تَرعَونَ حَقَّ رَسولِ اللّه ِصلى الله عليه و آله وذُرِّيَّتِهِ
مسلم بن عقيل به نبرد ادامه داد تا جراحت هاى سنگينى بر او وارد شد و از جنگيدن ناتوان شد. جمعيت بر او يورش بردند و با تير و سنگ بر او مىزدند. مسلم (ع) گفت: واى بر شما! آيا به سويم سنگ پرتاب مى كنيد (آن گونه كه به كفّار ، سنگ مى زنند) در حالى كه من از خانواده پيامبرانِ ابرارم؟ آيا حقّ پيامبر را در باره خاندانش پاس نمى داريد؟ (۳)
📚منبع
(۱) الإرشاد، شيخ مفيد، ج ٢، ص ١١۱
اعلام الورى، طبرسی، ج ١، ص ۴۶۸
روضة الواعظين، ابن فتال نيشابوری، ص ۲۰۸
(۲) مثير الأحزان، ابن نما حلی، ص ٧٣
(۳) الفتوح ابن اعثم كوفی، ج ۵، ص ۵۳
#حضرت_امام_حسین_ع
#شهادت_مسلم_بن_عقیل_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/s20959
وبَقِيَ وَحدَهُ وقَد اُثخِنَ بِالجِراحِ في رَأسِهِ وبَدَنِهِ فَجَعَلَ يُضارِبُهُم بِسَيفِهِ وهُم يَتَفَرَّقونَ عَنهُ يَمينا وشِمالاً
امام حسين عليه السلام از زخم هاى تن و سرش سنگين شده و تنها مانده بود، آنان را با شمشير مى زد و آنها، از چپ و راستِ او مىگريختند (۱)
فَوَقَفَ [الحُسَينُ عليه السلام ] وقَد ضَعُفَ عَنِ القِتالِ، أتاهُ حَجَرٌ عَلى جَبهَتِه هَشَمَها ثُمَّ أتاهُ سَهمٌ لَهُ ثَلاثُ شُعَبٍ مَسمومٌ فَوَقَعَ عَلى قَلبِهِ ...
امام حسين عليه السلام كه بر اثر نبرد كم توان شده بود ايستاد. سنگى به پيشانى اش خورد و آن را شكست. سپس تير سه شاخه مسمومى آمد و بر قلبش نشست (۲)
وجَعَلَ يُقاتِلُ حَتّى اُثخِنَ بِالجِراحِ و ضَعُفَ عَنِ القِتالِ، وتَكاثَروا عَلَيهِ فَجَعَلوا يَرمونَهُ بِالنَّبلِ وَالحِجارَةِ، فَقالَ مُسلِمٌ: وَيلَكُم! ما لَكُم تَرمونَني بِالحِجارَةِ كَما تُرمَى الكُفّارُ، وأنَا مِن أهلِ بَيتِ الأَنبِياءِ الأَبرارِ؟! وَيلَكُم! أما تَرعَونَ حَقَّ رَسولِ اللّه ِصلى الله عليه و آله وذُرِّيَّتِهِ
مسلم بن عقيل به نبرد ادامه داد تا جراحت هاى سنگينى بر او وارد شد و از جنگيدن ناتوان شد. جمعيت بر او يورش بردند و با تير و سنگ بر او مىزدند. مسلم (ع) گفت: واى بر شما! آيا به سويم سنگ پرتاب مى كنيد (آن گونه كه به كفّار ، سنگ مى زنند) در حالى كه من از خانواده پيامبرانِ ابرارم؟ آيا حقّ پيامبر را در باره خاندانش پاس نمى داريد؟ (۳)
📚منبع
(۱) الإرشاد، شيخ مفيد، ج ٢، ص ١١۱
اعلام الورى، طبرسی، ج ١، ص ۴۶۸
روضة الواعظين، ابن فتال نيشابوری، ص ۲۰۸
(۲) مثير الأحزان، ابن نما حلی، ص ٧٣
(۳) الفتوح ابن اعثم كوفی، ج ۵، ص ۵۳
#حضرت_امام_حسین_ع
#شهادت_مسلم_بن_عقیل_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/s20959
▪️حضرت امام حسين عليه السلام و نوازش از دختر حضرت مسلم عليه السلام
آورده اند كه حضرت مسلم عليه السلام را دختری صغيره بود كه او را بسيار دوست می داشت، ولی دائم بهانه پدر را می گرفت و اهل بيت او را تسلّی می دادند. آن گاه كه خبر شهادت مسلم عليه السلام را گفتند، امام حسين عليه السلام آن طفل را طلبيد و دست محبّت بر سر و روي او می كشيدند و با او ملاطفت می فرمودند.
آن طفل عرض كرد:
يابن رسول الله! با من ملاطفتی می فرمايی كه مناسب حال يتيمان است، مگر پدرم را شهيد كرده اند؟
حضرت طاقت و تحمل نياورده بی اختيار گريان شدند، سيلاب اشک از ديدگان شريفش فرو ريخت و فرمود: [دخترم!] غم مخور كه من به جای پدر تو می باشم، خواهرم به جای مادرت، دخترانم به جای خواهرت و فرزندانم به جای برادرت. آن طفل بی اختيار ناله آتشبار از سينه برآورده و اشک از ديدگانش ريخت.
از گريه آن طفل صدای گريه از مخدّرات سراپرده عصمت و پرده نشينان سرادق طهارت بلند شد و حاضران همه گريه نمودند.
📚منبع
المنتخب طريحی، فخرالدین طریحی نجفی، ج ۲، ص ۳۶۴
#حضرت_امام_حسین_ع
#شهادت_مسلم_بن_عقیل_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/s20959
آورده اند كه حضرت مسلم عليه السلام را دختری صغيره بود كه او را بسيار دوست می داشت، ولی دائم بهانه پدر را می گرفت و اهل بيت او را تسلّی می دادند. آن گاه كه خبر شهادت مسلم عليه السلام را گفتند، امام حسين عليه السلام آن طفل را طلبيد و دست محبّت بر سر و روي او می كشيدند و با او ملاطفت می فرمودند.
آن طفل عرض كرد:
يابن رسول الله! با من ملاطفتی می فرمايی كه مناسب حال يتيمان است، مگر پدرم را شهيد كرده اند؟
حضرت طاقت و تحمل نياورده بی اختيار گريان شدند، سيلاب اشک از ديدگان شريفش فرو ريخت و فرمود: [دخترم!] غم مخور كه من به جای پدر تو می باشم، خواهرم به جای مادرت، دخترانم به جای خواهرت و فرزندانم به جای برادرت. آن طفل بی اختيار ناله آتشبار از سينه برآورده و اشک از ديدگانش ريخت.
از گريه آن طفل صدای گريه از مخدّرات سراپرده عصمت و پرده نشينان سرادق طهارت بلند شد و حاضران همه گريه نمودند.
📚منبع
المنتخب طريحی، فخرالدین طریحی نجفی، ج ۲، ص ۳۶۴
#حضرت_امام_حسین_ع
#شهادت_مسلم_بن_عقیل_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/s20959
🌸 برترین اعمال در روز عید قربان
امام باقر(ع) میفرمایند: «هیچ عملی در روز نحر از ریختن خون قربانی، یا رفتن برای نیکی به پدر و مادر یا پیوند با قوم و خویشی که قطع رابطه کرده با شروع سلام و کمک به او، یا این که کسی مقداری از گوشت قربانی را خود بخورد و بقیه آن را به همسایگان یتیم و نیازمند خویش بدهد، یا از اسیران دلجویی به عمل آورد، بالاتر نیست.»
📚منبع
الخصال، شیخ صدوق، ج ۱، ص۲۹۸
#عید_قربان
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/e01788
امام باقر(ع) میفرمایند: «هیچ عملی در روز نحر از ریختن خون قربانی، یا رفتن برای نیکی به پدر و مادر یا پیوند با قوم و خویشی که قطع رابطه کرده با شروع سلام و کمک به او، یا این که کسی مقداری از گوشت قربانی را خود بخورد و بقیه آن را به همسایگان یتیم و نیازمند خویش بدهد، یا از اسیران دلجویی به عمل آورد، بالاتر نیست.»
📚منبع
الخصال، شیخ صدوق، ج ۱، ص۲۹۸
#عید_قربان
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/e01788
🌸 حج اکبر و حج اصغر
مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنْ یَوْمِ الْحَجِّ الْأَکْبَرِ فَقَالَ: «هُوَ یَوْمُ النَّحْرِ وَ الْأَصْغَرُ الْعُمْرَةُ.»
امام صادق(ع) فرمود: «حج اکبر، روز نحر (عید قربان) و حج اصغر، عمره (مفرده) است.»
«الْحَجُّ الْأَکْبَرُ یَوْمُ الْأَضْحَی.»
در روایت دیگری از آن حضرت از حج اکبر تعبیر به روز أضحی شده است. درباره روز «حج اکبر» میان مفسران دیدگاههایی وجود دارد، اما آنچه از روایات استفاده میشود این است که منظور از آن روز، دهم ذی الحجه، روز عید قربان و به تعبیر دیگر «یوم النحر» میباشد و اما این که چرا آن را «اکبر» گفتهاند به جهت آن است که در آن سال همه گروهها اعم از مسلمانان و بت پرستان (طبق سنتی که از قدیم داشتند) در مراسم حج شرکت کرده بودند ولی این کار در سالهای بعد به کلی متوقف شد.
علاوه بر این تفسیر، تفسیر دیگری نیز وجود دارد و آن این که منظور از آن مراسم حج است، در مقابل مراسم «عمره» که «حج اصغر» نامیده میشود و هیچ مانعی ندارد که هر دو علت با هم سبب این نامگذاری شده باشد.
📚 منبع
معانی الاخبار، شیخ صدوق، ص ۲۹۵
انوار التنزیل و اسرارالتاویل، بیضاوی، ج ۳، ص ۷۱
#عید_قربان
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/e01788
مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنْ یَوْمِ الْحَجِّ الْأَکْبَرِ فَقَالَ: «هُوَ یَوْمُ النَّحْرِ وَ الْأَصْغَرُ الْعُمْرَةُ.»
امام صادق(ع) فرمود: «حج اکبر، روز نحر (عید قربان) و حج اصغر، عمره (مفرده) است.»
«الْحَجُّ الْأَکْبَرُ یَوْمُ الْأَضْحَی.»
در روایت دیگری از آن حضرت از حج اکبر تعبیر به روز أضحی شده است. درباره روز «حج اکبر» میان مفسران دیدگاههایی وجود دارد، اما آنچه از روایات استفاده میشود این است که منظور از آن روز، دهم ذی الحجه، روز عید قربان و به تعبیر دیگر «یوم النحر» میباشد و اما این که چرا آن را «اکبر» گفتهاند به جهت آن است که در آن سال همه گروهها اعم از مسلمانان و بت پرستان (طبق سنتی که از قدیم داشتند) در مراسم حج شرکت کرده بودند ولی این کار در سالهای بعد به کلی متوقف شد.
علاوه بر این تفسیر، تفسیر دیگری نیز وجود دارد و آن این که منظور از آن مراسم حج است، در مقابل مراسم «عمره» که «حج اصغر» نامیده میشود و هیچ مانعی ندارد که هر دو علت با هم سبب این نامگذاری شده باشد.
📚 منبع
معانی الاخبار، شیخ صدوق، ص ۲۹۵
انوار التنزیل و اسرارالتاویل، بیضاوی، ج ۳، ص ۷۱
#عید_قربان
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/e01788
🌸 روزی که امید به آمرزش میرود
الإمام علی عليه السلام (فی يَومِ النَّحرِ): «إنَّ هذا يَومٌ حُرمَتُهُ عَظيمَةٌ، وبَرَكَتُهُ مَأمولَةٌ، وَالمَغفِرَةُ فيهِ مَرجُوَّةٌ، فَأَكثِروا ذِكرَ اللّهِ تعالى وَ استَغفِروهُ وتوبوا إلَيهِ، إنَّهُ هُوَ التَّوّابُ الرَّحيمُ.»
امام على عليهالسلام (در روز قربان): «امروز، روزى محترم و بابركت است و در اين روز، به آمرزش اميد مىرود. پس خداى متعال را بسيار ياد كنيد و از او آمرزش بطلبيد و به درگاهش توبه كنيد كه او آمرزگار و مهربان است.»
📚منبع
من لا يحضره الفقيه، شیخ صدوق، ج ۱، ص ۵۲۰
مصباح المتهجّد، شیخ ابوجعفر محمد بن حسن طوسی، ص ۶۶۴
#عید_قربان
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/e01788
الإمام علی عليه السلام (فی يَومِ النَّحرِ): «إنَّ هذا يَومٌ حُرمَتُهُ عَظيمَةٌ، وبَرَكَتُهُ مَأمولَةٌ، وَالمَغفِرَةُ فيهِ مَرجُوَّةٌ، فَأَكثِروا ذِكرَ اللّهِ تعالى وَ استَغفِروهُ وتوبوا إلَيهِ، إنَّهُ هُوَ التَّوّابُ الرَّحيمُ.»
امام على عليهالسلام (در روز قربان): «امروز، روزى محترم و بابركت است و در اين روز، به آمرزش اميد مىرود. پس خداى متعال را بسيار ياد كنيد و از او آمرزش بطلبيد و به درگاهش توبه كنيد كه او آمرزگار و مهربان است.»
📚منبع
من لا يحضره الفقيه، شیخ صدوق، ج ۱، ص ۵۲۰
مصباح المتهجّد، شیخ ابوجعفر محمد بن حسن طوسی، ص ۶۶۴
#عید_قربان
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/e01788
🌸 روز آمرزش گناهان
الإمام الصادق عليهالسلام (فی زِيارَةِ البَيتِ يَومَ النَّحرِ): «أسأَلُكَ مَسأَلَةَ العَليلِ الذَّليلِ المُعتَرِفِ بِذَنبِهِ، أن تَغفِرَ لي ذُنوبی.»
امام صادق عليهالسلام (در زيارت خانه خدا در عيد قربان): «از تو، همچون شخص عليلِ خوارِ معترف به گناه، درخواست مىكنم كه گناهانم را بيامرزى.
📚منبع
اصول کافی، شیخ کلینی، ج ۴، ص ۵۱۱
#عید_قربان
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/e01788
الإمام الصادق عليهالسلام (فی زِيارَةِ البَيتِ يَومَ النَّحرِ): «أسأَلُكَ مَسأَلَةَ العَليلِ الذَّليلِ المُعتَرِفِ بِذَنبِهِ، أن تَغفِرَ لي ذُنوبی.»
امام صادق عليهالسلام (در زيارت خانه خدا در عيد قربان): «از تو، همچون شخص عليلِ خوارِ معترف به گناه، درخواست مىكنم كه گناهانم را بيامرزى.
📚منبع
اصول کافی، شیخ کلینی، ج ۴، ص ۵۱۱
#عید_قربان
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/e01788
🌸 عید قربان، روز ثجّ و عجّ
الإمام علی عليه السلام: «سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَخطُبُ يَومَ النَّحرِ، و هُوَ يَقولُ: هذا يَومُ الثَّجِّ و العَجِّ، والثَجُّ: ما تُهريقونَ فيهِ مِنَ الدِّماءِ، فَمَن صَدَقَت نِيَّتُهُ كانَت أوَّلُ قَطرَةٍ لَهُ كَفّارَةً لِكُلِّ ذَنبٍ، والعَجُّ: الدُّعاءُ، فَعِجّوا إلَى اللّهِ، فَوَالَّذي نَفسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ لا يَنصَرِفُ مِن هذَا المَوضِعِ أحَدٌ إلاّ مَغفورًا لَهُ، إلاّ صاحِبَ كَبيرَةٍ مُصِرًّا عَلَيها لا يُحَدِّثُ نَفسَهُ بِالإِقلاعِ عَنها.»
امام على عليهالسلام:
«شنيدم رسول خدا صلى الله عليه و آله روز عيد قربان، خطبه مىخواند و مىفرمود: امروز، روز «ثجّ» و «عجّ» است. ثجّ، خون قربانىهاست كه مىريزيد. پس نيّت هركس صادق باشد اولين قطره خونِ قربانى او كفّاره همه گناهان اوست و «عجّ»، دعاست. پس به درگاه خداوند دعا كنيد. قسم به آن كه جان محمّد صلى الله عليه و آله در دست اوست، از اينجا هيچكس بر نمىگردد مگر آمرزيده شود جز كسى كه گناه كبيره انجام داده و بر آن اصرار ورزد و در دل خود تصميم بر ترک آن ندارد.»
📚منبع
دعائم الإسلام، القاضی النعمان، ج ۱، ص ۱۸۴
#عید_قربان
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/e01788
الإمام علی عليه السلام: «سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَخطُبُ يَومَ النَّحرِ، و هُوَ يَقولُ: هذا يَومُ الثَّجِّ و العَجِّ، والثَجُّ: ما تُهريقونَ فيهِ مِنَ الدِّماءِ، فَمَن صَدَقَت نِيَّتُهُ كانَت أوَّلُ قَطرَةٍ لَهُ كَفّارَةً لِكُلِّ ذَنبٍ، والعَجُّ: الدُّعاءُ، فَعِجّوا إلَى اللّهِ، فَوَالَّذي نَفسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ لا يَنصَرِفُ مِن هذَا المَوضِعِ أحَدٌ إلاّ مَغفورًا لَهُ، إلاّ صاحِبَ كَبيرَةٍ مُصِرًّا عَلَيها لا يُحَدِّثُ نَفسَهُ بِالإِقلاعِ عَنها.»
امام على عليهالسلام:
«شنيدم رسول خدا صلى الله عليه و آله روز عيد قربان، خطبه مىخواند و مىفرمود: امروز، روز «ثجّ» و «عجّ» است. ثجّ، خون قربانىهاست كه مىريزيد. پس نيّت هركس صادق باشد اولين قطره خونِ قربانى او كفّاره همه گناهان اوست و «عجّ»، دعاست. پس به درگاه خداوند دعا كنيد. قسم به آن كه جان محمّد صلى الله عليه و آله در دست اوست، از اينجا هيچكس بر نمىگردد مگر آمرزيده شود جز كسى كه گناه كبيره انجام داده و بر آن اصرار ورزد و در دل خود تصميم بر ترک آن ندارد.»
📚منبع
دعائم الإسلام، القاضی النعمان، ج ۱، ص ۱۸۴
#عید_قربان
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/e01788
✅ کرامت امام هادی(ع)
امام هادی علیهالسلام در سال ۲۴۳ ق از مدینه به سامرا تبعید شد. همانگونه که پیش بینى میشد، یحیى بن هرثمه در ابتداى این سفر، از خود قاطعیت و سختگیرى بسیارى نشان داد. البته، در بین راه کرامتهایى از امام و حوادثى رخ داد که سبب علاقهمندى و تغییر رویه او شد. خود او مىگوید:
در بین راه، دچار تشنگى شدیدى شدیم، به گونهاى که در معرض هلاکت قرار گرفتیم. پس از مدتى، به دشت سرسبزى رسیدیم که درختها و نهرهاى بسیارى در آن بود. بدون آن که کسى را در اطراف آن ببینیم، خود و مرکبهایمان را سیراب و تا عصر استراحت کردیم. بعد هر قدر مىتوانستیم، آب برداشتیم و به راه افتادیم. پس از اینکه مقدارى از آنجا دور شدیم، متوجه شدیم که یکى از همراهان، کوزه نقرهاى خود را جا گذاشته است، فورى بازگشتیم؛ اما وقتى به آنجا رسیدیم، چیزى جز بیابان خشک و بىآب و علف ندیدیم!
کوزه را یافته و به سوى کاروان برگشتیم؛ با کسى هم از آنچه دیده بودیم، چیزى نگفتیم. هنگامىکه خدمت امام رسیدیم، بیآنکه چیزى بگوید، با تبسمى فقط از کوزه پرسید و من گفتم که آن را یافتهام.
📚منبع
اثبات الوصیة، على بن الحسین المسعودى، ص ۱۹۷
#امام_هادی_ع
#فضائل_امام_هادی_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/t31047
امام هادی علیهالسلام در سال ۲۴۳ ق از مدینه به سامرا تبعید شد. همانگونه که پیش بینى میشد، یحیى بن هرثمه در ابتداى این سفر، از خود قاطعیت و سختگیرى بسیارى نشان داد. البته، در بین راه کرامتهایى از امام و حوادثى رخ داد که سبب علاقهمندى و تغییر رویه او شد. خود او مىگوید:
در بین راه، دچار تشنگى شدیدى شدیم، به گونهاى که در معرض هلاکت قرار گرفتیم. پس از مدتى، به دشت سرسبزى رسیدیم که درختها و نهرهاى بسیارى در آن بود. بدون آن که کسى را در اطراف آن ببینیم، خود و مرکبهایمان را سیراب و تا عصر استراحت کردیم. بعد هر قدر مىتوانستیم، آب برداشتیم و به راه افتادیم. پس از اینکه مقدارى از آنجا دور شدیم، متوجه شدیم که یکى از همراهان، کوزه نقرهاى خود را جا گذاشته است، فورى بازگشتیم؛ اما وقتى به آنجا رسیدیم، چیزى جز بیابان خشک و بىآب و علف ندیدیم!
کوزه را یافته و به سوى کاروان برگشتیم؛ با کسى هم از آنچه دیده بودیم، چیزى نگفتیم. هنگامىکه خدمت امام رسیدیم، بیآنکه چیزى بگوید، با تبسمى فقط از کوزه پرسید و من گفتم که آن را یافتهام.
📚منبع
اثبات الوصیة، على بن الحسین المسعودى، ص ۱۹۷
#امام_هادی_ع
#فضائل_امام_هادی_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/t31047
✅ اکنون به دست شما مسلمان شدم
کرامت امام، شگفتى یحیى بن هرثمه را بر مىانگیزد. او در گزارش دیگرى که مأمور شده بود نامه متوکل را به امام هادی برساند خود میگوید:
براى احضار على بن محمد، عراق را به سمت حجاز ترک گفتیم. در بین یاران من یکى از سران خوارج وجود داشت و نیز کاتبى بود که اظهار تشیع میکرد. من نیز بر آیین «حشویه» بودم. فرد خارجى و کاتب، درباره مسائل اعتقادى با هم مناظره میکردند و من هم براى گذراندن وقت، به مناظره آنان گوش میدادم.
وقتى به نیمه راه رسیدیم، مرد خارجى به کاتب گفت: مگر این گفته سرورتان، على بن ابیطالب نیست که: «هیچ قطعهاى از زمین نیست که یا قبرى است و یا قبرى خواهد شد؟» اینک به این بیابان بنگر، کجاست آن که در اینجا بمیرد تا خدا آن را قبرى قرار دهد؟ به کاتب گفتم: آیا این، سخن شماست؟ گفت: بله. گفتم: مرد خارجى راست میگوید، چه کسى در این بیابان وسیع خواهد مرد تا خدا آن را پر از قبر کند؟ و به این گفتار خندیدیم؛ به گونهاى که کاتب شرمنده و سرافکنده شد.
هنگامیکه به مدینه رسیدیم، نزد على بن محمد رفته، نامه متوکل را به او تسلیم کردیم. او، نامه را خواند و فرمود: «مانعى براى این سفر نیست.»
وقتى فردا نزد او رفتیم، با این که فصل تابستان و هوا در نهایت گرمى بود، امام به گروهى از خیّاطان دستور داده بود تا پارچههاى ضخیمِ پشمى بدوزند و فردا بیاورند.
من از این سفارش امام، تعجب کردم و با خود گفتم: در این فصل گرما و در این سرزمین تفتیده حجاز و در حالى که بین حجاز و عراق ده روز فاصله است، چه نیازى به این لباسهاست؟! او، مردى است که سفر نکرده و فکر میکند که در هر سفرى انسان، نیازمند چنین لباسهایى است و شگفت از شیعیان که چگونه چنین فردى را «امام» خود میپندارند!
هنگام حرکت، امام به همراهان خود دستور داد تا لباسها را بردارند. تعجب من بیشتر شد. از مدینه خارج شدیم و به همان محلّى که مناظره میکردیم، رسیدیم که ناگهان ابرى تیره پدیدار شد و رعد و برق زد. هنگامى که بالاى سرِ ما رسید، تگرگهاى درشتى مانند سنگ، باریدن گرفت. امام و همراهانش لباسهاى گرمشان را پوشیدند و به من و کاتب هم دادند. بر اثر بارش مهیب تگرگ، هشتاد نفر از همراهیان من هلاک شدند. ابر، از سرِ ما گذشت و دماى هوا به حالت پیشین بازگشت. امام به من فرمود:
«اى یحیى! به بازماندگان یارانت بگو مردگان را دفن کنند. خداوند، این بیابان را این چنین پر از قبر مىکند.» من، خود را از مرکب پایین انداختم و پاى امام را بوسیدم و گفتم: گواهى میدهم که جز «اللَّه» معبودى نیست و «محمّد» بنده و فرستاده اوست و «شما» جانشینان خدا در روى زمین هستید. من، تاکنون کافر بودم؛ ولى هم اکنون به دست شما، مسلمان شدم.
یحیی بن هرثمه از آن لحظه، «تشیع» را برگزید و در خدمت امام بود تا از دنیا رفت.
📚منبع
بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۵۰، ص ۱۴۲
#امام_هادی_ع
#فضائل_امام_هادی_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/t31047
کرامت امام، شگفتى یحیى بن هرثمه را بر مىانگیزد. او در گزارش دیگرى که مأمور شده بود نامه متوکل را به امام هادی برساند خود میگوید:
براى احضار على بن محمد، عراق را به سمت حجاز ترک گفتیم. در بین یاران من یکى از سران خوارج وجود داشت و نیز کاتبى بود که اظهار تشیع میکرد. من نیز بر آیین «حشویه» بودم. فرد خارجى و کاتب، درباره مسائل اعتقادى با هم مناظره میکردند و من هم براى گذراندن وقت، به مناظره آنان گوش میدادم.
وقتى به نیمه راه رسیدیم، مرد خارجى به کاتب گفت: مگر این گفته سرورتان، على بن ابیطالب نیست که: «هیچ قطعهاى از زمین نیست که یا قبرى است و یا قبرى خواهد شد؟» اینک به این بیابان بنگر، کجاست آن که در اینجا بمیرد تا خدا آن را قبرى قرار دهد؟ به کاتب گفتم: آیا این، سخن شماست؟ گفت: بله. گفتم: مرد خارجى راست میگوید، چه کسى در این بیابان وسیع خواهد مرد تا خدا آن را پر از قبر کند؟ و به این گفتار خندیدیم؛ به گونهاى که کاتب شرمنده و سرافکنده شد.
هنگامیکه به مدینه رسیدیم، نزد على بن محمد رفته، نامه متوکل را به او تسلیم کردیم. او، نامه را خواند و فرمود: «مانعى براى این سفر نیست.»
وقتى فردا نزد او رفتیم، با این که فصل تابستان و هوا در نهایت گرمى بود، امام به گروهى از خیّاطان دستور داده بود تا پارچههاى ضخیمِ پشمى بدوزند و فردا بیاورند.
من از این سفارش امام، تعجب کردم و با خود گفتم: در این فصل گرما و در این سرزمین تفتیده حجاز و در حالى که بین حجاز و عراق ده روز فاصله است، چه نیازى به این لباسهاست؟! او، مردى است که سفر نکرده و فکر میکند که در هر سفرى انسان، نیازمند چنین لباسهایى است و شگفت از شیعیان که چگونه چنین فردى را «امام» خود میپندارند!
هنگام حرکت، امام به همراهان خود دستور داد تا لباسها را بردارند. تعجب من بیشتر شد. از مدینه خارج شدیم و به همان محلّى که مناظره میکردیم، رسیدیم که ناگهان ابرى تیره پدیدار شد و رعد و برق زد. هنگامى که بالاى سرِ ما رسید، تگرگهاى درشتى مانند سنگ، باریدن گرفت. امام و همراهانش لباسهاى گرمشان را پوشیدند و به من و کاتب هم دادند. بر اثر بارش مهیب تگرگ، هشتاد نفر از همراهیان من هلاک شدند. ابر، از سرِ ما گذشت و دماى هوا به حالت پیشین بازگشت. امام به من فرمود:
«اى یحیى! به بازماندگان یارانت بگو مردگان را دفن کنند. خداوند، این بیابان را این چنین پر از قبر مىکند.» من، خود را از مرکب پایین انداختم و پاى امام را بوسیدم و گفتم: گواهى میدهم که جز «اللَّه» معبودى نیست و «محمّد» بنده و فرستاده اوست و «شما» جانشینان خدا در روى زمین هستید. من، تاکنون کافر بودم؛ ولى هم اکنون به دست شما، مسلمان شدم.
یحیی بن هرثمه از آن لحظه، «تشیع» را برگزید و در خدمت امام بود تا از دنیا رفت.
📚منبع
بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۵۰، ص ۱۴۲
#امام_هادی_ع
#فضائل_امام_هادی_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/t31047
✨💐 راه رفتن دشمن علی(ع) بر روی زمین حرام است
«شيخ الاسلام حموئـی» در باب هجدهم «فرائد السمطين» از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آورده است که به علی علیهالسلام فرمود:
«ای علی، همانا زمين از آن خداست و آن را به هر يک از بندگان خود که بخواهد وا میگذارد. (اينک) به من وحی فرستاده که فاطمه را با مهريه يک پنجم زمين، به ازدواج تو در آورم، پس آن صداق اوست و هرکس بر زمين گام نهد و شما را دشمن باشد، راه رفتنش بر زمين حرام است.»
📚منبع
الغدیر، علامه امینی، ج ۲، ص ۴۴۶
#عید_غدیر
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/w64214
«شيخ الاسلام حموئـی» در باب هجدهم «فرائد السمطين» از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آورده است که به علی علیهالسلام فرمود:
«ای علی، همانا زمين از آن خداست و آن را به هر يک از بندگان خود که بخواهد وا میگذارد. (اينک) به من وحی فرستاده که فاطمه را با مهريه يک پنجم زمين، به ازدواج تو در آورم، پس آن صداق اوست و هرکس بر زمين گام نهد و شما را دشمن باشد، راه رفتنش بر زمين حرام است.»
📚منبع
الغدیر، علامه امینی، ج ۲، ص ۴۴۶
#عید_غدیر
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/w64214
✨💐 نعره شیطان در ماجرای غدیر خم
درباره مکر شیطان در ماجرای غدیر، جابر بن عبدالله از امام باقر علیهالسلام روایت میکند: زمانی که پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم در روز غدیر خم دست على علیهالسلام را در دست گرفت، شیطان در میان سپاهیانش نعره برآورد و هیچ یک از آنها چه در خشکى و چه دریا به جاى نماند مگر آنکه در پى نعره او به سویش دویدند و گفتند: اى آقا و مولا چه بر سر تو آمده؟ ما هرگز از تو نعرهاى دهشتناکتر از این نعره نشنیده بودیم. ابلیس به آنها گفت: این پیامبر کارى کرد که اگر براستى این کار تحقق یابد دیگر کسى هرگز خدا را نافرمانى نکند.
آنها در پاسخ گفتند: سرورا، تو آدم را فریب دادى. زمانی که منافقان گفتند: این مرد [پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم] از سر هواى نفس سخن مىگوید و یکى به دیگرى گفت: مگر نمىبینى که چشمانش چگونه در کاسه سرش مىچرخد؟ گویا دیوانه شده ــ مقصودشان پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم بود ــ در این هنگام شیطان فریادى از سر شادى زد و دوستانش دوباره گرد او حلقه زدند. او به آنها گفت: آیا مىدانید من قبلاً با آدم ابو البشر چه کردهام؟ گفتند: بله. گفت: آدم، پیمان خود را شکست، اما به خدا کفر نورزید، ولى اینان هم پیمانشان را نقض کردند و هم به پیامبر علیهالسلام کفر ورزیدند.
پس هنگامى که پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم از این جهان رخت بر بست و مردم به جاى على علیهالسلام دیگرى را به خلافت نشاندند شیطان تاج شاهى بر سر گذاشت و منبرى نهاد و روى بالش نشست و پیادگان و سوارگان خود را گرد آورد و به آنها گفت: شادى کنید که تا روز قیام امام، خداوند فرمان برده نشود. امام باقر علیهالسلام این آیه را تلاوت فرمود: «وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَیْهِمْ إِبْلِیسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِیقاً مِنَ الْمُؤْمِنِینَ؛ براستى شیطان گمان خویش را درباره آنها صادق یافت و جز گروهى از مؤمنان همه از او پیروى کردند.» ( سوره سبأ، آیه ۲۰)
امام باقر علیهالسّلام فرمود: «تأویل این آیه هنگامى بود که پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم رحلت فرمود و گمان ابلیس همان هنگامى بود که درباره پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم گفتند؛ او از سر هواى نفس سخن مىگوید و شیطان در این هنگام گمانى درباره ایشان برد و آنها گمان شیطان را تصدیق کردند و تحقّق بخشیدند.»
📚منبع
الکافی، شیخ کلینی، ج ۸، ص۳۴۴
#عید_غدیر
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/w64214
درباره مکر شیطان در ماجرای غدیر، جابر بن عبدالله از امام باقر علیهالسلام روایت میکند: زمانی که پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم در روز غدیر خم دست على علیهالسلام را در دست گرفت، شیطان در میان سپاهیانش نعره برآورد و هیچ یک از آنها چه در خشکى و چه دریا به جاى نماند مگر آنکه در پى نعره او به سویش دویدند و گفتند: اى آقا و مولا چه بر سر تو آمده؟ ما هرگز از تو نعرهاى دهشتناکتر از این نعره نشنیده بودیم. ابلیس به آنها گفت: این پیامبر کارى کرد که اگر براستى این کار تحقق یابد دیگر کسى هرگز خدا را نافرمانى نکند.
آنها در پاسخ گفتند: سرورا، تو آدم را فریب دادى. زمانی که منافقان گفتند: این مرد [پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم] از سر هواى نفس سخن مىگوید و یکى به دیگرى گفت: مگر نمىبینى که چشمانش چگونه در کاسه سرش مىچرخد؟ گویا دیوانه شده ــ مقصودشان پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم بود ــ در این هنگام شیطان فریادى از سر شادى زد و دوستانش دوباره گرد او حلقه زدند. او به آنها گفت: آیا مىدانید من قبلاً با آدم ابو البشر چه کردهام؟ گفتند: بله. گفت: آدم، پیمان خود را شکست، اما به خدا کفر نورزید، ولى اینان هم پیمانشان را نقض کردند و هم به پیامبر علیهالسلام کفر ورزیدند.
پس هنگامى که پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم از این جهان رخت بر بست و مردم به جاى على علیهالسلام دیگرى را به خلافت نشاندند شیطان تاج شاهى بر سر گذاشت و منبرى نهاد و روى بالش نشست و پیادگان و سوارگان خود را گرد آورد و به آنها گفت: شادى کنید که تا روز قیام امام، خداوند فرمان برده نشود. امام باقر علیهالسلام این آیه را تلاوت فرمود: «وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَیْهِمْ إِبْلِیسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِیقاً مِنَ الْمُؤْمِنِینَ؛ براستى شیطان گمان خویش را درباره آنها صادق یافت و جز گروهى از مؤمنان همه از او پیروى کردند.» ( سوره سبأ، آیه ۲۰)
امام باقر علیهالسّلام فرمود: «تأویل این آیه هنگامى بود که پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم رحلت فرمود و گمان ابلیس همان هنگامى بود که درباره پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم گفتند؛ او از سر هواى نفس سخن مىگوید و شیطان در این هنگام گمانى درباره ایشان برد و آنها گمان شیطان را تصدیق کردند و تحقّق بخشیدند.»
📚منبع
الکافی، شیخ کلینی، ج ۸، ص۳۴۴
#عید_غدیر
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/w64214
✨💐 این دو مردم را از اسلام باز میگردانند
زراره از یکی از دو امام باقر و صادق علیهمالسّلام روایت کرده که فرمود:
«روزی پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم غمگین و اندوهناک بود. علی علیهالسّلام به آن حضرت عرض کرد: چیست که تو را غمگین مییابم؟ فرمود: چگونه غمگین نباشم در حالی که همین امشب خواب دیدم که بنی تیم [تیره ابوبکر] و بنی عدی [قبیله عمر] و بنی امیه بر منبر بالا میروند و مردم را از اسلام باز میگردانند. من در خواب گفتم: پروردگارا! این واقعه در دوران زندگی من روی میدهد یا پس از مرگ من؟ فرمود: پس از مرگ تو.»
📚منبع
ترجمه روضه کافی، شیخ محمدباقر کمره ای، ص ۳۶۹
#عید_غدیر
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/w64214
زراره از یکی از دو امام باقر و صادق علیهمالسّلام روایت کرده که فرمود:
«روزی پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم غمگین و اندوهناک بود. علی علیهالسّلام به آن حضرت عرض کرد: چیست که تو را غمگین مییابم؟ فرمود: چگونه غمگین نباشم در حالی که همین امشب خواب دیدم که بنی تیم [تیره ابوبکر] و بنی عدی [قبیله عمر] و بنی امیه بر منبر بالا میروند و مردم را از اسلام باز میگردانند. من در خواب گفتم: پروردگارا! این واقعه در دوران زندگی من روی میدهد یا پس از مرگ من؟ فرمود: پس از مرگ تو.»
📚منبع
ترجمه روضه کافی، شیخ محمدباقر کمره ای، ص ۳۶۹
#عید_غدیر
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/w64214
✨💐 پاداش خرج کردن در روز عید غدیر
امام علی(ع) فرمودند: «خرج کردن یک درهم در روز غدیر، پاداش صد هزار درهم در روزهای دیگر و حتی بیشتر دارد.»
📚منبع
مصباح المتهجد، شیخ ابوجعفر محمد بن حسن طوسی، ج۲، ص ۷۵۷
#عید_غدیر
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/w64214
امام علی(ع) فرمودند: «خرج کردن یک درهم در روز غدیر، پاداش صد هزار درهم در روزهای دیگر و حتی بیشتر دارد.»
📚منبع
مصباح المتهجد، شیخ ابوجعفر محمد بن حسن طوسی، ج۲، ص ۷۵۷
#عید_غدیر
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/w64214
✨💐 پاداش اطعام در روز عید غدیر
امام صادق(ع) فرمودند: «غذا دادن به یک مؤمن در روز عید غدیر ثواب اطعام یک میلیون پیامبر و صدیق (در رأس آنها خود ائمه معصومین) و یک میلیون شهید (در رأس آنها حضرت عباس(ع) و شهدای کربلا) و یک میلیون فرد صالح در حرم خداوند را دارد.»
📚منبع
بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۶، ص ۳۰۳
#عید_غدیر
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/w64214
امام صادق(ع) فرمودند: «غذا دادن به یک مؤمن در روز عید غدیر ثواب اطعام یک میلیون پیامبر و صدیق (در رأس آنها خود ائمه معصومین) و یک میلیون شهید (در رأس آنها حضرت عباس(ع) و شهدای کربلا) و یک میلیون فرد صالح در حرم خداوند را دارد.»
📚منبع
بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۶، ص ۳۰۳
#عید_غدیر
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/w64214
Forwarded from كانال رسمی روضه الشهداء
🟩 عید غدیر امسال را با محکم کردن اعتقادمان متفاوت کنیم
📜 *دورۀ آموزشی اثبات امامت امیرالمومنین (علیه السلام)*
🎤 با بیان دکتر حسین محمدی فام،
پژوهشـــگر دینی و استاد دانشگاه
شامل موضوعات:
🔸 *خلاصه ای از مبحث امامت*
🔹 *غدیر و آیه ابلاغ*
🔸 *غدیر و جریان منع حدیث*
🔹 *غدیر در اسناد اهل سنت*
🔸 *آیۀ انذار و حدیث یوم الدار*
🔹 *حدیث منزلت*
🔸 *شبهات حول آیات و روایات مذکور*
و...
📝 طی 10 درس گفتار و بصورت آفلاین
🎁 با اهدای جوایز ویژه به نفرات برتر
⭕ مهلت ثبت نام تا روز عید سعید غدیر
برای اطلاع از شرایط دوره و ثبت نام به شماره 09104484366 در پیامرسان بله پیام دهید
#امامت_امیرالمومنین #عید_غدیر #شیعه #عقاید_امامیه
🆔 @rozatoshohada_ir
📜 *دورۀ آموزشی اثبات امامت امیرالمومنین (علیه السلام)*
🎤 با بیان دکتر حسین محمدی فام،
پژوهشـــگر دینی و استاد دانشگاه
شامل موضوعات:
🔸 *خلاصه ای از مبحث امامت*
🔹 *غدیر و آیه ابلاغ*
🔸 *غدیر و جریان منع حدیث*
🔹 *غدیر در اسناد اهل سنت*
🔸 *آیۀ انذار و حدیث یوم الدار*
🔹 *حدیث منزلت*
🔸 *شبهات حول آیات و روایات مذکور*
و...
📝 طی 10 درس گفتار و بصورت آفلاین
🎁 با اهدای جوایز ویژه به نفرات برتر
⭕ مهلت ثبت نام تا روز عید سعید غدیر
برای اطلاع از شرایط دوره و ثبت نام به شماره 09104484366 در پیامرسان بله پیام دهید
#امامت_امیرالمومنین #عید_غدیر #شیعه #عقاید_امامیه
🆔 @rozatoshohada_ir
🌸 علامت ولادت حضرت رسالت و امامان بعد از او
شیخ کلینی و صفار و دیگران از ابوبصیر روایت کردهاند که گفت:
در سالی که حضرت امام موسی علیهالسلام متولد شد من در خدمت حضرت صادق علیهالسلام به سفر حج رفتم. چون به منزل (ابواء) رسیدیم حضرت برای ما چاشت طلبید و بسیار نیکو آوردند. در اثنای طعام خوردن پیکی از جانب حمیده به خدمت آن حضرت آمد و عرض کرد که حمیده میگوید اثر وضع حمل در من ظاهر شده است و فرموده بودی که چون اثر ظاهر شود تو را خبر کنم که این فرزند مثل فرزندان دیگر نیست.
پس حضرت شاد و خوشحال برخاست و متوجه خیمه حرم شد و بعد از اندک زمانی معاودت نمود شکفته و خندان ؛ خداوند دل تو را شادان بدارد و حال حمیده چگونه شده؟
حضرت فرمود: «حق تعالی پسری به من عطا کرد که بهترین خلق خدا است و حمیده مرا به امری خبر داد از او که من از او مطلعتر بودم به آن.»
ابوبصیر گفت: فدای تو شوم! چه چیز خبر داد تو را حمیده؟ حضرت فرمود: «حمیده گفت: چون آن مولود مبارک به زمین آمد دستهای خود را بر زمین گذاشت و سر خود را به سوی آسمان بلند کرد، من به او گفتم که چنین است علامت ولادت حضرت رسالت و هر امامی که بعد از او هست.»
📚منبع
منتهی الامال، شیخ عباس قمی، ج۲، ص ۱۴۵
#امام_کاظم_ع
#ولادت_امام_کاظم_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/y15763
شیخ کلینی و صفار و دیگران از ابوبصیر روایت کردهاند که گفت:
در سالی که حضرت امام موسی علیهالسلام متولد شد من در خدمت حضرت صادق علیهالسلام به سفر حج رفتم. چون به منزل (ابواء) رسیدیم حضرت برای ما چاشت طلبید و بسیار نیکو آوردند. در اثنای طعام خوردن پیکی از جانب حمیده به خدمت آن حضرت آمد و عرض کرد که حمیده میگوید اثر وضع حمل در من ظاهر شده است و فرموده بودی که چون اثر ظاهر شود تو را خبر کنم که این فرزند مثل فرزندان دیگر نیست.
پس حضرت شاد و خوشحال برخاست و متوجه خیمه حرم شد و بعد از اندک زمانی معاودت نمود شکفته و خندان ؛ خداوند دل تو را شادان بدارد و حال حمیده چگونه شده؟
حضرت فرمود: «حق تعالی پسری به من عطا کرد که بهترین خلق خدا است و حمیده مرا به امری خبر داد از او که من از او مطلعتر بودم به آن.»
ابوبصیر گفت: فدای تو شوم! چه چیز خبر داد تو را حمیده؟ حضرت فرمود: «حمیده گفت: چون آن مولود مبارک به زمین آمد دستهای خود را بر زمین گذاشت و سر خود را به سوی آسمان بلند کرد، من به او گفتم که چنین است علامت ولادت حضرت رسالت و هر امامی که بعد از او هست.»
📚منبع
منتهی الامال، شیخ عباس قمی، ج۲، ص ۱۴۵
#امام_کاظم_ع
#ولادت_امام_کاظم_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/y15763
🌸 صلابت و مقاومت حضرت موسی بن جعفر(ع)
در آن هنگام که امام کاظم(ع) را به زندان سخت سندى بن شاهک بردند و در آن جا تحت شکنجههاى شدید قرار گرفت، هارون یکى از درباریان خود به نام ربیع را طلبید و او را مأمور کرد که به زندان نزد امام کاظم(ع) برود و از او دلجویى نماید و پیشنهاد آزاد شدن از زندان را به او بدهد و به تقاضاهایش توجه کند. ربیع در زندان، به محضر امام کاظم(ع) رسید و به آن حضرت چنین گفت:
برادرت (هارون) مرا نزد تو فرستاده، او سلام رساند و گفت به شما چنین عرض کنم. چیزهایى درباره تو به من خبر دادهاند که مرا پریشان ساخت. از این رو از مدینه تو را به این جا (بغداد) نزد خودم آوردم، در مورد آن چیزها تحقیق کردم دیدم تو از همه عیوب پاک هستى و فهمیدم که نسبت دروغ به تو دادهاند. اینک با خود فکر کردم که تو را به خانهات (در مدینه) بازگردانم یا نزد خود نگهدارم. به این نتیجه رسیدم که اگر در نزد من باشى سینهام از عداوت تو خالىتر خواهد شد و دروغ بدخواهان را آشکارتر خواهد کرد.
من ربیع را مأمور نمودم تا هرگونه غذایى را مایل هستى و هرگونه تقاضایى دارى تامین کند. با کمال روگشادى از او بخواه که بر آورده خواهد شد.
امام کاظم(ع) با کمال بى اعتنایى به پیام هارون، در دو جمله کوتاه و پرمعنى که نشاندهنده مقاومت و صلابتش بود در پاسخ ربیع فرمود:
«لا حاضر مالى فینفعنى و لم اخلق سوولا؛ اموال خودم در نزد من حاضر نیست تا از آن بهرهمند گردم و خداوند مرا درخواست کننده از خلق نیافریده است.»
آن گاه امام بى درنگ برخاست و گفت: «الله اکبر و مشغول نماز شد.»
ربیع پس از انجام مأموریت، نزد هارون بازگشت و ماجراى ملاقات خود را با امام کاظم(ع) به هارون گزارش داد. هارون به ربیع گفت: روحیه موسى بن جعفر(ع) را چگونه دیدى؟ و نظرت درباره او چیست؟
ربیع در پاسخ گفت: یا سیدى! لو خططت فى الارض خطه فدخل فیها موسى بن جعفر(ع) ثم قال لا إخرج منها ما خرج منها؛
اى سرور من! هرگاه بر روى زمین خطى ترسیم شود و موسى بن جعفر(ع) وارد آن خط گردد سپس بگوید از آن خط خارج نمىشوم هرگز خارج نخواهد شد.
هارون که امام کاظم(ع) را مىشناخت و از مقاومت و اراده قاطع آن حضرت باخبر بود، سخن ربیع را تصدیق کرد و گفت: همین گونه است که گفتى و من بیشتر دوست دارم که او در نزد من در همین جا (زندان بغداد) بماند. (یعنى مقاومت و استوارى او آن چنان محکم است که بازگشت او به مدینه براى حکومت ما خطر آفرین خواهد بود)
آنگاه هارون به ربیع گفت: این موضوع محرمانه بماند. مبادا آن را براى کسى نقل کنى.
ربیع مىگوید: تا هارون زنده بود از ترس او این ماجرا را به کسى نگفتم.
📚منبع
انوارالبهیه، محدث قمی، ص ۳۰۳
#امام_کاظم_ع
#فضائل_امام_کاظم_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/z25904
در آن هنگام که امام کاظم(ع) را به زندان سخت سندى بن شاهک بردند و در آن جا تحت شکنجههاى شدید قرار گرفت، هارون یکى از درباریان خود به نام ربیع را طلبید و او را مأمور کرد که به زندان نزد امام کاظم(ع) برود و از او دلجویى نماید و پیشنهاد آزاد شدن از زندان را به او بدهد و به تقاضاهایش توجه کند. ربیع در زندان، به محضر امام کاظم(ع) رسید و به آن حضرت چنین گفت:
برادرت (هارون) مرا نزد تو فرستاده، او سلام رساند و گفت به شما چنین عرض کنم. چیزهایى درباره تو به من خبر دادهاند که مرا پریشان ساخت. از این رو از مدینه تو را به این جا (بغداد) نزد خودم آوردم، در مورد آن چیزها تحقیق کردم دیدم تو از همه عیوب پاک هستى و فهمیدم که نسبت دروغ به تو دادهاند. اینک با خود فکر کردم که تو را به خانهات (در مدینه) بازگردانم یا نزد خود نگهدارم. به این نتیجه رسیدم که اگر در نزد من باشى سینهام از عداوت تو خالىتر خواهد شد و دروغ بدخواهان را آشکارتر خواهد کرد.
من ربیع را مأمور نمودم تا هرگونه غذایى را مایل هستى و هرگونه تقاضایى دارى تامین کند. با کمال روگشادى از او بخواه که بر آورده خواهد شد.
امام کاظم(ع) با کمال بى اعتنایى به پیام هارون، در دو جمله کوتاه و پرمعنى که نشاندهنده مقاومت و صلابتش بود در پاسخ ربیع فرمود:
«لا حاضر مالى فینفعنى و لم اخلق سوولا؛ اموال خودم در نزد من حاضر نیست تا از آن بهرهمند گردم و خداوند مرا درخواست کننده از خلق نیافریده است.»
آن گاه امام بى درنگ برخاست و گفت: «الله اکبر و مشغول نماز شد.»
ربیع پس از انجام مأموریت، نزد هارون بازگشت و ماجراى ملاقات خود را با امام کاظم(ع) به هارون گزارش داد. هارون به ربیع گفت: روحیه موسى بن جعفر(ع) را چگونه دیدى؟ و نظرت درباره او چیست؟
ربیع در پاسخ گفت: یا سیدى! لو خططت فى الارض خطه فدخل فیها موسى بن جعفر(ع) ثم قال لا إخرج منها ما خرج منها؛
اى سرور من! هرگاه بر روى زمین خطى ترسیم شود و موسى بن جعفر(ع) وارد آن خط گردد سپس بگوید از آن خط خارج نمىشوم هرگز خارج نخواهد شد.
هارون که امام کاظم(ع) را مىشناخت و از مقاومت و اراده قاطع آن حضرت باخبر بود، سخن ربیع را تصدیق کرد و گفت: همین گونه است که گفتى و من بیشتر دوست دارم که او در نزد من در همین جا (زندان بغداد) بماند. (یعنى مقاومت و استوارى او آن چنان محکم است که بازگشت او به مدینه براى حکومت ما خطر آفرین خواهد بود)
آنگاه هارون به ربیع گفت: این موضوع محرمانه بماند. مبادا آن را براى کسى نقل کنى.
ربیع مىگوید: تا هارون زنده بود از ترس او این ماجرا را به کسى نگفتم.
📚منبع
انوارالبهیه، محدث قمی، ص ۳۰۳
#امام_کاظم_ع
#فضائل_امام_کاظم_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/z25904
🌸 ماجرای زندان و کنیز
هنگامىکه امام کاظم(ع) در زندان بود هارون به دلیل مقاصد شومى که داشت، کنیز زیبارویى را به عنوان خدمتگذارى به امام، به زندان فرستاد. آن کنیز را به زندان آوردند و مراحم و الطاف هارون را به عرض امام رساندند (هارون مىخواست از این طریق, امام را از خود خشنود سازد) امام آن کنیز را نپذیرفت و به عامرى (شخصى که واسطه رساندن کنیز شده بود) فرمود: «به هارون بگو: بل انتم بهدیتکم تفرحون؛ بلکه این شمایید که به هدایایتان شاد هستید.» (۱)
عامرى بازگشت و ماجرا را به هارون گفت. هارون خشمگین شد و به عامرى گفت: به موسى بن جعفر(ع) بگو نه ما با رضایت تو، تو را زندانى کردهایم و نه با رضایت تو خدمتگذار به نزد تو فرستادهایم. سپس کنیز را در آن جا رها کن و بیا. آنگاه خادم خود را مأمور کرد تا محرمانه وضع امام و کنیز را به او گزارش دهد. خادم پس از مدتى به هارون گزارش داد که آن کنیز آن چنان تحت تاثیر چهره ملکوتى امام کاظم(ع) قرار گرفته که به سجده افتاده و سر از سجده برنمىدارد و مکرر خدا را تسبیح و تقدیس مىکند و مى گوید: «قدوس سبحانک سبحانک.»
هارون گفت: سوگند به خدا موسى بن جعفر(ع) او را جادو نموده، او را نزد من بیاور. عامرى کنیز را نزد هارون آورد، در حالىکه کنیز از خوف خدا به شدت مىلرزید. هارون گفت: این چه حالى است که پیدا کردهاى؟ کنیز گفت: امام را دیدم شب و روز غرق در عبادت و تسبیح است به آن حضرت گفتم براى خدمتگذارى شما آمدهامُ چه کارى دارى تا انجام دهم؟
فرمود: «نیازى به تو ندارم. اینها چه خیال مىکنند.» ناگاه به سویى متوجه شد، من نیز به آن سو متوجه شدم، باغى پرصفا با حوریان و غلمان دیدم، بىاختیار به سجده افتادم تا این غلام مرا به این جا آورد.
هارون خشمگین شد و دستور داد آن زن را تحت نظر بگیرند تا وقایع زندان را به کسى خبر ندهد. او هم چنان تحت نظر مشغول عبادت بود تا از دنیا رفت. (۲)
📚منبع
(۱) سوره نمل، آیه ۳۶
این سخن در قرآن از زبان حضرت سلیمان(ع) نقل شده که به هدیه آورندگان بلقیس (ملکه کافر سبا) فرمود.
(۲) مناقب آل ابى طالب، محقق سروى، ج ۴، ص ۲۹۸
#امام_کاظم_ع
#فضائل_امام_کاظم_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/z25904
هنگامىکه امام کاظم(ع) در زندان بود هارون به دلیل مقاصد شومى که داشت، کنیز زیبارویى را به عنوان خدمتگذارى به امام، به زندان فرستاد. آن کنیز را به زندان آوردند و مراحم و الطاف هارون را به عرض امام رساندند (هارون مىخواست از این طریق, امام را از خود خشنود سازد) امام آن کنیز را نپذیرفت و به عامرى (شخصى که واسطه رساندن کنیز شده بود) فرمود: «به هارون بگو: بل انتم بهدیتکم تفرحون؛ بلکه این شمایید که به هدایایتان شاد هستید.» (۱)
عامرى بازگشت و ماجرا را به هارون گفت. هارون خشمگین شد و به عامرى گفت: به موسى بن جعفر(ع) بگو نه ما با رضایت تو، تو را زندانى کردهایم و نه با رضایت تو خدمتگذار به نزد تو فرستادهایم. سپس کنیز را در آن جا رها کن و بیا. آنگاه خادم خود را مأمور کرد تا محرمانه وضع امام و کنیز را به او گزارش دهد. خادم پس از مدتى به هارون گزارش داد که آن کنیز آن چنان تحت تاثیر چهره ملکوتى امام کاظم(ع) قرار گرفته که به سجده افتاده و سر از سجده برنمىدارد و مکرر خدا را تسبیح و تقدیس مىکند و مى گوید: «قدوس سبحانک سبحانک.»
هارون گفت: سوگند به خدا موسى بن جعفر(ع) او را جادو نموده، او را نزد من بیاور. عامرى کنیز را نزد هارون آورد، در حالىکه کنیز از خوف خدا به شدت مىلرزید. هارون گفت: این چه حالى است که پیدا کردهاى؟ کنیز گفت: امام را دیدم شب و روز غرق در عبادت و تسبیح است به آن حضرت گفتم براى خدمتگذارى شما آمدهامُ چه کارى دارى تا انجام دهم؟
فرمود: «نیازى به تو ندارم. اینها چه خیال مىکنند.» ناگاه به سویى متوجه شد، من نیز به آن سو متوجه شدم، باغى پرصفا با حوریان و غلمان دیدم، بىاختیار به سجده افتادم تا این غلام مرا به این جا آورد.
هارون خشمگین شد و دستور داد آن زن را تحت نظر بگیرند تا وقایع زندان را به کسى خبر ندهد. او هم چنان تحت نظر مشغول عبادت بود تا از دنیا رفت. (۲)
📚منبع
(۱) سوره نمل، آیه ۳۶
این سخن در قرآن از زبان حضرت سلیمان(ع) نقل شده که به هدیه آورندگان بلقیس (ملکه کافر سبا) فرمود.
(۲) مناقب آل ابى طالب، محقق سروى، ج ۴، ص ۲۹۸
#امام_کاظم_ع
#فضائل_امام_کاظم_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/z25904